پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۲۰۳ - Oct. 23,2003
دود سبوس عامل آلودگي هواي قاهره اعلام شد
000030.jpg
چشم اندازي از شهر قاهره در يك روز پاكيزه
با فرا رسيدن پائيز بار ديگر دودي تيره رنگ و غليظ فضاي قاهره را پوشانده است. هر چند كارشناسان محيط زيست اين پديده را ناشي از گازهاي آلاينده خودروها مي دانند، اما عبدالرحيم شحاطه، فرماندار قاهره مي گويد علت اين امر، سوزاندن سبوس برنج توسط كشاورزان در دلتاي رود نيل است.
به گزارش خبرگزاري فرانسه از قاهره و به نقل از الجمهوريه، روزنامه دولتي مصر «اين آلودگي در نتيجه سوزاندن برنج در منطقه شرقيه در هفته گذشته به وجود آمده است.»
فرماندار قاهره ادعاهاي پيشين وزارت محيط زيست را كه گفته بود آلودگي در نتيجه دود خروجي خودروها يا از منابع ديگر است، تكذيب كرد.
كشاورزان سبوس برنج را در مزارع مي سوزانند تا آ نها را براي فصل كشت بعدي آماده سازند.
نشريات مصري اغلب از پزشكان نقل قول مي كنند كه «ابرهاي سياه» براي سلامت مردم، به ويژه سلامت كودكان و سالمندان مضر است.
ابرهايي كه پايتخت مصر را مي پوشانند اغلب خاكستري و گاهي كاملا تيره رنگ است، و ميدان ديد را محدود ساخته سبب تراكم ترافيك مي شود و بر اثر آن لباسهاي شهروندان بوي دود مي گيرند.
اين ابرها از اواخر مهرماه تا پايان آبان باقي مي مانند.
قاهره بزرگ كه با حومه آن حدود ۱۶ ميليون نفر جمعيت دارد، پوشيده از آلودگي و دود خودروها و صنايع و غبار بيابان است.

زيبايي در رفتار خردمندانه با طبيعت است
اكاليپتوس صدساله بابل را حفظ كنيم
000028.jpg
همزيستي ديرين انسان و درخت به قدمت تاريخ زندگي بشري است و در اين رهگذر، همواره يكي سخاوتمندانه بخشيده و ديگري بهره گرفته است. اهميت درخت و گياه در بقا و تداوم طبيعت و زندگي روي زمين تا بدانجاست كه بعضي از نظريه پردازان محيط زيست اولويت حفظ حيات را اينگونه برشمرده اند. اول درخت دوم حيوان و سپس انسان، آنها بر اين باورند كه ديدگاههاي صرفا انسان محورانه زمين را به نابودي مي كشاند و هم اكنون نيز جهان شاهد عواقب ناگوار اين يكسو نگري نابخردانه است، چرا كه هر روز چندين نوع زندگي گياهي و جانوري از روي زمين منقرض و محو مي شوند.
ارتباط متقابل پديده هاي طبيعت با هم و برقراري توازن و تعادل در بقاي يكديگر امري شناخته شده و بديهي است هر چيز كه به اين حلقه موزون حيات آسيبي برساند بي ترديد تاثير خود را بر ديگر عناصر اين مجموعه خواهد گذاشت. و بي سبب نيست كه همه اديان و فلسفه هاي هستي نگرانه و انديشمندان تاريخ به مراقبت از درخت و كاشت و تكثير آن سفارش كرده اند. اما امروز بشر با كوته نگري سودجويانه خود نه تنها به اين توصيه ها اهميتي نمي دهد بلكه هر سال ميليون ها هكتار از جنگل هاي روي زمين را از بين مي برد،بدون آنكه براي جايگزيني آن اقدامي بكند و در اين رهگذر به بخش هاي ديگر طبيعت و حيات خود نيز آسيب مي رساند و انگار كه در هم تنيدگي زنجيره پديده هاي هستي را باور ندارد.
ما هر روز به فرزندان خود براي حفظ بهداشت و سلامت توصيه و نصيحت مي كنيم ولي كمتر به آنان آموزش مي دهيم كه در ديدگاهي كلان حفظ اين سلامت به چه عواملي وابسته است. و علاوه بر اين با كج رفتاري هاي خود با طبيعت و در راس آن، درختان سرمشق بسيار بدي براي آنان هستيم.
آنچه در سال هاي اخير تحت عنوان «توسعه پايدار» در جهان و از جمله در ايران مطرح شده و به مباحث زيادي در اين زمينه دامن زده است توجه ما را به اين نكته معطوف مي سازد كه «توسعه پايدار» جز با احترام به طبيعت و منابع آن و حفظ گياهان و درختان امكان پذير نيست. خوشبختانه در بسياري از كشورهاي جهان احترام به طبيعت و حفظ محيط زيست از كودكي آموزش داده مي شود تا شايد تعارض و دست اندازي هاي بي رويه ۵۰ سال اخير انسان را جبران كند.
در اين كشور ها يك درخت يا يك گونه جانوري به اندازه يك انسان اهميت دارد.
از جمله در كشور كانادا اگر درختان دست كاشتي كه به منظور بهره برداري تكثير مي شوند و آشيانه پرنده اي باشد، حق قطع و بهره برداري از آن ممنوع مي شود.
بزرگراه ها و خيابان هاي متعددي را براي نگهداري از درختان كهن سال تغيير مسير داده اند. چنين اقداماتي در كشورهايي نظير ايران كه پوشش گياهي اندكي دارد طبيعتا بايد مدنظر قرار گيرد و به آن اهميت بيشتري داده شود ولي متاسفانه سهل انگاري هاي بسياري در كشور ما روي داده است و درختان كهنسالي را بي توجه به قدمت آن فداي احداث يك خيابان يا طرح هاي عجولانه شهرسازي كرده ايم. از جمله سرو ۱۴۰۰ ساله رجائي شهر كه براي احداث بلواري زير چرخ هاي بلدوزر آسيب ديده و خشك شده است. اين اشتباهات كماكان در جاي جاي كشور ما روي داده و مي دهد از جمله اينكه براي تعريض يك خيابان در شهر بابل شهرداري تصميم دارد تا درخت كهن اوكاليپتوسي را كه حدودا ۸۰ الي ۱۰۰ سال قدمت دارد، از ميان بردارد و اين موضوع افكار عمومي مردم بابل را به شدت جريحه دار كرده است. آنان در اطلاعيه اي به شوراي شهر و سازمان حفاظت از محيط زيست و جنگل باني و سازمان مسكن و نوسازي نوشته اند:
«هويت اقليمي هر شهري را يادواره هاي آن ديار مي سازند و بابل اين شهر به جاي مانده از روزگار كهن در كنار معدود آثار به جاي باقي گذاشته خويش، خانه درختي است از تيره اوكاليپتوس با قدمتي قريب به يك قرن، كه اخيراً متاسفانه شنيده مي شود گويا شهرداري به بهانه تعريض خيابان آيت الله سعيدي تصميم به قطع آن دارد. شايعه اي كه اميدواريم به هيچ وجه صحت نداشته باشد اما از آنجا كه حساسيت طبيعي هر شهروندي در مورد چنين شايعاتي وصف ناپذير است بر خود لازم ديديم كه درخواست مذاكره ناپذيرمان در مورد انصراف از چنين ذهنيتي را با شما در ميان بگذاريم. اگر شهره شهرهايي چون منجيل و ابركوه براي سرو كهن شان است براي معيارهاي فرهنگي مردم شهري چون بابل كه هنوز نام بعضي از محلات قديمي اش تا مرز تقدس به نام درختان است (افرا داربن، پرك داربن و...) شايسته نيست بقاي يادواره  اي چون اين درخت مورد تهديد قرار گيرد. در جهان اشباع شده از طرح هاي پيچيده معماري شهري و مهندسي ترافيك كه تركيبي از نمادهاي طبيعت و مدرنيسم است، مسلما مهندسي بهينه شهري براي آن بخش از بافت قديمي شهر، بقاء اين كهن ترين پديده طبيعي شهر در كنار تعريض خيابان است. قطع اعدام گونه درخت آن هم درختي با اين ويژگي ساده ترين تراژدي است كه مطمئنيم هرگز به ذهن فرهيخته مسئولين اين كهن بوم و بر رخنه نخواهد كرد. سخت بر اين باوريم كه همه مسئولين عزيز مشروعيت خويش را در پناه رضايت حقوق شهروندان اعتبار مي بخشند و اميدواريم تا زنده  ايم هرگز شاهد چنين شايعات نباشيم.»
حال اگر چنين نكنيم و نقشه شهر و خيابان بندي را تغيير دهيم و شرح بي قوارگي و ناموزوني آن را در تابلويي بنويسيم و در پاي درخت نصب كنيم،  چه درس زيبايي به كودكان و آيندگانمان خواهيم آموخت؛ چرا كه زيبايي همواره با رفتار خردمندانه معنا پيدا مي كند.
نفيسه سعادتي- عضو جمعيت زنان مبارزه با آلودگي محيط زيست

راهي به سوي توسعه پايدار شهرها
نقش بوم شناختي شهر در حفظ محيط زيست و مشاركت شهروندان بهبود شرايط محيط زيست شهرها يك موضوع مرتبط با عدالت اجتماعي است، زيرا فقيرترين افرادي كه در مناطق شهري آلوده و متراكم زندگي مي كنند معمولاً دسترسي اندكي به فضاي سبز دارند.
000026.jpg
ازحدود يك دهه پيش واژه بوم شناسي شهري در مقالات مجله ها، كتابها و برنامه هاي تلويزيوني ظاهر شد. مطالعات اوليه به شيوه هايي توجه مي كردند كه به وسيله آن محيط زيستي سالم و شاداب در شهرها ايجاد شود و آب و هواي تميز و فضاي سبز مناسب براي استفاده مردم و مكان كافي براي طبيعت و حيات وحش درون شهرها مهياگردد. پس از آن بعضي از نويسندگان اظهار داشتند كه بهبود شرايط محيط زيست شهرها يك موضوع مرتبط با عدالت اجتماعي است، زيرا فقيرترين افرادي كه در مناطق شهري آلوده و متراكم زندگي مي كنند معمولاً دسترسي خيلي كمي به فضاي سبز دارند.
بوم شناس هاي شهري به پرورش و بالندگي كودكان در محيط هاي آلوده توجه كرده اند. براي مثال آنها در مكزيكوسيتي متوجه شدند كه كودكان در كلاس هاي هنر تصاويري را نقاشي مي كنند كه در آن آسمان به جاي اين كه آبي باشد سياه رنگ است. چندان شگفت انگيز نيست زيرا پزشكان نيز به اين واقعيت پي برده اند كه در چنين محيط هاي آلوده اي ميزان بيماريهاي تنفسي به طور بي سابقه اي بالا رفته است. در پاسخ به تقاضاي عمومي، يك جنبش همگاني جدي براي ايجاد شهرهاي سالم در بسياري از كشورها آغاز شد كه هدف آن كم  كردن دود حاصل از اگزوز وسايل نقليه موتوري، كاهش دسترسي به اتومبيل، قدغن كردن فعاليت كارخانه هاي آلوده كننده هوا و بهبود شرايط بهداشتي مخصوصاً در شهرهاي در حال انفجار كشورهاي روبه رشد بود. بوم شناسي شهري، چارچوب مرجعي براي بيشتر اين نوآوري ها به حساب مي آيد.
در طول چند سال گذشته واژه بوم شناسي شهري به تدريج معاني متعددي را به دست آورده است. امروزه ديگر اين واژه  فقط به محيط هاي داخلي شهر و آلودگي هايي كه مردم يك شهر با آن مواجه هستند مربوط نيست، بلكه به طور فزاينده اي به تأثير شهرها بر روي محيط زيست جهاني توجه مي كند. زيرا شهرها منابع خود را از سراسر جهان تأمين مي كنند و بارها سازي ضايعات خود، محيط زيست جهاني را تحت تأثير قرار مي دهند. همچنان كه كشورهاي رو به توسعه در مسير رشد سريع شهري- صنعتي گام برمي دارند و استانداردهاي زندگي را بالا مي برند، ممكن است تقاضاي سرانه براي زمين از ميزان موجود براي نيازهاي شهري فراتر رود.
مفهوم «جاي پاي بوم شناختي شهرها» از تحقيقات انجام شده به وسيله ويليام ريس، بوم شناس كانادايي، سرچشمه گرفته است. او اين اصطلاح را چنين تعريف كرد: مناطق مورد نياز براي تغذيه شهرها، براي تأمين توليدات جنگلي و براي جذب ضايعات آنها مخصوصاً دي  اكسيد كربن ناشي از سوخت هاي فسيلي. جاي پاي بوم شناختي شهر لندن مورد بررسي قرار گرفته است كه برابر است با كل زمين هاي حاصلخيز انگلستان كه حدود ۱۲۵ برابر سطح لندن مي باشد (۷/۱۹ ميليون هكتار). اين كارشناس ثابت كرد كه شهروندان اروپايي به طور متوسط حدود ۳ هكتار جاي پاي بوم شناختي دارند در حالي كه در آمريكاي شمالي بين چهار تا پنج هكتار زمين لازم است. با اين همه، در سراسر جهان فقط ۵/۱ هكتار زمين حاصلخيز براي هر نفر در دسترس مي باشد.
اثرات جديد
همچنان كه شهرهاي جهان رو به توسعه(همانند شهرهاي جهان پيشرفته) به طور تصاعدي رشد مي كنند، جاي پاي بوم شناختي خود را به مرور وسعت مي بخشند. در مراحل ابتدايي رشد، تأثيرات عمدتاً محلي مي باشند. يك خلبان تعريف مي كرد موقع پرواز بر روي شهرهاي آفريقايي، مشاهده كرده كه زمين هاي اطراف اين شهرها كاملاً از وجود درخت خالي شده است. روستائياني كه قبلاً از هيزم و زغال چوب استفاده مي كردند، با ساكن شدن در شهرها نيز به استفاده از اين سوخت هاي محلي ادامه مي دهند. اما زماني كه شهرها بزرگتر مي شوند و دسترسي به هيزم مشكل تر مي گردد، مردم به سوزاندن زغال سنگ، نفت يا گازي مبادرت مي كنند كه اغلب از فاصله هاي بسيار دوري به آنجا حمل مي شود. مصرف سوخت افراد همواره افزايش پيدا مي كند. مطالعات انجام شده در هند و چين نشان مي دهد مردمي كه از مناطق روستايي به شهرها مي آيند، مصرف سرانه انرژي خود را تا ۴۵ درصد افزايش مي دهند. زيرا آنها نسبت به گذشته بيشتر از حمل و نقل موتوري، روشنايي برق، آشپزي با نفت و... استفاده كنند.
كشاورزي شهري نيز در معرض تغييراتي قرار گرفته است. در شهرهاي آفريقايي هميشه، زراعت يكي از ويژگيهاي زندگي شهري بوده است. براي مثال در آكرا پايتخت غنا، قطعه زمين هاي ويژه كشت سبزيجات و پرورش مرغ، در زمين هاي باير، كنار جاده ها يا حتي در پاركها ديده مي شود. مردمي كه از مناطق روستايي به شهر مي آيند همراه خود گاو و گوسفند مي آورند.
شهردار آكرا به منظور نوسازي شهر، مي خواست پرورش دهندگان سبزيجات و دستفروشان را از شهر بيرون كند اما همسر وي به نقش آنها در زندگي شهري اشاره كرد. شهردار آكرا اجازه داد تا فعاليت هاي زارعان شهري به رسميت شناخته شود. همچنين اين شهر از تمركززدايي و واگذاري قدرت به مجامع محلي و اتكا به ابتكارات عمومي بهره مند شده است. نتيجه آن يك نظام دموكراتيك فعال بود كه تصميم گيري و مسئوليت  بيشتر براي مردم را در پي داشته است.
دولت جديد آفريقاي جنوبي نيز مزاياي اجتماعي و زيست  محيطي  حاصل از كشاورزي شهري، مخصوصاً در بين مردم فقير را درك كرده است. در طول دوره حاكميت آپارتايد، كشاورزي شهري ممنوع بود زيرا دولت نمي خواست كه سياهان آفريقايي به زمين دست پيدا كنند. اما امروزه، مخصوصاً در سكونت گاه هاي فقير نشين، فعاليت كشاورزي شهري تشويق شده و پررونق مي باشد.
به طور كلي تمايلات جهاني در اين مورد چندان مثبت نيست. در اينجا مثالي از كشور چين ذكر مي شود. شهرهاي چيني در خودكفايي مواد غذايي بسيار مشهور مي باشند و در پكن منطقه زراعي براي توليد گندم، گوشت مرغ، گوشت خوك، ماهي كپور، ميوه و سبزيجات در نظر گرفته شده است. هميشه كشاورزان شهري چيني مواد حاصلخيزي را كه در شهرها پيدا مي شود مورد استفاده قرار داده اند. آنها فضولات انساني و حيواني را بازيافت نموده و به كود تبديل مي كنند.
اما امروزه، حتي شهرهاي چيني هم به پيروي از الگوهاي غربي پرداخته اند. جهاني شدن باعث شده تا روز به روز مواد غذايي بيشتري از خارج كشور وارد شود. براي مثال واردات گندم از كانزانس و سويا از ماتوگروسو رواج يافته است. نابودي خودكفايي غذايي در شهرهاي پرجمعيت جهان نشان دهنده ضربه اي جدي به پايداري جهان و محيط زيست سياره  آسيب پذير ما مي باشد.
اين ادعاي خوبي نيست كه بگوييم شهر سرسبز موضوعي ساده است. عوامل مختلف ديگري نيز براي بررسي وجود دارند. اما يك اصل واضح است: ما نمي توانيم بدون پايداري شهري، يك جهان پايدار داشته باشيم و پايداري هم بدون وجود يك دموكراسي شهري فعال ممكن نيست. به اين معني كه بايد امكاناتي فراهم شود تا همه بخش هاي جامعه در زندگي يك شهر مشاركت داشته باشند. گاهي اوقات فقيرترين مردم نقش مهمي را از لحاظ ايجاد شهر پايدار خواهند داشت. امروزه نقشي كه جمع آورندگان و بازيافت كنندگان زباله در قاهره براي تميز كردن شهر به عهده دارند به رسميت شناخته شده است. اين افراد نه تنها زباله هاي كاغذي و پلاستيكي را از هم جدا و بازيافت  مي كنند بلكه زباله هاي زيستي و ارگانيك را به منظور استفاده در كشاورزي شهري به كود تبديل مي نمايند.
اما در بسياري از قسمت هاي جهان افراد فقير شهري را فقط به عنوان يك مانع در نظر مي گيرند و طرز برخورد مسئولان شهرداري با اين افراد مي  تواند منجر به ناپايداري شهرها شود. براي مثال حلبي آبادهاي شهر بمبئي به وسيله شهرداري و اغلب به نفع بسازبفروشهاي تجاري منهدم شده است. پس از آن ساكنان اين حلبي آبادها به حومه هاي خيلي دور شهر نقل مكان كردند. آنها براي دسترسي به شهر و كسب درآمد براي زندگي خود مجبورند كه مسافت زيادي را طي كنند بنابر اين سوخت زيادي مصرف مي شود و نتيجه آن آلودگي هوا در شهر شدت مي يابد.
در سراسر جهان روشهاي جديدي براي نيرو بخشيدن به دموكراسي محلي، مخصوصاً در نتيجه دستورالعمل هاي ناشي از اجلاس سران زمين ۱۹۹۲ ريو، توسعه يافته است. يك نمونه برجسته در شهر چاتانوگا (در ايالت تنسي) آمريكا بروز كرد و مشاركت مردم، پيامدهاي مثبتي را در پيشبرد برنامه هاي شهري به همراه داشت. چاتانوگا از جمله شهرهاي اوليه صنعتي آمريكاست كه در دهه ۱۹۶۰ مشاغل زيادي را از دست داد. مسئولان شهري، مردم را ملزم به كارهايي كردند تا به وسيله آن، اين شهر ويرانه و آلوده، از نو احيا گردد. به عنوان قسمتي از اين طرح، از مردم سؤال شد تا خواسته هاي خود را براي آينده بيان و اهداف عملي را براي احياي شهر خود تعيين كنند. از طريق مشاركت هاي عمومي و خصوصي حدود ۷۹۰ ميليون دلار تأمين گرديد.
امروزه شهر چاتانوگا به عنوان يك شهر زيست محيطي پيشرو شناخته شده است. ما نياز داريم تا مجدداً شهرها را به صورت مكان هاي صميميت و مهمتر از همه مكان زندگي آرام در نظر بگيريم. بدين معني كه در شهرها و مناطق اطراف آنها سبك هاي زندگي محلي بيشتري رواج يابد و بر مفهوم دهكده شهري در درون شهرها تأكيد گردد، در اين شهرها زندگي اجتماعي و احياي اقتصاد محلي مي  تواند واقعيت پيدا كند.
در طول ده سال گذشته، ايجاد بازارهاي زراعي در شهرهاي جهان نمونه جالبي از برقراري ارتباط مجدد بين مردم و مناطق روستايي محلي بوده است.
اين، ابتكار و همكاري فعال برنامه ريزان، معماران و شهروندان است كه تضمين كننده ايجاد محيط هاي شهري پرشور، متنوع، صميمي و سالم مي باشد تا جايگزين دوره اي شود كه ويژگي آن پراكندگي نامنظم شهري، آلودگي و ويراني مي باشد.
ادامه دارد
منابع خارجي
ترجمه: مهدي دهقان

شهر
اجتماعي
اقتصادي
انديشه
خارجي
سياسي
شهري
علمي فرهنگي
گلستان كتاب
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
همشهري ضميمه
بازارچه همشهري
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   انديشه   |   خارجي   |   سياسي   |   شهر   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |  
|  گلستان كتاب   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |