صنعت نساجي در محاصره
زير ذره بين
از ابتداي سال تاكنون تها ۸۰هزار تن پنبه توليد شده است در حاليكه نياز كارخانه هاي نساجي به پنبه ۱۸۰ هزار تن است .لباس ايراني توان جذب سليقه جوانان را ندارد. دوسوم جمعيت كشور جوان است اما بيشتر لباس هاي ايراني از رنگ هاي تيره توليد مي شود.هيچ صنعتي نمي تواند ارزش افزوده اي برابر با ۳۵۰ تا ۵۰۰درصد داشته باشد اما صنايع نساجي دارد.
|
|
در يكي دو سال اخير در مطبوعات و راديو و تلويزيون هر زمان كه از صنعت نساجي صحبت به ميان آمده، كلمه اي به نام بحران نيز مطرح شده و پشت كلمات صنعت نساجي قرار گرفته است. كارشناسان صنعتي همواره با تحليل هايي متفاوت گفته اند كه كارخانه هاي نساجي با مشكل مواجه شده اند. در مورد اوضاع كنوني صنعت نساجي و تنگناهاي پيش روي اين صنعت با دبيرانجمن صنايع نساجي ايران گفت وگويي كرده ايم. جمشيد بصيري از سال ۱۳۴۶ با استخدام در دبيرخانه بين المللي پشم (l.w.s) در ايران، وارد اين صنعت شد. وي همچنين از سال ۱۳۶۸ به عنوان دبير انجمن صنايع نساجي با انجمن مذكور همكاري دارد.
* قبل از اينكه مشكلات پيش روي صنعت نساجي به اصطلاح بحران زده را تحليل كنيد، اگر ممكن است سابقه آن را كمي شرح دهيد؟
- مشكلاتي كه در اين چند سال اخير در صنايع نساجي ايران ايجاد شده ريشه در سالهاي اول جنگ دارد. با وقوع جنگ، علم و تكنولوژي فراموش شد و دفاع از كشور در برابر دشمن فكر همه مردم از جمله مهندس، كارگر، مدير و وزير را به خود مشغول كرد.
منطق اينكه نياز جامعه بايد در دوران جنگ به هر نحوي تامين شود باعث شد اغلب كارخانه ها از روال عادي خارج شوند و استانداردها يكي پس از ديگري فراموش شود و در حقيقت مبنا چنين شد كه فقط توليد كنيم. همچنين دولت در آن سالها براي حفاظت از اقشار مختلف مردم در مقابل كمبودها، سيستم كوپنيزم را وارد چرخه اقتصاد كرد كه همين باعث شد صنايع نساجي هر كالايي كه توليد مي كرد بفروش برسدو مردم هم از ترس اينكه مبادا چيزي گيرشان نيايد، هرچه عرضه مي شد مي خريدند. در نتيجه كارخانه هاي نساجي خيالشان از بابت فروش محصولاتشان راحت بود، پس به هيچ وجه دنبال كيفيت نبودند. به اين ترتيب بود كه افت كيفيت در توليدات نساجي رواج پيدا كرد. بعد از آن، به تدريج با آزادسازي واردات، مصرف كنندگان خودشان را در مقابل توليدات متنوع خارجي ديدند و لذا با مقايسه اي كه بين آنها و توليدات داخل انجام مي دادند به طرف مصرف پوشاك خارجي روي آوردند كه اين مسئله تاكنون نيز ادامه دارد.
* استنباط شما در مورد بحران در صنعت نساجي چيست؟
- بعد از دوران جنگ واحدهاي خصوصي توانستند كارخانه ها را تحت كنترل درآورند و خيلي سريع استاندارد را در محصولاتشان رعايت كردند. اما واحدهاي بزرگ دولتي از عهده آن برنيامدند و اين همان ضايعه بزرگ در صنعت نساجي است كه از آن به عنوان بحران نام برده مي شود.
* مشكل اصلي صنعت نساجي در حال حاضر كمبود جدي ماده اوليه براي اين صنعت يعني پنبه است. وزارت جهاد كشاورزي از يك طرف توان توليد پنبه متناسب با نياز كارخانه هاي نساجي را ندارد و از طرف ديگر به طرق مختلف مانع از واردات پنبه مي شود.اين مشكل به نظر شما به كجا ختم مي شود؟
- متاسفانه بايد بگويم امسال با كمبود جدي پنبه روبرو هستيم. از ابتداي سال جاري تاكنون تنها ۸۰ هزار تن پنبه توليد شده است. اين در حالي است كه نياز سالانه كارخانه هاي نساجي به پنبه ۱۸۰ هزار تن است. با وجود اينكه واردات پنبه از ابتداي سال جاري آزاد شد اما تاكنون بيش از ۲ هزار تن پنبه نيز وارد شده است.
در اين مدت كارخانه هاي ريسندگي هر كدامشان به نوعي سعي كردند به اندازه نيازشان پنبه وارد كنند. اما سازمان تحقيقات و آموزش كشاورزي وابسته به وزارت جهاد كشاورزي، آلوده بودن پنبه هاي خارجي به كرم سرخ را بهانه اي براي ممنوع بودن واردات پنبه از برخي كشورهاي صاحب نام در كشت و توليد پنبه قرار داده است. بنابراين امسال اغلب كارخانه هاي ريسندگي با مشكل جدي كمبود پنبه براي توليد نخ پنبه اي مواجه هستند و در صورت تداوم چنين وضعي، اين كارخانه ها به توليد بيشتر نخ مصنوعي از الياف پلي استر روي خواهند آورد.
* پنبه هاي خارجي در مقايسه با نوع داخلي چه تفاوتي دارد؟
- تفاوت پنبه هاي خارجي با داخلي از زمين تا آسمان است. يك كارخانه ريسندگي چند ماه پيش هزار تن پنبه از ازبكستان وارد كرد و اين كارخانه پس از استفاده اين پنبه هاتفاوتهاي فاحشي را بين آنها وپنبه داخلي مشاهده كرد كه در نامه اي به انجمن آنها را توضيح داد:« پنبه هاي خارجي با وزن خالص محاسبه شده ولي پنبه هاي داخلي با وزن ناخالص فروخته مي شود، ضايعات موجود در پنبه هاي داخلي بطور متوسط ۲ تا ۳ برابر پنبه هاي خارجي است. پنبه هاي خارجي كه در يك محموله فروخته مي شوند همگي داراي خصوصيات يكسان هستند،اين در حالي است كه پنبه هاي داخل اين مزيت را ندارند و تفاوت هاي فاحشي در آنها مشاهده مي شود. اين مشكل با ايجاد اختلاف رنگ در سطح پارچه خودش را نشان مي دهد. راندمان دستگاه هاي ريسندگي به هنگام استفاده از پنبه خارجي افزايش ۸ تا ۱۰ درصدي را به همراه دارد».
و بالاخره مزيت شاخص پنبه خارجي نسبت به پنبه داخلي اين است كه از پنبه خارجي مي توان نخ هاي ظريف توليد كرد.
* از مسئله كمبود ماده اوليه صنعت نساجي كه بگذريم، ويروس بعدي كه گريبانگير صنعت نساجي شده است، قاچاق پارچه و پوشاك به داخل كشور است. علت آن چيست و راهكار پيشنهادي شما براي مبارزه با آن چيست؟
- علت خيلي واضح است. بايد اهميت مد، تنوع و نوگرايي در توليد پوشاك مورد توجه قرار بگيرد.
مسئله بعدي كه قاچاق پارچه را سبب مي شود تصويب تعرفه ۶۵درصدي براي واردات پارچه است. با چنين تعرفه اي، توليدكننده پوشاك داخلي كه به پارچه خارجي نياز دارد برايش صرف نمي كند كه از طريق واردات قانوني نيازش را برطرف كند و لذا از مجراي غيرقانوني پارچه خارجي را تهيه مي كند. بنابراين با توجه به اين دو عامل مي توانم بگويم عوامل ديگري چون دولتي بودن بخش عظيمي از صنايع ايران از جمله صنعت نساجي و وجود برخي انحصارها در صنايع نساجي دولتي، قوانين متغير و دست و پاگير، ماليات و عوارض و كارمزدهاي بانكي بالا سبب افزايش روزافزون ميزان قاچاق پارچه و پوشاك به كشور شده است.
* كارشناسان اقتصادي مي گويند: هزينه قاچاق پارچه به كشور ۲۵درصد است در حالي كه هزينه واردات رسمي پارچه ۶۵درصد است. آيا شما كاهش هزينه واردات رسمي پارچه را براي كمك به صنعت نساجي مفيد مي دانيد؟
- خير، بهترين راه حل آن است كه مشكل را بصورت ريشه اي حل كنند و مواد اوليه مناسب و پنبه با كيفيت بالا، بطور سهل و آسان در اختيار توليدكنندگان قرار بگيرد و همين روند به تدريج تا مراحل انتهايي توليد پيگيري شود.
* انتظار انجمن صنايع نساجي ايران به عنوان يك تشكل غيردولتي در عرصه صنعت نساجي از دولت و مجلس چيست؟
- توليدكنندگان صنايع نساجي بايد از امكاناتي برخوردار باشند تا بتوانند نسبت به توليد منسوجات رقابتي فعاليت كنند و از نظر كيفيت، قيمت و روند توليد سريع در سطح جهان و داخل كشور در بازارهاي رقابتي به حيات خود ادامه دهند. اين امكانات عبارتند از: توليد يا فراهم ساختن تسهيلات لازم براي دستيابي صنعت نساجي به مواد اوليه مرغوب، جايگزين كردن قانون ماليات بر ارزش افزوده و حذف سريع همه عوارض موجود براي صنايع نساجي، كاهش تورم و پايين آوردن بهره بانكي براي صنايع همانند ديگر كشورهاي جهان، تامين امنيت سرمايه گذاري و ايجاد فضاي مناسب براي سرمايه گذاران و سهامداران واحدهاي نساجي، جلوگيري جدي و همه جانبه از ورود كالاي قاچاق به كشور و بالاخره اعمال حق اصلاح ساختار نيروي انساني و تعويض ۱۰درصد از كارگران در واحدهاي توليدي نساجي در طول سال در قبال پرداخت همه مطالبات قانوني كارگران.
* به عنوان سئوال آخر سهم صنعت نساجي را در اقتصاد ايران چقدر ارزيابي مي كنيد؟
- در اين صنعت از مرحله توليد نخ تا توليد پوشاك، دوخت، تهيه دكمه، زيپ، بسته نخ و آستري، افراد زيادي مشغول بكار هستند و بيشترين اشتغال صنعتي در كشور مربوط به اين رشته است.
بنابراين مي توان گفت: حدود يك سوم جمعيت كشور از اين رهگذر نان مي خورند. هيچ صنعتي نمي تواند ارزش افزوده اي برابر با ۳۵۰ تا ۵۰۰درصد داشته باشد، اما صنايع نساجي دارد. همچنين هيچ صنعتي نمي تواند با سطح دانش فني كه در ايران داريم تا اين حد اشتغال ايجاد كند و به سرعت بتواند نام ايران را در بازارهاي جهاني مطرح كند. شايد به نوعي بتوان گفت صنعت اول ايران چه از لحاظ قدمت و چه از لحاظ اشتغال ايجاد شده، صنعت نساجي است و اين صنعت در صورت رفع موانع با سرعتي غيرقابل باور مي تواند سرعت چرخ اقتصاد ايران را افزايش دهد.
|