چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۲
شماره ۳۱۳۵- Aug, 13, 2003
سفر و طبيعت
Front Page

طبيعت مردان گمنام
زير ذره بين
* خلق شاهكارهاي عكاسي طبيعت با ابتدايي ترين وسايل.
* اين جوان آموزگار در يك روستاي دورافتاده با ابتدايي ترين وسايل عكس هايي مي گيرد كه قابل چاپ در مجلات حيات وحش معروف دنياست.
005680.jpg
در عكس لانه شگفت انگيز كرم را مي بينيد كه همچون آسمانخراشي چندطبقه با معماري كم نظير ساخته شده است.
محل عكاسي: روستاي اسفروج
در اين دوران پرتلاطم كه هر كه را مي بيني شبانه روز خود را صرف مسايل مادي مي كند و چون دونده مسابقات دو ماراتن در پي سبقت گرفتن از ديگران در مسابقه خانه و اتومبيل و فرش و طلا و جواهر و هزار جور زور و مال ديگر است، كم تر كسي را مي توان يافت كه اصل خويش را فراموش نكرده باشد و در اين وانفساي فراموشي انسان از هدف زندگي و حيات، به دنبال سرچشمه هاي ناب طبيعت و هستي باشد. و صد افسوس....
اما در گوشه و كنار اين مرز پرگهر هنوز هستند طرفه انسان هاي نادري كه پشت بر همه ارزش هاي پوچ و نمادين امروزين زده و وقت و كار و تلاش خويش را در راه كشف ناشناخته ها و دريافت رازهاي پنهان طبيعت و حيات وحش ارزشمند اين سرزمين مصروف مي كنند. كساني كه عشق فرا راهشان را روشن مي كند و در پرتو تابان آن چشم جانشان بر روي راه هاي راستين چگونه زيستن و چگونه لذت بردن از دقايق هستي روشن مي شود. اين آدم هاي نادر قيمت ندارند. اين آدم هاي كمياب بايد كشف و شناخته و معرفي شوند. بايد راه و رسم زندگيشان براي ديگران سرمشق و الگو باشد. اين آدم ها هستند كه هنوز براي زيستن آدميان معنا مي يابند و وجود همين هاست كه زندگي را قابل تحمل تر مي كند. جالب اين كه اغلب اين آدم ها بسيار گمنام و ناشناخته اند.
يكي از اين آدم هاي نادر جوان گمنامي است به نام احياء ژاله سرولايت. او در روستاي دورافتاده اي به نام راز و جرگلان، در شمالي ترين قسمت هاي تركمن نشين ايران، كه هنوز مي توان در آنجا تركمن هاي اصيل و ناب يافت، زندگي مي كند. حرفه او آموزگاري است و واقعا خوشا به حال آن دانش آموزان روستايي كه توسط او آموزش مي بينند و از همان آغاز عشق سبز طبيعت در دل هاشان جوانه مي زند و چشم هاشان بر روي زيبايي ها و راز و رمزهاي طبيعت گشوده مي شود. او به شاگردان كوچك و كم سن و سالش مي آموزد كه چگونه طبيعت را ببينند، چگونه با آن رفتار كنند و چگونه آن را دوست داشته باشند.
اما كار و تلاش اين جوان معلم روستايي چيست كه باعث شده ما در صفحه «سفر و طبيعت» تا بدين پايه به تشويق او بپردازيم.
احيا ژاله سرولايت، معلم جوان سرولايتي عاشق طبيعت و عكاسي طبيعت است. در حقيقت او يك «طبيعت مرد» واقعي است كه تمام وقت آزاد خود را در دل طبيعت و حيات وحش مي گذراند. كار او عكاسي است، آن هم با ابتدايي ترين وسايل. و وقتي اهميت كار او را بيشتر در مي يابيم كه بدانيم او راز اصلي طبيعت را درك كرده و دانسته كه طبيعت راستين يعني طبيعت ريز و به اصطلاح ميني مال. او مي داند كه طبيعت فقط يك دامنه استپي سبز با پس زمينه اي از كوه و جنگل و يك اسب كهر كه در درون يال سبزينه پوش تپه به چرا مشغول است - تصويري كليشه اي كه به محض شنيدن نام طبيعت در ذهن بسياري از مردم ما متبادر مي شود ـ نيست.
او با صرف وقت و حوصله فراوان و با استفاده از استعداد خلاق خويش در دل طبيعت به جست وجو مي پردازد و شگفتي هاي كوچك را مي يابد و آنها را به تصوير مي كشد. آنان كه با عكاسي از طبيعت، به ويژه عكاسي ماكرو، آشنا هستند مي دانند اين مقوله چه قدر دشوار است. او ذوق و پشتكار را جايگزين تكنولوژي كرده است و عكس هايي از محيط اطراف زندگي خود، و البته گهگاه با سفر به اماكن دوردست، گرفته است كه از نظر اهميت با بسياري از عكس هاي حرفه اي عكاسان طبيعت برابري مي كند. ما در شماره  هاي آينده شما را با گوشه هايي از كار اين عكاس آشنا خواهيم كرد و البته از كليه عزيزاني كه از طبيعت عكاسي مي كنند مي خواهيم كارهاي خود را به همراه بيوگرافي و شرح عكس خود براي ما ارسال نمايند تا در صورت اهميت سوژه و كار، به نام خودشان چاپ شود.
اما در اين شماره با يكي از عكس هاي اين آموزگار عكاس آشنا مي شويد.
آنچه در عكس مي بينيد لانه يك حشره بي نظير است كه مي توان آنرا معماري بي نظير به حساب آورد. اين كرم خانه اي براي خود ساخته كه مي توان آن را - با توجه به مقياس هاي مهندسي - با يك آسمانخراش مقايسه كرد.
اين لانه، توسط كرم معمار، به اين صورت ساخته مي شود كه جانور ساخت آن را از مقطع زيرين شروع مي كند و چوب هاي هم اندازه جمع آوري كرده و به صورت مكعب درست مي كند و به تدريج كه رو به  بالا مي آيد، اندازه اضلاع لانه بزرگ و بزرگ تر مي شود و در بالا به يك سانتي متر مي رسد.
از نكات عجيب اين لانه، اولا هم اندازه درآوردن اين چوب ها توسط كرم است. و اين قابل توجه كساني است كه فكر مي كنند حيوانات فاقد هرگونه شعوري هستند. اين ساخت وساز نشان مي دهد كه اين كرم  - و البته بسياري از جانوران - كاملا با رياضي آشنا هستند.
دوم، چگونگي جفت وجور كردن و چسباندن چوب ها به يكديگر است به طوري كه هيچ روزنه اي باز نماند، و اين موضوع مبين آن است كه اين كرم با معماري آشناست.
سوم، استحكام مصالحي است كه به كار مي برد و نوع پيوند دادن آنها به يكديگر كه خود در زمينه مقاومت مصالح حائز اهميت است.
و آخرين نكته بسيار مهم در رابطه با اين لانه، دري است كه كرم براي لانه تعبيه كرده و داراي لولاست و باز و بسته مي شود.
اين كرم هنگام تغذيه - كه بيش تر شب ها و گاهي روزها انجام مي گيرد - آن مقدار از بدن خود را از لانه خارج مي كند كه دمش لاي در قرار گيرد و در بسته نشود، چرا كه در غير اين صورت بيرون مي ماند و نمي تواند به آساني به لانه برگردد. اين جانور با اين وضع از برگ هاي اطراف خود تغذيه مي كند و بعد به لانه بر مي گردد.
او لانه خود را در محلي روي بوته ها مي سازد كه غذاي مورد نيازش در نزديكي لانه وجود داشته باشد، آن هم به اندازه كافي، كه مجبور نشود براي تغذيه خيلي از لانه خود دور شود. طبق كاوش هاي آقاي احيا ژاله سرولايت، اين حيوان تا حدود سه سانتي متر در اطراف خود جولان مي كند و همين محدوده تغذيه براي او كافي است.
اين را هم بد نيست يادآور شويم كه كل طول و عرض اين معماري مستحكم ۵ سانتي متر در يك سانتي متر است.
يك بار ديگر براي اين آموزگار علاقه مند به طبيعت آرزوي موفقيت مي كنيم. او در گفت وگو با خبرنگار «سفر و طبيعت» از همه چيز اظهار رضايت مي كرد و با اين كه تمام حقوق ناچيز معلمي اش را صرف تحقيق و عكاسي مي كند، چندان شاكي و گله مند نبود. فقط مي گفت «كاش وسايل كافي عكاسي داشتم، آن وقت مي ديديد چه كارهايي عرضه مي كردم...»
و ما هم مي گوييم اي كاش متوليان امور به اين نداي راستين پاسخ دهند و لااقل امكانات لازم را در اختيار اين پژوهشگر پرتوان و با پشتكار كم نظير قرار دهند و به او كمك كنند تا بتواند هر چه بيشتر و مؤثرتر به دريافت هاي علمي و تحقيقي در رابطه با طبيعت و حيات وحش اين مملكت نايل آيد. ايدون باد.
گروه گزارش سفر و طبيعت

تابستان داغ و  رونق روزافزون گردشگري در ايران
توريست هاي سعودي در ايران
005695.jpg

* گردشگران سعودي مي توانند مستقيماً از دمام به شهرهاي تهران، شيراز و مشهد
پرواز كنند
آنچه در پي مي آيد نامه اي است از عربستان سعودي كه توسط سيدرشيد حسين نوشته شده است. او در اين نامه پيرامون ذوب يخ بين روابط تهران و رياض و اوجگيري گرايش در ميان شهروندان سعودي براي سفر به ايران اشاره مي كند.
عليرغم جاذبه هاي بي شماري كه كشور ايران دارد، در زماني نه چندان پيش، سفر توريستي و ديدار از اين كشور در سرزمين ما مرسوم نبود حتي ممكن بود مشكلاتي هم دربر داشته باشد. در همان وقت ها، مقامات سعودي پاسپورت يكي از دوستان مرا گرفتند و تقريباً يك سال بعد از ديدار او از ايران، به او بازگرداندند. او به طور آشكار، به خاطر سفر به ايران مورد تنبيه قرار گرفت.
از آن زمان تاكنون، به نظر مي رسد اوضاع به طرز قابل توجهي تغيير يافته است. به طوري كه دوست من قصد دارد، با اطمينان كامل، مجدداً، و اين بار به همراه خانواده اش، به ايران سفر كند.
در اين حال، يكي از ديپلمات هاي بلندرتبه ايراني خاطرنشان ساخت كه اشتياق و علاقه زيادي از سوي مردم عربستان سعودي براي ديدار از ايران مشاهده مي شود، به طوري كه در سه هفته نخست ماه ژوئيه ، فقط مأموران صدور ويزا در عربستان، حدود ۱۵ هزار ويزا براي توريست هاي سعودي صادر كرده اند.
به سبب گرايش فراوان توريست هاي سعودي، هواپيمايي ملي ايران (ايران اير) اخيراً پروازهاي هفتگي خود از دمام در عربستان سعودي به ايران و بالعكس را افزايش داده است. گردشگران سعودي اكنون مي توانند مستقيماً از دمام به شهرهاي تهران، شيراز و مشهد پرواز كنند. خطوط هواپيمايي عربستان سعودي نيز اكنون پروازهاي خود به ايران را برقرار ساخته است.
جامعه شيعه عربستان اكثراً در استان شرقي اين كشور زندگي مي كنند و بسياري از آنان به دلايل مختلف به ايران سفر مي كنند.
شرايط كاملاً متفاوت
شرايط با آنچه پس از انقلاب اسلامي ايران در سال ۱۹۷۹ وجود داشت، كاملاً تفاوت كرده است. در آن زمان درك متفاوتي راجع به خليج فارس و نظرات ايران پيرامون آن وجود داشت و سخن در مورد انقلاب ايران فراوان شنيده مي شد.
به هر حال،از اوايل دهه نود ميلادي در ايران تغييرات آغاز شد. وقتي خاتمي به رياست جمهوري دست يافت، او نيز تلاش خود را در جهت اصلاح نگرش ها نسبت به برنامه هاي ايران براي صدور انقلاب در منطقه و تشويق جوامع شيعي ساكن در كشورهاي حاشيه خليج فارس به منظور دستيابي به اعتقادات سياسي ويژه، مصروف داشت.
ظهور سناريو ژئوپلتيك در منطقه و افزايش حضور آمريكا در شبه جزيره نيز به تغيير نگرش ها در ايران و عربستان كمك كرد و دو نيروي برتر منطقه ضرورت بهبود و توسعه روابط خود را درك كردند.
هرج و مرج در بازار نفت و انرژي و سقوط در قيمت هاي نفت در دو سال پيش نيز، تهران و رياض را مجبور ساخت تا زمينه هاي مشتركي را در اين رابطه پيگيري كنند. شرايط غالب در بازار نفت و سقوط نهايي در بازارها تا چند سال پيش، همچنين دو كشور را وادار نمود تا دريابند كه هر دو نياز به ايجاد روابط نزديك تري دارند و بايد تلاش هاي خود را براي بهتر ساختن شرايط زندگي مردم منطقه هماهنگ سازند.
به نظر مي رسد همه اين واقعيات، رياض و تهران را به نزديكي هرچه مسالمت آميزتر و وفاق هرچه بيشتر با يكديگر سوق داده است. گفته مي شود، عوامل اقتصادي راه ها را براي نزديكي مردم و حكومت ها هموار مي سازد. برپايه گزارشات مؤسسه غول آساي پتروشيمي عربستان سعودي، اتحاديه صنايع پايه نفتي عربستان سعودي (SABIC)، نيز مشغول بررسي و امكان سنجي همكاري در زمينه پتروشيمي با ايران است. حتي يك دهه پيش تصور چنين امري محال مي نمود.
تعطيلات تابستاني
اكنون ايالات متحده و حتي ديگر قسمت هاي نيمكره غربي مقصد شهروندان عربستان سعودي براي گذراندن ايام گرم تابستان نيست؛ مقصدهاي تازه اي پيش چشم توريست ها قرار دارد. بسياري از سعودي ها به همراه خانواده خود راهي مالزي، امارات، مصر و پاكستان مي شوند تا تعطيلات تابستاني خود را بگذرانند و برگزاركنندگان تورها نيز آنان را به اين سمت و سوها هدايت مي كنند.
اكنون به نظر مي رسد كه ايران، به عنوان تازه ترين مقصد دلپذير و سرشار از جاذبه به اين ليست اضافه شده است.
ظاهراً نگاه به شرق، در برنامه ريزي تورهاي ايام تعطيل تابستان امسال مد روز است، و در اين ميان، ايران نماينده كامل شرق است. چشم ها همه به سوي ايران مي نگرند.

نگاه
مارمولكهاي مفيد
تازه هايي خواندني در باره مارمولكها
* برخلاف شايعات، مارمولك ها سم ندارند.
* برخلاف شايعات رايج در بين مردم مبني بر اين كه مارمولك ها سمي هستند، اين خزنده هيچ نوع سمي در بدن خود ندارد.

بسيار شنيده ايد كه بر اثر آلوده شدن غذا به سم مارمولك خانواده اي جان سپرده است ويا مارمولكي  در كتري آب جوش افتاده و همگي افرادي كه چاي را نوشيده اند حتي به بيمارستان هم نرسيده اند و در دم جان داده اند.
سيانور ماده اي سمي است و به محض رسيدن به نخاع سيستم عصبي را مختل خواهد كرد و باعث مرگ فرد مي شود.
بيچاره مارمولك ها كه به وجود چنين ماده اي در بدن خود متهم هستند. البته براي روشن شدن موضوع دلايل قانع كننده اي وجود دارد. مهندس پرويز بختياري، متخصص در امر خزندگان و پرندگان ايران، در اين باره مي گويد: از نظر علمي ثابت شده است مارمولك ها سمي به نام سيانور در بدن ندارند و اين مطلب توسط همه مجامع علمي دنيا تأييد شده است. در جهان هيچ مارمولكي نداريم كه نيش بزند و يا سم تزريق كند. اخباري كه كشته شدن افراد توسط سم مارمولك را شايع مي كند صحت ندارد، مدتي بعد نيز مشخص مي شود كه در غذاي آنها سم ريخته شده است. بختياري افزود: همه مارمولك هاي سطح جهان شناخته شده هستند. اين موجودات ۸ خانواده هستند كه به ۱۲۰ گونه تقسيم مي شوند. تنها دوگونه در آمريكاي جنوبي موجود است كه بزاق دهانش حساسيت ايجاد مي كند و اگر گاز بگيرد جاي دندان هايش ايجاد عفونت مي كند. اما به هر حال اين گونه نه در ايران است و نه كشنده است.
طبق آ خرين تحقيقات دكتر اندرسون و پروفسور پابن فوس، استادان دانشگاه بركلي آمريكا در ايران،  هيچ كدام از مارمولك ها مهلك نيستند و از جانب آن ها هيچ خطري انسان را تهديد نمي كند.
005690.jpg

بختياري در ادامه افزود: من شخصا مارمولك ها را در منزل نگهداري كرده ام و آزمايشات مختلفي روي آ ن ها انجام  داده ام. اين حيوان را به پستانداران و پرندگان گوناگون خورانده ام. چند تاي ديگر  را در آب جوشانده ا م و به حيوانات ديگر تزريق كرده ام . مسلما چنانچه سيانور در بدن مارمولكها ي مورد آزمايش وجود داشت همه حيوانات را مي كشت، اما هيچ اتفاقي رخ نداد و حتي رفتار آن ها تغيير نكرد. چندي پيش در برنامه اي كه از شبكه ۳ سيما پخش شد فردي هندي را نشان داد كه مارمولكي را زنده در دهان گذاشت و خورد و هيچ اتفاقي براي او نيفتاد. يورومكيس از جمله مارمولك هايي است كه شامل سه گونه است و كاملا گياه خوار است. اين حيوان به عنوان منبع غذايي توسط بعضي عرب ها استفاده مي شود. خانواده ديگر بزمجه ها هستند كه در ايران دو گونه از آن وجود دارد. اين خزنده حتي مارها و موش ها را مي خورد. به غير از دوخانواده مذكور آكاماها، اسكيك ها، گكوها و ... همگي حشره خوارند.
در نظر بگيريد اگر دولت بخواهد مزارع را از آفات و حشرات موذي پاك كند با صرف هزينه هاي بسيار سنگين مواجه خواهد شد. علاوه بر آن سم پاشي باعث آلودگي محيط  زيست مي گردد. اما مارمولك ها اين كار را بدون صرف هيچ هزينه اي انجام مي دهند. اين موجودات شكار شبانه مي كنند و حشرات را طعمه قرار مي دهند در نتيجه با خوردن آن ها كنترل بيولوژيك را انجام مي دهند و اگر خزندگان را از چرخه بيولوژيكي حذف كنيم طي ۲ تا ۳ سال هيچ مرتعي باقي نخواهد ماند. در اين صورت حشرات به صورت تصاعدي زياد مي شوند و همه مزارع را از بين مي برند.
نكته حائزاهميت ديگر اين است كه خانواده گكوها به محض احساس خطر دم خود را از بدن جدا مي كنند.
حيوان به محض هجوم دشمن با اين كار مهاجم را سرگرم تكان خوردن دم خود مي كند و مارمولك فرصت فرار پيدا مي كند. پس از مدتي هم دم حيوان ترميم مي شود. دانشمندان تحقيقاتي در اين مورد انجام داده اند و اميدوار هستند بتوانند با استفاده از اين ويژگي اعضاي جدا شده بدن انسان را پيوند بزنند.
طي تحقيقاتي كه استادان دانشگاه بركلي انجام دادند از روي DNA دوگونه مشابه آ گاما تاريخچه اشتقاق قاره ها را حدس مي زنند. مطالعه مرز مشترك حيوانات شمال البرز و جنوب آن نيز اقدامي ارزشمند است كه با استفاده از آزمايش مذكور قابل بررسي است.
طبعا نتايج اين تحقيقات مي تواند رابطه بين فلات مركزي آفريقا و قسمت شمالي متعلق به آسيا را روشن كند. همه اين علوم نتايج مطالعه بر روي حيوانات است. حال شما قضاوت كنيد مارمولك ها در چرخه طبيعت براي انسان ها مفيد هستند يا مضر؟

خبر و نظر

خبر: شوراي شهر قم طرح ايجاد بزرگترين مجموعه تفريحي استان را تصويب كرد.
نظر: شهر قم از ديرباز به عنوان شهري مذهبي و مكان تحصيل علوم ديني شناخته مي شده است.
حرم مطهر حضرت معصومه(س) ، مسجد جمكران و حوزه علميه باعث شده هر هفته جمع كثيري از هموطنان و حتي گردشگران خارجي به اين شهر سفر كنند. با تصويب ايجاد مجموعه تفريحي بزرگ قم ، از اين پس گردشگران بيشتري جذب اين استان خواهند شد.
قم با شرايط آب و هوايي خاص مي تواند گردشگران داخلي و خارجي را مجذوب خود كند ، رودخانه شور ، درياچه نمك و نوع پوشش استپي اين استان در جاي خود جذابيت هاي خاصي دارد.
با احداث مجموعه تفريحي قم ، يكي از بزرگترين معضلات گردشگران در رابطه با اسكان تا حدي رفع خواهد شد و به جز زايران كه گردشگران فعلي اين شهر محسوب مي شوند ، اكوتوريست ها هم به اين استان سفر خواهند كرد.

ماجراهاي طبيعت
آخرين زوزه
قسمت چهارم
005685.jpg

اثر:ارنست تامپسون ستون
برگردان:حميد ذاكري
***
اين تنها نمونه اي از ده ها تجربه من با سم بود. بالاخره متقاعد شدم كه سم حريف غارتگر بزرگ نخواهد بود و بايد منتظر رسيدن تله هاي سفارش داده شده مي ماندم. در مدت انتظار همچنان به طعمه گذاري ادامه مي دادم ولي نه براي لوبو و دسته اش، كه مي دانستم بيهوده است، بلكه براي ديگر گرگ ها وجانوران موذي مرغزار.
در همين ايام واقعه اي روي داد كه به خوبي حيله گري و شيطان صفتي لوبو را آشكار مي ساخت. قبلاً هم گفتم كه يكي از سرگرمي هاي گروه لوبو حمله به گوسفندان بود، در حالي كه به ندرت گوشت آن را مي خوردند. معمولاً  گله هاي داراي يك تا سه هزار گوسفند، دو چوپان و گاه يك چوپان بيشتر ندارند. شب ها گله در نزديك ترين پناهگاه اطراق مي كند و هر يك از چوپانان يك طرف گله مي خوابند. گوسفند ها آن قدر ابله هستند كه با كوچك ترين حادثه اي رم مي كنند، اما طبيعت آنها عجيب به هم نزديك است. شايد بشود گفت يك گله گوسفند فقط يك گوسفند است! بنابراين رهبري اگر داشته باشند بسيار متشكل و وحدت پذيرند.
چوپانان اين خصيصه را خوب مي دانند و به همين دليل چند تا بز در ميان گله رها مي كنند. گوسفند، برتري استعداد و هوشياري پسرعموي ريش دارش را خوب مي فهمد و وقتي واقعه غيرمنتظره اي در هنگام شب پيش بيايد گله دور بزها جمع مي شود و بدين ترتيب اغلب از گسيختگي و رم كردن كه باعث نابودي وكشته شدن گوسفندان مي شود نجات مي يابند. اين روش قديمي بارها و بارها امتحان شده و گله را از آسيب گرگ درامان داشته است. اما هميشه اينطور نيست، خصوصاً  اگر مهاجم، هوشياري قوي پنجه و تيز انديشه باشد.
يك شب در اواخر ماه نوامبر دو چوپان مورد حمله گرگ ها واقع شدند. گله پيرامون بزها جمع شد، بزهايي كه نه احمق بودند ونه ترسو، بر زمين سخت مي ايستادند و شجاعانه دفاع مي كردند. اما افسوس كه امشب وضع فرق مي كرد. دسته اي كه به سراغ آنان آمده بود رهبر معمولي نداشت. لوبوي كهن، هيولاي شب هاي كرامپا، خوب مي دانست كه بزها نيروي روحي و مركز ثقل اعتماد به نفس گله هستند. پس با شتاب به ميان انبوه گوسفندان پريد و در چشم بر هم زدني آن جلوداران بينوا را به خون كشيد و بر خاك انداخت. دمي بعد گوسفندان همچون لشكري شكست خورده و وحشت زده در هزار جهت روبه گريز نهادند و صحنه اي هولناك از كشتار پديد آمد. در هفته هاي بعد تقريباً هر روز به چوپانان خسته اي برمي خوردم كه با ديدن من با نگراني مي پرسيدند: «آيا يك دسته گوسفند سرگردان در اين اطراف نديده اي؟» و من اغلب مجبور بودم كه بگويم چرا ديده ام. يك روز جواب مي دادم: «بله، ۵ يا ۶ لاشه نزديك چشمه الماس افتاده بود.» و روز بعد: «يك دسته گوسفند را ديدم كه هراسان به طرف تپه بالا مي رفتند.» يا : «نه من نديده ام اما خوآن مايرا دو روز پيش حدود بيست گوسفند را ديده كه تازه كشته شده بودند.»
سرانجام تله ها رسيدند. من و دو همكارم تمام هفته را كار كرديم تا آنها را درست تنظيم كنيم. براي هر چه مطمئن تر كار گذاشتن دام ها از هيچ تلاشي فروگذار نكرديم. روز دوم براي سركشي به دام ها به راه افتادم و با ديدن اولين تله متوجه شدم كه لوبو به سراغ آن آمده، دام هاي بعدي هم به همچنين، همه را بازرسي كرده بود. از روي خاك هاي اطراف و آثار پا به خوبي مي توانستم بفهمم آن شب چه كرده است. ابتدا در اطراف قدري يورتمه رفته و اين سو و آن سو دويده بود و اگر چه ما تله ها را به دقت مخفي كرده بوديم، فوراً اولين دام را كشف كرده بود. سپس گروه را متوقف كرده و دور تله را با شكيبايي و احتياط كامل به پنجه و ناخن كنده و آن را آشكار ساخته بود بعد در آن تاريكي تمام اجزاي دام را از زنجير گرفته تا كنده بررسي كرده و به افراد خود نيز نشان داده بود و بعد آن را همان طور دست نخورده- و عمل نكرده- رها كرده و به سراغ تله هاي بعدي رفته بود. با شگفتي به منظره اي كه در پيش چشمم بود نگاه مي كردم و نمي توانستم در دل از تحسين هوش اعجاب انگيز لوبو خودداري كنم. او بيش از دوازده دام را به همان شكل كشف و آشكار ساخته بود. به زودي متوجه شدم به محض اين كه چيزي سوءظن او را برانگيخته فوراً  تغيير مسير داده است.
بنابراين ،اين بار دام ها را به شكل H كار گذاشتم، يعني دو رديف تله در دو طرف و يك تله در وسط كه شكل H را تكميل مي كرد. چيزي نگذشت كه شكست تازه اي را تجربه كردم. لوبو به ميان دام آمد نزديك تله وسطي ايستاد. نمي توانم بگويم چه نيرويي، اما مي دانم نيرويي مرموز در او بود كه از خطر آگاهش مي ساخت. دقيقاً متوجه شده بود كه چيز خطرناكي دور او را احاطه كرده است. سر جاي خود ماند، براق و هوشيار به اطراف نگريست. حتي يك اينچ از جاي خود تكان نمي خورد، نه به چپ نه به راست. بعد آهسته و آرام شروع به عقب نشيني كرد. دقيقاً پا جاي پاي قبلي اش مي گذاشت و بدين ترتيب به نحو اعجاب انگيزي از ناحيه خطر دور شد!
بعد به پشت برگشت و آن قدر با پاهاي عقب سنگ و كلوخ بر تله ها انداخت كه همگي عمل كردند و خنثي شدند. مرتباً روش دام گذاري را تغيير مي دادم و او مرتباً آنها را كشف مي كرد و به من مي خنديد!  هرگز فريب نمي خورد، دانايي اش شكست ناپذير مي نمود و شايد مي توانست تا به آخر عمر همچنان شكست ناپذير بماند، اما او هم مشكل بسياري از قهرمانان را داشت، قهرماناني كه به تنهايي شكست ناپذير بودند اما با اتحاد و دوستي با كساني كه چون آنان با اراده و مقاوم و سخت نبودند در دام زمان افتادند و در برابر شكست سرفرود آوردند. آري، سلطان كرامپا نيز از همين قهرمانان بود؛ او نه از من، كه از ياران خويش شكست خورد.
يكي دوبار، شواهدي ديده بودم كه نشان مي داد دسته كرامپا داراي نقصان هايي است. علائم بي نظمي را در گروه مشاهده كردم، مثلاً چند بار جاي پاها نشان مي داد كه يك گرگ كوچكتر جلوتر از رهبر گروه دويده است. اين موضوع را يكي از كاوبوي هاي همراه من نيز ديده بود:
-«امروز آنها را ديدم. خط  شكن وحشي گروه بيانكاست.»

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   روزنت  |   سفر و طبيعت  |   سياست  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |