آن گونه كه از شواهد و قرائن پيداست مدتي است دو گروه و جناح در فوتبال ما عليه يكديگر جبهه گرفته و به قول معروف شمشيرها را از رو بسته اند. گروه اول كه به تعبير ژورناليست ها، سنت گرايان معرفي مي شوند و گروه مقابل يعني طرفداران مدرنيسم. حال و روز سنت گرايان كه ناگفته پيداست. كساني كه گويي از گذشته هاي دور تا به حال به فوتبال ما لحيم شده اند و اكنون يكي يكي با عملكردهاي نه چندان مطلوب در حال كنده شدن از اين ورزش فراگير و مردم پسند هستند. آدمهاي تكراري كه به هيچ عنوان پذيراي مسئله فوق نيستند وبراي ماندن و چسبيدن به فوتبال به هر ترفندي دست مي يازند و عليرغم تقلاي بيش از حد خود بهتر از ما از عاقبت كارشان آگاهند.
و در جناح مخالف طرفداران مدرنيسم قرار گرفته اند. شاعران خوبي كه از فوتبال فقط خوب شعار دادن را مي دانند و بس. ما هم با علمي شدن فوتبال كاملاً موافق و همگام با آنها هستيم و لزوم حضور مربيان با دانش خارجي را نيك مي دانيم.
آقايان مدعي علم گرايي اگر بنابر استفاده از مربيان خارجي است پس بهتر آن است كه بهترين آنها را بياوريد امثال گاس هيدينگ و يا فيليپ تروسيه و... كه منشأ خدمات بسياري حتي به فوتبال آسيا بوده اند كه مسلماً با اين توانايي مالي فدراسيون فوتبال و اين امكانات نيم بند ورزش كشورمان امري است محال گرنه كشاندن مربيان ناشناخته و درجه چندم خارجي امثال: زرنف، براگا، استانكو و.... هنر نيست.

طي ادوار برگزار شده جام كنفدراسيون ها اين جام سمبليك كمتر مورد توجه جهانيان و علاقه مندان به ورزش فوتبال واقع شده است كه ناگهان اتفاقي نادر و تأسف انگيز در اين رقابت ها نگاه همه فوتبال دوستان و حتي غير ورزشي ها را به سمت خود كشاند. شايد دست اندركاران اين مسابقات آرزوي اين را در سر مي پروراندند كه يك اتفاق نه اين  چنيني ولي بزرگ بتواند اين مسابقات را كانون توجه دنيا گرداند كما اين كه سخنان سپ بلاتر و نامگذاري دوره بعد اين رقابت ها با نام فوتباليست فقيد كامروني يعني«مارك ويوئن   فو» اين فكر را بيشتر در ذهنمان تقويت كرد.
در بازار مكاره فوتبال دنيا كه هر نوع تبليغي در آن مجاز مي باشد اين اتفاق مهم توانست يك تبليغ بسيار ديدني و مفت و مجاني براي دست اندركاران فيفا باشد. تا آنجايي كه به ياد داشته ايم سردمداران فوتبال براي تبليغات و جاذبه هر چه بيشتر اين ورزش پرسر و صدا هزينه هاي سنگيني را متقبل شده اند گرچه از قبل اين هزينه ها منافع چندين برابر خود را نيز برداشت نموده اند. اما اين بار هزينه گزاف و سنگين تري را يك فوتباليست  كامروني با مرگ خود پرداخت و بالانشينان فيفا بهره و نفع آن را بدون پرداخت كوچكترين هزينه اي برده اند و چنين به نظر مي رسد كه علي رغم تأسف ظاهري در دل خود چندان هم از اين واقعه متأسف نشده باشند.

بسكتبال ايران براي كاهش فاصله اش با بسكتبال آسيا به فعاليتش شتاب بيشتري بخشيده است. پركردن اين خلأ به اين آساني ها نيز امكان پذير نيست. واقعيت آن كه بسكتبال ايران يك دهه كامل سير قهقرايي پيمود و تا مرز محو شدن هم پيش رفت. بيشترين صدمه را هم اين ورزش از مديريت غيرمتخصص خورد. هنوز هم كه هنوز است با وجود تغيير مديريت و بازگشت مجدد مديريت اهل فن بسكتبال، اين ورزش نتوانسته از زير بار ضربات چند سال گذشته، كمر راست كند. با اين اوصاف «محمود مشحون» به همراه يك گروه عاشق بسكتبال با اميدواري از آينده روشن صحبت مي كند و در پي درخواست رئيس سازمان ورزش براي حضور در المپيك از همقطارانش مي خواهد كه با تلاش شبانه روزي زمينه اين حضور را فراهم سازند. بيان چنين حرفي از مسئول اول ورزش بيانگر كار بزرگي است كه بسكتبال پس از فترت چندساله آغاز كرده و قصد دارد با به فراموشي سپردن همه ناملايمات گذشته دوباره همه چيز را از نو شروع كند. بسكتبال ايران در يك سال گذشته موفقيت هاي نسبي خوبي داشته است. راهيابي و صعود در همه رده هاي سني به مرحله نهايي مسابقات قاره اي گواه آن است كه مردان كنوني اجرايي اين ورزش به دنبال ايجاد تحول در اين ورزشند.
تشريح موقعيت
«رضا مشحون» به عنوان مدير تيم هاي بسكتبال در آستانه حضور تيم جوانان ايران در مسابقات جهاني يونان در گفت وگو با همشهري به تشريح موقعيت اين تيم و بسكتبال پرداخت.
مشحون بي پيرايه و با صداقت از ورزش مورد علاقه خودسخن گفت. او بدون پرده پوشي از ركود ۸ ، ۹ ساله صحبت كرد ونيز صدماتي كه در اين مدت متوجه بسكتبال شد و بعد خيلي زود موضوع بحث را عوض كرد و برنامه هاي آينده بسكتبال را با ما در ميان گذاشت.
بي ادعا اما قوي تر از كويت
مشحون ابتدا از «ننادترايكوويچ» و تأثيري كه او به لحاظ كمي و كيفي در تيم جوانان از خود بر جا گذاشت سخن گفت و افزود: «نناد مربي بزرگي است، بايد از او و دانشش نهايت استفاده را برد. در يك كلام بايد بگويم تيم اعزامي جوانان به مسابقات جهاني با وجود به همراه نداشتن سه بازيكن كليدي اش به اسامي حامد حدادي، كاوه قريه و علي بهشتي كه در كويت نايب قهرمان آسيا شد، قوي تر است. چه به لحاظ تكنيكي و چه به لحاظ تاكتيكي .
مشحون در دفاع بيشتر از مربي صربستاني، مسابقات باشگاهي در غرب آسيا را در تهران مثال مي زند. او مي گويد: به حرفهاي غيركارشناسانه برخي ها توجه نكنيد. بازي درخشان «جابر روزبهاني» را در حساس ترين بازي اين مسابقات به ياد آوريد كه چگونه موفق به مهار سانتر بلند قامت ۱۰/۲ اوكرايني «آره نا» در ديدار پاياني شد و پل صعود صنام و پيروزي ذوب آهن را فراهم آورد. بازيكني كه تازه چند هفته از عمل جراحي او مي گذشت.
استفاده در همه رده ها
مي پرسيم آيا قصد استفاده از ترايكوويچ را در همه رده هاي تيم ملي داريد؟ مشحون بدون مكث و فكر كردن در اين باره جواب مي دهد: «بله، چرا كه نه، كلي مطالعه و هزينه كرديم كه از تجربيات و دانش او بهره ببريم. در كارهاي «نناد» نكات زيادي براي يادگيري وجود دارد، خوشبختانه تاكنون مربيان تيم  ملي در همه رده ها از اين كار استقبال كرده اند.
وي افزود: در رأس همه تيم هاي ما، جايگاه و حرمت مربيان ايراني محفوظ است، ولي ما براي تقويت اين تيم ها حتماً از مشاوره اين مربي خارجي سود خواهيم برد.
بازيهاي تداركاتي
مدير تيم  هاي ملي در ادامه صحبت هايش به برنامه هاي آينده تيم هاي ملي در رده هاي مختلف اشاره مي كند: «براي تمامي تيم ها كه به مرحله نهايي مسابقات قاره اي راه پيدا كردند، برنامه داريم اما براي انجام بازيهاي تداركاتي خارجي با مشكل مواجه هستيم. با وجود موفقيت هاي اخير هنوز نتوانسته ايم جايگاه و منزلت گذشته را احياء كنيم، به همين خاطر كشورها كمتر رغبت به پذيرش ما از خود نشان مي دهند.»
وي به عنوان مثال از كشور سوريه ياد مي كند و مي گويد: با وجود آن كه اعلام داشته ايم كه ما با هزينه خود به آنجا مي آييم تا چند بازي با تيم ملي آن كشور داشته باشيم، آنها زير بار نرفتند. جالب آنكه تيم هاي اردني هم كه در مسابقات غرب آسيا در تهران شركت كردند، پيشاپيش خود را صعود كرده مي دانستند ولي ذوب آهن در روز آخر يقه تيم «آره نا» را گرفت و موجبات صعود صنام را فراهم ساخت.
وي سپس اضافه مي كند كه با اين وصف در پي روبراه كردن بازيهاي تداركاتي براي تيم نوجوانان و تيم ملي بزرگسالان هستيم و تيم جوانان هم قبل از حضور در آوردگاه جهاني دوبار موفق به برپايي اردو و بازيهاي تداركاتي در كشور صربستان و مونته نگرو شد.
تيم ملي بزرگسالان نيز قبل از حضور در جام ملت هاي آسيا در چين در تورنمنت قطر شركت خواهد كرد.
بسكتبال در كنار واليبال و كشتي
مشحون در خاتمه مي گويد، بسكتبال مي خواهد راه  كشتي و واليبال را برود. دو رشته اي كه هم اكنون در شرايط مطلوب بسر مي برند. ما مي خواهيم در كنار واليبال و كشتي، بسكتبال را دوباره مطرح سازيم و در راه رسيدن به اين هدف به كمك همه نيازمنديم. از سازمان ورزش، كميته ملي المپيك گرفته، مطبوعات ورزشي و صدا و سيما و در آخر هم زمان را فراموش نكنيد.
علي شاكري

ورزش «پاورليفتينگ» يا همان وزنه برداري قدرتي مدتي است كه در بين جوانان و در كنار پرورش اندام طرفداران خاصي را به خود جلب كرده است. اگرچه اين ورزش با توجه به استفاده از ميله و هالتر به نوعي سرد و بي روح به نظر مي رسد اما به دليل ايجاد نمودن قدرت و عضلاتي فربه و آماده در بين ورزشكاران اين رشته هميشه علاقه مندان زيادي را داشته است. در سالهاي بعد از انقلاب به اين رشته ورزشي هيچگاه اهميتي داده نشد و اخيراً در ۴ سال گذشته به نظر مي آيد، پرورش اندام و پاورليفتينگ به طور رسمي زير نظر و حمايت كامل فدراسيون وزنه برداري قرار گرفته است. اما با اين اوصاف هنوز هم مسابقات اين رشته نه به طور منظم انجام مي شود و نه خبررساني اش به علاقه مندان انجام مي گيرد. چندي پيش براي اعزام قوي ترين مرد ايران به مسابقات جهاني فنلاند مسابقات انتخابي برگزار شد كه در بين شگفتي همگان «رضا قرائي» به مقام نخست دست يافت اما به دليل پاره اي از مشكلات مهراب فاطمي به جاي وي به اين مسابقات اعزام خواهد شد. به گوشه هايي از مصاحبه  ما با وي توجه كنيد تا با او بيشتر آشنا شويد.
* آقاي قرائي لطفاً كمي در مورد سن و سال، قد و وزنتان براي ما توضيح بدهيد.
- من متولد ۱۳۵۹ هستم. ۱۲۵ كيلوگرم وزن و۱۹۰ سانتي متر قد.
* رضا قرائي ورزش را از چه سالي و با چه رشته اي آغازكرد؟
- ورزش را از سال ۱۳۷۰ و با «كيك بوكسينگ» شروع كردم، در اين بين خيلي زحمت كشيدم تا اين كه سرانجام در سال ۱۳۷۶ به عضويت تيم ملي درآمدم و تا سال ۷۹ در عضويت تيم ملي «كيك بوكسينگ» بودم كه حتي قهرمان كشور نيز شدم.
* اما چه شد كه به پرورش اندام و كلاً ورزشهاي قدرتي روي  آوريد؟
- فكر مي كنم از سال ۱۳۷۳ بود كه در كنار «كيك بوكسينگ» تا حدودي بدنسازي نيز انجام مي دادم، اما دقيقاً از سال ۷۷ بود كه به طور جدي به سراغ پرورش اندام آمدم و سال۱۳۸۰ زير نظر آقاي مهدي شيردل مربي عزيزم به طور حرفه اي و كاملاً جدي تمرين كردم كه نتيجه اين تلاش ها نايب قهرماني من در سال ۱۳۸۰ و در طي مسابقات قوي ترين مردان ايران بود.
* اما كمي درباره مسابقات انتخابي تيم ملي برايمان توضيح بدهيد.
- اوايل سال ۸۲ بود كه براي انتخابي مسابقات جهاني ۶ نفر برتر قهرماني كشور براي انجام تست دعوت شدند كه از بين اين ۶ نفر تقريباً بايد ۳ نفر برتر به اردو مي رفتند. پس از انجام تستها من به همراه مهراب و حسين فاطمي به اردو راه پيدا كرديم.
* وضعيت اردو، محل برگزاري و كلاً شرايط چگونه بود؟ 
- بعد از گذشت ۲ هفته و اعلام آمادگي براي تست نهايي در تاريخ ۱۰/۳/۸۲، در مجموعه ورزشي انقلاب و با حضور نماينده و ديگر مسئولين فدراسيون وزنه برداري در محل مسابقات حاضر شديم و بايد از بين ما ۳ نفر، تنها ۱ نفر براي اعزام به مسابقات اعزام مي شد.
* از شرايط و قسمتهاي مسابقه نيز راضي بوديد؟
- خوب به هر صورت بد نبود. مسابقه در ۳ آيتم ۱- كنده فلزي به وزن ۱۱۰ كيلوگرم، ۲- حمل كپسول هر كدام به وزن ۱۱۰ كيلوگرم، ۳- جابه جايي ۳ گوي فلزي هر كدام به وزن ۱۱۰ كيلوگرم برگزار شد.
* نتايج حمل كپسول چگونه رقم خورد؟
- در اين قسمت من با ۹ ثانيه و ۶ امتياز نفر اول شدم. حسين فاطمي با ۱۲ ثانيه و ۴ امتياز دوم و مهراب فاطمي نيز با ۱۸ ثانيه و ۲ امتياز سوم شد.
* در مورد «گوي فلزي» و «كنده فلزي» نيز كمي توضيح بدهيد:
در قسمت «گوي» نيز نتايج اين گونه رقم خورد.
۱- رضا قرائي با زمان ۱۲ ثانيه، ۶ امتياز
۲- مهراب فاطمي با زمان ۱۸ ثانيه، ۴ امتياز
۳- حسين فاطمي با زمان ۲۱ ثانيه، ۲ امتياز
اما در قسمت كنده فلزي مهراب فاطمي با ۱۲ مرتبه صاحب  ۶ امتياز شد و به ترتيب من با ۱۱ مرتبه و ۴ امتياز و حسين فاطمي با ۱۰ مرتبه و ۲ امتياز در مكانهاي بعدي قرار گرفتيم.
* و رده بندي كلي به چه صورت شد؟
- بنده با ۱۶ امتياز به عنوان نفر برتر براي اعزام به مسابقات جهاني قوي ترين مردان در فنلاند انتخاب شدم و مي توانم بگويم كه قوي ترين مرد ايرانم.
* اما به نظر مي آيد شما به اين مسابقات اعزام نشديد دليلش چه بود؟
- بنده به دليل نگذراندن خدمت مقدس سربازي نمي توانم در اين مسابقات شركت كنم.
* آيا فدراسيون در اين رابطه براي برطرف نمودن مشكل شما كاري انجام نداد؟ 
- در اينجا بايد از زحمات حاج آقا مرادي و جناب آقاي كفاشيان بسيار تشكر كنم، آنها حتي براي من سند نيز گذاشتند، اما خوب مثل اين كه قسمت نبود.
* و چرا مهراب فاطمي به اين مسابقات اعزام شد؟
- براي اين كه ما در سال آينده و همچنين امسال سهميه خودمان را از دست ندهيم بايد يك نماينده ارسال مي كرديم.
* آقاي قرائي حالا بعد از مسابقات جهاني، مي خواستم از شما سؤال كنم كه بهترين سن براي شروع كردن ورزش پرورش اندام چه سن و سالي است؟
- بايد از سن۱۳ يا ۱۴ سالگي به اين ورزش و براي كساني كه داعيه قهرماني دارند به صورت حرفه اي نگاه شود.
* فاكتورهاي اصلي موفقيت يك ورزشكار در اين رشته را چه مي بينيد؟
- ۳ فاكتور اصلي شامل ۸ ساعت خواب كافي و تغذيه مناسب شامل مقدار زيادي پروتئين و در كنار آن تمرين مستقيم و منظم، البته زير نظر يك مربي مجرب.
* آيا در رشته «پرورش اندام» دسته بندي خاصي نيز وجود دارد؟
- بله، ۲ نوع آماتور و حرفه اي وجود دارد.
* و ما تاكنون چه قهرماناني در اين سطح داشتيم؟
- تنها در رشته آماتور در سال ۱۹۹۹ آقاي محسن يزداني قهرمان جهان شدند، اما در قسمت حرفه اي تاكنون هيچ مدال آوري نداشتيم.
* در مورد فيگورهاي پرورش اندام در مسابقات كمي توضيح بدهيد.
- در مسابقات جهاني يا داخلي معمولاً ۷ فيگور اصلي وجود دارد، كه شامل ۱- پشت بازو، ۲- خود بازو، ۳- كول، ۴- زير بغل، ۵- ران پا و ساق و... مي شود و بعد وارد فيگورهاي اختصاصي مي شود كه هر كدامشان مختص به خود ورزشكار است.
* اگر درست به خاطر داشته باشم شما گفتيد پس از پرورش اندام به «پاورليفتينگ» روي آورديد. در مورد ركوردهايتان در حركات ۳ گانه يعني (اسكات، پرس سينه و ليفت) برايمان بگوييد:
ركورد خود من بدون وسايل جانبي نظير، زانوبند، بنچ  و سوت شامل اينها مي شود: اسكات ۳۰۰ كيلوگرم، پرس سينه ۲۳۵ كيلوگرم و ليفت ۳۱۵ كيلوگرم.
* آقاي قرائي برنامه آينده تان براي حضور در جمع ملي پوشان چيست؟
- از هم اكنون در حال تمرين هستم تا شايد اگر لياقت حضور در جمع تيم ملي را داشته باشم با يك برنامه ريزي كامل به مسابقات قوي ترين مردان جهان در نيويورك كه در شهريورماه برگزار مي شود و با توجه به مرتفع شدن مشكلات خدمت سربازيم اعزام شوم.
* و به عنوان كلام آخر چه صحبتي داريد؟
- در خاتمه بايد از فرصتي -كه در اختيارم گذاشتيد تشكر كنم و جا دارد از خانواده عزيزم، برادر بزرگترم، امير قرائي كه هميشه ياور و پشتيبان من بوده است و همچنين مسئولان محترم فدراسيون و دوست و حامي عزيزم مهران تهراني و نيز مربي خوبم جناب آقاي «مهدي شيردل» كه خودشان نيز قهرمان كشور هستند و زحمات فراواني براي من كشيدند بسيار تشكر و قدرداني كنم و براي همه آنها آرزوي موفقيت كنم.

بدون شك سپاهان را قهرمان شايسته و بلامنازع فوتبال اين فصل باشگاه هاي كشور مي دانيم و همگان اذعان دارند كه اين فصل، فصل اقتدار و يكپارچگي اين تيم اصفهاني بود. اين قهرماني در سايه هدايت متفكرانه و روانشناسانه مربي نام آشناي فوتبال ما به دست آمد. نقش فرهاد كاظمي مربي اين تيم انكار نشدني است. اما آيا به خاطر منافع شخصي مي توان يك اتفاق مشكوك را به چهره قهرمان نسبت داد. فرهاد كاظمي را يك مربي فهيم از لحاظ درك فوتبال و همچنين داراي خصوصيات بارز اخلاقي و روحيات جوانمردي شناخته ايم. آيا كسي كه اين گونه خود را به فوتبال معرفي نموده سزاوار است در مقابل او جاي علامت سئوالي بزرگ قرار گيرد. در فوتبال دنيا هيچ تيمي حتي بي انگيزه ترين آنها حق بازي و قمار با شخصيت و سرنوشت تيم هاي ديگر را ندارد و در روز هاي آخر ليگ حرفه اي و با شرافت ما اين قمار با تيم هاي پايين دست قهرمان انجام نشد. اگر روز آخر قهرمان باخت، مسبب شايستگي تيم پاس و بازيكنان خوب آن بود.
خوب به ياد داريم در سال هاي نه چندان دور در ليگ اسپانيا تيم رده پايين تنه ريف دو سال پشت سر هم در روز آخر يقه رئال مادريد بزرگ را گرفت و دست اين تيم را از قهرماني كوتاه كرد. جالب اينجاست كه يك سال حتي اين تيم سقوط خود را قطعي ديده بود و سال ديگر در ميانه هاي جدول سير مي كرد و يا اين كه در ليگ هاي ديگر دنيا به كرات شاهد اين گونه حوادث بوده ايم.
در همين ليگ خودمان و در دور قبل ليگ برتر ملوانان انزلي با جوانمردي هر چه تمام تر دست تيم پرآوازه استقلال را از قهرماني كوتاه كردند. در اين بحث جاي تأمل بر روي يك رنگ خاص نيست. آبي يا قرمز و يا نارنجي فرقي نمي كند بحث جذابيت فوتبال و مخصوصاً روح جوانمردي آن است.كه در ليگ آخر آن را به وضوح ديديم.

رويش گلهاي كويري در فوتبال
در فوتبال ايران هميشه قطب هاي بزرگ و سرزمين هاي فوتبال خيزمشخص و معلوم بوده اند و خيلي به ندرت شاهد ظهور پديده و استعدادي به غير از اين بلاد مشخص در فوتبال بوده ايم. در سال هايي كه فوتبال ايران صرفاً درون پايتخت خلاصه مي شد اين خصيصه بارزتر مي نمود تا اين كه ليگ فوتبال كشور دوباره  گرمي بخش ميادين سبز شد و اين خصيصه به نظر در حال رنگ باختن است و تمام معادلات گذشته در حال به هم خوردن است. ليگ برتر با وجود همه كاستي هاي ليگ اسماً حرفه اي فوتبال نبايد منكر محسنات آن شد. تا ديروز رسيدن يك فوتباليست از يك منطقه محروم براي نمايش استعداد خود در صحنه اول فوتبال اين مرز و بوم كه همان تيم هاي مركزنشين را هم شامل مي شد كاري خارق العاده مي نمود(امثال عباس سرخاب).
اما چنين مي نمايد كه اين مانع مرتفع شده و بازيكنان با استعداد اميدوار شده اند كه صحنه اي براي اثبات شايستگي هاي خود پيدا كرده اند.
در همين ليگ امسال شاهد هنرنمايي چه جوان هاي شايسته اي از شهرستان هاي كشورمان بوده ايم كه يكي از انگشت  نماترين آنها آرش برهاني جوان اول اين روزهاي فوتبال ما كه عليرغم جثه ريز خود با تكنيك  ناب و هوش سرشارش چشم ها را خيره كرده است.
شايد قبلاً باور اين مسئله كه فوتبال در منطقه كويري همچون استان كرمان چنين پويا باشد سخت مي نمود ولي ظهور ستاره اي همچون علي سامره و پديده هايي همچون آرش برهاني و علي عليزاده اين باور به حقيقت پيوسته كه در دل كوير ايران نيز استعداد موج مي زند و كشف اين استعداد نيز مشكل نيست و چه بسا در اين استان در حال حاضر فوتبال خيز آرش برهاني هاي بسياري باشند كه فرصت نمايش استعداد خود را نداشته باشند.
اميدواريم با شناختي كه از آرش برهاني، اين جوان محجوب فعلي فوتبال داريم همان گونه كه با درايت محمد مايلي كهن در مسير ترقي افتاد با سرعت هر چه بيشتر راه پيشرفت خود را ادامه دهد و خود را از حواشي ويرانگر فوتبال دور نمايد تا شاهد درخشش هر چه بيشتر وي و ساير جوانان فوتبال ايران در عرصه هاي بين المللي باشيم.

گروه ورزشي: كميته  ملي  المپيك  روسيه  با انتشار بيانيه اي  مطبوعاتي  بار ديگر براي  ميزباني  بازيهاي  المپيك  ۲۰۱۲ در مسكو اعلام  آمادگي  كرد.
در اين  بيانيه  گفته  شده  است : مسكو براي  نخستين بار در سال  ۱۹۸۰ ميزبان  بازيهاي  المپيك  بود كه  به  رغم  مسائل  و مشكلات  بين المللي  در آن  زمان  مردم  روسيه  به  گرمي  از اين  بازيها استقبال  كردند.
مسكو امروز نيز آماده  است  تا ميهمان  نوازي  خود را تكرار كرده  و از مهمترين  رويداد صلح آميز جهان  ميزباني  كند.
در اين  بيانيه  با اشاره  به  آماده شدن  مسكو از مدتها پيش  براي  ميزباني  بازيهاي  ۲۰۱۲ آمده  است : روسيه  در سال  جاري  رسماً آمادگي  خود را براي  ميزباني  المپيك  ۲۰۱۲ اعلام  كرد.