با وجود تجارب ناموفق گذشته
تعمق بيشتر در توسعه روش هاي آبياري تحت فشار ضروري است
|
|
تنها ۲۰ درصد از پيش بيني برنامه سوم در سال ۸۰ در مورد توسعه شبكه هاي آبياري تحت فشار محقق شده است.
براساس پيش بيني برنامه سوم در سال ۸۰ بايد ۱۲۵ هزار هكتار از اراضي كشاورزي زيرپوشش توسعه شبكه هاي آبياري تحت فشار قرار مي گرفت كه از اين ميزان تنها ۲۴ هزار هكتار از اراضي كشاورزي زيرپوشش سيستم هاي پربازده قرار گرفته است.
اين عدم تحقق پيش بيني برنامه، با توجه به وضعيت بحراني آب در كشور و بازدهي ۳۷ درصدي آبياري و حاكم بودن روش هاي سنتي آبياري در مزارع كشور جاي تأمل و سؤال دارد. اين درحالي است كه همين درصد تحقق هدف برنامه نيز نسبت به عملكرد سال ۷۹ معادل ۴/۱۸ درصد كاهش نشان مي دهد. در سال ۷۹ پيش بيني برنامه براي توسعه شبكه هاي آبياري تحت فشار ۸۴ هزار هكتار بوده كه از اين ميزان ۳۳ هزار هكتار از اراضي زيرپوشش اين سيستم ها قرار گرفته است. درواقع در سال ۷۹ نيز تنها ۴/۳۸ درصد از هدف برنامه محقق شده است.
اين در حالي است كه براساس گزارش اقتصادي و نظارت بر عملكرد سال دوم برنامه سوم توسعه كه از سوي سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور انتشار يافته است، توسعه شبكه هاي آبياري تحت فشار در سال ۸۰ نسبت به سال ۷۹ مي بايست از رشد ۸/۴۸ درصدي برخوردار مي شد، اما حجم عمليات انجام شده در اين سال حاكي از آن است كه درصد رشد سالانه عملكرد برنامه در مورد توسعه شبكه هاي آبياري تحت فشار نسبت به سال ۷۹ از ۲/۲۷ درصد كاهش برخوردار بوده است.
همچنين بر اين اساس در سال ۸۰ حدود ۴۰ هزار هكتار از اراضي كشاورزي كشور، تجهيز و نوسازي شده است كه ۲۸ درصد تحقق نسبت به پيش بيني برنامه را نشان مي دهد. در اين سال تجهيز و نوسازي ۱۴۵ هزار هكتار از اراضي كشاورزي پيش بيني شده بود.
ايران به جهت اين كه در كمربند خشك جغرافيايي و نوار بياباني (۲۵ تا ۴۰ درجه عرض جغرافيايي شمالي) واقع شده است، در زمره مناطق كم باران جهان محسوب مي شود، به گونه اي كه در نقاط مركزي كشور عمده اراضي گاهي از يك بارندگي مؤثر نيز محروم مي باشند. به همين دليل شاخص هاي بحران آب در ايران به مراتب نامطلوب تر از متوسط جهان است. حدود يك درصد جمعيت جهان در ايران زندگي مي كنند اما سهم ايران از كل منابع آب شيرين جهان تنها ۳۶/۰ درصد است. در عين وجود چنين شرايطي، علي رغم اين كه مجموع آب قابل استحصال كشور ۱۳۰ ميليارد مترمكعب است، تنها ۹۰ ميليارد مترمكعب آن در كشور استحصال مي شود. در اين ميان بخش كشاورزي با م-ص-رف ۹۴ درصد آب استحصال شده، بزرگترين مصرف كننده آب شيرين كشور است كه در مقايسه با متوسط مصرف جهاني آب در بخش كشاورزي كه حدود ۷۰ درصد است، افزايش قابل ملاحظه اي را نشان مي دهد. اين شرايط نشان مي دهد بهره وري آب در كشور بسيار پايين است (۳۷ درصد) از اين رو افزايش بهره وري آب در كشور اجتناب ناپذير است.
افزايش سطح زير كشت توا‡م با افزايش عملكرد در هكتار از طريق انجام عمليات به زراعي، تغيير شيوه هاي آبياري سنتي به گزينه هاي آبياري قطره اي ثقلي و آبياري تحت فشار (باراني، قطره اي و تراوا) تجهيز و نوسازي اراضي، ايجاد شبكه هاي آبياري، جلوگيري از زهدارشدن اراضي، آبخوان داري، استفاده از پساب فاضلاب هاي خانگي در كشاورزي، جلوگيري از افزايش سطح اراضي كم بازده، پوشش انهار، آبخيزداري و شيرين كردن آب هاي شور ازجمله عوامل افزايش بازدهي و استفاده بهينه از آب به شمار مي آيند كه توليد را رقابتي تر و اقتصادي تر مي كنند.
توسعه روش هاي آبياري قطره اي ثقلي و تحت فشار و جايگزين سازي آن با شيوه هاي آبياري سنتي و نيز تجهيز و نوسازي اراضي آبي كشور مي تواند نقش اساسي را در مصرف بهينه آن و توليد محصولات بيشتر در مقابل حجم ثابتي از آب داشته باشد.
با توجه به اين كه ايران كشوري خشك و كم آب است سرمايه گذاري در منابع آب و خاك بايد به گونه اي باشد كه اين سرمايه گذاري ها از شرايط اقليمي و جغرافيايي كشور تأثير لازم را گرفته باشد. دغدغه اصلي برنامه ريزان آب و خاك كشور در استفاده بهينه از منابع آب و خاك بايد بر جايگزين سازي روش هاي نوين آبياري (قطره اي ثقلي و تحت فشار) با روش هاي سنتي باشد.
يكپارچه سازي و تجهيز و نوسازي اراضي نيز از اهميت برخوردار است. فعاليت هاي آب و خاك عمدتا در قالب دو رشته عمليات >تجهيز و نوسازي اراضي< و >توسعه شبكه هاي آبياري تحت فشار< انجام مي پذيرد. البته به روش بسيار كارآمد، ارزان و پربازده آبياري قطره اي ثقلي كه صددرصد تكنولوژي آن نيز توسط متخصصان ايراني طراحي و ساخته شده است، متأسفانه به دليل عدم باور مسؤولان و نفوذ سازندگان دستگاه هاي آبياري تحت فشار در مراكز تصميم ساز، بي توجهي مي شود. اين درحالي است كه روش آبياري قطره اي ثقلي در مقايسه با روش هاي تحت فشار به مراتب كارآتر است. اين روش علاوه بر مزاياي ذكر شده نياز به انرژي برق و لوله هاي تحت فشار نيز ندارد، ضمن آن كه مديريت آن نيز به مراتب آسان تر از روش هاي تحت فشار است.
عمليات تجهيز و نوسازي اراضي شامل تسطيح اراضي، قطعه بندي، احداث جاده هاي بين مزارع، ايجاد كانال هاي انتقال آب داخل مزارع در اراضي داراي شبكه و اراضي بدون شبكه (تعاوني هاي توليد كشاورزي روستايي) است.
دلايل عدم تحقق اهداف پيش بيني شده در برنامه سوم توسعه براي برنامه آب و خاك به خصوص توسعه شبكه هاي آبياري تحت فشار علي رغم تأمين سهم دولت از بودجه عمومي مربوط به ضعف بنيه مالي كشاورزان به دليل سه سال خشكسالي متوالي، بالا بودن كارمزد بانكي، ضعف اقدامات ترويجي و پايين بودن سطح سواد بهره برداران و از همه مهمتر پايين بودن كيفيت وسايل و تجهيزات آبياري تحت فشار و نامناسب بودن خدمات و پشتيباني پس از نصب اين سيستم ها و درنتيجه عدم استقبال بهره برداران است، ضمن آن كه نامتناسب بودن قطعات زمين (كوچكي آنها) براي اجراي روش هاي آبياري تحت فشار، بالا بودن ميزان وثايق بانكي براي دريافت تسهيلات مورد نياز اين روش ها، ازجمله عوامل مؤثر در عدم تحقق اهداف پيش بيني شده در برنامه سوم توسعه براي برنامه آب و خاك است. علاوه بر موارد ذكر شده، نبود باور لازم براي استفاده از فناوري نوين (مثل روش آبياري قطره اي ثقلي)، استفاده از نوآوري هاي فني كشاورزي ايران را دچار مشكل كرده است.
درچنين شرايطي كه برنامه توسعه روش هاي آبياري تحت فشار طي ۱۲ سال گذشته با شكست مواجه شده است، اخيرا اداره كل توسعه روش هاي آبياري تحت فشار، طرح ۱۰ ساله اي را براي گسترش اين روش ها آماده تصويب كرده است. براساس اين طرح و طي يك برنامه ۱۰ ساله قرار است كه ۸/۱ ميليون هكتار از اراضي كشاورزي ايران زيرپوشش روش هاي نوين آبياري قرار گيرند.
براساس طرح پيشنهادي، تأمين تسهيلات ملي به صورت وجوه اداره شده (قرض الحسنه)، پرداخت سهم دولت(قسمتي از كارمزد) به صورت پايدار و طولاني كردن مدت زمان بازپرداخت براي طرح هاي زراعي از سال سوم به مدت ۷ سال و طرح هاي باغي از سال ششم به مدت ۱۰ سال، ضروري است. در برنامه پيشنهادي، سهم مشاركت دولت ۳۰ درصد و سهم مشاركت بهره برداران (وام قرض الحسنه) ۷۰ درصد درنظر گرفته شده است. درواقع دولت و بهره برداران براي مجهز كردن ۸/۱ ميليون هكتار از اراضي كشاورزي به روش هاي نوين آبياري طي ۱۰ سال بايد حداقل ۳۵ هزار و ۳۸۶ ميليارد ريال سرمايه گذاري انجام دهند.
اين در شرايطي است كه از ابتداي برنامه اول تا پايان برنامه دوم (۱۳۷۷) حجم سرمايه گذاري هاي صورت گرفته (توسط دولت و بهره برداران) براي گسترش شيوه هاي نوين آبياري بالغ بر ۱۷ هزار و ۶۵۶ ميليارد ريال شده است. اما تقريبا در تمام اين سال ها حتي نيمي از اهداف پيش بيني شده برنامه تحقق نيافته است و به رغم تمام سرمايه گذاري ها هم اكنون كمتر از ۳۵۰ هزار هكتار از اراضي كشاورزي زيرپوشش اين سيستم ها قرار دارد. عمده ترين دلايل اين عدم موفقيت را مي توان در پايين بودن سطح سواد بهره برداران- براي بهره برداري درست از سيستم هاي تحت فشار به مديريت توانمند نياز است- پايين بودن كيفيت وسايل و تجهيزات آبياري تحت فشار نامناسب بودن خدمات و پشتيباني پس از نصب اين سيستم ها و درنتيجه عدم استقبال بهره برداران و بالا بودن هزينه اوليه سرمايه گذاري براي كشاورزان و افزايش مدام هزينه ها دانست.
البته محقق نشدن اهداف دو سال اول برنامه سوم نبايد به عنوان مانع براي گسترش شيوه هاي نوين آبياري تلقي شود چرا كه اين سيستم ها داراي مزاياي غيرقابل انكاري هستند كه با توجه به شرايط اقليمي كشور ما مي توانند بسيار كارآمد باشند به شرط آن كه در هنگام گسترش و اجراي اين روش ها مديريت قوي برنامه ريزي دقيق و نظارت كامل اعمال شود. درغير اين صورت برنامه ساله توسعه روش هاي آبياري تحت فشار سرنوشتي غير از برنامه هاي قبل نخواهد داشت.
|