هيات وزيران به رياست محمود جم، در چنين روزي در سال ۱۳۱۴ پيشنهاد فرهنگستان زبان، مبني بر تغيير نام ۳۰ شهر ايران را تصويب كرد. بر مبناي اين مصوبه نام شهر قمشه به شهرضا، ناصري به اهواز، عباسي به بندرعباس، انزلي به بندر پهلوي، اروميه به رضائيه، سلماس به شاهپور، هارون آباد به شاه آباد غرب، بارفروش به بابل، سخت سر به رامسر، عبادان به آبادان، دهكرد به شهركرد، علي آباد به شاهي، نصرت آباد به زابل، محمره به خرمشهر، استرآباد به گرگان، دزداب به زاهدان، تون به فردوس، ترشيز به كاشمر، فيض به شهداد، عراق به اراك، خورموسي به بندر شاهپور، بمپور به ايرانشهر، حسين آباد پشتكوه به ايلام، مال امير به ايذه، بني طرف به دشت ميشان، فلاحيه به شادگان، ده نو به نوشهر، مشهدسر به بابلسر، هفاجيه به سوسنگرد، واشرف به بهشهر تغيير يافت.
ساعت ۴۵/۸ صبح روز ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ ميلادي، يك هواپيماي بوئينگ ۷۶۷ متعلق به شركت هوايي آمريكن ايرلاين با ۲۰ هزار گالن بنزين به برج شمالي مركز تجارت جهاني در نيويورك برخورد كرد. در حالي كه ماموران پليس و آتش نشاني سرگرم تخليه برج ها از مردم وحشتزده بودند و دوربين هاي تلويزيوني تصاوير برج شعله ور و خبرهاي ناقصي حاكي از برخورد يك هواپيماي ناشناس به آن را پخش مي كردند، تماشاچيان تلويزيون يكي از عجيب ترين لحظات زندگي خود را تجربه كردند. يك هواپيمايي بوئينگ ۷۶۷ ديگر، با آرم يونايتد ايرلاين وارد تصوير شد، مسير خود را اندكي اصلاح كرد و مستقيم به سوي برج جنوبي رفت. پس از آن تنها دود بود و شراره هاي آتش و صداي گزارشگراني كه به لكنت افتاده بودند.
ساعتي بعد هنوز بهت ناشي از حوادث عجيب نيويورك فروكش نكرده بود كه سومين هواپيما خود را به ساختمان مركز پنتاگون در واشنگتن كوبيد. برخورد اين هواپيماي بوئينگ ۷۵۷ به مركز نظامي ايالات متحده ۱۲۵ قرباني نظامي و غيرنظامي روي زمين به جا گذاشت، در حالي كه تمامي ۶۴ سرنشين هواپيما نيز جان باختند.
اين پايان كابوس نبود. ۱۵ دقيقه بعد اوج وحشت در نيويورك فرارسيد. برج جنوبي مركز تجارت جهاني لرزيد و لحظه اي بعد در ميان دود و غبار فرو ريخت. ديگر همه مي توانستند سرنوشت برج شمالي را پيش بيني كنند. ساعت ۳۰/۱۰ اين پيش بيني عملي شد و برج شمالي نيز فرو ريخت. حدود سه هزار تن در جريان انفجار و فروريختن برج هاي مركز تجارت جهاني كشته شدند كه ۳۴۳ آتش نشان و ۲۳ مامور پليس در ميان آنها بودند. از ميان كساني كه به هنگام خراب شدن برج ها در مركز تجارت جهاني حضور داشتند تنها ۶ تن زنده ماندند. حدود ده هزار نفر ديگر در اطراف برج ها مجروح شدند كه بعضي از آنها صدمات شديدي برداشتند.
در اين حال يك هواپيماي ديگر، ۴۰ دقيقه پس از برخاستن از باند فرودگاه نيوآرك در نيوجرسي ربوده شد. از آنجا كه اين هواپيما با تاخير پرواز كرده بود مسافرانش با تلفن همراه از ماجراي حملات نيويورك و واشنگتن مطلع شده بودند. بنابراين گروهي از مسافران و خدمه پرواز كه دريافته بودند ماجرا يك هواپيماربايي معمولي نيست و با تن دادن به خواست هواپيماربايان، بختي براي زنده ماندن نخواهند داشت، تصميم به مقاومت گرفتند.
توماس برنت يكي از مسافران، با تلفن همراه به همسرش گفت: مي دانم كه همگي ما خواهيم مرد. سه نفر از ما تصميم گرفته ايم كه كاري كنيم.
همچنين صداي تاد بيمر، مسافر ديگر هواپيما، از طريق موبايلش كه به عمد روشن گذاشته بود، شنيده شد كه گفت: خب بچه ها! حاضرين؟ بزن بريم!
ساندي برادشاو، از خدمه پرواز در تماس با شوهرش شرح داده است كه در آشپزخانه هواپيما مشغول پركردن ظرف هاي آب جوش است. آخرين جملاتي كه او به شوهرش گفت اين بود: همه به قسمت درجه يك رفته اند، بايد بروم.. خداحافظ...
جزئيات زيادي از آنچه در اين هواپيما رخ داد به دست نيامده است. به نظر مي رسد مسافران و خدمه پرواز با ۴ هواپيماربا درگير شده اند و كنترل هواپيما از دست همه خارج شده است. مردمي كه از روي زمين شاهد ماجرا بوده اند، هواپيماي بزرگي را ديده اند كه با سرعت ۵۰۰ مايل در ساعت، در دشتي در غرب پنسيلوانيا سقوط كرده است.
تمام ۴۵ سرنشين اين هواپيما كشته شدند. هدف هواپيماربايان دقيقا مشخص نيست اما به نظر مي رسد مقصد آنها كاخ سفيد، ساختمان كنگره، كمپ ديويد يا يكي از نيروگاه هاي اتمي آمريكا بوده است.
بعدها عاملان حملات ۱۱ سپتامبر، مرداني از عربستان سعودي و چند كشور عربي ديگر شناسايي شدند كه با سازمان تروريستي القاعده مرتبط بودند.
درباره اهميت حوادث ۱۱ سپتامبر سخنان زيادي گفته شده است. شايد بتوان تمام اين سخنان را چنين خلاصه كرد: تاريخ جهان معاصر دو بخش دارد: پيش از ۱۱ سپتامبر و پس از آن.
روز ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۳، سالوادور آلنده، رئيس جمهور چپ گراي شيلي و نخستين ماركسيستي كه به شيوه اي دمكراتيك به رياست يك كشور برگزيده شده بود، در اثر كودتاي ارتش بركنار شد. پس از اين كودتا دوران طولاني ديكتاتوري پينوشه آغاز شد.