ديني هرمنوتيك و عقل
بخش واپسين - مسيحيت در ديني گرايي كثرت
كثرتگرايي قبال در موضعگيريها از برخي به مقاله بخش نخستين در نويسنده:اشاره
از برخي و كثرتگرايي نظريه خاستگاه توضيح به گاه آن كرد ، اشاره مسيحيت در ديني
.پرداخت آن نظريهپردازان
شما نگاه از آن تحقق ابزارهاي و ديني كثرتگرايي ويژگيهاي بخش واپسين در اينك
.ميخوانيم هم با.گذاشت خواهد گرامي خوانندگان
انديشه و فرهنگ گروه
اما نيسيتم اديان مقايسه به قادر كلي صورت به و مجموع در ما كه است لازم مطلب اين ذكر
و زمان عناصر قيد و] تاريخي مسائل به نسبت نظر حسن با وتطبيق مقايسه اين جزيي امور در
زمينه در:بگوييد بتوانيد شايد شما مثال عنوان بهاست متداول و مطلوب بسيار كاري [مكان
اين نميتوانيد هرگز اما.است مسيحيت آئين از ژرفنگرتر و عميقتر بسيار يهود آئين فقهي
ژرفنگرتر و عميقتر بسيار يهوديت كه بگوييد و داده تسري"موضوع كل" به را "خاص وجه"
پذيرش تا سببميشود كه را عناصري بخش اين پايان در ما حال هر به.مسيحيتاست از
:ميكنيم فهرست آسانترشود ، كمي اديان همه حقانيت و كثرت
تاييد را دينيآنها ظاهرااعتقادات كه دارند تجاربي مختلف اديان پيروان (الف
.نيستند خود دين از خارج در رستگاري براي بهتري راه جستوجوي به حاضر لذا و ميكند
را آنها مقايسه (اديان بين حوزه در چه و دين يك حوزه در چه) ديني متون كثرت (ب
.ميسازد دشوار
.ميگذارد اديان محققان پاي پيش را دشواري بسيار راه ديني متون از فهمها كثرت (ج
.نازدودنيمينمايد كثرت يك ايجاد ،(بالذات صورتي به) دين حقيقت بودن وجوه ذو (د
هموار اديان كثرت پذيرش براي را راه بالاجبار كه بود موانعي از خلاصهاي اينها
محلي اديان همه":اينكه و ميگرديم باز هيك آقاي تعريف به باز اينجا در اما.ميكند
عبارت اين تحت ".محوري (خداوند) حقيقت به محوري خود حالت از انسان تبديل براي هستند
انحصارگرايان كه اصلي همان].باشند دارا را حقيقت از درصدي بايد اديان همه كه است مستور
:كه است شرح اين به اديان همه در حقيقت وجود اثبات براي هيك آقاي دلايل.[مخالفند آن با
دليل عملي ، ديگري و نظري دليل يكي ;هست اديان همه در الهي حقيقت وجود براي عمده دليل دو
و نيست سازگار الهي عدل با كند ، رها هدايت بدون را زيادي عده خداوند كه اصل اين:نظري
داده قرار را حقيقت از جلوهاي آئيني هر در خداوند بنابراين.ندارد همخواني او محبت با
توامبا زندگيهاي قديسينو وجود:عملي دليل.شوند بهرهمند آن پرتو از همگان تا است
.آنهاست ميان حقيقتدر از گونهاي مويدوجود بزرگ ديني سنتهاي درون در تعالي و تغيير
.پذيرفتهاند محور عنوان به را برتر وجودي ديني سنتهاي آن پيروان كه است اين مهم
ديني كثرتگرايي ويژگيهاي
.دارد قضيه به علي گاهي نظر گرفته ، صورت پلوراليسم باب در كه تقسيمبنديهايي از يكي
به قائل نگرش اين در.مينمايد تقسيمبندي را آن پيدايش علت حيث از كه صورت اين به
.هستند پلوراليسم دونوع
مطلب اين توضيح در:ديني تجارب از تفاسير تعدد و تنوع از ناشي پلوراليسم (الف
هم آنها از ميتوان همزمان كه صورتيهستند به اغلب ديني تجارب متاسفانه كه است افزودني
بعضي:مثال عنوان به.داد دست به ماوراءالطبيعي تصويري هم و طبيعتگرايانه تفسيري
و طبيعي ناشناخته قوانين از كه ميكنند قلمداد فيزيكي امريكاملا را پيامبران معجزات
تفسير علوي و آسماني يكسره اعمالي معجزاترا همين ديگر برخي و ميبرند بهره علمي
كافي ميزان به واحد ، موضوع يك از تعابير تغييرات دامنه اين كه ميكنم تصور.ميكند
.باشد "تفاسير تعدد و تنوع" عبارت از ما منظور بيانگر
كتب تكثر كه است واضح نيز حوزه اين در:ديني متون تعدد و تنوع از ناشي پلوراليسم (ب
بروز عمده دلايل متون ، اين آدمياناز فهماي تفاسيرو تعدد و تنوع تبع به و ديني مقدس
هستند ذووجوه ديني حقايق تنها نه ديگر عبارت به.است مختلف فكري نحلههاي ميان در كثرت
بالاجبار ، يعني است متكثر و متعدد خود نوبه به نيز ذووجوه حقايق آن از آدميان فهمهاي كه
حيرت و ميشود افزوده [متضاد موارد برخي در و] موازي حقايق كثرت بر آدميان فهمهاي كثرت
مضاعف كثرت اين با برخورد معقولتريننحوه نظريهپردازان لذا ميكند ، توليد عظيميرا
.ميدانند ديني كثرتگرايي روشي پيگيري را
:است قرار بدين كه دارد نيز ديگري متنوع الزامات هيك آقاي تعريف در كثرتگرايي اما
دين آزاد انتخاب حق از بشر ابناي همه كه ميشود متذكر وي مقوله اين در:تسامح (الف
در مدارا و تسامح با انسانها كه ميكند حكم انساني اخلاقي ، وظيفه لذا.هستند برخوردار
البته و نمايند تحمل باشد چندمتعارض هر را خويش ديني عقايد و كرده زندگي يكديگر كنار
تساهل و تسامح بستر در نتيجه اين شود حاصل صلحي و تقريب باشد بنا اگر كه است عقلاني
انساني و اخلاقي اوليه اصول گذاشتن پا زير با لذا و خونريزي و جنگ با نه روئيد خواهد
شده كه هم اصول آن به پايبندي واسطه به حداقل لذا رسيد ، نميتوان مثبتي نتيجه هيچ به
.ميباشيم ديني پلوراليسم پذيرش به مجبور
خود دين به نسبت مسيحيان توجيه و معرفت:كه ميدارد بيان هيك باب اين در:معرفت (ب
همه در بپذيريمكه را اين.نيست بهتر خودشان دين به نسبت ديگران توجيه و معرفت از
به لذاميكند تقويت را آنها ديني اعتقاد قوت با كه هستند تجاربي داراي مومنين حوزهها
اين گرفتن درنظر با حال.كنند دفاع خويش باورهاي از كه دارند توجيهاتي كافي اندازه
نيز نتيجه اين با و آيند در واحد لواي يك تحت اديان همه كه داشت انتظار نميتوان موضوع
.ميباشيم پلوراليسم پذيرش به ملزم
اين جاي به و ميشود خارج پسيني قالب از هيككمي آقاي داعيه رابطه اين در:وظيفه (ج
:ميگويد او.ميكند اختيار ديگري رهيافت بپردازد ، پلوراليسم پذيرش عدم عواقب به كه
بپذيريمكه وقتي البته "باشيم مسيحي حتما الهي امر از اطاعت براي كه نيست نيازي"
نوعي به نيز آئيني هر ديني متون و تعاليم.است شده متجلي نوعي به اديان همه در خداوند
اجرا را خداوند احكام كنيد ، عمل كه سنتي هر در شما لذا است ، الهي اوامر از مشتق
نفر يك براي (زردشتي آئين فقهي متن) ونديداد احكام به عمل ديگر عبارت به.كردهايد
كه چرايهودي يك براي (يهود آئين فقهي متن) احكامتلمود به عمل با است مساوي زردشتي
به نسبت را خويشتن اطاعت عبوديتو آنها طريق از شما كه هستند مجرايي متون اين همه
.ميكنيد اعلام هستي حقيقت
باز حقيقت موضوع به پلوراليسم از هيك آقاي دفاعيات جالبترين از يكي:حقيقت (د
حقيقت از كمتر غيرمسيحي اديان بين در حقيقت":كه ميكند عنوان باره اين در او.ميگردد
".نيست مسيحت در ديني
تنها انسانها كه كرد قبول بايد ناچار به اما است دشوار كمي امر اين پذيرش چند هر
تجليات مقايسه و ارزيابي امكان لذا باشندو داشته احاطه كه اين نه دارند اشعار حقيقت بر
پيش را "اديان درجهبندي" بحث همان و است مشكل بسيار آن متكثر وجوه و حقيقت مختلف
اديان ساير تنها نه بپذيريم:كه است مدعي صراحت به هيك آقاي نقطه اين در لذا.ميآورد
ما از است ممكن بسا چه بلكه ندارند اختيار در را ما دين در موجود حقيقت از كمتر حقيقتي
بار اين لذا و برسند رستگاري و نجات به مطمئنتر و زودتر لذا و باشند نزديكتر حقيقت به
.باشيم پذيرا را پلوراليسم كه است معقول نيز
و نجات مقوله ديني ، كثرتگرايي مساله طرح براي هيك آقاي دليل مهمترين اما:نجات(ه
نجات" داعيه و "داشتن حقيقت" بر مبتني ادعاي ايشان ، عقيده به كه آنجا از.است رستگاري
قبلي قسمت پي در را نجات مبحث نيز ما.دارند پيوند هم به نزديك از "بودن رهاييبخش و
به قادر باشد حقيقت داراي كه ديني هر كه است معتقد هيك آقايميكنيم مطرح حقيقت يعني
از غيرمسيحيان شمولگرايان ، نظر طبق كه ندارد لزومي لذا است ، نيز انسان رستگاري و نجات
.يابند نجات مسيح طريق از ندانسته:عبارتي به يا و برسند رستگاري به عيسوي نجات طريق
خود از را مومنين تا است قادر حقيقت از بهرهمندي واسطه به خودش حوزه در ديني هر بلكه
راه يك تنها لذا.برساند رستگاري و نجات به و داده سوق محوري (خدا) حقيقت سوي به محوري
ضمن در.هست زمينه اين در متعددي و متكثر راههاي بلكه ندارد وجود نجات و رستگاري شيوه و
اين ميانجامد ، مطقابه انسان روحي آزادي و نجات به نظر مورد و ديني خاص طريقه يك كه
كه آموزه اين لذا و شود منتهي انجامي چنين به نميتواند ديگر ديني طريقه كه نيست معنا
ديگر اديان به نسبت بيحرمتي موجب و بوده تكبر نوعي "ندارد وجود مسيحيت وراي نجاتي هيچ"
مطرح نجات باب در نيز ديگري مساله.نيست سازگار مسيح تعاليم با خودش اين و ميشود
ميدهد اجازه خداوند چطور كه اين.ناسازگارمينمايد الهي عدل بسياربا و ميشود
روانه بيگناه و نادانسته نهايت در و بيفتند گمراهي و هلاك ورطه در بشر ابناي از بسياري
نداشته عيسي تعاليم به دسترسي گونه هيچ خود عمر در كه فردي آن بپذيريم چطور شوند؟ جهنم
با امور اين شود؟ دوزخ مرگگرفتار از پس [است بوده مومن خودش ديني طريق در البته و]
كه گفت بايد لذا.است تعارض در جديت به ميباشد (ع) مسيح وعده كه الهي لطف و عدل ، مرحمت
شرط به است مجاز كسي هر براي تقريبا اعتقاد و رنگ نژاد ، به توجه بدون بهشت به ورود
.گردد متحول محوري (خدا)حقيقت به خودمحوري از الهي سنت يك درون در او آنكه
ديني پلوراليسم تحقق ابزار
خلاف بر يعني.است اديان واقعي كثرت پذيرش پلوراليسم ، سوي به حركت در قدم اولين
خودشان آن از را (برحق)دين تنها و ميكنند رانفي اديان كثرت اصولا كه انحصارگرايان
ديگر اديان همه و دارند قبول را ظاهري كثرت معمولا كه شمولگرايان خلاف بر و ميدانند
و واقعي كثرتي اديان ، كثرت كه بپذيريم بايد ميپندارند ، خودشان ازدين خاصي وجلوه نوع را
.است مختلف آيينهاي ميان در متناقض و متضاد بعضا سنتهاي وجود هم آن دليل.است حقيقي
بستر (پلوراليسم تعريف در شده ذكر شروط با) آييني هر كه است مطلب اين پذيرش دوم قدم
خلاف بر يعني.دارد وجود حقيقت از جلوههايي مذهبي هر در يعني ;متعاليست حقيقت رويش
گمراه و حقيقت از محروم را بقيه و ميدانند خود آن از را حقيقت فقط كه انحصارگرايان
از جلوهاي هم را ديگر اديان در موجود حقايق كه شمولگرايان خلاف بر و ميكنند قلمداد
هر مختلف اديان كه بپذيريم ميآورند ، حساب به خودشان دين در موجود متعالي و برتر حقيقت
در بزرگ انسانهاي و قديسين ظهور واسطه به و هستند واحد حقيقت سيلان براي مجرايي كدام
(احاطه نه و) اشعار بواسطه ضمن در و است اثبات قابل امر اين ديني يعني مختلف حوزههاي
و حيثالمجموع من حقيقت از او بهره كه كند ادعا نميتواند آييني هيچ برتر ، حقيقت به ما
.است سايرين از برتر ديني معرفت حوزههاي همه در
پلوراليسم مدلول.است ديگر اديان پيروان به نسبت تساهل و تسامح روش پيگيري سوم قدم
بيمروتي لذا.است موروثي و تقليدي مومنان اكثر دينداري اصولا كه است چنين قسمت اين در
باشند ، محق همه كه هم فرض به.است مذموم اندكي يكديگر برابر در مقلد عدهاي بيمدارايي و
چيزي هيچگاه مخالفين لعن و طعن از.است اختلاف مباني حل و گفتوگو ايجاد صحيح ، روش
مقوله اين ، در است جدي امري اديان ميان در اختلافات مساله كه آنجا ازنميشود كسي عايد
.ميپردازيم آن به بيشتر اندكي
اختلافات اين كه است مطرح نكته اين اما است ، بديهي امري اختلافات وجود كه اولا
ابعاد جزيي؟ يا هستند كلي همند؟ عرض در يا هستند يكديگر طول در عرضي؟ يا هستند ذاتي
تصور من..و ميباشند؟ متفاوت هم موضوعات در اصولا يا هستند واحد موضوع يك مختلف
.بود خواهد بيفايده آنها براي چارهجويي نشود ، مشخص اختلافات ماهيت كه وقتي تا ميكنم
و ديني تجارب مقدس ، كتب بر محمول تفاسير مقدس ، كتب از مجموعهاي اديان كه كنيد توجه
مذكور حوزههاي از يك كدام در موجود اختلاف كه ديد ابتدا در بايد.هستند مذاهب تاريخ
ميتواند باشد داشته وجود اختلافي مقدس كتب ميان در اگر مثال عنوان به.ميشود مطرح
مجموعههاي اين روي به بسياري تعصب اديان علماي حتي معمولا كه چرا باشد ، جدي بسيار
.دارند آسماني -بشري
گونهاي رابه آن و كرده بيان را ديني متون ميان اختلاف نمونههاي از يكي هيك آقاي
توجه باشد ، اختلافات از بسياري حل براي خوبي الگوي ميتواند مثال اين:ميكند حل خاص
خداوند پسر مسيح كه ميباشد مطرح نكته اين (پولس نامههاي مخصوصا) مقدس كتاب در:كنيد
والهام وحي او بر خداوند خاصي طريق به كه است انسان يك او عكس بر اسلام در اما.است
.است ميفرموده
حد چه تا ميشود مطرح كه مسالهاي ببينيد:كه ميكنند توصيه اول گام در پلوراليستها
به اگر آيا يعني دوم؟ درجه مسالهاي خير يا است اول درجه مساله يك آيا يعني. است مهم
مشكلات از گرهي آيا داشت؟ خواهد بشر رستگاري و نجات در تاثيري شود حل مساله اين كه فرض
را اختلافاتي اصولا پلوراليسم كه ميرسد نظر به گشود؟ خواهد او جهاني آن و جهاني اين
وارد زياد ندارد رستگاري و نجات مسئله با وثيقي ارتباط و دارد فلسفه در ريشه كه
.ميكند قلمداد اديان ميان تفاهم مانع و فايده از خالي را آنها طرح اساسا و نميداند
(آلماني معاصر فيلسوف) راهنر كارل آقاي او ، الوهيت و (ع)عيسي مساله مورد در اما
حلول" كه ميكند عنوان راهنر.است گرفته قرار هيك آقاي استفاده مورد كه دارد نظريهاي
برسد مرتبهاي به انسان كه نيست عجيب لذا.است انساني و عام امكان يك بشري حيات در الهي
".سازد خويش مسخر را او وجود تمام خداوند كه
است ذومراتب امري تجسد و حلول":كه ميدارد بيان نظريه اين تعقيب با هيك آقاي سپس
قدرت اين خدامحور مومنين به نمايد ، تاثير انسان در الهي فيض كه مكان هر و زمان هر ودر
در نكته دو به [.دهند انجام الهي كارهاي و]كنند تقليد الهي محبت و عشق از تا ميدهد را
عرفاي ذائقه به هم و مسيحيان مذاق به هم تعبير اين اينكه يكي:باشيد داشته توجه اينجا
اين از ميباشد اختلاف مورد شديد مسائل از كه تجسد و حلول مسئله و ميآيد خوش مسلمان
اصولا تا دوختهاند چشم پلوراليستها:اينكه ديگر و ميشود ترميم راحتي به طريق
فلسفه و عقل كه چرا شود ، حل اديان ميان مشترك عرفاني نگرش طريق از بيشتر اختلافات
.است نبرده پيش از كاري زمينه اين در مدتهاست
در بازنگري":از است عبارت ميكند عنوان اختلافات حل براي هيك آقاي كه را ديگري روش
"يكديگر از تاريخي و اسطورهاي مجازي ، نمادين ، مسائل تفكيك و كردن جدا و بحث مورد موارد
مورد عناصر تمايز و اختلاف مورد پديده اجزاء پيادهسازي و كردن خرد":ديگر تعبير به
به حداقل اما نكند كمك اختلافات حل به حتي شايد روش اين پيگيري كه است گفتني."مناقشه
.انجاميد خواهد آنها شدن شفافتر
او:كنيد دقت است ، جالب بسيار ميكند عنوان زمينه اين در هيك آقاي كه را مثالي
ما ناسوتي دنياي و زمين به و بود خداوند ازلي پسر كه مسيحي" اسطوره و بياييم ميگويد
جان صليب بر زحمت و رنج با ما گناهان كفاره خاطر به شد ، زاييده باكره مادري از شد ، نازل
كنيم تجزيه و كرده پياده كلي به را "بازگشت آسمان ملكوت به شكوه و جلال با سپس و باخته
نسبت رابطهاش شگفتانگيزي طور به كه بود انساني":كه بگوييم سخن عيسايي از آن جاي به و
در خداوند جانبه همه حضور كه ميداد نجات گونه اين را مردم و بود آشكار و باز خداوند به
زمين از جملگي كه ، ميگفت خداوند قول از آنها به.ميبخشيد عينيت ايشان براي را زمين
ما روي پيش بشر تاريخ در را رستگاري و نجات از جديدي راه گونه اين و كرد خواهيد كوچ
".ميگويد مقدس كتاب كه آنگونه (ع)عيسي از پيروي و شاگردي راهگذاشت
كه عناصري بازگويي از او اولاميكند توجه جلب مورد چند هيك آقاي جديد تعريف در
:ثانيا.((ع)عيسي مادر نبودن يا بودن باكره مانند)است كرده چشمپوشي دارند فرعي جنبه
مثل)ماوراءالطبيعي و فلسفي غامض مسائل از و داده قرار هدف و محور را رستگاري و نجات"
سرمنشاء كه تاريخي مسائل ثالثا.است كرده صرفنظر (آسمان ملكوت و خداوند ابدي پسر
كه كنيد توجه.است نكرده ذكر را[ (ع)مسيح رفتن صليب بر همچون] است اختلافات از بسياري
از و دارد مطابقت(مقدس كتاب بخشهاي ساير نه)اناجيل در مسيح عيسي مدعيات با تعريف اين
پيش پلوراليسم تحقق در مهم بسيار گام يك لذا و است غيرمسيحيان قبول مورد مهمتر همه
.است ديني جوامع ميان در برانگيز اختلاف و دوم درجه بحثهاي نكشيدن
محتاطانه و متواضعانه بسيار اقراري جامعه ، در پلوراليسم دوام و قوام در نهايي گام
ضمن ولذا باشند نزديكتر حقيقت به ما از ديگر اشخاص كه بدهيم احتمال" اينكه ، بر مبني است
نظر از كار اين ".بشماريم مغتنم نيز را خويش عقيدتي مباني ديگران عقايد براي احترام
گذشتن نوعي ديني نظر از و است محوري همگان به رسيدن و خودمحوري از گذشتن نوعي اجتماعي
وجه تنها نه كه ميكند ايماني توليد كه است محوري (حقيقت)خدا به رسيدن و خودمحوري از
داد گسترش طوري را ايمان مفهوم اول بايد پس.است نجات لازمه بلكه است اديان همه مشترك
مشترك انسانيت و بشريت ذات در همه كه آنجا از.بربگيرد در را بشر ابناي از بسياري كه
نژادي و قومي فرهنگي ، تفاوتهاي همچون بايد را (ديني تفاوتهاي مثل) تفاوتها ساير هستند
داراي است مومنان همه نجات وسيله كه ذاتي زيربنايي ايمان به نسبت آنها زيرا كرد ، تحمل
وسطوح حوزهها در اديان كه باشيم خوشحال و كنيم بسنده همين به لذاهستند كمتري اهميت
.ميدهند سوق خداوند سوي به را مردم مختلف
دين و جامعه حوزه در پلوراليسم پذيرش نتايج
آزادانه طور به كه گروههاست و احزاب تكثر بروز جامعه ، در كثرتگرايي فرزند اولين
قراردادن ميانجي با كه ميآموزند همه و ميدارند بيان را خويش عقايد و ميكنند فعاليت
مسالمتآميز همزيستي و اختلافات فصل و حل به نسبت تساهل ، و تسامح روش پيگيري و قانون
روش تبعات و ملزومات جمله از تساهل و تسامح قانونگرايي ، و بيان آزادي لذا.كنند اقدام
.است جامعه اداره كثرتگرايي
پيروان دارد جريان خارج در كه سياسي و اجتماعي پلوراليسم از متاثر نيز ديني حوزه در
انساني حقوق دربردارنده كه -واحد مدني قانون يك تحت و واحد جامعه يك در مختلف اديان
به لذاميكنند زندگي يكديگر كنار در دوستانه صورتي به -است اديان همه پيروان براي
:از عبارتند آن اركان كه ميدهند تن ديني ليبراليسم نوعي
همگان حقوق شناختن رسميت به -1
مختلف آيينهاي ديني شئون رعايت در قانونگذاران تلاش حداكثر -2
(معارض حتي)ديني مناسك انجام در آزادي -3
متضاد ديني نظريات و مسائل طرح برابر در تساهل و تسامح -4
منطقي مجادله روش پيگيري -5
ديني تفاسير حوزه در بيشتر گرايي عقل رسوخ -6
ديني متون بر غيرمتعارف تفاسير پذيرش و گرايي نسبي -7
اساسي آموزههاي برخي در نظر تجديد لزوم -8
شخصي باورهاي حوزه در طلبي برتري از پرهيز -9
.است ظاهري شعائر اهميت از برتر ايمان اهميت -10
و گزارشها به توجه و مختلف اديان ميان گفتوگوي ايجاد پلوراليسم مثبت پيامدهاي از
نائل حقيقت از گستردهتري ادراك و فهم به را انديشمندان نهايت در كه است بقيه ادراكات
از جديدي ابعاد و شده ايجاد حقيقت پيرامون ديني معرفت انباشت و اجتماع كه چرا ميكند ،
.ميشود گشوده بشريت روي به ديني مسايل و دين
ديني تفاسير حوزه در بيشتر عقلگرايي رسوخ هيك ، آقاي تعريف به توجه با ديگر نكته
تفسير در انسانها همه مشترك فصل كه است بديهي.است توجه شايان بسيار كه است بوده
از بايد اديان ميان مشترك فصل به رسيدن براي كه است طبيعي و آنهاست "بشري عقل"امور
در عقل از گستردهتر چه هر استفاده تئوري اين.كرد استفاده(همگان قبول مورد)مشترك ابزار
در شود مي مطرح كه هم نظر تجديد مساله اصولا.ميبخشد قوت را اختلاف مورد مسائل تحليل
را "دين شخصي تجربه"ساحت ما اينكه ضمن يعني ;ميباشد مدنظر عقلي نقادانه نگرش واقع
مورد و مشترك ديني تجارب داشتن امكان همه براي كه آنجا واز. ميدانيم محترم و مغتنم
اصولا كه چرا ميدهيم ، دخالت كمتر اديان ميان تقريب در را اينعامل ندارد ، وجود توافق
نظريه و ميكند بروز (ديگران براي فهم قابل غير و) شخصي مسائل سر بر بيشتر اختلافات
-اسطورهها به عقلانيتر بازنگري يعني پايه همين بر دقيقا نيز "اديان از اسطورهزدايي"
.دارد قرار -هستند اختلاف منابع از يكي اغلب كه
:مسئله بود ، خواهيم آن پذيرش به مجبور "عقلي تفاسير" پذيرش از پس كه ديگري مسئله
ابزارهاي پيشرفت با مناسب و كاملتر تفاسير روز به روز كه چرااست "تفاسير در نسبيت"
و ثابت تفسير ميان اين در و ميآيند انديشه بازار به بشري استنتاج و استدراك قوه و عقلي
، بلكه بود نخواهد دائمي و هميشگي تفسيري هيچ تنها نه لذا و نيست پذيرفتني دين از صامتي
.باشيم ديني مراجع از مكان و زمان مطابق و جديد و نو تفاسيري مترصد بايد همواره
:نتيجهگيري
بزرگ سنتهاي از يك هر كه است موضوع اين بر پلوراليسم بيان در هيك آقاي نهايي تاكيد
-بشري عادي تجربه با مرتبط -طبيعي و اجتماعي جهات بر علاوه كه ميكند تصديق عالم ديني
متعاليترين كه هست آن درون يا ما وجود وراي در نيز نامحدودي و بزرگتر و بالاتر واقعيت
و نيست بيش يكي غايي حقيقت.ميباشد (او با يا)آن با ارتباط داشتن در ما بركات و خير
آزادي ، نجات ، دهيم ، قرار مطلق يكتاي آن خدمت در طوركامل به و آزادانه را خود اگر
كه دارد اشعار ديني سنت هر اين بر علاوه.ميآورد وجود به را ما نهايي تكامل و تنوير
و مفاهيم درچارچوب نميتوان را آن و ماست زميني فكر و سخن دسترسي دروراي الهي حقيقت
ميباشد حصر و حد بدون غناي داراي ابدي و نامحدود صورت به ، بلكه ساخت محصور بشري تصورات
.دارد قرار ما محصور و محدود پنداشت و تجربه گستره وراي در و
و كرده پرهيز خاص ديني سنتهاي از يك هر (شمولگرايانه) نامگذاري از دهيد اجازه لذا
.بپذيريم الوهيت عنوان به را كدام هر ديني اعتقاد با متناسب واژه
از كه عالم بزرگ ديني سنتهاي كه است اين پلوراليسم از منظورم:ميگويد ديگر جاي در او
ادراكات و برداشتها دربردارنده سربرآوردهاند ، بودن انسان مختلف فرهنگي شيوههاي درون
مزبور ديني سنتهاي از يك هر درون در كه اين نيز و هستند غايي حقيقت به راجع ما گوناگون
.ميپذيرد صورت محوري حقيقت سوي به خودمحوري از بشر دگرگوني و تحول
اين مختلف اديان ميان مسالمت و همنشيني براي قبول مورد حداقل هيك ، آقاي تعريف با
نفس بندگي از را خود پيروان كه قادرند حقيقت ، از بهرهمندي بر علاوه آنها همه كه است
كه است معترف او البته.برسانند رستگاري و نجات به حقيقت محور حول در و داده رهايي
قابل چندان تفاوت اين ميزان اما.است متفاوت مورد اين در مختلف اديان موفقيت ميزان
ديگر اديان از -منحيثالمجموع -خاص دين يك كه كرد ادعا نميتوان لذا نيست ، اندازهگيري
انسان كردن رها در مختلف اديان قابليت يعني -مشترك فصل همين از و بياييم پس.است برتر
پيروان ميان تفاهم و همنشيني گفتگو ، براي مستحكم زيربناي يك عنوان به -نفس قيد از
استفاده -خاص آيين يك به مومن دوم درجه در و هستند انسان اول درجه در كه -مختلف سنتهاي
به جديد و زدا اسطوره مسامحهآميز ، كثرتگرا ، نگرشي با كه است كافي منظور بدينكنيم
را ما اختلافات اين وجود صورت اين غير در و باشند حل قابل بسا چه.كنيم نگاه اختلافات
خودمان همچون بشري نيز را آنها بياييد.كنيم تفسيق و تكفير را مخالفين كه ندارد آن بر
همان به البته.دارند بشري برداشتهاي آسماني ، و ديني مقدس متون و مراجع از كه بدانيم
در.داريم ملحوظ نيز خود براي را آن ميكنيم منظور ديگران براي را اشتباه امكان كه نسبت
مذهبي و ديني انگيزه با جدالي و جنگ شاهد جهان جاي هيچ در ديگر كه است اميد صورت اين
.نباشيم
:مراجع
جان قلم به (پلوراليسمديني پيرامون مقالات مجموعه شامل)ديني پلوراليسم مباحث (1
گواهي عبدالرحيم:ترجمه هيك ،
جواندل نرگس:ترجمه لگنهاوزن ، محمد دكتر قلم به ديني ، كثرتگرايي و اسلام (2
سروش عبدالكريم قلم به - كيان مجله -مستقيم صراطهاي مقاله (3
|