• يك بار ديگر جيمز جويس
اهالي دوبلين و دوستداران جيمز جويس، نويسنده مشهور ايرلندي، روز ۱۶ ژوئن با تكرار اعمال لئوپولد بلوم، قهرمان رمان اوليس، روز بلوم را جشن گرفتند.
رمان اوليس، شاهكار جيمز جويس و بزرگ ترين رمان قرن بيستم، كه از اديسه، اثر حماسي هومر، الهام گرفته شده، بيست و چهار ساعت از زندگي لئوپولد بلوم را در روز ۱۶ ژوئن سال ۱۹۰۴ توصيف مي كند. جويس در اين روز براي نخستين بار با همسرش، نورا بارنكل، قرار ملاقات داشت و نخستين گردش آنها در دوبلين در رمان اوليس جاودانه شد. دوستداران جويس، كه اغلب مطابق مد اوايل قرن بيستم، كلاه حصيري و كت راه راه پوشيده بودند روز بلوم را با بازديد از برج دويست ساله مارتلو در حومه سنديكرو، محل زندگي جويس آغاز كردند.
روز بلوم نخستين بار در سال ۱۹۵۴ توسط عده اي از نويسندگان ايرلندي و در اعتراض به ممنوعيت انتشار رمان اوليس در ايرلند برگزار شد. از آن زمان اين روز هر ساله توسط دوستداران جويس در خيابان هاي دوبلين جشن گرفته مي شود. امسال به مناسبت اين روز پل نه ميليون يورويي جيمز جويس نيز روي رودخانه ليفي در شهر دوبلين افتتاح شد.
رمان اوليس را منوچهر بديعي به فارسي ترجمه كرده و سال ها است كه در انتظار دريافت مجوز چاپ در وزارت ارشاد به سر مي برد. چند سال پيش قرار بود اين رمان با چاپ بعضي فصول آن به زبان ايتاليايي منتشر شود كه آن هم پس از مدتي منتفي شد. به تازگي ترجمه يك فصل از اين رمان به همراه زندگينامه و نقد آثار جويس توسط انتشارات نيلوفر منتشر شده است.
• شرق بهشت
فكر نمي كنم كسي از علاقه مندان و دوستداران كتاب و ادبيات باشد كه اسم جان اشتاين بك و «شرق بهشت» را نشنيده باشد. اگر هم كساني باشند كه كتاب را نخوانده باشند حتماً فيلمي را كه الياكازان از آن ساخته است و جيمز دين و ناتالي وود در آن كولاك كردند ديده اند. اما حالا آپرا وينفري تصميم گرفته اين كتاب را در كلوب اش براي علاقه مندان بازخواني كند.
آپرا وينفري، كه پيش از اين كلوب اش هواداران فراواني داشت و هر هفته بهترين كتاب ها را معرفي مي كرد، بعد از ۱۴ ماه تعطيلي به خاطر كار و مشغله فراوان تصميم به فعاليت مجدد گرفته و قرار است فعلاً توجه اين كلوب معطوف به آثار نويسندگان قديمي تر باشد. وينفري معتقد است كه در تمام آثار اشتاين بك زنان مشكلاتي دارند و همين قضيه را جالب تر مي كند. «شرق بهشت»، رمان پرفروشي كه در سال ۱۹۵۲ چاپ شد، چندان به مذاق منتقدان خوش نيامد و با توجه به استانداردهاي اشتاين بك در رمان هاي «موش ها و آدم ها» و «خوشه هاي خشم» آن را رمان ضعيفي دانستند.
اما حالا ناشر كتاب هاي اشتاين بك؛ يعني پنگوئن اعلام كرده است كه فقط از اين كتاب تا حالا ۶۰۰ هزار نسخه چاپ كرده و هر سال ۴۰ تا ۵۰ هزار نسخه از اين كتاب چاپ مي شود. آپرا وينفري نام حركت جديد كلوب اش را «سفر با آثار كلاسيك» گذاشته. اما كلوب كتابخواني هم بد چيزي نيست. مي شود امتحان اش كرد.
• هري پاتر از راه رسيد
و بالاخره انتظار به سر آمد و هري پاتر از راه رسيد. جلد پنجم ماجراهاي هري پاتر به اسم «هري پاتر و دستور ققنوس» به كتابفروشي هاي انگليس و آمريكا رسيد. خيلي آدم ها هستند كه بر سر موفقيت اين ماجراها بحث مي كنند اما خودتان كلاهتان را قاضي كنيد. اگر آدمي از هفده سالگي مشغول فيش برداري براي جمع وجور كردن داستاني باشد كه بخواهد در دهه سي زندگي اش آن را بنويسد، ببينيد چه شق القمري كرده است. فيش برداشتن از اسامي مشنگ ها و غيرمشنگ ها (هر چند عنوان دقيقي نيست اما واقعاً دلنشين است)، نكته هاي بازي كوييديچ، خصوصيات موجودات خيالي و غيره كار كمي نيست. ظاهراً با فروشي كه ماجراهاي هري پاتر كرده اصلاً به نظر كارشناسان بعيد نيست كه پرفروش ترين كتاب تاريخ جهان لقب بگيرد.
كتابفروشي هاي آمريكا و انگلستان به محض از راه رسيدن جلد پنجم كار خود را شروع كرده اند كه تا پاسي از شب ادامه داشته و دوباره ساعت هفت صبح فروشگاه ها را باز كرده اند و شروع به فروختن كرده اند. و حالا اين كتاب ۱۳ ميليون تيراژي از راه رسيده، كتابي كه فروشگاه اينترنتي آمازون فقط يك ميليون نسخه از آن را از طريق پيش فروش آن فروخته كه خودش آمار بي سابقه اي است. ما هم مشتاقانه منتظريم كه زودتر يك مترجم حرفه اي كه هم زبان نوجوانان را بلد است و هم طنز مي شناسد اين كتاب را ترجمه كند و مزه خواندنش زير دندان ما براي چند سال بماند.