هدف به كردن شليك يعني رمان
منتقد + خواننده + نويسنده
لايت لايم
نيمرخ
نيست هايدگر نيچه ،
انديشه اخبار
عمل در انديشه
مدرنيته به سنت از گذر
ميكنند چه روشنفكران
هدف به كردن شليك يعني رمان
پوليتزر جايزه برنده روسو ، ريچارد با گفتوگو
"Straightman"رمان ادامه در روسو":مينويسد روسو ريچارد رمان نقد در ليست بوكر
سقوط" رمان شده ، نوشته دانشجويي زندگي هجو در كه طنز ، زبان با شاد كتابي (1997)
اين در ديگر بار است نخست رمان سه مشخصه كه كارگري محيط.مينويسد را "امپراتوري
شهرهاي زندگي ضرباهنگ از را خود دقيق درك ديگر بار روسو و ميكند خودنمايي رمان
و گستاخانه طنز از است تلفيقي "امپراتوري سقوط".ميكند ثابت (آمريكا) كوچك
.ميكند آنها ضعف نقاط و شخصيتها نثار او كه بيپاياني دلسوزي و روسو تمسخرآميز
از كه كاگران زندگي دورنماي از است تلخيصي امپراتوري سقوط رمان ديگر عبارت به
چنين نتيجه و "Straight man" كمدي اعلاي حد و است روسو اوليه كارهاي مشخصات
بلندپروازانهترين "امپراتوري سقوط" رمان.است خندهدار و عاطفي داستاني تلفيقي
.است نويسنده اين اثر (پركارترين)
سرشت محمدي مريم:ترجمه
باب در كه كمدي كار يك.بود "Straigt man"رمان خواندم شما از كه كاري اولين*
جالب نظرم به.دارد فرق شما رمانهاي ديگر با حدودي تا و شده نوشته دانشجويي زندگي
كارهاي در را - دانشگاه استاد يك ديد زاويه از نوشتن يعني - سياق و سبك اين كه آمد
داستان اصلي شخصيت "امپراتوري سقوط" تازهتان رمان در.كردهايد تكرار هم ديگرتان
.ميخورد غصه سخت برساند آخر به دانشگاه در را تحصيلاتاش نتوانسته كه بابت اين از
اساس اين بر و نداده انجام زندگياش در را كارها يكسري مردم اكثر مثل هم مايلز
تجربه اين نداشتن براي ميخواند ، را "Straightman"اگر شايد.سردارد در روياهايي
است ، مدخل يك مثل من ادبي كارهاي ميان در "Straightman".نميگرفت بغل به غم زانوي
.ندارند هم با چنداني تفاوت ديگرم آثار اما بودناش غريب و عجيب خاطر به هم آن
.شبيهاند كتاب اين به بيشتر "نيست احمق كسي" و "خطر استخر"
نوشتيد؟ را "Straightman" مثل رماني و داديد سبك تغيير دفعه يك كه شد چه*
وداعي هم آن باشم كرده وداع دانشكده با نوعي به خواستم "Straightman" نوشتن با
.كنم حذف برنامهام از هميشه براي را دانشكده بود لازمتفصيل و پرطول
هم مدتي گمانم به.كشيدهايد دست كلبي در تدريس كار از كه است اين ديگرش دليل و*
.كرديد زندگي آنجا
بنويسم ، جايي مورد در كه آن از پيش كلا.كردهام زندگي مين در دهه يك نزديك من
طبقات مورد در بيشتر من كه ميكنم فكر گاهي.بشوم ماندگار آنجا در مدتي مجبورم
را جراتاش تازه سال ده از بعد همه اين با.مكانها مورد در تا مينويسم جامعه
دوروبر كه اين به معروفاند مين اهالي.بنويسم كتابي مين مورد در تا كردهام پيدا
كه روزي از.دارند خانهشان به نسبت خاصي تعصب آنها.ميدهند نگهباني خانهشان
من داستاني موضوعات كارگر قشر و جامعه طبقات مثل موضوعاتي كردم ، آغاز را نويسندگي
اين خم و چم با كردم خلق را (Mohawk) موهاك دنياي كه زماني از خصوص به بودهاند ،
.ميزنم حرف موردشان در قائلم ، ارزش آدمهايش براي كه آنجا از و هستم آشنا دنيا
سقوط" ديگر آدمهاي و روبي مايلز مثل كساني.دارم دوست كموبيش را اكثرشان
كه اين به برميگردد اين و دارند ارتباط هم با من تخيل اعماق در جايي "امپراتوري
.است نيويورك شمالي شهرهاي از كه موهاك مثل شهري شهريام ، چنين يك خاك و آب از من
تغيير دچار قدري به "Straightman" در ريلتون مثل شهري حتي من داستانهاي شهرهاي
با كه ماندهاند آدمها اين نيفتاده دوزاريشان هنوز ساكنانشان كه شدهاند تحول و
و گذشته با را حال زمان طرفي از و بريزند سرشان به خاكي چه وتحول تغيير همه اين
در من علاقه مورد صحنههاي از يكي.است جالبي مسئله نظرم به كه ميكنند قاطي آينده
.است توسعه و طرح اداره در "ويتينگ خانم" با ما آشنايي اولين صحنه امپراتوري سقوط
وسيع طرح جور يك اين كه ميكند خيال اول ميافتد ، شهر ماكت به چشمش مايلز وقتي
يعني است ، قديم ايام در شهر ماكت واقع در كه ميبرد پي بعد اما است شهر توسعه
هم با آدمها ذهن در مدام آينده و گذشته.بود نشده كنفيكون هنوز شهر كه زماني
.ميشود تكرار دوباره گذشته كه ميكنند گمان آنها.ميشوند قاطي
جمله از دارند ، زيادي مشترك مسائل شما رمانهاي اولين و امپراتوري سقوط كتاب*
.آمد متفاوت نظرم به امپراتوري سقوط لحن اما.خودتان گفته به البته شهرها ، موضوع
و راوي ديد زاويه خاطر به شايد نميدانم ، را علتاش دقيقا.دارد دوستانهتري لحن
كه جايي از مايلز:ميكنيد آغاز بيمقدمه را رمان اول بخش.باشد او سرگردان نگاه
به شبيه شروعي است ، تعطيل كارخانه يك به نگاهش و شده خيره اصلي خيابان به ايستاده
.آمريكايي كلاسيك فيلم يك
اين در ما.ميشود روايت شخص اول راوي زبان از "خطر استخر".باشماست حق گمانم به
سقوط مثل "نيست احمق كس هيچ" رمان.ميبينيم نوهال نگاه از را چيز همه كتاب
اشخاص سراغ راوي.نيست كل داناي يك شبيه خيلي كه دارد كل داناي راوي يك امپراتوري
از ميتوانيم ما يعني ;ميگذرد حال زمان در رمان اعظم بخش ضمن در و ميرود مختلفي
"بريل خانم" نزد برويم و بكشيم پر است كاري انجام مشغول حال زمان در كه "سالي" پيش
ابتداي همان از امپراتوري سقوط راوي.است خودش كار سرگرم حال زمان در نيز او كه
تاريخ صفحات ميتواند كه ميگذارد قدم جورواجور آدمهاي اذهان در تنها نه داستان
را شهر تاريخ تاثير و اهميت رمان اين خواندن طول دربرود گذشته به و برگرداند را
.است قبلي از عيارتر تمام رمان اين كل داناي علاوه به ميكنيد ، حس خوبي به
.است متفاوتي نگاه كتاب اين در راوي نگاه
.بگذارمش زمين نتوانستم لحظه چند براي جز گرفتم ، دست را امپراتوري سقوط وقتي*
و ذوق با فقط شايد ميكردم فكر اولش.ميكند معتاد را آدم كه دارد صدايي داستان
كتاب نتوانسته هم او ميگفت كه شنيدم كسي زبان از امروز اما درآمده جور من سليقه
خود پي در را خواننده و ميرود پيش قدرتي چنان با داستانكند جدا خودش از را
عامل اين ;بپرسم بيرودربايستي.است بيهوده برابرش در مقاومتي نوع هر كه ميكشاند
حوادث يكسري "Straight man" رمان در ;چيست ميشود داستان كشش باعث كه پدردرآري
چه.است ديگري چيز كتاب اين مورد اما.ميبرد پيش و مياندازد غلتك روي را داستان
ميبرد؟ پيش را داستان عاملي
باور واقعي موجوداتي عنوان به را شخصيتها اين شما كه است اين خاطر به كنم گمان
كه دارد وجود اشاراتي كتاب در ميگوييد باشيد ، تحليل و تجزيه اهل اگركردهايد
اسلحهاي كه وقتي تاشدهاند گنجانده داستان در طراحي و تعليق ايجاد براي صرفا
.بگيرد قرار استفاده مورد است ممكن زماني كه بفهميد نميتوانيد نديدهايد ، را
نويسنده كه آنجا از ميگذارد ، كيفاش در را "اگزكتو" چاقوي "تيك" وقتي بنابراين
عقيده به اما.ميشود تعليق جور يك باعث چاقو همين نميدهد ، نشان بيجهت را چيزي
(ميافتد آن از بعد كه زيادي حوادث و) داستان بلندي خاطر به خوانندهها اكثر من
.ميكنند فراموش را اگزكتو چاقوي
پس.نيست هم پيرنگ خاطر به.نيست اشارات مديون داستان كشش كه معناست اين به اين و
.است داستان شوخيهاي خاطر به كشش اين از بخشي ميشود؟ داستان كشش باعث چيزي چه
امپراتوري سقوط.ميكند سرگرم را شما آنها بدرفتاريهاي يا شخصيتها رفتار مطمئنا
به نيز آرزوها كوچكترين حتي اينكه و آدمي روياهاي و آرزوها مورد در كه است كتابي
.باشند ديگري جاي ميخواهد دلشان همه كتاب اين شخصيتهايميشوند برآورده دشواري
بداند است مايل كه است اين ميكند تعقيب را ماجرا خواننده كه اين علت يك بنابراين
از بعضي.ميرسد آن حوش و حول در جايي يا آرزوهايش و آمال كعبه به آنها از يك كدام
چيز خدا از او ندارد ، پيچيدهاي شخصيت "جني".كوچكياند چيزهاي آرزوي در آنها
برآورده هرگز او ساده آرزوي كه ميكنيد حس دل در اين وجود با.نميخواهد زيادي
سرانجام بدانيد تا ميكنيد دنبال را داستان رو اين از شايد بنابراينشد نخواهد
.برسد خود آرزوهاي به او تا ميآورد رو شخصيتها اين از يك كدام به اقبال و بخت
.شدهاند تعريف و روشن كه آرزوهايي
و داريد هدفي كار اين از مسلما نوشتهايد ، هم فيلمنامه تعدادي اخير سال چند در*
.نميپريد شاخه آن به شاخه اين از
شروع و ميگيرد دست به قلم اينكه محض به مينويسد "ادبي" داستان كه نويسندهاي
اين فاتحه پس ، خوب":ميشود شروع هم ديگران فرضيههاي فيلمنامه نوشتن به ميكند
بعد ، به اين از.بنويسد خوب است محال ديگر مابقي مثل هم اين.است خوانده هم يكي
و بلند رمانهاي اين بر سابق كه آدم اين بعد ، به اين از.است شتاب و سرعت دور دور
تغيير فيلمنامه نوشتن نتيجه.درميآورد حجم كم و باريك كتابيهاي مينوشت ، فشرده
اگر يانيست رمان نوشتن اهل ديگر مينويسد ، فيلمنامه كه كسي.چيزهاست بعضي اساسي
هم كه نويسندهاي.افتادم "پرايس ريچارد" ياد ".مينويسد ندرت به بنويسد هم
رمان طرف مدتها تا هم او البته خوبي ، فيلمنامههاي هم و دارد خوبي رمانهاي
در بايد داستان فيلمنامه در.بود فيلمنامه زيادي تعداد نوشتن گرم سرش چون نميرفت ،
متون فيلمنامهها.ميمانند خالي هم صفحات اين اكثر كه شود گنجانده صفحه بيست و صد
با را كاري وقتي من خود.باشند نبايد هم اين جز البته كه مفيدياند و مختصر
را آنچه هر انگار كه ميآيد نظرم به رمان ، سراغ گردم برمي و ميكنم تمام فيلمنامه
:ميگويم خودم به.بريزم بيرون ميتوانم عاقبت بودم انباشته دلم در موقع آن تا كه
يك ديگر من داستان.كنم استفاده چيزها اين تكتك از ميتوانم ديگر حالا خدايا ، "
اين را وقتم و بشوم شخصيتهايم افكار وارد ميتوانم.نيست شنيدني و ديدني داستان
اين به ".عمل و حرف به ميشود خلاصه چيز همه كه فيلمنامه برخلافبگذرانم گونه
نگفتهام حرفهاي كه است اين ميشود عايدم فيلمنامه نوشتن از كه مهمي نتيجه ترتيب
فيلمنامه دو امپراتوري سقوط نوشتن اواسط در:ميريزم رمان چنته در را فيلمنامه در
متوجه رمان ، سراغ برميگشتم و ميشدم فارغ فيلمنامه نوشتن از كه بار هر.نوشتم
نويسنده و دارد خاصي نيازهاي فرم عنوان به رمان فيلمنامه ، با مقايسه در كه ميشدم
قدري به چالشها و نيازها اين اما.ميكند خود به مخصوص چالشهاي درگير را
و مات بار هر من كه دارد عمل آزادي آنها با برخورد در شخص قدري به و هيجانانگيزند
كه آنجا از.ميشود تمام آدم سود به فيلمنامه نوشتن حال ، عين در.ماندم مبهوت
ترديد دچار خودتان عملكرد به نسبت هم خودتان تا ميشود سبب ديگران فرضيهبافيهاي
مهارتم از اگر يعني ميشود؟ تمام ضررم به كار اين آيا":كه ميپرسيد خود از و شويد
درست كه من براي حداقل "ميرود؟ هرز قابليت اين نكنم ، استفاده رمان نوشتن براي
.ميكنم شليك هدف به هفتتيرهايم تمام با رمان ، سراغ برميگردم وقتي.بوده اين خلاف
به ميكند ايجاد كه موقعيتي يا خود حرفهاي با كه ، بازيگري كمدي ، نمايش در - 1
.بزند خندهدار حرفهاي تا ميدهد خط مقابل طرف
منتقد + خواننده + نويسنده
يوسا بارگاس ماريو نوشته "زمان آخر جنگ " به نگاهي
ديگري نام به مسئلهاي
آريان امير
اولين در كه ، است كشيشي _ ميگيرد شكل او محور بر رمان وقايع اكثر كه مردي _ مرشد
با تكيده و بلندبالا مردي:ميشود معرفي وهمآلود و گنگ فضايي در كتاب ، قسمت
به خدا بندگان راهنمايي از غير كه مردي.چشمانش در دايمي آتشي و كبودرنگ شولايي
تعمير به را وقتاش و ميكند زندگي قديسوار نميانديشد ، ديگري چيز به راست راه
مرتبا.ميگذراند برزيل شمال در واقع باهيا ايالت دورافتاده روستاهاي در كليساها
موعظه در آنقدر و ميكند موعظه را مردم شهر هر در و ميرود ديگر شهر به شهري از
آنتونيو" كاملش نام كه مرد ، اين.نميبرد ياد از كسي را تعاليماش كه است قدرتمند
.ميشود معروف مرشد نام به رفته رفته است ، "ماسيل مندس وينسنت
كه است جمجمهشناسي ميبرد ، بهسر برزيل در كه اسكاتلندي مردي گال ، گاليلئو
در گوناگون كشورهاي در بارهااست كرده دنيا مختلف نقاط در انقلاب وقف را زندگياش
در اكنون.است رفته مرگ پاي تا فرانسه در بار يك حتي و كرده شركت مختلف شورشهاي
اواخر آشفته كشور اين در ميخواهد پرماجرا زندگي يك از پس و ميبرد بهسر برزيل
.برسد خود هدف به نوزدهم قرن
و سادهترين ميشود ، معرفي "نزديكبين خبرنگار" عنوان با كه مردي ميان ، اين در
جسماني ضعفهاي با مردياست رمان ، حوادث وقوع از قبل تا شخصيت ، كمماجراترين
روزنامه در كار به روزها ميكند ، زندگي اجارهاي اتاق يك در تنهايي به كه بسيار
.ميرساند صبح به ترياك دود با را شبها و است مشغول دنوتيسياس ژورنال جمهوريخواه
و شود حاضر سزار موريرا سرهنگ تيپ در روزنامه خبرنگار عنوان به است قرار كه روزي
.اوست زندگي در عطفي نقطه برود ، كانودوس به
در كه است متنفذي نجيبزادگان معدود از باهيا ، مهم مالكان از كانابراوا ، بارون
و ميرود شمار به مهمي و برجسته شخصيت دارد ، قرار شدن جمهوري آستانه در كه برزيلي
.ميرود شمار به جمهوريخواهان براي تهديدي قدرتش و او حرفهاي باهيا منطقه در
كانودوس در اما است ، كرده تجربه كانودوس حوادث از پيش تا را آرامي زندگي نيز بارون
شدند ، معرفي اختصار به كه شخصيتي چهار كه است محلي كانودوس ، ميكند فرق كمي قضيه
در حضور با چه ميروند ، و ميآيند رمان طول در كه ديگري فراوان شخصيتهاي همراه به
از خيلي و ميكنند تجربه زندگيشان در را عجيبي مرحله آن اثرات واسطه به چه و آن
.ميگذارند تجربه اين سر بر را زندگيشان آنها
بهطوركلي و برزيل در موجود سياسي يا مذهبي تفاوتهاي زمان آخر جنگ اصلي مسئله"
نيستند قادر كه است جامعهاي دو ميان تعارض و جدايي بلكه.نيست لاتين آمريكاي در
".كنند برقرار ارتباط يكديگر با
بارگاسيوسا ماريو
ديگري صورت به ميتوان ميپردازد ، آن به شكل اين به يوسا كه را ، "اصلي مسئله" اين
آخر جنگ در.است "ديگري" نام به موجودي با رمان شخصيتهاي ارتباط آن و كرد طرح نيز
و خشك مذهب _ميكنند1 برخورد بههم كانودوس در متفاوت ايدئولوژي چهار زمان ،
هيچ كه تفكري است ، يافته ارتقا قديس مقام به پيروانش نزد كه كشيشي انعطافناپذير
ديگران با جنگ حال در مدام و نميپذيرد خود متحجر و خشك عقايد برابر در را نرمشي
درگيري و جنگ و بورژوا طبقه نابودي و انقلاب جز كه مردي انقلابي ، آنارشيست _2 ;است
انقلاب را بشر مشكلات همه حل راه كه جمجمهشناسي نميكند ، فكر ديگري چيز به فيزيكي
او اما است ، ديگران از روشنفكرتر و سياستمدار هرچند كه اشرافزادهاي _3;ميداند
برنميدارند ، دست خود نژادي _ طبقاتي ارزشهاي از ديگران مانند نيز همفكرانش و
اداره كار در را ديگري طبقه هيچ و ميدانند اشراف طبقه حق را مردم و جامعه كنترل
مردي "سزار موريرا" سرهنگ نام به متعصب جمهوريخواهي _ 4;نميشمارند مجاز مملكت
را او كه اين !سزار موريرا سرهنگ":ميانديشد چنين او درباره كانابراوا بارون كه
متعصبها همه مثل و بود متعصبي مرد.نبود خوبي نشانه اصلا ميفرستند باهيا به
.ص 266 "خطرناك
در نميشناسند ، رسميت به را "ديگري" كه تفكر نوع چهار ايدئولوژي ، چهار اين
گروه گروهي هر.ميشود آغاز كشتار كه است اينجا از و ميكنند برخورد بههم كانودوس
چيزي نهايت در و ميرساند قتل به و ميكند سركوب ممكن شكل فجيعترين به را "ديگر"
.است باهيا آسمان لاشخورهاي براي لذيذ و مهيا سفرهاي ميماند ، كه
.ميگذارد اجرا به نيز راوي ديد زاويه انتخاب در زيركي با را "اصلي مسئله" يوسا
شخصيت يك ذهن وارد فقط راوي كه معنا اين به است ، "محدود كل داناي" داستان راوي
را ، شخصيتي مدام راوي "آخرزمان جنگ" در.مينگرد مسائل به او نظرگاه از و ميشود
يك ذهن وارد قسمت هر در و ميدهد تغيير شود ، روايت او طريق از داستان است قرار كه
راوي كه شخصيتي ذهن از غير قسمت ، هر در كه است اين "اصلي مسئله" اما.ميشود نفر
يك ذهن به محدود روايت قسمت هر در.ندارد حضور ديگري صداي ميگويد ، سخن آن طريق از
هر انگار ندارند ، را خود ذهنيت اعمال و روايت اجازه "ديگر" شخصيتهاي و است شخصيت
ندارد10 را آن در حضور اجازه "ديگري" كه است كسي قلمرو داستان از بخش
اول ، 1379 چاپ آگه ، نشر كوثري ، عبدالله يوسا ، بارگاس ماريو آخرزمان ، جنگ.1
لايت لايم
گويي تك يك
ديولر كلي:نوشته
محمدي ملك نيما - فرزانه سام:ترجمه
.ميشناسيد را قيافهام اما نميدانيد ، مرا اسم شما
كثيفي پليس بد ، آدمهاي نقش كردم بازي دوم نقش در سريال و فيلم جين دو يك در من
را كارگرها تا شده اجير كه نفوذي عامل يك يا است ، مخدر مواد قاچاق كار در كه
.ميكند خيانت دوستش بهترين به كه كسي يا بترساند
زير بار سومين براي وقتي او كه ميگويد گرفتم ياد او از را كار اين كه كارگرداني
آبكي نقشهاي اين از ما كدام هيچ.ميكند خاموش را تلويزيون ميخورد لگد شكمم
از خيلي عكس بر.است من درآمد منبع كار اين اما.نميآيد خوشمان خبيث آدمهاي
تنسي و اونيل يوجين كارهاي عاشق من كه چند هر شدهام ، موفق حرفه اين در دوستانم ،
.بودم ويليامز
روي هم نقدهايي حتي.ميكردم بازي اول نقش اوايل نبوده ، طور همين هميشه وضع
خيلي مال موضوع اين اما ميكردند توصيف حساس و متفكر مرا كه ميشد نوشته كارهايم
.كنم تحمل را كارها طور آن نتوانستم من.است پيش وقت
حرفه اين در آدمها تمام كه چيزي موفق ، ازدواجي و داشتم خوبي زن كردم ، شوخي
با اگر.كنم قبول را نقشي هر بودم مجبور زندگي خرج درآوردن براي.هستند دنبالش
پايين قيمت با قرارداد شما كه باري اولين ميدانيد باشيد داشته آشنايي سينما صنعت
به تا بمانيد منتظر بايد و ميمانيد باقي قرارداد سطح همان با و جا همان ببنديد ،
.نيست خبري سينماها سردر بر اسمتان از ديگر و بدهند بازي پيشنهاد شما
به مرا دل هم هنوز كه بود من دبيرستان دوران عشق شايسته ، و موقر زيبا ، من ، اول زن
ميكردم ، بازي را هملت نقش دانشگاه در وقتي بود وجودم از بخشي مالك اوميآورد درد
بيرون مادرش استيشن ماشين با يازدهم پرده از بعد و ميماند منتظر صحنه پشت او
.ميزديم
بازي من كه خوبي نقشهاي و داشت خواهيم پيش در خوبي زندگي كه ميكردم فكر موقع آن
و نيويورك در درندشت آپارتمان دو و بود منتظرم رختكن در كه پاملا و ميكردم
.لوسآنجلس
و.زيبا بازيگران با خوب فيلمهاي داشتم دوستشان كه رفتم كارهايي طرف آن از بعد
.ميرفت راه صحنه كنار.بود شده بيحوصله و ساكت پاملا.شد شروع جا همين از مشكل
شده طوري.نميدادند راه لوكيشن سر را او كارگردانها ديگر كه رسيد جا آن به كار
اما.كنم بازي نميتوانستم ميكرد نگاه مرا و بود ايستاده جا آن او اگر كه بود
آپارتمانمان در كه ميكردم فكر او به او ، به ميرفت من حواس نبود ، سرصحنه او وقتي
.است كرده بغل غم زانوي نيويورك در
ميشدم روبهرو عصبانيتش موج با و ميزدم زنگ او به بايد كار پايان از پس شب ، هر
.بود خوانده زرد نشريات در فيلم زن هنرپيشه درباره كه شايعاتي آخرين و
.رسيد بنبست به ما ازدواج كه بود طوري اين
بچه سه برايم و بود دوم نقشهاي هنرپيشه بود ، خودم مثل كه كردم ازدواج زني با بعد
او به وقت هر و ميكند درك را كاريام شرايط و دارد دوست مرا آورد ، دنيا به قشنگ
.ميكند كمك بهم دارم احتياج
ميخواهد؟ چه اين از بيش مرد يك
كه چيزي باشم ، ميتوانستم من كه ميخوريم را چيزي افسوس هميشه ما كه ميكنم فكر
.ميكردم بازي را نقششان كه تراژديهايي قهرمان مانند بودم ، نزديكاش قدر آن
.ميشد مواجه شكست با خوشبختي به رسيدن و سرنوشت بر غلبه براي تلاششان كه قهرماناني
بنابراين.ميشد نااميديشان باعث زندگي از ناخشنوديشان و بيقراري كه قهرماناني
ميكردند ، پرتاب پايين به پل بالاي از اتومبيلشان با را خود فيلم پايان در
آبهاي داخل رومانتيك ، حسي با و آهسته حركت با و ميكردند خراب را آهني گاردهاي
.ميافتادند رودخانه خروشان و سرد
به دانشگاه زمان از من كه چيزي همه.ميدانم كم خيلي زندگي درباره من حال اين با
جهان.است بوده لوكيشن دكورهاي و فيلمبرداري استوديوي داشتهام ، كار سرو آن با بعد
.خانه گوشه ميافتم افسرده ميكنم ، تمام را كاري وقتي است گنگ من براي صحنه از خارج
نيست جنايتكاري كه پليسي مثل بودن ، دسترس از دور احساس ميكنم ، بودن خالي احساس
دوستانم.ندارم خانه از رفتن بيرون براي انگيزهاي هيچ.كند تعقيباش او تا
منفي نقشهاي همين به حتي شدهام معتاد كارم به من.هستند فيلمبرداري سر معمولا
ميتوانم بخواهيد وقت هر را وقيحشان لبخند ندارند ، احتياج خاصي تلاش به كه
اعتمادي غيرقابل آدمهايميآيد هم خوشم آنها از كمكم حتي.بدهم تحويلتان
شدهشان شليك اسلحههاي و موادمخدر با را آنها اگر.ندارند نفسي عزت و هستند
بيش دروغي اتهامشان كه ميكنند قانعتان ميكنند ، انكار را چيز همه نكنيد ، دستگير
.نيست
پليسها خوردن ، آب مثل راحته ، كار؟ اين سر بياي من با ميخواي جك؟ ميگي چي خب ، "
!كس هيچنميشود زخمي كس هيچ و نميشوند چيزي متوجه وقت هيچ كه احمقند اونقدر
".كن اعتماد من به بيا ، .است معركه نقشهاش ميكند جبران را خسارت بيمه تازه
نيمرخ
سلينجر ديويد زندگي به نگاهي
پريده رنگ مرد نامههاي
رشيديان مهيار
به اخرايي خانهاي در غان ، درختان رديف پس در حصاري پشت روزهاي 1986 ، از يكي در
صندلي روي متفاوت لغات از بلندبالايي فهرست با رنگپريده مرد يك نيوانگلند ، سبك
.بيابد را دلخواهاش واژه شايد تا مياندازد آتش به هيزم و ميخورد تاب لهستانياش
چهار كه ميشود آگاه توطئهاي از رنگپريده مرد اين روزهاي 1986 از يكي غروب اما
"هاميلتن" سال همين در.چيده او براي "هاميلتن يان" نام به مردي در 1982 پيش سال
نگارش به تصميم "هاوس رندوم" نام به ناشري از پيشپرداخت دلار صدهزار دريافت با
.بشكند را سكوتش هميشه براي تا گرفت رنگپريده مرد زندگينامه
برقرار مرد ، اين كارگزار ،"اولدينگ دورتي" با را پنهاني رابطهاي "هاميلتن" ابتدا
"هاميلتن".ندارد نفوذي راه هيچ و است سيماني جوي ، پشت اتاقك ديوارهاي اما.ميكند
ناراحت ، كند ، پيدا سيماني سلول در نشسته مرد زندگي به رخنهاي نتوانسته كه اين از
مرد نامههاي از دستهاي با ناگاه تا ميگذارد آمريكا كتابخانههاي سوي به سر
پژوهش صرف را "هاوس رندوم" پيشپرداخت دلار صدهزار از نيمي و.شود مواجه رنگپريده
درست.شود چاپ كتاب مه 1986 ماه در تا كند مترادف لغات از بلندي ليست تهيه و
نوبت هم باز حالا.ميرسد آمريكا منتقدين دست به كتاب اين نسخههاي كه وقتي همان
به و آورد چنگ به را كتاب اين از نسخهاي تا است باوفا ، كارگزار اولدينگ ، دورتي
مرد تا بفرستد آمريكا ايالت پنج به مشرف تپهاي فراز بر نودونهتجريبي باغي آدرس
باور":كه بزند لغات اين انتخاب به دست واژهها ، بلند ليست ميان از رنگپريده ،
روده و دل دارد ، خود كنار در باهوش وكيلي كه هاميلتن يان چون نويسندهاي نميكنم
آنها بدون كه بنويسد كتابي و بريزد بيرون نوشتهام پيش سالها من را آنچه
به مجبور او نوشته اين پيرو."درميآمد كار از بيروح و كسالتبار زندگينامهاي
ازدحام در شد مجبور ضمن در.شد كپيرايت اداره در شخصياش نامه هفتادونه ثبت
.بشكند را سكوتش "منهتن" ششساعته دادگاه
را استيناف دادگاه حكم آمريكا عالي ديوان مه 1986 ، ماه از بعد سال يك نهايت ، در
هاوس رندوم در 1988 تا ميشود لغو "نوشتن عمر يك ;سلينجر" كتاب و ميكند ابرام
مرد و.كند چاپ "سلينجر.دي.جي جستوجوي در" نام به را هاميلتن از تازهاي كتاب
.ميشود تسليم هميشه براي رنگپريده
در 1919 است خانواده فرزند دومين دوريس ، خواهرش از بعد كه ،"سلينجر ديويد جروم"
نيويورك مدارس در سالگياش تا 17.ميآيد دنيا به ايرلندي مادري و يهودي پدري از
سال ، همين در.ميشود فارغالتحصيل نظامي مدرسه يك از در 1936 و ميخواند درس
به علاقهاي هيچ سلينجر.ميزنند تخمين را 115 او هوشي ضريب نظام مدرسه معلمين
اما ميخواند ، درس آمريكا دانشگاههاي از بسياري در سالها.ندارد آكادميك تحصيل
در 1940 ، يعني ;سالگياش يك و بيست در.كند تكميل نميتواند هم را درسي واحد يك
سلينجر.ميكند چاپ "استوري" مجله در را كوتاهش داستان اولين ،"جوان گروه"
جهاني دوم جنگ از خود تجربيات از همنسلانش ، همچون آمريكا ، نويسنده محبوبترين
;باشد "همينگوي" و "جرالد فيتز" از بعد آمريكا نويسنده تاثيرگذارترين تا ميگويد
.برخيزد خويش خويشتن با جنگ به تا ميبرد پايان به را هراس و رنج ياس ، جنگ كه نسلي
و تنسي در مدتي.ميشود خوانده نظام خدمت به ،"جوان گروه" چاپ از بعد سال دو او ،
كوتاه داستان و ميكند سفر جنگياش جيپ و تحرير ماشين با تورتن و انگلستان سپس
قدم فرانسه يوتابيچ ساحل به متفقين نيروهاي شدن پياده روز در 1944 ، تا مينويسد
در را بسياري داستانهاي جنگ خلال در او.شود منزجر جنگ از هميشه براي و بگذارد
آثارش چاپ به شروع دهه 40 پايان در و ،"پست ايونينگ ستردي" ،"كاليزر" چون مجلاتي
آمريكا معتبر نشريات در داستان از 30 بيش تا 1953 سلينجر.ميكند "نيويوركر" در
"داگلاس كلر" ;ردكليف دانشگاه فارغالتحصيلان از يكي با در 1955 او.ميكند چاپ
سال همان و ميگزيند اقامت "نيوهمپشاير كورنيش" در هميشه براي و ميكند ازدواج
.يابد كاهش هميشه براي ادبياش باروري تا ميدهد او به دختري "داگلاس كلر"
بود ، كرده چاپ آمريكا مجلات در تا 1957 سالهاي 1955 در كه را داستانهايي سلينجر
سال همين در.ميكند چاپ "زويي و فراني" نام با در 1961 ، پسرش تولد از بعد سال يك
در 1962 ، بعد سال دو و.ميشود چاپ تايم مجله سپتامبر شماره جلد روي عكساش
همان حقيقت در كه "سيمور و نجارها بكش ، بالا را بام تيرك" عنوان تحت مجموعهاي
.بودند شده چاپ تا 1959 سالهاي 1955 در كه است داستانهايي
از جلدي پنج مجموعهاي كه ديد ميتوان جا آن را سلينجر آكادميك حضور اهميت
تدوين آمريكا مدارس براي و 1963 سال 1962 در آثارش و سلينجر مورد در درسي كتابهاي
شاكي منهتن در ساعته شش دادگاهي در كه آن از پيش سلينجر ، ديويد جرومميشود
ميكند منتشر در 1965 را "1916_ هپورت 24" باشد ، "نوشتن عمر يك سلينجر ، " پرونده
گذشته سال بيست طول در مفصلي داستاني اثر آيا:كه قاضي سوال اين جواب در تا
ساله هر كه ادبياي زايران روي به را در وقت هيچ و"خير":بگويد تنها نوشتهايد؟
اخرايي خانه تنها آنها و نكند باز ميآيند ، بالا را آمريكا ايالت پنج به مشرف تپه
.ببينند را غان درختان رديف و نيوانگلند سبك به
نيست هايدگر نيچه ،
نجفي رضا با گفتوگو
.ميشناسيم داستاني ادبيات حوزه در مولف و منتقد عنوان به بيشتر را نجفي رضا
چندين غرب ، ادبيات حوزه در دورههايي و ادبي نقد تدريس كنار در كه ميدانيم همچنين
سياه ، كتاب كوچك ، شاديهاي و هسه هرمان غرب ، معاصر رمان بر درآمدي جمله از) كتاب
ادبي عمدتا نشريات و مطبوعات در ترجمه و نقد مقاله ، از 300 بيش و (خاكستري و سپيد
بازار روانه تازگي به كه او شده منتشر كتاب آخرين.دارد خود كار كارنامه در را
و نيچه فريدريش" نام با است رضايي پريسا خانم و او مشترك كار شد ، كتاب
چاپ زير به از پيش.است كرده منتشر مرواريد انتشارات را كتاب اين ".گزينگويههايش
تقديم را آن اثر انتشار بهانه به اكنون كه داشتيم او با گفتوگويي اثر اين رفتن
.ميكنيم خوانندگان
محمودي هادي:گفتوگو
فريدريش جديدتان ، كتاب ساختار درباره است چطور گفتوگويمان آغاز براي نجفي ، آقاي *
ترجمه؟ يا است تاليف كتاب اين آيا ;بدهيد توضيحي گزينگويههايش ، و نيچه
و 02درصد نيچه ، آثار درباره يا و نيچه آثار از ترجمه كتاب اين مطالب درصد حدود 80
در.نميكند بيان مورد اين در را مطلب حق ترجمه يا تاليف واژه امااست تاليف نيز
با ويژهاي منطق اثر ، اين بخشهاي چينش و مقالات گزينش مطالب ، استخراج گردآوري ،
اشاره نكته اين به بتواند بيشتر تدوين واژه شايد كه است رفته كار به ويژهاي قصد
بخش در است بخش سه شامل پيوستهايش ، و پيشگفتار از جداي اثر اين حال هر به.كند
فكري بيوگرافي و حال شرح گونهاي (آثار و نامهها براساس شرح:نيچه فريدريش) نخست
نيچه زندگي از دهه يك كمابيش بررسي به بخش اين در مقاله هر.است شده ارائه نيچه
ميشود استناد وي معاشران نيچه يادداشتهاي و نامهها به بررسي اين در و ميپردازد
ذرهبين زير زنان نيز و وي استادان خانواده ، دوستان ، با نيچه رابطه همچنين و
از مقالاتي (نگاهها و نقدها براساس نيچه فريدريش) دوم بخش در.ميشود گذاشته
مفاهيم با ميتواند خواننده آن ياري به كه است آمده پرآوازه و بزرگ نيچهشناسان
...و ارزشها بازسنجي نيهيليسم ، قدرت ، خواست ابرانسان ، مانند نيچه انديشه كليدي
ميشود شمرده بخش مفصلترين كه سوم بخش سرانجام و بيابد دقيقتري و بيشتر آشنايي
همراه به و كردهايم استخراج آثارش مجموعه سراسر از كه است نيچه گزينگويههاي
گزينگويهها نام به مستقلي اثر نيچه واقع در.آوردهايم اثرش هر كليدي جملات
آثارش سراسر از را نيچه قصار جملات ميتوان كه است بوده من خود از ايده اين.ندارد
تاليف يا و ترجمه واژه كه روست اين از.ساخت منتشر مستقل اثري شكل به و كشيد بيرون
را آن ميكنم گمان باشد داشته ارزش اثر اين اگر واقع در و نميكند ادا را مطلب حق
بيشتر استفاده براي اينكه سرانجام.كرد جستوجو آن تدوين شكل و ايده همين در بايد
كه آثاري نيز و فارسي زبان در نيچه آثار كتابشناسي نيچه مترجمان و خوانندگان
در ضمن در.شد افزوده مجموعه بدين تخصصي واژهنامه همچنين و شده نوشته او درباره
در و افزودم زمين مغرب فرهنگي بنيانهاي و نيچه نام با مقالهاي نظرها و نقدها بخش
مغرب فرهنگ دستاوردهاي مهمترين درباره را نيچه انديشههاي و آرا چكيده كوشيدم آن
غيرمتخصص خواننده كه شود فراهم مدخلي تا دهم ارائه ساده بسيار زباني با زمين
.كند برقرار ارتباط كتاب سنگينتر بخشهاي با بتواند
چه تدوين نوع اين ويژه شكل و نحوه نيز و اثر اين ترجمه و تدوين از شما انگيزه *
بود؟
فرهنگي و فكري مقولات و ادبيات حوزه در رويكرد و پسند گونه دو همواره كشورمان در
و نخبهگرايانه رويكرد دارند ، رشد به رو خود نوبه به دو هر كه است داشته وجود
و ذوق براساس يا فرهنگي توليدات تمامي به نزديك رو همين ازعامهپسندانه رويكرد
هر مردم عامه و نخبگان ميان شكاف ميان اين درميگيرد شكل عوام يا نخبگان سليقه
يعني نيازمنديم ، نيز سومي شق به ما معضل اين از رفت بيرون براي.ميشود بيشتر روز
جدي مقولات ساده زباني به كه متوني شود ، نخبگان و همگان ميان پلي كه متوني و آثار
منتقل خوانندگان عامه به عوامگرايي و عوامفريبي و بحث شدن سطحي بدون را سنگين و
.نيست ايراني جامعه براي تلاش اين از ضروريتر حال عين در و دشوارتر چيز هيچ.كند
نبايد چرا است ، بوده اخير سال صد در فكري چهرههاي تاثيرگذارترين از يكي نيچه
مطالب و مقالات گزينش و تدوين شيوه بشناسد؟ را او نيز غيرمتخصص و معمولي خواننده
غيرمتخصص ، خواننده سليقه و فهم به بخشيدن ارتقا براي است تلاشي ما بحث مورد كتاب
براي حرفهايي نيز نخبه خواننده براي مجموعه اين كه دارم راسخ اعتقاد آنكه ضمن
.است سودمند بسيار او براي و.دارد گفتن
معرفت گزينگويهها اين آيا است؟ كدام شما مجموعه گزينگويههاي رويكرد *
؟...يا و دارند ادبي وجهه روانشناختياند ، شناختياند ،
نيچه كه ميدانيد خوب خودتان.نميشوند محدود رويكرد يك به صرفا گزينگويهها اين
همه در و بوده تاريخشناس حتي و اديب روانشناس ، زبانشناس ، فيلسوف ، واحد آن در
اين رو اين از.است پرداخته نظر ابراز به ديگر حوزههاي برخي و شده ياد حوزههاي
را گوناگوني رويكردهاي است گذرانده نيچه كه فكري دورههاي به توجه با گزينگويه
ديگر رويكردهاي از بيش روانشناسانه تاملات سپس و شناختشناسي البته برميتابند ،
.داشتهاند جذابيت نيچه براي
فكري جريانهاي بر نيچه شگرف تاثيرگذاري از كتابتان پيشگفتار در شما نجفي آقاي *
متفاوت جريانهاي و گروهها در تاثيرگذاريها اين از بخشي.گفتهايد سخن بيست سده
اصولا كه كنيم گفتوگو اينباره در هستيد مايل آيا.است شده ديده متعارضي حتي و
و سوسياليستها ناسيونال چون گروههايي براي نيچه و هايدگر چون فلاسفهاي چرا
بودهاند؟ جذاب فاشيستها
راستي به چند هر و شود آورده جا يك هايدگر و نيچه نام است شده مد كه چند هر
اما است ، نوشته او درباره قطور كتابي و ميكند ارادت ابراز نيچه مورد در هايدگر
.شود اشاره دو اين بنيادين تفاوتهاي به كه است فرارسيده زمانش ميكنم گمان
و نخستين.متفاوتند انديشمنداني اصولا مشترك ، وجوه بسيار رغم به نيچه و هايدگر
و شادماني او است ، زندگي فيلسوف نيچه كه است اين در هايدگر و نيچه تفاوت مهمترين
قدري من گمان به هايدگر فلسفه مرگانديشي آن اما ميكند ، موعظه را حيات نيروي
عرفاني شبه و رازآميز عوالمي با را فلسفه هايدگر اينكه ديگر.مينمايد بيمارگون
دل آوردن دست به پي در عملا سخن ، در متافيزيك انكار و رد رغم به و ميآميزد در
عرفاني شبه و رازآميز عوالم اين نخست دشمن نيچه اما.است ماورايي عوالم دوستداران
غيرضروري ساختن پيچيده و مبهمگويي مغلقگويي ، شيفته شدت به هايدگر آنكه سوم.است
خواننده براي فقط نه - فهم غيرقابل او فلسفه درصد شايد 80 كه گونهاي به است زبان
عامهفهم و ساده هم چندان گرچه نيچه اما.است - فلسفه اهل براي بلكه عادي
مهمتر و است شفافتر و فهمتر قابل و راستتر سر آلمانياش زبان اما نمينويسد ،
اما اصيل انديشمندي گرچه هايدگر.فهميد را انديشههايش آساني به ميتوان آنكه
نيچه نگارش شيوه.است خوانندهاش ساختن مرعوب درصدد فهمناپذير زباني با تعمدا
گسترش را زبان اين فلسفي و ادبي ظرفيتهاي و بوده آلماني زبان حق در بزرگ خدمتي
در فاجعهاي را هايدگر نگارش شيوه آلماني ادباي و زبانشناسان اغلب اما است ، داده
خود آلترنايتوهاي با نيچه بتشكنيهاي و ويرانگريها.دانستهاند آلماني زبان حق
تعديل _ حيات شور بر مبتني ارزشهاي و سروران اخلاقي دستگاه آفريدن ابرانسان ، _ وي
به زندگي يا و خدايان غيبت درباره او بحث مانند به هايدگر آموزههاي اما ميشود ،
به گرديم باز سرانجام.ندارد بنبست از رفتي برون و نميبرد جا هيچ به ره مرگ ، سوي
واژه جاي به مايلم نيچه مورد درفاشيستها و نازيها براي دو اين جذابيت دليل
انديشههاي از برخي از سوسياليسم ناسيونال.كنم مطرح را سوءاستفاده واژه جذابيت ،
سوءاستفاده ترحم بودن مذموم و قدرت به معطوف اراده و ابرانسان مفهوم مانند به نيچه
آن به شباهتي هيچ ميزد دم آن از هيتلر كه ارادهاي يا و ابرانسان زيرا كرد
تحريف داد رخ چه آن واقع در نداشت ، نيچه زندگي به معطوف قدرت و فرهنگي ابرانسان
نيچه آثار از بخش آن از خود نوبه به تحريفها اين آنكه جالب.بود نيچه انديشههاي
تدوين نيچه فورستر اليزابت او ستيز سامي خواهر دست به نيچه مرگ از پس كه گرفت صورت
از.است نبوده نيز امانتداري چندان تدوينگر نيچه اليزابت كه ميدانيم امروزه و شد
خوش چندان فاشيستها مذاق به كه است داشته نيز ديگري انديشههاي نيچه گذشته آن
.و مطلقانديشي نظاميگري ، ناسيوناليسم ، از او بيرحمانه انتقادهاي جمله از نميآيد
شمار به نازيسم قربانيان از بيشك ميبود زنده هيتلر زمان نيچه اگر كه جايي تا.
آب از نازيسم قربانيان جزو تنها نه و بود زنده هيتلر زمان در هايدگر اماميآمد
و درآمد نازي حزب عضويت به شد ، منصوب فرايبورگ دانشگاه رياست به بلكه نيامد در
دانشگاه رياست از او استعفاي به هايدگر دوستدارانگذرانيد روزگار چنداني بيدغدغه
با هايدگر اختلاف كه ميرسيم نتيجه اين به عميقتر تحليلي در اما كرد خواهند اشاره
هيتلر نازيسم از كه ميداشت خوش را نازيسمي او بود گروهي درون اختلافي نازيها
انديشمند اخلاقيترين نهان در و است ضداخلاق مردي ظاهر در نيچه.بود متفاوت قدري
لحاظ از واقع به اما مينمايد وارسته و فرزانه حكيمي ظاهر در هايدگر و خود ، زمانه
كه دانشگاه رياست به انتصاب هنگام به را او نطق بياوريم ياد به !مشكوك فردي اخلاقي
خطاب كه كتابش نامه تقديم حذف بياوريم ياد به خواند ، آلمان آينده را هيتلر آن ضمن
به ياسپرس دوستش با را او رابطه قطع بياوريم ياد به و بود هوسرل او يهودي استاد به
بربريت باب در را وي شعارگونه سخنان بياوريم ياد به نيز و همسرش بودن يهودي دليل
يونانيان و آلمانيها فقط كه مطلب اين ابراز و آمريكايي و روسي تمدن خواندن مدرن
.داشتهاند را فلسفيدن توان باستان
انديشه اخبار
سال ترجمه بهترين
سياسي فلسفه حوزه در تاليف يا ترجمه بهترين به را جايزهاي خيرخواه بانوي يك
آيند هم گرد مترجمان و نويسندگان از جمعي سال هر تا است شده بنا.است داده اختصاص
.برگزينند را جايزه شايسته و برتر كتاب اين و
ترجمه به انگليسي هابز توماس نوشته "لوياتان" كتاب گذشته ، سال براي داوران كميته
.است برگزيده را بشيريه حسين دكتر
تاريخ در منازعهاي تقريبا و است سياسي فلسفه حوزه در جامع كتاب اولين لوياتان
اين در شده مطرح موضوعات از يكي با گونهاي به كه است نداشته وجود سياسي فلسفه
نيز ني نشر و كرد ترجمه را كتاب اين گذشته سال در بشيريه.باشد نبوده مرتبط كتاب
.كرد منتشر چشمنواز و زيبا صورتي با را آن
حسين به جايزه اين اهداي براي مراسمي هفته اين پنجشنبه روز در مناسبت همين به
روزهاي در را مراسم اين مشروح گزارش كه شد برگزار گفتوگو فصلنامه محل در بشيريه
.خواند خواهيد ديگر
كتاب انتشار به "وقف" دادن تخصيص و دريابند را حسنه سنت اين نيز ديگران است اميد
.بشناسند رسميت به هم را
عمل در انديشه
روتلج انتشارات از (Thinking in Action)عمل در انديشه كتابهاي مجموعه
معاصر مطرح و فعال فيلسوفان از يكي را آن عنوان هر كه است دورهاي (Routledge)
هر كه دوره اين كتابهاي.است نوشته كنوني دنياي تحولات آخرين نظري بررسي براي
شده ارائه بازار به يكسان قيمت با و يكسان اندازه و شكل در است عنواني درباره كدام
.است
مسائلي كدام هر اينترنت تا گرفته "پناهندگان و مهاجران" از عنوانها اين اما
اين عنوانهاي جمله ازاروپائيان براي ويژه به هستند ، روزانه به مبتلا كه هستند
.كرد اشاره كتابها اين به ميتوان دوره
On).پناهندگان و مهاجرت درباره
(Immigration / and Refugees
هواداران از يكي كه دامت.است فرگه شارح و دان منطق دامت ، سرمايكل نوشته كتاب اين
پناهندگان و مهاجرت وضعيت بررسي به موضع همين از خود كنار در است نژادي برابري جدي
.ميشود جديتر روز به روز كه موضوعي ; است پرداخته غربي كشورهاي در
موضوع استاد و صاحبنظر زيزك اسلاووژ از است كتابي (on Belief) باور درباره
به كه كنوني جهان در كه ميپردازد پرسش اين طرح به خود كتاب در زيزك.پستمدرنيسم
چيست؟ باور تكليف است ، نهاده گردن مذهب يك همچون بزرگ تجارتهاي و فرهنگي تنوع
.ميگذارد صحه عقيده و باور نسبيت فلسفي ترجيح بر و دارد پستمدرن صبغهاي كتاب
On))گذشت و وطني جهان درباره
cosmopolitamism and Forgiveness
دريدا.است دريدا ژاك يعني امروز فيلسوفان شدهترين شناخته از يكي نوشته كتاب اين
و مليگرايان كه كنوني جهان در كه ميپردازد پرسش اين پيگيري و طرح به خود كتاب در
بينالمللي حمايتهاي ميتوان چگونه است اوجگيري حال در دوباره منطقهاي تعصبهاي
.بخشيد تحقق را عدالت و
اين كتاب اين اصلي پرسش.است فيزيكدان ريدلي بريان نوشته (On Science) علم درباره
و نه ، يا هستيم جهان توضيح براي شمول جهان نظريه يك كشف آستانه در ما آيا كه است
كتاب اين در ريدلي بكنيم؟ ميتوانيم چه آن با باشيم داشته نظريهاي چنين روزي اگر
دانسته غيرعلمي كه ميپردازد معرفتهايي با آن نسبت و علمي دانش مرزهاي بررسي به
.ميشوند
يكي ميتوان را دريفوس.است نوشته دريفوس هيوبرت را (On Internet) اينترنت درباره
گارد ، كيركه از آرايي كشيدن پيش با خود كتاب در دريفوس.دانست هايدگر مهم شارحان از
از يكي كتاب اين.دارد آن عوارض و "شبكه" معناي فهم در سعي مرلوپونتي و نيچه
به دريفوس.است شده نوشته اينترنت چشماندازهاي درباره كه است كتابهايي روشنترين
بالاتر سطحي در دموكراسي به را ما توانست خواهد اينترنت آيا كه ميپردازد پرسش اين
دست در حاضر كتاب.نه يا كند حل را عمومي آموزش مشكل ميتواند آيا و كند نزديك
.برساند چاپ به را آن ساقي استانتشارات قرار و است ترجمه
مدرنيته به سنت از گذر
حيدري يعقوب
ايران در سياسي فرهنگ تحول بر درآمدي:آرام انقلاب
شريف محمدرضا:نويسنده
روزنه:انتشارات
تومان قيمت1250
اهميت از ما جامعه اجتماعي و سياسي توسعه در سياسي فرهنگ تاثير و نقش بررسي
و جانبه همه مهم ابعاد از يكي عنوان به _ سياسي توسعه.است برخوردار ويژهاي
سياسي فرهنگ در تحول ديگر طرف از و سياسي ساخت در تحول مستلزم طرف يك از _ پايدار
مورد مختلف منظر دو از بايد را سياسي نيافتگي توسعه دليل ديگر عبارت به.است
بعد در سياسي ساختارهاي و كلان بعد در سياسي ساخت مطالعه نخست.داد قرار مطالعه
ايران در دموكراسي پروژه راه در لذا.سياسي فرهنگ مختلف ابعاد مطالعه دوم و خرد
سپس و سياسي فرهنگ ريشهشناسي و كالبدشكافي برداشت بايد كه قدمهايي اولين
همين به.است كشور سياسي فرهنگ پيرايش و پالايش نهايت در و آن نقد و آسيبشناسي
ايران در سياسي فرهنگ از تصويري تا است كرده تلاش اول وهله در مذكور كتاب جهت
تلاش واقع در است آمده ;ميراث عنوان تحت اول فصل ذيل كه تصوير ايندهد ارائه
آسيبشناسانه ، ديدگاهي از البته _ را انقلاب از پيش ايران در سياسي فرهنگ تا ميكند
.بكشد تصوير به _ نويسنده گفته به
و پرداخته آن اهميت و سياسي فرهنگ مفهوم تبيين به شريف محمدرضا كتاب ابتداي در
يافتهتر نظام و كردن روشن دنبال به كه كرده معرفي تازه اصطلاح يك را فرهنگ اين
ايدئولوژي ملي ، خوي و خلق و روح چون مفاهيمي باب در دانستهها از زيادي بخش كردن
مجموعهاي را سياسي فرهنگ او.است مردم بنيادي ارزشهاي و ملت روانشناسي سياسي ،
بر تاثيرگذار اسطورههاي و باورها رسوم ، و آداب سنتها ، ايدئولوژيها ، نگرشها ، از
مجموعه برگيرنده در سياسي فرهنگ كه آنجا از است معتقد و كرده تعريف سياسي زندگي
فرهنگ اين محتواي كه است ممكن است قدرت و سياست درباره برخوردها طرز و نگرشها
.باشد سياسي توسعه حال به نامساعد يا مساعد
سياستگذاري حتي و فرهنگي سياستگذاري مقدمه را سياسي فرهنگ تحليل اينكه ضمن شريف
فرهنگ عناصر مجموعه از تا كرده تلاش كتاب از بخشي در ميداند كلان بعد در سياسي
ابتدا لذا.دهد ارائه جمعبندي يك اسلامي انقلاب از پيش ايران در سياسي
سياسي فرهنگ اصلي عناصر عنوان به را خشونت و فرهنگستيز و توطئه توهم اقتدارگرايي ،
هر ريشههاي و سرمنشاها به ارجاع با تا كرده سعي و برشمرده انقلاب از پيش ايران در
عناصر بر علاوهكند بازگو را يك هر احتمالي نتايج مولفهها و عناصر اين از يك
_ ذهنگرايي _است1 كرده ذكر زير موارد در نيز را سياسي فرهنگ ثانويه عناصر اصلي ،
_ منجيگرايي ، 4 _ تقديرگرايي _ گريزي ، 3 سياست _ عملزدگي _ گريزي ، 2 واقعيت
.بياعتمادي _ بدبيني _ و 5 اسطورهزدگي _ مطلقگرايي
فرهنگ اصلي عنصر مهمترين عنوان به اقتدارگرايي ريشههاي بازشناسي در نويسنده
"نوپاتريمونياليسم" و "پاتريمونياليسم" يعني اقتدارگرا سياسي ساخت به ايران سياسي
_ ايراني خانوادههاي مردسالاري مثلا _ خانواده اقتدارگراي ساخت به همچنين و
تاريخي اساطيري ، ريشههاي به اشاره با "توطئه توهم" ريشهشناسي در.است كرده اشاره
و توطئهپردازي استعماري ، قدرتهاي توطئه تجربه اهميت بر عنصر ، اين سياسي و
علوم در پژوهش ضعف و تقديرگرايي ،(ثنويت) دوگانهانديشي امنيتي ، دستگاههاي
موقعيت نابرابري ، بر مبتني اجتماعي ساختار استبدادي ، ساختار و نهاده انگشت اجتماعي
او.است برشمرده خشونت و فرهنگستيز موجد ريشههاي عنوان به را ايران ، ژئوپلتيكي
.ميداند اقتدارگرا شخصيت پيدايش را عناصر اين نتايج
تحولات اسلامي ، انقلاب به را آرام انقلاب كتاب از ديگر بخشي سياسي ، پژوهشگر اين
كه او.است داده اختصاص ايران در سياسي فرهنگ دگرگوني بر آنها تاثيرات و آن از پس
سياسي فرهنگ مولفههاي داده ، توضيح سياسي فرهنگ منظر از را انقلاب فرايند ابتدا
ساخت به ديگر طرف از و كرده ذكر مشروعيت بحران زمينهساز را بياعتمادي نظير
اين او.است پرداخته دولت و ملت بين روبط بر آن تاثيرات و اقتدارگرا و آمرانه
برجستهتر با ديني روشنفكران ;كه مينويسد و دانسته ملت _ دولت شكاف عامل را ويژگي
ايدئولوژي ايجاد براي را زمينه مذهبي سياسي فرهنگ مشاركتطلبانه عناصر كردن
.كردند فراهم راديكال انقلابي
ايران در سياسي ساخت و سياسي اقتدار بر اسلامي انقلاب تاثير به كتاب از ديگر بخشي
در انقلاب پيروزي كه است آمده.است شده متذكر را آن انكار غيرقابل تاثير و پرداخته
اقتدار كه مينويسد او.بود ايران در پاتريمونيالي ساخت و سنتي اقتدار پايان واقع
تكثر شكلگيري نويسنده.بود كاريزمايي اقتدار انقلاب اول سالهاي در حداقل جايگزين
و تجزيه به كه ميداند اسلامي انقلاب از ناشي تحولات از نيز را ايران در سياسي
.است پرداخته آن تحليل
و شهرنشينان و زنان جوانان ، نقش جمعيتي ، تحولات ;نظير اجتماعي تحولات تاثير
عوامل جمله از اطلاعات و دانشگاهي تحصيلات سطح افزايش و نوانديشيها و نوگراييها
.است شده اشاره آنها به كتاب در كه است سياسي فرهنگ دگرگوني در تاثيرگذار مهم بسيار
مرجع گروههاي در تغيير را انقلاب از پس اجتماعي تحول مهمترين نويسنده اين
اوايل در (حوزويان و روحانيون) سنتي مرجع گروههاي كه است آورده شريف.ميداند
بر مختلف علل به (دانشگاهيان و روشنفكران) مدرن مرجع گروههاي برخلاف انقلاب
اولا ايران در اسلامي انقلاب پيروزي از پس دهه دو در اما بودند مردمتاثيرپذيرتر
جديد ، ديني روشنفكران ظهور با ثانيا يافته ، كاهش سنتي مرجع گروههاي محبوبيت
براي بيشتري امكان و تودهها با زباني نزديكي عين در كه گرفت شكل مياني جرياني
به سنت از گذار دوران فرهنگي مبناي تا بود آن دنبال به داشت تودهها بر تاثيرگذاري
جنبش حاملان توسعه گسترش باعث عالي آموزش گسترش ثانيا.سازد فراهم را مدرنيته
تودههاي و فكري نخبگان ميان مفقوده حلقه و شد دانشجويان ميان در ديني روشنفكري
ديني روشنفكران جديد نسل كه ميدهد نتيجه محقق اين.گرديد كامل بيسواد و كمسواد
جديد فرهنگ اين.بودهاند مدرن جامعه به سنتي جامعه از گذار فرهنگ ايجاد دنبال به
ميان از ميتواند _ بومي و ديني هم و تكثرگراست و دموكراتيك هم خود بطن در كه _
.كند دموكراتيزه را سياسي فرهنگ كل و يابد تسري جامعه كل به جامعه فكري نخبگان
از را كتاب نام نويسنده ، .است شده آغاز مرجع گروههاي جابهجايي با كه فرايندي
"آرام انقلاب" سال 1977 در را كتابش كه گرفته وام اينگهارت رونالد معاصر جامعهشناس
.بود ناميده
ميكنند چه روشنفكران
هيك جان روياي در سالكي
ابك حميدرضا
خوش استاد ;بود سالكي بهرام كرد ، ترجمه را هيك جان از مستقل كتاب يك كه كسي اول
اين.كرد آماده چاپ براي را هيك "دين فلسفه" كه الهيات دانشكده گوشهگير و مشرب
شده مطرح مباحث به داشتند قصد كه بود كساني براي موجود مدخل اعتمادترين قابل كتاب
هم بعدها و بود خرمشاهي بهاءالدين كتاب ويراستار.بپردازند دين فلسفه عرصه در
.دادند ارجاع كتاب اين به نگاشتند تحقيق و مقاله حوزه اين در كه كساني از بسياري
.است كرده نشر آماده منقح صورتي به هم را كتاب سوم چاپ سالكي حالا
توسط نيز را مشهور ، دينشناس الياده ميرچا "نامقدس و مقدس" ارزشمند كتاب سالكي
صورتي با را كتاب دوم چاپ در دارد قصد گويا اما است ، كرده منتشر خردناب انتشارات
الياده.است سليقه خوش ناشري دنبال به احتمالا و كند منتشر جذابتر و پيراستهتر
و است بوده استناد مورد بسيار ايراني دينپژوهان براي اخير سالهاي در
.است دينشناسي حوزه در مرجع شناختهشدهترين او اديان دايرالمعارف
_ كشيش مككواري جان نوشته "بيستم قرن در ديني تفكر" ترجمه سالكي ديگر كتاب
سالكي حالا و بود كرده منتشر قصيدهسرا انتشارات را كتاب اين.است انگليسي فيلسوف
عادياي مخاطبان براي كواري مك هايدگر كتاب.است سپرده دوم چاپ به هم را كتاب اين
فلسفههاي".است بوده فهم قابل و جذاب ميكنند ، دنبال را قارهاي فلسفي مباحث كه
.بود كرده منتشر هرمس انتشارات و ترجمه كاشاني حنايي محمدسعيد نيز را او "وجودي
An از است ترجمهاي اول كتاب.دارد دست در هم هيك جان از ديگر كتاب دو سالكي اما
كتاب اين.شد خواهد منتشر "دين از تفسيري" عنوان با كه Interpretation of Religion
.ميپردازد دين فلسفه عرصه پژوهندگان كار به و است هيك كتابهاي مهمترين از يكي هم
اين اصلي نام.است هيك جان روحاني ساحت در كاوش ،"پنجم بعد" ترجمه دوم ، كتاب اما
.است The fifth dimension,an exploration of spritual realm هم كتاب
تا است كوشيده هيك.دارد نام "تصوير يك رسم" آن ، اول فصلدارد فصل پنج كتاب اين
به ناتوراليستي رويكردهاي و طبيعتگرايانه فرضهاي پيش خوبي به ابتدا فصل اين در
اخذ به منجر كه ميبرد نام فلسفياي پيشزمينههاي از او.كند توصيف را دين موضوع
هر كه ميدهد نشان و ميشوند ديگري موضوع هر يا و دين از طبيعتگرايانه چشماندازي
كدام هر كه ميكند خاطرنشان آن از پس.گرفتهاند قرار مبنايي چه بر آنها از كدام
وجود شواهدي ميكند خاطرنشان او آن از پسگرفتهاند قرار مبنايي چه بر آنها از
با مواجهه در ما و نيستند كارساز هم چندان رهيافتها اين ميدهند نشان كه دارند
پايههاي فهم كليد بخش در اوديگريم چشماندازي برگزيدن از ناچار ديني موضوعات
منتقدانه تغيير بخش در و ميكند معرفي و بررسي را دين از فهم دو اين معرفتشناختي
طبيعتگرايانه رهيافتهاي معرفتشناختي پايههاي بنياد چرا كه ميدهد نشان كليدها
و ديني تجربه خدا ، زندگي ، معناي از عبارتند هيك كتاب بعدي فصلهاي است ، برآب
.است كتاب فصل حجيمترين كه رازداري
و كرد خواهد پر را دين حوزه در فلسفي پژوهشهاي از بسياري خالي جاي كتاب اين
خوانندگان ميان ويژهاي جايگاه "ديني اعتقاد و عقل" كتاب همچون كه ميشود پيشبيني
.دهد اختصاص خود به جديد كلام و دين فلسفه حوزه در شده نگاشته آثار
و تدريس تهران دانشگاه فلسفه و حكمت انجمن والاهيات فلسفه گروه در هماكنون سالكي
.ميكند ارائه دين فلسفه و تخصصي زبان حوزه در درسهايي
|