فرزانه روستايي
صبح روز ۲۹ اسفند ۲ ميليارد دلار موشك كروز و تام هاوك چند نقطه بسيار حساس و به دقت محاسبه شده بغداد را هدف قرار دادند. سايت هاي مورد اصابت نقاطي بودند كه كليه تجهيزات جاسوسي سيا و پنتاگون ماه ها آن را زيرنظر داشتند و هر تحرك و صدايي را در اطراف آن با ماهواره هاي جاسوسي مونيتور مي كردند. قرار بود صدام حسين در يكي از اين مراكز حضور داشته باشد ولي حضور نداشت.
آمريكايي ها جنگ دوم خليج فارس را جنگ سايبرنتيكي يا اولين هماوردگاه نبردهاي مبتني بر اطلاعات فوق دقيق و بمب ها و موشك هاي بسيار بسيار هوشمند و دقيق مي ناميدند. اما سكوت چند ساعته اتاق جنگ پنتاگون با اين همهمه خاتمه يافت كه نبرد سايبرنتيكي هنوز بايد مورد ارزيابي هاي دقيق تري قرار گيرد، هر چند كمي دير شده بود زيرا آرايش نيروهاي آمريكايي دقيقا بر همين اساس و نه بر بنيان نبردهاي پيش از سايبرنتيك سازماندهي شده بود، يعني: تصرف شهرها و نقاط حساسي كه موشك ها و بمب ها تهديد آن را از قبل قطعا خنثي كرده بودند. نبردي كه قرار بود سرنوشت آن را بمب هاي هوشمند و بمب افكن هاي استليت و جنگ الكترونيك و فرماندهي كارآمد نظامي پنتاگون طي دو يا سه ۲۴ ساعت رقم بزند بعد از چند روز كوتاه تبديل به صحنه عمليات فدائيان پابرهنه صدام حسين عليه سربازان آمريكايي شد كه به آنها گفته بودند عراقي ها ابتدا چند نفر چند نفر ولي خيلي زود دسته دسته و با تكان دادن پرچم هايشان به استقبال شما خواهند آمد. سه روز پس از اولين تجربه تاريخي ولي ناموفق نبرد سايبرنتيكي، تصوير جنازه سربازان آمريكايي و انگليسي و مصاحبه چهار سرباز اسير و وحشت زده آمريكايي از تلويزيون الجزيره پخش شد. اين تصاوير كاخ سفيد را شوكه كرد به خصوص بعد از آنكه گزارش هاي تكميلي به پنتاگون تاييد كردند كه آن چهار سرباز آمريكايي را نيروهاي شبه چريكي فدايي صدام اسير كرده اند نه سربازان تا دندان مسلح گارد رياست جمهوري عراق.
اولين آثار بحران در اتاق جنگ از روز چهارم آغاز شد. دونالد رامسفلد وزير دفاع آمريكا در برابر خبرنگاران قرار گرفت و گفت همه چيز تحت كنترل است شايد بغداد را نتوان طي سه روز فتح كرد ولي فتح بغداد با ماست. سخنان جورج بوش از سردرگمي بيشتري حكايت داشت وي به خبرنگاران گفت: «به شما قول مي دهم هر قدرت طول بكشد ما ايستاده ايم. » و افزود «شك ندارم، خوب ممكن است كمي ديرتر دشمن را به زانو در آوريم ولي آن روز دارد نزديك مي شود. » در اين ميان توني بلر كه چندي پيش اكونوميست كاريكاتور او را به صورت ميموني احمق به تصوير درآورده بود كه افسارش در دست رئيس جمهوري سر به هواي آمريكاست در پايان ديدار خود با بوش در كمپ ديويد بدون اشاره به محاسبات غلط نظامي گفت: نيروهاي متحد روز به روز پيشرفت مي كنند.
يك روز بعد تامي فرانكس فرمانده عمليات جنگ دوم خليج فارس از مقرش در قطر وارد صحنه شد و اظهار داشت: «از اينكه عراقي ها به سهولت تاكتيك عوض مي كنند يك كمي شوكه شده ايم. » تامي فرانكس ديگر در هيچ مصاحبه اي شركت نكرد و تماس با خبرنگاران را بر عهده ژنرال وينسنت بروكس گذاشت كه اظهاراتش قابل توجه است: «ژنرال هاي اتاق جنگ دشمن را دست كم نگرفته بودند اما افسران صحنه نبرد يكباره با موج حملات «بريگادهاي مرگ» در شهرهاي جنوب مواجه شدند. » اظهارات رامسفلد در گزارش به سنا از بحران جدي تري حكايت داشت و حتي پا را فراتر گذاشت و گفت: «هيچ آتش بسي در كار نخواهد بود. جنگ وقتي تمام مي شود كه رژيم صدام باقي نمانده باشد. » وي در همين اظهارات امكان محاصره به جاي اشغال بغداد را مطرح كرد.
يكي از قابل توجه ترين اظهارنظرها مربوط به يك مقام ارشد سياسي بود كه نخواست نامش فاش شود و در مصاحبه با NBC اعلام كرد تقصير رسانه هاي آمريكايي است كه انتظارات از عمليات را اينقدر بالا بردند، نقشه ها را بد تفسير كردند و بدجوري اطلاع رساني كرده اند، از رسانه هاي آمريكايي نااميد شده ايم. آخرين اظهارنظر قابل توجه به يك مقام ارشد سيا اختصاص دارد كه در گفت وگو با NBC و بدون اينكه نامش فاش شود پخش شد: «آنهايي كه تقصير را گردن ما مي اندازند و مي گويند ما هشدار نداده بوديم، شاگرداني هستند كه تكاليف خود را سرسري انجام مي دهند زيرا سيا طي دو گزارش شش صفحه اي كه در كاخ سفيد و پنتاگون دست به دست شد پيش بيني كرده بود كه بزرگترين تهديد اين عمليات فداييان صدام حسين و شبه نظامياني خواهند بود كه با اسلحه هاي سبك و نارنجك انداز و تاكتيك ضربه بزن و فرار كن ممكن است ما را زمين گير كنند». اما در ميان اظهارنظر مقام هاي ارشد سياسي نظامي آمريكايي قابل توجه ترين جملاتي كه شوكه شدن آمريكايي ها را نشان داد جملات مشهور ژنرال چهار ستاره ويليام اس والاس فرمانده عمليات زميني در عراق بود كه مصاحبه اش با نيويورك تايمز و واشنگتن پست را تقريبا كليه خبرگزاري ها و شبكه هاي خبري به عنوان اظهارات ارشدترين مقام نظامي صحنه عمليات بارها پخش كردند. ژنرال والاس گفت: دشمن به ترتيبي مي جنگد كه ما در طرح هاي تئوريك نظامي - War game - آن را حساب نكرده بوديم. تاكتيك عراقي ها غيرقابل انتظار بود. فشار بر خطوط عملياتي ما سرعت عمليات را كاهش داده است. ما مي دانيم آنها حضور دارند ولي نمي دانيم قرار است چه عملياتي انجام دهند. از غيرنظاميان استفاده مي كنند، يونيفورم عوض مي كنند، از زنان و بچه ها به عنوان سپر انساني استفاده مي كنند تا حدي كه ميليشياها سربازان رسمي را كه خوب نجنگند تهديد به مرگ مي كنند. »
|
|
اظهارات متناقض مقام هاي CIA، پنتاگون و كاخ سفيد در چارچوب يك منطق استراتژيك مصداق شكست اوليه عمليات آزادسازي عراق يا حداقل اثباتي بر محاسبات غيرواقعي كارشناساني دارد كه به سرعت بايد در استراتژي خود تجديدنظر كنند، تاكتيك ها را از نو تعريف كنند و لجستيك جنگي را كه پس از ده روز آثاري از رايحه باتلاق از آن استشمام مي شود متناسب با تحولات جديد اصلاح نمايند. هر چند كه بسياري از كارشناسان نظامي اعتقاد دارند اصلاح استراتژي جنگ و پس از آن عملياتي كردن اين اصلاحات حداقل به دو ماه زمان نياز دارد و اصلاح تاكتيك ها در شرايط بحراني و با عجله ضريب خطاي آن را افزايش مي دهد. به اين ترتيب جنگي كه آغاز شده است و نقشه هاي عملياتي آن تاكنون مبتني بر فرضيه پيشروي سريع و اشغال جنوب عراق و پيشروي تا دروازه ها و سپس تصرف بغداد بود بايد مورد تجديدنظر قرار گيرد. شايعاتي كه دو روز گذشته از منابع نظامي درز كرد و سپس تكذيب شد مبني بر اينكه هر عمليات سنگين آمريكايي ها براي چهار تا شش روز متوقف شد احتمالا از تجديد ساختار و ساماندهي مجدد نظاميان حكايت دارد. با اين حال و با توجه به تجربيات ده روز گذشته، استراتژي جنگي آمريكايي ها احتمالا حول يكي از دو محور زير تمركز جديدي خواهد يافت.
۱ ـ تلاش براي رسيدن به حومه بغداد به هر قيمت، درگير شدن با گارد رياست جمهوري و فتح پايتخت عراق از طريق جنگ هاي خياباني و با نبردي تن به تن.
۲ ـ اشغال شهرهاي جنوب عراق و تثبيت و تحكيم نيروهاي متحدين در شهرهاي جنوب و همزمان قطع خطوط مواصلاتي و محاصره بغداد در ميان مدت تا زماني كه بغداد خود سقوط كند.
ارزيابي طرح پيشروي سريع به سوي بغداد
تجربه درگيري هاي نظامي نفس گير و غيرقابل انتظار در ام القصر، ناصريه، سماوه، بصره و ديگر شهرك هاي جنوب عراق راهكار تمركز عمليات در خود بغداد را شكل داده است. بر اساس اين طرح عملياتي نيروهاي متحدين هرچه سريع تر بايد خود را به اولين خطوط دفاعي بغداد برسانند. خطوط دفاعي كه براساس علائق شخصي صدام حسين به استالين و الگوبرداري از نبرد استالينگراد طرح ريزي شده است. نبردي كه جهت جنگ جهاني دوم را در سال ۱۹۴۳ عوض و آدولف هيتلر را پس از يكسال و اندي به سراشيبي سقوط هدايت كرد. براساس مدل دفاعي نبرد استالينگراد، براي شهر بغداد چند خط دفاعي تعريف شده است كه اولين خط دفاعي آن از شهرهاي كوت و كربلا و حوالي ساحل دجله و فرات مي گذرد و «خط قرمز» بغداد نام گرفته است. اولين نيروهاي گارد رياست جمهوري عراق در امتداد اين خط دفاعي به سمت جنوب تمركز و آرايش يافته اند.
تحليلگران نظامي معتقدند تا زماني كه صدام حسين در امتداد خطوط دفاعي اين دو شهر توانايي دفاع داشته باشد مي تواند نبرد نهايي را به تعويق بيندازد. پس از فروپاشي اين خط دفاعي نيروهاي باقي مانده گارد رياست جمهوري به نيروهاي نخبةالنخبگان يا نيروهاي ويژه گارد رياست جمهوري ملحق خواهند شد كه در خود شهر بغداد استقرار يافته اند. از نظر استراتژيست هاي عراقي كه نبردهاي ويتنام، استالينگراد، جنگ در لبنان و سومالي را بارها مرور كرده اند نبردهاي خياباني بغداد تكليف جنگ، رژيم آينده عراق، و نيز آينده خاورميانه را تعيين خواهد كرد. آنها معتقدند تدارك كمين عليه سربازان آمريكايي و به همان شيوه اي كه آمريكايي ها در سال ۱۹۹۳ در رويارويي با نيروهاي ژنرال فرح عيديد در موگاديشو سومالي با آن مواجه شدند سرنوشت جنگ را رقم خواهد زد.
توزيع نوار فيلم مشهور «Down Black Hawk» در ميان نظاميان عراقي كه به شكست فجيع آمريكايي ها در سومالي مي پردازد و فرار آنها از جبهه هايي را به تصوير مي كشد كه از هيچ قاعده نظامي پيروي نمي كند گوياي ذهنيت سربازان و افسراني است كه براي نبرد تن به تن در خيابان هاي بغداد تعليم ديده اند. اخيرا طارق عزيز در مصاحبه اي كه از سوي مؤسسه بين المللي مطالعات استراتژيك منتشر شد گفت: از من مي پرسند مگر شما ويتنامي هستيد، شما كه جنگل و خندق نداريد. پاسخ من اين است كه شهرها خندق و ساختمان ها جنگل هاي ما هستند. تحليلگر نظامي لس آنجلس تايمز سباستين روتلا معتقد است: سربازان آمريكايي كه قرار است به بغداد هجوم آورند از آناني كه در ويتنام مي جنگيدند مجهزتر، كارآمدتر و از نظر قدرت آتش و تاكتيك بسيار پيش تر هستند. اما استراتژي صدام حسين بيش از تجهيزات بر مديريت روانشناسي جنگ متكي است.
توني داج استاد دانشگاه نظامي «وارويك» آمريكا مي گويد: «تجربه جنگ خليج فارس در سال ۱۹۹۱ صدام حسين را متقاعد كرد كه آمريكايي ها دل تن دادن به يك جنگ كثيف و زشت را ندارند. وي با پشتيباني رزمندگاني كه آمريكايي ها را در شهرهاي جنوب مشغول خواهند ساخت اگر بتواند براي مدت يك ماه تا شش هفته پس از اشغال كامل بغداد و آغاز نبردهاي خياباني دوام بياورد، احتمالا قادر خواهد بود بر سر ماندن در قدرت مذاكره و چانه زني كند. » جنگ كثيف از نظر صدام حسين پدافند از پس سر پنج ميليون سكنه غيرنظامي بغداد است كه صحنه هاي فجيع كشتار آنان احتمالا سازمان ملل، جامعه عرب و اتحاديه اروپا را به مداخله جدي واخواهد داشت.
اظهارات سلطان هاشم احمد جابوري وزير دفاع عراق مبني بر اينكه انتظار داشتيم مهاجمان ظرف ده روز به حوالي بغداد برسند احتمالا حاكي از مهيا بودن چنين تداركاتي است.
عبور از خطوط قرمز دفاعي بغداد و آغاز نبردهاي خياباني كه بيش از يك ماه به طول انجامد ممكن است فعل و انفعال ديگري را در بغداد فعال كند. بسياري از افسران ارشد و نظاميان كارآمد عراق درواقع اليت هاي جامعه اي هستند كه بيش از صلح درگير جنگ بوده اند. اين نظاميان شاهد رنجش هايي از صدام حسين و دايره محدود اداره كنندگان حزب بعث بوده اند. براساس آخرين گزارش هايي كه از داخل عراق رسيده است ارتش عراق اقدام به جابه جايي وسيع افسران كرد، شيعه و تركمن كرده است. نظاميان ارشدي كه كمتر مورد اعتماد هستند به دفاع از خطوط دفاعي دورتر گمارده شده اند و معتمدترين ژنرال ها در حلقه هاي دفاعي داخل بغداد آرايش داده شده اند. با فروپاشي خطوط دفاعي خارجي شهر، بغداد شاهد امتزاج نظاميان دست چين شده و دست چين نشده در نبردهاي خياباني عليه آمريكايي ها خواهد بود. استراتژيست هاي سيا هنوز اميدوارند در آخرين روزهايي كه ممكن است جنگ مغلوبه شود درگيري نظاميان با يكديگر يا كودتاي يكي از اين افسران مفري را براي پايان جنگ و به نحوي اعلام پيروزي نيروهاي متحد فراهم آورد. با اين حال، اتخاذ تاكتيك هاي هولناك و قمارگونه همواره يكي از كنش هاي رواني صدام حسين هنگام مواجه شدن با خطر بوده است. شليك يك موشك كرم ابريشم سطح به سطح با هدف گيري دقيق به سوي يك بازار خريد در كويت و برجا گذاردن تلفاتي قابل توجه، حاكي از پنهان ماندن سلاح هايي غيرمتعارف در عراق است. صدام حسين براي تأديب كردها در حمله به حلبچه با سلاح هاي شيميايي ترديد نكرد. بنابراين در حمله به نيروهاي مهاجم آمريكايي با سلاح هاي غيرمتعارف نيز ترديد نخواهد كرد. برخي از نيروهاي گاردرياست جمهوري عراق مدافع شهرهاي جنوب ماسك ضدگاز همراه داشته اند. بنابراين توسل به گاز خردل، سارين و گاز مرگ آور عصبي VX از احتمال قابل توجهي برخوردار است. تنها مانع استفاده از اين سلاح ها تجمع بسيار نزديك مدافعان و مهاجمان و امتزاج آنان با غيرنظاميان و شبه نظاميان بغداد است كه تلفات هر دو طرف را به ميزان غيرقابل تصوري افزايش خواهد داد.
استفاده از سلاح هاي غيرمتعارف از جمله سلاح هاي شيميايي و ميكروبي عليه متحدين منطق سياسي آمريكايي ها را در صحنه بين الملل موجه مي نماياند، زيرا اروپايي ها تسليم ادعاي كاخ سفيد مبني بر پنهان كردن اين سلاح ها از سوي عراق نشدند، ولي پس از اين اقدام بي ترديد سازمان ملل و كشورهاي اروپايي تسليم رايزني هاي سياسي آمريكايي ها خواهند شد و حتي ممكن است براي عقب نماندن از نمايش توزيع غنائم به صف مهاجمان آمريكايي در عراق ملحق شوند. دنيس گورملي مشاور ارشد مركز مطالعات بين المللي كاليفرنيا معتقد است صدام حسين به دقت مي داند كه عواقب بين المللي توسل به سلاح هاي شيميايي چيست، اما آمريكايي ها نيز بايد بدانند كه هدايت بحران به سمت و سويي كه سلاح هاي شيميايي صحنه دار آن باشند به نفع هيچ كس نيست. بنابراين براي اجتناب از چنين عواقبي بايد در پشت خطوط دفاعي بغداد توقف كرد و با اجتناب از وارد شدن به نبردهاي خياباني و حملاتي كه كشتار هولناك غيرنظاميان را به دنبال دارد بايد اجازه داد يك بغداد منقطع شده از جهان خود از درون فروبپاشد.
ارزيابي طرح اشغال جنوب به جاي پيشروي به سوي بغداد
يك واحد ارتش آمريكا برخلاف انتظار سه روز و شب درگير تصرف پلي در روستاي كيفل واقع در ۶۵ كيلومتري جنوب بغداد بود. پل كيفل سقوط كرد اما پدافند پل حاكي از شكل گيري و سازماندهي مقاومتي قابل توجه در جنوب عراق داشت. شهر بصره نيز با واقعيت مشابهي مواجه شد همچنين نجف، ناصريه و ديگر شهرهاي جنوب عراق. در حال حاضر بصره، ناصريه و نجف براي چندمين روز محاصره شده است اما كسي نمي داند در داخل اين شهرها چه مي گذرد. سازماندهي مقاومتي كه بسياري از كارشناسان آن را مقاومتي عجيب و غريب ناميده اند آمريكايي ها را واداشت تا با محاصره و دور زدن هر شهر راهي شهر شمالي تري شوند. تاكتيكي كه عراقي ها به نيروهاي مهاجم تحميل كرده اند آرايش نظامي آمريكايي ها را تغيير شكل داده و به شدت ناكارآمد كرده است. هم اكنون فاو و ام القصر اشغال شده و شهر نجف و بصره در محاصره است. نيروهايي كه براي پيشروي سريع و آسان تجهيزات خود را سازماندهي كرده بودند با مدلي از مقاومت شبيه مقاومت ويت كنگ ها در هانوي و سايگون مواجه شدند. اجتناب از درگيري بيشتر با شبه نظاميان يا غيرنظامياني كه نقش سپردفاعي را بازي مي كنند تمركز نيروهاي آمريكايي را در جبهه هاي جنوب عراق به شدت كاهش داده اما در واحد سطح به شدت پراكنده كرده است. كش آمدن خطوط مواصلاتي به سوي جبهه هاي دورتر و دورتر آسيب پذيري آنان را در مقابل حملات فداييان افزايش داده است.
كارشناساني كه معتقدند به جاي حركت به سوي بغداد و محاصره اين شهر مناطق جنوبي تر را تثبيت كنيم با معضلات عيني به مراتب بيشتري مواجه شده اند. برخلاف انتظار آمريكايي ها شيعيان جنوب عراق كه مجلس اعلا و حزب الدعوه ادعا دارند پايگاه هاي مردمي قابل توجهي در آن مناطق دارند پابه پاي سربازان گارد رياست جمهوري مقاومت كردند.
بسياري از مدافعان شهرهاي جنوب عراق جوانان ۱۸ تا ۳۵ سال هستند كه در مورد بصره، در كانال هاي آبياري كمين كرده و آمريكايي ها را هدف قرار مي دهند. آنها تجمع كرده و حمله اي را سازماندهي مي كنند، اندكي بعد ناپديد مي شوند و چند كشته و زخمي از خود و آمريكايي ها باقي مي گذارند و هيچ سلاح مدرني همراه خود ندارند. برخي از آنها به تفنگ هاي قديمي عشاير مسلح هستند. گروهي از آنها براي حملات انتحاري سازماندهي شده اند. گردان قدس نامي است كه بر سازماندهي برخي از آنها گذاشته شده است. نيروهاي شبه چريكي فدايياني هستند كه از سوي حزب بعث سال هاست سازماندهي شده اند. همين فداييان كه ظاهرا عدي پسر بزرگ تر صدام حسين فرماندهي آنها را برعهده دارد تاكنون مانع سقوط شهر بصره شده اند. فداييان نقش عجيب ديگري را برعهده دارند. و آن اينكه خود را مافوق قانون مي دانند. لشگر پانزده مكانيزه ارتش عراق با حملات آمريكايي ها از هم پاشيد و پرسنل آن با تجهيزات باقي مانده به داخل بصره فرار كردند. با فشار و تهديد اين فداييان، سربازان ارتش دوباره سازماندهي شدند و فداييان در مواردي آنان را تهديد به اعدام كرده اند. كارشناسان سيا معتقدند هسته هاي مقاومت فعلي بي ترديد يكي از موانع اصلي موفقيت دولت آتي عراق خواهد بود. اظهار نظر فوق بدين معناست كه عراق بايد خود را براي يك درگيري درازمدت حتي براي بعد از دوران سقوط صدام حسين مهيا سازد. به اين ترتيب ارتش آمريكا كه براساس سازماندهي فشار بر دشمن چيده شده است و از مكتب تهاجمي جنگ و ذاتا از خط مشي عملياتي غيرتدافعي پيروي مي كند، در ويرانه شهرها و كوره راه هاي روستاهاي جنوب عراق مجبور به اتخاذ تاكتيك هاي تدافعي شده كه براي آن تعليم نديده است. بنابر آمار رسمي منتشر شده از سوي پنتاگون در حال حاضر ۹۰ هزار سرباز آمريكايي در عراق استقرار يافته است. ۱۰۰ تا ۱۲۰ هزار سرباز ديگر در راهند تا خود را به عراق برسانند. برخي از كارشناسان نظامي در گفت وگو با شبكه هاي خبري آمريكايي اعلام كرده اند كه با تغيير تاكتيك تهاجمي به تدافعي و نيز با توجه به شرايط جديد ۲۳۰ هزار سرباز ديگر نيز براي اعزام به منطقه بايد سازماندهي شوند. در شرايطي كه آب و هواي عراق به شدت گرم و براي آمريكايي ها غيرقابل تحمل مي شود، تجهيز و اعزام اين سربازان به عراق حداقل به دو ماه وقت نياز دارد. پيرو تحولات ده روز گذشته و رنگ باختن يكباره تئوري سقوط چندروزه صدام حسين، لشكر سوم پياده نظام آمريكا و نيروهاي تكاوري دريايي آمريكا آماده اعزام سريع به عراق مي شوند. حضور حجم عظيمي از نيروهاي خارجي در خاك عراق حساسيت عمومي را نسبت به اشغال خارجي افزايش مي دهد. مقاومت هاي نيروهاي شبه نظامي نيز ممكن است آمريكايي ها را وادارد تا براي اجتناب از درگير شدن در يك جنگ درازمدت بيش از هر چيز به قدرت تخريب سلاح هاي خود تكيه كنند. در آن صورت ممكن است رژيم ديكتاتوري صدام حسين پس از چند ماه سقوط كند، اما به قيمت شخم زدن كل تأسيسات زيربنايي اين كشور خواهد بود كه هزينه ساخت آن از جيب ملت عراق پرداخت شده است. در چنين شرايطي عراق بدون صدام شاهد زخمي چركين و خون چكان خواهد شد كه نفرت هاي باقي مانده از آخرين جنگ خليج فارس براي درمان به سال هاي زياد و هزينه بازسازي بسيار بيشتري نياز خواهد داشت.