برنامه هاي هفته بدون دخانيات اعلام شد
|
|
گروه اجتماعي: برنامه هاي هفته بدون دخانيات اعلام شد.
به گزارش سرويس بهداشت و درمان خبرگزاري دانشجويان ايران، هدف ازاين برنامه ها كه از چهارم تا دهم خرداد ماه جاري با همكاري وزارت بهداشت، مركز آموزش بهداشت، سازمانهاي غيردولتي و انجمنهاي مرتبط، صدا و سيما، آموزش و پرورش، ستاد مبارزه با مواد مخدر و سازمان ملي جوانان برگزار مي شود، جلب توجه افكار عمومي نسبت به مضرات استعمال دخانيات و فوايد ناشي از عدم مصرف آن، توسعه تلاشهاي ملي، محلي و سازماني براي پيكار سازمان يافته با مصرف دخانيات، اطلاع رساني رسانه اي به مردم و افزايش آگاهي هاي مردم درباره مضرات مصرف دخانيات، حمايت از برنامه هاي ترك دخانيات در كشور، كمك به توسعه شاخصهاي سلامتي و جلب حمايت سياست گذاران و مسئولان كشوري از برنامه هاي كنترل مصرف دخانيات است.
در اين هفته برنامه هاي پخش فيلم نخستين «نه» به سيگار در مدارس، كارگاه ها و كارخانجات، چاپ سيلك، پرچم، بروشور، كارت دعوت، پوستر و تراكت، توليد پلاكاردهاي برزنتي و نصب در ميادين، راه اندازي پايگاه هاي اطلاع رساني در پارك ها و فرهنگسراها، برگزاري راهپيمايي مخالفت با مصرف سيگار و اهداي تراكت به مردم به طور همزمان در سراسر كشور، توليد مقالات براي چاپ در مطبوعات و ساير اقدامات رسانه اي، راه اندازي كارناوال بهداشتي و ارائه پيام به مردم از طريق آقا و خانم سلامتي از اهم فعاليتهاست.
همچنين، تبليغات مبارزه با دخانيات در اماكن ورزشي و استاديومها، برگزاري مسابقه هاي ترك سيگار و پيروزي ضمن فراخوان از افرادي كه در سال ۸۱ و طي اين هفته موفق به ترك سيگار شوند، درج پيام هاي ضدمصرف سيگار روي نايلكس هاي توزيعي در ميادين ميوه و تره بار، پخش تيزر هفته بدون دخانيات قبل از فيلم هاي سينمايي در سينماهاي كشور از ديگر برنامه هاست.
بنا بر اين گزارش، عناوين پيشنهادي ايام هفته بدون دخانيات روز اول «سلامت، خانواده و زندگي بدون دخانيات»، روز دوم «سلامت محيط زيست و زندگي بدون دخانيات»، روز سوم «سلامت، فرهنگ و زندگي بدون دخانيات»، روز چهارم «سلامت، ورزش و زندگي بدون دخانيات»، روز پنجم «سلامت، مدرسه و زندگي بدون دخانيات»، روز ششم «سلامت، رسانه ها و زندگي بدون دخانيات» و روز آخر «سلامت، امنيت و زندگي بدون دخانيات» است.
|
|
نخستين گروه افسران و درجه داران زن شهريور امسال فارغ التحصيل مي شوند
|
|
گروه اجتماعي: فرمانده نيروي انتظامي جمهوري اسلامي گفت : در شهريور ماه امسال اولين گروه افسران و درجه داران زن پس از آموزش هاي لازم دانش آموخته مي شوند.
سرتيپ «محمد باقر قاليباف » روز چهارشنبه در گفتگو با خبرنگاران دريزد مدت دوره آموزش را سه سال و تعداد اين افراد را ۴۰۰ نفر ذكر كرد. وي با بيان اينكه در خيلي از مأموريت ها به زنان نياز داريم ، اضافه كرد:كليدي ترين نقش پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي را اين قشر ، بر عهد دارند.
وي گفت : وقتي به زن بعنوان عضو جامعه نگاه مي كنيم ضرورت حضور آنها رادر همه عرصه ها بويژه در نيروي انتظامي بسيار احساس مي كنيم .
وي از راه اندازي «پليس محلات » به منظور ساماندهي فعاليت نيروهاي شبگرد ، نگهبان و سريدارها براي اولين مرتبه در كشور با همكاري استانداري يزد در اين شهر خبر داد. وي در اين رابطه توضيح بيشتري نداد. وي از آموزش و پرورش بعنوان يك بستر مناسب براي پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي ياد كرد. وي اظهار داشت : در اين رابطه تعامل خوبي با اين نهاد برقرار كرده ايم .
قاليباف گفت : از اين پس نوع نگاه پليس به مسائل امنيتي از نگاه «تهديد محوري » به «جامعه محوري » تبديل شده در حالي كه پيشتر پليس رابعنوان ضابط قوه قضاييه مي دانستيم كه فقط با مجرمين در تعامل باشد.
وي با بيان اينكه وظيفه فعلي پليس ، ايجاد تعامل با ۹۸ درصد مردم جامعه است ، گفت : توجه خاصي به افراد زير ۲۵ سال داريم و در صدد گسترش ارتباط با فرهنگيان و نخبگان جامعه هستيم .
قاليباف اظهار داشت : طبق
نظر سنجي انجام شده ، هنوز نتوانسته ايم در ميان قشر جوان جامعه جايگاه خود را پيدا كنيم فقط با ۲۳ درصد جوانان ارتباط برقرار كرده ايم . وي افزود: نگاه ما به جوانان اين است آنها را با وظيفه پليس آشنا كنيم در حالي كه كمتر با جوانان حرف زده ايم و درست آنها را درك نكرديم .
وي اضافه كرد: در حوزه معاونت اجتماعي نيروي انتظامي رابطه خيلي خوبي با دانش آموزان و دانشجويان برقرار شده است . وي در پاسخ به سئوالي در مورد امنيت مرزهاي غربي كشور گفت : نيروهاي ايراني قبل از هجوم نظامي به عراق در مناطق غربي مستقر شدند كه با توجه به سياست هاي دولت امنيت خوبي در مرزها حاكم است .
وي در عين حال گفت : اگر در آينده با دولت قانوني عراق كه منتخب مردم باشد، تعامل خوبي برقرار نشود، مشكلاتي از نظر امنيتي در مرزها خواهيم داشت .
|
|
پر هزينه بودن گذران اوقات فراغت از علل مؤثر اعتياد جوانان است
گروه اجتماعي: يك عضو هيأت علمي دانشگاه گفت: كم و پر هزينه بودن راههاي مثبت گذران اوقات فراغت در جامعه از سويي و دسترسي آسان به موادمخدر از سويي ديگر در گرفتاري جوانان به اعتياد نقش بسيار مؤثري داشته است. دكتر حسن سراج زاده در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران همچنين با اشاره به نقش و تأثير بحرانهاي اجتماعي و اقتصادي بر قشرهاي مختلف يك جامعه، بويژه اقشار آسيب پذير، گفت: تحت تأثير فشارها و بحران هاي اجتماعي، از هم گسيختگي هاي خانوادگي و معضلات اقتصادي، برخي گروهها به اشتباه، راه فرار از واقعيتهاي دردناك را پناه بردن به مواد مخدر و آن را از سهل الوصولترين مكانيزم ها مي دانند.
اين جامعه شناس اشاعه جلوه هايي از پاره فرهنگ نوجوانان و جوانان كشورهاي غربي در ميان برخي افراد جامعه را از علل ديگر گسترش اعتياد در سال هاي اخير برشمرد و تصريح كرد: موادمخدر در الگوهاي گذران اوقات فراغت اين افراد، جايگاه ويژه اي دارد.
به اعتقاد دكتر سراج زاده، اعتياد پديده اي است كه توانمندترين افراد را به ورطه نابودي و از دست دادن تمام امكانات و سرمايه هاي اقتصادي و اجتماعي در زندگي سوق مي دهد. اين استاد دانشگاه تصريح كرد: در كشور ما پيگيري تحقيقات و پژوهش هاي سيستماتيك و منظم براي شناسايي علل و راهكارهاي اعتياد محقق نشده است، چرا كه اولين نياز ارائه راهكارها در هر زمينه اي، شناسايي ابعاد موضوع مورد نظر است.
وي در پايان تأكيد كرد: براي پاسخگويي به نيازهاي تنوع طلبانه جوانان بايد راههاي گذران اوقات فراغت توام با نشاط و شادي را افزايش داد.
|
|
وزير ارشاد از ايران شناس انگليسي قدرداني كرد
وزيرفرهنگ و ارشاد اسلامي در مراسمي با اهداي لوح قدرداني دهمين دوره جايزه جهاني كتاب سال به پروفسور«كليفورد ادموند باسورث »، ايران شناس برجسته انگليسي ، از خدمات وي در حوزه مطالعات ايران شناسي بويژه تاريخ حكومتهاي دوره اسلام تجليل كرد.
به گزارش روز سه شنبه دبيرخانه جايزه جهاني كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ، «احمد مسجد جامعي » در اين مراسم با تاكيد بر اينكه نام ادموندباسورث براي اغلب متخصصان تاريخ و ايران شناسي آشنا است ، ابراز اميدواري كرد، فعاليتهاي ارزشمند اين استاد، تاريخ و فرهنگ و تمدن ايراني را براي جهانيان بيش از پيش معرفي كند.
|
|
طلاقهاي عاطفي موجب دوگانگي ميان زوجين مي شود
گروه اجتماعي: به گفته يك روانشناس، طلاقهاي عاطفي يا پنهان موجب ايجاد دوگانگي ميان زوجين شده و عوارض جسمي و رواني فراوان در پي دارد.
دكتر شيوا دولت آبادي روانشناس در گفت وگو با ايسنا، تفاوت سليقه ها و مسئوليت ناپذيري را از جمله عوامل اصلي ايجاد طلاقهاي پنهان و نبود گفت وگوي روشن در خانواده و عامل بروز سوءتفاهم وخصومت دانست.
اين روانشناس اظهار داشت:ممانعت برخي از خانواده ها و فرزندان، عدم استقلال مالي و اجتماعي زنان، نوع نگاه جامعه به زنان مطلقه و پذيرش هر نوع زندگي به صرف اين كه طلاق صورت نگيرد، مطرح شدن طلاق به عنوان تابوي سنتي و اجتماعي از دلايلي است كه از طلاقهاي آشكار جلوگيري مي كند.
دكتر دولت آبادي اذعان كرد: در اين نوع زندگي، نوعي دوسويه گرايي عاطفي در ارتباطات زوجين وجود دارد كه عوارض رواني و جسمي فراواني تحت پوشش طلاق پنهان براي زوجين ايجاد مي شود.
|
|
تحليل متغيرهاي جامعه شناختي و روانشناختي صنعتي شدن
صنعتي شدن با توسعه چه نسبتي دارد
|
|
صاحبنظران بيشتر تمايل دارند قبل از آن كه به يك تعريف واحد از مفهوم توسعه و رشد يا كشورهاي توسعه يافته دست يابند، آن را به بخشهاي مختلف اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي تقسيم نموده سپس براي هركدام از آنها تعريفي جداگانه ارائه دهند كه معمولاً به لحاظ وجود ديدگاههاي متفاوت، تعدادشان هم زياد است. با اين حال صرف نظر از همه اختلاف نظرها كه در تعيين ملاكهاي توسعه وجود دارد و عليرغم عدم وفاق عمومي در ارائه يك تعريف واحد، در قالب يك مفهوم كلي مي توان گفت كشورهايي رشد يافته تلقي مي شوند كه در هر مقطع زماني و با توجه به روند علم و تكنولوژي توانسته اند از منابع ثروت خود به نحو مكفي در جهت برخورداري مردم خود از رفاه و بهروزي استفاده نمايند.
بي ترديد براي دستيابي به توسعه بايد تلاش و كوشش سازمان يافته صورت پذيرد، زيرا بدون تلاش نه منابع ثروت يك كشور شناخته خواهد شد و نه روشها و شيوه هاي بهره برداري از آنها تدوين خواهد گرديد و نه اقدامي در جهت بهره مند شدن از آنها به عمل خواهد آمد. اين تلاشها نه تنها بايد در چارچوب برنامه هاي مدون مؤثر، بلكه تحت عناوين شغلي مشخص، در بخشها معين و به شكلي هدفدار و هماهنگ انجام شود.
اكنون اين پرسش مطرح مي گردد كه اين فعاليتها بايد در چه جهتي سامان يابد و آنها را بايد بر چه چيز متمركز ساخت و هم و غم خود را معطوف به چه نقاط عطفي نمود.
زيرا همانطور كه مي بينيم، هر كدام از دولتها و ملتهاي پيشرفته، از يك يا چند راه معين در مسير توسعه گام برداشته و به درآمد سرانه بالا و رفاه اجتماعي دست پيدا كرده اند؛ كشوري از راه توليد كشاورزي، كشوري ديگر از راه توسعه صنايع سنگين، اين يكي از طريق جهانگردي و آن يكي با استفاده از توسعه بازرگاني، فلان كشور با توسل به دامپروري يا پرورش گل و گياه و ديگري با تمركز بر صنايع الكترونيك...
اما جاي شگفتي است كه در كشورهاي كم رشد يافته، غالباً تصور بر اين است كه تنها از طريق صنعتي شدن مي توان به توسعه دست يافت. يعني براي رشد يافتگي فقط و فقط بايد از پل صنعت عبور كرد.
اينك مي خواهيم ببينيم آيا در مورد كشور ما نيز چنين است يا جز اين معبر يا معبرهاي ديگري وجود دارد.
اساساً در روآوري مردم نواحي و جوامع به سوي مشاغل و فعاليتهاي خاص كه گاه منحصراً به خودشان تعلق دارد، عوامل جغرافيايي و روانشناختي و جامعه شناختي متعددي دخالت دارد.
اين عوامل عبارتند از ۱- شرايط يا محيط طبيعي ۲- فرهنگ كه غالباً خود را در آداب و رسوم و سنن و شيوه هاي رفتاري در رفع نيازهاي نسبتاً پايدار افراد متجلي مي سازد. ۳- نظام اقتصادي كه فضاي لازم و مناسب را براي فعاليتهاي شغلي معين مهيا مي نمايد. ۴- نظام حقوقي كه روابط و مناسبات بين افراد و سازمانها، افراد و افراد و سازمانها و سازمانها را در ارتباط با فعاليتهاي جامعه روشن و مشخص مي سازد. ۵- نظام سياسي. ۶- عامل انساني كه مربوط مي شود به آمادگيها و خصيصه هاي ذهني و رواني حاكم بر افراد جامعه.
در سال هاي اخير هرگاه صحبت از اشتغال به ميان آمده ، از عوامل سوم و چهارم و پنجم بسيار سخن رفته و ساير عوامل به دست فراموشي سپرده شده است. نويسنده نيز قصد ندارد كه در اينجا به همه عوامل فراموش شده بپردازد مگر عامل آخر، زيرا عامل انساني از يك سو كشش و علاقه ملتها و اجتماعات انساني را به فعاليتهاي خاص متوجه مي سازد و از سوي ديگر تضميني است بر موفقيت آنان در اين گونه فعاليتها.
يكي از اصول روانشناسي كار اين است كه بينديشم براي هر شغل معين چگونه فردي مناسب است و ديگر اين كه شغل مناسب و درخور هر فرد معين كدام است. پشتوانه نظري و عملي اين اصول، واقعيتي است كه تحت عنوان «تفاوتهاي فردي» بيان مي شود. زيرا آدمها از جنبه هاي گوناگون يعني ذهني، فيزيكي، حسي، رواني- حركتي و بالاخره ويژگي هاي شخصيتي با هم تفاوت دارند. به همين دليل نبايد انتظار داشت از يك فرد معين همه كارها برآيد، يا يك كار معين از همه افراد ساخته باشد. اين تفاوتها منحصراً فردي نيست، بلكه آنها را در بعد گروهي هم مي توان مشاهده كرد. به زباني ديگر، گروههاي گوناگون سني، جنسي، قومي و ملي واجد تفاوتهاي زيادي در استعدادها و مهارتها و گرايشها هستند كه از همان تفاوتهاي فردي نشأت گرفته است. از سوي ديگر تفاوت فعاليتها و مشاغل و تنوع آنها نيز به اين مبناي نظري كمك مي نمايد. ناگفته نماند كه ما در اين موارد با استثنائاتي روبه رو خواهيم شد كه نبايد استنتاج ما را متزلزل سازد. حالا مي خواهيم ببينيم ما ايراني ها كه اين همه بر دستيابي به رشد از طريق صنعتي شدن پا مي فشاريم، آيا آمادگي هاي لازم ذهني و رواني را در اين زمينه دارا هستيم؟ زيرا ما بر اين باوريم كه براي موفقيت در صنعت، نيروي انساني كه در اين بخش فعاليت مي كند بايد علاوه بر هوش عملي كه بخشي از هوش عمومي است، داراي هوش مكانيكي بالايي باشند و از توانايي پسيكو- موتور لازم برخوردار بوده و گذشته از آن بايد خصيصه هاي رواني و شخصيتي سازگار با فعاليت هاي صنعتي را واجد باشند. بايد يادآور شد كه منظور ما همه فعاليتهايي كه تحت عنوان صنعت نام برده مي شوند نيست. بخصوص كه امروز حتي به فعاليتهاي بيمه به صورت يك صنعت نگاه مي شود؛ بلكه تأكيد ما بر صنايعي از قبيل خودروسازي، هواپيماسازي، ماشين سازي، لوازم خانگي و امثال آنهاست كه تهيه آنها مستلزم مجموعه اي است از مكانيسم هاي شناختي و ذوقي و علمي متعدد.
برگسن معتقد است كه هوش استعداد خلاقي است كه در جريان زندگي انسان خود را به صورت ساختن ابزار متجلي ساخته است. اما بايد گفت كه هوش آدمي تنها منحصر به هوش عملي كه او را موجودي هوموفابر يا ابزار ساخته است نيست، بلكه انسان داراي هوش انتزاعي نيز هست كه وي را به صورت موجودي هوشمندتر از همه موجودات يعني هوموسپيانس درآورده است، علاوه بر آن بخشي از هوش ناظر بر درك روابط فني و مكانيكي اشياء و پديده هاست كه ما آن را هوش مكانيكي يا قريحه مكانيكي مي ناميم.
گرچه ما ايراني ها از هوش انتزاعي و كلامي بالايي برخورداريم، اما تصور مي رود از لحاظ هوش عملي و بخصوص هوش مكانيكي كه عامل اختراع و نوآوري و توسعه صنعتي است در موقعيتي همچون هوش انتزاعي و نظري قرار نداريم. اين امر نبايد نقطه ضعفي براي ايرانيان تلقي شود، بلكه بايد ضمن درك هوش بالاي آنان، به استعدادهاي خاصشان عنايت نمود. به سخن ديگر اين كه ما براي رشد و پيشرفت در زمينه هاي ديگر، بيشتر آمادگي و توانايي داريم تا صنعت. در اين زمينه دلايل زيادي وجود دارد كه اهم آنها به شرح زير است: ۱- ما ايراني ها در علوم محض بسيار موفقيم، در حالي كه در علم كاربردي چندان توفيقي بدست نياورده ايم. ۲- در طول تاريخ ما حتي در ساختن ابزار ساده و ابتدايي، ناتوان تر از ملل صنعتي بوده ايم. ۳- ما حتي براي رفع نيازهاي خاص فرهنگي خود، دست به اختراع ابزار نوين نزديم بلكه آنها را هم جوامع صنعتي براي ما ساخته اند.
۴- عليرغم آن همه پشتوانه علمي و فرهنگي و شكوفايي كه قبل از رنسانس در اروپا و همزمان با انجماد انديشه مردم آن قاره داشتيم، انقلاب صنعتي در اروپا رخ داد نه در ايران.
۵- پس از انقلاب صنعتي ما حتي يك اختراع در زمينه رفاه و بهبود زندگي نكرده و تنها واردكننده و مصرف كننده محصول ابداعات كشورهاي صنعتي بوديم.۶- از آغاز ظهور صنعت در كشورمان همواره يا مونتاژ گر بوده و يا مقلد؛ آن هم با كيفيتي به مراتب پايين تر و غيرقابل رقابت. ۷- چنانچه نوآوري داشته ايم، در زمينه ابزار علمي يا ابزارهاي صنعتي بوده است كه بيشتر از همان تفكر و هوش انتزاعي سرچشمه مي گيرد. در اينجا استثنائات را نبايد به سطح كل جامعه و در همه امور تعميم داد.
اما از لحاظ رواني يا شخصيت نيز بايد گفت براي صنعتي شدن ويژگي هاي زيادي ضروري است كه متأسفانه ما ايراني ها يا فاقد آن هستيم و يا به ميزان ناكافي از آن برخورداريم. مردم هر جامعه اي از خصوصيات رواني وشخصيتي خاصي برخوردارند كه به زبان ساده به آن روحيه ملي گويند. روحيه ملي يعني تجلي شخصيتي كه افراد آن ملت عموماً عناصر آن را دارا هستند. براي شناخت روحيه ملي بايد به ساخت «شخصيت پايه» يا بنيادين هر جامعه اي رجوع نمود. از لحاظ روانشناسي اجتماعي،شخصيت پايه يا بنيادين عبارت از شخصيتي است دريك فرهنگ كه كمترين ناكامي و بيشترين كامروايي را احساس مي كند و در رنج و عذاب نباشد. يعني مجموعه اي واحد از عناصر مشترك كه آنان را با هم سازگار نموده است. اما از نظر روانشناسي تطبيقي ملل، شخصيت پايه هر جامعه ياملتي عبارت از شخصيتي است كه واجد همه عناصر يكسان برجسته خاص عموم افراد آن جامعه يا ملت باشد كه با توجه به تمامي عوامل مشترك در فرآيند فرهنگ پذيري و اجتماعي شدن شكل گرفته است.
در فرهنگ ملي و در شخصيت بنيادين ما به عنوان يك ايراني، در كنار ويژگي هاي متعالي كه فرهنگ ما را غناي خاصي بخشيده است، يك سري عناصر وجود دارد كه در جايگاه عوامل بازدارنده، مانع از رشد صنعتي جامعه ما مي گردند. گرچه اين عوامل رواني در همه زمينه هاي رشد بسيار موثرند، اما نقش آنها در فرايند صنعتي شدن آشكارتر است. مهمترين متغيرهاي انساني كه بر عملكرد ما در زمينه فعاليتهاي صنعتي آثار منفي شديد به جا مي گذارد و مانع از پيشرفت ما در اين بخش مي گردد، مي توان بدين شرح برشمرد: ۱- تقليد گرايي كه از همان ذهن واگرا در زمينه امور كاربردي ناشي مي شود. ۲- عدم انگيزه رقابت در توليد به شكل سازنده كه معمولاً چنانچه وجود داشته باشد به صورت بازنده- برنده تجلي مي كند نه برنده- برنده. ۳- سود انگاري لگام گسيخته كه در پي ثروت زود هنگام است.۴- عدم مسئوليت اجتماعي كه در تمامي فعاليتهاي توليدي و خدماتي به چشم مي خورد. ۵- نگرش منفي نسبت به كار و تلاش كه آدمي را از كوشش بي وقفه باز داشته و او را به سمت مشاغل راحت و بي دغدغه سوق مي دهد.۶- عدم دقت كافي در امور و وظايف كه موجب تنزل كيفيت در عرضه كالا و خدمات مي گردد.
۷- سطحي بودن در تحقيقات و مطالعات و ادراك پديده ها. ۸- ناشكيبايي كه مانع از پشتكار و باعث بسندگي به نتايج ناقص مي گردد. ۹- ضعف در حس زيبايي شناسي چه از لحاظ شكل شناسي و چه از لحاظ رنگ شناسي و هماهنگي آنها و چه از نظر طراحي.
گرچه اين خصيصه ها و همچنين عوامل ذهني و شناختي را كه به آن اشاره شد مي توان از طريق آموزشهاي مداوم در قالب برنامه هاي منظم و دقيق و مؤثر- البته در دراز مدت- تغيير داد، اما طراحي چنين برنامه ها و اجراي آنها خود تحت تأثير همين عوامل چندان ثمربخش نخواهد بود. زيرا همانطور كه مشاهده مي گردد، تعداد زيادي از اين خصيصه ها، در هر نوع فعاليت اثر منفي داشته و ما را از دستيابي به هدفهاي مطلوب باز مي دارد. با اين حال كشور ما داراي مزيت ها و پتانسيل هاي فراواني است كه هر كدام به تنهايي مي تواند منبع عظيم درآمد براي ملت بوده و نيازهاي اقتصادي ما را جهت رسيدن به رفاه و بهروزي افراد جامعه مرتفع سازد. به سخن ديگر، مي توان براي نيل به رشد مطلوب، تلاش ها را بر محورهاي ديگري كه عوامل بازدارنده كمتر در آنها نقش دارند متمركز ساخت.
آنچه كه امروز بي هيچ شبهه اي به عنوان منابع عظيم درآمد ملي بالقوه شناخته شده و مي توانيم از طريق سرمايه گذاري، فعال سازي و توسعه آنها به صورت يكي از كشورهاي پردرآمد درآييم عبارتند از:
۱- كشاورزي
گرچه كشور ما در ناحيه نيمه خشك قرار گرفته است، اما مي توان از طريق بهينه سازي و مدرنيزه نمودن سيستمهاي آبياري كمبود آب را جبران نمود. از طرفي اين كشور به لحاظ تنوع اقليمي و تعدد محصولات كشاورزي در تعدادي از اقلام ميوه، مقام ممتازي در جهان دارا مي باشد. با عطف توجه به اين بخش نه تنها جايگاه سابق خود را در صدور خشكبار باز خواهيم يافت بلكه در زمينه چند محصول خاص بر بازارهاي جهاني تسلط پيدا خواهيم نمود.
۲- جهانگردي
با اين كه ايران از لحاظ منابع توريسم در ميان ده كشور اول جهان قرار دارد، اما تنها ۴/۰ درصد از درآمد جهان را در اين بخش به خود اختصاص داده است. ما مي توانيم با بسترسازي فرهنگي، مراقبت، نگهداري و نگهباني آثار تاريخي و اكوسيستمها و توسعه و تجهيز هتلها، متلها و رستورانهاي بين راهي و ارتقاي سطح بهداشت آنها و تأمين امنيت جهانگردان و طراحي و اجراي برنامه هاي تبليغاتي مؤثر، توريسم را به بزرگترين منبع درآمد ملي تبديل سازيم.
۳- صنايع دستي
كشور ما از نظر تنوع صنايع دستي يكي از بالاترين رتبه ها را دارا مي باشد. بخصوص چون محصولات صنايع دستي ما غالباً جنبه كاربردي دارد، مشتريان زيادي در بين ملتهاي ديگر دارد. با اين كه اشتغال در اين بخش كمترين هزينه سرانه را به خود اختصاص مي دهد، اما تا به حال نه تنها از اين مزيت چندان بهره اي گرفته نشده است، بلكه به تدريج در حال از دست دادن آن هستيم. در حالي كه اين صنعت مي تواند در پرتو يك تعامل مثبت با صنعت جهانگردي هم خود به حداكثر بهره وري دست يابد و هم آن صنعت را ياري بخشد و به يكي از پشتوانه هاي مهم اقتصاد ملي تبديل گردد.
۴- توليدگياهان دارويي
گفته شده است كه در ايران نزديك به ده هزار گونه گياهي مي رويد كه بيش از هزار نوع آن دارويي است. در شرايطي كه جايگزيني گياهان دارويي به جاي داروهاي شيميايي، در همه جهان رو به افزايش است، ضروري است با توجه به اين توانمندي، با سرمايه گذاري و كاربرد شيوه هاي مناسب و مدرن در كاشت و برداشت و فرآوري و بسته بندي، بخش عظيمي از فعاليت ها و نيروي كار را به اين جهت معطوف سازيم.
۵- حمل و نقل برون مرزي
از آنجا كه كشور ما بين اروپا و آسيا قرار گرفته و ارتباط بين كشورهاي غربي و خاور و خاوردور از طريق اين كشور برقرار مي شود، ترانزيت جاده اي، ريلي و آبي يكي از مزيت هاي نسبي ما به شمار مي رود كه بايد از راه توسعه طولي و عرضي راهها و ايمن سازي آنها و بهره گيري از پيمانها و قوانين مستحكم و مصلحت بينانه، تبديل به منبع درآمد قابل ملاحظه ملي گردد.
مرتضي مقدمي پور
عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي
واحد تهران شمال
|
|
خشم خود را كنترل كنيد
|
|
خشم چيست؟
همه ما خشم را مي شناسيم و تقريباً به شكلي آن را تجربه كرده ايم، شايد به صورت احساسي زودگذر يا خشمي شديد و تمام عيار. خشم احساسي كاملاً طبيعي، انساني و معمولاً سالم است ولي هنگامي كه از كنترل خارج و مخرب مي شود مي تواند در محيط كار، روابط شخصي و وضعيت كلي زندگي مشكلاتي ايجاد كند.
طبيعت خشم
خشم حالتي احساسي و از لحاظ شدت و ضعف متفاوت است. اين حالت مي تواند به شكل آزردگي ملايم تا عصبانيت شديد بروز كند. خشم نيز مانند ساير احساسات انساني با تغييرات بيولوژيكي و فيزيولوژيكي همراه است. به هنگام عصبانيت، ضربان قلب و فشار خون، همچنين هورمون هاي انرژي زا، آدرنالين و نورآدرنالين در بدن بالا مي رود.
بروز خشم مي تواند دلايل متفاوتي داشته باشد. شما ممكن است از شخص به خصوصي مثلاً همكار يا رئيس خود يا از واقعه به خصوصي مانند شلوغي ترافيك يالغو شدن پروازتان عصباني شويد. همچنين ممكن است عصبانيت شما به دليل نگراني يا ناراحتي درباره مسائل شخصي تان باشد. يادآوري حوادث تكان دهنده يا عصباني كننده نيز مي توانند باعث برانگيخته شدن خشم و عصبانيت شوند.
بيان خشم
به طور غريزي، راه طبيعي بيان خشم واكنش پرخاشگرانه است. خشم جوابي طبيعي و مناسب به تهديداتي است كه با آن روبه رو مي شويم. خشم معمولاً احساسات و رفتار تهاجمي و نيرومندي را موجب مي شود كه به ما اجازه مي دهد هنگامي كه مورد تهديد قرار مي گيريم يا بجنگيم يا از خود دفاع كنيم. بنابر اين وجود خشم براي بقاي ما ضروريست. از سوي ديگر، ما قادر نخواهيم بود با همه كساني كه ما را مي آزارند يا قوانين و هنجارهاي اجتماعي را زير پا مي گذارند برخورد فيزيكي داشته باشيم. عقل سليم در برابر بيان خشم ما محدوديت هايي قرار مي دهد.
افراد به هنگام عصبانيت، واكنش هاي متفاوتي را نشان مي دهند كه بيان احساسات، سركوب كردن آن و يا حفظ آرامش از جمله مهمترين آنها به شمار مي روند. بيان اين احساسات در حالتي جسورانه- و نه پرخاشگرانه- سالم ترين راه براي بيان خشم است با اين كار شما مي توانيد احتياجات خود را بيان و سعي كنيد به آنها برسيد بدون اين كه به ديگران صدمه برسانيد.
خشم مي تواند سركوب و به شكلي ديگر تبديل يا به طور غيرمستقيم ابراز شود. اين حالات زماني اتفاق مي افتند كه خشمتان را در خود نگاه مي داريد يا به آن فكر نمي كنيد يا روي چيز مثبتي تمركز مي كنيد.
هدف صحيح، خويشتنداري و خاموش كردن عصبانيت و تبديل آن به رفتار سازنده است. افرادي كه هميشه رفتاري تلخ و خصمانه دارند يا دائماً ديگران را تحقير و از هر چيزي انتقاد مي كنند يا سخنان تلخ و گزنده به زبان مي آورند، نياموخته اند خشم خود را به طور سازنده بيان كنند. همان طور كه انتظار مي رود اين گونه افراد نمي توانند روابط اجتماعي موفقي داشته باشند.
به عنوان راه ديگري در مقابله با عصبانيت مي توان از آرام سازي دروني سخن گفت. از اين طريق شما نه تنها رفتار بيروني خود را كنترل مي كنيد، بلكه واكنش هاي دروني خود را نيز آرام مي سازيد. در صورتي كه هيچيك از اين روش ها مؤثر واقع نشود احتمالاً شخص يا چيزي صدمه مي بيند.
كنترل خشم
هدف از كنترل خشم، كاهش احساسات عاطفي و همچنين تحريكات فيزيولوژيكي است كه خشم موجب آنها شده است. شما نه مي توانيد افراد و شرايطي كه شما را خشمگين مي سازند تغيير دهيد و نه مي توانيد براي هميشه از آنها دوري كنيد ولي مي توانيد عكس العمل هاي خود را كنترل كنيد.
آيا فردي بسيار عصباني هستيد؟
تست هاي روانشناسي متعددي وجود دارند كه شدت عصبانيت و استعداد افراد را براي عصباني شدن و توانايي آنها را براي كنترل خشمشان اندازه مي گيرند. اگر شما مي دانيد هنگام عصبانيت رفتارتان غيرقابل كنترل و نگران كننده است، لازم است در پي راه هايي براي مقابله با آن برآييد.
چرا بعضي از افراد عصباني تر از ديگران هستند؟
بر اساس تحقيقات روانشناسي، بعضي از افراد حقيقتاً «پرجوش و خروش تر» از بعضي ديگر هستند. اين افراد در مقايسه با ديگران زودتر و با شدت بيشتري عصباني مي شوند. از طرف ديگرافرادي نيز هستند كه عصبانيت خود را با سر و صدا نشان نمي دهند بلكه هميشه بدخلق و آزرده اند. افرادي كه به سادگي عصباني مي شوند ولي خشم خود را با پرخاشگري و ناسزاگويي بيان نمي كنند ممكن است دچار بيماري هاي جسمي با بدخلقي شوند يا به تنهايي پناه ببرند. از نظر روانشناسان اين افراد در مقابل ناكامي ها كم تحمل هستند. به عبارت ساده تر آنها فكر مي كنند هرگز نبايد دچار ناكامي ، ناراحتي يا مزاحمت شوند و به محض رويارويي با كوچكترين ناملايمات خشمگين مي شوند. يكي از دلايلي كه مي توان براي اين مسئله برشمرد دليل ژنتيك يا فيزيولوژيك است. شواهدي وجود دارد كه نشان مي دهد بعضي از كودكان زودرنج و حساس به دنيا مي آيند و به آساني عصباني مي شوند. بسياري از علايم حساسيت و زودرنجي در سنين خيلي پايين خود را نشان مي دهند. يكي ديگر از دلايل را مي توان دليل فرهنگي- اجتماعي ذكر كرد. خشم اغلب صفتي منفي تلقي مي شود و در حالي كه در بيان نگراني، افسردگي يا احساساتي از اين قبيل اشكالي نمي بينيم، در بيان خشم طرز تفكر ديگري داريم در نتيجه نياموخته ايم چگونه با آن كنار بياييم يا آن را به طور سازنده به كار ببريم.
تحقيقات انجام شده نشان مي دهد در مورد افرادي كه زود عصباني مي شوند سابقه فاميلي نيز مي تواند نقش داشته باشد.
آيا بهتر است خشم خود را ابراز كنيم؟
روانشناسان معتقدند رها كردن عنان خشم موجب تشديد عصبانيت و پرخاشگري مي شود و به شخص عصباني و حل مشكل وي نيز كمكي نمي كند. بنابر اين بهتر است بفهميد چه چيزهايي موجب برانگيختن خشم شما مي شود و در صدد برآييد راه را بر مواردي كه آتش خشم شما را شعله ور مي سازد ببنديد.
راه هايي براي كنترل خشم
تمدد اعصاب
راه هاي ساده اي مانند تنفس عميق و آرامش ذهن مي تواند به كاهش خشم و عصبانيت كمك كند. تكنيك هاي تمدد اعصاب را مي توان از طريق مطالعه كتاب يا گذراندن دوره هاي آموزشي فرا گرفت و در مواقع لزوم آنها را به كار بست اگر شما از جمله افرادي به شمار مي رويد كه به سادگي عصباني مي شويد و به طور دائمي يا بيشتر مواقع نيز با فردي با همين خصوصيت در ارتباط هستيد به نفع هر دوي شماست كه اين تكنيك ها را بياموزيد.
براي كنترل خشم خود مي توانيد از روش هاي ساده اي كمك بگيريد:
- نفس عميق بكشيد و به هنگام تنفس كلمه يا عبارتي آرامش بخش مثل «آرام» يا «سخت نگير» را براي خود تكرار كنيد.
- ذهن خود را به كار بگيريد. با كمك گرفتن ازخاطرات يا تصورات خود تجربه اي آرامش بخش را در ذهن خود مجسم كنيد.
- تمرينات بدني يوگا نيز مانند فعاليت هاي ورزشي مي تواند بدن و ذهن شما را آرام سازد. اين تمرينات را روزانه انجام دهيد و بياموزيد هنگامي كه در موقعيت تنش زدايي قرار مي گيريد به طور خودكار آنها را به كار ببريد.
نوسازي در ادراكات ذهني
منظور از اين عبارت تغيير در روش انديشيدن شماست، افراد عصباني معمولاً ناسزا مي گويند، بددهني مي كنند، يا كلماتي را به زبان مي آورند كه افكار آنها را منعكس مي سازد. هنگامي كه عصباني هستيد مي توانيد بسيار مبالغه آميز يا ناراحت كننده فكر كنيد، بهتراست اين افكار را با افكار منطقي تري جايگزين سازيد. براي مثال به جاي آن كه به خود بگوييد «وحشتناك است، همه چيز خراب شد» بگوييد: «درست است، مشكلي پيش آمده و من نيز بسيار ناراحتم ولي دنيا به آخر نرسيده است و عصبانيت هم چيزي را درست نمي كند.»
هنگام عصبانيت وقتي درباره خود يا كس ديگري صحبت مي كنيد مراقب به كار بردن كلماتي مانند «هيچوقت»، «هميشه» و امثال آن باشيد عباراتي مانند «اين ماشين هيچوقت كار نمي كند» يا«تو هميشه همه چيز را فراموش مي كني» موجب مي شوند احساس كنيد حق با شماست و راهي براي حل مشكل وجود ندارد. اين گونه سخنان همچنين افرادي را كه مايلند به طريقي با شما كار كنند تحقير و گريزان مي سازد.
به ياد بسپاريد عصبانيت چيزي را درست نمي كند و نه تنها احساس بهتري به شما نمي دهد بلكه در واقع موجب ناراحتي بيشتر شما مي شود.
منطق، خشم را شكست مي دهد، زيرا خشم حتي هنگامي كه موجه است مي تواند به سرعت غيرمنطقي شود. بنابر اين از منطق و استدلال بهره بگيريد تا چشم انداز متعادل تري به دست آوريد. افراد عصباني معمولاً انتظار دارند در زندگي خود همواره با رضايت، قدرداني، تفاهم و اشتياق روبه رو شوند و در غير اين صورت بر خلاف افراد منطقي و صبور ناراحتي شان به خشم تبديل مي شود. اين افراد لازم است با بازنگري در مورد خواسته ها و افكارشان خود رابه بيان واكنش هاي طبيعي عادت دهند. بعضي از افراد عصباني، خشم خود را به عنوان راهي براي اجتناب از صدمه ديدن به كار مي بندند در حالي كه عصبانيت در واقع از صدمه ديدن جلوگيري نمي كند.
راه حل مسئله
نمي توان گفت عصبانيت در همه موارد غلط، بي مورد و اشتباه است بلكه در بسياري از مواقع واكنشي طبيعي و سالم در مقابل مشكلاتي است كه در زندگي روزمره ما به طور اجتناب ناپذير پيش مي آيند. گذشته از اعتقاد به اين باور فرهنگي كه براي هر مشكلي راه حلي وجود دارد بهتر است بدانيد آنچه در درجه اول اهميت قرار دارد چگونگي رويارويي بامسئله است. براي پيشرفت در اين زمينه لازم است به طور صحيح برنامه ريزي كنيد، همه تلاش خود را به كار بگيريد و پيشرفت خود را كنترل كنيد. اگر بياموزيد با مسائل خود به طور صحيح روبه رو شويد حتي در صورت عدم موفقيت باز هم كمتر دچار آشفتگي و بي قراري خواهيد شد.
ارتباط بهتر
افرادي كه زود عصباني مي شوند معمولاً مايلند خيلي سريع به نتيجه برسند در حالي كه بسياري از اين نتايج ممكن است نادرست باشند. به عنوان راهي براي كنترل خشم بهتر است هنگامي كه در ميان بحثي داغ قرار مي گيريد قبل از هر چيز آرام باشيد و به جوابي كه مي خواهيد بدهيد فكر كنيد. هر چيزي كه به فكرتان مي رسد فوراً بر زبان نرانيد. در عين حال با دقت به آنچه ديگران مي گويند گوش دهيد و قبل از جواب دادن خوب فكر كنيد.
همچنين به چيزي كه موجب برخورد و عصبانيت شده توجه كنيد.
براي مثال، شما از جمله افرادي هستيد كه به حدودي از آزادي عمل و داشتن زندگي خصوصي معتقديد و «شخص بخصوصي» كه در زندگي شماست مثلاً همسر يا دوست شما مايل به داشتن ارتباط و نزديكي بيشتر با شماست. اگر زماني او شما را مورد انتقاد قرار داد بلافاصله شروع به مقابله نكنيد و او را تحت عنوان «زندانبان»، «محافظ» يا «طوق گردن» مورد خطاب قرار ندهيد. طبيعي است هنگامي كه مورد انتقاد قرار مي گيريد حالت دفاعي به خود بگيريد ولي جنگيدن را آغاز نكنيد، در مقابل به پيامي كه كلمات مي خواهند به شما برسانند توجه كنيد، شايد آن كسي كه از شما انتقاد مي كند احساس كرده مورد بي مهري قرار گرفته يا ناديده انگاشته شده است. شايد لازم باشد كمي صبورانه بينديشيد يا رفتار خود را بررسي كنيد ولي اجازه ندهيد بحث از كنترل خارج شده و به يك جريان فاجعه آميز تبديل شود.
تغيير محيط
گاهي اوقات محيط و افرادي كه در آن قرار دارند مي تواند باعث آزردگي و عصبانيت شود. بار مسئوليت ها و مشكلات مي تواند روي شما سنگيني كرده و موجب برانگيختن خشم شما شود. در اين موارد و زماني كه احساس خستگي شديد داريد يا دچار استرس هستيد به خود استراحتي بدهيد تا آرامش لازم را به دست آوريد. به طور نمونه مادراني كه خارج از منزل كار مي كنند معمولاً در ۱۵ دقيقه اولي كه به منزل مي رسند تحمل رويارويي با هيچگونه مسئله و مشكلي را ندارند ولي بعد از اين استراحت كوتاه آماده مي شوند تا مسائل و مشكلات بچه ها و ساير افراد منزل را بشنوند و آنها را سرو سامان دهند.
انتخاب زمان مناسب
اگر شما و همسرتان معمولاً در بحث هاي شبانه به نتيجه اي جز جنگ و دعوا نمي رسيد مطمئناً دلايل آن آشفتگي و خستگي روزانه است. بنابر اين سعي كنيد براي بحث در مورد مسائل مهم، زمان مناسب تري را انتخاب كنيد.
دوري از مواردي كه باعث خشم شما مي شود
اگر اتاق به هم ريخته و نامرتب فرزندتان هر وقت به آن قدم مي گذاريد شما را خشمگين مي سازد در آن را ببنديد و سعي كنيد به آن نگاه نكنيد. بكوشيد از مواردي كه باعث خشم شما مي شوند بدون اين كه عصبانيت شما كمكي به بهتر شدن اوضاع كند دوري كنيد.
راه ديگري انتخاب كنيد
اگر رفت وآمد روزانه وشلوغي راه شما را آزرده مي سازد و باعث عصبانيت شما مي شود بهتر است راه ديگري را انتخاب كنيد كه كمتر شلوغ يا خوش منظره تر باشد. اگر چنين امري ميسر نيست يا كمكي نمي كند از وسيله ديگري مثل اتوبوس يا مترو براي رفت و آمد استفاده كنيد تا موجب خستگي و عصبانيت شما نشود.
آيا به مشاوره نياز داريد؟
اگر فكر مي كنيد عصبانيت شما قابل كنترل نيست يا بر روابط اجتماعي و مسائل مهم زندگي شما تأثير منفي مي گذارد بهتر است با متخصص مشورت كنيد. يك روانشناس يا ساير متخصصين سلامت روان مي توانند براي تغيير طرز فكر يا رفتارتان تكنيك هايي را به شما بياموزند.
مترجم: منيژه جلالي
|