آخرين گفت وگو با زنده ياد دكتر حسام الدين خرمي، كارشناس اسناد خطي
كاري كه كار هر كس نبود
|
|
اشاره
او را در نياوران ديدم، تالار آبي كاخ، بهمن ماه سال گذشته بود، تالار پر بود از مردمي كه از سر كنجكاوي يا علاقه براي ديدن بخشي از هويت تاريخي شان يا حتي از سرگذراندن وقت آمده بودند. او هم گوشه اي از تالار روي صندلي نشسته بود. سنش از ۸۰ مي گذشت. ديدن آن همه نسخه خطي، كاغذ دست نويس و فرمان امضا شده، فرصت كافي مي طلبيد. از كاغذها گذشتم و يك راست سراغ خودش رفتم، با او از نسخه هاي خطي، تقلبي يا اصل بودنشان، فرمانهاي بزرگان، چگونگي نگهداري كاغذهاي قديمي و در نهايت زندگي خودش حرف زديم.
دكتر حسام الدين خرمي، ميراث زنده اي بود كه بايد با دقت به ملاقاتش رفت. لااقل بايد آن قدر دانست تا بتوان دانسته ها و تجربه هاي پنجاه و چند سال تحقيق و پژوهش و كاوشش را از ذهنش به روي كاغذ آورد. امروز هم اگر خرمي ديگر نيست، شايد چند كلمه اي از او و درباره او نشان دهد، كساني كه روز و شبشان را براي يافتن پاره اي از هويت خود صرف مي كنند، خويش را نيز گوشه اي از اين ميراث مي كنند. يادش گرامي باد.
گفت وگو: حامد فرمند
* چه طور شد كه به جمع آوري فرمان حكام علاقه مند شديد؟
- من در يك خانواده هنردوست به دنيا آمدم. در خانه اي رشد كردم كه ۳ كتابخانه بزرگ داشت و چند هنرمند در آن زندگي مي كردند. در ۴ سالگي، خواندن قرآن را شروع كردم و در ۱۴ سالگي معلم قرآن بودم، از همان زمان، تمرين خط مي كردم و از ۵ سالگي با تاريخ سروكار پيدا كردم. از ۸ سالگي هم موسيقي آموختم.
از همان سنين كودكي، سؤالات خاصي در زمينه تاريخ كشورم داشتم، مثلاً هميشه دوست داشتم بدانم خط نادر و ديگر پادشاهان معروف چگونه بوده است. اين علاقه در من بود تا بالاخره به جمع آوري نسخه هاي خطي فرمانهاي پادشاهان پرداختم و طي ۵۰ سال، حدود ۱۰۰ نسخه خطي از اين آثار را خريداري كردم.
* چه ويژگي هايي، فرمانها را از ديگر نسخه هاي خطي قديمي مجزا مي كند؟
- يك فرمان چند ويژگي دارد؛ يكي مهر و نحوه قرار گرفتن آن در صفحه كاغذ و ديگري سجع يا عبارت مشخصه اي كه در فرمان به كار مي رفته است. مثلاً نام پدر فتحعلي ميرزا (فتحعلي شاه قاجار)، عباس است، سجع معروف او كه در نامه هايش به كار مي برده «در درياي خسروي، عباس» است؛ سجع محمدشاه قاجار «افوض امري الي الله، عبده محمد» بوده؛ سجع نادر شاه هم «الخير في ما وقع.»
* چه طور متوجه مي شويد كه يك نسخه خطي، مثلاً همين فرمانها، اصل است يا تقلبي؟
- نوع كاغذ به من مي گويد كه قدمت اين فرمان چه قدر است. نوع مركب، طرز نگارش عبارات، نوع تذهيب يا آرايش كاغذ، همگي مي توانند اصل بودن اثر را مشخص كنند.
* اين مواردي را كه مي گوييد، با تجربه به دست آورده ايد يا از افراد خبره آموخته ايد؟
- من از پدر بزرگم درس گرفتم. او به من خطوط را نشان مي داد و مي گفت كه مربوط به چه شخصي است. بعد خلاصه اي از زندگي او را برايم تعريف مي كرد. سپس راجع به مهر صحبت مي كرد. قديمي ترين مهر پيدا شده مربوط به ۶۰۰۰ سال پيش است. مهرهاي قديمي، استوانه اي شكل بوده اند كه آنها را روي گل نوشته ها مي غلتاندند. در دنيا دهها هزار نوع مهر وجود دارد. بعد از اسلام مهرها به شكل چهارگوش در آمدند. همراه با مهر، يك نشان مربوط به نام خانوادگي صاحب مهر هم بر كاغذ نقش مي كردند. مرسوم بوده است كه بعد از مرگ شاه، مهر او را خرد مي كردند تا فرماني به نام او جعل نشود. هر فرمان را هم بسته به اهميت آن در ۵ دفتر يا بيشتر ثبت مي كردند، پادشاهان هميشه يك مهردار هم داشته اند و مثلاً مهردار ناصر الدين شاه، امين الدوله بوده كه خزانه دار كشور بوده است.
* به محل قرار گرفتن مهر بر روي كاغذ اشاره كرديد. جاي مهر بر روي كاغذ چگونه تعيين مي شده است و چه اهميتي داشته است؟
- مهر پادشاهان معمولاً در بالاي صفحه، سمت چپ كاغذ قرار مي گرفته است. وليعهد و حكام درجه يك هم مهرشان را سمت راست، بالاي كاغذ مي زدند. مردم عادي هم پايين كاغذ را مهر مي كردند، اما كريم خان زند، از آنجا كه پادشاه بي ادعايي بوده، مهرش را بر پايين فرمان هايش نقش مي كرده. اگر پادشاهي براي سلطاني ديگر نامه اي ارسال مي كرده، مهرش را سمت راست كاغذ، زير نام مخاطب نامه مي زده است. نمونه اش، نامه اي است كه ناصر الدين شاه به پادشاه بلژيك نوشته است.
در زمان ناصرالدين شاه قاجار، اميركبير براي جلوگيري از تقلب در فرمانهاي شاهي، پيشنهاد مي كند تا زماني كه روي فرماني، عبارت «صحيح است» نوشته نشود، قابل اجرا نباشد. از اين زمان به بعد روي فرمان ها، پايين سطري كه عنوان نامه آمده، سمت چپ كاغذ، عبارت «صحيح است» نوشته شده است. يك فرمان از كامران ميرزا وجود دارد كه به جاي اين عبارت، «ملاحظه شد» آورده است.
* قدمت فرمان هاي دست نويس را تا چه زماني دانسته اند؟
- فرمان هاي دست نوشته اي كه براي ما باقي مانده از قرن چهارم هجري قمري به بعد است. البته مي دانيم كه در زمان اشكانيان برخي از فرمان ها روي چرم نوشته مي شده و ساسانيان هم براي اين كار از نوعي ابريشم به نام ديبا استفاده مي كردند. اما تنها فرمانهايي از آن زمان باقي مانده كه بر روي سنگ حك شده است.
* نسخ خطي در چه شرايطي بايد نگهداري شوند؟
- محل نگهداري كاغذهاي قديمي بايد دماي متعادلي داشته باشد. اگر سرد باشد، كاغذها مي تركند و اگر گرم باشد، كپك مي زنند. همچنين در محل نگهداري آنها بايد از نفوذ موش و موريانه هم جلوگيري شود. رطوبت محل هم بايد كنترل شود. اما مهمترين خطري كه اين اسناد را تهديد مي كند، سرقت و آتش سوزي است.
* جمع آوري اين تعداد نسخه خطي (حدود ۴۰ فرمان شاهي) و نسخه هاي ديگري كه در اين جا به نمايش درنيامده، قطعاً كار مشكل و وقت گيري بوده است. من مي خواستم بدانم اين كار چه طور به ثمر نشست؟
- در فوتبال ده نفر پاس مي دهند تا يك نفر گل بزند. اما مردم معمولاً متوجه اين موضوع نيستند و هميشه نفر آخر در ذهنشان مي ماند. مقابل منزل كودكي من، خانه «ملك خانم» بود، چند اتاق داشت كه آنها را اجاره داده بود. يكي از مستأجرهاي او، نواب صفا، ترانه پرداز بود كه با نوكرش در يك اتاق زندگي مي كرد. نواب صفا اسباب و وسايل زيادي نداشت و هر وقت ميهمان برايش مي رسيد، احتياجاتش را از صاحب خانه مي گرفت.
يك روز كه به خانه مي رفتم ديدم منزل ملك خانم دعواست. ملك خانم، نوكر نواب صفا را مي زد و مي گفت: «دائم از راديو، آهنگ پخش مي كنند و مي گويند: «شعر و ترانه از نواب صفا». چرا نمي گويد: «كماج دان و قليان هم از ملك خانم». كار ما هم همين طور است. به هر حال افراد مختلفي در زندگيم بوده اند كه كمك كردند تا اين كار مهم ميسر شود.
***
گفت وگو با دكتر حسام الدين خرمي به همين جا ختم شد. شماره تماسش را گرفتم، اما هيچ وقت به خودم جرأت ندادم تا دوباره به سراغش بروم و امروز افسوس مي خورم كه او و چون اويي كه شايد يادگارهاي گذشتگانمان را به گونه اي جدي تر در قلب و سينه هايمان نقش مي كردند، بي پروا رها كرديم.
اهل تفرش بود، كوچه دانيال ها، محله شش ناو، اما گويا به هيچ كجا تعلق نداشت. او تنها به فرهنگ ايراني، هر كجا و هر زمان كه باشد وابسته بود. اين را از نگاهش مي شد فهميد. يادآوري نام خرمي و امثال او، شايد امروز تنها يك حسن داشته باشد، اين كه به خود يادآوري كنيم براي حفظ ميراث گذشته بايد ايستادگي كرد و اين كه تكرار كنيم ميراث ما متعلق به ماست و حفظ كردنش تنها از عهده ما برمي آيد و اين كه به خود بقبولانيم بارها مي توان در اين راه اشتباه كرد، اما بايد ايستاد، چندان كه ميراث، تاكنون ايستاده اند. ميراثي كه اگر چه امروز تنها براي حفاظت در موزه ها به كارمان مي آِيد، اما لااقل با ما از ايستادگي حرف مي زند، ايستادگي حتي در برابر قضا و قدر.
و خرمي هم مانند همه اسنادي كه تا امروز جمع آوري كرده، ايستاد، حتي امروز كه قضا او را از ما گرفت اما نامش براي ما باقي است، اگر بتوانيم همچون يادگاري ارزشمند حفظش كنيم.
|