يكشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۱ - سال يازدهم - شماره ۳۰۰۶ - Mar.16,2003
انديشه
Front Page

پوپر، وبر و رويكرد عقل گرايي در تبيين اجتماعي ـ واپسين بخش
عينيت و اصل عقلانيت
عينيت گرايي پوپر داراي جذابيت هايي است. همان طوري كه او خاطرنشان مي سازد، روانشناسي فردي غالبا بر پايه موقعيتها قابل توضيح است به طوري كه موقعيت ها مي توانند عميق تر از احكام روانشناختي تبييني باشند
005545.jpg
پوپر در فقر تاريخيگري اظهار مي دارد همانطوري كه مردم كم و بيش عقلاني رفتار مي كنند، دانشمندان علوم اجتماعي مي توانند مدلهاي ساده كننده رفتار كاملا عقلاني را ساخته و به عنوان نوعي «مختصات صفر» جهت تخمين انحراف رفتار واقعي مردم از رفتار مدل استفاده كنند. تعيين طرز رفتار عقلاني توسط مدلهاي پيچيده اي كه از مدلهاي ساده ساخته مي شوند، اين مدلها لزوما فردگرايانه مي گردند. صرفنظر از تشابه آشكار روش پوپر با وبر و ارجاعات بسيار او به آثار وبر، استفاده پوپر از انگاره مشابه با انگاره وبر، به گمان ما نسبت به نفوذ و تأثير وبر صحه بيشتري مي نهد. يك نمونه اين روش عبارت از مقايسه ميان رفتار واقعي (تحت تأثير تعصبات سنتي و غيره) و رفتار مدلي است كه انتظار مي رود همچنانكه در معادل هاي علم اقتصاد تشريح مي شود، مبتني بر «منطق ناب انتخاب» باشد.
پايدار و روشنگرترين تعبير پوپر از منطق يا تحليل موقعيتي در مقاله «اصل عقلانيت» (۱۹۸۳) او مندرج است كه منبع مهم و اصلي براي بحث و تبادل نظر مي باشد. تحليل موقعيتي توسط پوپر براي تبيين وقايع منفرد و همينطور گونه هاي وقايع اجتماعي در تاريخ و به طور نسبي در علوم اجتماعي نظري مطرح است. اين كار شكلي از مدل سازي است كه در علم معمولا تحت عنوان مدلهاي حاوي اجزاي استعاري شناخته مي شوند. همچون زماني كه نيوتن با جريان زمان روبه رو مي شود (مثل يك رودخانه) و زماني كه نور شبيه «امواج» مي گردد و در همين جا علاقه پوپر (همانند وبر) به آن چيزي است كه به مدلهاي رسمي- همچون مثالي نمودن يا ساده سازي مفرط شماتيك- موسوم شده است.
يك موقعيت يا گونه موقعيت يك بخش اصلي تبيين هاي اجتماعي پوپر را شكل مي دهد و بخش دوم- به قول خودش بخش روح انگيز هر نظريه يا مدل اجتماعي آزمون پذير- عبارت از اصل عقلانيتي است كه تصديق مي كند مردم به قدر كافي و متناسب با موقعيت هايي رفتار مي كنند كه خودشان را در آن موقعيتها مي يابند.زماني كه ما داراي يك مدل موقعيتي بوده و به دنبال كاربرد آن هستيم، پوپر پيشنهاد مي كند كه تبيين موقعيتي بايد داراي توضيح زير باشد:
۱- مردم به طور كافي و شايسته نسبت به موقعيت خودشان رفتار مي كنند
۲- در موقعيت گونه S، A شيوه عقلاني يا متناسب رفتار است.
۳- موقعيت S در اين نمونه به دست مي آيد.
در ساختمان يك مدل، ويژگي هاي موقعيت گوياي اهميت كفايت يا تناسب يك كنش است. به طور مثال ما متحيريم كه چرا دولت هاي سوسياليستي تعرفه ها را كاهش داده و به همين ترتيب موجب افزايش بيكاري شده اند. در ساختن موقعيت هاي مدل اين عوامل، ما مي توانيم با عنايت به كنش هاي آن به عنوان تلاشي براي جلوگيري از تورم از طريق واردات ارزانتر، چنين قضاوت كنيم كه تورم، امري استراتژيك و راهبردي است.
به هرحال برخلاف آنچه كه همواره گفته ايم، موضوع جالب اين است كه منطق موقعيتي به عنوان روشي براي كمك رساني به ساختن مدلها يا ابداع فرضيات، از نظر جهت گيري صراحتا متفاوت از فلسفه علم طبيعي پوپر است. براي اينكه آن فلسفه با زمينه ارزيابي يا آزمون نظريه مرتبط است و به طور تلويحي از زمينه هايي كه منطق موقعيتي ياور علم اجتماع است- نظريه (مفهوم يا ابداع) اجتناب مي كند. اين واقعيت به همراه منطق موقعيتي كه هيچ همتايي در روش شناسي علم طبيعي پوپر ندارد، توصيف او از فلسفه علوم اجتماعي به عنوان «كاربرد ايده هاي منطق اكتشاف علمي» را آشكار مي سازد. برخلاف تصور همپل همراهانش همچون مگي در انديشه پوپر كمتر اثري از انسجام و وحدت نظام يافته به چشم مي خورد. در سرتاسر آثار پوپر، يك موضع عين گرايانه و ضد روانشناسي گري اتخاذ شده است به طوري كه مثلا در تحليل او از معرفت در قالب قضايا به جاي باورها و در اصل معروف به انتقال او- آنچه كه در منطق حقيقت دارد در روانشناسي نيز حقيقي است- كه منطق شناخت را مقدم بر روانشناسي اش بيان مي كند. سوگيري يكساني نيز در فقر تاريخيگري پوپر به چشم مي خورد، جايي كه او به توصيف منطق موقعيتي به عنوان نه يك روش روانشناختي بلكه ترجيحا روش منطقي مي پردازد . در كتاب « جامعه باز » تحليل موقعيتي در قالب انتقاد از تحويل گرايي روانشناختي (روانشناسي گرايي) تشريح مي شود. در اثر معرفت عيني اين تحليل در اولويت دادن به روش بازپروري همدلانه مورد حمايت قرار گرفته و پوپر در اين اثر مسأله يا موقعيت هاي مسايل را به عنوان امري موجود از نظر عيني و فاقد همتاهاي ذهني توصيف مي كند. پوپر، برداشت و تبيين پديده هاي اجتماعي را از ديدگاه ناظر و نه مشاركت كننده ضروري مي شمارد.
پاسخ روشن به اين امر عبارت از اين است كه روانشناسي در تبيين اجتماعي كنش هاي افراد گريزناپذير است چرا كه كنش عقلاني يا اهداف و شناخت برانگيخته شده و اينها عناصر روانشناختي محسوب مي شوند. پوپر در طول مباحث خود مي خواست پاسخ دهد كه موقعيت عامل شامل تمامي اهداف مربوطه و معرفت در دسترس مرتبط بخصوص تمامي وسايل ممكنه براي تحقق اين اهداف است.
جاي تأسف است كه پوپر از تبيين و دفاع اين ادعا بازمي ماند. شايد او از اصلاحات اهداف و وسايل براي ارجاع به ارزشها و هنجارها يا قواعد تضمين شده اجتماعي كه به وضوح جوانبي از يك موقعيت هستند، استفاده مي كند ولي با عنايت به معرفت به عنوان موقعيت، به نظر اجباري و ساختگي خواهد آمد. درواقع پوپر «موقعيت» را صرفا به موقعيتهاي اجتماعي محدود نمي كند كه موجبات تقويت اين گمان شوند كه موقعيت نيز پوشاننده موقعيت خردمندانه يا به اصطلاح پوپر موقعيت دنياي عيني است. با اين معيار، اهداف و وسايل نيز مي توانستند در صورتي كه مكتوب بودند، به عنوان موقعيت شناخته شوند.
عينيت گرايي پوپر داراي جذابيت هايي است. همان طوري كه او خاطرنشان مي سازد، روانشناسي فردي غالبا بر پايه موقعيتها قابل توضيح است به طوري كه موقعيت ها مي توانند عميق تر از احكام روانشناختي تبييني باشند (و ظاهرا عموما نيز تبييني اند). در ثاني به هيچ وجه فرضيات، با مراجع ذهني يا خصوصي در معرض آزمون تجربي مستقيم نيستند و لذا فرضيات موقعيتي بر پايه مراجع عموما قابل دسترس كه درواقع گوياي نوعي برتري روشي است، قابل آزمون هستند.
ولي آيا ذهنيت گرايي قابل چشم پوشي است؟ شايد چنين استدلال شود كه تبيين طرز رفتار فردي حداقل داراي مفهوم ضمني جهت ارجاع به تصورات و باورهاي ذهني يك عامل درخصوص موقعيت، يا اهداف و وسايل تأمل شده از نظر ذهني است. خصلت عيني تحليل موقعيتي در اين نگرش عبارت از تردستي است چرا كه پوپر با وجود اجبار پنهاني براي درنظر گرفتن عناصر روانشناختي، مانع آنها مي گردد وگرنه تببين ها ناشي از تحركات بدني مي شوند نه كنش ها.
درواقع بايد اشاره كرد كه پوپر در طول زمان تسليم شده و ملاحظات روانشناختي را در مباحث نظري تبيين اجتماعي مي پذيرد چنانكه مثلا اصل عقلانيت را نه به عنوان عوامل مرتبط با رفتار شايسته موقعيتهاي موجود بلكه براي موقعيتهايي كه از نظر ذهني درك شده اند، تنظيم مي كند. البته در كتاب «جامعه باز» تعارضي وجود دارد كه در جايي اهداف از نظر پوپر به عنوان عناصر روانشناختي و در جاي ديگر به عنوان عناصر موقعيتي قلمداد مي شود. در جامعه باز او بيشتر تمايل به قبول عناصر روانشناختي در تبيين اجتماعي داشت. پوپر در صورتي مي توانست از چنين ايهام و تعارضي پرهيز كند كه همانند وبر تأييد نمايد كه تبيين اجتماعي نمي تواند در قالب «معناي ذهني» از روانشناسي صرفنظر كند و لذا روش عقلاني- موقعيتي، درواقع رويكردي جامعه شناختي براي ساختن چنين معنايي است.
با فرض تأكيد پوپر بر آزمون تجربي حساس به عنوان تجربه علمي، فرد مي تواند توقع داشته باشد كه پوپر به دنبال مدلهاي آزمون پذير در علوم اجتماعي است. در نخستين معرفي هاي پوپر از منطق يا تحليل موقعيتي، او پيشنهاد كرد كه مدلهاي عقلاني، موارد محدودي هستند با درجات متفاوتي در زندگي واقعي كه هيچ گاه دستخوش فوريت نمي شوند. در مباحث بعدي او تغيير موضع خود را شايد به تصور اينكه مدلهاي مثالي شده غيرقابل آزمون هستند، اعلام كرد.
امروزه بر پوپر روشن است كه مدلهاي موقعيتي عبارت از نظريه هاي تجربي هستند كه ممكن است از آزمونهاي تجربي بازبمانند. به نظر پوپر از آنجا كه تحليل مدلهاي موقعيتي دستخوش ناهنجاري يا ساده سازي مفرط است تصميم گيري درباره اينكه آيا اختلافات عملا يك مدل را باطل مي سازند يا بايد به ناهنجاري يك مدل وابسته باشد، دشوار مي نمايد. يك مدل موقعيتي قالبي است كه در موقعيت  S شيوه متناسب رفتار رويه A است. باطل كردن مستلزم اين است كه شرط قبلي بدون شرط بعدي تأمين شود. مشكل تصميم  گيري در مورد اينكه آيا اختلافات آشكار بطلان هاي واقعي اند مربوط به اين است كه در يك موقعيت، يك عامل در واقع عبارت از نوع ويژه اي در مدل است.
در صورتي اين امر قطعي است كه نتايج آزمون بر عليه مدل توأم با اصل عقلانيت منجر شود، حداقل در ابتدا، چشم پوشي از مدل به جاي اصل عقلانيت، آموزنده تر است. پوپر اذعان مي كند در اين شيوه احتمالا ما بيشتر در معرض يادگيري چيزهاي جديد هستيم. هيچ چيز معلومي دروابستگي و بطلان سازي به اصل عقلانيت وجود ندارد چرا كه در نظر پوپر، اين اصل باطل است. چنين وابستگي نيز بي ثمر است؛ اصل عقلانيت گريزناپذير است چرا كه بدون آن مدل سازي كاملا ساختگي و غيرواقعي مي شود.
اعتبار و دوام اصل عقلانيت چيست؟ از يكسو پوپر اين دوام را «غالبا خالي» از محتواي تجربي و به طور مؤثري غيرقابل ابطال و فاقد «تئوري تبييني تجربي» توصيف مي كند. از سوي ديگر در برابر كساني (شايد لودويك فون مايسز) كه با اين اصل به عنوان يك واقعيت پيش از تجربه برخورد مي كنند، پوپر اين اصل را به استثناي موارد محدودي مبطلات، به عنوان شباهت متناسب با حقيقت تلقي مي كند. ممكن است مردم بر حسب محروميت، عادت به سكون، شناخت ناقص، عاطفه و مسائلي از اين قبيل متناسب با موقعيت خود رفتار نكنند. (ادعاي دوم مبني بر اينكه اصل عقلانيت باطل است به سختي در طول بحث جاي مي گيرد و به نظر مي رسد با ادعاي نخست مبني بر اينكه اصل عقلانيت غيرتجربي و غير قابل ابطال است، در تعارض مي باشد. شايد منظور پوپر اين بود كه با وجود ابطال پذيري و مبطلات، اين اصل كه تحقيق در آن گريزناپذير است، در اين معنا غيرقابل ابطال مي باشد.) پوپر از ابطال اصل عقلانيت به اين نظر مي رسد كه هيچ تبيين اجتماعي به آن نمي پيوندد و مدل موقعيتي يا «حتي اگر اين مدل خاص در طرح مسئله، واقعي باشد» بايد باطل شود. ولي مدلها به نوبه خود- به دليل ساده سازي و تأكيد مفرط آنها- همواره باطل مي شوند. اين نظر واپسين پوپر در پرتو پيشنهادهاي بعدي او درباره آزمون مدلها، تعارض در انديشه او را بيشتر و جدي تر مي نمايد. اگر مدلها به طرز غيرقابل تغييري به همراه اصل عقلانيت باطل مي شوند، چرا زماني كه هدف آزمون به نظر پوپر عبارت از تلاش دقيق براي بطلان است، جهت آزمون آنها، خود را به زحمت مي اندازيم؟ در عين حال اين نظر درخصوص اينكه آيا در رد مدلها و در تبعيض و تفاوت بين شقوق جايگزين، دانشمندان علوم اجتماعي مي توانند همواره از نظر عقلايي انگيزش يابند، ايجاد شك و شبهه مي كند. ملاحظات پوپر به طور مؤثر و ناخواسته اي پيشنهاد مي كند كه اتخاذ مدلها در علوم اجتماعي براساس منافع ايدئولوژيك صورت مي گيرد. مسئله جدي تر اين است كه آيا مدلهاي موقعيتي به تبيين وضع موجود مي پردازند؟ هر تعداد فرضيه براي ارزيابي مجموعه اي از مشاهدات مي تواند طراحي شود و مطلوبيت نظريه قابل قبول جديد در فلسفه علم طبيعي پوپر عبارت از نتايج مشاهدات جديد فرضيه هاست. اما چنين لوازمي در مباحث مدلهاي موقعيتي پوپر به چشم نمي خورد و معلوم نيست كه اين مدلها بتواند به آن دست يابند.
نويسنده: استروان جاكوبز
ترجمه: علي طايفي

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    انديشه    |    خارجي    |    سياسي    |    شهري    |
|   علمي    |    علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |    ورزش    |    ورزش جهان    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |