فريبا صحرايي
|
|
اشاره: نظام آموزش عالي امروزه با داشتن كاركردها و وظايف بسيار حساس و در عين حال متنوع به يكي از اركان اصلي و بديهي در توسعه پايدار بدل شده و مسئوليت توليد و افزايش دانش جديد و يافته هاي علمي مورد نياز بخش هاي مختلف اجتماعي و نيز تربيت و تأمين نيروي انساني متخصص و مورد نياز را عهده دار است. همزيستي بخش اعظم كاستي ها و معضلات اين نظام در كشور ما طي دوره هاي مختلف تاريخي از آغاز تا به امروز موجب شده تا همواره دست اندركاران اين بخش در آرزوي به سامان سازي اين نظام و خروج از بحران هاي موجود دست به طراحي برنامه هايي ميان مدت و كوتاه مدت زده و اندوخته هاي مادي و معنوي زيادي را در اين راه مصروف دارند. صرف نظر از ميزان كارآمدي و روايي برنامه ريزي هاي انجام شده در حوزه آموزش عالي كشور، بايد اذعان داشت اين نوع برنامه ريزي نيز همچون بسياري ديگر از فعاليت هاي آينده نگر در كشور ما، كمتر مبتني بر اطلاعات و داده هاي علمي از وضع موجود بوده و از اين حيث به طور جدي دچار ضعف است. هنوز، شايد شاخص هاي كيفيت سنجي در اين بخش به طور دقيق، يا اصلاً تعريف نشده و يا در حد بسيار ابتدايي باقي مانده و بررسي و ارزيابي از وضع موجود بيش از هر چيز به مجموعه اي آمار و ارقام خام و اوليه محدود گشته است. در آستانه تدوين برنامه پنجساله چهارم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور و نيز همزمان با آغاز سال تحصيلي جديد در دانشگاهها و مراكز آموزش عالي كشور درصدد برآمديم تا به منظور ارائه دورنمايي از وضعيت كنوني دانشگاهها و نظام آموزش عالي كشور از نظرگاه دانشگاهيان، كارشناسان و صاحب منصبان و مديران اجرايي اين بخش، سلسله مطالبي را با اين مضمون تدوين نماييم. آنچه مسلم است در پاسخگويي به پرسش هاي اين گزارش برخي دلسوزانه و به شهامت و برخي نيز با حفظ ملاحظاتي خاص ظاهر شدند، اما با تمامي اين اوصاف همگي، تقريباً، متفق القول بر ضرورت توجه بيشتر به بخش آموزش عالي و كيفيت گرايي در اين حوزه تأكيد داشتند.
آنچه از لابه لاي نظرات صاحبنظران برمي آيد بر اين نكته تأكيد دارد كه انفعال زدگي در قبال نياز جامعه براي ورود به دانشگاه و در يك كلام كميت گرايي و نيز كمبود امكانات موجود و مشكلات مديريت در دانشگاهها در زمره اهم كاستي هاي وضع موجود قرار دارند.
دانشگاهها منفعل در قبال نياز جامعه
دكتر رضا منصوري، معاون پژوهشي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، «كميت گرايي»در نظام آموزش عالي را مهمترين مشكل موجود در اين بخش دانسته مي گويد: در واقع دوران تورمي كه از دهه ۶۰ به اين سو، در آموزش عالي داشتيم، هنوز كمابيش ادامه دارد و اين نكته بيانگر اين واقعيت است كه به دليل رشد جمعيت متقاضي ورود به دانشگاه و مواجهه با موج جمعيت در اين بخش بيشتر به سمت ارتقاي كمي رفتيم و اين يكي از عيوبي است كه هنوز در كل نظام آموزش عالي ما وجود دارد.
هنوز كميت گرايي در دانشگاههاي ما حاكم است كه بالطبع كاستي ها و مشكلات ديگري را نظير كاهش سطح علمي دانشگاه، كاهش سطح كيفي اعضاي هيأت علمي، محدوديت در تنوع درسها، كيفيت ساعات تدريس و كار پژوهشي استادان و... به دنبال دارد و تمامي اين عيوب در نهايت مستقيماً بر كيفيت آموزشي و كيفيت خدمات دانشگاه به جامعه، تأثير مي گذارد.
عضو هيأت علمي دانشگاه صنعتي شريف با تأكيد بر ضرورت توجه جدي به «كيفيت گرايي» در دانشگاههاي كشور، مي گويد:بايد اميدوار بود كه زماني توجه به كيفيت در دانشگاهها افزايش پيدا كند.
وي اضافه مي كند: اگرچه در حال حاضر از نظر تعداد مقالات علمي بين المللي در دانشگاهها شاهد رشد قابل توجهي هستيم و بررسي هاي انجام شده حاكي از آن است كه امسال در برخي دانشگاهها با رشد چند درصدي مواجه بوديم و يا از نظر تعداد قراردادهاي دانشگاه با بخش صنعت و دستگاههاي اجرايي، رشد خوبي داشتيم.
هنوز دور از واقعيت خواهد بود كه بگوييم توجه جدي و مناسب را «به كيفيت گرايي» در دانشگاه آغاز كرده ايم. بدين معنا كه مجموعه اين نكات مثبت هنوز نشان دهنده اين نيست كه دانشگاههاي ما وارد مرحله مهم «كيفيت گرايي» شده اند.
سرپرست مركز تحقيقات علمي كشور همچنين با اشاره به دو وظيفه مهم تربيت نيروي انساني روز آمد از طريق انجام پژوهش و پاسخگويي به نيازهاي پژوهشي جامعه به عنوان كاركردهاي مهم دانشگاه در عصر حاضر، مي گويد: در مورد كاركرد اول، يعني تربيت نيروي انساني متخصص و كار آمد، متأسفانه فقط به تعداد دانشجوياني كه جذب مي شوند توجه مي شود ولي تطبيق اين عده با جامعه اصلاً انجام نمي شود.
حال آنكه اين نيرو مي بايست پاسخگوي نياز جامعه باشد، نه فقط پاسخگوي پدران و مادران. در اينجا ما كم مي آوريم، چون نوع پذيرش و آموزش را در دانشگاه كمتر با نيازهاي جامعه تطبيق مي دهيم.
وي مي گويد: در خصوص كاركرد دوم هم هنوز زود است كه بگوييم دانشگاهها به نيازهاي پژوهشي جامعه پاسخ مي دهند، هر چند قدم هاي اوليه برداشته شده است.
وي مهم ترين اولويت كاري دانشگاههاي كشور را تعيين و تعريف مأموريت ذكر كرده، معتقد است:
هنوز معلوم نيست تفاوت دانشگاه زابل با شريف و يا دانشگاه تهران در چيست؟ و هنوز مأموريت و اهداف دانشگاه به درستي در كشور ما مشخص نشده، در حالي كه تفاوت دانشگاهها با يكديگر تنها در كوچكي و بزرگي خلاصه نمي شود، بايد تمايز در مأموريت هايشان وجود داشته باشد.
دكتر منصوري تأكيد مي كند: در واقع فشار خارجي از سوي جامعه و فشار كميت از سوي خانواده ها موجب شده تا دانشگاههاي ما يا فرصت تعريف مأموريت را نداشته باشند و يا اصلاً نتوانند مهاري بر وظايف تعريف شده داشته باشند. در حالي كه آموزش تنها بخشي از وظيفه دانشگاه را تشكيل مي دهد ودانشگاههاي ما بايد سعي كنند برنامه هاي كوتاه مدت و ميان مدت خود را طوري طراحي كنند كه قبل از هر چيز اهداف و وظايف آنها مشخص باشد.
وي مي گويد: دانشگاه نبايد منفعلانه پاسخگوي فشار جامعه باشد. بلكه مي بايست در چارچوب «مديريت تحول و تفكر» مأموريت ها و اهداف خود را تعريف كند و به آن سمت حركت نمايد؛ كاري كه تا الان به طور جدي انجام نشده است.
امنيت اجتماعي ضرورت نخست
دكتر حسن ظهور رئيس دانشگاه پيام نور، كمبود بودجه و امكانات مالي را مهم ترين مشكل فعلي دانشگاهها دانسته و در ارزيابي از وضع موجود دانشگاهها مي گويد: ارزيابي از جهات مختلف، مي تواند متفاوت باشد. اما به طور كل، آموزش عالي نه فقط در ايران بلكه در بسياري از كشورهاي دنيا با كمبود بودجه مواجه است و طبيعي است بدون در اختيار داشتن بودجه و امكانات لازم، نمي تواند به اهداف خود در زمينه هاي مختلف تحقيقاتي، خدمات رساني به جامعه، تربيت نيروي انساني متخصص و ... جامه عمل بپوشاند.
عضو هيأت علمي دانشگاه صنعتي شريف ضمن برشمردن منابع مالي ممكن براي دانشگاهها مي گويد: كمك هاي دولتي، كمك هاي مردمي، شهريه و خدمات مختلف پژوهشي براي بخش هاي مختلف جامعه مهمترين منابع تأمين درآمد دانشگاهها را تشكيل مي دهند كه در كشور ما به دليل پايين بودن كمك هاي مردمي و مشكلات موجود در وصول شهريه و قراردادهاي مشترك دانشگاه و صنعت، اتكاء اصلي بر كمك هاي دولتي است كه اين كمك ها هم در حد انتظار نبوده و اين قضيه موجب شده تا امكانات و تجهيزات علمي محدود بوده و سطح حقوق اساتيد پايين باشد و در مجموع كيفيت آموزشي دانشگاه دچار افت شود.
وي امنيت اجتماعي و تأمين امكانات و زمينه هاي لازم براي رشد علمي را از مهمترين عوامل رشد دانشگاهها دانسته و مي گويد: دانشگاه جزء جدايي ناپذير جامعه است و طبعاً تحت تأثير تمامي مسائل اجتماعي، اقتصادي و سياسي قرار مي گيرد، اما آنچه در شرايط كنوني ضرورت دارد، بيشتر تأمين آتيه اعضاي هيأت علمي، امنيت شغلي و ارج نهادن به علم و عالم در جامعه است.
وي با اشاره به سطح كيفي دانشجويان ورودي و فارغ التحصيلان دانشگاههاي كشور مي افزايد: افرادي كه وارد دانشگاه مي شوند نسبتاً از استعداد بالايي برخوردارند و اين قضيه قدري كاستي هاي موجود در خصوص كيفيت آموزشي را جبران مي كند و در مجموع كه نگاه مي كنيد دانشگاههاي ما فارغ التحصيلان خوبي تربيت مي كنند. ريزش دانشجو در دانشگاه بالا نيست و فارغ التحصيلان ما از حدنصاب كيفي نسبتاً خوبي برخوردارند، چنانچه وقتي از كشور مي روند به راحتي به موفقيت هاي علمي دست مي يابند.
دكتر ظهور، جناحي شدن و سياسي شدن دانشگاه را آفت بزرگي براي دانشگاهها دانسته مي گويد:دانشگاه بايد از تمامي مسائل سياسي مستقل باشد، راه خود را برود و خودش تصميم بگيرد و اگر جهت گيري هاي سياسي وارد دانشگاه شود قطعاً روي رشد كمي و كيفي دانشگاهها اثر نامطلوب خواهد گذاشت.
كيفيت ورودي پايين كيفيت خروجي هم...
دكتر نبي سربلوكي استاد با سابقه علوم پايه دانشگاه تهران با اشاره به شاخص هايي چون تعداد مقالات علمي بين المللي دانشگاهها، منابع علمي و كتابخانه اي موجود و نسبت استاد به دانشجو در دانشگاههاي كشور به ارزيابي وضع موجود دانشگاهها پرداخته و مي گويد: در حال حاضر با توجه به رشد تعداد دانشجويان كشور كه نسبت به قبل از انقلاب به ده برابر افزايش يافته و با توجه به تعدد دانشگاههاي موجود و رشته هاي تحصيلات تكميلي، بايد ببينيم آيا توانستيم پا به پاي رشد تعداد دانشجو، امكانات علمي را در كشور به همان نسبت زياد كنيم يا نه؟
متأسفانه در چند سال گذشته به دلايل مختلف، منابع و امكانات علمي، كتب و مقالات بين المللي دچار ركود بوده و اشتراك مجلات اكثراً قطع شده و در كل كشور فقط سه دانشگاه قادر به ادامه اشتراك مجلات معتبر خارجي بودند و اشتباه بزرگي كه رخ داده اين بوده كه مسئولان خواستند اينترنت را جايگزين منابع علمي مكتوب كنند.
در حالي كه سالانه حدود ۶۰ ميليون دلار بابت خريد مجلات علمي مي داديم، اتخاذ تصميم قطع اين بودجه از سوي مسئولان وزارتخانه، آن هم به نام صرفه جويي اقتصادي، قطعاً لطماتي به مراتب بدتر و سنگين تر از كار صدام به كشور خواهد زد، چرا كه لازمه رشد علمي و تكنولوژي مملكت دسترسي به منابع علمي و جديد است.
وي تعداد مقالات كيفي بين المللي در دانشگاهها را شاخص ديگري براي بررسي وضع موجود دانسته و معتقد است: علي رغم اين كه به خود مي باليم كه رشد مقالات در نهايت و توليد علمي داريم، هنوز تعريفي از مقاله علمي و توليد علمي نداريم.
اين كه به چيزي مي گوييم توليد علمي و اصلاً مگر مي توان چنين واژه اي را در اين حوزه به كار برد. صرف نظر از تعداد مقالات علمي كه به زبان بيگانه در كشور منتشر مي شوند و ضابطه اي هم براي تعيين سطح كيفي آنها وجود ندارد، از نظر تعداد مقالات كيفي چاپ شده در مجلات معتبر جهاني، بايد ديد در چه وضعي به سر مي بريم. اين مقالات در كدام مجلات درج شده اند و تعداد ارجاعات به آنها در چه وضعيتي است. وي مي گويد: به طور مثال در رشته هاي علوم و مهندسي در حال حاضر ۵ هزار مجله نمره دار در كشور موجود است كه حدود ۶ درصد بالاي ۸۰ امتياز و مابقي داراي امتياز فوق العاده پاييني (زير يك) هستند.
وي مي گويد: در زمينه تعداد ارجاعات به مقالات علمي به عنوان شاخص كيفي علم سنجي، در سال ۲۰۰۲ در مجموع از نظر انتشار مقاله جهش داشتيم و بهترين ارجاعات به مقالات فيزيك يا شيمي بوده كه در اين بخش درصد ارجاعات خارجي نسبتاً پايين بوده است. در اين حوزه در يك دوره ۷ ساله بهترين شيميدان ايراني حدود ۱۳۰ مقاله بين المللي با ۵۰۰ ارجاع داشته كه ۷۰ درصد اين ارجاعات توسط خود وي، ۲۰ درصد توسط همكاران ايراني او و ۱۰ درصد توسط مخاطبان خارجي صورت گرفته. در حالي كه در همين دوره نفر اول شيمي دنيا ۱۲۷ مقاله بين المللي با ۲۶ هزار و ۵۰۰ دفعه استناد داشته كه درصد بالايي از آن ارجاعات خارجي بوده است.
استاد دانشگاه تهران، پايين بودن نسبت استاد به دانشجو را در كشور يكي ديگر از كاستي هاي حال حاضر دانشگاهها خوانده، مي گويد: در حال حاضر تعداد دانشجو به استاد فوق العاده بالاست و اين كسر درست عكس دنياست.
و اين به خودي خود نشان دهنده آن است كه ما نمي توانيم كيفيت داشته باشيم. اين مشكل البته به دوره هاي تحقيقاتي و تحصيلات تكميلي ما هم سرايت كرده. توسعه يكدفعه دوره هاي دكترا، به اين مشكل دامن زده و موجب افت كيفي فارغ التحصيلان شده و اين در حالي است كه ما امكانات را هم افزايش نداديم و كتابخانه هاي دانشگاهي عملاً تعطيل شدند.
دكتر سربلوكي مي افزايد: نگراني ما بيش از آن كه از كتب درسي در دانشگاه باشد، بي ميلي و بي رغبتي دانشجو به درس و تحصيل و فراگيري علم است.
اين ويژگي متأسفانه در دوره هاي دكترا بيشتر به چشم مي خورد، چرا كه در اين مقطع دانشجو ناچار به تأمين و تشكيل زندگي خانوادگي است و تنها بخشي از انرژي و وقت خود را صرف كارهاي علمي مي كند.
در حال حاضر سطح كيفي و معلومات وروديهاي به دانشگاه از آموزش و پرورش قدري نگران كننده است و آموزش و پرورش ما كيفيت لازم را ندارد.
وي از برخورد سياسي وقضايي با دانشجو و دانشگاه به عنوان عاملي مضر ياد كرده، مي گويد: در پايان سال تحصيلي گذشته شاهد عدم برگزاري به موقع امتحانات بوديم و احساس وجود ناامني و ناپايداري در دانشگاه و تدام چنين روندي اوضاع را خطرناك خواهد كرد. وي مي افزايد: دانشگاه محيطي آرام مي طلبد، با مديريت علمي و غيرسياسي.
در حال حاضر كه دانشگاهها بدون داشتن وزيري در رأس وزارت علوم، كار خود در آغاز مي كنند، قطعاً استادان روي اين موضوع حساس هستند. اگر مديريت ارشد اين حوزه بيش از آن كه به كار علمي و زيربنايي بپردازد به سمت كارهاي سياسي برود، وضع از اين هم بدتر خواهد شد.
وزير قبلي وزارتخانه، متأسفانه بيشتر دنبال كارهاي سياسي بود و درست به همين دليل ناكارآمد.
وي در تبيين چشم انداز آتي دانشگاهها مي افزايد: اگر اوضاع به همين ترتيب تداوم پيدا كند، كيفيت ورودي ها و خروجي هاي دانشگاه سال به سال پايين تر مي آيد. به ويژه اينكه بخواهيم طرح پذيرش دانشجو بدون كنكور و خصوصي سازي دانشگاهها را اجرا و اعمال كنيم و علم آموزي را پولي كنيم.
انتصاب سياسي يعني لطمه به نظام آموزشي
آيت الله دكتر سيد محمد موسوي بجنوردي استاد حوزه و دانشگاه كمبودهاي علمي، وسايل كمك آموزشي، كتاب، امكانات رفاهي و تفريحي و مشكلات معيشتي اساتيد را از جمله مسايل و مشكلات فعلي دانشگاهها دانسته مي گويد: با وجود تمام كاستي هاي موجود، معذلك رشد علمي در دانشگاههاي ما خوب است، دانشجويان ايراني جزو دانشجويان ممتاز دانشگاههاي مطرح دنيا به حساب مي آيند و بنيه علمي خوبي دارند.
وي ضمن انتقاد از روند گزينش و انتصاب مديران دانشگاهي مي گويد: در تمام مقاطع و سطوح
نظام آموزش عالي كشور بايد افرادي در موضع مديريت انتخاب شوند كه از مرتبه و شأن علمي بالايي برخوردار باشند و داراي شخصيت علمي بالايي باشند. در غير اين صورت انتصاب سياسي و يا خطي و گروهي در اين حوزه مي تواند نظام آموزشي و نظم عمومي دانشگاهها را با مشكل جدي مواجه سازد.
وي با اشاره به دخالت شوراي عالي انقلاب فرهنگي در برخي امور اجرايي دانشگاهها يادآور مي شود: اين انتقاد به شورا وارد است كه اساساً نبايد متولي كارهاي اجرايي باشد. وظيفه شورا، ايجاد تحول در فرهنگ عمومي جامعه است و ما نبايد فرهنگ را منحصر به دانشگاه كنيم. انقلاب فرهنگي مسأله مهمي است و شورا بايد خط مشي بدهد و سياستهاي لازم را در اين راستا به تصويب رساند.
كار انتخاب رؤساي دانشگاهها ديگر بايد از اختيارات شخص وزير، براساس ضوابطي مشخص باشد.
وي در خصوص برخوردهاي قضايي با دانشگاه و نقش امنيت اجتماعي در رشد دانشگاهها مي گويد: كمترين تأثير اين قبيل برخوردها، همان طور كه شاهد بوديم، ايجاد وقفه در برگزاري امتحانات پايان سال دانشگاهها بود كه خواه ناخواه در افت علمي اين نهاد تأثير مي گذارد. در حالي كه بايد درنظر داشت دانشجو دنبال مسايل تخريبي و براندازي نظام و موضع گيري عليه امنيت ملي نيست و هر نوع برخورد با اين قشر بايد مدبرانه باشد و با عطوفت.
دانشگاهها كارخانه هاي توليد انبوه فارغ التحصيل
دكتر محمد جواد لاريجاني، رئيس پژوهشگاه دانش هاي بنيادين بزرگترين مسأله مبتلا به مؤسسات و مراكز علمي كشور را بحران كيفيت دانسته مي گويد: بعداز پيروزي انقلاب اسلامي، خوشبختانه در زمينه گسترش كمي آموزش عالي چه در دانشگاههاي دولتي و چه در دانشگاههاي آزاد پيشرفت هاي خوبي داشتيم.اما براي رشد علمي كشور بي شك نيازمند توسعه كيفي و كيفيت دانش هستيم كه من از اين جهت نگراني شديد دارم.
دكتر لاريجاني تعليم و تربيت نيروهاي متخصص جامعه را مهم ترين كاركرد و رسالت دانشگاه ذكر كرده، مي گويد: در حال حاضر دانشگاههاي كشور از لحاظ نوع و كيفيت آموزش داراي مراقب مختلفي هستند.
برخي از آنها فارغ التحصيلان با كيفيت بالا و آگاه به وضعيت امروزين علوم مورد نظر را عرضه مي كنند و برخي ديگر، حتي در ارائه آموز ش هاي اوليه نارسايي دارند و جاي تأسف آن كه نظام دولتي و حكومتي ما كاملاً نسبت به كيفيت تحصيل كور مي باشد و تنها مدرك براي او مهم است. لذا دانشگاهها از نظر استخدامي كارخانه هاي توليد فارغ التحصيل، آن هم به شكل انبوه آن مي باشند. حال آن كه در تمام دنيا و كشورهايي كه نظام مدني مرتب تري دارند، داشتن مدرك فرع است و كيفيت آموزش و حتي محل تحصيل دانشجو اصل.
چه بسا كسي كه از دانشگاهي مانند MIT يا بركلي ليسانس گرفته باشد، از دكتراي تخصصي ساير دانشگاهها، بيشتر مورد توجه باشد.
رئيس سابق مركز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي همچنين مي گويد: تمامي مؤسسات و سازمانهاي مدني بايد به وظايف اصلي خود بپردازند و در آن چارچوب كارآمدي خود را بالا ببرند. دانشگاه نبايد محل تاخت و تاز نيروهاي سياسي باشد. وقت دانشجو و استاد را نبايد با مباحث روزمره سياسي تلف كرد. بدين معنا كه بايد در حد نياز با رعايت اعتدال به مسايل سياسي در دانشگاه پرداخت و به جاي آن با همت والا كيفيت آموزش را دركشور ارتقاء داد.
وي در پاسخ به سؤالي در خصوص نقش مديريت در دانشگاههاي كشور مي گويد: مديريت مجموعه هاي تحقيقاتي و آموزشي ويژگي خاص خود را دارد و به اعتقاد من پرورش نيروهاي كيفي مي بايست به عنوان استراتژي اصلي دولت مورد توجه جدي قرار گيرد. دولت بايد از پخش و توزيع بودجه هاي موجود هم بدون در نظر گرفتن كيفيت كارها قوياً خودداري كند و در مقابل از مؤسسات و پروژه هاي با نوآوري علمي حمايت لازم را انجام دهد.
دكتر لاريجاني اضافه مي كند: در امر گزينش و انتخاب مديران حوزه آموزش عالي، بايدگفت، وزراي علوم بعداز انقلاب از ميان افراد داراي دانش و فضيلت برگزيده شدند، اما در عين حال وزير آينده علوم هر قدر تصوير درست تري از وضعيت علم و تكنولوژي در دوره معاصر داشته باشد و با تكنيك هاي توسعه علمي و تجارب موجود بشري آشنا باشد بيشتر مي تواند به اهداف اصلي توسعه علمي كشور كمك كند. ضمن آنكه وزير كابينه نمي تواند فردي بي خبر از سياست باشد، زيرا داراي مسئوليت جمعي نيز مي باشد.
دكتر لاريجاني در ادامه مي گويد: براي خروج از بحران كيفيت، توصيه قوي من اين است كه ما دانستن را هنر اصلي بدانيم و كسي را مورد حمايت قرار دهيم كه مي داند و اين مهم را در كلاس درس، در پروژه هاي تحقيقاتي و در ميان استادان به تدريج نهادينه كنيم تا جاي عوام فريبي و زد و بندهاي جناحي را بگيرد.
نظامي كميت گرانظامي بدون اهداف مشخص
دكتر سياوش شهشهاني، استاد دانشگاه صنعتي شريف ضمن تشريح كاركردهاي واقعي دانشگاه در عصر حاضر مي گويد: مستقل از اينكه تاريخ پيدايش و تحول دانشگاه و تحصيل دانشگاهي چه بوده، امروز علي الاصول دو نوع كاركرد و هدف را مي توان براي دانشگاه متصور بود.
در نوع اول دانشگاه نهادي است كه افراد با حضور در آن مهارت هايي را متناسب با نياز جامعه و براي اداره بوروكراسي كشورها مي آموزند و در نوع دوم كه به ويژه در كشورهاي آمريكاي شمالي دنبال مي شود، تربيت نوعي شهروند همه جانبه كه قادر به زندگي هوشيارانه و خردمندانه در جامعه امروز باشد، هدف اصلي و كاركرد اصلي دانشگاه را تشكيل مي دهد.
دكتر شهشهاني با اشاره به اينكه در حال حاضر در اكثر كشورهاي جهان سوم و كشورهاي اروپايي رويكرد اول يعني تحصيل براي فراگيري تخصص ها و مهارت ها در سطح بالا اعمال مي شود،مي گويد:در جامعه ما هم مثل ساير كشورهاي جهان سوم بيشتر نوع اول مدنظر بوده، بخصوص به خاطر درك عقب افتادگي، دولتمردان همواره در اين كشورها، در فكر رفع عقب افتادگي ها بودند و لذا دانشگاه ها و مدارس عالي چنين اهدافي را دنبال مي كردند.
وي مي افزايد: در كشور ما وقتي دانشگاه تهران تأسيس شد مدل اروپايي، بخصوص فرانسوي مدنظر بوده ولي در زمان شاه دانشگاه هاي ما به ويژه از نظر سيستم ظاهري بيشتر رنگ آمريكايي پيدا كردند، بدون اينكه فلسفه وجودي دانشگاه هاي ما مورد بررسي قرار گيرد. سيستم واحدي و سيستم ظاهري دانشگاه هاي ما تغيير كرد ولي اهداف دانشگاه هيچ جايي دوباره طراحي نشد.
اين استاد دانشگاه شريف معتقد است:در حال حاضر سيستم ما ملغمه اي از اروپايي و آمريكايي است و متأسفم كه هنوز اهداف و كاركردهاي واقعي دانشگاه هيچ جايي تعريف مشخصي ندارد. تعريفي واقعي و غيرشعاري. البته در دوره انقلاب فرهنگي مسأله بازسازي دانشگاه برحسب اهدافي مشخص مطرح شد كه خيلي جدي نبود .
تغييرات عمدتاً ظاهري بود و دانشگاه ما تغيير كيفي بعد از آن نكرد.
دكتر شهشهاني اضافه مي كند: آنچه در شرايط كنوني ضرورت مهم دانشگاه ها را تشكيل مي دهد، تعيين انتظاراتي است كه ما از دانشگاه هايمان داريم، چرا كه همه چيز ريشه در همين مسأله دارد.
وي با اشاره به تب مدرك گرايي در سيستم استخدام دولتي، بدون توجه به مهارت هاي فردي و عطش جامعه براي ورود به دانشگاه مي گويد: در حال حاضر سيستم دانشگاهي ما در اكثر رشته ها نه در حوزه آموزش حرفه اي و مهارت هاي خاص و نه در زمينه آموزش عمومي و تربيت شهروند خوب، چيزي به افراد نمي دهند و بازدهي خوبي ندارند و قادر به ايجاد تغييراتي در وروديها و خروجي هاي خود نيستند.
دكتر شهشهاني مي گويد: كاستي هاي موجود و مدرك گرايي صرف بدون ارتباط با كارايي افراد، يا به عبارتي مدرك كاملاً تهي، موجب شده تا فاجعه كنكور امروز به شكل تك بعدي آن ايجاد شود و تنوع استعدادها در آن، ورود به رشته هاي مختلف و... اصلاً لحاظ نشود- مثل بازي بورس- صرفاً مد شده و ورود دانشجو به دانشگاه ارتباطي با نياز جامعه، استعداد افراد و نياز آنها ندارد.
دكتر شهشهاني در پايان تأكيد مي كند: وقت آن رسيده كه به طور جدي انتظاراتمان را از آموزش عالي مورد بازنگري قرار دهيم و در عين حال براي فروكش كردن عطش مدرك گرايي در خارج از دانشگاه اقداماتي انجام دهيم كه بتوانيم كنكور را هم معني دارتر كنيم.