زندگي روزمرگي از هراس
بزرگ برمردان گذار تاثير زنان
زنان دانستنيهاي
زندگي روزمرگي از هراس
زنان ازدواج سن رفتن بالا چرايي
و ريسك اين پذيرفتن صورت در معتقدندكه و دانسته ريسك يك را ازدواج دختران از بسياري
حقوق از بودبسياري نخواهد مثبت آنها به جامعه نگاه آنكه بر علاوه ازدواج بودن ناموفق
خطر در هم را خود اجتماعي جايگاه شرايط اين در داد خواهند دست از نيز را خود قبلي
ميبينند
و سال سال 20 ترتيب 18 به و 1375 سالهاي 1345 ، 1365 در ايراني دختران ازدواج سن متوسط
دو مجرد زنان تعداد رشد سرعت و كرده برابر را 9 دختران قطعي تجرد كه است بوده سال 22
است بوده جمعيت افزايش سرعت برابر
و است مجرد مردان از بيشتر مجرد زنان تعداد اينكه بر دال ميشود ارائه آماري روزه هر
يك چون را آن مردم روزانه ، عادي صحبتهاي در حتي و است رفته بالا زنان ازدواج سن يا
!زنان تا ميكنند حس را آن بيشتر مردان گويي كه بحراني ميكنند ، تقلي بحران
بيتوجه زندگي مسئوليتهاي و شدن مادر خانواده ، تشكيل به نسبت زنان كه نيست اين منظور
و زنان تا ميشود اعلام بيشتر و بيشتر روز هر آمار اين گويي كه است اين منظور.هستند
.شوند ازدواج به ترغيب زودتر چه هر نميكنند ، فكر خانواده تشكيل به كه مرداني
نيستند متوجه همچنان مردان اينكه جز نيست چيزي آن و دارد وجود ميان اين در نكتهاي اما
با البته.است رشد حال در شاغل و تحصيلكرده زنان ميان در آمار اين چرا نميدانند و
چون مسائلي به آنان كه كرد مشاهده ميتوان روانشناسي و جامعهشناسي تحليلهاي به نگاهي
آوردن دست به با هم آن امروز زن ولي.كردهاند اشاره...و وابستگي عدم استقلال ،
.ميكند اعتنا حرفهايي چنين به كمتر ديگر شغلي و تحصيلي موقعيتهاي
تحول و تغيير نشانههاي تدريج به قاجار دوران اواسط از مينگريم كه تاريخ به
اين.ميشود هويدا كشور فرهنگي و سياسي اقتصادي ، اجتماعي ، مناسبات در قابلتوجهي
شكل را تجدد _ سنت شكاف آن از بعد و مشروطه دوره در و شده پررنگتر روز به روز نشانهها
_ سنت شكاف ;ميگيرد خود به ديگري عنوان اسلامي انقلاب از پس و بعدها شكاف اين.ميدهد
در حضورشان و خانه از زنان آمدن بيرون شكاف ، اين نشانههاي نخستين از يكي كه.مدرنيته
از كه است پديدهاي خانه از بيرون در اشتغال مثال براي.است منزل از بيرون فعاليتهاي
شيلات ، پشمريسي ، ابريشمبافي ، كارخانجات در زنان اشتغال با بعدها و شروع قاجار زمان
به اسلامي انقلاب وقوع پي درميشود پررنگتر خدماتي و آموزشي سازمانهاي و پارچهبافي
بخش در ليكن.يافت كاهش صنعت بخش در خصوص به زنان حضور تحميلي جنگ از ناشي ركود دليل
اشتغال دايره گسترش سازندگي ، دوران آغاز با.است بوده هميشگي زنان حضور تقريبا كشاورزي
و دانشگاهي رشتههاي در محدوديتها از بسياري و گرفت قرار بيشتري توجه مورد زنان
توسعه و رشد براي شد عاملي امر اين.شد لغو سال 1372 در مهندسي _ فني رشتههاي
تحقيقاتي و علمي پستهاي حدودي تا توانستند آنان و زنان اقتصادي و اجتماعي موقعيتهاي
.كنند اشغال را
سالهاي در ايراني دختران ازدواج سن متوسط موجود آمارهاي به نگاهي با كه روست همين از
را 9 دختران قطعي تجرد كه است بوده سال و 22 سال سال ، 20 ترتيب 18 به و 1375 1345 ، 1365
.است بوده جمعيت افزايش سرعت برابر دو مجرد زنان تعداد رشد سرعت و كرده برابر
و تدريس به پيش سال پنج از و است كامپيوتر نرمافزار مهندس ساله ، و 28 است ناهيد اسمش
زن يك من ، نظر به":ميگويد و است نكرده ازدواج حال به تا بوده ، مشغول كامپيوتر آموزش
حال در.ديگر شخص به وابسته نه كند عمل مستقل بتواند تا باشد تامين مادي لحاظ از بايد
را حقي آنها زيرا است ، رفته بالا شاغل و تحصيلكرده خانمهاي ازدواج سن كه ميبينيم حاضر
شرايط اين در.كردهاند پيدا ديگرگونهاي شناخت خود اطراف و جامعه از و قائلند خود براي
ميتوانند كنند باور را خودشان زنان اگر.باشد مثبت مسئله اين به مردها ديد است بهتر
.بدهند تغيير زمينه اين در هم را مردان نگرش
آنان.نميدانند رشد نوع اين در بيتاثير را فمينيسم پديده اجتماعي علوم كارشناسان
درخواست زني وقتي بنابراين است اجتماعي و اقتصادي تحولات زاييده فمينيسم كه معتقدند
تحولات از متاثر و گذشته سنت تاريخي گذر از يعني ميكند ، را مرد با برابر اجتماعي حقوق
اين به ميتوان تهران ، استان بانوان امور كميسيون پژوهش به نگاهي با اما.است شده روز
به را جامعه سنتي ساخت زنان ، اجتماعي فعاليتهاي ايران رشد حال در جامعه كه رسيد نتيجه
.است كرده دگرگوني دچار تدريج
از حمايت" ،"مثل توليد":چون كاركردهايي داراي سنتي ساخت در خانواده كه منظور بدين
و عاطفي مذهبي ، اخلاقي ، كاركردهاي و "جاني و اجتماعي اقتصادي ، حمايت" ،"خانواده اعضاي
براي تقاضا افزايش ايجاد با اما.دارد تكبعدي رسالتي زن ساخت ، اين در است بوده اقتصادي
دچار آنان اجتماعي و اقتصادي پايگاه آنان ، براي شغلي فرصتهاي آمدن فراهم و زنان كار
كرده پيدا تحول نيز مادر يا همسر خانهدار ، يك عنوان به زن نقش همزمان و شده دگرگوني
.است
مستقل زن
"زوجه" تكليف شمار در ديگر فرمانبري كه رسيد نكته اين به ميتوان فرانسه قوانين طبق
كه نكتهاي اما.است آمده در صاحبراي فردي صورت به فرانسوي زن هر و نميگيرد قرار
برخوردار اقتصادي استقلال از فرانسوي زن اگر كه است اين برميگيرد در را جهان زنان تمام
نگهداري او از ديگران كه ميشود زني به تبديل و ميماند باقي وابسته فردي همچنان نباشد
رعيتي وضع در زن بلكه.نيست وابستگي اين جدايي باعث حقوقي و مدني آزادي تنها و ميكنند
براي را واقعي آزادي ميتواند كار فقط ، و فقط گفت ميتوان جرات بهميماند دربند خود
است شده بنا وابستگي بر كه نظامي نباشد ، وابسته ديگر زن كه لحظهاي از.كند تامين را زن
زن كه است مقطع همين در نيست مذكر وابسته به نيازي دنيا و او بين ديگر ;ميشكند درهم
به واقعي نحو به را خود طرحهايش در ميآورد ، چنگ به را خود تعالي فعال ، و توليدكننده
با برميدارد ، قدم ميكند دنبال كه هدفي با خود رابطه ياري به ميكند ، آشكار نفس مثابه
حتي زنها ، از بسياري.ميكند احساس را مسئوليتش ميدهد اختصاص خود به كه حقوقي و پول
از.دارند آگاهي امتيازها اين بر ميپردازند ، حرفهها ناچيزترين به كه آنهايي ميان از
چيزي كسي از هرگز":شنيدم بود دانشگاه سرسراي كف شستن مشغول كه روزمزدي كارگر زن
احساس برميآورد ، را نيازهايش شخصا اينكه از ;شدهام موفق تنهايي به خودم نخواستهام ،
.دارد نفس عزت و ميكند غرور
دادن دست از ;ميهراساند ازدواج از را تحصيلكرده و شاغل زن يك كه ويژگيهاست همين شايد
از پس كه است آگاه حقيقت اين به و ميكند زندگي مردسالار جامعه يك در او زيرا.استقلال
.ميخواهد مردش كه طور آن سنتي زنيكند ايفا زندگي در را زن يك نقش بايد نيز او ازدواج
است ، كرده دفاع تازگي به را باليني روانشناسي ارشد كارشناسي پاياننامه و است ساله 30
سن چه هر حال هر به.نكنم پيدا هيچگاه را نظرم مورد فرد كه ميكنم فكر":ميگويد
.نميشود شيفته و عاشق ديگر آدم.كمتر ريسك قدرت و ميشود بيشتر آگاهي ميرود بالاتر
است بهتر نشوم خوشبخت است قرار اگر زيرا كنم ازدواج ، دقت مطالعه با ميخواهم بنابراين
".نكنم ازدواج وقت هيچ
ميترسم روزمرگي از
شاغل زنان ازدواج سن رفتن بالا عامل دو قانوني خلاءهاي برخي همچنين و اجتماعي باورهاي
همين بر تاكيدي ميدانند ريسك يك را ازدواج دختران از بسياري اينكههستند تحصيلكرده و
بر علاوه ازدواج بودن ناموفق و ريسك اين پذيرفتن صورت در كه ميدانند دختران.است نكته
دست از نيز را خود قبلي حقوق از بسياري بود ، نخواهد مثبت آنها به جامعه نگاه آنكه
به تحقيقات زيرا.ميبينند خطر در هم را خود اجتماعي جايگاه شرايط اين در.داد خواهند
شاغلي زنان بسيارند و است كمتر مجرد زنان از متاهل زنان اشتغال كه ميدهد نشان آمده دست
.ميشوند زندگي روزمرگي دچار و ميكشند كار از دست ازدواج از پس كه
.دارم هراس ازدواج از":ميگويد ميكند ، كار هم درمانگاه يك در پزشكي آخر سال دانشجوي
كه بگيرم تصميم نميتوانم است ، ماديات بر همگي ايران در ازدواجها معيار كه ميكنم فكر
ازدواج از بعد ميبينم ميكنم نگاه كه اطرافيانم و دوستان بهوغلط است درست چيزي چه
از را موفقيتشان و گذشته همه درگيريها ، و مشكلات از تلي جز نياوردند دست به چيز هيچ
به كه زندگياي از من ميدانيد روزمرگي زن خانهدار ، زن يك به شدند تبديل و دادند دست
".ميترسم شود تبديل روزمرگي
تحصيلكرده و شاغل زنان ازدواج سن رفتن بالا در ميتوان هم را ديگري شرايط اين از غير
ميزان مادر ، بودن شاغل خانواده ، اقتصادي سطح پدر ، شغلي موقعيت مثال طور به ;كرد عنوان
دختران توقعات سطح كه هستند عواملي جمله از..و آن بر حاكم روابط و خانواده تحصيلات
.ميبرد بالا همسر انتخاب در را
با قياس در شاغلند مادرانشان كه دختراني كشور ، وزارت زنان امور دفتر مطالعات استناد به
البته.برخوردارند نيز بالاتري توقعات سطح از دارند خانهدار مادراني كه آناني
توانايي عدم دليل به كه ميكنند ياد دختراني از و معتقدند نيز را قضيه عكس جامعهشناسان
سرباز آن از ازدواج شرايط ساير آمدن فراهم صورت در حتي جهيزيه ، آوردن فراهم در خانواده
سنين در كشورمان اقتصادي شرايط به توجه با نيز پسرها از بسياري حال عين در.زدهاند
.برسند ميسازد ، را مشترك زندگي يك زمينههاي كه مناسبي موقعيت به نتوانستهاند ازدواج
ازدواج با فقط استقلال
را زن كه جامعهاي در اما است تحصيلكرده و شاغل زن يك اصلي حرف "استقلال" ديگر سوي از
.كند ازدواج كه ميداند او آن از زماني را كامل استقلال ميداند مرد به وابسته هميشه
گذشت از بعد نميتوانند هنوز كه هستند تحصيلكردهاي و شاغل زنان كه شده مشاهده بسيار
يا و خانواده توجيه با بايد منزل از دور مسافرتهاي بروند ، منزل به ديرتر خاص ساعتي
سوي از را محدوديتهايي چنين پسر يا و مرد يك كه حالي در.باشد ديگر فرد يك همراه
زندگي تنهايي به و شود جدا خود مادر و پدر از نميتواند زني ، چنين.ندارد خود خانواده
راه تنها بنابراين...و ندارد تنها خانه يك در مجرد زن به مثبتي نگاه عرف ، زيرا كند ،
.است ازدواج ميماند ، او براي كه اجتماعي لحاظ از حقيقي استقلال
خلاص بحران يك دست از تازگي به":ميگويد دارد ، حقوق ليسانس و است ساله كه 27 راحله
بيشتر اضطرابم ميشدم ، نزديكتر ازدواج روز به چه هر ولي ميكردم ازدواج داشتم.شدم
چيز ، همه زير زدم و نكردم قبول بالاخره.است اشتباه كارم كه بودم مطمئن انگار.ميشد
فكر ولي بود سخت هم خودم براي شدند شوكه همه عروسي روز به بود مانده هفته يك تنها
.كردم درستي كار كنم ازدواج او با ميخواستم كه مردي رفتار و اخلاقيات به توجه با ميكنم
هر كه توضيحاتي از كنم ، فرار ميخواستم شايد.بود عجولانه ازدواجم به تصميم شايد اصلا
ميدانيد.نباشم آنها وابسته ديگر اينكه از كنم فرار ميدادم ، بايد مادرم و پدر به روز
كه ميديدم ازدواج در را اجتماعي استقلال راه تنها داشتم اجتماعي استقلالي به احتياج
".كردم تمام را همهچيز و شدم اشتباهم متوجه زود خوشبختانه
هزار و 680 ميليون يك كشور ، در كرده ازدواج زنان تعداد سال 1365 ، سرشماري نتايج براساس
و 945 ميليون يك به سال 70 در رقم اين كه بودند نكرده ازدواج مردان از بيشتر نفر و 364
هم به براي هشدار يك به بيشتر نسبت اين شدن بزرگتر شايد.است رسيده نفر و 83 هزار
هم و زن براي آن مهم اركان از يكي "ازدواج" كه جامعهاي در و است جامعه تعادل خوردن
حتي و جامعه خانواده سوي از را رواني - روحي فشارهاي ميتواند ميشود ، تلقي مرد براي
.آورد وجود به فرد خود
نميكني ازدواج چرا
مشكلات نكردن ، ازدواج ناخواسته و خواسته يا و كردن ازدواج دير كه معتقدند روانشناسان
زن سهم كه ميكند ايجاد جامعهاي هر مردان و زنان براي را منفي ذهني اشتغالات و رواني
حق عمل در و شود انتخاب بايد زن اجتماعي ، باورهاي نظر از زيرااست بيشتر ميان اين در
و اجتماعي شغلي ، محبوبيت و مقبوليت از كه زني تصور در امر اين خودندارد چنداني انتخاب
گذار حال در هنوز كه ما جامعه در ديگر سوي از.دارد نامطلوبي اثر است برخوردار تحصيلي
يك.است ديگران و خود براي نشده توجيه مسئلهاي نكردن ازدواج است ، مدرن به سنتي شكل از
مسلما كه باشد پاسخگو بايد پنهان و آشكار سوالات برابر در همواره بالا سال و سن به زن
كارهاي سابقه سال وي 17.است اقتصاد ليسانس و ساله فرزانه 38.نيست سبكي رواني فشار
راضيام هستم تنها كه حاضر حال در.نميكنم فكر ازدواج به اصلا":ميگويد و دارد دفتري
".دارم نيز راحتي زندگي و
آنان زيرا است ، آن اجتماعي بعد خصوص در بيشتر آمار اين رشد از كارشناسان نگراني اما
كه نكتهاي.كند مختل را خانواده نهاد ميتواند مجرد مردان و زنان افزايش كه معتقدند
را آن روانشناسي و جامعهشناسي تحليلهاي بيشتر در و است رايج بسيار ايرانيان ميان در
هم باز همسري دنبال به سنتي باورهاي بستر در ايراني زنان كه است اين گرفتهاند ، ناديده
مشكلتر انتخاب باشد ، ممتازتر و مطلوب زن ويژگيهاي چه هر مسلما و هستند خود از برتر
بر بيشتر جوامع اين در همسرگزيني كه شد متوجه ميتوان ديگر جوامع به نگاه يك با و است
شباهت شامل ميتواند شباهتها اين مرد ، براي بالاتر مدارج مبناي بر تا است شباهت مبناي
در.باشد ارزشها تشابه چيز هر از بيش و اقتصادي شرايط جهانبيني ، خانوادگي فرهنگي ،
بر همسر انتخاب آمده پديد مدرن زندگي مبناي بر كه مناسبات از بسياري وجود با ما ، جامعه
.است استوار سنتي پايههاي
كوچك نگرش تغيير يك
توصيه آنان به و دارند تحصيلكرده و شاغل زنان نگرش تغيير در سعي اجتماعي آسيبشناسان
باشند داشته خود اجتماعي ارزشهاي در بازنگري يك است بهتر زنان از دسته اين كه ميكنند
اعماق از بتواند ما تحصيلكرده زن چنانچه و است زيردست نه و سر بالا نه همسر ، كه چرا
انتظارات از و ببيند مشترك زندگي براي همراهي عنوان به را همسرش خود يافته رشد شخصيت
نكند ، نگاه نيز برتر جايگاه عنوان به خود جايگاه به و بكاهد دستي بالا و سايهسري
مردان.شود ميسر بيشتر دانش و آگاهيها بر مبني سالمي ازدواجهاي كه داشت اميد ميتوان
زنان به نسبت خود تفكرات در بايد اخير دهه چندين تحولات و تغييرات به توجه با نيز
منفي نگرشهاي تغيير و خود باور با مرد و زن كه باشد صورت اين در شايدكنند تجديدنظر
.كنند پيريزي را موفق جامعهاي ميتوانند تواناييهايشان و همديگر به
بزرگ برمردان گذار تاثير زنان
كافكا و ميلنا
پررنگ آن مردانه حضور موارد برخي در چند هر ميگيرد ، معنا مرد و زن وجود با هستي جهان
كه گفت ميتوان جرات به و است برداشته قدم مرد همسان عرصهها ، تمامي در زن ولي ميشود
ميتوانسته كه زني.است نبوده زن حضور از خالي جهان ، بزرگ مردان از بسياري زندگي
فرانتس" شايد.بودند تنها ;رفاه و شهرت قدرت ، اوج در كه بشنود را مرداني ناگفتههاي
به هدايت توسط بار اولين كه..و قصر مسخ ، چون معروفي كتابهاي نويسنده) "كافكا
حضور در تنها پيچيدگيهايش تمامي با كه باشد مردان همين از يكي نيز (شد معرفي ايرانيان
.كند بازگو او براي را خود حرفهاي نهانيترين و كند عريان را خود روح ميتواند "ميلنا"
است كسي اولين و ميگذارد او اختيار در را خاطراتش دفترچه كافكا كه است كسي تنها ميلنا
و ضعفها از كافكا كه است زني ميلنا و ميخواند را پدرش به كافكا معروف نامه كه
.ميگويد او براي رنجهايش
از را كافكا كوتاه داستانهاي نخسيتن ميلنا ، كه شد آغاز زماني ميلنا و كافكا آشنايي
شهرمران از سال 1920 در كافكا كه نامههايي پيامد.برميگرداند چك زبان به آلماني زبان
يك به دادن ادامه براي ميلنا.بود پرشور خاطري تعلق به آشنايي اين تبديل نوشت ، ميلنا به
وضع به بيشباهت كافكا وضعيت واقع در و رفت وين به شدن متلاشي به رو زناشويي زندگي
زودتر چه هر كه اميد آن به بود ، نامزدش كه دختري پراگ در نبود ، آزاد نيز او نبود ، ميلنا
آنان گفتوگوي براي راهي كه بود مشترك رنج همين شايد و بود منتظرش كند ازدواج او با
چنان ميشود ، ترسيم كافكا نامههاي خواندن از پس ميلنا از كه چهرهاي حال هر در.ميشد
يكي ضمن كافكا.ميكنيم تصوير كافكا از انسانيتر و سالمتر بهتر ، را ميلنا ما كه است
سايه در زيرا ميبرده ، رشك شدت به ميلنا به كه ، ميكند اقرار خود نامههاي آخرين از
غنوده گلها ميان در خيال آسوده و بال فارغ كه اوست محبوب خرد و نيرومندي پناه در توجه
ميلنا عاقبت از را ما "ديكتاتور دو" خود تاثيرگذار كتاب در "بوبرنيومن مارگارت".است
مكان آن در آنها.بود همبند ميلنا با راونسبروك آدمسوزي اردوگاه در او.ميكند آگاه
جادوي و افسون مسحور ديگران چون نيز مارگارت.بودند همزنجير هامبورگ بالفطره جانيان با
راونسبروك به مرا زيرا سپاسگزارم ، خود سرنوشت از من":ميگويد وي.شد ميلنا انساني
و تشويش توانست بارها و بود محكم و نيرومند انساني او.شوم آشنا ميلنا با تا انداخت
و بود شجاع هنوز بود ، نشكسته درهم هنوز او سال 1940 دركند بيرون من دل از را دلهره
زندان.بود ننهاده تاثير او شخصيت بر وجه هيچ به زنداني يك ذهنيت و ابتكار از سرشار
از بسياري چون نميتوانست او.نشد خاموش و عقيم هرگز او حواس.نگشت او منزل هرگز
".شود بيتفاوت و سنگدل ديگر زندانيان
آدمسوزي كورههاي و گاز اتاقهاي به يكسره كه بيماران مخصوص قطارهاي از واقع در ميلنا
عمل اثر در مه 1944 ماه هفدهم در ولي يافت خلاصي مرگ از اينگونه و رفت در ميرفتند
:مينويسد بوبرنيومن مارگارت.درگذشت بود شده انجام دير خيلي معلوم قرار از كه كليهاي
".بود شده بيمعني من براي زندگي لحظه آن در"
:ميلنا به كافكا از نامهاي
براي را تو دهم ، نشان را ارادهام قدرت ببرم ، بالا تو نظر در را خودم ارج ميخواستم"
خالي اتاق اما كنم ، تمام را پروندهاي به رسيدگي اول و دارم نگه معطل نامهام دريافت
چطور نميبينيد مگر.بگذاريد تنهايش:گفته كسي انگار نميكند ، اعتنايي من به كسي است ،
نامه صفحهاي نيم فقط من نتيجه در.است داده قورت عصا انگار.شده غرق خودش امور در
آن در كه طور همان آرميدهام نامه اين بر حالا وهستم تو با دوباره حالا و نوشتهام
.ميزدم قدم تو كنار در جنگل در زمان
به مرا حرف ميكنم خواهش ميلنا ، ندارم نيز تشويش و ترس اما نداشتم نامهاي امروز
من و ميرسد نظر به چنين گاهي اگرنيستم نگران دل و مشوش تو براي هرگز من.درياب درستي
همه اين با كه است دلي هوس و ضعف تنها آن سبب ميرسد ، نظر به چنين هم اغلب كه ميدانم
حتي كه ميكنم گمان من.دارند ضعفهايي نيز غولها.ميتپد چه براي كه است واقف نيك
كه تو چشمان برابر در و شده قفل دندانهاي با من اما.باشد كرده ضعف زماني نيز هركول
تشويش ، هجران ، .كنم تحمل را چيزي هر ميتوانم ببينم را آنها وضوح به ميتوانم حتي
را فكرش.آمد من نزد موكلي !ميكني خوشحال مرا چقدر خوشحالم ، چقدر.بينامگي و دلواپسي
.شد تلخ اوقاتم.كنم قطع را نامه نوشتن كه شد باعث او.دارم هم موكل من بكن ،
ميشدم بلند جا از داشتم كه وقتي عزيز ، اي اما.ببخشم را او بابت اين از نميتوانستم
خداي.ميكنم باز را آن پله راه در من و ميآورد تو از نامهاي و ميشود وارد مستخدمي
ابدي نامهاي سالانه ، نامهاي ناشدني ، تمام كاملا است چيزي پس.است پاكت در عكس يك !من
و اشك خلال از تنها.اندوهگين و بينوا است تصويري.نميشود بهتر آن از كه خوب آنقدر و
ميتوانم را چيز همه من مني قلب در تو كه وقتيولاغير نگريست آن به ميتوان قلب تپش
روزها.نبود درست هراسآورند تو نامههاي بدون روزها كه نوشتم بار يك اينكه.كنم تحمل
تحمل تو خاص بيمدد نميتوانم را چيز يك تنها ميلنا ، .بودند سنگين وحشتناكي طور به فقط
هيولا اين بار يك نميتوانم حتي.ناتوانم بسيار يكي اين برابر در "تشويش و ترس":كنم
نفر دو هم باز ما لحاظ بدين آيا.ميافكند هاتل درياي به مرا او.كنم تماشا سراپا را
كه بده اطلاع من به فورادارد تفاوتي چندان خودآرايي از ترس با من ترس آيا و هستيم؟
دوباره شود گم هم آن اگر و ميفرستم هم باز باشد گمشده اگر.رسيده دستت به پول آيا
همه كه است گاه آن تنها و شويم پاكباخته دو هر ما اينكه تا آخر ، تا طور همين و ميفرستم
آن كه باشي داده تشخيص لحظه آخرين در گويي نرسيد ، دستم به گل.ميشود درست و راست چيز
".شود داده من به كه است آن از خوبتر گل
جمعه _ ژوئيه 1920 پراگ ، 16
زنان دانستنيهاي
متفاوتند نيز كار محيط مرددر و زن
بهتان احساسي چه ميكند ستايش را شما دادهايد انجام كه كارهايي خاطر به رئيستان وقتي
ميدهد؟ دست
متفاوت بسيار مردان و زنان در خوب حس اين كه بدانيد است بهتر ولي خوب ، احساس يك مسلما
يا خوشحالي بنابراين هستند مردان از حساستر بسيار كار محيط در زنان زيرا.است
.است عميقتر نيز ناراحتيشان
محل در نداريد باور اگر.ميدهند انجام جديتر خيلي را خود كاري وظايف زنان اين از غير
موارد بيشتر در كه ميشويد متوجه وقت آن كنيد مقايسه هم با را مردان و زنان خودتان ، كار
.دادهاند انجام بادقتتر و تميزتر خيلي را كارهايشان زنان
يك عنوان به رئيسش سوي از و نداد انجام مناسب طور به كار محل در را كارش زني اگر اما
به مستقيم طور به سهلانگاري احيانا و كمكاري خاطر به نبايد شد ، تلقي كار كم كارمند
.كردهايد وارد او به را جبراني غيرقابل لطمه زيرا ".هستيد اخراج شما":كه شود گفته او
هم زود و ميخورد روحي لطمه كمتر خيلي شود ، گفته مرد كارمند يك به جمله همين اگر اما
يك رئيس.هستند حساس مسائل گونه اين به خانمها از كمتر آقايان زيرا ميكند ، فراموش
او غيرمستقيم هشدار با است بهتر كند نارضايتي احساس خانمي كار از بخواهد اگر كار محيط
از را خود شغل است ممكن نشود ، بهتر كارتان اگر":بگويد و كند آشنا ضعفهايش به نسبت را
".بدهيد دست
نوع و نداشت مسائل گونه اين به توجهي كسي (پيشين دهههاي منظور) گذشته زمانهاي در
امر همين بود ، دانش و آگاهي گونه هر از دور به ميشد كار محيط در زنان با كه برخوردهايي
و شده انجام كه تحقيقاتي با ولي بود شد شاغل زنان ميان در افسردگي آمار رفتن بالا باعث
را اطلاعاتي تا شد نياز ضرورت اين كاري محيطهاي در زنان حضور گسترش به توجه با البته
در كه طوري به دهند ، آموزش و ارائه مردان به كار محيط در زنان با رفتار چگونگي خصوص در
آنان زيرا است شده حساب و دقيق بسيار خانمها با آقايان رفتار كار محيطهاي در حاضر حال
رعايت اصول اين تمام پيشرفته كشورهاي در و هستند فرزندان تمامي مادران زنان ، كه معتقدند
به توجهي جامعه سطح در آگاهي نداشتن علت به سوم جهان كشورهاي در متاسفانه اما ميشود ،
آموزش و تعليم خصوص اين در نيز كار محل روساي و مديران حتي و نميشود نكات اين
باشند داشته رفتاري چه كار محيط در خانم يك با بايد كه نميدانند آنان اكثر و نميبينند
.ميآورد وجود به را مشكلات برخي سوم جهان كار محيطهاي در جنسيتي تفاوتهاي شناخت عدم و
دهند بروز بايد كار محيط در را رفتاري چه كدام هر كه بدانند مردان و زنان اگر اما
روي هستند مخالف جنس دو كه علت اين به مردان و زنان زيرا بود كاري پيشرفت شاهد ميتوان
.باشد سودمند و مهم خيلي ميتواند قاعده به و درست كردن رفتار و ميگذارند تاثير خيلي هم
:ميگويند زنان
".مياندازند تاخير به را عروسي هميشه مردها"
يا و نيستند ازدواج موافق يا مردها":كه ميكنند تاييد را مسئله اين جهان همه زنان
".مياندازند تاخير به را ازدواج
زنان آمريكايي و اروپايي كشورهاي در گويي مسئله ، اين سر بر جهان زنان توافق از غير
ازدواج از مردها ميشود باعث كه مسئلهاي مهمترين زيرا معترضند ، قضيه اين بيشتربر
در امر اين و ميكنند زندگي هم با ازدواج از قبل مرد و زن كه ، است اين زنند سرباز
تشكيل به نيازي ديگر مردها كه ميشود باعث رسم همين ولي است رسم يك خارجي كشورهاي
بار زير ازدواج از پس كه معتقدند زيرا ميدهند ازدواج به تن كمتر و نميبينند خانواده
را آن يا و نميكنند ازدواج يا مسئوليتها اين از فرار براي و ميروند مسئوليت هزاران
.مياندازند تاخير به
مردان البته.است طلاق مسئله ;ميكند دور كردن ازدواج از را مردان كه ديگري موضوع اما
مادي بعد به بلكه ببيند ضربه عشقشان يا و قلبشان كه نيستند طلاق نگران احساسي ، جهت از
زيرا.دارد خود دنبال به را مسئله هزاران طلاق":ميگويند و ميكنند توجه بيشتر آن
"نيست مردان ما نفع به اين و شود تقسيم ارث يا و داراييها تمامي بايد طلاق هنگام
.نكنند ازدواج كه ميدهند ترجيح مردان درصد كه 60 ميدهد نشان آمده دست به تحقيقات
در ميتوانند مردان كه اينجاست در مشكل زيرا هستند نگران مردان تصميم اين از زنان اما
غير زنان.است سختتر بسيار زنان براي امر اين كه صورتي در كنند ازدواج نيز بالا سنين
زودتر دارند دوست زنان اينكه علت شايد ميكنند ، فكر نيز ديگري مسائل به ازدواج از
باشند داشته زناشويي زندگي و شوند بچهدار ميخواهند آنان كه است اين كنند ازدواج
آن از يا و مياندازند تاخير به را ازدواج كه هستند مردها اين كه معتقدند زنان بنابراين
.برد ياد از را استثناءها نبايد البته.ميكنند فرار
|