مردمي كه معتقدند در پي اقدام به صرفه جويي انرژي به زندگي بهتر در محيط زيست پاكيزه تري دست مي يابند به صرفه جويي واقعي روي مي آورند
از آغاز «جنبش محيطي» تاكنون شمار فزاينده اي از عالمان علوم اجتماعي متوجه سنجش و تشويق نگرش ها و اعمال مربوط به محيط شده اند.
|
|
مقياس هاي اندازه گيري دانش و نگرش هاي مربوط به حفاظت محيط زيست، توسط پژوهشگران تدوين شده است. مطالعات متعدد نشانگر ارتباط مثبت بين نگرش هاي محيط زيستي و رفتار حمايت از محيط است. درنتيجه خطر رشديابنده اتلاف و استفاده بيش از حد از منابع، حفاظت از آن به يكي از مسايل مهم سياست عمومي تبديل شده است؛ هرچند روان شناسان اجتماعي خيلي دير به مطالعه مسايل رفتاري مربوط به آن اقدام كرده اند. اما با توجه به اهميت اين نكته، بررسي هاي روان شناسي اجتماعي در مورد همكاري و رقابت روشن مي كند كه: «نياز عمده زمان ما، در جهاني كه به ناگهان بر اثر افزايش جمعيت با محدوديت روبه رو شده است، عبارت است از سه E، يعني انرژي (Energy)، اقتصاد (Economy) و محيط (Environment). بحران فعلي انرژي تنها يكي از پيامدهاي اين واقعيت است كه منابع طبيعي كره زمين محدود است. از برخي معادن آمريكا مثل جيوه و كروم بيش از ۹۰ درصد و حتي ۱۰۰ درصد استحصال شده است. آمريكا بيش از يك سوم كل توليد جهان را مصرف مي كند و ذخاير جهاني برخي منابع طبيعي به سرعت به پايان مي رسد. با اين وجود بيش از ۷۰ درصد فلزات را پس از يك بار مصرف از دست مي دهيم و آن را براي توليدات جديد به كار نمي گيريم.
اگرچه مي توان تمام شدن ذخاير را با حفاري هاي عميق تر، استفاده از معادن كمتر غني و يافتن جايگزين براي مواد خام پايان يافته، تا حدي به تعويق انداخت، اما راهبرد عملي تر اين است كه استفاده بي وقفه از منابع كره زمين بايد متوقف شود و به نظر مي رسد كه اولين اقدام عملي بايد در باب انرژي و به ويژه ذخاير محدود نفت و گاز باشد.
علاوه بر اتلاف منابع طبيعي، ما محيط خود را نيز آلوده مي كنيم و از بين مي بريم. آلودگي آب و هوا در بسياري از كشورهاي قاره اروپا بيداد مي كند و به تازگي خطرات عمده باران اسيدي و ضايعات سمي شدت يافته است. خطر كمتر شناخته شده ولي تهديد ديگر از انباشت سموم در زنجيره غذايي و تخريب توازن اكولوژيك در بين گياهان، حشرات و حيوانات جهان ناشي مي شود. ويرانگري انسان مي تواند به تغييرات خطرناك مثل افزايش ذرات سمي و دي اكسيد كربن، نابودي لايه هاي ازون و اثر گرمخانه اي در جو زمين منجر شود. اين روند همچنين مي تواند موجب خشكي مزارع، ذوب يخ هاي قطبي و غرق شدن مناطق ساحلي زمين شود. شيوه هاي استفاده از انرژي در پيدايش مسايل محيطي نقش اساسي دارند. به همين دليل مسايل انرژي براي كل جهان در دهه آينده احتمالاً مهمترين مسأله خواهد بود. دليل عمده اين پيش بيني آن است كه مسايل انرژي بر ديگر حيطه هاي زندگي مدرن اثرهاي گوناگون و عميقي دارد. براي نمونه مي تواند به ورشكستگي كشورهاي فقيرتر بر اثر تغيير در هزينه هاي استخراج نفت يا جنگ نفت ها منجر شود.
مسايل انرژي داراي جنبه هاي رفتاري و جنبه هاي تكنولوژيكي است. اما در پاسخ به بحران انرژي فعلي چهار پاسخ مي تواند وجود داشته باشد كه عبارتند از:
۱- تلاش به منظور افزايش توليد انرژي كه متضمن سرمايه گذاري گسترده است (براي مثال حفاري عميق و مانند آن)
۲- تثبيت تكنولوژيك، كه متضمن سرمايه گذاري اقتصادي كمتر است (مثل موتورها و خودروهاي الكتريكي كه از لحاظ انرژي بيشتر خودكفا باشند).
۳- تغييرات رفتاري افراد و سازمان ها (مثل آموختن استفاده كمتر از انرژي)
۴- تغييرات فرهنگي فراگير و سريع، در كنار راهبردهاي تكنولوژيكي كه جهت مقابله با پيامدهاي سوء مسايل انرژي براي انسان پيشنهاد مي شود راه حل هاي ساده، كاربردي و قابل وصول نيز وجود دارند. يكي از اين راه حل ها در پاسخ شماره ۳ به بحران انرژي مطرح شده است و آن چيزي جز تغييرات رفتاري افراد و سازمان ها در چگونگي استفاده از منابع انرژي نيست. اگرچه طرح هاي تكنولوژيك به منظور پاسخ به نيازهاي آينده ما به انرژي بسيار متنوع است و از روي آوردن به انرژي خورشيدي يا توسعه خودروهاي الكتريكي يا خودروهايي كه با نيروي هيدروژن كار مي كنند، تا استخراج سوخت تركيبي از زغال سنگ يا توليد انرژي از ضايعات نيروي هسته اي را دربرمي گيرد، اما نكته مهم و قابل توجه اين است كه اين طرح ها هم بسيار گرانند و هم اجرايشان كند انجام مي گيرد. براي ساخت يك نيروگاه اتمي به بيش از
۱۲سال وقت و ميلياردها دلار بودجه نياز داريم. بنابراين در مقابل با اين برنامه هاي وسيع و پرهزينه براي افزايش توليد انرژي مي توان از راه صرفه جويي به كاهش در نياز به انرژي دست يافت، چنين كاهشي سريع، آسان، ارزان و بدون استفاده از تكنولوژي نوين تحقق پذير مي باشد، حتي منابع صنعتي توليد- مدار در باب مزاياي اين صرفه جويي نظر واحد دارند. به طوري كه گزارش معتبر پروژه انرژي در دانشكده بازرگاني هاروارد تحت عنوان «آينده انرژي» چنين نتيجه گيري مي كند:
«اگر ايالات متحده در باب صرفه جويي به طور جدي عمل كند مي تواند ۳۰ تا ۴۰ درصد كمتر از حال حاضر مصرف كند و همچنان سطح زندگي فعلي را حفظ كرده و حتي آن را بالا ببرد. اين صرفه جويي وابسته به پيشرفت عمده تكنولوژيك نيست و تنها متضمن دگرگوني هاي معتدل در شيوه زندگي مردم است.»
استفاده خردمندانه از انرژي
يكي از رويكردهاي مفيد و خلاق در مورد بحران انرژي جهان «استفاده خردمندانه از انرژي» است كه توسط فيزيكداني به نام آموري لاوينز مطرح شده است. لاوينز تأكيد مي كند كه تغييرات عمده در الگوي استفاده از انرژي اجتناب ناپذير است. فقط مسأله آن است كه ما يا داوطلبانه و با مرور با اين موقعيت سازگار مي شويم و يا به وضع كنوني ادامه مي دهيم تا آنگاه كه توقف يا پايان يافتن آن را مجبور به سازگاري كند. لاوينز از تركيب مزاياي صرفه جويي با اعمال فشار قوي در ايجاد تجهيزات خودكفا از نظر انرژي و استفاده از انرژي و منابع تجديد شونده طرفداري مي كند. در اصطلاح شناسي لاوينز «استفاده شديد از انرژي» همانا الگوي بسيار متمركز و بسيار الكتريكي شديد تأسيسات موجود است كه با استفاده بي حساب و كتاب انرژي در بيشتر اتومبيل هاي بنزيني، سوخت هاي خانگي و تجهيزات ناكارآمد مضاعف و تشديد مي گردد. در مقابل «استفاده خردمندانه از انرژي» شامل مزاياي زير است:
۱- بسيار غيرمتمركز است (از منابع محلي متعدد استفاده مي شود).
۲- از منابع انرژي متعدد استفاده مي كند.
۳- بر منابع انرژي تجديد شونده تأكيد مي كند (خورشيد، باد، بيوگاز و مانند آن)
۴- سوخت فسيلي را براي استفاده هاي ضروري تر در دستور كار قرار مي دهد.
۵- شكل استفاده از انرژي مورد استفاده را (برق، آب و حرارت) با ماهيت كاري كه بايد انجام دهد انطباق مي دهد.
۶- از برق (يعني گران ترين و از نظر كيفيت بهترين شكل انرژي) تنها به هنگام لزوم استفاده مي نمايد.
رويكرد استفاده خردمندان از انرژي از ما يا ديگر كشورها نمي خواهد كه زندگي مرفه خود را رها كنيم. همچنين خواستار هيچ گونه تغيير عمده اي در شيوه زندگي يا تسهيلات نيست، اگرچه خواهان تغيير داوطلبانه در راستاي يك زندگي ساده تر و به لحاظ اكولوژيك مسئولانه تر است.
اغلب كارشناسان نيز معتقدند كه ارزان ترين راه برخورد با نيازهاي انرژي، صرفه جويي است كه شامل جلوگيري از اتلاف آن، افزايش كارآمدي از راه عايق سازي و جلوگيري صنعتي از استحاله نيروي برق مي شود. هرچند استفاده شديد از انرژي سرانجام و به هنگامي كه منابع به پايان مي رسند، متوقف خواهد شد، اما ادامه آن مي تواند به ضربه اي جبران ناپذير براي كل جهان منتهي شود. پيروي از روش استفاده شديد از انرژي، پول و تلاش ما را در جهت استفاده خردمندانه از انرژي به هدر داده و موانع نهادي در راه درك سريع واقعيت ايجاد مي كند. خوب، سؤالي كه اينجا مطرح مي شود چه بايد كرد؟ و از چه كساني مي توان در اين راه ياري گرفت؟
دانشمندان علوم اجتماعي مي توانند جامعه را ياري دهند، روانشناسان قادرند مشاركت عمده اي در تحقق استفاده معقول از انرژي كنند. تغييرات لازم تا حدي ماهيت رفتاري دارد و حتي در جايي كه آنها درگير تغيير فن آوري مي باشند، رويكرد روانشناختي براي آگاه سازي و راهنمايي مردم در انطباق با تكنولوژي نوين ضروري است. به نظر مي رسد اولين و قوي ترين عامل در اقدام به صرفه جويي انرژي، ادراك فرد از پيامدهاي بحران انرژي است. دومين عامل داشتن هنجارهاي شخصي در باب صرفه جويي مي باشد (مثل احساس مسئوليت شخص براي كمك به حل بحران انرژي). مردمي كه معتقدند در پي اقدام به صرفه جويي انرژي، به زندگي بهتر در محيط زيست پاكيزه تري دست مي يابند، به صرفه جويي واقعي روي مي آورند.
منابع خارجي
ترجمه: شهين زاهدي فر