چهارشنبه ۴ تير ۱۳۸۲
شماره ۳۰۸۷- June, 25, 2003
جهان
Front Page

عربستان جايگزين ندارد
بافت فرهنگي و سياسي جامعه عربستان به هيچ يك از كشورهاي منطقه شباهتي ندارد و آمريكا بيش از آنكه با زمامداران اين كشور مشكل داشته باشد با تحجر وهابيت در تقابل است
016810.jpg
ماندانا تيشه يار
دست تقدير رابطه جالبي را بين سرنوشت دو كشور روسيه و عربستان رقم زده است. با پايان يافتن جنگ جهاني اول، درست هنگامي كه ايدئولوژي كمونيسم بساط قرن ها حكومت مقتدرانه روسيه تزاري را برچيد، فروپاشي امپراتوري عثماني زمينه ظهور عربستان و بسياري ديگر از كشورها را فراهم آورد. مرد بيمار اروپا اگر تا آن روز با هزار ترفند زنده نگه داشته شده بود، از آن روي بود كه نقش ديوار حائل ميان روسيه و ساير امپراتوري هاي اروپايي را ايفا نمايد و به ثبات سيستم توازن قوا در دوران چندقطبي ياري رساند و حالا ديگر اصرار چنداني براي ادامه حيات آن وجود نداشت. اين كار ويژه بعدها در دوران جنگ سرد و برقراري نظام دو قطبي، به ميراث داران عثماني منتقل شد و در اين ميان، عربستان بيش از ديگران هويت خود را براساس حمايت از دنياي سرمايه داري در مقابل آن دسته از كشورهاي تندرو منطقه كه تحت تأثير تفكرات سوسياليستي، هواي مبارزه با رقابت تجاري آزاد را جهت رسيدن به عدالت اجتماعي در سر مي پروراندند، تعريف كرد. ايفاي نقش در سياست سه ستون نيكسون در دهه ۱۹۶۰ و تلاش جهت برعهده گرفتن وظيفه ژاندارمي منطقه در دهه ۱۹۸۰ توسط اين كشور را مي توان دقيقاً در راستاي اجراي اين طرح دانست.
جالب آنكه دنياي غرب و در رأس آن ايالات متحده، براي يافتن يك حامي مقتدر در خاورميانه، بدون توجه به ارزش هاي حاكم بر جوامع دموكرات و ليبرال، به سراغ سنتي ترين و يا به قول دشمنان سوسياليستش «ارتجاعي ترين» كشور منطقه رفته و روابط سياسي و اقتصادي گسترده اي را با آن برقرار ساخته بود. محاسبات سياستمداران آمريكايي در ايجاد اين اتحاد، بعدها درست از آب درآمد. هنگامي كه آنان تصميم گرفتند تا از اواخر دهه ۱۹۶۰ الگوي سياست سد نفوذ را از قالب ايجاد كشورهاي خرده سرمايه داري و اتصال آنان به يكديگر را از طريق پيمان هايي همچون سنتو و سيتو خارج كرده و برپايي كمربند سبز بر اساس بنيادگرايي اسلامي را جهت محاصره اتحاد شوروي در دستور كار خود قرار دهند، عربستان وهابي با آن ثروت افسانه اي هنگفت، توانست نقش مهمي را در اين زمينه ايفا نمايد. مهم ترين نماد حضور عربستان در اين بازي را مي توان در حمايت هاي بي دريغ اين كشور از مجاهدان افغانستان و ايجاد نيروهاي معروف به افغانِ عرب مشاهده كرد. از سوي ديگر، هزينه هاي ناشي از حضور نيروهاي غربي جهت سامان بخشيدن به اوضاع منطقه كه بار اصلي آن بر دوش عربستان بود، اين كشور را تحت شرايط بغرنجي قرار داد و براي نخستين بار، طعم تلخ زير بار قرض رفتن و بدهي بالا آوردن را به شاهزادگان دست و دلباز سعودي چشانيد. اين درست هنگامي بود كه جهاني شدن اقتصادي بر پايه سيستم سرمايه داري، به طور جدي در دستور كار كشورهاي قدرتمند صنعتي قرار گرفته بود و فشار مضاعفي را به كشورهايي نظير عربستان جهت اصلاح نظام اقتصاد داخلي و تطبيق آن با خواسته هاي سازمان تجارت جهاني وارد مي آورد. از نيمه دوم دهه ۱۹۹۰ بود كه دل نگراني جديدي بر دغدغه هاي پيشين اين كشور افزوده شد و آن عبارت بود از ورود رقباي جديد نفتي در عرصه بازارهاي بين المللي، هنگامي كه اتحاد شوروي در ۱۹۸۹ فرو پاشيد، عربستان خود را يكه تاز عرصه تأمين انرژي جهان مي دانست كه با ذخاير گسترده و توان توليد بالا، نقش مهمي در تعيين ميزان عرضه و قيمت هاي نفت در بازارهاي جهاني ايفا مي كرد. اما شرايط رو به تغيير بود. روسيه و كشورهاي آسياي مركزي به عرصه توليد انرژي بازگشته و جهت ترميم اقتصاد سوسياليستي ورشكسته داخل، سهم نفتي خود از بازارهاي بين المللي را طلب مي كردند. روسيه عصر پوتين به اين روند سهم طلبي و تلاش جهت افزايش حضور در بازارهاي انرژي سرعتي چشمگير بخشيد، به گونه اي كه اين شائبه به وجود آمد كه اين كشور در حال تبديل شدن به رقيب جدي عربستان در زمينه توليد انرژي است و حتي قادر خواهد بود كه به زودي غول نفتي جهان را پشت سر گذارده و در عرصه توليد نفت همچون عرصه گاز، مقام اول جهان را به دست آورد.
با اين همه، خطر روسيه چندان هم نمي تواند براي سعودي ها جدي باشد. واقعيت هاي موجود نشانگر آن هستند كه تصور يك روسيه حاكم بر بازارهاي نفتي، بيش از هر چيز حاصل بزرگنمايي توان اين كشور بوده و از تبليغات شركت هاي نفتي و دولت هاي روسيه و آمريكا جهت رقابتي تر كردن بازار ناشي شده است. گذشته از مشكلات عديده بخش پايين دستي خصوصاً در بخش صادرات نفت اين كشور كه دسترسي اندكي به آب هاي گرم دارد، نبايد فراموش كرد كه بازارهاي داخلي روسيه به عنوان يك كشور صنعتي مهم، خود از مصرف كنندگان عمده نفت توليدي اين كشور به شمار مي روند و هم اكنون قريب نيمي از توليدات نفتي روسيه (۴۳/۳ ميليون بشكه در روز) روانه بازارهاي مصرف داخلي مي شود. قديمي بودن فناوري مورد استفاده در بخش استخراج نفت نيز باعث شده است كه جهت افزايش ۲۵ درصدي در ميزان بهره وري مخازن موجود، روسيه نيازمند سرمايه گذاري ۶۰ ميليارد دلاري در اين حوزه مي باشد. همچنين جهت حضور جدي در بازارهاي نفتي ايالات متحده و رقابت با عربستان كه هم اكنون تأمين كننده حدود ۱۵ درصد واردات نفتي آمريكا مي باشد، با تخمين خوش بينانه نياز به ۱۰۰ ميليارد دلار سرمايه گذاري خواهد بود و بالاخره آنكه، حتي در صورت انجام سرمايه گذاري هاي مزبور، ميزان ذخاير نفتي پيش بيني شده در سرزمين پوشيده از برف روسيه (۸۰ ـ ۶۰ ميليارد بشكه) در مقابل ذخاير عظيم نفتي پنهان شده در ميان شن هاي داغ عربستان (۲۶۰ ميليارد بشكه) آينده چندان اميدبخشي براي رقباي روسي عربستان باقي نمي گذارد.
خطر اصلي اما در عرصه سياسي ظهور كرده است. آمريكايي ها با متحد ديرين خود قهر كرده اند. آنها معتقدند در دنيايي كه به قول بوش «يا با ما يا عليه ما» بايد بود، سعودي ها به اندازه كافي ضدتروريست نبوده اند. عدم همكاري با آمريكا در حمله به افغانستان و عراق، حمايت هاي مالي برخي شاهزادگان سعودي از گروه هاي تندرو اسلامي و تسامح دولتمردان اين كشور در خصوص انحلال شبكه ها و دستگيري افراد متهم به انجام اقدامات ضدتروريستي، موجب شده است كه زمامداران آمريكايي دست به تهديد لفظي گسترده عليه اين كشور بزنند. آنان از سويي تلاش دارند تا با پر و بال دادن به روسيه و بستن دست اوپك، ازقدرت مانور عربستان در بازارهاي نفتي بكاهند و از سوي ديگر، در سخنان خود خواهان تغيير رژيم در اين كشور شده و گاه حتي تا مرز تجزيه اين كشور نيز پيش مي روند. با اين همه، اين طور به نظر مي رسد كه اين صحبت ها بيش از آنكه قرين واقعيت باشند، بلوف هاي سياسي بيش نيستند. بافت فرهنگي و سياسي جامعه عربستان، به هيچ يك از كشورهاي منطقه شباهتي ندارد و ايالات متحده بيش از آنكه با زمامداران اين كشور مشكل داشته باشد، با تفكر سنتي مردمان آن در تقابل است. تصور انجام عمليات آزادسازي عربستان از آن گونه كه در عراق به وقوع پيوست، كمي مضحك به نظر مي رسد. برخلاف عراق، در عربستان بايد دولت را از دست تحجر وهابي نجات داد! مراودات گسترده هيأت حاكمه اين كشور با جهان غرب طي دهه هاي گذشته، آنان را با مفاهيم و ارزش هاي حاكم بر آن جوامع به خوبي آشنا ساخته و بعضاً روشنفكران اين كشور را به نوعي دوگانگي رفتاري در درون كشور و خارج از آن دچار كرده است. ايجاد جامعه مدني در عربستان از طريق حاكمان و به طور ناگهاني، نه تنها تحولي در انديشه سنتي جامعه وهابي اين كشور پديد نخواهد آورد، بلكه مي تواند موجب بروز شورش اقشار ناراضي اين كشور كه تحت فشارهاي اقتصادي نيز قرار دارند شده، تمايلات ضدغربي آنان را تشديد كرده و به بازار گروه هاي تندرو رونق بيشتري ببخشد. اين طور به نظر مي رسد كه تنها راه ايجاد تحول در اين كشور، فراهم آوردن زمينه گذار تدريجي از سنت به مدرنيته در بلندمدت مي باشد. هرگونه تلاش جهت تسريع در اين روند، صرفاً موجب سياسي تر شدن هرچه بيشتر باورهاي مذهبي و افزايش مقاومت سنت گرايان شده و بر پيچيدگي كار خواهد افزود. با اين همه، با توجه به اقدامات ايالات متحده در عراق و تعيين حاكم نظامي آمريكايي براي بغداد، بعيد نخواهد بود كه نئومحافظه كاران اين كشور در تلاش جهت تحقق سريع تر آرمان هاي خود، به استفاده از ابزارهاي كهنه دنياي سياست روي آورده و شيوه هاي استعماري قرن نوزدهم را در قرن بيست و يكم در پيش گيرند.

برگي از اسرار اقتصاد كره شمالي
به ادعاي يكي از مقامات عالي رتبه كره شمالي اين كشور موادمخدر توليد شده را به چين هنگ كنگ و روسيه صادر كرده و در انجام اين كار با شبكه هاي بين المللي قاچاق موادمخدر همكاري مي كرده است
016825.jpg

آنه شنپن
ترجمه: امير هدايتي
شايد هيچكس در آغاز نمي دانست اين مرد ۳۹ ساله كره اي كه بي تابانه درپي گريز از كشورش است اسرار نهفته بسياري در سينه دارد. لي جو ـ ايل دانشمند اهل كره شمالي كه درسال ۱۹۹۸ به چين و سپس به كره جنوبي گريخت سال ها در يكي از سري ترين پروژه هاي اقتصادي دولت كره شمالي فعاليت كرده و اسرار مگوي بسياري از طرح هاي پنهان پيونگ يانگ براي كسب درآمد بيشتر، براي گفتن دارد. او كه به دليل هراس از مامورين سرويس مخفي كره شمالي تاكنون هرگز لب به سخن نگشوده بود اخيرا در گفت وگو با خبرنگار روزنامه آلماني زبان فرانكفورتر آلگماينه درسئول بخشي از دانسته هاي خود را بر زبان آورده است.
لي گرچه اكنون خود را از دست مامورين كره شمالي در امان مي داند، اما به شدت نگران خانواده اش است كه همچنان در كره شمالي به سر مي برند. حكايت از آنجا آغاز شد كه دولت كره شمالي يك ماموريت صريح و شفاف به دانشمندي بيولوژيست واگذار كرد: «توليد ترياك به منظور كسب درآمد ملي» وقتي اين پروژه به لي جومايل واگذار شد كه تقريبا هفت سال از آغاز تحقيق و تحصيل وي در زمينه علوم بيولوژي مي گذشت. او در راس يك گروه كاري ۴۰ نفره مسئوليت كشت و برداشت يك مزرعه ده هكتاري را برعهده گرفت و بنا به وظيفه اي كه برعهده داشت در تمامي مراحل كار با گروه همراهي مي كرد؛ از تجهيز مزارع گرفته تا توليد ترياك و مراحل بعد. زمان برداشت از اواخر ماه مه تا اواسط ژوئن بود آن هنگام كه به گياه خشخاش تيغ مي كشيدند و منتظر مي ماندند تا شيره سفيدرنگ گياه به رنگ قهوه اي درآمده و پس از خشك شدن آماده برداشت شود. آنها با استفاده از اين شيوه چيزي حدود هفت تا هشت كيلو ترياك به دست مي آوردند. لي در اين زمينه مي گويد: «ما مي دانستيم كه اين موادمخدر را براي صدور به خارج لازم دارند اما نمي دانستيم محموله ها به چه كشورهايي صادر مي شود. توليد ترياك تحت انحصار دولت بود و هدف از آن كسب درآمد ارزي عنوان مي شد. » لي در ادامه توضيحات خود از مزارعي در كوه هاي شمالي كشور در Bujeon در منطقه هانگونگمادو ياد مي كند كه ارتش ۶۰۰ تا ۸۰۰ هكتار از اراضي آن را براي كشت خشخاش درنظر گرفته بود. البته او يادآور شده بود اين اطلاعات را از منابع واسطه دريافت كرده است.
لي مي گويد: «ما هرگز از نام ترياك استفاده نمي كرديم. اما واژه ساده تري براي اين محصول داشتيم «Paektoraji» گياهي شبيه خشخاش كه گياهي غيرمضر و قانوني است. به هنگام برداشت از نيروي دانش آموزان مدارس استفاده مي شد. آنها را به مدت يك هفته به مزارع مي آوردند و در تمام اين مدت تحت نظر مي گرفتند تا مبادا برخي از اين گياهان به عنوان داروي ضددرد استفاده كرده و يا آن را به خريداران چيني بفروشند. اما تلاش هاي دولت براي كسب درآمدهاي ارزي تنها به توليد ترياك خلاصه نمي شود. لي مي گويد: «از آنجايي كه وضعيت اقتصادي كشور در شرايط ركود كامل به سر مي برد و ديگر هيچ كالاي ديگري براي صادرات وجود نداشت مقامات دولتي از هر وسيله اي براي كسب درآمد استفاده مي كردند. به عنوان مثال ما همچنين به استخراج طلا از سطح زمين و داخل رودها نيز مشغول بوديم. ميزان طلاي استخراج شده توسط گروه من به ۳۰۰ تا ۴۰۰ گرم در سال مي رسيد. » دولت حتي از صدور قارچ به ژاپن نيز چشم پوشي نمي كرد، بنا به گفته لي اين وضعيت در بسياري از مناطق كشور حكمفرما بود و مزارع ترياك نيز به طور مستقيم زيرنظر حزب اداره مي شدند.
غافلگيري ديپلمات هاي كره شمالي به هنگام قاچاق
از دهه هفتاد ميلادي تاكنون گزارش هاي متعددي به دست آمده كه احتمال تلاش دولت كره شمالي براي توليد و تجارت موادمخدر را بيش از پيش تقويت مي كند. در اين فاصله تعداد بسياري از اتباع اين كشور مخصوصا ديپلمات هاي كره اي به هنگام قاچاق موادمخدر غافلگير شده اند. آخرين مورد از اين دست دستگيري نه قاچاقچي وابسته به شبكه قاچاق كره شمالي ـ تايوان در دوم ژوئيه سال ۲۰۰۲ است. مقامات تايواني از اين مردان ۶۹ كيلوگرم هروئين به دست آوردند كه قرار بود به قيمت ده ميليون دلار از كره شمالي به خارج منتقل شود.
ارتباط با جنايات سازماندهي شده در ژاپن
گارد ساحلي ژاپن در ششم ژانويه سال ۲۰۰۲ حدود ۱۵۰ كيلوگرم متافتامين را در نزديكي سواحل فوكوكا ضبط كرد. گزارش هاي مقامات ژاپني حاكي از آن است كه پيش از اين عمليات يك كشتي چيني با يك كشتي كره شمالي در آب هاي متعلق به اين كشور ديدار و محموله كشتي كره شمالي را بارگيري كرده است. بر طبق اين گزارش محموله توسط ده مرد يونيفورم پوش كره شمالي جابه جا شده است. مامورين مبارزه با موادمخدر ژاپن معتقدند كه متافتامين هاي مذكور در خاك كره شمالي توليد شده اند. مقامات اين كشور همچنين معتقدند كه حدود يك سوم از متافتاميني كه همه ساله به طور قاچاق وارد ژاپن مي شود، متعلق به كره شمالي است، دولتمردان ژاپني همچنين معتقدند كه مقامات رسمي كره شمالي با برخي از شبكه هاي جنايتكاري بزرگ ژاپن در هنگ كنگ ارتباط دارند.
يكي از جنجالي ترين پرونده هاي قاچاق موادمخدر كره شمالي، موردي است كه همين چندماه پيش در سواحل نيوساوت ولز در استراليا رخ داد. نيروي دريايي استراليا در بيستم آوريل پس از چهار روز تعقيب و گريز موفق شد كشتي «پونگ سو» متعلق به كره شمالي را در درياي توفاني منطقه متوقف كند. استراليايي ها پس از كشف ۵۰ كيلوگرم هروئين در عرشه كشتي مذكور، كاپيتان و ۲۹ ملوان كشتي را دستگير كردند. برخي از گزارش ها حاكي از آن است ميزان محموله كشتي بيش از اين ميزان بوده و سرنشينان كره شمالي پيش از دستگيري توانسته بودند مقداري از آن را به خشكي منتقل كنند. زيرا كه نيروهاي پليس استراليا اندكي بعد در منطقه غربي شهر لورنه ويكتوريا ۶۵ كيلوگرم هروئين را كه در زير خاك پنهان شده بود كشف كردند. سفارت كره شمالي در استراليا تاكنون تمامي اتهامات مربوط به مشاركت پيونگ يانگ در امر تجارت موادمخدر را رد كرده است. آژانس خبري اين كشور KCNA نيز اين اتهامات را تلاش درجهت مخدوش كردن چهره كره شمالي در سطح بين المللي خوانده است. اما دولت استراليا تاكنون حاضر به پذيرش اين تكذيبيه ها نشده است. آقاي داونر، وزير امورخارجه استراليا اعلام كرده كه يكي از سرنشينان كشتي فوق عضو حزب كارگر كره شمالي است. علاوه بر اين كشتي ضبط شده يك كشتي كره اي است و باتوجه به سبك حكومت توتاليتاريستي كره شمالي مي توان نتيجه گرفت كه كشتي رسما متعلق به دولت اين كشور بوده است.
همكاري با شبكه هاي قاچاق بين المللي
موارد اخير باعث شده است تا ايالات متحده يك بار ديگر در توجيه ادامه احتمالي تحريم هاي خود عليه كره شمالي همان اتهام هاي گذشته را عليه اين كشور تكرار كند. اينكه رژيم پيونگ يانگ براي ادامه بقاي خود همچون يك شبكه جنايتكاري سازمان يافته عمل مي كند؛ به كمك قاچاق موادمخدر، فروش فناوري موشكي و جعل اسكناس. اين روزها به گزارش هاي اتباع فراري كره شمالي بيش از پيش اهميت داده مي شود يا حداقل اين گزارش ها بازتاب بيشتري در نزد افكار عمومي دارند. در ۲۰ مه يكي از مقامات عالي رتبه حكومت كره شمالي كه سال هاي متمادي در محافل رده بالاي پيونگ يانگ فعاليت مي كرد، در برابر نمايندگان مجلس سناي آمريكا حاضر شده و گزارشي مفصل و البته متكي بر اطلاعات خود از پروژه هاي مخفي دولت كره شمالي در مورد توليد موادمخدر در اواخر دهه هفتاد در مناطق كوهستاني اين كشور ارايه كرد.
وي مدعي شد كه دولت با استفاده از تمامي امكانات كشاورزي موجود در منطقه ده هكتار از اراضي كوهستاني را به زير كشت خشخاش برده است. بنابه ادعاي اين مقام كره شمالي تركيب توليد شده پس از تحويل به دستگاه هاي دولتي براي توليد هرويين به كار مي رفته است. اين عمل نيز در يك كارخانه داروسازي در شهر چونگ جين (Chungjin) واقع در منطقه هامگونگ و با كمك متخصصين تايلندي انجام مي شد. فرد مذكور در ادامه سخنان خود به اين نكته اشاره كرده است كه «كره شمالي موادمخدر توليد شده را به كشورهاي چين، هنگ كنگ، ماكائو و روسيه صادر مي كرده و در انجام اين كار با شبكه هاي بين المللي قاچاق موادمخدر همكاري مي كرده است. » گفته هاي اين مقام سابق كره شمالي همچنين حاكي از آن است كه دولت پيونگ يانگ براي انتقال محموله هاي قاچاق از راه هاي دريايي استفاده مي كرده است.
ناكافي بودن اطلاعات
در گزارش *(INCSR) كه در اول مارس ۲۰۰۳ و در خصوص وضعيت سال ۲۰۰۲ به واشنگتن ارايه شده، آمده است كه اطلاعات مربوط به توليد موادمخدر در كره شمالي يا قديمي اند يا غيرمستدل. در اين گزارش آمده است: «كمبود كود، انرژي و سموم كشاورزي، توليد محصولات كشاورزي خصوصا كشت خشخاش را در منطقه با مشكلات جدي مواجه مي كند. » تهيه كنندگان اين گزارش كه البته آخرين موارد پيش آمده را در تحقيقات خود لحاظ نكرده اند، معتقدند كه علي رغم ادعاهاي پي درپي اتباع فراري كره شمالي مبني بر توليد گسترده ترياك و هرويين توسط دولت كره شمالي، اطلاعات موجود در اين زمينه به بيش از دو سال پيش باز مي گردد، مضافا بر اين كه اين اطلاعات تاكنون از سوي هيچ مرجع مستقلي تاييد نشده است. INCSR علي رغم ذكر نمونه هايي پرشمار از مواردي كه حداقل توليد و قاچاق موادمخدر را از سوي دولت كره شمالي تاييد مي كند، معتقد است كه اطلاعات موجود در اين زمينه ناكافي و محدود است و دولت ايالات متحده نمي تواند به درستي ميزان توليد و قاچاق موادمخدر از سوي دولت پيونگ يانگ را به درستي ارزيابي كند. INCSR همچنين در گزارش خود اين احتمال را كه ممكن است تجارت موادمخدر در كره شمالي صرفا توسط محافل جنايتكاري يا واحدهاي خودسر ارتش انجام شود، منتفي ندانسته است. در اين گزارش مي خوانيم: «از آنجايي كه تاكنون به هيچ دولت ديگري اتهام قاچاق موادمخدر براي كسب درآمدهاي ارزي وارد نشده است، منطقي خواهد بود اگر از خود بپرسيم كه آيا ديگر فعاليت هاي پيونگ يانگ يك چنين ظني را تقويت مي كند يا خير. » تهيه كنندگان گزارش مذكور در پايان به اين نكته اشاره كرده اند كه دولت كره شمالي سال گذشته و در كمال شگفتي به ربودن اتباع ژاپني و اجراي پروژه هاي پنهان هسته اي اعتراف كرده است.
فرانكفورتر آلگماينه
International Narcotics Control Strategy Report*

حاشيه جهان

• گارد سلطنتي مضحكه كمدين
016815.jpg

روز دوشنبه ۲۳ ژوئن يكي از مهم ترين موضوعاتي كه تيتر اكثر روزنامه هاي انگليس شد اتفاقي بود كه روز جشن تولد پرنس ويليام رخ داد. به نوشته روزنامه هاي انگليس با وجود تمهيدات امنيتي بسيار شديد كه در اطراف كاخ و محل برگزاري جشن اتخاذ شده بود يك نفر كه شباهت بسياري به بن لادن داشت در لباسي زنانه توانست از ميان گارد امنيتي عبور كند و زماني كه پرنس مشغول سخنراني و خوشامدگويي به ميهمانان بود تا نزديكي او پيش برود. اين فرد ۳۶ ساله كه كمدين متخصص است هدف از اين عمل را شوخي و تبريك به پرنس اعلام كرد و نام خود را تروريست كمدي نهاده است. روزنامه ديلي تلگراف با اشاره بر اينكه حضور شخصي شبيه بن لادن در تولد باعث بروز بحران و هياهوي نيم ساعته شد نوشت كمديني توانست گارد سلطنتي را مضحكه عام و خاص كند.

• اقتدار تا ۲۰۲۰
روز يكشنبه اول تيرماه، رفراندومي كه راه را براي بر سر قدرت ماندن امامعلي رحمانف رئيس جمهور تاجيكستان تا سال ۲۰۲۰ باز خواهد كرد انجام شد. ۱/۳ ميليون رأي دهنده براي تغيير ماده ۵۶ قانون اساسي تاجيكستان بر سر صندوق هاي رأي رفتند. طبق اين تغيير قرار است رحمانف كه دوره رياست جمهوري اش در سال ۲۰۰۶ پايان خواهد يافت مي تواند ۲ دوره هفت ساله نيز بر اقتدار بماند. رحمانف ۵۰ ساله پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در سال ۱۹۹۲ تاجيكستان تازه به استقلال رسيده را با سمت رئيس مجلس اداره كرد و او كه سال ۱۹۹۴ به رياست جمهوري كشورش برگزيده شده در سال ۱۹۹۹ نيز بار ديگر براي دوره اي هفت ساله در مقامش ابقا شد. رفراندوم اخير باعث شكاف ميان گروه هاي مخالف دولت نيز شده است. حزب تولد دوباره اسلامي تاجيكستان كه از منتقدان سرسخت رفراندوم بوده و در سال هاي ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ به مبارزه مسلحانه با حكومت پرداخته است اين بار براي حفظ صلح و ثبات در كشور در رفراندوم شركت كرده و بدين ترتيب حزب دموكراتيك تاجيكستان را بايكوت كرد.
016820.jpg

• روس ها ديگر كانال خصوصي ندارند
كانال تلويزيوني تي وي اس (TVS) تنها شبكه خصوصي روسيه به علت وضعيت بد مالي تعطيل شد. وزارت اطلاع رساني و مطبوعات روسيه علت تعطيلي اين شبكه را بدهي هشت ميليون دلاري آن به دولت و زيان رساندن عملكرد شبكه به اقتصاد كشور اعلام كرد. با اين حال يوگني كيسليف خبرنگار مشهور روسي و مدير پخش شبكه TVS علت تعطيل شدن كانال از سوي دولت را موضوعي سياسي دانست. از سوي ديگر ايگوريا كونكو دبير انجمن روزنامه نگاران روسيه نيز دولت را به تلاش براي انحصاري كردن اطلاع رساني در كشور متهم كرد. تي وي اس سومين كانال تلويزيوني است كه توسط كيسليف تأسيس و به وسيله دولت روسيه تعطيل شده است. كيسليف درباره سومين دفعه بيكار شدنش گفت: «رويدادها همان گونه كه پيش بيني مي كرديم پيش مي رود ابتدا NTV ، بعد كانال ۶ و اكنون نيز TVS». شبكه تلويزيوني TVS از نظر تعداد بينندگان در رده پنجم جاي داشت.
016830.jpg

• روباه ها در پي صدام
نيروهاي آمريكايي اتومبيلي را كه احتمال مي رفت حامل صدام حسين رئيس جمهور سابق عراق و پسرش بود و قصد خروج از مرز عراق به سوريه را داشت ،مورد حمله موشكي قرار داد. به نوشته روزنامه آبزرور در حال حاضر براي شناسايي اجساد اين اتومبيل كه روز چهارشنبه هفته گذشته توسط موشك منفجر شد، آزمايش DNA انجام مي شود. حمله پس از ثبت مكالمه تلفني صدام يا يكي از پسرانش با تلفن ماهواره اي در نزديكي شهر قائم در مرز سوريه انجام شد ليكن حتي نيروهاي آمريكايي نيز از صحت اين موضوع اطمينان ندارند. در حالي كه ۲ ماه و نيم از سقوط بغداد و رژيم بعث عراق مي گذرد هنوز اطلاع دقيقي از زنده يا مرده بودن صدام و پسرانش در دست نيست. به گزارش رسانه هاي آمريكايي مقامات دولت جورج بوش از زنده بودن صدام حسين مطمئن بوده و معتقدند وي در روزهاي آخر پيش از سقوط بغداد حملات نيروهاي عراقي عليه آمريكايي ها را هدايت مي كرده است. روز قبل از حمله به اتومبيل روزنامه نيويورك تايمز از دستگيري منشي ويژه صدام خبر داد و اظهار داشت كه طبق گفته هاي منشي، صدام و پسرانش هنوز زنده هستند. از سوي ديگر آمريكا نيروهايي را به نام روباه هاي گري براي يافتن مرده يا زنده صدام حسين بسيج كرده است. اين تيم يكي از سري ترين گروه ارتش آمريكاست و در سال ۱۹۸۱ در پنتاگون با عنوان گروه فعاليت كمك رساني اطلاعاتي تشكيل شده و از آن سال به بعد در خطرناك ترين عمليات ها شركت كرده است. اگر واقعاً مرگ صدام در انفجار اتومبيل ثابت شده يا به هر ترتيبي دستگير شود پس از دستگيري پابلو اسكوبار بارون مشهور مواد مخدر كلمبيا اين بزرگ ترين موفقيت تيم روباه هاي گري خواهد بود.

يادداشت سياسي
مدارك نامعتبر براي تهاجم

عليرضا باقري ده آبادي
در مهر ماه سال گذشته و پس از اينكه توني بلر نخست وزير انگليس گزارش ۵۵ صفحه اي خود را از خانه شماره ۱۰ داونينگ استريت به ساختمان وستمينستر محل پارلمان انگليس منتقل كرد تا مفاد آن را براي ۶۵۹ نماينده مجلس عوام قرائت كند، شايد كمتر كسي فكر مي كرد كه اين گزارش آغازي براي فتح بغداد باشد.
در آن تاريخ توني بلر كه با موج فزاينده مخالفت نمايندگان جناح چپ حزب كارگر و نيز حزب ليبرال دموكرات در مجلس عوام به دليل پيروي بدون قيد و شرط خود از سياست هاي آمريكا در قبال عراق، مواجه شده بود، اقدام به انتشار گزارش موسوم به دوسيه صدام كرد كه بيانگر مدارك نسبتاً تكراري براي اثبات خطر رژيم صدام براي جهان و به ويژه انگليس بود. گزارشي كه بيشتر به اظهارات و اطلاعات مسئولين سازمان امنيت خارجي انگليس (ام. آي. ايكس) متكي بود. در اين رابطه يكي از بندهاي مهم و فريبنده اين پرونده كه ناظر بر كارايي تسليحات كشتارجمعي عراق و توان ارتش آن كشور در استفاده سريع از آنها بود، سخت مورد توجه رسانه هاي خبري و محافل سياسي قرار گرفت. به موجب بند مذكور عراق توانايي داشت ظرف ۴۵ دقيقه از صدور فرمان نظامي، تسليحات كشتارجمعي خود را عليه اهداف مورد نظر به كار گيرد و موشك هاي آن كشور قادر بودند پايگاه انگلستان در كشور قبرس را هدف قرار دهند!
در آن زمان اكثر روزنامه هاي چاپ لندن سخنراني بلر در پارلمان را در رابطه با اين پرونده بسيار قوي قلمداد كردند و عبارت هاي تحسين برانگيز و زايدالوصفي را براي او كه به نوشته روزنامه جنجالي سان توانسته بود با ارائه يك سخنراني قوي مهيج حتي منتقدان خود را دست خالي بگذارد، به كار بردند. با اين وجود اين موضوع باعث نشد كه مخالفين بلر كه از قرائت اين پرونده ناخرسند بودند و آن را گزارشي صرفاً ساده ولي با پيرايه هاي سياسي مي دانستند، بر موضع قبلي خود كه همانا تحقيق بيشتر در اين زمينه بود، اصرار مجدد نكنند. اما صدور قطعنامه ۱۴۴۱ شوراي امنيت سازمان ملل و نيز انتشار پرونده نقض حقوق بشر توسط صدام از سوي وزارت خارجه انگليس، توانست بخش عمده اي از نگراني هاي نخست وزير انگليس در برابر منتقدين داخلي او كه بعضاً وي را به همراهي با يك گاوچران آمريكايي و داشتن نگاه سرخپوستي به جهان، متهم كرده بودند، برطرف كند. اين پايان خوش با گذشت ۴۲ روز از خاتمه عمليات نظامي عليه عراق و سپري شدن نه ماه از ارائه گزارش دوسيه صدام با فاش شدن خبر دستكاري در اطلاعات مضبوط در اين پرونده (از سوي يك منبع در دستگاه امنيتي انگليس) ديري نپاييد و جنجال تازه اي را براي محافل خبري و سياسي بريتانيا به وجود آورد. در اين زمينه بررسي عكس العمل غالب مطبوعات انگليس در اين مقطع و در واكنش به موضوع فوق جالب است. چرا كه اين حاميان و تحسين كنندگان بي چون و چراي ديروز جهت طرح دوسيه صدام در پارلمان كه مخالفين داخلي زيادي هم در آن زمان داشت، يك باره به منتقدين نافذي بدل شدند كه صراحتاً از فريبكاري مقامات انگليسي در مونتاژ دوسيه صدام انتقاد مي كنند. گويا فراموش كرده اند كه چند ماه پيش به بلر توصيه كرده بودند، در جهتي درست ايستاده است. از سوي ديگر انتشار اين مدارك نامعتبر اين تحليل ديروز را به طور قوي امروز بر اين خبر مهم و تا اندازه اي غيرمنتظره مبدل ساخته كه اساساً توافق بر سر حمله به عراق تصميمي بوده كه از قبل ميان بلر و بوش اتخاذ شده و دوسيه صدام صرفاً يك بهانه تبليغاتي و رواني براي آغاز اين كار بوده است. موضوعي كه از سوي برخي مقامات انگليسي با عنوان «كلاهبرداري خانه شماره ۱۰» از آن ياد مي شود. تا جايي كه رابين كوك كه ساعاتي پيش از آغاز تهاجم نظامي به عراق از سمت رياست اكثريت پارلماني حزب كارگر و عضويت در كابينه استعفا كرده بود، خواستار تحقيق و تفحص از بلر شد چرا كه به اعتقاد او نخست وزير انگليس در اين جريان دسته گلي بزرگ به آب داده است. بي ترديد اقدام ۶۰ تن از نمايندگان پارلمان انگليس در ارائه طرحي پارلماني براي انتشار تمامي اسناد محرمانه دولتي بهتر مي تواند عمق اين بحران را نشان بدهد. به ويژه اينكه بدانيم طراح اين درخواست پيتر كيلفويل شريك حزبي بلر بوده است. نكته بسيار مهم ديگري كه در رابطه با اين پرونده مطرح شد سخنان جان ريد رئيس اكثريت پارلماني حزب كارگر در مجلس عوام و عضو كابينه دولت كارگري مبني بر وجود عناصر خودسر در داخل سرويس هاي جاسوسي بريتانيا و تلاش براي بي اعتبار كردن دولت بلر است كه پرده هاي اين رسوايي را به بالاترين حد خود رساند. به ويژه اينكه دانسته شود گزارش دوم منتشر شده از سوي دولت انگليس كه حاوي اطلاعاتي درباره آخرين وضعيت شبكه اطلاعاتي و سازمان هاي تابعه در دستگاه دولتي عراق و همچنين سلاح هاي كشتارجمعي آن كشور است، صرفاً تلخيصي ناشيانه از مطالب نشريه «جيمز ديفنس» و پايان نامه دكتراي يكي از دانشجويان بريتانيايي بوده كه اين مسئله وضعيت را براي دولت كارگري وخيم تر كرد تا جايي كه يك مقام دولت انگليس در هفته گذشته رسماً به ارتكاب اشتباه در اين پرونده اعتراف كرد. در شرايط فعلي رسانه ها و مقامات بريتانيايي به نحوي ظريف اما آشكار سعي دارند از كنار اين مسئله عبور كنند و بيش از اين منافع ملي اين كشور دستخوش تبعات اين موضوع كه حاصل آن به بي اعتبار شدن سرويس هاي امنيتي و دولت كارگري مي انجامد، نگردد. از همين رو به نظر مي رسد اين تحليل روزنامه فايننشال تايمز در ارائه اين مطلب كه استفاده احتمالي صدام از سلاح هاي كشتارجمعي يكي از دلايل دنبال نكردن جدي دوسيه صدام از سوي مقامات اين كشور در جريان بحران عراق بوده يا اين تحليل روزنامه ديلي اكسپرس كه كشف گورهاي دسته جمعي را در عراق دليل مناسبي براي سرنگوني صدام دانسته است، توجيه مناسبي براي پنهان كردن زواياي پنهان دوسيه صدام باشد. پرونده اي كه در ابتدا به عنوان مستمسكي براي تهاجم به عراق مطرح بود! در اين رابطه شايد درك سخنان اخير بلر كه از افكار عمومي انگلستان خواسته است كه توجه خود را به مسائل انسان دوستانه و بازسازي عراق معطوف كنند و براي يافتن سلاح هاي كشتارجمعي او ديگر اولويتي قائل نيست، آسان باشد.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   علم  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |