يكشنبه ۱ تير ۱۳۸۲
شماره ۳۰۸۴- June, 22, 2003
جهان
Front Page

جعل خبردر جنگ آمريكا و انگليس با عراق
فروختن جنگ
يكي از كارشناسان سيا در مورد بحران خبرسازي مي گويد رئيس جمهور مرد بسيار قدرتمندي است وقتي شما حس مي كنيد كه او چه چيزي مي خواهد خيلي سخت است كه بيرون نرويد و آن را پيدا نكنيد
يكي از كارشناسان درباره ستفاده از نظريات اشتراوس در تعيين خط مشي هاي سياسي مي گويد عقل سليم ضرورت حد معيني از فريب در حكومت داري را تاييد مي كند اگر من واقعيت را به شما بگويم به دشمن كمك كرده ام
گروه بين الملل، فريد مرجايي، ترجمه بهمن دارالشفايي: «نسخه اول سخنراني پاول در سازمان ملل به وسيله كاركنان دفتر چني نوشته شده بود. » پاول هنگام مرور اين سخنراني، كاغذها را در هوا تكان داده و گفته بود: «من اينها را نخواهم خواند. اينها مزخرفات است. »، «گزارش شده است كه پاول به استراو گفته كه اميدوار است هنگامي كه حقايق آشكار مي شود، آنها از خشم منفجر نشوند. »
016325.jpg

۱۰ ماه پيش هنگامي كه مشاوران دولت بوش اعلام كردند كه شواهدي درباره تجهيزات هسته اي بوشهر در اختيار دارند، در يكي از نوشته هايم خاطر نشان كردم بايد مد نظر داشت كه ممكن است شواهد و اطلاعات سياسي شده مورد استفاده مشاوران مغرض دستگاه بوش قرار گيرد. برخي كارشناسان بر تاثير مخرب سياست بر روند ماموريت هاي اطلاعاتي تاكيد دارند. امروز، ده ماه پس از آن روزها، به نظر مي رسد كه آن نگراني ها، وضوح بيشتري پيدا كرده است. گزارش هاي رسانه اي حاكي از آن است كه ناكامي در يافتن سلاح هاي كشتارجمعي و روابط با القاعده در عراق، اعتبار دولت بوش را نزد افكار عمومي آمريكا و جهان خدشه دار كرده است.
موضوعي كه تيتر اول بسياري از رسانه هاي (چاپي و الكترونيكي) دو هفته گذشته را تشكيل مي داد نقش اطلاعات ساختگي درباره سلاح هاي كشتارجمعي براي توجيه جنگ در عراق بود. روز به روز، مقامات اطلاعاتي بيشتري پا پيش مي گذارند و نگراني شان را از اين مسئله ابراز مي كنند كه دولت بوش براي به دست آوردن حمايت از جنگ، عمداً اطلاعات را دستكاري كرده است. قرار است كه كميته خدمات نظامي و كميته اطلاعاتي سنا در واشنگتن، تحقيقاتي را در اين زمينه آغاز كنند. گاردين نيز گزارش داده است كه تعدادي از سردبيران روزنامه هاي انگليسي از توني بلر خواسته اند كه كميسيون مستقلي را جهت تحقيق در مورد اين موضوع تشكيل دهد. بنابر گزارش روزنامه انگليسي «ايونينگ ميرر» منبعي كه از او با عنوان «فردي نزديك به دستگاه اطلاعاتي بريتانيا» نام برده شده است، مي گويد كه شش بار از طرف دولت بلر از روساي «كميته مشترك اطلاعاتي» خواسته شد تا گزارش شان را درباره سلاح هاي كشتار جمعي عراق بازنويسي كنند. واشنگتن پست نيز در شماره ۵ ژوئن خود نوشت كه ديك چني معاون رئيس جمهور و يكي از دستياران ارشدش در سال اخير بارها از سازمان سيا بازديد كرده اند و مقامات اطلاعاتي اظهار مي كنند، اين بازديدها منجر به اين شده كه بعضي از تحليلگران احساس كنند تحت فشار قرار گرفته اند.
يكي از مقامات بلندپايه سازمان سيا مي گويد كه ديدارهاي چني و رئيس دفترش ليبي، براي سوال از تحليلگران «آگاهانه يا ناخودآگاه نشانه هايي را آشكار مي كرد مبني بر اينكه خروجي خاصي از اين مكان مطلوب و مورد نظر است. »
دانا پرايست از واشنگتن پست اضافه مي كند منابع حكومتي مي گويند تحليلگران سيا تنها كساني نيستند كه از سوي مقامات ارشدشان براي حمايت از سخنراني هاي عمومي جورج بوش و دونالد رامسفلد تحت فشار قرار گرفته اند. مقامات سابق و كنوني سازمان هاي اطلاعاتي مي گويند كه اين فشار مداوم هم از جانب ديك چني و رئيس دفترش ليبي وارد مي شود و هم از جانب معاون وزير دفاع پل ولفوويتز.
در دولت بوش، پنتاگون علاوه بر مسائل دفاعي، نقش اصلي را در سياست خارجي و مسائل اطلاعاتي بازي مي كند. دو سال پيش، رامسفلد و ولفوويتز براي اينكه فعاليت هاي اطلاعاتي را تحت كنترل خود بگيرند و سازمان سيا و آژانس اطلاعات دفاعي را تضعيف كنند، يك واحد اطلاعاتي مخصوص به خود را در وزارت دفاع تاسيس كردند. سازماني اطلاعاتي كه مستقل نيست و كاملاً مطيع است. اين سازمان جديد كه در پنتاگون مستقر است، «اداره طرح هاي ويژه» نام دارد. بنابراين، فلسفه مركزي فعاليت هاي اطلاعاتي - اينكه آنها بايد از نگراني هاي سياسي دور باشند تا صادق باقي بمانند ـ شديداً خدشه دار شده است. دو سال پيش كميسيوني به رياست برنت اسكوكرافت پيشنهاد كرد كه همه نهادهاي اطلاعاتي تحت سرپرستي سازمان اطلاعات مركزي مجتمع شوند. رامسفلد و چند تن ديگر، اين پيشنهاد را معدوم كردند.

بنيان فلسفي سازمان اطلاعاتي جديد
رئيس اين آژانس جديد (اداره طرح هاي ويژه)، آبرام شالسكي يكي از كارشناسان نظريات لئو اشتراوس است. شالسكي طي سه دهه گذشته، درباره مسائل اطلاعاتي سياست خارجي كار كرده است. او در دوره ريگان، در پنتاگون و زير نظر ريچارد پرل معاون وزير دفاع كار مي كرد. بعد از آن او به شركت رند (Rand Corporation) پيوست.
فعاليت هاي شالسكي بيشتر پايه تئوريك داشته است. شالسكي كه فرزند يك روزنامه نگار است، همواره در نوشته هاي دانشگاهي اش منتقد جامعه اطلاعاتي آمريكا بوده است. در طول جنگ سرد، حوزه تخصصي او شيوه هاي تشويش اذهان اتحاد جماهير شوروي بود. او مانند ولفوويتز از شاگردان لئو اشتراوس در دانشگاه شيكاگو بود. هر دو آنها دكترايشان را زير نظر اشتراوس در سال ۱۹۶۲ دريافت كردند. اشتراوس، پناهنده اي از آلمان نازي بود كه در سال ۱۹۳۶ وارد ايالات متحده شد. او در رشته فلسفه سياسي تحصيل كرده و پس از چندي به يكي از محافظه كارترين چهره هاي آكادميك تبديل شد. بخش عظيمي از شهرت او به خاطر اين اظهارنظر اوست كه نوشته هاي فيلسوفان قديمي شامل مفاهيمي اختصاصي است كه عمداً مخفي شده اند. مفاهيمي كه حقيقت آنها فقط به وسيله عده بسيار اندكي درك مي شود و بيشتر مردم آنها را به نحوي ديگر و اشتباه مي فهمند. جنبش اشتراوس در داخل و اطراف دولت بوش طرفداران زيادي دارد. علاوه بر ولفوويتز، استفن كامبون (Stephen Cambone) معاون اطلاعاتي وزير دفاع كه بسيار به رامسفلد نزديك است نيز جزو اين حلقه است.
تاثير اشتراوس بر تصميم گيري سياست خارجي عموماً در ارتباط با تلقي او از جهان مورد بررسي قرار مي گيرد. او جهان را مكاني در نظر مي گيرد كه در آن ليبرال دموكراسي ها در خطر دائمي از جانب نيروهاي متخاصم زندگي مي كنند و با تهديدهايي روبه رو مي شوند كه بايد با قاطعيت و رهبري قدرتمند با آنها مواجه شد. اينكه چگونه نظريات اشتراوس در روند جمع آوري اطلاعات پياده مي شوند، چندان بديهي نيست. خود شالسكي نيز اين سوال را در مقاله اي كه در سال ۱۹۹۹ نوشت، مطرح كرد. آن مقاله كه به همراه گري اشميت نوشته شده بود، «لئو اشتراوس و جهان عقلانيت (منظور ما Nous نيست. » نام داشت. Nous در فلسفه يوناني به معناي بالاترين درجه عقلانيت است. شالسكي و اشميت در اين مقاله اشتراوس را به خاطر «متانت، توانايي اش در تمركز بر روي جزييات و موفقيتش در نفوذ به عمق مسائل و...» تحسين مي كنند. شالسكي و اشميت با تكرار يكي از مهم ترين نظريات اشتراوس، دستگاه هاي اطلاعاتي آمريكا را به دليل ناكامي شان در درك ماهيت دوگانه رژيم هايي كه با آنها سروكار دارند، مورد انتقاد قرار مي دهند. اعتماد آنها به استدلال هاي علوم انساني و ناتواني شان در برخورد با پنهان كاري هاي عامدانه.
شالسكي و اشميت عقيده دارند كه تحليلگران سازمان سيا «در طول جنگ سرد، مايل به باور كردن اين مسئله نبودند كه ممكن است اتحاد جماهير شوروي و يا هر دولت كمونيستي ديگري آنها را در موقعيت هاي بحراني فريب دهد. تاريخ نشان داده است كه اين طرز فكر كاملاً اشتباه است. » آنها مي گويند كه فلسفه سياسي با تاكيدش بر تنوع رژيم ها، مي تواند چاره اي براي اشتباهات سازمان سيا باشد و به تحليلگران در فهم رهبران مسلمان «كه دنياي روشنفكري شان با دنياي روشنفكري ما متفاوت است» ياري رساند. شالسكي و اشميت اضافه مي كنند كه نظريه معناي پنهان اشتراوس «اين امكان را مطرح مي كند كه زندگي سياسي مي تواند ارتباط بسيار نزديكي با فريب داشته باشد. در واقع، به نظر او فريب دادن يك رفتار معمولي در زندگي سياسي است و اميدواري به بر پا ساختن سياستي كه از آن دور باشد، يك استثناست. »
016330.jpg

رابرت پيپين رئيس كميته تفكرات اجتماعي در شيكاگو و يكي از منتقدان اشتراوس مي گويد: «اشتراوس عقيده داشت كه دولتمردان خوب قدرت اجراي عدالت را دارند و بايد به يك حلقه مركزي اعتماد كنند. شخصي كه در گوش يك پادشاه نجوا مي كند، مهم تر از خود پادشاه است. اگر شما اين استعداد را داشته باشيد، در مقابل گفتار و كردارتان در مجامع عمومي به همان ميزان قبلي پاسخگو نيستيد. » استفان هولمز يكي ديگر از منتقدان اشتراوس و استاد حقوق در دانشگاه نيويورك، موقعيت اشتراوس را اين گونه توضيح مي دهد: «آنها باور دارند كه دشمن تو مشغول گول زدن توست و تو بايد وانمود كني كه مي پذيري ولي تو در خفا نظرات خودت را تعقيب مي كني. كل داستان كمي پيچيده است. در حقيقت افلاطون نيز مي گويد كه فيلسوفان بعضاً نياز دارند كه دروغ هاي باشكوهي نه تنها به مردم بلكه به سياستمداران قدرتمند بگويند. » يكي از طرفداران پروپاقرص اشتراوس، پروفسور جوزف كرويسي است. او درباره استفاده از نظريات اشتراوس در تعيين خط مشي هاي سياسي مي گويد عقل سليم ضرورت حد معيني از فريب در حكومت داري را تاييد مي كند. «بديهي است كساني كه داخل حكومت هستند، بايد نسبت به آنچه كه در مجامع عمومي مي گويند، قدري محتاط باشند. اگر من واقعيت را به شما بگويم، به دشمن كمك كرده ام. »

پوشش رسانه اي آبروريزي اطلاعاتي
در هفته گذشته، رسانه هاي چاپي بزرگ توجه عمده اي را به موضوع آبروريزي اطلاعاتي معطوف كرده اند:
لري جانسون از تحليلگران سابق سيا روز جمعه ۳۰ مه با راديو سراسري ملي مصاحبه كرد. لري جانسون عقيده دارد كه از اطلاعات، سوءاستفاده شده است. او خاطر نشان مي كند كه تعدادي از تحليلگران كه هنوز مشغول كارند، از توليد مدارك جعلي ناراحت هستند. به عقيده او، به دليل نبود شواهد، اين مسئله وحشتناك است. به علاوه، او فكر مي كند كه «اداره طرح هاي ويژه» در وزارت دفاع، خطر آشكاري است و كنگره بايد در اين مورد تحقيق كند. او براي اينكه موضع غيرجانبدارانه اش را تشريح كند، در پايان خاطرنشان كرد كه خودش به جمهوري خواهان راي مي دهد. او در آن مصاحبه خاطرنشان كرد كه گروهي كه خود را «كارشناسان كارآموزده اطلاعاتي براي شعور» مي نامند، تشكيل شده است. در اين اواخر اين گروه جديدالتاسيس، نامه اي به رئيس جمهور بوش نوشت و در آن توضيح داد كه چگونه «اطلاعات» مجبور بوده محصولات خاصي تحويل دهد كه براي مقاصد سياسي مورد استفاده قرار مي گيرند. در آن نامه نوشته شده بود: «تا به حال هرگز تحريفي در اين اندازه ها و با اين روش سيستماتيك صورت نگرفته بود كه نمايندگان انتخابي ما را گمراه كند تا به مجوز ورود به جنگ راي دهند. » اما مطمئناً جورج بوش با اين گرفتاري ها، اذيت نخواهد شد. ري كلوز، كسي كه ۲۶ سال در سازمان سيا كار كرده است، مي گويد: «رئيس جمهور مرد بسيار قدرتمندي است. وقتي شما حس مي كنيد كه او چه چيزي مي خواهد، خيلي سخت است كه بيرون نرويد و آن را پيدا نكنيد. »
وقتي جيم لرر در روز ۳۱ مه در نيوز اور از خانم جوديت ييف، كارشناس مسائل عراق و تحليلگر كارآزموده سازمان سيا، درباره اين مسئله سوال كرد، او گفت: «من به خيانت كردن و به اعتماد ديگران اعتقادي ندارم. » چندي پيش رابرت دريفوس از قول خانم ييف گفته بود: «دفتر وزارت دفاع علاقه اي به كارهايي كه من انجام مي دهم ندارد. » نيكلاس كريستوف در روز ۳۰ مه در نيويورك تايمز نوشت كه عده اي از تحليلگران اطلاعاتي اعلام كرده اند «مقامات دولت براي بزرگ نمايي تهديد عراق و فريب افكار عمومي به آنها فشار آورده اند. » يكي از كاركنان آژانس اطلاعات دفاع (DIA) به كريستوف گفت: «مردم آمريكا گول خوردند. من به عنوان يكي از كاركنان آژانس اطلاعات دفاع مي دانم كه چگونه اين دولت به مردم دروغ گفت تا براي حمله اش به عراق، جلب حمايت كند. »
جيم وولف روز جمعه در رويتر نوشت كه روز به روز تعداد بيشتري از كارشناسان اطلاعاتي كشور، دولت بوش را به خاطر دزديدن ۳۰ ميليارد دلار بودجه اطلاعاتي كشور براي توجيه عجله اش براي جنگ با عراق متهم مي كنند.
پاتريك لنگ از روساي سابق گردهمايي جهاني اطلاعات انساني براي آژانس اطلاعات دفاعي كه با سازمان هاي اطلاعاتي نظامي نيز همكاري مي كرد، در مصاحبه اي گفت: «در جريان آماده شدن براي حمله به عراق با تاكيد بر وجود سلاح هاي كشتارجمعي، آژانس اطلاعات دفاعي عميقاً مورد سوءاستفاده قرار گرفت و كاملاً دور زده شد. »
وينس كانيسترارو از روساي سابق عمليات ضدتروريستي سازمان سيا مي گويد: «او تعدادي از ماموران اطلاعاتي مشغول به خدمتي را مي شناسد كه پنتاگون را به ارائه كردن اطلاعات تقلبي محكوم مي كنند. خودي هايي در ايالات متحده مي گويند كه در جريان عراق، اطلاعات عمداً تحريف شد. »
در جريان اعلام «مدارك اطلاعاتي دستكاري شده» روزنامه انگليسي گاردين ۱۰ سوال را مطرح كرد كه بايد از توني بلر پرسيده شود. در حالي كه جان ريد رئيس مجلس عوام «عناصر خودسر» در سرويس اطلاعاتي را مسئول گسترده شدن اشتباهات دانست. يك مقام بلندپايه انگليسي به بي سي سي گفت اين يكي از موارد بي شماري است كه دولت بلر بر خلاف آژانس هاي اطلاعاتي عمل كرده است. آدام اينگرام وزير نيروهاي نظامي تصديق كرد كه اين ادعا توسط تنها يك منبع تاييد نشده منتشر شده است. نيل ماكاي و ديويد پرات در ساندي هرالد نوشتند: «با شكاف روزافزوني كه در نيروهاي اطلاعاتي آمريكا درباره اين موضوع ايجاد شده و شواهدي مبني بر اين كه محافظه كاران جديد و جنگ طلبان در پنتاگون و اداره طرح هاي ويژه، تلاششان را بر تغيير رژيم در ايران متمركز كرده اند، جورج تنت رئيس سازمان سيا بيانيه كم سابقه اي را منتشر كرد كه توسط بسياري از كارشناسان، تلاشي براي دور كردن اين سازمان از اداره طرح هاي ويژه و روند روزافزون «سياسي كردن» امور اطلاعاتي ارزيابي شد.
البته، در مقالاتي كه روزنامه نگار و محقق برجسته، سيمور هرش، در مجله نيويوركر مي نويسد، پيش زمينه كامل تري از موضوع ديده مي شود:
سيمور هرش در مقاله اول به نام «اطلاعات انتخابي» سازمان اطلاعاتي جديدي را كه توسط مشاوران جنگ طلب ايجاد شده، تلاشي براي داشتن كنترل بيشتر بر جريان اطلاعات ارزيابي مي كند. تا پاييز گذشته، سازمان سيا و آژانس اطلاعات دفاعي (وابسته به پنتاگون) رقابت مي كردند تا منبع اصلي اطلاعاتي جورج بوش شوند.
رئيس اداره طرح هاي ويژه، آبرام شالسكي است. او از متخصصان كارهاي لئو اشتراوس است. شالسكي به مدت سه دهه بر روي مسائل اطلاعاتي و سياست خارجي كار كرده است. آنها خود را گروهك مي نامند. حلقه اي از مشاوران سياسي و تحليلگراني در «اداره طرح هاي ويژه» پنتاگون مستقرند. بنا بر اظهارات مقامات كنوني و سابق دولت بودن، در سال گذشته عمليات آنها، تغييري بسيار اساسي در جهت گيري جامعه اطلاعاتي آمريكا به وجود آورده است. اين عمليات به وسيله پل ولفوويتز معاون وزير دفاع طراحي شده بود. بنابر اظهارات مشاور پنتاگون، «اداره طرح هاي ويژه» ايجاد شد، تا شواهدي براي آنچه پل ولفوويتز و رئيس اش دونالد رامسفلد فكر مي كردند درست است، پيدا كند.
در مقاله دوم (كي به كي دروغ گفت؟) سيمور هرش جزييات داستاني را توضيح مي دهد كه چگونه ايالات متحده، اسناد و داستان هاي تقلبي براي شوراي امنيت سازمان ملل متحد سرهم كرد. «چرا دولت اسناد جعلي درباره برنامه هسته اي عراق را تاييد كرد؟»
«ملاقات هاي مخفيانه متعددي با MI6 (بخش خارجي سرويس اطلاعاتي بريتانيا) انجام شد كه در آنها اين اسناد تهيه شد. اين ملاقات هاي مخفي عموماً در خانه هاي امن در واشنگتن برگزار مي شد. دسيسه تبليغاتي بريتانيا بالاخره به وسيله بعضي از اعضاي تيم بازرسي سازمان ملل كشف شد. اسناد تقلبي نيجر نيز توسط همين تيم تبليغاتي در MI6 جعل شده بود. اما قضيه لو رفت. در روز ۶ مارس، محمد البرادعي مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي در وين به شوراي امنيت سازمان ملل گفت كه اسناد ارائه شده مبني بر معامله اورانيوم بين نيجر و عراق، تقلبي بوده اند. او گفت: «آژانس بين المللي انرژي اتمي با همياري كارشناسان خارج از آژانس به اين جمع بندي رسيده است كه اين اسناد اساساً معتبر نيستند. »
اين مقام به من گفت كه آژانس بين المللي انرژي اتمي نتوانسته است دقيقاً مشخص كند كه چه كسي اين اسناد را جعل كرده است. او گفت: «اين شخص بايد كسي باشد كه دستگاه هاي فاكس را در اسرائيل ره گيري كند يا كسي كه در وزارت امور خارجه نيجر نيامي در مقام بالايي داشته باشد. يك نفر سربرگ ها و امضاهاي قديمي را برداشته و از آنها براي جعل اسناد استفاده كرده است. » با توجه به اظهارات مقام آژانس بين المللي انرژي اتمي، باوت «ايالات متحده را با مسئله جعل سند روبه رو كرد: چه داريد كه بگوييد؟ آنها چيزي براي گفتن نداشتند. »
تيم باوت تنها چند ساعت وقت لازم داشت تا بفهمد كه اسناد، جعلي هستند. چند نامه و نيز سندهاي ديگري مبني بر ارتباط مقامات عراق و نيجر به آژانس تحويل داده شده بود كه بسياري از آنها بر روي سربرگ هاي دولت نيجر نوشته شده بودند.
مسئله خيلي فاحش بود. پل كروگمان در نيويورك تايمز مي نويسد اگر ادعاهاي مزبور دروغ باشند، فروختن جنگ، بدترين رسوايي تاريخ سياسي آمريكا است. بدتر از واترگيت و ايران - كنترا. شكي نيست كه صدام حسين يك جنايتكار بوده است. من مي توانم خاطر نشان كنم كه بسياري از محافظه كاران جديد كه اين جنگ را به راه انداختند در مقابل كشتارهاي وسيع جوخه هاي مرگ در آمريكاي مركزي در سال هاي دهه ۱۹۸۰ سكوت كردند و يا حتي در آنها دخيل بودند.
با همه اين اوصاف، اين جريانات بدان معني نيست كه مردم از سقوط رژيم فاسد صدام خوشحال نشده اند. اين بدان معني است كه بعضي از دلايلي كه براي جنگ و تهاجم ارائه شد، اكنون از اعتبار كمتري برخوردار است. اكنون، دلايلي كه براي حمله به ايران ارائه مي شود، به وضوح مورد بررسي دقيق تري قرار خواهند گرفت.
فلسفه اشتراوسي يك نظام خشن ماكياوليستي است كه به قدرتمندان اين مجوز را مي دهد كه مردم را به خاطر «صلاح خودشان» فريب بدهند. به نظر مي رسد نظريه «جنگ، اشغال، سرمشق دموكراسي» بر پايه اطلاعات نادرست (و جعلي؟) و سناريوهاي جذاب بنا شده است.

نگاه اول
ديپلماسي ايران، تهديد يا فرصت

اردشير زارعي قنواتي
همان گونه كه از مدت ها قبل انتظار مي رفت به خصوص پس از گزارش ششم ژوئن مدير كل آژانس انرژي اتمي، فشار بين المللي به ايران ابعاد تازه اي به خود گرفته است. نشست روز دوشنبه ۱۶ ژوئن هيات مديره آژانس بين المللي انرژي اتمي در وين و سخنان محمدالبرادعي در مراسم گشايش آنكه كره شمالي و ايران را صريحاً مورد انتقاد قرارداد رسميت بخشيدن به اين فشارها بوده است. در اين نشست دبيركل از ايران خواست تا به تعهدات بين المللي خود در زمينه استفاده از انرژي هسته اي پايبندي نشان دهد و پروتكل الحاقي به معاهده منع توليد و گسترش سلاح هاي هسته اي را امضا كند. در گزارش البرادعي كه عمدتاً به ايران و كره شمالي توجه شده است از ايران خواسته شده تا نسبت به اهداف صلح آميز فعاليت هاي هسته اي خود اطمينان قطعي دهد. او ضمن انتقاد از ايران اذعان نموده كه اين كشور درباره بخشي از برنامه هسته اي خود سكوت كرده و به آژانس گزارش كاملي نداده است. اين در شرايطي است كه علي اكبر صالحي نماينده ايران در سازمان آژانس بين المللي انرژي اتمي تمامي اختلافات موجود را ناشي از سوء برداشت طرفين از قوانين موضوعه مي داند. اين مقام ايراني همچنين گفته است كه اين كشور به طور مشروط حاضر است مسئله امضاي پروتكل الحاقي را بپذيرد.
در يك حركت موازي ديگر وزيران خارجه اتحاديه اروپا در ۱۶ ژوئن طي نشست خود در لوكزامبورگ اعلام كرده اند كه نگراني هاي جدي در مورد فعاليت هاي اتمي ايران وجود دارد. شركت كنندگان در اين اجلاس با صدور يك بيانيه هفت ماده اي گزارش ششم ژوئن مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي در خصوص فعاليت هاي هسته اي ايران را با اهميت دانسته و از اين كشور انتقاد نمودند. در بيانيه لوكزامبورگ با اشاره به ضرورت اقدام ايران در برآوردن خواسته هاي آژانس تاكيد شده كه پيشرفت در اين امور و تقويت گفتمان و همكاري بين طرفين جنبه هاي پيوسته و تفكيك ناپذير خواهند بود. همچنين در روزهاي گذشته چهار نفر از مديران ارشد شركت ژاپني «يشين اينتر پراتز» به جرم فروش دو دستگاه آسيب صنعتي كه در سال هاي ۱۹۹۱ و ۲۰۰۰ به ايران صادر كرده اند توسط پليس اين كشور دستگير شده اند. مخالفان برنامه هاي هسته اي ايران و مقامات آژانس معتقدند كه از اين دستگاه ها مي توان در فعاليت هاي هسته اي غيرصلح آميز براي غني سازي اورانيوم استفاده كرد.
اين در حالي است كه روسيه به عنوان نزديك ترين متحد و همكار در فعاليت هاي هسته اي ايران نيز در روزهاي اخير تحت تاثير فشار آمريكا مصراً خواسته است تا ايران پروتكل الحاقي فوق را امضا نمايد. تمام آن چيزي كه اين روزها در خصوص فعاليت هاي هسته اي ايران در جريان است نشاندهنده يك واقعيت واضح و غيرقابل انكار است. اين واقعيت چيزي نيست مگر تحميل اراده ايالات متحده بر روند بين المللي موجود براي تشديد فشار به ايران جهت جلوگيري از دستيابي به تكنولوژي هسته اي. هر چند كه مسلماً مواضع آژانس بين المللي انرژي اتمي، اتحاديه اروپا، روسيه و اكثريت جامعه جهاني به طور اساسي با مشي مقابله جويانه آمريكا در اين خصوص متفاوت خواهد بود. شرايط جديد اقتضا مي كند تا ديپلماسي ايران معادلات تازه و نوين مبتني بر واقعيات كنوني را وارد حيطه تصميم گيري ها نمايد. بدون شك وضعيت كنوني بين المللي را بايد پايان دوران استفاده از اختلافات بين اضلاع قدرت جهاني براي دستيابي به اهداف سياست خارجي به حساب آورد. حساسيت موجود در خصوص تكنولوژي و فعاليت هاي هسته اي در چارچوب شرايط حاضر بين الملل اجازه مانور بالا را از جوامعي همچون ايران حداقل در كوتاه مدت سلب كرده است. چرا كه بعد از بحران عراق كه روابط بين آمريكا و اكثريت كشورهاي اروپايي و روسيه دستخوش تعارضات غيرقابل حل گرديد هم اكنون رويكرد اساسي اين قدرت ها تعديل اختلافات و تعامل براي بازسازي روابط آسيب ديده است. به همين دليل در هفته هاي اخير جهان شاهد شروع يك همگرايي از نوع معادلات مبتني بر پذيرش «شر ضرور» در مناسبات بين المللي بوده است. با تمام اين شرايط آنچه مسلم است بنا به ماهيت نهادهاي بين المللي كه اهداف سازنده را دنبال مي كنند به نظر مي رسد برخورد آژانس چه در قالب نشست كنوني «شوراي حكام» يا اجلاس سالانه «مجمع عمومي» در خصوص ايران هرگز وضعيت تقابل آميز پيدا نخواهد كرد. حال با توجه به اينكه امنيت ملي و كل روابط استراتژيك كشور تحت تاثير موضوع فعاليت هاي هسته اي قرار گرفته است ضرورت بازنگري اساسي حداقل از لحاظ شكلي در عرصه سياستگذاري به وجود آمده است. بنابراين شايد بهتر باشد سياست تك محوري در خصوص فعاليت هاي هسته اي را تغيير داده و با تفكيك برنامه كوتاه مدت از استراتژي درازمدت كشور، اولويت را بر مبناي يك الزام كوتاه مدت قرار دهيم.
هر چند كه امضاي پروتكل الحاقي مورد درخواست آژانس مي تواند تبعات حقوقي ماندگاري به دنبال بياورد.
اما در شرايط تهديدات عيني موجود حفاظت از «ظرف» نسبت به «مظروف» اولويت دو چنداني خواهد داشت. اين مسئله برخلاف تصور اوليه در صورت استفاده درست از شرايط مي تواند تبعات مثبتي را به همراه داشته باشد. تحقق اين مسئله در آنجا است كه مقامات ايراني با انعطاف توجه خود را معطوف به رسميت شناختن اساس فعاليت هاي هسته اي و تامين امنيت تاسيسات هسته اي موجود از طرف NPT و جامعه جهاني نمايند.
در وضعيت موجود فرصت چانه زني بسيار محدودتر از آن است كه تصور مي شود بنابراين با توجه به اجماع نظري كه در كل جامعه ايراني نسبت به حقانيت اصولي دستيابي به دانش هسته اي وجود دارد ارجاع تصميم گيري به نهادهاي جامعه دموكراتيك همچون مجلس ضروري است. اين مسئله مي تواند براساس قواعد پذيرفته شده بين المللي تصميم گيري در اين مورد را دو مرحله اي نمايد كه پروسه بهترين شكل براي تامين فرصت جهت پذيرش هر گونه معاهده حقوقي الزام آور نيز خواهد بود. اصولاً ديپلماسي حيطه اي است كه در آن تمام انديشه ها تابع شرايط عيني و الزامات به وجود آمده مورد بازنگري دائمي قرار مي گيرد. بنابراين ديپلمات هايي كه بخواهند هميشه سوار بر اسب زرين به مصاف واقعيت ها بروند سرنوشتي بهتر از دن كيشوت هاي افسانه اي پيدا نخواهند كرد.

شوراي همكاري خليج فارس رودرروي اصلاحات آمريكايي

نادر كريمي جوني
بعد از گذشت ۲۲ سال از تاسيس، شوراي همكاري خليج فارس نخستين جلسه خود را در فضايي كه ديگر نظام بعثي عراق و حضور صدام حسين تهديدي براي منطقه به شمار نمي آيد، تشكيل مي دهد. اما، آيا نبود اين ماجراجوي بزرگ كه طي ساليان گذشته همواره خطري نگران كننده عليه شش كشور بحرين، امارات متحده عربي، عربستان، قطر، عمان و كويت محسوب مي شده است، مي تواند اجلاس تكراري و بي ثمر اين شورا را ثمربخش كند؟
دادن پاسخ صريح به اين پرسش قدري دشوار است؛ چه در حالي كه برخي ناظران عرب حضور صدام حسين را عامل واگرايي و برهم زننده ثبات منطقه استراتژيك خليج فارس ذكر مي كردند، عمده تحليل گران امور خليج فارس مي گويند كه كشورهاي اين منطقه، خود از پتانسيل ضعيفي براي ايجاد و تداوم اتحاد منطقه اي برخوردار بوده و هستند و به همين دليل حضور يا عدم حضور صدام حسين و يا دولت بعثي عراق نمي تواند بر وقوع يا فروپاشي اتحاد ميان كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس تاثير چنداني بگذارد. اين كارشناسان در اثبات مدعاي خود، اتفاقا به رفتار رهبران همين شش كشور در قبال حكومت صدام حسين استناد مي كنند و مي گويند در سال ۲۰۰۱ و در اوج تحريم ها عليه صدام حسين، اندك رفتار مزورانه حكومت وقت عراق، باعث شد تا ميان اعضاي شوراي همكاري خليج فارس اختلاف شديدي بروز كند و در حالي كه دو كشور عربستان و كويت، هم چنان بر لزوم تداوم تحريم هاي بين المللي عليه عراق و حتي حذف حكومت صدام حسين پاي مي فشردند، كشورهاي قطر و عمان به حمايت از صدام حسين و حكومت او برخاستند و در پوشش كمك به شهروندان عراقي، كمك هاي معتنابهي را به سوي بغداد روانه ساختند. سرانجام اين اختلاف نظر تا به آنجا بالا گرفت كه به رغم مخالفت هاي گسترده، در آخرين روزهاي دسامبر ۲۰۰۱ يكي از شاهزادگان قطري يك هواپيماي بوئينگ ۶۰۶ مملو از كمك هاي انساني را به دولت عراق هديه كرد.
016345.jpg

بدين ترتيب دولت قطر در پوشش اين شاهزاده قطري، نه تنها تحريم هوايي عليه عراق، كه تحت نظر آمريكا و انگلستان، به شدت از سوي كشورهاي مختلف رعايت مي شد را زيرپا گذاشت بلكه عملا و با اهداي يك هواپيماي تجاري، دولت صدام حسين را نيز به بي اعتنايي نسبت به رعايت اين تحريم ها تشويق كرد. اين در حالي است كه در نشست هاي پيشين شوراي همكاري خليج فارس، همواره اختلاف هاي مهمي بر سر ايجاد رابطه و يا تحريم صدام حسين رخ نمايانده بود و در حالي كه كويت و عربستان جبهه ضد صدام را تشكيل مي دادند بحرين، عمان و قطر به عنوان جبهه حامي حكومت بعثي عراق، مواضع منفي اين شورا عليه صدام حسين را تخفيف مي داده اند.
اما با اين همه، كارشناسان مي گويند كه سقوط صدام حسين ممكن است تاثير ناچيزي بر تقويت مناسبات داخلي اعضاي شوراي همكاري خليج فارس و يا تحكيم وحدت ميان آنها داشته باشد. اين كارشناسان ابراز عقيده مي كنند كه شوراي همكاري كه از آغاز با موضعي منفعلانه و براي مهار شورش هاي داخلي برخي كشورهاي عضو، نظير عربستان، پا به عرصه فعاليت گذاشت اكنون نيز از نگاه نه چندان دوستانه اعضا نسبت به يكديگر رنج مي برد. در همين رابطه اگر آنچه كه نشريات عرب زبان از قول فنست باتل، سفير ايالات متحده آمريكا در لبنان گفته اند و از قول وي بر اصرار آمريكا براي انجام تغييرات در جهان عرب و منطقه خليج فارس تاكيد كرده اند صحيح باشد آن گاه مي بايد وقوع و يا حداقل شروع تغييراتي در منطقه خليج فارس را انتظار كشيد. چنانكه هم اكنون نيز اخباري درخصوص انتقال پايگاه هاي نظامي آمريكا از الخبر عربستان و كويت به سواحل امارات متحده عربي شنيده مي شود كه از تغيير نگرش آمريكا به ساختار امنيتي اين آبراه حياتي حكايت مي كند.
اين تحول جديد، اين پرسش را پديد مي آورد كه آيا كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس كه در اساسنامه خود همكاري براي ايجاد ثبات در منطقه را به عنوان وظيفه اي مهم برشمرده اند خواهند توانست با درك شرايط موجود و لزوم تقويت مناسبات في مابين، در مقابل اصلاحات آمريكايي ايستادگي نمايند؟ موضع نه چندان هماهنگ پسرعموهاي عرب در جريان حمله آمريكا براي سرنگوني صدام حسين، چشم انداز نگران كننده اي را پديد مي آورد.

گزارش
مكانيسم هاي نظارتي بر حقوق بشر
بخش پاياني

ترجمه:عليرضا دباغي
«كميسيون فرعي جلوگيري از تبعيض و حمايت از اقليت ها» نيز اقدامات زير را انجام داده است:
الف ـ ايجاد گروه هاي كاري در زمينه هاي ارتباطات، اشكال جديد برده داري، جمعيت هاي بومي و اقليت ها.
ب ـ تعيين گزارشگران ويژه و كارشناسان مستقل در زمينه هاي زير: مصونيت در حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي،مصونيت در حقوق مدني و سياسي، حقوق بشر و توزيع درآمدها، معاهدات، موافقتنامه ها و ساير ترتيبات موجود ميان دولت ها و جمعيت هاي بومي، خصوصي سازي زندان ها، آزادي جابه جايي، حقوق بشر و تروريسم، حقوق بشر و پيشرفت هاي علمي.
همچنين در كميسيون حقوق بشر و يا كميسيون هاي فرعي آن، مأموريت هاي موضوعي به دبير كل سازمان ملل متحد واگذار شده است كه عبارتند از: حقوق بشر و ايدز، حقوق بشر و دانش حقوقي، حقوق بشر و مهاجرت، حقوق بشر و تروريسم، اقدامات تلافي جويانه عليه اشخاصي كه همكار سازمان هاي حقوق بشري ملل متحد هستند.
چكيده
رعايت قواعد حقوق بشر و نظارت بر آن، يكي از موضوعات مهم روابط بين الملل است. در خصوص اينكه آيا قواعد حقوق بشر الزام آور هستند يا خير و منشاء الزام آن چيست، نظريات مختلفي مطرح شده است. صرفنظراز اين تئوري ها، سازمان ملل متحد، سيستمي را كه شامل دو مكانيسم مي باشد، تعبيه كرده است و بدين وسيله بر رعايت حقوق بشر نظارت مي نمايد. مكانيسم هاي سيستم نظارتي سازمان ملل متحد، شامل مكانيسم ناشي از معاهدات يا مكانيسم قراردادي و مكانيسم خارج از قرارداد است.
پي نوشت:
نوشته اي را كه پيش رو داريد، ترجمه متني است كه با عنوان human rights در سايت اينترنتي سازمان ملل متحد به آدرس اينترنتيhttp://www.un.org منعكس شده است.

حاشيه جهان

• تبرئه احتمالي جنايتكار جنگي
016335.jpg

دو سال بعد از محاكمه ژنرال كروات آنت گوتوونيا به علت جنايت عليه بشريت، ممكن است دادگاه ويژه در محكوميت او تجديدنظر كند. مقامات دادگاه ويژه فهميده اند شواهدي كه براساس آنها گوتوونيا را محكوم كرده اند، چندان موثق نبوده اند. او به قتل حداقل ۱۵۰ صرب و بيرون راندن بيش از ۱۵۰ هزار نفر از آنها در سال ۱۹۹۵ متهم شده بود. شواهد عليه او از نوع شواهدي بودند كه براي تقويت دلايل اصلي مورد استفاده قرار مي گيرند و به گفته يك مقام دادگاه «تا وقتي معتبرند كه دليلي ضد آنها وجود نداشته باشد. » و به گفته او شواهدي به دست آمده كه نشان مي دهد او مسئول آن حوادث نبوده است. گوتوونيا هفته پيش بعد از مدت ها از مخفيگاهش بيرون آمد و اعلام كرد «بعد از اينكه دادگاه سخنان مرا شنيد، حاضرم هر حكمي را بپذيرم. » اگر گوتوونيا آزاد شود، دادگاه ويژه با اين سوال روبه رو خواهد بود كه با چه مدركي، ۸ حكم نادرست صادر كرده است؟

016340.jpg

• متحدان قديم، دشمنان جديد
هفته گذشته، سربازان آمريكايي به اردوگاهي در نزديكي شهر راوه در عراق حمله كردند و بيش از ۶۰ عراقي را به قتل رساندند. ۲۶ عراقي ديگر نيز در عملياتي در نزديكي بدح كشته شدند. نيروهاي آمريكايي اعلام كردند محلي كه مورد حمله قرار گرفته، يك اردوگاه آموزشي تروريست ها بوده است. تعداد زيادي از قبيله هاي عراقي كه قبل از جنگ عراق اجاره شده بودند تا عليه نيروهاي آمريكايي وارد صحنه نشوند، تحمل اين ماجراها را ندارند. در واقع آنها فقط براي دوره جنگ اجاره شده بودند. عملياتي كه بيش از پيش خشم قبيله هاي عراقي را برانگيخت، حمله آمريكايي ها به خانه ملك كربيت رئيس يكي از قبايل بزرگ سني مذهب عراق به نام دوليمي بود. آمريكايي ها ادعا كردند كه برزان تكريتي برادر ناتني صدام حسين در آنجا اقامت داشته است. اين حمله منجر به مرگ ملك كربيت شد و خشم قبايل را برانگيخت. يكي از اعضاي قبيله دوليمي مي گويد: «بدون دوليمي عراقي وجود ندارد. اما دوليمي هميشه وجود دارد حتي بدون عراق. » نكته مهم اين است كه قبيله دوليمي حدود ۶۰۰ هزار نفر را شامل مي شود كه الان بيشتر آنها با آمريكا دشمنند.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   زندگي  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |