دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۱۴- Nov. 3, 2003
هفت اورنگ
اشاره: بعداز واقعه ۱۱ سپتامبر، صنعت توريسم در جهان دچار ركودي شديد شد. اين وضع با ادامه ناآرامي هاي جهاني در مناطقي چون افغانستان و عراق و شيوع بيماري سارس شدت بيشتري گرفت. اما طبق بررسي هاي سازمان جهاني توريسم، تنها كشوري كه در اين مدت توانسته چه در بعد جهانگردان خارجي و چه از لحاظ بازديد كنندگان داخلي ،رشد روزافزوني در صنعت توريسم داشته باشد، چين است. چين گرچه از حيث بازديدكنندگان در مقام هاي نخست قرار ندارد، اما از لحاظ روند رو به رشد اين صنعت درآمدزا مقام نخست را به دست آورده است. به همين بهانه در اين شماره به معرفي چند مكان توريستي در كشور باستاني چين مي پردازيم.
تبت
000604.jpg
000602.jpg

تبت يكي از دولت  هاي خودمختار شناخته شده در دنيا است كه بسياري آن را با عنوان بام دنيا مي شناسند. زيرا ۱۳ هزار پا از سطح دريا ارتفاع دارد و بلند ترين سرزمين دنيا به شمار مي آيد. اين منطقه از مناطق بسيار زيباي چين با طبيعتي بكر و فرهنگي بكرتر و سرشار از افسانه ها و فولكلورهاي اسرارآميز است. لهاسا پايتخت تبت نيز با مناظري دل انگيز در حاشيه رودخانه  لهاسا قرار دارد. قدمت اين سرزمين به بيش از ۱۳۰۰ سال مي رسد. در اين منطقه، اماكن ديدني بسياري وجود دارد كه از آن جمله مي توان به قصر پوتال، كلبه سر آ و، معبد ژوكهانگ و درياچه زيباي يام ژو يومكو اشاره كرد.
قصر پوتال معروف ترين ساختمان در تبت به شمار مي آيد. اين قصر روي تپه سرخ ساخته شده و در غرب لهاساي قديم واقع است و بيش از ۱۰۰۰ اتاق در آن ساخته شده است كه در زميني با مساحت ۴۱۰ متر مربع قرار دارد و ارتفاع آن ۳۸۳۰ فوت است. ساختمان را از سنگ و چوب ساخته اند و معماري و مهندسي آن بر مبناي مهندسي تبت باستاني است. شهرت اين بنا مرزهاي چين را درنورديده و در تمام دنيا پيچيده است.
000598.jpg

پكن
پكن پايتخت چين معروف تر از آن است كه بخواهيم از جزئيات آن سخن بگوئيم. اين منطقه هر سال توريست هاي بسياري را جذب خود مي كند. اين ديدني ها شامل بناهاي مختلف تاريخي باغ سلطنتي، معابد، برج ها، قصرها و حتي بناهاي مدرن و زيبا هستند.
000614.jpg

ديوار چين
ديوار چين از اماكن بسيار مشهور چين است كه حتي برخي معتقد بودند تنها اثر ساخته دست بشر است كه از كره ماه ديده مي شود؛ چيزي كه حقيقت ندارد. طول اين ديوار ۳۹۵۰ مايل است. اولين بار ديوار چين به طور قطعه قطعه و پراكنده در بين سال هاي ۴۷۶-۲۲۱ قبل از ميلاد با استراتژي دفاعي ساخته شد. تا اينكه در سال۲۲۱ قبل از ميلاد تصميم گرفته شد ديوارهاي پراكنده به يك ديوار متحد تبديل شوند و براي انجام اين كار بيش از يك ميليون نفر به كار گماشته شدند و تكميل نهايي آن۱۰ سال به طول انجاميد. اين ديوار در شمال پكن قرار دارد و ارتفاع آن ۲۶۲۵ فوت بالاتر از سطح دريا است.
000606.jpg

شهر ممنوعه
شهر ممنوعه از اماكن معروف و بسيار ديدني چين، در مركز پكن واقع شده است. اين شهر و بناهاي آن بين سال هاي ۱۴۰۶ تا۱۴۲۰ ساخته شد و محل سكونت۲۴ امپراتور از «مينگ» تا «شين» بوده است. امروزه اين مكان سلطنتي از مهم ترين اماكن توريستي چين و پكن به شمار مي آيد. مساحتي كه شهر ممنوعه به خود اختصاص داده۷۲۰، هزار متر مربع است و هارموني موجود در ساخت بناهاي آن نشان دهنده حضور بهترين معماران در ساخت آن است.
000610.jpg

داليان
داليان، منطقه صنعتي- توريستي در شمال خليج كره واقع است. موقعيت جغرافيايي خاص اين منطقه به گونه اي است كه زمستان هايي گرم و تابستان هايي خنك دارد و به همين دليل از مناطق تفريحي عمده چين به شمار مي رود.
مزارع زيباي داليان چشم اندازي دل انگيز به آن بخشيده و فوتبال نيز از ديگر جاذبه هاي آن است، طوري كه به آن شهر فوتبال نيز مي گويند. هر سال در اين شهر مراسم مختلفي برگزار مي شود كه از آن جمله اند جشنواره هاي مد، جشنواره صادرات و مسابقات جهاني دوي ماراتن.از مناطق ديدني داليان مي توان به مناظر زيباي لوشونكو- بينگ يو و پارك زينگ هاي و جزيره اسنيك اشاره كرد.
شهر قديمي لي جيانگ
لي جيانگ در جنوب استان يونان قرار گرفته است و تنها شهر چيني است كه يونسكو نام آن را در فهرست ميراث فرهنگي جهان آورده است. قدمت اين شهر به ۱۳۰۰ سال مي رسد و به همين جهت از آن به عنوان «شهر قديمي»(Old Town) ياد مي شود. اين شهر علاوه بر داشتن فرهنگي اصيل از چشم اندازهاي زيبايي برخوردار است. شهر به كوهستان اژدها (Pragon) كه داراي سنگ هاي سبز يشم است، تكيه داده و در اطراف آن نيز جابه جا علف هاي سرسبز ، زيبايي و جلوه خاصي به شهر بخشيده است.
000616.jpg

دازو
دازو شهري كوچك و كوهستاني در غرب چونگين است كه به  خاطر حكاكي هاي سنگي به جا مانده از پادشاهان تانگ (۹۰۷-۶۲۸) و سونگ (۱۲۷۹-۹۶۰) شهرتي وافر دارد. اين حكاكي ها كه تعدادشان به بيش از ۱۰۰ هزار عدد مي رسد، به خوبي حفظ و نگهداري شده اند و نشان دهنده فرهنگ و هنر باستاني چين هستند. اين آثار در ۷۰ مكان مختلف پراكنده شده كه بزرگترين، غني ترين و ظريف ترين آثار در مجموعه اي از مجسمه ها در بائودينگ هيل و نورث هيل قرار دارد.
000596.jpg

درياچه بهشتي
درياچه بهشتي (Heavenly Lack ) در شرق سلسله كوه هاي تيان شان قرار گرفته است. سطح درياچه ۱۹۱۰ متر از سطح دريا ارتفاع دارد و به طور متوسط از عمقي در حدود ۶۰ متر برخوردار است. اطراف درياچه را كوه هاي پر برف و جنگل هاي يخ زده گرفته اند و در اطراف آن رودهاي بسياري كه ناشي از آب شدن برف ها و يخ ها هستند، جريان دارد. در اين سرزمين همه چيز به رنگ بلورين يخ است، از قارچ هاي كوچك روي زمين گرفته تا شاخه هاي يخ آجين درختان سر به فلك كشيده.
رودخانه يانگ تسه
اين رودخانه طويل ترين رودخانه چين و سومين رودخانه طويل دنيا است. در طول مسير اين رودخانه صدها رود و رودخانه كوچك تر وجود دارند كه به يانگ تسه مي پيوندند و رودخانه در انتها به درياي چين مي ريزد.
يكي از بخش هاي زيباي يانگ تسه ، تري گورجز است كه شامل تنگه هاي «كوتانگ»، «دو»، «زيلينگ» مي شود.
000600.jpg

كاخ كنفوسيوس
كاخ، معبد و گور كنفوسيوس واقع در كوفو از اماكن فرهنگي و توريستي چين به شمار مي رود كه چه بازديدكنندگان داخلي و چه توريست هاي خارجي از آن استقبال بسياري به عمل مي آ ورند. اين بنا در سال ۱۹۹۴ از طرف يونسكو به جمع آثار ميراث فرهنگي چين اضافه شد. اين كاخ متعلق به كنفوسيوس، فيلسوف شهير چيني بنيانگذار مكتب كنفوسيوسيم نامگذاري شده است. اين بنا داراي ۹ حياط و ۴۶۳ اتاق است.
معبد بهشت
معبد بهشت يا تيان تان بزرگترين معبد چين است و سرآمد معابد بي شمار اين كشور به شمار مي  رود. اين معبد جايي است كه امپراتوران مينگ و كونينگ در آنجا به عبادت مي پرداختند و به همين دليل نيز خود را تيان زي يا «پسر بهشت» مي ناميدند. پرستش خداوند در نزد امپراتوران چيني عمل بسيار مهمي بود. معبد بهشت در ۲ كيلومتري شهر ممنوعه واقع است.
000608.jpg

موزه شانگهاي
موزه شانگهاي ويژه هنر باستاني چين ساخته شده است و در آن مجموعه اي بالغ بر ۱۲۰ هزار قطعه كار هنري قرار دارد. اين موزه از كيفيتي غني برخوردار است و شامل كارهاي برنز، سراميك، نقاشي و خوشنويسي مي شود. اين موزه كامل و جذاب نيز از بخش هاي ديدني اين كشور است.
بنفشه غلامي

ماهيگيري در بازفت
000612.jpg
آبهاي حاصل از ذوب برفهاي يخچالهاي دائمي قله هاي زردكوه، هفت تنال و شاه شهيدان در سلسله جبال زاگرس در استان چهارمحال و بختياري كه به سمت دره هاي ضلع جنوبي سرازير مي شود، در رودهايي جريان مي يابد كه اين رودها به رودخانه بازفت سرچشمه اصلي رودخانه عظيم و پر آب كارون مي ريزند.
بازفت منطقه ميان بند در مسير كوچ ايل بختياري از دشتهاي گرم خوزستان در فصل ييلاق به سوي دامنه هاي خنك و سرسبز زردكوه و بالعكس است. طايفه بزرگ موري از طوايف ايل بزرگ بختياري سالهاست كه كوچ را به دست فراموشي سپرده اند و در منطقه بازفت اسكان يافته اند.
ديگر نسيم خوش كوچ را لابه لاي درختان بلوط كسي از طايفه موري نمي پراكند. اما هميشه جاري آبهاي سرد شاخه هاي اصلي و فرعي كارون در منطقه بازفت، بوي خوش زندگي را در مسير كارون از دشتهاي گرم خوزستان تا مصب كارون در خليج فارس جاري مي كند. در آبهاي سرد بازفت سرچشمه اصلي كارون دو نوع ماهي سرد  آبي يعني ماهي قزل آلاي رنگين كمان و قزل آلاي خال قرمز زندگي مي كند.
در سكوت وهم انگيز دره هاي عظيم، در ساعات اوليه صبح و واپسين نورهاي روز در غروب به ماهيگيري مي پردازيم.
لذت غريبي كه در ماهيگيري در منطقه تقريبا بكر بازفت نهفته است را شايد نتوان با لذت ماهيگيري در هيچ رودخانه و درياچه ديگري در كشور به دست آورد.
ماهي خال قرمز بازفت را كه فقط در رودخانه فرعي آب تركي كه به بازفت مي ريزد، در هيچ رودخانه و درياچه ديگر كشور نديده ام .گويي نقاش چيره دست طبيعت، خالهاي فراوان متمايل به صورتي را با نظمي دقيق و حوصله اي بسيار با نوك قلم موي خود بر بدن ماهي خالكوبي كرده است.
ماهيگيري در بازفت و آب تركي كار راحتي نيست. براي رسيدن به آب تركي از محل كمپ خود، دو ساعتي را بايد پياده روي كرد. بايد حداقل چند بار از گدارهايي كه عشاير ايل بختياري براي رفتن به مناطق ديگر بازفت، در رودخانه بازفت به آن مي زنند، عبور كرد و بي گدار به آب نزد.
در چاله آبهايي كه زير آبشارهاي پلكاني دره تركي تا روستاي دهناش در دامنه زردكوه امتداد دارد، مي توان به صيد ماهي قزل آلاي خال قرمز پرداخت. بهترين طعمه براي صيد قزل آلاي خال قرمز در آب تركي، طعمه مصنوعي و متحرك دانه است.
در چاله آبهاي آب تركي به دليل عمق نسبتا زياد آب، براي رعايت اصول استتار در ماهيگيري مشكل چنداني وجود ندارد. ولي وقتي در بالادست آبشارها و چاله آبها، عرض رودخانه نسبتا زياد و عمق آب نيز كم مي شود بايد اصول استتار را كاملا رعايت كرد. براي ماهيگيري از لباسهاي استتار و هم رنگ با طبيعت (سبز و خاكي) استفاده كرد و نبايد كلاه رنگي بر سر بگذاريم.
در مسير رسيدن از كمپ به آب تركي چشمه هايي وجود دارد كه عشاير از آب آن براي نوشيدن استفاده مي كنند. ماهيگيران نيز از اين آبها براي نوشيدن استفاده مي كنند.
پروانه روزانه صيد ماهي قزل آلا در بازفت را مي توان از اداره كل محيط استان چهارمحال و بختياري در شهر كرد، اداره محيط زيست شهرستان فارس و يا پاسگاه محيط زيست روستاي سيف آباد در منطقه دوآب صمصامي تهيه كرد.
سر محيط بان خوشرو و زحمتكش منطقه بازفت «اردشير ايل بيگي»، از طايفه صمصامي هميشه پذيراي ماهيگيران و دوستداران واقعي طبيعت است. به خاطر داشته باشيد كه هيچ وقت بدون داشتن پروانه ماهيگيري به بازفت نرويد، چون در اين صورت با برخورد جدي و قانوني اين محيط بان دلسوز مواجه خواهيد شد.
خاطره اي از ماهيگيري بازفت
دو سال قبل، در صبح زود يكي از روزهاي گرم مردادماه وقتي داشتم از بالاي صخره اي در آب تركي مي گذشتم تا خود را به بالادست رودخانه برسانم، حضور پسر بچه اي ده - دوازده ساله در آن صبح زود و در پاي آبشار توجهم را به خود جلب كرد. صخره را دور زده و پايين آمدم و پيش پسر بچه نشستم.
نامش سهراب بود، از او پرسيدم كه صبح به اين زودي اينجا چه مي كني.
سهراب به خار و خاشاكي كه بر اثر سيلابهاي بهاري در ميان فاصله دو آبشار جمع شده بود اشاره كرد و گفت ماهيهاي كوچك وقتي مي خواهند خود را با پرش از آبشار به چاله آب بالايي برسانند، روي اين خار و خاشاكها مي افتند و بعضي از آنها نمي توانند خود را به چاله آب بالايي برسانند، من اين ماهيها را بر مي دارم و در چاله آب بالايي مي اندازم تا نميرند.
گفتم اين كار هر روز توست. پاسخ داد: «نه. من و برادرم كه دو سالي از خودم بزرگتر است، قرار گذاشته ايم تا يك روز در ميان وقتي دو نفري گله را از پاي سياه چادر مي خواهيم به چرا ببريم، يكي از ما بيايد و اين كار را به عهده بگيرد چون اگر ما اين كار را نكنيم شايد ديگر بچه هاي ايل اين ماهيها را برداشته و غذاي خود كنند.»
برخورد اتفاقي ام با اين پسر بچه در آن روز و درسي كه از اين ماجرا گرفته ام يكي از بهترين خاطرات دوران ماهيگيري و زندگي من است.
اصغر قهقرايي

نگاه
حقوق حيوانات
امروزه حيات جانوري آن قدر مورد توجه بشر قرار گرفته كه بخش قابل توجهي از علوم زيست محيطي و پزشكي در خدمت حمايت و مراقبت از حيوانات است. تشكيل NGOهاي حمايت از گونه هاي جانوري گوياي اين ادعاست. براين اساس كشورهاي پيشرفته جهان، تحقيقات گسترده اي بر روي علل انقراض گونه هاي خاص و حتي بررسي رفتار و زندگي آنها انجام داده اند.
همچنين حيواناتي كه در معرض خطر انقراض قرار دارند از سوي اين كشورها حمايت مي شوند. لئوناردو داوينچي نقاش معروف ايتاليايي مي گويد: زماني فرا مي رسد كه انسان هايي مثل من، كشتن حيوانات را مشابه كشتن انسان مي دانند. زندگي مسالمت آميز انسان و حيوان در كنار هم زندگي كردن را براي انسان ها آسانتر مي كند. چه بسا اگر اين گونه هاي مختلف وجود نداشت، زندگي بشر به مخاطره مي افتاد. براي نمونه مي توان به خزنده كوچك- مارمولك- اشاره كرد. گروهي از مردم كشورهاي درحال توسعه و عقب مانده، اين موجود زنده را زشت و سمي مي پندارند. در حالي كه اگر مارمولك ها را از چرخه طبيعت حذف كنيم، پس از سه سال امنيت زيست كره اي مردم در اثر ازدياد جمعيت پشه ها و حشرات موذي با خطر جدي روبه رو خواهد شد. يكي از مشكلات خانواده هاي شهرنشين در سال هاي اخير مبارزه با حشرات موذي به راههاي مختلف است. در حالي كه حشره كش و مواد كشنده و اثرگذار براين حشرات آسان ترين روش براي از بين بردن آنهاست، وجود يك يا چند مارمولك در خانه ها مي تواند به بهترين وجه كنترل جمعيت حشرات را به عهده داشته باشد. البته اين مسئله مستلزم وجود فرهنگ دوستي با حيات جانوري است.
اگر گونه هاي مختلف جانوري به مردم معرفي شود و مردم به نقش آنها در چرخه طبيعت پي ببرند، زندگي مسالمت آميزتري با حيوانات خواهند داشت.
كارشناسان محيط زيست كشور يونان در پارك ساحلي درياي مديترانه مي گويند: نورهاي حاصل از لامپ ديسكوهاي ساحل، بچه لاك پشت ها را در دام مرگ گرفتار مي كند.
اين بچه لاك پشت ها، شب ها دست و پازنان در ميان سنگ هاي ساحل جزيره زاكينتوس از تخم بيرون آمده و به طور غير ارادي در ميان كف حاصل از امواج دريا به سمت نقاط روشن در افق روبه روي خود به راه مي افتند.
لامپ هاي نئون رنگارنگ ديسكوها و كافه ها در طول ساحل لاگانس كه براي توريست ها در قسمت خليج دريا احداث شده،اين محل را به قتلگاه لاك پشت ها تبديل كرده است. «اندرس كوفود» داوطلب دانماركي و عضو گروه آرچلون حفاظت محيط زيست يونان مي گويد: «بعضي از اين لاك پشت ها به اشتباه روانه ساحل مي شوند و به دليل بي آبي مي ميرند يا توسط پرندگان دريايي و سگ ها خورده مي شوند.» «اندرس كوفود» از وضعيت موجود در اين محل اظهار نگراني شديد مي كند. از آن جا كه روز به روز تعداد توريست هاي علاقه مند به مشاهده حيات وحش افزايش مي يابد، برنامه ريزي براي آسايش و مصونيت اين موجودات اهميت بيشتري پيدا مي كند. در حال حاضر ۱۲ درصد سطح زمين جزو مناطق تحت حفاظت هستند و كشور ايران نيز با دارابودن تنوع اقليمي و به دنبال آن تنوع زيستي از اين قاعده مستثني نيست.
مردم جهان روز به روز، بيشتر علاقه مند به ديدن حيوانات و رفتارهاي آنان هستند، اما آيا هيچ از خود پرسيده ايم كه شايد اين موجودات خواستار ديدن انسان ها نباشند. پس بايد با برنامه اي مدون آسايش و راحتي حيات وحش را نيز در نظر بگيريم و نوع نگاه خود را به دنياي اين حيوانات زيباتر كنيم و فرهنگ رفتار با آنها را به كودكان خود بياموزيم. امروز هنگام آن فرارسيده كه به جاي پرت كردن اشياء به سمت حيواناتي چون گربه، سگ و پرندگان رفتار محبت آميز خود را جايگزين كنيم و به حقوق آنها احترام بگذاريم.
به طور حتم رفتار پسنديده با محيط زيست پيرامون سبب پرورش روح عطوفت و دوستي با طبيعت در ذهن نسل هاي آينده خواهد شد.
حسين يگانه

يادداشت
به يك پشه نيز وابسته ايم !
نظم كنوني حيات در كره زمين حاصل تعامل تماس گونه هاي ذي حيات آن است و از اين نظر نابودي هرگونه مي تواند خللي در اين نظم وارد ساخته و نقطه انفصالي در زنجيره حيات ايجاد كند و از هر اقدامي كه به نابودي هرگونه ذي حيات، ولو يك جلبك كم شمار يا يك حشره ريز و بي مقدار بيانجامد ،مي بايست جلوگيري كرد . تمامي كشورهاي جهان موظف هستند براي حفظ تنوع زيستي كره  زمين تمهيدات كافي انديشيده و در اين باره با يكديگر همكاري كنند. در غير اين صورت با توجه به نتايج بي توجهي به اين امر، شاهد زوال حيات تمام جانداران با گذشت زمان خواهيم بود. براي مثال حفظ بهداشت عمومي يك شهر و يا ضرورت گسترش مساحت آن ممكن است ايجاب كند كه اكوسيستم در مجاورت آن از بين برود.
در چنين مواردي به طور معمول فرياد هواداران محيط زيست به آسمان مي رود، زيرا احتمال دارد كه اكوسيستم مذكور يكي از معدود اكوسيستم هاي يك حشره خاص و يا يك نوع گياه مردابي هرز باشد.
باوراندن انديشه هواداران محيط زيست به مسئولان و مردم در اين گونه موارد بسيار دشوار است، زيرا قاعدتاً اين سلامت صدهزار شهروند است كه در اولويت قرار دارد و نه حفظ حيات  پشه اي (از ديدگاه آدمي) و يا گياهي هرز كه هيچ سودي براي انسان ندارد.
هواداران محيط زيست با اشاره به يك ميليون و۹۸۰ هزار گونه موجود زنده كره  زمين (كه كل زيستمندان از ويروس ها، قارچ ها، گياهان و جلبك ها گرفته تا خزندگان، پرندگان، پستانداران و... از جمله انسان را در برمي گيرد)، مي گويند در اين شمار، انسان فقط يك واحد است. همچنانكه يك گونه جلبك قطبي، يا يك گونه خار بوته صحرايي نيز هر كدام يك واحد هستند.
ذكر عامل عمده اي كه موجب شده انسان اين ضرورت را در نظر نگيرد و هر روز در رسانه هاي جمعي شاهد خبر انقراض يك گونه جانوري و يا گياهي تازه باشد، بسيار قابل تأمل است. جمع بندي تحليل ها در اين باره آن است كه اعتنا به تنوع زيستي نيازمند يك زيرساخت سياسي و اجتماعي است كه در آن اصولاً هر موجودي به صرف وجود، حق برخورداري مساوي از حق حيات و تمامي شئون مرتبط با آن را داشته باشد. اما هنوز در بسياري از كشورها ، گروه هاي بي شمار انسان ها (كه ممكن است اكثريت جامعه را نيز تشكيل بدهند) از چنين حقي (و يا دست كم از بخش هايي از آن) برخوردار نيستند.
بهروز عيدي

ماجراهاي طبيعت
گوشپاره
000618.jpg
نوشته: ارنست تامپسون ستون
برگردان: حميد ذاكري ................ قسمت سيزدهم
پس بازي مرگ و زندگي در مورد او ديگر بازي نبود.
تعقيب و گريز در خطي مستقيم ادامه يافت. بوته هاي برير- به يكسان مهربان با همه خرگوش ها- تلاش خود را كردند، اما بيهوده بود. پارس تازي سريع و مداوم بود. صداي شكستن بوته ها و زوزه  تازي هر بار كه خارهاي بريرها گوش هاي ترونازكش را پاره مي كردند، براي گوش هاي دو خرگوش كوژ كرده در مخفيگاه امن خود آشنا بود. اما ناگهان صداها همه فرو خوابيد، صداي خفه، ولي هولناك كه كشمكشي كوتاه به گوش رسيد، سپس جيغي بلند و وحشتناك گوش مادر و پسر را خراشيد و بعد سكوت.
گوشپاره همه چيز را مي فهميد، انگار لحظه لحظه  ماجرا را در پيش چشم مي بيند. جيغ تيز آخرين، دمي او را لرزاند، ولي به سرعت فراموش شد و جاي خود را به سر خوشي تازه اي بخشيد. مولي و گوشپاره به هم نگاه كردند و آرام از نهانگاه خود بيرون خزيدند. نگاهي به اطراف، بار ديگر ارباب مرداب قديمي و عزيز خود بودند.
اوليفانت پير بدون شك حق آن را داشت كه انبوه بوته ها را در شرق و جنوب مرداب بسوزاند و شكستگي و خرابي هاي سيم خاردار دور خوكداني را در زير چشمه تعمير كند، اما هيچيك از اين كارها كوچكترين صدمه اي براي گوشپاره و مادرش نداشت. اولي اقامتگاه هاي متعدد و پاسگاه هايشان بود و دومي دژهاي مهم و پناهگاه هاي مطمئن شان.
آنها مدت ها بود كه مرداب را در اختيار داشتند و احساس مي كردند كه تمام مرداب و اطراف آن- از جمله زمين هاي اوليفانت و ساختمان هايش- مال خودشان است. اين احساس مالكيت چنان در آنها قوي بود كه حضور خرگوش ديگري را حتي در حوالي طويله و حياط بيروني آن تاب نمي آوردند.
مطالبه و دعوي مالكيت آنان، پس از اقامتي طولاني و موفق، دقيقاً شبيه احساسي بود كه ملت ها نسبت به سرزمين خود دارند و مشكل بتوان حق قانوني تر از سكناي طولاني و جنگ و تلاش براي حفظ وطن پيدا كرد.
در ايام ژانويه و ذوب برف ها، اوليفانت ها بقيه درختان بزرگ اطراف حوضچه را بريدند و سرزمين دم پنبه اي ها را از هر طرف محدود ساختند. اما آنها هنوز به مرداب رو به زوال خود چسبيده بودند و هيچ تمايلي به تغيير مكان  نداشتند. به سبب از بين رفتن محيط طبيعي، جانوران ديگر كوچ كرده  بودند و ديگر زندگي روزمره آن دو آميخته با خطر مداوم نبود، اما هنوز پاهايي چابك، قدرت پرش و پيچش قابل توجه و هوش سرشاري داشتند. اين اواخر يك بار توسط سموري كه در بالاي جويبار محل زندگي شان پرسه مي زد، مورد حمله قرار گرفتند.
يك راهنمايي كمي خردمندانه، ميهمان  ناخوانده ناراحت را به مرغداني اوليفانت سوامپ هدايت كرده بود. اما آن ها هنوز كاملاً مطمئن نبودند كه او كاملاً تحت مراقبت بوده است. پس براي مدتي استفاده از حفره هاي زميني را كنار گذاشتند، چرا كه اين حفره ها كوچه هايي بن بست و خطرناك بود، و بيشتر وقت خود را در نزديكي رزهاي برير و بوته هايي كه هنوز به جاي مانده بود ،مي گذرانيدند.
يك بار برف باريده و اثرات آن به كلي از بين رفته و هوا اكنون روشن و گرم بود. مولي، احساس مي كرد روماتيسم خفيفي پاهايش را آزار مي دهد، به همين جهت جايي در پايين بيشه زار در جست وجوي تمشك زمستاني مقوي بود، كه هم گرم و براي روماتيسم خوب بود و نيز به عنوان يك داروي تقويتي مي توانست به خرگوش پا به سني چون او كمك كند. گوشپاره در آفتاب ملايم در ساحل شرقي لميده و تن به گرماي رخوتناك و روشن آن سپرده بود. دود از دودكش شيرواني خانه اوليفانت بيرون مي ريخت و مه اي به رنگ آبي بي رمق درون جنگل مي ريخت و بالاتر كه مي رفت، در زمينه روشن آسمان طرحي نامنظم به رنگ قهوه اي تيره پديد مي آورد. دودكش زرتاب از نور آفتاب را تا ميانه، انبوه بوته هاي برير پوشانده بود، كه در سايه ارغواني، اما در نور آفتاب همچون نيزه هايي به رنگ قرمز و طلايي مي درخشيدند. آنسوي خانه، طويله با دودكش و سقف، زراندود همچون خانه، مثل كشتي نوح به زمين نشسته بود.
صداهايي كه از آن مي آمد و با بوهاي دلپذيري كه با دود آغشته مي شد و فضا را پر مي كرد، به گوشپاره مي فهماند كه حيوانات در محوطه مشغول خوردن كلم پيچ هستند.
از فكر بساط سور چراني پشت ديوار، دهان گوشپاره آب افتاد. بارها و بارها پلك زد و در همان حال، بيني به آن بوي دلپذير سپرد و عميق نفس كشيد؛ كلم را خيلي دوست مي داشت. دلش مي خواست سري به محوطه جلو طويله بزند، اما عاقلانه نبود. شب پيش براي مقداري شبدر ناقابل به آنجا رفته بود، و هيچ خرگوش با هوشي دو شب پشت سر هم به يك محل وارد نمي شود.بنابراين راه عاقلانه را انتخاب كرد. از آنجا دور شد تا بوي وسوسه انگيز كلم را نشنود و شام مفصلي از دسته علفي كه باد از خرمن علوفه برايش آورده بود، براي خود تدارك ديد. كمي بعد، وقتي داشت آماده خوابيدن مي شد، مولي كه تمشك زمستانيش را خورده و بعد شام حاضري مختصري از درخت غان شيرين نزديك سانينگ بنك صرف كرده بود، به او پيوست.در اين احوال، خورشيد رخت به آنسوي جهان كشيده و به دنبال انجام وظيفه به مكان ديگري رفته و تمام طلا و شكوهش را با خود برده بود. دور دست، در شرق، سياهي بالا و بالاتر آمد، بر سراسر آسمان گسترده شد، تمام نورها را خاموش كرد و جهان را تاريك تاريك ساخت. سپس يك نابكار ديگر از راه رسيد؛ باد، از غيبت خورشيد سود جست، به صحنه آمد و به جست وجوي ايجاد دردسر، اين سو و آن سو گشت. هوا سرد و سردتر شد؛ سرما بدتر از زماني كه برف زمين را پوشانده بود به نظر مي رسيد.
گوشپاره گفت: «هوا بد جوري سرد نيست؟ چقدر دلم مي خواست در لوله بخاري خودمان در بوته هاي انبوه بوديم.»
مولي جواب داد: «بله، مي توانستيم شب خوبي را در حفره ريشه كاج بگذرانيم. اما من هنوز پوست آن راسو را ته طويله نديده ام. هنوز آنجا امن نيست.»

سفر و طبيعت
ادبيات
اقتصاد
سياست
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |