خانواده پوست انداخته امروزي، از گذشته به آينده
ياد آن روزها به خير.....
پرسش اصلي در كشاكش دگرگوني هاي فرهنگي و دشواري هاي اقتصادي شكل مي گيرد. افزايش هزينه خانواده هاي امروزي تا چه ميزان ناشي از تورم و تا چه حد برگرفته از تغيير ديدگاه هاي نسل نو است؟
|
|
فرهاد قلي زاده
مي گفت : اون قديما خرج اينقدر بالا نبود، رستوران نمي رفتيم، غذاهاي فرنگي نمي خورديم، سالي يك دست لباس مي خريديم و هميشه مي شستيم و مي پوشيديم، وقتي مي خواستيم بريم تفريح، به كوه و دشت مي رفتيم و روي سبزه ها بالا، پائين مي پريديم، شب باقلا پلو درست مي كرديم و صبح با خودمان به بيرون شهر مي برديم و مي خورديم ولي حالا چي؟ هر ماهي يك دست لباس عوض مي كنن، هفته اي دوشب تو رستوران غذا مي خورن، وقتي مي خوان برن تفريح غذاشونو از بيرون تهيه مي كنند و كلي هم وسايل مي خرن. اكنون با اين همه هزينه هاي اضافي لذتي را كه ما مي برديم آنها نمي برند.
* * *
دگرگوني نسل ها شرايط نو بوجود مي آورند و هر نسلي براي خود رفاه، آسودگي خيال و راحتي زندگي را به نوعي تعريف مي كند.
نسلهاي گذشته تمام جوامع بر اساس امكانات موجود و در غياب تشريفات زايد زندگي خود را با شرايط موجود وفق داده و به نوعي خويش را در آن شرايط، آسوده تصور مي كردند، در حالي كه آن امكانات كم حتي باعث بالارفتن زحمت و افزايش مشكلات هم نمي شد.
از وقتي توسعه اجتماعي مطرح شد و جوامع در سير حركتي خود با توجه به افزايش جمعيت و جاذبه هاي زندگي و بازشدن راههاي ارتباطي سريع مثل اينترنت، ماهواره وحتي فيلم هاي ويديوئي و ايجاد مراكزي براي ارائه خدمات چون رستورانها در مسير تفكر رفاه طلبي بر آمدند، هزينه هاي زندگي نيز به سرعت راه صعود در پيش گرفت. اگر در گذشته خانواده ها با كمترين هزينه به دليل جايگاه زن به عنوان مدير خانه بهترين غذا را تناول مي كردند امروزه درگيري خانم خانه با مشكلات روزمره خارج از منزل مثل اشتغال و دانشگاه و... باعث شده كانون گرم خانواده در كلان شهرها كمتر شاهد پخت غذاهاي خانگي باشد. اين امر در مورد پوشاك هم صادق است. خانواده هاي سنتي (قديمي) به دليل تبحر زن خانه در هنر خياطي با كمترين هزينه نيازهاي خود را تامين مي كردند ولي خانواده هاي مدرن به دليل جدايي از آن تفكر سنتي خانم خانه هرگز در مسير خودكفايي پوشاكي قرار نمي گيرند و اعضاي خانواده براي تامين نيازهاي پوشاكي خود مجبورند هر از چندگاهي سري به پاساژهاي رنگارنگ شهر بزنند و لباسهايي با قيمت بالا و كيفيت پائين خريداري كنند. مقايسه خواستها و تمايلات دو نسل قديم و جديد مي تواند بسياري از تضادهاي موجود در بين نسلها را مشخص كند. خانم رقيه محمودي، ۶۵ ساله و خانه دار مي گويد: آن روزها اصلا اينقدر هزينه نمي كرديم. همسرمن فرهنگي بود و با حقوق ماهيانه اش كه چندان هم زياد نبود زندگي خوبي را سپري مي كرديم ولي حالا مردم با درآمدهاي بالا هم دچار مشكل هستند. امروز ما با پول بازنشستگي همسرم و مقدار كمي كه از سرمايه گذاريهاي كوچك وي به دست مي آيد بهتر از دخترانم كه همسرانشان درآمدهاي بالائي دارند زندگي مي كنيم. من در جواني شيك پوش و به قول امروزي ها مد روز بودم ولي فقط در سال دو دست لباس مي خريدم و بقيه را خودم مي دوختم. دختران من حالا هر ماه يا هر دوماه يك بار لباس مي خرند و تا كمي كهنه مي شود آنها را خيرات مي كنند.
سهيلا رحماني ۲۸ ساله و كارمند نيز مي گويد: ديگر برايم فرصتي باقي نمانده تا بخواهم لباس بدوزم، مجبورم براي تامين لباسهايم هر دو ماه يا سه ماه يكبار خريد كنم البته درآمدم هم درحدي است كه بتواند جوابگوي خريدهايم باشد ولي در كل فكر مي كنم اگر فرصت كافي داشتم و مي توانستم لباس بدوزم، حتما لباس دلخواه خودم را كه تا حالا هرگز نتوانسته ام پيدا كنم مي دوختم.
گيتي هدايتي ۴۸ ساله و خانه دار نيز در مورد زندگي هاي سنتي مي گويد: يادم مي آيد وقتي پدرم به خانه مي آمد از بوي غذاي مادرم مدهوش مي شد. اجاقمان هميشه روشن بود و زندگيمان گرم و صميمي، البته من خودم همان فضا را حفظ كرده ام و سعي مي كنم همسر و فرزندانم وقتي خسته از سركار بر مي گردند بتوانند از حضور درخانه لذت ببرند. البته گاهي به رستوران مي رويم ولي فكر نمي كنم در ماه بيشتر از يك بار باشد.
مريم امين زاده ۲۶ ساله خانه دار مي گويد: من آن نوع زندگي را تجربه نكرده ام ولي امروز كه همسرم درآمد خوبي دارد چرا بايد خودم را اذيت كنم. البته او هم تمايلي ندارد من زياد در خانه كار كنم به همين دليل اكثرا يا بيرون غذا مي خوريم ويا از بيرون مي آوريم. فكر مي كنم اينجوري هم كانون خانواده ما گرم باشد چرا كه ما هر روز همديگر را مدت زيادي مي بينيم و اين يك حسن است .
مهدي موسوي، جامعه شناس، در مورد تضادهاي بين دو نسل مي گويد: اين طبيعي است كه هر نسلي با توجه به امكانات موجود زندگي كند و اصلا صحيح نيست كه نسلهاي گذشته را به عنوان الگو براي نسلهاي جديد مطرح كنيم. چون امكاناتي كه اكنون وجود دارد در آن زمان موجود نبوده. خانواده هاي قديمي تجربه وجود اين همه رستوران را نداشتند، جمعيت به اين اندازه زياد نبود. مشكلات زندگي در اين مقياس وسيع وجود نداشت ولي حالا طبيعي است كه با توجه به اشتغال اعضاي خانواده، تمايل براي صرف غذا بيرون منزل بالا باشد. البته قبول دارم كه بنيان خانواده ها نسبت به سابق سست تر شده است ولي معتقدم اين محصول خروج از تفكري است كه به نوعي در حالت سنتي قرار داشت و سرگردان ماندن در فضاي خلا‡گونه سنتي و مدرنيته است.
خانم خديجه اسحاقي نژاد، روانشناس، نيز معتقد است، درگيريهاي بيروني تاثير مستقيم بر جدايي فضاي خانواده از تفكر سنتي و قديمي دارد. وقتي زن و مرد به دليل بالا بودن مخارج زندگي مجبور هستند كار كنند طبيعي است كه ديگر هيچ فرصتي براي رسيدگي به كارهاي منزل را نداشته باشند. البته تصور هم نمي كنم جدايي زن از كارهاي خانه و اشتغال و تحصيل وي موجب از هم گسيختگي خانواده ها باشد بلكه به نظر من اين تفكرات غلط و توقعات بي مورد است كه جامعه را دچار پديده خانواده گريزي مي كند. با اين حال معتقدم اگر شرايطي فراهم شود كه اعضاي خانواده درون خانه احساس آرامش كنند طبيعي است كه به ميزان بسيار بالايي لذت از زندگي در جوار اعضاي خانواده افزايش خواهد يافت. البته بايد متذكر شوم كه تصور نمي كنم اين پديده در شهري مثل شهر تهران بيش از ۲۰ درصد خانواده ها را در بر گرفته باشد، بقيه خانواده ها تنها براي تفريح كه آنهم يك نياز ضروري است اقدام به پرداخت هزينه هاي بالا مي كنند.
به نظر مي رسد با توجه به شرايط جامعه و افزايش درگيري اجتماعي افراد هزينه هاي غير ضروري سابق به هزينه هاي ضروري تبديل و خريدهاي آنچناني به همراه صرف غذا در بيرون از خانه يك ضرورت شده است . اما اگر هنوز هم به درون خانواده ها سرك بكشيد به خوبي در مي يابيد كشش به زندگي ساده و بي دغدغه سنتي و قديمي بسيار بيشتر از زندگي در جامعه آلوده به ماشين است . هنوز هم مي توان از درون وجود اعضاي جامعه اين آرزو را شنيد كه >ياد آن روزها بخير<.
|