* مشكلات فرهنگي و اجتماعي امروز ناشي از سياست گذاري هاي ناكارآمد و غير كارشناسي است
* كميسيون فرهنگي - اجتماعي شوراي شهر در صدد است طرحي ارائه كند كه سازمانهاي مرتبط نيز ملزم به اجراي آن باشند
اشاره: در حال حاضر مشكلات و معضلات مختلف فرهنگي و اجتماعي در سطح جامعه وجود دارد و پديده هايي مانند تكدي گري، اعتياد، دختران فراري و زنان ويژه به عنوان واقعيت هاي موجود از جمله آسيب هاي اجتماعي است كه در شهرهاي بزرگ به ويژه تهران خودنمايي مي كند .
از اين گذشته برخوردهاي غيرعلمي و سليقه اي نيز به جاي ريشه يابي و درمان علت ها، همواره معلول ها را هدف قرار داده است و همين امر موجب شده تا برخي آسيب ها گرچه در مقاطعي از زمان به ظاهر فروكش كند ولي پس از مدتي به صور مختلف از جايي ديگر سر بلند كند.
گرچه تأثير تحولات مخرب اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و جهاني طي دهه هاي اخير در افزايش ناهنجاري ها و آسيب هاي اجتماعي بركسي پوشيده نيست، ولي شايد از جمله عوامل مهم در اين رابطه نبود يك طرح جامع و راهبردي در زمينه عملياتي كردن ساماندهي آسيب هاي اجتماعي و فرهنگي باشد.
براي آشنايي بيشتر با معضلات فرهنگي و اجتماعي تهران و برنامه هاي كلان مديريت شهري به منظور ساماندهي آسيب هاي اجتماعي و توسعه فضاهاي عمومي و مورد نياز شهري گفت وگويي با رسول خادم رئيس كميسيون فرهنگي و اجتماعي و زيست شهري شوراي اسلامي شهر تهران انجام شده است كه از نظر خوانندگان مي گذرد:
گفت وگو از غلامرضا رفيع
* به عنوان رئيس كميسيون فرهنگي، اجتماعي شوراي شهر، معضلات فرهنگي، اجتماعي تهران را در چه اموري مي دانيد و اصولاً چه تعريفي از آنها داريد؟
- اولاً مسايل فرهنگي، اجتماعي مسايلي نيست كه بشود به صورت جزيره اي و با محدوده جغرافيايي خاصي با آنها برخورد كرد. مسائل و مشكلات پيچيده فرهنگي، اجتماعي كه امروز در كشور وجود دارد، ثمره سياست گذاري هاي ناكارآمد و غير كارشناسي است كه از ابتداي انقلاب وجود داشته و با تداوم نظام هاي ارزشي قبل از انقلات و ايجاد خرده نظام هاي ارزشي دوران انقلاب و با شكل گيري جريان هاي خرده نظام در نسل انقلاب و تأثير جريان هاي ارتباطي فرهنگي كلان جهاني بر كشوري مثل ايران، انباشته و پيچيده شده است.
البته عامل تمامي اين ابهام و سردرگمي هاي امروزه، فقدان متولي فرهنگي براي كل كشور و به همان نسبت براي شهر تهران مي باشد. واقعيت اين است كه وقتي متوليان فرهنگي خودشان با واقعيت هاي جامعه و تفكيك يافتگي و تمايزيافتگي هاي فرهنگي، اجتماعي كه طبيعت يك ارگانيسم نظام اجتماعي است و خرده نظام هاي ارزشي و فرهنگي را به وجود مي آورد، درست برخورد نكنند و خود متوليان گرفتار خرده نظام هاي خاص و قشري بشوند، از كلان نگري هايي كه يك نظام ارزشي تعميم يافته در عرصه فرهنگ بايد داشته باشد، بازمي مانيم. به بيان ديگر چنانچه با نگاهي تعميم يافته، همه اين خرده نظام ها را با قالب هاي وسيع تر و كلان تر و فراگير نبينند، نتيجه اش شكاف هاي فرهنگي و اجتماعي مي شود كه امروز ما شاهد آن هستيم و متأسفانه تعريف مشخصي در ارتباط با آنها وجود ندارد.از اين گذشته سياست هاي اجتماعي ما نيز از اين قاعده مبرا نبوده است.
به عنوان مسئول كميسيون فرهنگي، اجتماعي مي خواهم عرض كنم كه تلاش ما اين است كه در جايگاه شوراي شهر با نگاه متولي به مسائل فرهنگي و اجتماعي شهر تهران نگاه كنيم. البته در اينجا منظور از متولي، در ارتباط با برنامه ريزي و نظارت مي باشد و شوراي شهر متولي اجرايي نيست، بلكه مي كوشد با ايجاد هماهنگي بين دستگاه هاي اجرايي ذيربط در عرصه هاي فرهنگي و اجتماعي برنامه ريزي فرهنگي و اجتماعي شهر تهران را انجام دهد. البته كار كميسيون فرهنگي، اجتماعي در حال حاضر بيشتر معطوف به مسائل اجتماعي است، زيرا بحث هاي فرهنگي بحث هايي درازمدت، اساسي و زمان بر است.
ما تا كنون در ارتباط با مسائل فرهنگي و اجتماعي، در جايگاه متولي برنامه ريزي شهري به مسائل پرداخته ايم و هدفمان نيز ايجاد هماهنگي بين دستگاه هاي اجرايي مرتبط با يك موضوع به منظور تعريف يك معضل و پيدا كردن حلقه هاي مفقوده و تعيين سهم و مأموريت سازماني هر يك از ارگان ها و سازمان هاي مرتبط با اين گونه موضوع ها بوده است.
* منظور شما از واقع بينانه برخورد نكردن با مسائل اجتماعي و جايگزيني خرده نظام هاي ارزشي چيست؟
- با شكل گيري انقلاب يك سلسله خرده نظام هاي ارزشي جديد در نظام اجتماعي، فرهنگي جامعه ايجاد شد. مثلاً جريان و تفكر ارزشي بسيج و تفكرات ارزشي كه در اين حوزه مطرح شد و يا بسياري از خرده نظام هاي ديگري كه بعداً به وجود آمد.
از اين رو نظام ارزشي نسل قبل از انقلاب با نظام ارزشي جريان انقلاب و يا نظام ارزشي نسل انقلاب متفاوت است و در دل هر يك از اينها، خرده نظام هاي جزيي تري وجود دارد. يعني تمايزات فرهنگي و به نوعي الگوهاي رفتاري و فرهنگي و اجتماعي متفاوتي را در آنها مي بينيم. جريان انقلاب خرده نظام هاي ارزشي را با خود به همراه داشت كه نسل انقلاب خرده نظام هاي ارزشي ديگري را بروز داد. متأسفانه متوليان فرهنگي و اجتماعي به جاي اينكه واقعيت هاي اساسي نظام فرهنگي و اجتماعي كشور را در حد كلان ببينند، بر اساس نظام هاي ارزشي خردي كه در دل اين نظام كلان وجود داشت، به ارزيابي غيركارشناسي پرداختند، بنابراين سياست هاي اجتماعي و فرهنگي معطوف به خرده نظام هاي خاص شد. از اين رو يك زمان با اين خرده نظام ها، اعتقادي و ارزشي و زماني هم ابزاري برخورد كردند. يعني بزرگترين معضل اين بود كه حتي اين سياست هاي اجتماعي، فرهنگي هم در ارتباط با اين خرده نظام ها، سياست هايي نهادينه شده نبود.
از اين رو با توجه به اينكه خرده نظام هاي ارزشي همواره بر اساس طبيعت تفكيك يافتگي و تمايزيافتگي و ارگانيسم يك نظام اجتماعي به وجود مي آيد، نپذيرفتن واقعيت هاي ناشي از سياست هاي ناكارآمد و غيركارشناسي و اصرار بر ادامه مسيري كه فقط مي خواست خرده نظام هاي ارزشي خاص را به صورت قشري ببيند و با ابزاري كردن خرده نظام هاي ارزشي جديد و با نگاه جريان هاي وابسته به قدرت، شرايطي را به وجود آورد كه خرده نظام هاي ارزشي را مقابل هم قرار داد و شكاف هاي اجتماعي را موجب شد.
در حال حاضر فقدان متولي فرهنگي و اجتماعي در كشور و نبود سياست هاي اجتماعي كه بتواند كليه اين خرده نظام هاي ارزشي را در دل خود جاي بدهد و به سياست هايي تعميم يافته تبديل بشود، زمينه را براي فاصله و شكاف بيشتر فراهم كرده است.
* اگر بخواهيم به معضلات تهران به طور مشخص اشاره كنيم به نظر شما الان معضلات فرهنگي و اجتماعي بيشتر شامل چه مواردي است؟
- اولاً نحوه پراكنش فضاهاي فرهنگي، اجتماعي شهر تهران براساس هيچ برنامه ساختاري نبوده و تناسبي با ساختار جمعيت شامل تراكم و فراواني و هرم سني و ساخت جنسي جمعيت ندارد. براي نمونه نحوه پراكنش فضاهاي مذهبي به هيچ وجه بر اساس نيازسنجي موجود و ساختار جمعيت، برنامه ريزي نشده و يا فضاهاي آموزشي براساس طرح كلان ساختاري توسعه و مطالعات بنيادين جمعيت شناسي نبوده است.در ارتباط با جريان آسيب هاي اجتماعي نيز مديريت كلان فرهنگي، اجتماعي به جاي برنامه ريزي بيشتر گريز داشته است. براي مثال اين گريز را در ارتباط با موضوعي مانند ايدز هم امروز مشاهده مي كنيم. يعني تا زماني كه اين موضوع به بحران جدي و يك فاجعه تبديل نشود به آن نمي پردازيم.
به بيان ديگر مديريت فرهنگي و اجتماعي جامعه در هاله اي از ارزش هاي كاذب به جاي برخورد منطقي و جدي با واقعيت هاي جامعه و پيگيري و بررسي آسيب هاي اجتماعي - كه در همه جوامع وجود دارد - همواره سعي در گريز داشته است.
* بالاخره شما چه راهي را پيشنهاد مي كنيد؟
- ساماندهي مسائل فرهنگي و اجتماعي بدون مشاركت و حضور خود مردم امكان پذير نيست. ولي در حال حاضر هيچ تعريف سازمان يافته اي براي مسائل فرهنگي و اجتماعي بين حاكميت و جريان هاي خودجوش مردمي كه بتواند آن خودجوشي و استقلال را حفظ كند و نقش نظارتي و حمايتي هم داشته باشد، وجود ندارد.
* شوراي شهر در اين زمينه چه برنامه هايي را براي رفع و يا كاهش اين معضلات پيش بيني كرده است؟
- در حال حاضر در كميسيون طرحي تحت عنوان طرح ساماندهي تشكيلات غيردولتي مطرح است. زيرا براي ورود به هر عرصه اي اعم از فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي نياز به جذب مشاركت هاي مردمي داريم.
در حال حاضر بحث كوچك سازي در برنامه سوم توسعه كشور مطرح مي باشد. ولي اينكه كوچك سازي بر چه اساس انجام شود مشخص نيست. اولاً حاكميت در ارتباط با بسياري از معضلات و مشكلات و نيازهاي واقعي جامعه خودش تعريف مشخصي در دست ندارد. ولي بحث از كوچك سازي و محول كردن آن به مشاركت هاي مردمي به ميان مي آورد. سؤال من اين است كه چه تعريفي از كاركرد تخصصي و طبقه بندي جريان هاي خودجوش مردمي و تشكل هاي غيردولتي داريم؟ هيچ مجموعه اي نيست كه آمار و اطلاعات كامل اين تشكل ها را در اختيار داشته باشد و ارزشيابي كند كه كداميك فعال و كداميك غير فعال مي باشند و يا چه تعداد از ثبت شده ها داراي فعاليت و يا در چه حد از فعاليت هستند. چقدر«NGO»هاي ثبت نشده داريم كه «NGO»هاي مردمي هستند و به عنوان خيريه ها دارند كارشان را انجام مي دهند و بعد مي آييم بحث كوچك سازي را هم مطرح مي كنيم.
* بالاخره شوراي شهر چه برنامه اي براي كاهش اين معضلات دارد؟
- براي مثال با ورود به بحث ساماندهي تشكل هاي غيردولتي بايد ساماندهي حلقه هاي مختلفي را بررسي كنيم كه حلقه اول آن صدور پروانه است و متولي آن در حال حاضر وزارت كشور مي باشد كه تا كنون نشست هاي مختلفي را با مسئولان اين وزارتخانه و استانداري و فرمانداري و سازمان هاي مرتبط با اين موضوع انجام داده ايم.
شوراي شهر براي ساماندهي تشكل هاي غيردولتي در تهران اين طرح را مطرح ساخته و با بررسي هاي به عمل آمده، در حال حاضر وزارت كشور پيگير است كه بتواند با توافقنامه هاي بين بخشي، حلقه اول آن را ساماندهي كند و در صدد اصلاح قوانين مربوط به آنها باشد.
علاوه بر اين شوراي شهر هم اكنون سرگرم جمع آوري اطلاعات و آمار مربوط به تشكل هاي غيردولتي است تا بتوان براساس كاركردهاي تخصصي و با كمك دستگاههاي اجرايي مرتبط با تشكل هاي فعال، نيمه فعال و غيرفعال آنها را طبقه بندي كرد.
وقتي مشخص شود كه مثلاً در ارتباط با آسيب هاي اجتماعي ۲۰ تشكل فعال وجود دارد در اين صورت مي توان سهمي از امور مربوط به آسيب هاي اجتماعي كه در اختيار حاكميت است با تعريف سيستم حمايتي و نظارتي به تشكل هاي غيردولتي محول كرد و به نوعي در اختيار مشاركت هاي مردمي قرار داد.
از سوي ديگر همزمان با طرح مذكور، كميسيون فرهنگي، اجتماعي سرگرم پيگيري و بررسي طرح آسيب هاي اجتماعي و طرح ساماندهي اشتغال و كارآفريني است. به بيان ديگر ما چرخه اصلي يك معضل را كه در اختيار حاكميت است، داريم پيگيري مي كنيم. نگاه كميسيون به مسائل فرهنگي ورود ساختاري در عرصه هاي مختلف از جمله تشكل هاي غيردولتي، آسيب هاي اجتماعي، بحث كارآفريني، ساماندهي فضاهاي فرهنگي و هنري، ساماندهي فضاهاي ورزشي و ساماندهي فعاليت هاي مذهبي و فضاهاي آموزشي مي باشد.
* ديدگاه كميسيون فرهنگي، اجتماعي شورا، نسبت به معضلاتي نظير كودكان خياباني، دختران فراري، متكديان و زنان ويژه يا خياباني چيست؟
- همه اينها نمونه هايي از آسيب هاي اجتماعي در تهران است و شوراي شهر در صدد ايجاد حركت و راه اندازي چرخه اصلي ساماندهي آسيب هاي اجتماعي است كه همه اينها در درون آن جاي مي گيرد.
همه اينها به عنوان يك حقيقت در عرصه آسيب هاي اجتماعي وجود دارند و بايد ساماندهي شوند. براي نمونه معضل كودكان خياباني و علل به وجود آمدن اين پديده به مسائل فرهنگي، بحث طلاق، اعتياد و فقر و ... برمي گردد كه بايد به عنوان واقعيت هاي موجود در جامعه به آن نگاه كرد.
* شما چه راهي را براي درمان اين آسيب ها پيشنهاد مي كنيد؟
- آسيب هاي اجتماعي به عنوان يك واقعيت در تهران وجود دارد و در حال حاضر بايد كنترل شود. چون خود آسيب هاي اجتماعي آسيب زا هستند. به بيان ديگر در وهله اول بايد چرخه اي ايجاد شود كه اينها را كنترل و از بي در و پيكري و پراكنش غيراصولي آن جلوگيري كند. سپس به موازات آن جريان پيشگيري ايجاد شود كه يك بحث اساسي و زير بنايي است و به مسائل كلان اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي برمي گردد.
ما در كميسيون فرهنگي سعي كرده ايم كه اين موضوع به عنوان يك واقعيت ساماندهي شود. در بحث ساماندهي آسيب هاي اجتماعي مثلاً حلقه اول آن الزام شهرداري، حلقه دوم آن ايجاد اردوگاه و حلقه سوم آن فعاليت سازمان هاي مختلفي مثل بهزيستي، كميته امداد و بهداشت و سازمان زندان هاست. و نگاه واقع بينانه كميسيون نشان مي دهد كه اول بايد موضوع آسيب هاي اجتماعي از بلاتكليفي نجات پيدا كند و سپس با طرح هاي ديگر شورا مثل طرح اشتغال زايي و كار آفريني طرح تشكل هاي غير دولتي كه در آن بحث جذب گروههاي كارآفرين نيز مطرح است همراه شود. از آنجا كه گروههاي كارآفرين مي توانند نگاه خيريه نيز داشته باشند، بايد به عنوان يك جريان فرهنگي، تشكل هاي غيردولتي را با ورود اين گروه ها، درگير معضلات و مشكلات جامعه بكنيم.
بنابراين با ساماندهي تشكل هاي غيردولتي و مشاركت هاي مردمي مي توان سهمي از آسيب هاي اجتماعي را به آنها اختصاص داد.
* به نظر شما از چه راههايي مي توان با پديده زنان خياباني به عنوان يك معضل و يك واقعيت موجود در جامعه برخورد كرد؟
- بايد اول ببينيم معضل زنان خياباني ناشي از چيست. يكي از عوامل آن فقر و ديگري بحث فساد است. با نگاهي كلان به آسيب هاي اجتماعي و با توجه به تنوع آنها وقتي وارد جزئيات مي شويم پي مي بريم كه براي برخي از پديده ها و آسيب ها در چرخه آسيب هاي اجتماعي جايي در نظر گرفته نشده است كه مثلاً امكان دارد يكي از آنها زنان ويژه باشد. از اين رو در اين چرخه كل بايد به جزء، جزء آسيب هاي اجتماعي توجه شود. بنابراين پس از ايجاد چرخه كلي ساماندهي آسيب هاي اجتماعي مي توان به ساماندهي جز ء، جزء آنها پرداخت.
مثلاً در ارتباط با دختران فراري واقعاً چه كار مي توان انجام داد. دختران فراري حتي وقتي وارد اين چرخه مي شوند، بعداً مورد پذيرش خانواده ها قرار نمي گيرند و دوباره به وضعيت اول برمي گردند. وقتي اين چرخه ايجاد شود در ارتباط با تك تك موضوعات آسيب هاي اجتماعي مي توان مطالعه و اين چرخه را روز به روز اصلاح كرد.
* فرض كنيد مشكل اينها مشكل اقتصادي نباشد در اين صورت چه راه حلي مي توان انديشيد؟
- اولاً نگاه ما در رفع آسيب هاي اجتماعي نگاه مطلق نيست. آسيب هاي اجتماعي در هيچ جامعه اي به صفر نمي رسد. دوم اينكه وقتي چرخه ساماندهي آسيب هاي اجتماعي در حد كلان ايجاد شود، مي توان جز ء به جزء و مورد به مورد اين آسيب ها را بررسي و در جهت حل آنها تلاش كرد. در زمينه هاي فرهنگي، اجتماعي قطعاً بايد علل موضوعات جزئي آسيب هاي اجتماعي بررسي شود و راهكارهايي كه شورا مي تواند با برنامه ريزي و هماهنگي بين دستگاههاي اجرايي ارائه دهد بايد مشخص گردد. الان هدف اصلي اين است كه چرخه آسيب هاي اجتماعي ايجاد و شروع به گردش كند تا بعد بتوان جزء به جزء آسيب ها را بررسي كرد. الان بزرگترين مشكل اين است كه اصلاً چرخه اي وجود ندارد كه بخواهد موضوعي را ساماندهي و كنترل كند.
* يعني براي ساماندهي آسيب هاي اجتماعي هيچ برنامه اي وجود ندارد؟
- تنها چيزي كه وجود دارد مصوبه شوراي عالي اداري است كه از چهار سال پيش با نگاه خاصي كه معاونت اجتماعي، فرهنگي شهرداري داشت پياده نشد و هيچ دستگاهي هم نتوانست بگويد كه پياده كنيد و شوراي شهر هم متأسفانه شهرداري را ملزم به اجراي سهم مأموريتي كه در اين مصوبه برايش پيش بيني شده بود نكرد. به بيان ديگر اصل كار، هنوز شكل نگرفته است.
* شما به عنوان فرد شناخته شده در بين جوانان و ورزشكاران كه در حال حاضر به عنوان عضو شوراي شهر در مسند تصميم گيري و سياست گذاري مديريت شهري قرار داريد، چه برنامه اي را براي بهبود و گسترش مراكز ورزشي دنبال مي كنيد؟
- بحث ما درباره ورزش از دو جنبه، يكي ورزش عمومي و ديگري ورزش قهرماني است. نگاه شوراي شهر نيز به هر دو جنبه مي باشد و اين در حالي است كه شورا كمتر از ۶ ماه است كه فعاليت خود را شروع كرده است. در ارتباط با ورزش عمومي، طرح ساماندهي فضاهاي ورزشي در دستور كار كميسيون فرهنگي، اجتماعي قرار دارد و فكر مي كنم نهايتاً تا يك ماه ديگر طرح تكميل شود. در اين طرح اولاً وضعيت پراكنش فضاهاي ورزشي براساس ساختار جمعيتي در مقياس محله، ناحيه و منطقه در تهران بررسي مي شود. پس از اين بررسي با توجه به سرانه اي كه براساس فراواني، تراكم جمعيت، ساخت جنسي و هرم سني نسبت به پراكنش فضاي ورزشي به دست مي آيد مي توان با استانداردهاي موجود طرحي را ارائه كرد كه توسعه فضاهاي ورزشي براساس واقعيت ها و نيازهاي اجتماعي و مبتني بر فراواني جمعيت محله و ناحيه و منطقه در تهران صورت گيرد. اينكه آيا به دليل وجود ۲۲ منطقه در تهران به ۲۲ سالن نياز داريم يا اينكه وقتي جمعيت يك منطقه ۳ برابر منطقه ديگر است، آيا ۳ برابر هم فضاي ورزشي نياز دارد، بايد مشخص شود.
هدف ما اين است كه هرگونه برنامه ريزي و توسعه فضاهاي ورزشي در تهران براساس يك برنامه كلاني باشد كه شوراي شهر ارائه مي كند و در اختيار سازمان ها و ارگان هاي مرتبط مي گذارد. مثلاً شهرداري يا تربيت بدني توسعه فضاي ورزشي خود را بر اساس برنامه شورا كه مبتني بر مطالعات بنيادين و نحوه پراكنش فضاهاي ورزشي و تعيين اولويت بنديها خواهد بود انجام دهند.
* به هر حال شورا چه سياست هاي تشويقي را براي توسعه اين گونه مراكز در نظر گرفته است؟
- براي اينكه بخواهيم در اين رابطه تشويقي را در نظر بگيريم ابتدا بايد مشخص شود كه اصلاً مي خواهيم چه كار كنيم تا بعد بتوان برايش سياست تشويقي در نظر گرفت. ما تازه در حال برنامه ريزي هستيم و همان طور كه گفته شد تا ندانيم چه امكاناتي داريم، نمي توان سياست گذاري كرد.
در ارتباط با نحوه پراكنش فضاهاي مذهبي هم اگر دقت كنيد پي مي بريد كه مثلاً در يك خيابان چهار تكيه و يا ۲ مسجد وجود دارد و در خياباني اصلاً اين مراكز وجود ندارد. جايگاه شورا برنامه ريزي شهري است.
از اين رو ابتدا بايد ببينيم كه در شهر چه مراكز و به چه تعداد وجود دارد. زيرا آمار و اطلاعات يكساني مبني بر اينكه در شهر چه چيز وجود دارد در دست نيست.
در حال حاضر در نظر داريم با جمع آوري اطلاعات و آمار، بررسي كنيم كه در تهران در زمينه هاي فرهنگي، اجتماعي و ورزشي چه امكاناتي وجود دارد. اول بايد بدانيم چه امكاناتي داريم تا بعد بتوانيم در جهت اصلاح فني و گسترش آنها سياست گذاري كنيم.
* با توجه به تأكيد شما بر لزوم ايجاد فضاهاي فرهنگي، اجتماعي براساس مطالعه نيازسنجي و پراكنش جمعيتي در سطح شهر، نظرتان درباره ساخت مسجد در برخي پارك ها چيست؟
- من اصلاً از اين موضوع اطلاع ندارم. ولي بر اساس طرح ساماندهي فعاليت هاي مذهبي در تهران كه هم اكنون در كميسيون فرهنگي، اجتماعي مطرح مي باشد، بخش اعظمي از اين طرح مربوط به ساماندهي فضاهاي مذهبي است. ولي در ارتباط با آنچه اشاره كرديد به هر حال اين كارها دارد انجام مي شود مثل خيلي از كارهايي كه از قبل هم انجام مي شده است. اين يك واقعيت است كه تا زماني كه شورا بتواند طرح هايش را تهيه كند و به نوعي سازمان هاي مرتبط با موضوع فعاليت هاي مذهبي را هماهنگ سازد، اين كارها انجام مي شود. بنابراين امكان دارد سازمان ها و ارگانهاي ديگر هم اين كار را بكنند. البته ما در جلسات متوالي فيمابين دستگاه هاي اجرايي، آنها را در جريان طرح هاي شورا تا حد ممكن گذاشته ايم.
در ارتباط با محدوده جغرافيايي شهر تهران بايد ابتدا ببينيم كه تصوير فعلي شهر و نحوه پراكنش فضاهاي مذهبي بر اساس ساختار جمعيتي به چه نحوي است تا بتوانيم بر اساس يك استاندارد و ملاك و شاخصه هايي كه بايد تعيين شود، اين نحوه پراكنش را اصلاح كنيم و توسعه دهيم و يا در جاهايي كه به سقف مورد نياز رسيده است آن را متوقف كنيم. هنوز چنين طرحي وجود ندارد. از اين رو سازمان ها و ارگان هاي مختلف هم بر اساس نظرها و سليقه هاي مديريتي خود حركت هايي را انجام مي دهند. تلاش كميسيون اين است كه اين طرح را تهيه كند و تا آن زمان، اين گونه حركت ها بعضاً وجود دارد. ولي ان شاءالله بعد از تهيه اين طرح برنامه مشخصي را براي وضعيت فضاهاي مذهبي، آموزشي و ساير فضاهاي مورد نياز شهري به دستگاههاي اجرايي مرتبط از جمله شهرداري ارائه خواهيم كرد.
الان بر چه اساسي مي توان گفت كه اين كار صورت نگيرد، الان اگر شما به من بگوئيد كه فضاي مذهبي كم است و من بگويم زياد است، اينكه شما بر چه اساسي گفتيد كم است و من بر چه اساسي گفتم زياد است هيچ ملاكي وجود ندارد. يعني طرح هايي كه ارايه مي شود فاقد مطالعه بنيادي و بيشتر موردي و سليقه اي است. مثلاً سليقه شما اين است كه ما بايد در هر محله ۲ مسجد داشته باشيم ولي نظر من اين باشد كه بايد در هر محله ۴ ورزشگاه وجود داشته باشد. اينكه شما بر چه اساس اين را مي گوييد و من بر چه اساسي مي گويم، مشخص نيست. بزرگترين مشكل ما در اين زمينه فقدان متولي است.
* نظر شما به عنوان كارشناس مسايل اجتماعي و رئيس كميسيون فرهنگي، اجتماعي شوراي شهر نسبت به فعاليت فرهنگسراهاي شهرداري چيست؟
- من نگاه كلان به اين موضوع دارم و معتقدم كه ديدگاه هاي مختلفي در ارتباط با فعاليت هاي فرهنگسراها چه از قبل و چه در حال حاضر وجود دارد. ورود كميسيون فرهنگي، اجتماعي شورا به بحث مسايل فرهنگي با طرح ساماندهي فضاهاي فرهنگي و هنري شروع شد. الان در مرحله اي هستيم كه با كمك مركز آمار تعريف شود كه چه مكاني فضاي فرهنگي، هنري است تا بعد نحوه پراكنش آنها را بر اساس ساختار جمعيت بررسي كنيم و در اين ارتباط طرح توسعه ارايه دهيم. اين بحث يك بحث سخت افزاري در ارتباط با فضاهاي فرهنگي مي باشد. بحث نرم افزاري در ارتباط با فضاهاي فرهنگي نيز اقدامي است كه بعداً كميسيون به آن خواهد پرداخت.
* بالاخره نظرتان درباره فعاليت هايي كه فعلاً در اين مراكز انجام مي شود چيست؟
- سياست هايي كه امروز دارد انجام مي شود نظر مديريت آن است. سازمان فرهنگي و هنري، هيأت امنا و مدير عامل دارد كه براساس نظر آنها دارد يك سري سياست هايي در فرهنگسراها انجام مي شود.
* به هرحال چقدر به بهبود وضعيت كمك مي كند؟
- شما از وضعيت چه ارزيابي اي داريد؟ وقتي از وضعيت ارزيابي وجود ندارد پس نمي توانيم بگوييم كه آيا به بهبود وضعيت كمك مي كند يا نمي كند. واقعيت اين است كه امروز در كشور وقتي با نگاه مديريتي مي خواهيم طرح بدهيم به نمي دانم ها و نداشتن ها مي رسيم ، چون طرح مان فاقد مطالعه بنيادين است. يعني مي گوييم اين كار خوب است ولي چون مطالعه بنيادين و اساسي و اطلاعات لازم را نداريم نمي دانيم تبعات آن چه مي شود. تمام بلايي هم كه امروز بر سر مسايل فرهنگي، اجتماعي آمده به خاطر همين است. هر مديريتي كه آمده با سليقه خودش خوب و بد را تعريف كرده است. هدف كميسيون فرهنگي، اجتماعي خروج از بن بست مديريت هاي سليقه اي است. يعني مي خواهد يك طرح اساسي و ساختاري براي شهر ارايه كند كه سازمان ها و ارگان هاي مرتبط هم ملزم به اجراي آن شوند.
وقتي يك طرح كلاني وجود داشته باشد كه در آن نياز سنجي نسبت به مسايل شهري صورت گرفته و به مشكلات و معضلات شهري توجه شده باشد، دستگاه هاي ذي ربط برنامه ريزي هاي خود را بر اساس اولويت بندي طرح انجام مي دهند، چون متولي اجرايي آنها هستند. اما در وضعيت فعلي، سازمان فرهنگي و هنري زماني مي تواند وجودي مثبت داشته باشد كه تمامي اقشار جامعه با خرده نظام هاي ارزشي متفاوت را خدمات رساني كند و در عين حال چارچوب قوانين را نيز حفظ نمايد.
* با توجه به مسايل مربوط به شهرنشيني و الزامات زندگي در شهر به نظر شما تهران نشينان تا چه اندازه با مسايل شهري آشنايي دارند و به عنوان شهروند محسوب مي شوند؟
- مردم تهران با جايگاه شهروندي خودشان فاصله دارند. حقوق شهروندي يك سري ابزارهايي را مي خواهد كه بايد در اجرا و عمل تعريف شود.
به طور كلي بين سياست هاي حاكميت با جريان شهروندي و با نيازهاي حقيقي مردم براي ورود به عرصه شهروندي همواره فاصله وجود داشته است. يعني اين جو باعث شده است كه بسياري از حق و حقوق شهروندي از مردم سلب شود. از اين رو فقدان توجه مديريتي به بحث مهاجرت، عدم ساماندهي جمعيتي شهر تهران و نبود سياست هاي مشخص و تعريف شده را مي توان از عوامل تأثيرگذار در اين رابطه قلمداد كرد.
* آموزش چه تأثير و جايگاهي مي تواند در اين رابطه داشته باشد؟
- آموزش هم زماني مي تواند صورت گيرد كه ابزار آن وجود داشته باشد. وقتي دولت هنوز براي ارايه يك حق و حقوق به عنوان حقوق شهروندي تعريف روشني ندارد چه چيزي را بايد آموزش دهد؟ آموزش زماني امكان پذير است كه اصلاً نحوه مشاركت مردم با حاكميت تعريف و ابزارهاي قانوني مورد نياز آن ايجاد شده باشد.
* از آنجا كه شهرداري بيشترين تماس و ارتباط را با مردم دارد آيا شوراي شهر برنامه اي براي آموزش و آشنايي مردم با حقوق شهروندي و متقابلاً حقوق شهرداري و مديريت شهري دارد؟
- به دليل اينكه در كميسيون فرهنگي، اجتماعي شورا، تلاش بر فعال كردن مشاركت هاي مردمي و حمايت از آنهاست، خواه ناخواه بايد اين ارتباط بين حاكميت و مردم تعريف شود. البته شورا اين ارتباط را تعريف نمي كند بلكه با هماهنگي كليه دستگاه هاي اجرايي آن را پايه گذاري مي كند. وقتي سيستم نظارتي بين تشكل هاي غيردولتي و حاكميت تعريف شود خواه ناخواه يك حق و حقوقي براي جريان هاي خودجوش مردمي ايجاد مي شود.
از اين گذشته بحث شهروندي بستر مربوط به خود را مي طلبد. شهروند كسي است كه داراي يك سري حقوقي است كه آن حقوق را از حاكميت مي خواهد. بايد ديد شوراي شهر چه ابزارهايي را در اختيار دارد كه اين حق و حقوق را در عمل به شهروند بدهد و يا دستگاه ها و سازمان هاي اجرايي چه ميزان تمايل دارند كه اين حق و حقوق را براي شهروند قايل شوند. از اين گذشته بايد ديد شوراي شهر چه توان و ابزارهايي دارد كه بتواند حاكميت را ملزم به ايجاد حق و حقوق براي شهروندان كند.
* نظر شما اين است كه در رابطه با حقوق شهروندي اصلاً تعريفي وجود ندارد؟
- نه تعريفي عملي از حقوق شهروندي وجود دارد و نه ابزارهاي آن روشن است. به بيان ديگر وقتي تعريف كلان وجود ندارد ابزارهاي روشني هم وجود ندارد. يعني ما هنوز در مباحث فلسفي و تئوري و جريان هاي سياسي و بحث مردم سالاري ديني و غيرديني و دموكراسي و غير دموكراسي مانده ايم و هيچ متولي در اين موضوع وارد نشده است ولي به هرحال اين وسط در زد و خوردهاي بالادستي حق و حقوق مردم دارد پايمال مي شود.
* شوراي شهر در ارتباط با انجمن هاي شوراياري محلات به عنوان بازوهاي كمكي خود چه برنامه هايي دارد؟
- به نظر من شوراياري ها يك حلقه مفقوده اي بوده كه بايد مردم را به حاكميت گره بزند و نيازهاي واقعي و حقيقي جامعه را از طريق خود مردم به منظور رفع و حل آنها به حاكميت منتقل كند. اكنون ۸۷ شوراياري محله در تهران فعال است، ولي با اين حال ۳۵۴ محله در سطح شهر وجود دارد. تشكيل شوراياري ها، كار ارزنده اي بوده كه در دوره اول شورا صورت گرفته است. ولي به دليل اينكه تجربه اول بوده، شيريني ها و تلخي هاي خاص خودش را داشته است.
هدف شوراي شهر در وهله اول، ساماندهي اين ۸۷ شوراياري است. در حال حاضر ستاد هماهنگي شوراياري ها و ستاد اجرايي آنها ايجاد شده و در واقع در مرحله ساماندهي شوراياري ها قرار داريم، ولي تلاشمان اين است كه ان شاءالله در پائيز سال آينده انتخابات ساير شوراياري هاي محله و حتي المقدور تمام شوراياري هاي تهران را برگزار كنيم. ايجاد جريان شوراياري ها يك تحول جدي در جريان مديريت كشور خواهد بود.
تلاش شوراي شهر اين است كه شوراياري ها به جايي برسند كه شوراي محلات در تهران تشكيل شود. اگر شوراي محلات در كلان شهري مثل تهران به وجود آيد و چگونگي ارتباط آنها با حاكميت به طور سيستماتيك تعريف شود، بسياري از معضلات و مسايل شهري به دست خود مردم حل خواهد شد و سياست گذاري ها بر اساس نيازهاي واقعي جامعه و با نظر خود آنها خواهد بود. نگاه شوراي شهر به شوراياري ها در راستاي فعال كردن كامل آنهاست و مي كوشد در حال حاضر از اعتبار شورا هزينه شود تا شوراياري ها جان بگيرند و جايگاه قانوني خود را پيدا كنند.