است خانواده نهاد تثبيت موجب زنان عليه خشونت رفع
ضرب مطبوعاتبه ازآزادي انجمندفاع واكنش
خبرنگار چند شتم و
عبدي عباس با مدافع وكيل ملاقات نخستين
دامنه:زنجان اسلامي انقلاب دادگاه رئيس
شود محدود بايد حبس مجازات
اثر بر ساله جوان 18 دختر خودسوزي
خانوادگي اختلافات
(17) منشي بزرگ هنگامه رمضان ،
مجلس فرهنگي كميسيون رئيس مرتضويبه قاضي نامه
آمد مرخصي به باقي عمادالدين
ميكند؟ عناد خود انسانبا چرا
خيابان و كوچه آشنايان
است خانواده نهاد تثبيت موجب زنان عليه خشونت رفع
.برود بين از زنان عليه خشونت كه مييابد استقرار زماني صلح:اجتماعي گروه
به كه زن حقوق از دفاع مراسم در خانواده دادگاه رئيس حميديان ، قاضي ايسنا گزارش به
است ، برخوردار مهمي حساسيت از خشونت امروزه:داشت اظهار شد ، برگزار خشونت نفي روز مناسبت
و زنان جسمي سلامت بر آن اثرات و پيامدها و شود بررسي خشونت زمينههاي بايد لذا
خشونت كه اين اعلام با وي.شود ارائه زنان عليه خشونت محو براي راهكارهايي نهايتا
رفع كامل صلح استقرار كه است اين بر ما عقيده:افزود باشد ، داشته مختلفي اشكال ميتواند
توسط ديگر نيمي و ميدهند تشكيل زنان را جهان جمعيت از نيمي زيرا ;است زنان عليه خشونت
.ميشوند تربيت زنان
.است شده زيادي توجه زن حقوق بحث به نيز ما ديني مباني در:داد ادامه حميديان قاضي
.كردهايم خلق يكسان حقيقت يك از را مرد و زن ما كه است آمده نساء سوره در مثال بهطور
ميگيرد ، صورت قرآن آيههاي از نيز غلطي برداشتهاي موارد بعضي در:كرد تصريح وي
نامانوسي برداشت كه است شده ياد زن عليه خشونت غلط به احزاب سوره آيه 25 از مثال بهطور
زنان با بزرگان كه است نحو بدين آن و باشد حجت ما براي ميتواند عملي سيره زيرا ;است
.نميكردند برخورد باخشونت هرگز
است ضروري خانواده امور قانوني مواد اصلاح
بر خانواده به مربوط امور و مدني قانون نقايص يادآوري با دادگستري وكيل و حقوقدان يك
.كرد تاكيد قانون اين اصلاح ضرورت
بخشهاي به دارد وجود كه تبعيضاتي اغلب:گفت ايسنا حقوقي خبرنگار به آقاسي محمدحسين
حقوق تعيين درباره ويژه به ;ميشود مربوط جامعه در شوهر و زن اختلافات و روابط قانوني
.بود خواهد ديه خمس بر مازاد كه قانوني مجازات اعمال يا ديه پرداخت از ناشي
در زنان به نسبت تبعيضات و حقوق نقض موارد كردن پيدا راه روشنترين:افزود وي
در كه كراهتي عليرغم" ميگويد زن به دادگاه قاضي وقتي.ميشود ديده خانواده دادگاههاي
كه چرا !هستي زندگي ادامه به مكلف شده ، انجام كه مظالمي و داري شوهرت با زندگي ادامه
بين برابري ايجاد مانع قانوني نارساييهاي بنابراين "ندارد قانوني مجوز تو طلاق تقاضاي
.ميشود مرد و زن
ضرب مطبوعاتبه ازآزادي انجمندفاع واكنش
خبرنگار چند شتم و
از تعدادي شتم و ضرب به اشاره با مطبوعات آزادي از دفاع انجمن سخنگوي:اجتماعي گروه
آزادي از دفاع انجمن به كه گزارشهايي مطابق:گفت فروهرها مراسم حاشيه در خبرنگاران
و ضرب مورد كشور ، مطبوعات از بعضي و ايسنا ايرنا ، خبرنگاران از بعضي است ، رسيده مطبوعات
.گرفتهاند قرار شتم
اصول براساس كه است حالي در اين:افزود ايسنا با گفتوگو در شمسالواعظين ماشاءالله
.ميكند پشتيباني آنها از قانون و است خبرنگاران حقوق جزو خبر ، به دستيابي اساسي قانون
خبرنگاران عليه را محدوديت هرگونه ايجاد مطبوعات آزادي از دفاع انجمن:كرد اعلام وي
نيروهاي به آن عواقب به نسبت و ميكند محكوم خبرگيري و اطلاعرساني وظيفه انجام راه در
.ميدهد هشدار امنيت ، حافظ و امنيتي
عبدي عباس با مدافع وكيل ملاقات نخستين
به اوين زندان محل در ساعت 22 در شب سهشنبه:كرد اعلام نيكبخت صالح:اجتماعي گروه
.كردهاند ملاقات نامبرده با جداگانه صورت به عبدي ، عباس مهندس مادر همراه
از من و بود خوب بسيار عبدي روحيه:افزود ايسنا با گفتوگو در عبدي عباس مدافع وكيل
.كردهام تعجب است ، برخوردار بالايي بسيار روحيه چنين از بازداشت از بعد روز وي 22 اينكه
رضايت اظهار است محبوس آن در كه زنداني وضعيت از ملاقات اين در موكلم:داد ادامه وي
.نكرد نارضايتي ابراز خود بازجويان برخورد نيز و تحقيقات نحوه از و كرد
و نگفت چيزي شد ، انجام كساني چه حضور با ملاقات اين اينكه و ملاقات مدت مورد در وي
تمام جاري آذرماه دوم تاريخ در او ، بازجويي ملاقات ، اين در عبدي آقاي اظهار حسب:افزود
.شود تشكيل دادگاه جلسه زودي به است اميدوار و است شده
ملاقات اين:داشت اظهار گرفت صورت چگونه ملاقات اين كه سئوال اين به پاسخ در نيكبخت
بعضي برخلاف و گرفت صورت ايشان بازجويان و دادگاه رئيس مساعدت و جانب اين درخواست به
بوجود ايشان براي خاصي عارضه هيچگونه و است برخوردار كامل سلامت از عبدي آقاي شايعات
.است نيامده
يا داشتند حضور ملاقات اين در هم او خانواده افراد آيا كه سئوال اين به پاسخ در وي
چه هر دادگاه رئيس مساعدت با اميدوارم من و نداشتند حضور آنان ملاقات اين در:گفت خير؟
فسخ او بازداشت قرار مهمتر همه از و نمايد ملاقات فرزندانش و همسر با بتواند وي زودتر
.گردد
نظر از تبعيت عدم بر مبني دادگاه رئيس اظهارات ارزيابي در پرسشي به پاسخ در نيكبخت
محترم رياست اگر:داشت اظهار نظرسنجي موسسات كار جاسوسينبودن بر مبني اطلاعات وزارت
نيز و زمان آن در وقت اطلاعاتي مراكز كليه تجميع و اطلاعات وزارت تشكيل تاريخ به دادگاه
در كه شد خواهند متوجه نمايند ، توجه مشخص سال اين در آن علت و وزارتخانه اين تشكيل شان
وزارت بلكه است ، نشده شناخته دادگستري وزارت عنوان به صرفا اطلاعات وزارت قانون اين
كدام دهد تشخيص بايد اطلاعاتي و امنيتي مسائل در كه است مرجعي يگانه و كارشناس اطلاعات
مواردي فقط كنون تا و اين بر بنا ميباشد ، جاسوسي يا و كشور امنيت مخالف اقدام يا عمل
غير در و باشد شده گزارش كشور اطلاعات وزارت توسط كه است شده شناخته امنيتي و جاسوسي
را مسئلهاي ارگاني يعني ميآيد ، وجود به كشور امنيتي امور در نابساماني يك صورت اين
مسائل خلاف و جاسوسي را آن قانوني مرجع يگانه عنوان به اطلاعات وزارت و دانسته جاسوسي
امنيت مخالف اقدام و جاسوسي را موضوعي وزارتخانه اين است ممكن عكس بر و ندانسته امنيتي
همه اتحاد و اقدامات وحدت ضرورت اين بر بنا بدهد ، مخالفي نظر ديگر ، ارگان و بداند كشور
را گروهي و جناحي مسائل مورد اين در لااقل كه ميكند ايجاب كشور نهادهاي و سازمانها
.نماييم تمكين است كرده بيان قانون آنچه به و نكنيم وارد
دامنه:زنجان اسلامي انقلاب دادگاه رئيس
شود محدود بايد حبس مجازات
مجازات ايننداريم را حبس مجازات مقدس ، شرع در نادري موارد در جز ما:اجتماعي گروه
به حبس مجازات ما كشور در متاسفانه ولي ;است شده ديده نادري موارد در تنها اسلام در
.است درآمده قبولي قابل اصل يك عنوان
حقوقي خبرنگار با گو و گفت در زنجان استان اسلامي انقلاب دادگاه رئيس محمدي ، داوود
دليل به ميكند ، مطرح را حبس جايگزين مجازات قضايي ، دستگاه كه امر اين:گفت ايسنا
و اصلاح راستاي در مجازات كه نگاه اين با قضائيه قوه بلكه نيست ، زندانيان تعداد افزايش
واسطه به ما زندانهاي فعلي وضعيت با كه است رسيده نتيجه اين به ميگيرد ، صورت تنبيه
خروج از پس مراقبتهاي و مددكار كمبود بهداشتي ، اعتبارات كمبود مانند ، عواملي
.باشند موثر مجرم اصلاح در چندان نميتوانند
هر براي متر به 17 نزديك بايد استاندارد صورت به كه ما زندانهاي فضاي وقتي:افزود وي
و فرهنگي فعاليتهاي جوابگوي نميتواند وجه هيچ به است ، متر حدود 3 ولي باشد ، زنداني
باشد خاطي شخص دامنگير تنها بايد مجازات اسلامي تعاليم مطابق ديگر سوي از.باشد اصلاحي
قرار او مجازات تاثير تحت نيز را زنداني فرد خانواده زندان ، مجازات با عمل در ما و
مجازاتهاي خصوص در تا است داشته آن بر را قضايي دستگاه موارد اين تمامي.ميدهيم
.بيفتد فكر به جدي طور به حبس ، جايگزين
اثر بر ساله جوان 18 دختر خودسوزي
خانوادگي اختلافات
.كرد خودسوزي خانوادگي اختلافات دليل به سالهاي جوان 18 دختر:اجتماعي گروه
اسباب روي بر اشتعال قابل مواد ريختن از پس وي ايران ، دانشجويان خبرگزاري گزارش به
ماموران.كرد حبس آن درون را خود و كشيده آتش به را خانه تهران ولنجك در واقع منزلش
منتقل بيمارستان به داده نجات را وي آتش خاموشكردن براي تلاش ساعت يك از پس آتشنشاني
.كردند
همواره:گفت ايسنا حوادث سرويس خبرنگار به باره اين در روانپزشك كامكار ، مهديس دكتر
بيسوادي ، بهرهكشي ، ميزان دليل همين به و شده محسوب دوم جنس جوامع در دختران و زنان
.است بوده بيشتر خانوادهها در آنها به ستم و زور و تبعيض
زناني و دختران و بوده وجود ابراز و انزجار اعتراض ، خشم ، فرياد خودسوزي ، :افزود وي
ميكنند ، خانواده در تبعيض و شمردهشدن ناچيز بياهميتي ، اغماض ، احساس جهت اين از كه
منتقل خانوادهها به را خود اعتراض و خشم فرياد خودسوزي يا و خودكشي فرار ، طريق از
.ميكنند
در خانوادهها در دختران از انتظامي و قضايي حمايتهاي ضرورت بيان با كامكار دكتر
مكان امنترين خانواده همواره:گفت جنسي حتي و رواني فيزيكي ، جسمي ، آسيبديدگي شرايط
و دولتي انجمنهاي بنابراين.باشد نيز آسيبزاترين است ممكن بلكه نبوده فرزندان براي
همكاري و كمك آن بدنبال و مددكاري طريق از خود توان و قدرت افزايش با بايد غيردولتي
.كنند حفاظت و حمايت خانوادهها اين دختران از انتظامي و قضايي نيروهاي
زندگي بهينهكردن زمينه در خانواده سرپرست مدني حقوق براساس اينكه به اشاره با وي
از استفاده در قانون توانايي عدم:كرد بيان است ، مسئول دختران جمله از فرزندان
خانوادهها آسيبهاي و مشكلات بررسي و شناسايي براي اجتماعي روانشناسان و مددكاران
.است زمينه اين در كارشناسي ضعف بيانگر
بررسي با بهزيستي سازمان بحران در مداخله مراكز در:كرد تصريح ادامه در كامكار دكتر
دادگاههاي و قضات از كمك با و شده سنجيده خانوادهها صلاحيت مددكاران و كارشناسان
.ميشود دفاع آنها حقوق از نوجوانان و كودكان
(17) منشي بزرگ هنگامه رمضان ،
زم محمدعلي
از خيرخواهي و خوشقلبياست خوشقلب انسانهاي رفيق و است نيكخواه خداوند
شده داده وعده هماينان به نيز الهي جوايز عمده و است روزگار بزرگان صفات برجستهترين
نيز روزگار عمده جرايم.دارد بستگي او از بزرگي ظهور ميزان به انسان در بزرگي شدت.است
بزرگي محمل تنبيه و تشويق اگر.ميدهند انجام بزرگي گناه و جرم كه است كساني به متعلق
بزرگان جايزه از كوچكترها جمعي شكل در.ميدهد دست از را خود تربيتي اثر باشد نداشته
به انتساب لذا.ميشود كوچكترها نصيب نيز بزرگان جريمه نتيجه كه همانگونه ميبرند بهره
در نتيجه همان به حصول و راه همان پيمودن باشد بزرگ نميتواند خود كه كسي براي بزرگان
.است محال بزرگان كار در نسيه و است نقد بزرگان وعده.است دانيتر سطح
زمينه اين در.ميشود پنداشته عمل خود عين عمل ثواب كه است چنان بزرگان عمل نقدي
نعيم جنات در الان همين كردند شايسته كارهاي و آوردند ايمان كه كساني:ميفرمايد قرآن
در كافران و دارد احاطه كافران بر جهنم الان همين:ميفرمايد نيز كافران مورد در.هستند
در.ميشوند تنبيه و تشويق نقدانقد كفر سران و ايمان بزرگان پس.ميبرند بهسر جهنم
همين در را عملش نتيجه از بخشي انسان و ميشود آغاز دنيا همين از بشر جهنم و بهشت واقع
بزرگان با اختلاط يا و بودن بزرگ به منتسب كوچك يا و بودن بزرگ.ميكند مشاهده دنيا
اين دعاهاي در.است بزرگمنشي و بزرگبيني ظرف رمضاناست سودمندي و خير و نفع سراسر
اين.است شده مسئلت منشي بزرگ او از كرات به و شده ياد بزرگي به خداوند از فراوان ماه
درخواست كل آن در بايد كه است ماهي بلكه نيست ، جزءطلبي و اندكبيني و خردخواهي ماه ماه ،
.ميبخشد باشد شده مسئلت او از كه اندازه هر به هركس به خداوند.شود
چگونه بخواهد ، چه كه است داده تعليم بشر به دلسوز معلمي چون و تعالي و تبارك او هم
سئوال تو از من مورد در بندگانم كه زماني:فرموده پيامبرش به و بخواهد چقدر و بخواهد
.هستم بخوانند مرا كه هنگامي آنها دعوت اجابتكننده و آنها نزديك من بگو ميكنند
.است بزرگخواهي و بزرگانديشي بزرگنگري ، به انسان توجه و تذكار ماه رمضان
سعهصدر عدم و مسلمانها جزءنگري و تنگنظري از ناشي اسلامي جوامع مشكلات بسياري
نه آيا:ميفرمايد و گذارده منت پيامبرش به خداوند.است اجتماعي مديريتهاي و حاكميتها
و اجتماعي مسئوليت بار سنگيني آن بواسطه و داديم سعهصدر و شرح تو به ما كه است اين
كرديم؟ تحملپذير و سبك تو بر را رهبري امانت
"امروز ركود" كه آنچنان بود سعهصدر و كلانخواهي در ما انقلاب پيروزي "ديروز ركود"
.است شده اشاره آن به بهكرات اسلامي معارف در استكه سعهصدر و كلانخواهي عدم معلول ما
و هضم را آنها و كوچك راحتي به را مشكلات بتوانيم تا بگيريم بزرگي درس رمضان از بايد
ما توسعهناپذير ظرف كه ماند خواهيم آدمهاييكوچك همواره صورت اين غير در.كنيم حل
تكهتكه و تجزيه جزء ، عالم در ما اجتماعي و فردي انرژي و يافت نخواهد را باري هيچ تحمل
.شد خواهد
حق لطف فياض سرچشمه به وصل و رحمتالهي ناز درياي به نياز قطرات اتصال هنگام رمضان
انتظار مستلزميكسال مجددش آوردن بدست برود ، دست از اگر كه است فرصتي اين.است تعالي
.طاقتفرساست
:پاورقي
بالكافرين الصالحات عملوا و آمنوا فالذين:كريم قرآن
:رمضان ماه دعاهاي از
مدين كل دين اقض اللهم عريان ، كل اكس اللهم فقير ، كل اغن اللهم
دعان اذا دعوهالداع اجيب قريب فاني عني عبادي سئلك اذا:كريم قرآن
وزرك عنك وضعنا و صدرك لك نشرح الم:كريم قرآن
مجلس فرهنگي كميسيون رئيس به مرتضوي قاضي نامه
پورنجاتي احمد دكتر نامه به پاسخ در تهران عمومي دادگاه شعبه 1410 رئيس مرتضوي قاضي
آنكه عليرغم همشهريكردهاست ارسال اي جوابيه اسلامي شوراي مجلس فرهنگي كميسيون رئيس
نقل به ابهام هرگونه رفع جهت را مرتضوي قاضي پاسخ است نكرده چاپ را پورنجاتي دكتر نامه
.ميكند چاپ ايرنا از
اينجانب":است ، آمده شده نوشته مجلس ، فرهنگي كميسيون رئيس عنوان به كه نامه اين در
زيرا ندارم ، كميسيون بعدي جلسه در مطبوعات و رسانهها نماينده حضور بر اصراري هيچگونه
احمد.ميشود برگزار علني بهصورت (نظرسنجي موسسات پرونده) مذكور متهمان محاكمه جلسه
در نظرسنجي پروندهموسسات بررسي درباره خود ، ماه آبان روز 21 نامه در پورنجاتي
نظر" كه بود نوشته قاضيمرتضوي به خطاب رسانهها حضور با مجلس ، فرهنگي كميسيون
حرمت حفظ در اخلاقي و نيزملاحظاتشرعي قانونو رعايت كماكان فرهنگي كميسيون
و مطبوعات و رسانهها ازنمايندگان دعوت بر اصرار جنابعالي چون است ، اما اشخاص
به خود ، نامه در مرتضوي قاضي ".شد عمليخواهد نحو همين به داريد ، مذاكرات انتشار
را رسانهها و مطبوعات نمايندگان حضور سطور دراين جنابعالي":است آورده پورنجاتي
اعتقاد آن به و است صحيح فرضيه اين ميدانيد ، اگر شرعياشخاص حرمت هتك با مساوي
".داشت نخواهم (رسانهها) آنان حضور به اصراري هيچگونه اينجانباساسا داريد ،
ازجلسه پس كه پرونده ، درباره اطلاعات وزارت به منتسب مطالب مرتضوي ،
حقيقت از عاري را شد منتشر مذكور ، وزارت نماينده حضور با فرهنگي كميسيون مشترك
در ورسميدادگاه ، كتبي استعلام از پس اطلاعات وزارت ":است نوشته و دانسته
در و نياورده عمل به يااثباتا نفيا نظري ، اظهار هيچگونه حال به تا تاريخ 9/8/81
تاكيد حال عين در وي ، ".است ابرازنداشته دادگاه به نظري نيز اتهام نوع خصوص
اختيار در بدون حفاظتي ، مرجعانتظاميو هر يا اطلاعات وزارت اساسا" كه است كرده
نميتواند ، متهمان ، از بازجويي و آن در مداركموجود و اسناد بررسي و پرونده داشتن
".كند اعلام نوعاتهام درخصوص صائبي نظر
وتعيين قانون مواد با آن انطباق و جرم نوع تشخيص" كه است نوشته مرتضوي ،
متابعت الزامينسبتبه هيچ دادگاه و بوده محكمه ذاتي خصايص از مجازات ، ميزان
در " كه است ممكن اينكه به اشاره با وي".ندارد اثباتا يا نفيا ضابطين نظر از
اطلاعات وزارت نظر اظهار به نيازي و باشد متقنموجود مدارك و اسناد پروندهاي
:است آورده "كند راي صدور به مبادرت موجود مدارك بالحاظ دادگاه و نشود احساس
و تشخيص دادن قرار تحتالشعاع منظور به اطلاعات وزارت نظر دانستن فصلالخطاب"
".نيست قانوني موازين با منطبق قاضي ، استقلال
منظورروشن به اينجانب":است نوشته نامه اين از ديگري بخش در مرتضوي ،
كشفجرم ، و مقدماتي تحقيقات ادامه به كه حدي در پرونده اين ابعاد نمودن
دعوت با باشد قانونيمفيد وظايف انجام در نيز نمايندگان براي و نشود وارد لطمهاي
را وزارتخانه سه از عملآمده به استعلامهاي و حاضرشدم نمايندگان جمع در كميسيون
".كردم قرائت
ازآن اينكه جاي به محترم كميسيون متاسفانه" كه است آورده ادامه در وي ،
كند ، اظهارات مطالبه را استعلام در مذكور موارد به نسبت مستدل پاسخ وزارتخانه ،
در آن از انعكاسبخشي به نسبت و كرده تلقي محرمانه كميسيون ، در را اينجانب
".كردند انتقاد مطبوعات ،
اعضايكميسيون براي مذكور وزارتخانههاي پاسخ اگر ":است كرده اضافه مرتضوي ،
مجدد دعوت جلسهو تجديد به نيازي لاجرم نبود ، بررسي به نيازي و نداشت اهميتي
".نبود
با" نوشتهاستكه كميسيون ، جلسه نوار به پورنجاتي استناد به اشاره با وي ،
پياده انتشارمتن دارم ، قبول را مذكور جلسه نوار نيز اينكه ، اينجانب به توجه
".است حاضربلامانع امر اثبات جهت اينجانب نظر از شده ياد جلسه نوار شده
را فرهنگيمجلس كميسيون دعوت قبول از خود هدف" همچنين ، نامه اين در مرتضوي
و مدارك تشريح و المال بيت وجوه هزينه نحوه و تقلب و جعل مراتب بازگويي
.كردهاست عنوان دادگستري ضابطين توسط "آمده دست به مستندات
مجلس نمايندگان از نامه ، اين پايان در تهران عمومي دادگاه شعبه 1410 رئيس
قبل قطعي اظهارنظر هرگونه از جناحي ، و سياسي گرايشهاي از فارغ" كه است خواسته
".كنند خودداري متهمان اتهام به رسيدگي از
آمد مرخصي به باقي عمادالدين
اوين زندان از ديروز عصر مرخصي 5روزه ، گذراندن براي باقي عمادالدين:اجتماعي گروه
.شد آزاد
و باقي پدر بيماري مرخصي ، اين علت ايران دانشجويان خبرگزاري حقوقي خبرنگار گزارش به
.است شده عنوان لياليقدر ، در منزل در وي حضور
.كرد خواهد طي گوش مداواي براي نيز را خود درماني مراحل روز اين 5 در همچنين وي
و 15 گذرانده را خود ساله سه محكوميت از ماه و 10 سال تاكنون 2 باقي عمادالدين
.شد خواهد آزاد محكوميت اين اتمام از پس بهمنماه
ميكند؟ عناد خود انسانبا چرا
انسان شخصيت تشكيلدهنده عوامل شگفتانگيز دنياي
"خود تحقير" به منجر آنها ، بين دائمي كشمكش و "فعلي خود" و "ايدهآلي خود" بين شديد تضاد
باعث كند ، پيدا ادامه آزادانه "خود به عناد" اگر.ميگردد...و "خود به عناد" و
وارد "توازن قوه" دروني ، تضادهاي داشتن پنهان براي لذا شد ، خواهد ما وجود شدن متلاشي
خبردار باطني جنگ اين از ما وجود نگذارد تا ميشود متوسل وسيله يك و هزار وبه شده ميدان
شود آگاه و
است ، برخوردار حياتي اهميت از -سالگي تا5 تولد بدو از -كودكي دوران اعتقادات و باور
اوليهقرار باورهاي تحتتاثير بعدي اعتقادات و باورها كه چرا
ريشههاي داريمو خود از كه ذهنياند تصاوير تحتتاثير ما ، فعلي آرزوهاي حتي.ميگيرند
.برميگردد كودكي دوران به آن
كه اين بدون و بوده وابسته اطرافيان و پدر مادر ، به شديدا كودك ساله ، دوره5 در
ارائه جريان و امور كليه انتخاب ، حق هيچگونه بدون حتي و بداند را بدي يا خوبي مفهوم
اين.ميكند ضبط خود ذهن در كاست و بيكم را جملگي و پنداشته محض حقيقت را اطرافيان شده
عمر تمام در بازنواختن آماده هميشه و بوده قوي بسيار نفوذي داراي شده ضبط نوارهاي
.ميباشند
قبيل از شرايطي به نمايد ، رشد طبيعي بهطور و شده بزرگ مطلوب سالم ، كودك اينكه براي
طرف از حمايت و راهنمايي و كمك تشويق ، نسبي ، آزادي گرمي ، و محبت آرامش ، ايمني ، احساس
استعدادها از كودك آمد ، بهوجود شرايط اين وقتياست نيازمند...و اطرافيان و پدر مادر ،
آرزوهاي و تمايلات علايق ، احساسات ، بهرهمندگرديده ، صحيح بهطور خود ويژه انرژيهاي و
و مطلوب بهصورت كودك مختلف استعدادهاي درنتيجه.ميدهد نشان طبيعي بهصورت نيز را خود
"خودواقعي" و شده بزرگ وطبيعي مطلوب بهصورت فرد نهايت در.مييابند توسعه و رشد اصولي
.ميشود انسان وجود حقيقي فرمانده
كودكان تربيتي محيط بر ناهنجار و نامناسب شرايط خانوادهها ، از بسياري در متاسفانه
تهديد ، تحقير ، باانتقاد ، ناامن محيط ايجاد كودك ، خاص نيازهاي به بيتوجهي:است حاكم
بيش سختگيريهاي و فشار اعمال -بيمورد كردنهاي ادب بهانهجوييها ، كتككاريها ، و فحش
از...و صادقانه محبت فقدان بچه ، از زيادي حمايتهاي و محبت مواظبت ، برعكس ، يا و حد از
.جملهاند آن
حس كردن ، لمس اشتياق فهميدن ، و جستجوگري شوق كنجكاوي ، حس كودك در كه اين به توجه با
براي لذا بالاست ، بسيار بسيار خلاقيت قدرت كلي طور به و..مهارت و تجربه كسب نمودن ،
بپرد ، كند ، بازي كند ، لمس را اشياء نمايد ، حركت طبيعياش ، احتياجدارد نيازهاي رفع
شوق ، و شور انگيزه ، همه دربرابرايندهد نشان را خود احساسهاي صدا و سر با بشكند ،
بهصورت -تربيتي مسائل به ناآگاه و بياطلاع -والدين پويايي ، اكثر و اشتياق
:ميكنند تلاش قيموار و سازشناپذير
آنان تا بياورند بهوجود موانعي و سد كودكان ، ديناميك بسيار كنجكاو ذهن مقابل در -1
تولد بدو در كودك ، خلاقيت اگر شرايط ، چنين در.آيند مطيع ، بار و حرفشنو آرام ،
!!ميرسانند از10 كمتر به سالگي سن 65 در باشد ، بوده 100
فراوان ، تعصب با و ناداني و جهالت روي از را خود ناصواب و منفي باورهاي و ديدگاهها -2
و !!بسازند خود از دومي جلد و مشابه تا ميدهند ارائه عزيزشان بسيار بهكودكان
!موفقميشوند هم موارد بسياري در متاسفانه
ساكت:است بچهاي دوستداشتني ، و خوب كودك كه دارند باور و عقيده چنينوالديني ، اين
هر صورتيكه در.ميشود اشتباه و خطا مرتكب كمتر و بوده عاقل...مطيع حرفشنو ، آرام ، و
بچه به و كرده شرطي را خود داشتن حتيدوست !باشد خطا با توام است ممكن تجربه
يا...!دارند دوست را تو بابا يا مامان باشي ، حرفشنو و مطيع كه صورتي در:ميگويند
و قيد بدون محبت به بچه ولي..و نداريم دوست ترا ديگه.دادي انجام را بد كار فلان چون
حركت ، مسير در را خود دائما پوياست ، و كنجكاو بسيار كودك مغز كه درحاليدارد نياز شرط
از ممانعت و جلوگيريميدهد قرار جديد مهارتهاي و تجربه آوردن بهدست و مجهولات كشف
چرايي ، و چون به كه بچه نظر از اطرافيان ، و والدين توسط كودك فكري و جسمي فعاليتهاي
و درك قابل و حيرتانگيز عجيب ، بسيار ندارد ، آگاهي مسائل روابط به حتي و معلول و علت
كنجكاوي ناچاري ، روي از و ببيند آزار كمتر اطرافيان از كه اين براي كودك لذا.نيست فهم
كوتاهتر سازنده آزاديهاي از دستش اجبارا..و ميسازد محدودتر را خود خلاقيت و
.ميگردد
بيشتر ناتوانياش و ضعف احساس باشد ، محدودتر قدر ، هر كودك آزاديهاي و تربيتي محيط
قرار ديگران سوءاستفاده حتي و بدرفتاري مورد بيشتر هم بزرگسالي در درنتيجه ، بود ، خواهد
آدمي كودكي ، دوران ضعفهاي به گذاشتن سرپوش براي بالا سنين در برعكس ، يا و گرفت خواهد
.شد خواهد خشن و زورگو ظالم ،
احساس و شده ايجاد دائمي دلهره و تشويش ناايمني ، احساس شرايط ، و اوضاع چنين در
صرف را خود انرژي كه اين بهجاي كودك.ميگردد كودكحاكم بر بيچارگي و بيكسي تنهايي ،
و دلهرهها خواباندن و تخفيف صرف ناچارا نمايد ، خود اصيل و طبيعي استعدادهاي پرورش
استعدادهاي رشد كندي و تضعيف باعث سويي از امر اين.ميكند ديگران آزار دفع و اضطرابها
نمو و رشد لزوم حد از منفياش ، بيش استعدادهاي از بعضي ديگر ، سوي از ميگردد ، ذاتياش
كودك شرايط ، چنين درشد خواهد كند بسيار "خوداصلي" طبيعي رشد نتيجه ، در.ميكنند
ديگران ، با روابطش در بتواند تا ميدهد پرورش خود در بدلي و تصنعي احساسات و تمايلات
.بماند امان در -غيرواقعي ايمني احساس با و -ديده آزار كمتر
طريق سه از يكي به ناهنجار ، و ناسالم شرايط با خود دادن تطبيق و هماهنگي براي كودكان
:ميبرند پناه زير دفاعي
پدر ، مادر ، قبيل از فرد ، قويترين حمايت در را خود ميكنند سعي كودكان ، از گروهي -1
توسط آزارشان از تا ميچسبانند او به را خود و داده قرار بزرگتر ، خواهر يا برادر
.ميگويند "مهرطلب" را گروه اين.بمانند امان در سايرين
به نتوانند ديگران تا ميشوند ستيزهجو و متمرد پرخاشگر ، بسيار كودكان از عدهاي -2
.ناميدهاند "پرخاشگر و طلب برتري"را گروه اين.برسانند آزار آنان ،
.كنند دوري اشخاص از روحي ، لحاظ از و گرفته كنار ديگران از ميكنند تلاش گروهي -3
.ميدهند تشكيل را "عزلتطلب" گروه اينان
و ناراحتي دچار زياد ببرد ، بسر فوق طريق سه از يكي پناه در فقط ميتوانست كودك اگر
ناسالم دفاعي طريق سه هر از است ناچار كودك متفاوت ، شرايط در كه درحالي نميشد ، عذاب
كشمكشها ، كودك درون در -دفاعي طريق سه اين بين شديد و اساسي تضاد علت به -نمايد استفاده
بيچارهكننده و دردناك بسيار برايش كه ميآيد بهوجود سهمگين طوفانهاي و اضطرابها
مبارزه صرف را خود دروني نيروهاي و انرژي ميگيرد ، قرار دفاعي حالت در كودك وقتي.است
بيچاره ، حقير ، موجودي به گرديده ضعيفتر و ضعيف بهتدريج...ميكند منفي عوامل با
.ميشود تبديل...بهنفس اعتماد فاقد و درمانده
كند ، حس بيارزش را خود و يابد كاهش بهشدت "خودباوريش" و "نفس به اعتماد" كودك وقتي
يك تصوير خود ، خيال در يعني.كرد خواهد جستجو "تصور و تخيل" در را خود مشكلات راهحل
جسورتر ، قويتر ، برجستهتر ، و برتر را خود -كند مي ترسيم را قوي و برجسته شخصيت
-خود تخيل در -زورگوييها و آزارها فشارها ، مقابل در:ميبيند ديگران از..و مهربانتر
خود نفع به را شده انجام كار هر يا و كند غلبه آنها بر ميخواهد و كرده ايستادگي قويا
گشته چيره تضادها و مشكلات موانع ، تمام بر خود تخيل در تاكتيكها ، اين با ميكند ، توجيه
!ميرسد نسبي آرامش به ظاهرا طريق اين وبه
را خود مشكلات همه راهحل كودك محيط ، ناهنجار و نامناسب شرايط تاثير تحت بنابراين ،
كه اين بر علاوه خود ، از ايدهآل تصوير يك ساختن با و ميكند جستجو "تصور و تخيل" در
داده تسكين را خود بودن بيارزش و حقارت احساس ميكند ، تصور ديگران از برجستهتر را خود
ذهن بهقدري خود ، از ايدهآل تصوير تكرار.ميكند فصل و حل آساني به هم را تضادها وكليه
همان واقعا شخصيتي نظر از كه ميشود باورش كمكم كه.ميكند مشغول خود به را كودك
واقعي ارزشهاي و بهنفس اعتماد جانشين عملا ايدهآل تصوير اين.است آل ايده تصوير
را خويشتن مشكلات از بسياري تصويري ، خود كمك به كودك كه اين به توجه با.ميشوند
حفظ را آن تا ميكند سعي و دانسته پرارزش و گرانبها چيزي را ، آن.ميكند حل بهراحتي
شر از "ايدهآلي خود" بهوسيله ميكند خيال كودك...ميچسباند آن به را خود حتي و نموده
نجات...و حقارت تضادها ، بيچارگيها ، احساس اضطرابها ، دلهرهها ، :جمله از مشكلات همه
.ميكند پيدا
كه ، است غيرطبيعي و ناهنجار ناسالم ، جريانات سلسله يك معلول "خودايدهآلي" بنابراين ،
به بيتوجهي شد ، گفته كه همانطوري.ميشود تحميل كودك به نزديكان ، و والدين توسط عملا
بهطور...آزارها و بهانهجوييها تهديدها ، تحقيرها ، امن ، محيط عدم كودك ، خاص نيازهاي
كودك ، ميآورند ، بهوجود كودك براي اطرافيان و والدين كه ناراحتيهايي و فشارها كلي
و مصنوعي امن و آرام محيط ايجاد همچنين...و فشارها ناهماهنگيها ، از گريز براي
اثر در كه كساني همانند -ميشود رانده "ايدهآلي خود" بهسوي خود ، براي غيرواقعي
پيدايش با -ميشوند كشيده قمار يا اعتياد بهسوي مثلا غلط ، راههاي به زندگي فشارهاي
خود" به ،"خودواقعي" ورشد پرورش صرف جاي به شخص ، نيروهاي و انرژي ،"ايدهآلي خود"
خود" به ميكند سعي كودك پس ، اين از ديگر عبارت به.ميرود هدر و صرف "ايدهآلي
.گردد آن با مطابق هم عملا و بپوشاند عمل جامه است ، تصور و زائيدهتخيل كه "ايدهآلي
شدن غافل باعث "ايدهآلي خود" به بخشيدن واقعيت و تحقق به زياد توجه و فراوان انرژي صرف
.ميشود كودك شخصيت در اساسي تغييرات موجب و گرديده "واقعي خود" از
است اين نه كه ميگيرد قرار "ايدهآلي خود" و "خودواقعي" من دو و شخصيت دو بين كودك
و ويژگي كه گويند "فعلي خود" من آن به كه گيرد مي شكل جديدي "من" يك اينجا درآن نه و
.ميدهد تشكيل را ما فعلي خاص شخصيت
،"ايدهآلي خود":هستند "من" سه داراي انسانها اتفاق به قريب فوق مراتب به توجه با
."اصلي خود" و "فعلي خود"
ايدهآلي خود
يا و داريم را صفات آن ميكنيم تصور برجستهايكه و عالي شخصيت يك صفات از عبارتست
صفات آن ميكنيم آرزو كه اين يا و است آن مشابه كاملا ما ويژگيهاي صفات و شخصيت
.باشيم داشته را برجسته
عاليمقام شخصيت آن صفات فورا من هستي؟ آدمي چطور تو بپرسد ، من از صميمي دوست اگر
اعتقاد و صداقت كمال با جوابش در و ميآورم نظر در (هست من در ميكنم خيال كه) را
در...و باسليقه خوشبيان ، نوعدوست ، مهربان ، انصاف ، با شجاع ، هستم آدمي من:ميگويم
ميكنم تصور و -باشم دارم آرزو كه را كسي آن صفات يعني "ايدهآلي خود" مشخصات من واقع ،
بدخواه ، نامهربان ، بيانصاف ، ترسو ، باشم آدمي است ممكن كه آن حالميكنم توصيف -هستم كه
"ايدهآلي خود" من هستم ، ميكنم ، تصور آنچه حقيقت در..و بيسليقه و بدلباس الكن ،
.است "فعلي خود" من -است من تصورات از غير كلي به كه -هستم فعلا آنچه است ،
فعلي خود
متغير ، متفاوت ، شرايط و جامعه بر حاكم فرهنگ تاثير تحت -ما از يك هر فعلي شخصيت
به.گويند "خودفعلي" من آن به كه است كرده پيدا خاص ويژگيهاي و صفات نامساعد ، و مساعد
و اجتماع و خانواده بر جامعه حاكم فرهنگ نفوذ تحت ما ، ذاتي استعدادهاي ديگر ، عبارت
به و شده ما بالقوه استعدادهاي از خاص جنبههايي رشدوشكوفايي سبب محيط ، بر حاكم شرايط
.دادهاند شكل را ما "خودفعلي" و بخشيده خاص شخصيت و ويژگي ما
(اصلي) واقعي خود
شخصيت آدمي شوند ، شكوفا و نموده رشد متناسب و طبيعي صورت به ذاتي استعدادهاي اگر
حقيقي فرمانده سالم ، افراد درگويند "خوداصلي" من آن به كه.ميكند پيدا را خود واقعي
را جوامع افراد اكثريت كه -عصبي افراد در كه حالي در.است "اصلي خود" من انسان ، وجود
"ايدهآلي خود" من تابع وزماني "فعلي خود" من تابع گاهي "اصلي خود" من -ميدهند تشكيل
.ميشود
كرد خلاصه چنين ميتوان را "خود" سه اين
.هست ميكند ، تصور و باشد آرزودارد انسان كه وجوديست آن "ايدهآلي خود" -
فعلا و شده ساخته اوليه تربيت و محيط تاثيرات نتيجه در كه وجوديست آن "فعلي خود" -
.هست
دائم اينها دو هر با و آن نه و است اين نه كه است اصلي و حقيقي ذات آن "اصلي خود" -
.ميباشد كشمكش در
دارد ، وجود عظيمي تفاوت "فعلي خود" و "ايدهآلي خود" صفات بين كه اين به توجه با
است ممكن كه حالي در ،(ايدهآلي خود) ميدانم ، آرام و انصاف با بسيار را خود من ، مثلا
ميدانيد ، جسوري و شجاع آدم را خود شما....(خودفعلي) باشم ، تندخو و خشن بيانصاف ، بسيار
را خود شما دوست.. "فعلي خود" هستيد ، جبين و ترسو خيلي كه صورتي در ،"ايدهآلي خود"
باشد ، متوجه خودش كه اين بدون كه ، آن حال ،"ايدهآلي خود" ميداند ، اميني و درست آدم
!"خودفعلي".است نادرست و متقلب مردي
آن كه نمودهاند اراده و تلاش ميكنند ، بارها قمار يا و ميكشند سيگار كه آناني
.(خودفعلي) نشدهاند ، موفق آنها ترك به ولي ،(ايدهآلي خود) كنند ، ترك را بد عادات
كنيم ، رفع را آن بخواهيم داشتهو اختلاف كسي با كه است افتاده اتفاق ما همه براي
ملايمت ، و خونسردي نهايت با كه ميكنيم عهد خود با اختلاف ، طرح و طرف با ملاقات از قبل
خود) داد ، نخواهيم دست از را خود خونسردي و نشده عصباني هرگز و كرده برخورد او با
باشم مسلط خود برگفتههاي كاملا كه ايناست من شايسته كه ميگوئيم خود به و (ايدهآلي
محض به ولي...(ايدهآلي خود) آورم ، بهدست مطلوب نتيجه و بگويم را مطلبم متانت با تا
از اختيار و شده عصباني ميزند ، ما ميل خلاف بر حريف كه حرفي اولين در صحبت ، شروع
خود) ميكنيم ، بدتر چندان صد را كار گفته او به آمده دهنمان از هرچه و رفته در دستمان
خونسردي نتوانستيم چرا كه كرده لعنت خود به و شده پشيمان شدت به بعد البته....(فعلي
.كنيم حفظ را خود
در "فعلي خود" من با "ايدهآلي خود" من بين كشمكش و تضاد بارها ، كه نيست روزي
و صفات بارها روز هر درواقع..نشود آزارمان و شكنجه باعث و نكند بروز درونمان
خود" من تحتتاثير و -هست من در ميكنيم خيال كه -را برجسته و عالي شخصيت يك ويژگيهاي
به.ميشوند آب بر نقش "فعلي خود" من توسط نيز بارها و ميكنيم برنامهريزي "ايدهآلي
"خود تحقير" حتي و دردناك درامهاي و شكنجهها تاسفها ، تلخيها ، سرزنشها ، دنبالش
.ناميدهاند "خود به عناد" را حالت اين روانشناسي علماي.ميپيوندد بهوقوع درونمان
:ميزنيم مثالي مطلب ، شدن روان براي
به "ايدهآل" من به توجه با و آشكار و پنهان ندانسته ، يا دانسته بار چندين روز هر -1
سيگار تصميم ، محض به كه(هست هم قوي) باشد قوي طوري ارادهام بايد من:كه ميگوييم خود
و نيافته رشد تصميمگيري استعداد و زمينه ما ، "فعلي خود" در اگر.كنم ترك را كشيدن
به و كرده روشن سيگاري بياختيار سيگار ، مصرف زمان فرارسيدن بهمحض باشد نشده تقويت
تلخ احساس و گفتنها لعنت خود به پشيمانيها ، آن بهدنبال...داد خواهيم ادامه آن كشيدن
...كند مقاومت نتوانسته سيگار كشيدن مقابل در چرا كه اين از
من) گرفت ، خواهم عالي نمره دروس كليه از ترم اين كه ميكند عهده خود با شاگردي -2
.بردارد...و تفريح و بازي از دست نميتواند درسها كردن حاضر براي تلاش زمان ،(ايدهآلي
و بد و فحش دهها و شده ناراحت بسيار بد ، نتايج با كارنامه دريافت با...(خودفعلي) من
نمرات چرا و نكرده تلاش خوب چرا اينكه از تاسف و افسوس صدها ديگران ، و خود براي بيراه
...!ندادهاند خوب
به منجر آنها ، بين دائمي كشمكش و "فعلي خود" و "ايدهآلي خود" بين شديد تضاد گفتيم ،
كند ، پيدا ادامه آزادانه "خود به عناد" اگر.ميگردد..و "خود به عناد" و"خود تحقير"
"توازن قوه" دروني ، تضادهاي داشتن پنهان براي لذا شد ، خواهد ما وجود شدن متلاشي باعث
باطني جنگ اين از ما وجود نگذارد تا ميشود متوسل وسيله يك و هزار به شده ميدان وارد
تا كه كارميبرد به حيله يك و هزار هم ، "خود به عناد" ديگر سوي از.شود آگاه و خبردار
عوضي لباس زده ، صورت به نقاب جاني ، دزدان مثل و دارد نگه پوشيده صاحبكار چشم از را خود
.ميكند عمل تاريكي در و پوشيده
بيجا ، و مبالغهآميز و شديد توقعات و غرور ايجاد "خود به عناد" منفي آثار مهمترين
موارد در شود ، مستولي وجودمان بر بيجا ، توقعات و غرور وقتياست ديگران از و خودش از
خود تحقير به مهمتر ازهمه و زده تهمت خود به پرداخته ، خود سرزنش و آزار به مختلف
و شكنجهها مصيبتها ، تلخيها ، از سرشار وجودمان آنها دنبال به كه پرداخت ، خواهيم
.شد خواهد دردناك درامهاي
فريور ميرعمادالدين
:منابع
.مصفا -ج م ، ترجمه هورناي كارن آدمي ، رشد و عصبيت -1
.خواجهنوري ابراهيم روانكاوي ، -2
خيابان و كوچه آشنايان
بزرگ كارشان ولي است نامشانكودك
را بچهها ميبينيشان ، شهر خيابانهاي و پسكوچهها و كوچه تمامي در هميشه مثل
ميتواني را رفاه كه مامانيهايي نهتيتيش ميگويم ، اما
بحث جا همه و هميشه كه همانهايي خياباني ، بچههاي ;كني رفتنشانحس راه طرز در حتي
شب هر بچه ميليون چند ميگويند ميدهند ، سخن داد آنها درباره دولتمردان تمامي و آنهاست
.ميكنند سپري آرامش با را شب چندتايشان ميليون چند اين از راستي ميخوابند ، خيابان در
تمامي وقت آن خوابيدي شهر آسمان زير وقتي تهران ، يا باشي لوسآنجلس در نميكند فرق
سرخيا سفيد ، چه چه باشي سياه چه را تنت تمامي سرما و سوز و هستند تو انتظار در خطرات
بود ، سرد هوا فقط اگر بود چقدرخوب اما سرما ، سوز و برف دست از امان.ميسوزاند زرد
خانم خودش حساب به كه خانمي همين مانند !كنيم سردچه دل با است ، زده يخ دلها وقتي
بلافاصله و كند تحمل اتوبوس داخل را بچه پسر سه لحظهاي نتوانست ، آنقدركه است خانمها
گلو در ميخواندند و مينواختند كه را بچههايي صداي چكمهپوش سرباز به دادن اطلاع با
.كرد خفه
با و بود نشسته آكاردئونش روي آكاردئون ، ديگري يكي ميزد ، ضرب يكي كه سهتايي همان
و شاد نواي كرد كه زدن به شروع.ميكرد شماره را زندگيش روزهاي داشت دست در كه تسبيحي
ساله ، ديگري 15 ساله ، ده يكي.گرفت فرا دودآلوداتوبوسرا و فضايخسته دلانگيزي
ضرب تا شد رها خيابان در وقتي او.ميداد نشان سنش از بزرگتر را سالهاو ده پسرك چهره
بياورد ، نان منتظرش برادران و خواهران و كشيده زجر مادر و نشئهاش پدرهميشه براي بزندو
هيچگاه بزرگساليكه به كودكي از ناگهاني قيمتجهشي به اما آورد نان زد ، ضرب زد ، ضرب
را ضرب او نيافت ، معنا او نزد در... بسكتبالو توپ چيپس ، بستني ، سرسره ، و تاب
.كند فراهم خود خانواده براي ناني تا ميشناسد
كودك بنابراين بگويد ، زور ميخواهد دلش.ميكند احساس ساله جواني 25 را خود ساله 15
آكاردئونيرا هنرمندانهاش انگشتان با نيز گاهي ميكند ، دعوا ميزند ، را ساله 10
بر نشسته پسرك دل راز از كسي و قبيلهاش آواز مگر نميشود بلند صدايي او از كه ميزند
وارد خانم راپورت با چكمهپوش سرباز ناگهان.ميانديشد چه به نيست آگاه آكاردئون روي
.ميكند بيرون را بچه پسر سه لگد با و ميشود
رسيده ايستگاه به ناگهان كه هستم كودك سه اين فكر در هنوز من ميافتد ، راه اتوبوس
اما آنهاست ، سال همهمسنو اوميبينم را ديگر كودكي كه هستم فكر در.ميشوم پياده
بتوانم بهتر تا ميروم نزديكتر است ، مجلات فروش حال در او.ميكند فرق آنها با حرفهاش
كدام رويهر بر ميبينمكه خود روي جلوي در است گذشته آنها تاريخ كه را مجلاتي ببينم ،
.است شده گذاشته قيمتهايي آنها از
مثل نيز مردم از گروهي.. و فيلم گزارش و تومان خانواده 150 كانون تومان ، جدول 100
ميخرند ، مشتريهاجدول از تا چند ميشوند ، مشتريهازياد ميكنند ، نگاه و ميايستند من
و ميدارد جدولبر چند مشتريها از ديگر ، يكي مجلات ديگر چندتاي
ميگويد قاطع و مصمم و نميكند قبول او اما بپردازد او به قيمتكمتري ميخواهد
.ميكند كم را يكي او و نخر نميخواهي
.خلوتشود نمينخواهد انگار نه ولي بپرسم سوالاتي او از و شود خلوت تا منتظرم
فقطميتوان كه خود چرخان صندلي روي بر لحظهاي ميپردازد ، مجلات كردن مرتب به او
ميپرسم ، را اسمش او از و ميروم او سراغ به.مينشيند نهاد ، او بر چرخان صندلي نام
شلوغ سرم دارم ، كار من ديگريبرو شخص سراغ به:ميگويد ميكنم اصرار.نميدهد جوابي
.است
است ، فراگرفته را عظيميچهرهاش غم ميشوم دقيق كه چهرهاش در جمله اين گفتن با
.نيست پاسخگويي به حاضر كه عظيماست غم اين كردن پنهان خاطر به شايد
و ميخورد سياهيغوطه و دود دريايياز در همچنان شهر ميدهم ، ادامه خود راه به
صبح به را شب كودكان اين چگونه كه انگار نه انگار.هستند آمد و حالرفت در همگان
.ميرسانند
بامشاد
|