دعا
شناسنامه
سيما نقد
جهان سينماي اژدهاي هاليوود ،
ايران سينماي ناتمام قصه
سينما 4
دعا
ننگريم كسي روي در بنماتا روي الهي
نگذريم كس در بر تا بگشا دري الهي
انصاري عبداله خواجه
مصوني عقول ادراك از و بيروني اوهام احاطت از كه آني تو الهي
انصاري عبدالله خواجه
شناسنامه
سيما نقد
تلويزيون در "طنز" ضرورت
ملت شادابي
آشفته رضا
حركت اين و است گرم مختلف شبكههاي در "طنز" تلويزيوني مجموعههاي بازار روزها اين
پس ما كشور.است ايراني تماشاگران عاطفي و رواني نيازهاي به تلويزيون توجه نشاندهنده
و روح بر بحرانزا اتفاقات اين همه كه است گذاشته پشتسر را شديدي بحرانهاي انقلاب از
در هنرمندان سوي از مردم خنداندن منظور همين به.است نهاده بهجاي تاثيراتي آدمها روان
اين اماميشود محسوب چرا و چون بدون ضرورت يك تلويزيون مانند پرطرفداري جمعي رسانه
آنها به يادداشت همين ادامه در كه باشد چيزها از خيلي دادن دست از قيمت به نبايد ضرورت
.ميشود پرداخته
كاكتوس شبكه 4 ، از گلخند شبكه 2 ، از سادگي همين به شبكه 3 ، از شب هر شرح بدون مجموعه
روز هر درجه صفر طنز شبكه 5 ، از شبها جمعه خانوادگي رستوران شبكه 1 ، از شبها پنجشنبه
تلويزيون در "طنز" برنامههاي توليد ميزان رفتن بالا بيانگر..و شبكه 5 از بعدازظهر
كلان سياستگذاري همين رديف در نيز طنز با آميخته برنامههاي كه نماند ناگفتهاست
به مثبتي جواب بايد تلويزيوني مجموعههاي و برنامهها اين مجموع از.ميشوند توليد
برآورده تلويزيون سوي از مهم اين هنوز اما بدهد قبولي قابل جواب "مردم خنداندن ضرورت"
همين ضعيف ساختار همانا لازم ، حد در ضرورت اين برقراري عدم دليل مهمترين.است نشده
شكل كمدي و طنز شده پذيرفته چارچوبهاي در وجه هيچ به كه مجموعههاست و برنامهها
مبناي بر چند هر ميشود ، پخش تهران شبكه در كه "درجه صفر" طنز مجموعه مثلا.نمييابند
فوقالعاده مسائل و باور غيرقابل و لوس فضاي اما ميرود پيش قصههايشان فانتزي و تخيل
تماشاگران خاستگاههاي ارضاكننده نميتواند است ، شده گنجانده آن در كه پاافتاده پيش
ميكند خطور ذهن به نكته اين بشود ، عبيدزاكاني طنزهاي به اجمالي و گذرا دقتي اگر.باشند
در طنز با قدر آن مردم اين اينكه براي نيست ، هم سادگيها همين به ايران مردم خنداندن كه
زيادي حد تا امر ، همين.نميخندند لوسي و دمدستي نكته هر به راحتي به كه آميختهاند
بتوانند كه ميزنند دري هر به آنها و است بسته را طنز برنامههاي توليدكنندگان دستوبال
سطحي برخورد خاطر به اين شايد.نميشوند موفق كنند ، جاري هموطنانشان لبهاي بر لبخندي
خطير كار اين براي اشتباه به و برنميآيند كار اين عهده از چون باشد توليدكنندگان
.ميشوند روبهرو جبراني غيرقابل و فاحش شكست با شدهاند ، گمارده
براي قسمت در 100 كه كرد اشاره "سادگي همين به" مجموعه موفقيت عدم به ميتوان ادامه در
ميگرفت قرار فن اهل اختيار در وسواس با كلان هزينههاي اين كاش اي.است شده آماده پخش
با نبايد خنده اين بخندند ، مردم كه است قرار اگر.نميشد پايمال بيهوده بيتالمال تا
ضدفرهنگي گفتارهاي و اعمال با توام نبايد مسئله اين يا باشد ، منالشان و مال رفتن هدر
و نويسندگان بازيگران ، گردآوردن بنابراين.نباشد سازگار اينجايي آدم مذاق با كه باشد
كاملا فرهنگي ضرورت اين به رسيدن در باشند آشنا كمدي و طنز مقوله با كه كارگردانهايي
زودتر كند ، احداث طنزآفرينان براي مخصوصي باشگاه بتواند تلويزيون اگر.مينمايد ضروري
و خلاقيت به را آنان سالم ، رقابت زمينه ايجاد با و برميآيد قويتر توليدات پس از
و مييابد ، دقيقتري معناي و بعد حركت اين واقع در.ميدهد سوق چشمگيري نوآوريهاي
بيشتر هماهنگي با تا خاص تفكرات و تكنيكها و كردن ردوبدل و مطالعه براي ميشود محملي
.شود جاري مردم قلب و لب بر واقعي خنده
هزاران و اصلاحات دوران نشيبهاي و فراز سازندگي ، دوران تحميلي ، جنگ اقتصادي ، محاصره
ضمن تا ميسازد فراهم طنز به پرداختن براي را بهانهها بهترين اجتماعي درشت و ريز مصيبت
و ريز مصائب اين از كردن آگاه با را آنان كشيده ، مصيبت تماشاگران پريشانحالي زدودن
لمس و هست كه آنچه به خنديدن با ارتباط اين در مردم.دهد سوق جمعي بردباري به درشت
ميتواند رسانهاي هر از بيشتر تلويزيون.ميرسند زندگي براي درخوري حوصله به ميكنند
.بردارد را اساسي گامهاي حياتي و مهم مسئله اين برقراري در
جهان سينماي اژدهاي هاليوود ،
هفته پرفروش فيلم سه به نگاهي
است كرده معرفي جهان سينماي به را كمدي تيمهاي ازموفقترين يكي سياهپوش فيلممردان
كنند تماشاگرمنتقل به طنز باچاشني را هراس و شگفتي حس توانستهاند كه
ايزدپناه پارميس:ترجمه
شمار به جهان سينماي فيلمهاي پربينندهترين و پرفروشترين جزو هميشه هاليوود فيلمهاي
ميدان جذاب فيلمهاي فزوني خاطر به اخير ماه چند طي موفق سينماي اين در.است ميرفته
و ليلو اقليت ، گزارش سياهپوش ، مردان چون ، فيلمهايي.است شده گذشته از پررقيبتر نبرد
اين فيلمهاي پرفروشترين ليست در نابودي سوي به آتش ، سلطه مايك ، همچون ديد آقاي استيچ ،
گيشهاي نابودي سوي به آتش ، گستره سياهپوش ، مردان ;فيلم سه گذشت كه هفتهاي.هستند ماه
سياهپوش مردان كه است هفتهاي چند كه است حالي در اين و داشتهاند سايرين از موفقتر
ديگر فيلم دو.است داده اختصاص خود به را فيلم پرفروشترين مقام همچنان و شده اكران
نگاهي رو اين از ميروند ، شمار به ميدان اين نفس تازه رقباي و هستند سينماها تازه اكران
.ريپورتن هاليوود منتقدين ديدگاه از فيلم سه اين به داريم
سياهپوش 2 مردان
جامعه به را موفقي كمدي تيم كه بوده هاليوود پرفروش فيلم چهار از يكي MIB سال 1997 ، در
بازي جونز لي تامي و اسميت ويل فيلم اين در كه است كرده معرفي هاليوود هنري
تماشاگر به خوبي به را هراس و شگفتي حيرت ، حس كه دادند ارائه خود از را فوقالعادهاي
.است بذلهگو و شوخ هوشمندانه ، اثري نيز سياهپوش 2 مردانكرد منتقل
و است گرفته قرار فرماندهي مركزي ستاد راس در فيلم دوم بخش در (اسميت ويل) جي مامور
خنثي انساني به فيلم آخر در (جونز لي تامي) ماموركي آگاهند فيلم طرفداران كه گونه همان
انجام توانايي كه است افسردهحال و ناراضي شخصيتي جي كي ، بدون.است شده بدل بيطرف و
خود كار براي اهميتي ديگر ياس و درماندگي حس افزايش با و نميبيند خود در را ماموريتها
در تازهكار افراد سرگرمكنندهترين و جذابترين از يكي بورتون وار پاتريك.نيست قائل
.رساند ياري او به نيست قادر كه اوست كنار
كف از تحمل شده شاكي عمليات مركز به نسبت او نااميدي و بيتوجهي از كه"Z"مامور
.ميكند استعفا و كنارهگيري به مجبور را او و ميدهد
بسيار صحنههاي.ميكنند خلق را طنزآلودي و شگفتانگيز بسيار لحظات بازيگري تيم اين
جونز ، لي تامي و اسميت از غير به آفريدهاند ، فيلم اين بازيگران از هريك كه جذابي
براي كه است ماموري اواست برآمده خوبي به خود نقش ايفاي عهده از نيز بويل لارافلين
اين از آگاه انسان تنها و است آمده زمين سياره به سري و ويژه ماموريتي و عمليات انجام
آن جذابيت بر اسميت ويل خود از آوازي فيلمبا متن موسيقي و است "K" مامور عمليات
اساس بر "MIB" اصلي داستان.است ساخته پرفروش و پرمخاطب فيلمي را اثر اين ميافزايدو
شده بازنويسي فيلمنامه صورت به ادسالامون توسط كه است گام كانين لاول از طنزي داستان
.ساختهاند موفق فيلمي آن از عوامل تمام و است
نابودي سوي به راهي
گام غيرقانوني كارهاي و انتقام زمينه در هاليوود ، تواناي هنرپيشه هنكس ، تام بار اين
.است نجات براي راهي دنبال به نهايت در كه برميدارد
رئيس راست دست و قاچاق باند مهم سران از يكي بهعنوان ساليوان ، مايكل نقش به هنكس تام
.است غيرمتعارف نقشي در هنكس تام حضور فيلم اين توجه قابل نكته.ميكند بازي تشكيلات اين
گرافيكي رمان.بود نشده ديده تبهكار و شرور انساني بهعنوان فيلمها در هرگز هنكس
كار يك براي كه است اثري بيشتر است ، فيلم اين اصلي دستمايه كه "نابودي سوي به راهي"
ناراضي ، احساساتي ، آدمي ساليوان ، شخصيت.جنجال و پرهياهو فيلمي تا است شده نوشته درام
او از شرايط كه است خاموش و گنگ آدمي فيلم اين در هنكس اما.است بيارزش اما پولدوست
داشت ، خود وجود در را جدال و مبارزه قابليت كه كسي من گمان به.است ساخته سنگدل مردي
كسي كه بود آن بهتر شايد يا برآيد اينها از بهتر نقش اين ايفاي عهده از ميتوانست
آشنا ملايماو و مهربان مثبت ، شخصيت با تماشاگر كه ميشد نقشي چنين ايفاي عهدهدار
شخصيتي ساليوان.سازد برقرار ارتباط سياهي و شرور نقش چنين با بتواند تا باشد نبوده
منفي نكات اين كه ميشود ديده وجودش در ترس ردپاي كه كسي شايد و است ناآشنا و نامطمئن
.شدهاند گم هنكس دوستداشتني شخصيت در
اسپي داگاست نبوده مناسب جلوهگاهي و درخشش عرصه نيز لابلو و نيوبل براي فيلم اين
بر را تاثير بيشترين داشت حضور فيلم در كه ثانيهاي در 30 كالوينو ، توني درنقش نوزا
.است داده ارائه اندك لحظات اين در را بازي بهترين كه كرد ادعا ميتوان و گذاشته بيننده
با كه ميدارد آن بر را تماشاگر آنان تواناييهاي وجود با بازيگران انتخاب حقيقت در
از بيش جمله اين كه "نميكند چنين هرگز او":بگويد دل در هنرپيشگان اعمال و فيلم ديدن
.ميكند صدق هنكس تام مورد در همه
فاقد ديالوگهاي خشك ، احساسات سوي به پيشروي سمت به فيلم اين آهسته گامهاي وجود با
اوج به لحظاتي در "نابودي سوي به" فيلم.ميشوند بيان كليشهاي قالبي در كه بوده جذابيت
.ميشوند كشدار و بيثمر صحنهها و ميكند افت ناگهان اما رسيده
از احساساتش تلطيف و پرورش براي پدر ترغيب و پسر و پدر ارتباط درباره نكاتي اما
.باشد فيلم اين براي عطفي نقطه ميتواند كه است فيلم زيباي و دلنشين صحنههاي
آتش گستره
"ديوانه مكس" و "آبي دنياي" فيلمهاي زمان از آتشزا ، اژدهاي وجود و ماهيت به اشاره
سري يك طي كه ;است منوال اين بر ديگر اثري آتش گسترده فيلم است ، يافته فزايندهاي روند
زندگي دور سالياني طي شهر اين زيرزمين در كه اژدها عدهاي لندن زمينهاي كندوكاوهاي
بدل ناراضي و خوفناك هراسآور ، موجوداتي به و برميخيزند ديرين خواب از ميكردهاند ،
.ميبلعند يا و كشيده آتش به است ناخشنوديشان موجب هرچه كه ميشوند
كوتاه ، زمان مدت اين از پس كه ميافتد ، اتفاق فيلم ابتدايي دقيقه ده طي حوادث اين تمامي
بيل) كوئين فيلم اين در "ميشود؟ چه آخرش پس" ;كه ميآيد پيش تماشاگر ذهن در سوال اين
را كشتيشكستگان از گروهي رهبري مديريتي قابليتهاي و فعال ذهني با كه است كسي (BALE
از كه چيزي تنها" ;ميدهد قرار مدنظر را شعار اين فعاليتهايش انجام در و دارد برعهده
".است آمريكايي يك است ، بدتر اژدها يك
خوش چرمپوش ، جواني ونزن سرباز نقش در كنافي مك ماتيو يعني فيلم اين اصلي بازيگر ديگر
ونزن اما است مستحكم و قوي شخصيتي بيلاست نامرتب ريشي و تراشيده سري با بازو و بر
كارتوني مخلوقات همچون او شخصيت و دارد ، اژدها كشتار و نابودي به ديوانهوار اشتياقي
.است
از است ، درام يك يادآور حادثهاي فيلم يك از بيش كه كوئين و ونزن بين مسابقه صحنه
.ميرود شمار به فيلم اين متفاوت و جذاب بسيار نماهاي
علاقهمندان كه است ، "ستارهاي جنگهاي" فيلم تداعيكننده فيلم اين صحنههاي از برخي
.ميكند جلب خود به را ژانر اين به
ايران سينماي ناتمام قصه
ميري مازيار با گفتوگو
افشنگ مريم
خوش اول قدم همان در كه است ايران سينماي جديد نسل كارگردانهاي از يكي ميري مازيار
به كشور از خارج در اقامت سال چند از پس ميري.واداشت تحسين به را خيليها و درخشيد
خانواده" او معروف و مهم كارهاي از يكي كرد آغاز تلويزيون در را كارش و بازگشت ايران
بازيگران نقوي فاطمه و پسياني آتيلا و ساخت را آن امجد حميد كمك به كه بود "رضايت آقاي
كه بود پسري درباره كه ساخت هم "رابينهود" نام به كوتاهي فيلم ميريبودند آن ثابت
فيلمي "ناتمام قطعه".ميكند معرفي رابينهود را خودش و ميشود خانهشان وارد دزدي
.گرفت نمايش پروانه مهاجراني دكتر وساطت با سرانجام قوس و كش مدتها از پس كه بود جنجالي
.بود هم (شمع چو استادهام) خاتمي محمد سيد انتخاباتي فيلم فيلمبردار ميري
ساختار وجود با ميشود ، محسوب ايران سينماي متفاوت فيلمهاي از يكي كه ناتمام قطعه
كامبوزيا از تقدير و كارگرداني بهترين افتخار ديپلم دريافت و تاثيرگذار فيلمنامه و محكم
جلب را زيادي تماشاگران نتوانست فجر فيلم جشنواره نوزدهمين در فيلمنامه خاطر به پرتوي
چنداني فروش و شد مواجه شكست با بينا ، سيما سكانس حذف از پس نيز عمومي اكران در و كند
:ميخوانيد كه كرديم گفتوگويي "ميري مازيار" با.نكرد
زدهايد؟ كليد را "ناتمام عشق" دومتان فيلم شديم اطلاع با &
سريال يك مونتاژ مشغول فقط حاضر حال در من.است شايعه خبرها اين همه متاسفانه
.ندارم ديگر كارهاي براي زماني ديگر كه گرفته مرا وقت قدر آن كار اين و هستم تلويزيوني
دارد؟ اولتان فيلم مانند مضموني سريال اين آيا&
را آن پرتوي كامبوزيا همسر "عرفايي فرشته" و دارد نام "آسماني پليس" سريال اين
با ارتباطي هيچ و ميشود پخش تلويزيون از مرداد اوايل از سريال اين.ميكند كارگرداني
.ندارد من كارهاي
هستند؟ كار مشغول آن در عواملي چه و چيست سريال اين موضوع&
و كودكان توسط اجتماع در قوانين آموزش به بيشتر و است جامعه در قانونمداري موضوع
عوامل ديگر از.است شده نوشته پرتوي كامبوزيا توسط سريال اين متن.ميپردازد نوجوانان
ايفاي كه هستند نوروزي سيف رضا آقاخاني ، سعيد نصير ، ناصر رامين عروسكي طنز سريال اين
هم آن تهيهكننده.ميكنند بازي آن در نوجوانان و كودكان از مجموعه يك و ميكنند نقش
.است (فيلم سبحان) سماواتي امير
"سفيد بادكنك" و "دايره" در كه ميشناسند بازيگر يك عنوان به اكثرا را عرفاني خانم&
.است داده نشان خود از يادماندني به بازيهاي
براي ديگر سريال چند تاكنون و است ايشان كار چهارمين مجموعه اين ميكنم فكر البته
.است ساخته نيز نوجوانان و كودكان
ميسازيد؟ را فيلم اين بالاخره ميشود؟ چه "ناتمام عشق" تكليف پس&
نوشتن مشغول شبها اكثرا ولي گرفته مرا وقت تمام "آسماني پليس" مونتاژ حاضر حال در
را آن فيلمبرداري بتوانم زمستان اول از اميدوارم كه هستم "كلاغ ياد" نام به فيلمنامهاي
كنم شروع
چيست؟ جديدتان فيلمنامه موضوع&
.كنم صحبت آن مورد در كردم شروع را كار كه ميدهم ترجيح
كردهايد؟ انتخاب را بعديتان فيلم عوامل آيا &
.است فيلمنامه نوشتن درگير فقط ذهنم حاضر حال در.نه
سينما 4
ملكه جاي به وزير
(1977) شطرنجبازان
جواهريان نگار
"سينما استاد" لقب او به كه است هند سينماي كارگردانهاي معدود از يكي "راي جيت ساتيا"
مانند نخواست هرگز او كه ميشود ناشي آنجا از لقب اين عمده دليل يك.دادهاند
.كند تعريف عامهپسند داستانهاي و بياورد روي تجاري سينماي به همكاراناش
هميشگي اعضاي از كه آمد دنيا به خانودهاي ميان كلكته ، شهر در سال 1921 راي
براي را مدتي راي.بود محبوبي طنزنويس "راي سوكومار" پدرش و بودند اجتماعي اصلاحطلبان
نظريات نفوذ زير دوران همان از و گذراند "تاگور درانات رابين" هنري موسسه در تحصيل
.گرفت قرار تاگور
حرفهاي گرافيستي دهه 1950 آغاز در و بود تبليغاتي كارهاي سرگرم كارياش دوران اوايل
شد باعث و شد آغاز (دسيكا ويتوريو) "دوچرخه دزدان" از سينما به او عشق.ميآمد شمار به
.شود سينما بسته دل تا
اروپا ساخت هنري فيلمهاي تبليغاتي فيلمهاي ساخت كنار در كه بود دوران همان در عملا
بنگال ، در "رودخانه" فيلمبرداري زمان در حتي و ميديد را شوروي كارگردانان فيلمهاي و
.داد انجام "رنوار ژان" با را متعددي ملاقاتهاي
داستاني مبناي بر كه است راي فيلمهاي مشهورترين از يكي سال 1977 محصول "شطرنجبازان"
سلطهگر نيروهاي كه ميگذرد ژانويه 1856 در فيلم.ساخت را آن "پرمچاند منشي" نوشته
"اوده" نام به هند ايالتهاي از يكي حاكميت از را "شاه علي واجد" تا ميكوشند انگليسي
ميرزا" و "روشنعلي مير" ،"لاكنو" شهر يعني "اوده" پايتخت در حين همين در.كنند ساقط
.شدهاند معتاد شطرنج بازي به ميشوند محسوب شهر اشرافزادگان از كه "سعيدعلي
همين به و دارد گله همسرش پياپي بازيهاي دست از است سعيدعلي ميرزا زن كه "خورشيد"
.كند جلوگيري بيحاصل بازيهاي ادامه از شايد تا ميدزدد را شطرنج مهرههاي از يكي دليل
واجد ميشوند موفق نهايت در انگليسي سلطهگر نيروهاي.نميروند رو از شطرنجباز دو ولي
.بزنند كنار را شاه علي
و هياهوها از دور تا ميشوند خارج شهر از ناچاري سر از هم سعيدعلي ميرزا و روشنعلي مير
.دهند ادامه خودرا بازي شده كه ترتيبي هر به است ، برقرار شهر در كه جنجالهايي
انگليسي روش به دارند و دادهاند تغيير را خود بازي روش آنها كه اينجاست مسئله اما
...كنند وارد بازي به ملكه جاي به را وزير مهره يعني ميكنند ، بازي
فيلم وارد مطلق صورت به را شخصيتها كه است آن راي جيت ساتيا سينماي نشانههاي از يكي
شخصيتهاي نميتوان هم شطرنجبازان در اينجا.است مخالف مطلقگرايي با اصلا و نميكند
شطرنج مدام كه علافي شاهزاده دو چه و انگليسيها چه شخصيتها از كدام هيچ.ديد را مطلق
.نيستند سفيد و سياه يا و بد يا خوب كدام هيچ آدمها بقيه چه و ميبازند
داستاني طرح دو به را داستاني طرح يك و داد تغيير حدودي تا را "پرمچاند" فيلمنامه راي
دو اين اتفاقهاي.دارند مشابه درونمايهاي هستند جدا آنكه عين در طرح دو اين.كرد بدل
براي انگلستان حكومت نيرنگ و نقشه و شطرنج سياست ، و ميگيرند شكل هم موازات به داستان
شطرنجبازان.ساختهاند را هماهنگ داستاني و شدهاند تنيده درهم قدرت گرفتن دست در
دست شاهزاده دو آن كه است همين براي.آن در شدن غرق و قدرت به شيفتگي است ، قدرت داستان
.برنميدارند بازي از
در را تاريخي تجربههاي بيشتر شطرنجبازان":بود گفته فيلم اين درباره "ساريس اندرو"
جهاني جنبههاي تا دارد نظر در بود گرفته قرار انگلستان استعمار تهاجم مورد كه دورهاي
".استعمار
شرعي ساعات
|
ساعت 13و11دقيقه :ظهر اذان
دقيقه و 41 ساعت 20 :مغرب اذان
ساعت 4و09 :فردا صبح اذان
دقيقه و 03 ساعت 6 :فردا آفتاب طلوع
|
|