سه شنبه ۶ آبان ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۲۰۸ - Oct. 28,2003
گره اي براي پيوند هنرمندان با هنردوستان
امروزه نگارخانه هاي هنري نقش بسيار مهمي را در توسعه و رشد سواد فرهنگي و هنري در دنيا بر عهده دارند.
دكتر بهمن نامور مطلق، سرپرست معاونت پژوهشي فرهنگستان هنر در آستانه افتتاح «نگارخانه خيال» ضمن بيان اين مطالب، گفت: تأثير اين نگارخانه ها در تعيين وشكل گيري سليقه هاي هنري افراد، قدرت خلاقيت و تنوع آن در سطح جامعه هنري مؤثر است.
دكتر نامور مطلق با اشاره به گزارش جهاني فرهنگ، سال ۱۹۹۸ از انتشارات سازمان جهاني يونسكو گفت: شاخص هاي عملكردهاي فكري و زيبايي شناسي هر كشوري مستقل بر ۶ شاخصه «آموزش»، «پژوهش»، «توليد مكتوب»(روزنامه ها و مجله هاي جديد)، «توليد هنري»(موسيقي، رقص، تئاتر)، «مصر مكتوب» و «مصرف هنري»(موسيقي، سينما، تئاتر تا موزه ها، گالري ها) است.
وي در همين زمينه افزود: همان گونه كه ملاحظه مي شود يكي از شاخصه هاي فكري و زيبايي شناسي در هر كشور، همين «توليد هنري» و «مصرف هنري» است كه يكي از اشكال مهم و اساسي آن ارتباط ميان هنرمند و مخاطب در گالري ها و موزه ها است. پس تعداد بازديدكنندگان، تعداد آثار به نمايش در آمده و همچنين تعداد آثاري كه به معرض خريد و فروش گذاشته شده است، جزو زيرمجموعه هاي شاخص هاي فكري و زيبايي شناسي است و قابليت تبديل شدن به گزارش كمي از شاخصه هاي رشد فرهنگي را دارد.
وي با تأكيد بر آمار موجود در تدوين شاخص هاي فرهنگي، خصوصاً وضعيت هنر در ايران بين سالهاي ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰، گفت: در سال ۷۶، چهل و شش نگارخانه در كشور موجود بود كه با ميانگين رشد سالانه ۹۳/۴۲ درصدي به يكصد و نود و دو نگارخانه رسيده است. همچنين در سال ۷۶، تعداد ۶۹۵ نمايشگاه هنري در تهران برگزار شده كه با ميانگين رشد سالانه ۶۱/۳ به ۸۰۱ نمايشگاه در سال ۸۰ رسيده است.
وي افزود: بنابراين شاخص سرانه نگارخانه هاي هنري در كشور نشان مي دهد كه سرانه نگارخانه در سال ۷۶ به ازاي هر پنج ميليون نفر، ۰۸/۶ بوده است كه اين شاخص با ميانگين رشد سالانه ۳۹/۳۹ درصد به سرانه ۹۵/۲۲ نگارخانه به ازاي پنج ميليون نفر در سال ۸۰ رسيده است. بنابراين چنانكه ملاحظه مي شود كشور ما در اين خصوص با وضعيت مطلوب فاصله بسياري دارد.
نامور مطلق ادامه داد: به همين دليل فرهنگستان هنر كه اين كمبود را به خوبي احساس مي كرد به منظور برداشتن قدمي جدي براي توسعه اين بخش هنري اقدام به تأسيس نگارخانه بزرگ و بي نظيري با نام زيباي «خيال» كرده است. اميدواريم كه خيال در آينده نقش مهمي را همانند گره اي براي پيوند هنرمندان با هنردوستان برقرار كند. در واقع اثر هنري در گالريهايي همچون خيال از نو آفريده مي شوند و با هر نگاهي يك اثر توليدي ديگر مي يابد.
وي افزود: فرهنگستان هنر همراه با راه اندازي اين نگارخانه بزرگ اعلام مي كند كه براي رشد هنري، آماده هر گونه كمكي به ابتكاراتي براي تأسيس نگارخانه هاي استاني و محلي است.
نامور مطلق در ادامه و با اشاره به روند روبه رشد ميانگين سالانه تعداد نگارخانه ها و سرانه آنها نسبت به تعداد جمعيت پايه، گفت: اهميت تداوم اين رشد فزاينده در شاخصه زيبايي شناسي كشور روبه افزايش است و افزوده شدن «نگارخانه خيال» در رشد كيفي و كمي عملكردهاي فكر و زيبايي شناسي كشور تأثير بسزايي دارد.
نگارخانه خيال از ۲۹ مهرماه با برگزاري نمايشگاه مروري بر آثار نقاشي معاصر ايران گشايش يافت.

به مناسبت برپايي نمايشگاه آثار حسين نوري، هنرمند جانباز
اشراق نور
000334.jpg

نگارخانه فرهنگسراي هنر در هفته آخر مهرماه شاهد برگزاري نمايشگاه «اشراق نور» شامل آثاري از نقاشي هاي حسين نوري بود.
حسين نوري متولد ۱۳۳۳ مشهد، در شش سالگي پدرش را از دست داد، مادرش، او و برادرش را با زحمات طاقت فرسا سرپرستي كرد.
وي تحصيلات ابتدايي را در مشهد گذراند و همزمان هنر نقاشي را نزد استادان و نگارگران آستان قدس رضوي فرا گرفت. هنرهاي نمايشي و موسيقي را نيز تجربه كرده و استعداد خود را در ورزش ژيمناستيك و دو وميداني نيز نشان داد. حدود سالهاي ۵۰ ، ۵۱ با نوشتن يك نمايش طنز سياسي و كارگرداني و بازي در آن شناسايي شد و مورد شكنجه قرار گرفت و از ناحيه دست، پا، حنجره و بعضي اعضاي داخلي دچار نارسايي شد و به افتخار جانبازي نائل آمد.
حسين نوري در سال ۱۳۵۸ در بخش فرهنگي جهاد سازندگي به امور هنري و سپس توليد فيلم پرداخت و در كارهاي مختلف به عنوان نويسنده، كارگردان، تهيه كننده و تدوينگر ايفاي نقش كرده و در عرصه  هنرهاي نمايشي نيز فعاليت بسياري داشته است.
اين هنرمند مي گويد: «نقاشي، مثل شعر است كه تا وجود پروردگار نباشد، نقش بوجود نخواهد آمد. به همين خاطر وقتي شعر مصوري، شعورم را مي شوراند، سعي مي كنم آن را به تصوير بكشم، چون ممكن است ديگر چنين شور و احساسي پيش نيايد، براي همين، تمام وقتم را بر روي يك تابلو نمي گذارم و در زمانهاي مختلف گاه آن حس و حال پيش آمد، بازگشتي روي آثار نيمه تمام خود دارم. از اين روست كه تابلوهايم اكثراً حالت نيمه تمام دارند.»
000336.jpg

وي در جايي ديگر مي گويد:  «هنر، مخلوق خالق است و مخلوق، هنرآفرين آفريدگار. جمال و جلال در كمال است و هيچ چيز كامل نشود، مگر با رجوع به اصل خويش كه اول و آخر و ظاهر و باطن اوست. حتي هنر كه شكوه آفرينش است تا از كثرت فراق به وحدت وصال نرسد، آرام و آرام آفرين نخواهد شد، از اين نقصان است كه هر هنرمند پيرامون هنر خويش سخن مي راند و هر مخاطب ديدني ها و ناديدني هاي آثار هنرمند را مي جويد و به رخ مي كشد تا با بحث و نقد و نظر به كمال هنر برسند.»
اليسئو ويسنتي نقاش و مجسمه ساز اسپانيايي، پس از مشاهده آثار حسين نوري، آنها را كار عشق دانسته و در مقايسه با ساير آثاري كه پيش از اين در گنجينه اداره كل موزه ها مشاهده كرده، گفته است: «توانستم از طريق هنر، قرون بسياري را در اين سالن بپيمايم و از اينجا مي خواهم اين مطلب را بيان كنم كه آنچه برايم جالب ترين بود، فرد نقاشي بود كه شايد مشهورترين در دنيا نباشد. نقاشي كه مبارزه براي او دهانش را باقي گذاشته است و از اين طريق احساس، روح و هوش خود را منتقل مي كند. با اين كلمات مي خواهم بگويم كه هنر در درون است.»

طراحي داخلي بناهاي تاريخي در گفت وگو با فريدون آو
سادگي، راحتي و بي ادعايي
000330.jpg

چندي پيش در زمينه انجام مسابقه اي براي طراحي داخلي بناهاي مرمت و احيا شده (عمدتاً  شامل مبلمان و تجهيزات داخلي و محوطه سازي) كه باني آن مؤسسه معمار نشر با همكاري طرح پرديسان سازمان ميراث فرهنگي كشور است، گفت وگويي با فريدون آو، هنرمند طراح و نقاش در آخرين شماره نشريه معمار به چاپ رسيد. اين هنرمند در اين گفت وگو به نكات قابل اعتنايي درباره طراحي داخلي بناهاي تاريخي اشاره كرده است كه آگاهي از آنها، مي تواند براي علاقه مندان و كساني كه قصد فعاليت در اين زمينه را دارند، مفيد و راهگشا باشد. پرسشها و نيز برخي از بخش هاي گفت و گو به جهت تلخيص حذف شده است .
خوب است اول به نكته اي اشاره كنم، به يك مشكل كلي در كشور ما، كه در مورد طراحي داخلي بسيار شديدتر است. ما با اهميت و نقش تخصص و متخصص توجه نداريم. در همه جا وقتي حرف ساختن يك بنا به ميان مي آيد، يك گروه كامل با هم كار را شروع مي كنند كه شامل معمار، مهندسان، طراحي داخلي، طراح محوطه و ... است. قرار نيست يكي فقط طرح معماري را بدهد،  ديگري بسازد و بعد مثلاً  فاميل صاحب كار بيايد و با سليقه خودش آن را مبله بكند و باغباني هم باغچه ها را درست كند.
متأسفانه الان در اينجا وضعيت اين طور است. به خصوص براي طراحي داخلي كه هيچ كس فكر نمي كند بايد كسي را كه در اين مورد تخصص دارد، براي كار انتخاب كند. ما حتي رشته طراحي داخلي نداريم. بنابراين، اصلاً  فكري براي داخل ساختمان به طور جدي نمي شود. من اخيراً تجربه اي در اين مورد داشتم. از من براي مبله كردن ساختمان يك معمار معروف دعوت كردند. بعد همان معمار از من گله كرد كه چرا وقتي مي خواستي كار كني با من مشورت نكردي به او گفتم كه صاحبكار اصلاً از من نخواسته و به من نگفته است كه با معمار اين ساختمان مشورت كنم. بنابراين، من همانطور كه خودم فكر كردم كار كردم. ولي طريق درستش اين است كه از اول، پلان به پلان همه با هم كار كنند. چون حتي طراح داخلي بايد بداند كه وضع سازه ساختمان چطور است. تا مثلاً  ديواري را برندارد كه سقف بريزد. بايد سيستم برق و تأسيسات را بداند تا بتواند براي نورپردازي و كارهاي ديگر درست تصميم بگيرد. از خيلي قديم براي ساختمانهاي مهم اين طور عمل كرده اند. مثلاً  در كاخ ورساي، كه در قرن هفدهم، هجدهم ساخته شده، اسم و امضاي همه طراحان چه معمار و چه محوطه ساز و چه تزيينات داخلي ثبت شده است. حالا هم كه پول دست شركتهاي بزرگ و بانكهاست، براي همه ساختمانهاي مهم،تيم كامل را به كار مي گيرند.
اما اگر از اين موضوع كلي بگذريم و مسأله طراحي داخلي بناهاي مرمت شده را در نظر بگيريم، بايد توجه كنيم كه طراحي داخلي براي اين بناها متفاوت است. چون معماري آن از پيش وجود دارد. البته اگر دستكاري زيادي در ساختمان صورت نگيرد. بهترين تجربه را در اين مورد ايتالياييها دارند كه قشنگترين ساختمانهاي قديمي را با كمترين تغيير، براي استفاده در قرن بيست و يكم درست كرده اند. براي اين كار تعارف و عذرخواهي هم نكردند و نگفتند كه اين ساختمان مال چند قرن پيش است. ولي چون خيلي قشنگ است، ما از آن استفاده مي كنيم.
مستقيم رفتند سر اصل موضوع. اجازه دادند شكاف ميان قرن بيست و يكم و قرن هفدهم خودش را نشان بدهد. حتي گاهي چنان تعميرات مشخصي كردند كه خوب نشان مي داد كار قديمي چه بوده و كدام قسمت تعمير جديد است. مثل صدام حسين عمل نكردند كه گويا دستور داده بود بعضي از محوطه هاي باستاني را درست مثل قبل از نو بسازند. ايتالياييها با كمترين مقدار دست بردن، همه اين بناها را براي زندگي جديد و استفاده جديد مرمت ومبله كردند. آنها قبول كردند كه آدمهاي امروز آدمهاي قرن بيست و يكم اند و لزومي ندارد براي اين آدمها برويم مثلاً يك مبل قرن چهارم يا پنجم را دوباره تقليد كنيم و بسازيم. بگذريم از اين كه در آن زمانها وسايلي مثل كامپيوتر يا ميز براي فلان كار و بهمان كار نبوده است. به همين دليل هم ميز كامپيوتر ساختن به مدل قرن چهارم و پنجم بي معني است؛ پنهان كردن يك چيزي پشت يك چيز ديگر است. آنها در اين ساختمانهاي قديمي مدرن ترين مبلها و صندليها و چراغها را گذاشتند تا شكاف ميان قرنها را خوب نشان بدهند. به حدي كه بعضي مواقع كار شبيه كلاژ شده است؛ مثل وقتي كه چيزي را روي چيز ديگري مي چسبانيد،  ولي اين دو چيز كاملاً  هويت خودشان را نشان مي دهند. اولي به يك درد مي خورد و دومي به يك درد ديگر. هر كدام هم زيبايي خودشان را دارند. به هر حال توجه به اين نكات مهم است:
* اول اين كه خوب است كار ساده باشد. درست است كه ما ايراني ها مثل روسها اشتهايي داريم براي غذاهاي پيچيده و چيزهاي پيچيده، ولي اين پيچيد گي ها، نه فقط خيلي مطابق سليقه امروز نيستند ، نمي توانيم آنها را در اجرا هم خوب از آب دربياوريم. چون اين قابليت در نجارهاي ما نيست. ما سابقه ساخت ميز و صندلي و كمد و اين طور وسايل را نداشته ايم؛ به همين دليل، مهارت آن هم وجود ندارد. بنابراين، بايد طرح ساده بدهيم تا قابل ساخت باشد.
* دوم اين كه تقليد يا بازسازي چيزهايي كه فكر مي كنند در قديم بوده كار درستي نيست. چون اساساً چنين چيزهايي وجود نداشته است. در ايران، ما مبلمان به معناي امروز نداشته ايم. در دوران قاجار از روسيه چيزهايي وارد شد؛ نجارهايشان هم آمدند و بعداً  نجارهاي ايراني هم از آنها كپي بدي كردند. در دوره رضا شاه هم با آلمانيها چيزهايي وارد شد. بعد از رفتن آنها هم دوباره نجارهاي ايراني از اين مبلمان كپي كردند كه نتيجه خوبي نداشت. در دوره محمدرضا شاه از هر جاي دنيا همه چيز، خوب و بد وارد شد. بنابراين، تلاش براي اين كه مبلمان را ايراني كنيد كار بيهوده اي است. در ايران ما فقط قالي و بالش داشتيم. نه مبل داشتيم و نه حتي تخت. فقط براي افراد مهم سكويي ساخته مي شد كه به آن تخت مي گفتند.
تخت سلطنت هم همين معنا را داشت. جايي كه شاه مي نشست، تخت بود و بعد هم يك چنين جايي را در خانه  ها شاه نشين ناميدند. بعدها تخت بيشتر براي حياط رواج پيدا كرد تا عصر ها و شبها، كه اهل خانه در حياط مي نشستند، جانوري به سراغشان نيايد. بنابراين، خوشبختانه ما ايرانيها مبلي نداشته ايم كه حالا بخواهيم مثلاً يك هتل يا كاروانسرا را با تقليد از آنها مبله كنيم. چيزي كه اين روزها در اصطلاح رستورانهاي سنتي استفاده مي كنند و بسيار بد است، ايراني نيست. اينها را با سليقه بسيار بد و با اين تصور كه توريستها فكر كنند سنتي و ايراني هستند، ساخته اند.
به هر حال من با روش ايتالياييها و نشان دادن آن شكاف موافقم. ما آدمهاي قرن بيست و يكم هستيم كه هم ريشه هاي خيلي عميقي در تاريخ داريم و هم به مبل و صندلي و ميز كامپيوتر نياز داريم و همين طور به سيم كشي برق و لوله كشي حمام.
000332.jpg

اينها چيزهايي نيست كه سنتي اش را داشته باشيم. حتي در مورد پارچه ها يا روميزيها هم لازم نيست يك مدل به اصطلاح سنتي داشته باشيم. مثلاً من از قلمكار اصلاً خوشم نمي آيد، ولي در اصفهان يكي از نقشهاي آن را برداشتم و پارچه تازه اي طراحي كردم، خيلي ساده تر از قلمكار، كه به آن مبلي،  كه آن هم ساده بود، مي آمد. حتي ديوارها را هم با همين پارچه پوشاندم. چون صاحبكار مدل ايراني مي خواست. وسط اتاق هم يك سكو گذاشتيم كه روي آن يك تشك بود وچهار تا چراغ در چهار طرف تخت و دو ميز كوچك. بنابراين، اين نوع برداشتها يك نوع برداشت از سنتهاي ايراني اند: يا مثلاً حتي طراحي يك مبل بدون دسته هم مي تواند برداشتي از تخت ايراني باشد كه روي آن لم مي دادند.
* سوم اين كه مبلمان بايد كاربردي و راحت باشد نه تزييني اين تختهايي كه توي رستورانهاي به اصطلاح سنتي مي گذارند اصلاً راحت نيستند، چون اين تختها در قديم درست مثل يك اتاق بودند. كفشها را بيرون مي آوردند. سفره يا سيني را روي آن تختها مي گذاشتند و غذا مي خوردند. بعد هم روي آن مي خوابيدند. شما نمي توانيد از توريست يا ايراني امروزي بخواهيد اين كار را بكند. به همين دليل اين تختها هم بسيار ناراحت كننده اند.
البته در ژاپن هم هتلها و رستورانهايي هستند كه توريست دقيقاً  مي خواهد مثل ژاپنيهاي قديمي روي زمين بنشيند و به همان سبك غذا بخورد، ولي اينها جاهاي كاملاً  خاصي هستند. حتي لباسها و كفشهايشان را هم در آنجا عوض مي كنند. اينها استثناها هستند و نشان مي دهند كه هر معياري ما مي گذاريم، مطلق نيست و هميشه استثنا وجود دارد. ولي در اصل بايد در طراحي و انتخاب مبلمان براي يك جاي عمومي معيار راحتي مبلمان را در نظر بگيريم.
* اصل ديگر به نظر من، بي ادعا بودن است. اين بناها همه تاريخي و باارزش اند. طراح داخلي بايد قبول كند كه نقش دوم يا حتي سوم را دارد. چون محوطه سازي اين بناها هم بسيار اهميت دارد. بنابراين، او بايد نقش اول، يعني خود بنا را تقويت كندو آن قدر بي ادعا باشد تا آن يكي بتواند خودش را نشان بدهد. ستاره در اينجا همان ساختمان قديمي است. بايد نورپردازي و طراحي وسايل به نحوي انجام شود كه آن ستاره جلوه كند. البته اين براي ما ايرانيها، كه معمولاً  خيلي خودنما هستيم، كار آساني نيست.
* و بالاخره از همه مهمتر، اين است كه من جداً  فكر مي كنم در طراحي داخلي اين بناها، ديد نبايد توريستي باشد، بايد صادقانه و راستگو باشد. ما به جاي اين كه فكر كنيم توريستها از چه چيزي خوششان مي آيد، بايد به احساس آشنايي و نوستالژي عميق و صادقانه رجوع كنيم و ديد تازه و برداشت تازه اي از آنها داشته باشيم. بازسازي تصوري كه معلوم نيست از كجا گرفته ايم، كه مثلاً فلان شيء يا شكل يا طراح ايراني است، كار خوبي نيست. حتي اگر هم ايراني باشد، بايد توجه كنيم كه ما ديگر آن روحيه، آن نياز و آن كاربرد را نداريم و به همين دليل اين رستورانهاي سنتي ما بسيار زشت هستند. چون در آنها راستي و درستي نيست، مطابق نيازهاي امروز هم نيست و فقط با فكر اين كه توريستها اشياي متفاوتي را تحت نام ايراني ببينند ساخته  شده اند و دقيقاً به دليل همين دروغ بودن زشت اند.

هنرمندان چيني و خلق هيجان انگيزترين هنرهاي جهان
هنر هرگز در خلأ و جايي كه هيچ اتفاقي نمي افتد، خلق نمي شود، بلكه در پاسخ به شرايط تاريخي خلق مي شود.
به گزارش ايسنا روزنامه دنورپست، با بيان اين مطلب در گزارشي درباره هنرمندان چيني مي نويسد: عظمت نقاشي هاي قرن ۱۷ هلند از رونق اقتصادي حاكم بر اين كشور نشأت گرفته است، در اين دوره طبقه متوسط جامعه به منظور تزيين خانه هايشان به هنر روي آوردند. سه قرن بعد چين كه از انقلاب فرهنگي سربرداشته بود، با كمك اقتصاد موفقش تلاش كرد موقعيتي در جهان براي خود به دست آورد و اين تغيير پرهياهو سبب انفجار خلاقيت ها شد.
عده اي معتقدند هيجان انگيزترين هنرها در جهان از سوي هنرمندان چيني خلق شده اند. اكثر اين هنرمندان زير سن ۴۰ سال بودند كه يا در وطن خود يا در جايي ديگر به خلق هنر مبادرت مي ورزيدند.
اين روزنامه در ادامه مي نويسد: به نظر مي آيد اين هنرمندان داراي ايده ها و اهداف بزرگي هستند، آنها با رنگ هاي شاد به بيننده شور و هيجان مي بخشند، اگرچه در اين بين شماري از هنرمندان به هنر غرب روي آورده اند، اما آنها تاريخ هنريشان را فراموش نكرده اند و به خوبي از آنچه در هنر در حال اتفاق است آگاهند.
دو سبك كليدي در هنر چين از زمان نمايشگاه نقطه عطف در سال ۱۹۸۹، پاپ سياسي و رئاليسم طنز آميز بوده است. در دهه هاي ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ از مجموع ۲۱۳ اثر هنري كه در موزه هنر دنور به نمايش گذارده شد، آثار هنري هنرمندان چين به عنوان آثار برتر انتخاب شدند. مجله خبري هنر نيز اين آثار را در ميان ۲۰۰ مجموعه هنري برتر جهان قرار داد.

«بن» منتشر شد
شماره هاي بيست و پنج و بيست و شش نشريه «بن»، خبرنامه انجمن صنفي مهندسان مشاور معمار و شهرساز منتشر شد.
در شماره جديد، مطالبي با اين عناوين درج شده اند: گردهمايي مهم مديران تشكل هاي صنفي، مهندسي در هتل آزادي، جمع بندي طرح مجموعه شهري تهران و شهرهاي اطراف، نقدي بر مجموعه شهري تهران، آسيب شناسي اجتماعي در كلانشهرها، جلوگيري از تخريب محيط زيست و حركت در جهت توسعه پايدار، شش سال انتظار براي يك تفاهمنامه و نهادهاي مدني در تصميم گيري هاي كلان كشور مشاركت مي كنند.
000338.jpg

«تنديس» جديد منتشر شد
پانزدهمين شماره هفته نامه هنرهاي تجسمي «تنديس» منتشر شد.
در اين شماره مطالبي با اين عناوين به چاپ رسيده اند: هنر محيطي، گفت وگو با نصرت الله مسلميان، هنرهاي تجسمي و انديشه انتقادي معاصر، عكس هاي جاويد رمضاني، گفت وگو با ژينوس تقي زاده، مجسمه سازي معاصر ايران، نقدي بر آثار سياوش مهويس.
اين هفته نامه در ۲۴ صفحه و با قيمت ۳۰۰ تومان منتشر شده است.

ادب و هنر
اجتماعي
اقتصادي
انديشه
خارجي
سخنگاه آزاد
سياسي
شوراها
شهري
علمي فرهنگي
محيط زيست
معلولين
موسيقي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
انفورماتيك
همشهري ضميمه
بازارچه همشهري
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   انديشه   |   خارجي   |   سخنگاه آزاد   |   سياسي   |   شوراها   |  
|  شهري   |   علمي فرهنگي   |   محيط زيست   |   معلولين   |   موسيقي   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |