ميسازد اجتماع را مخاطب بحران
ايران معاصر شعر تحليل
شعر
ميسازد اجتماع را مخاطب بحران
به مربوط مسائل به صفحه اين مختلف هاي شماره در: اشاره
نيز را متفاوتي نظرات طبيعتا كه پرداختيم"مخاطب بحران"
اميني سودابه ديدگاه شماره اين در. گرفت مي بر در
.خوانيم مي زمينه اين در را (شاعر)
اميني سودابه
متضاد مقوله دو شعر در مدرنيسم و داستان در مدرنيسم
و داريم را مولف مرگ بحث اگر داستان در.هستند
او تا ميسپارد مخاطب به را داستان جهان داستاننويس ،
بگريد و كند كشف و كند زندگي و بزند گام جهان اين در خود
شاعر و ميشود طي جريان اين عكس درست شعر در و بخندد و
ميكند روايت همه از بيش را خويش خويشتن و است زنده خود
و ميكند حس ميكند ، زندگي است ، جاري شعرش در و
كه نميخندد نه...و ميگشايد را شعر جهان پنجرههاي
اگر ;است فلسفي شعري امروز شعر كه ميگرياند و ميگريد
كپي اينكه نه و بسرايد شعر و بگويد راست خود به شاعرش
سرها ، ميان بگويد بتواند تا آن و اين دست روي از بزند ،
تنهايي دنياي و است ارتباطات عصر امروز عصر..هم من
.شعر و شاعر
و ميبينيم را شخصي سمبولهاي هجوم هدايت ، كار در اگر
ميكند ، سخت را او نوشتههاي تفسير و تعبير امر ، همين
برخلاف كه چرا است شخصي سمبولهاي غرق شدت به امروز شاعر
حسي ، تجربههاي دنياي شاعر دنياي دنيا ، در ارتباطات جريان
مخاطب بحران كه است اينرو از شايد و است شخصي و عاطفي
هميشگي نالههاي اينكه بر مضاف است ، مطرح امروز شعر در
امروز كه كنم تكرار ميخواهم اينجا نيز من را شاعران
عصر كه چرا.برگردد خويش درون به ميتواند كمتر شاعر
امروز شاعر ميسازد ، جدا خويشتن از را شاعر من ارتباطات ،
به نياز دارد ، شدن چهره به نياز دارد ، شدن مطرح به نياز
حتي البته كه "كنند نقد" و بخوانند را كارش كه دارد اين
مسير ما جامعه در نقد جريان بشود ، هم چهره شاعري اگر
را شعرش خورد باز نميتواند شاعر و نميكند طي را درستي
.دريابد امروز شعر نقد بازار در
آن و اين به شوند ، مطرح اينكه براي ميشناسم را شاعراني
خودشان كه نوع آن از نقدي هم آن ميدهند ، نقد سفارش
آشفته اينبيانجامد شدنشان چهره به كه نقدي ميپسندند
و بود شمس مريد مولوي كه دوراني با كنيد مقايسه را بازار
خنبها عشق اين در و بشود عاشقش مولوي كه داشت وجود شمسي
سال صدها گذشت از پس امروز كه.شود زاده شعرها و بجوشد
در شاعر من جا آن آورد ، وجد به را "مخاطب" جان شعاعش
به در دربه شاعر من جا اين و ميشد ناپديد عشق پرتو
در هم مرا نام كنيد ، مطرح هم مرا كه ميگردد مبلغ دنبال
ميخواهم شد؟ خواهد چاپ چگونه من عكس كنيد ، درج مطبوعات
عاشق جان با ارتباطات عصر در دربهدري نوع اين بگويم
حال دارد ، مغايرت شاعر درونگراي روح و شاعر بيقرار
كجاست؟ معادله اين در جايگاهش مخاطب ببينيد
تقليد و مراد يك از پيروي دنبال نبايد ديگر امروز شاعر
حاضر اجتماع روح در مراد امروز باشد ، متقدم شاعر يك از
و تاريخي جريان هر از يا هركسي از بايد هوشمند شاعر.است
و بيفزايد خويش اندوختههاي به و بياموزد چيزي فرهنگي
بازخوانيها و نقدها نوشتن با كه ماست منتقدين وظيفه اين
.بشناسانند مخاطب به و داده نشان را قوتها و ضعفها
بلكه نميسازد ، امروز شاعر فقط را مخاطب بحران بنابراين
سريعتر هرچه را خود مسئوليتهاي بايد كه ميسازد اجتماعي
.بشناسد
ايران معاصر شعر تحليل
باباچاهي علي از "منفرد گزارههاي " كتاب به نگاهي
بحران چون شعر به مربوط موضوعات به صفحه اين بحثهاي
باتوجه.است يافته اختصاص...و امروز شاعر و شعر ، مخاطب
و دارد شاعريوجود و شعر درحوزه كه عديدهاي نظرات به
اين تحليل بررسيو به "منفرد گزارههاي" كتاب كه آنجا از
است ، پرداخته ايران شعر وفرود اوج دورههاي نيز و مباحث
:ميپردازيم كتاب اين معرفي به
نقدشعر و شعر عرصه سالهادر خود باباچاهيكه علي
به جوانبگوناگون جلدي ، دو كتاب اين در است ، بوده فعال
.است نشسته امروز شعر درباره بحث
حدود 1000 در مستقل ، و مجزا ،"منفرد گزارههاي" دوم جلد
كتاب بازار روانه "سپنتا" نشر رقعيتوسط قطع در صفحه
شعر مقولاتاساسي طرح به بيشتر كتاب اولاين جلدشده
.بود يافته اختصاص شعر شاخص چهرههاي بررسي به و امروز
زاويه از را امروز شعر مقولات و مسائل اما دوم جلد
و معرفي به بيشتر و داده بررسيقرار و نقد مورد ديگري
اين زيرعنوان.است پرداخته انقلاب از پس شاعران شعر نقد
"امروز وجوان جديد شعر انتقادي بررسي و شعر مسائل" كتاب
.است كتاب اين اصلي اهداف نشاندهنده
ادبيات تاريخ تدوين گرچه غرض كه آمده كتاب اين مقدمه در
اين به شعر مسائل نقد در اما نبوده اخير دهههاي (شعر)
.است شده تاريخيتوجه تقويمي وجه
مواجه عناوين اين با گزارهها دوم جلد از اول كتاب در
ايران ، امروز شعر در بحران نوعي مادي زمينه:ميشويم
شعر عناصردر و واشياء رفتار گفتاري ، شعر بر مقدمهاي
طرح پيشزمينه عناوين اين واقع در كه... و امروز
انقلابدر از پس كه است شاعراني شعر خصوص در مباحثي
مولف.يافتهاند حضور خود توان ميزان به يك هر شعر صحنه
شاملوگرايي ، همچون ديگر مباحثي و مسائل اين طرح با
مقطعي تاثيرپذيري ،... و اخوانگرايي فروغزدگي ،
سپس ;است داده نشان چهرهها اين از را شاعران از تعدادي
اخير دهه دو شاعران شده تثبيت چهرههاي شعر نقد و طرح به
.ميپردازد
بقاياي و ناب شعر نو ، موج حجم ، شاعران شعر به دوم جلد
اين مشخص چهرههاي بر و است پرداخته شعري جريانهاي اين
تاثيرپذيري سيطره از را خود كه شاعراني جريانهاو
.ميپردازد دادهاند ، نجات جريانها اين
ايران ، امروز شعر مختلف كتاب ، مراحل اين عناوين ديگر از
عينيتگرا ، ابداع ، شعر و بسط بسط ، قبض ، مرحله در شعر
موضوعگرا ، شعر آسان ، شعر جوان ، شعر در گفتاري گرايشهاي
از وبخشي متفاوتنويسي غيرساختاري ، شعر ساختاري ، شعر
نخست كتاب ، اين در.برشمرد ميتوان را جوان شاعران
چهرههاي شعر سپس آمده ، ميان به شعر نوع هر از تعريفي
ديگر ازگرفتهاند قرار ارزيابي مورد جريانها اين مشخص
دربارهشعر جوان نسل شاعران نظر اظهار مطرح ، نكات
نظر اظهار به جوان نيزشاعران گاه و است پيشكسوت شاعران
نقل همتاين ماخذ به كه پرداختهاند يكديگر شعر درباره
اين درباره كتاب ، مولف نهايت در و است شده اشاره قولها
مولف كه اين ديگر نكتهاست پرداخته داوري به اظهارنظرها
شعري جريانهاي تحليل و تعقيب به فقط نه گزارهها
و جوان شاعران تدريجي تحول مسير همين بر بلكه پرداخته ،
.است نداشته دور نظر از را پيش نسلهاي شاعران نوآوريهاي
منظر از را ايران امروز شعر كليت باباچاهي
ضمن و داده تحليلقرار مورد مختلف تقسيمبنديهاي
و تاثيرگذار افراد شعريو جريان هر مولفههاي برشمردن
طيف كه ايران امروز شعر "ديگر وضعيت" بر تاثيرپذير ،
دربرميگيرد را ايران امروز شاعران از وسيعي نسبتا
تاثيرپذيري منفي يا مثبت نوع ميزانو و است كرده درنگ
مورد غرب متاخر فلاسفه ديدگاه از را شعر ديگر وضعيت
سلبي ديدگاه با عنوان همين زير.است قرارداده تحليل
طرح به كه ميشويم مواجه صاحبنظراني و شاعران ايجابي يا
نشان خاصي حساسيت امروز هنر و شعر مدرنيسمدر پست مقوله
نيز مختلف نسلهاي شاعران از شعري شواهد ذكرميدهند
.است بوده گزارهها مولف مدنظر
و شعر به "منفرد گزارههاي" در كه آن پاياني نكته
اين.است شده پرداخته منتقد و شاعر هزار نزديكبه نظرات
است اتفاقاشخاصي به قريب اكثريت به معنايتوجه به امر
نشريات در را ومطالبخود داشته گرايش شعر به نوعي به كه
.رسانيدهاند چاپ به ادبي مختلف
شعر
بنفش و سرخ و سفيد
صلاحي عمران
عجيب گلي
بنفش و سرخ و سفيد
جهان دست دور به
سفيد
صبح وقت به
سرخ و
ظهر وقت به
عصر شش ساعت و
تن بنفش
تنها كه عجيب گلي
دارد دلنشين عطر خود سرخي وقت به
!زيبايي ظهر چه
من بانوي
نصرتاللهمسعودي
سال سالهاي مانتوي همان با
ميكني گذر هم امسال عيد كنار از
كفشات گشوده دهان كوك و
را جهان اخلاق
به
.ميگيرد سخره
!من بانوي
بيسين سفره اين كناره بر
مرا اندوهان و دل
بزن گره هفت
رودبادها در و
ساز رهايش
سقف اين از بگذرد تا
هاي هاي كه
من
دفن آن در
ميشود
پريشاني پرسههاي پرندگان تا
كنند زمزمهاش زرد
دور دشتهاي كوليان و
ببينند ، بدانند مرا كف كه بيآن
من قلب كه
سربركفشهاي
تو پاره
.است مرده
افتادن
(آشور) محمدي محمد
انداختند
را درختي تك
مرا كه
ميانداخت تو ياد به
تو تمام ديگر
بهار از خورده خط
را تبري بردهام ياد از انگار
دستهايمن در كه
ميكند؟ چه
محمودي حسين از شعري
سلام جان عزيز
مينويسم غروب آن از كه الان
همچنان و است نيمهشب
ساعت
است افتاده كار از
باري
شب آن
نرفتم فرودگاه به تنها
نازنين مونس
و بود من ياور كه
ديگر حالا
نيست تو صبور سنگ
بود همراهم
آري
و بود كوتاه چه او پرواز
!طولاني چه اما ما چرت
رسيديم كه خانه به
بود صبح اول تازه
و ميباريد باران نه
بود خبري آفتاب از نه
هم نميدانم و
بود؟ فصلي چه كه
گمانم به
بود جمعهاي
پدر كه
بود مانده خواب
راديو اعلام از قبل
حادثه
بيخبر
!بود گذشته
شد عوض كه دنيايي
(مهاب) اكبرياني محمدهاشم
داغدارترين
آن در حرفها كه بود جهاني
ميشدند زاده مرده
نگاه هماغوشيدو از
را آهنگ خوشترين كردم جهان رداي
دخترك
!بازيگوش
نت ، هر پشت در پنهاني كه
من و ميكشي سرك
پاورچين پاورچين نت ، به نت
ميزنم لهله
را تو را ، باران
!آي بازيگوش دخترك
من خوشترينآهنگم در گمشده
خوشترينآهنگ
جهان
تازه رداي به
مينازد
مشتريام
پرتوي مسعود
"چند؟ سيري خوش دل"
.ندارد توفيري باشد ، چه هر
نيستم "شما حتي" من ، چون
بقالي نزد و
محل
دارم خطي چوب
"بانك منهتن" كارتهاي از پراعتبارتر
:نگفتيد راستي
"!چند؟ سيري خوش دل"
ندارد ، توفيري باشد چه هر
بدهيد نسيه اگر مشتريام
|