دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۲۱- Nov. 10, 2003
پيش از جنگ
آمريكا پيش از حمله به عراق ميانجيگران را جدي نگرفت
پيش از دو حمله آمريكا به عراق (۱۹۹۰ و ۲۰۰۳) بسياري از كشورها و شخصيت هاي مستقل كوشيدند صدام حسين را از سرسختي و آمريكا را از انتقامجويي برحذر دارند.
000960.jpg

اما آمريكايي ها در هر دو مقطع كه حكومت در دست جمهوريخواهان بود حاضر به دست كشيدن از انتقامجويي نشدند. صدام حسين نيز در هر دو مورد خيلي دير واقعيت را پذيرفت. در هر دو مورد، اطرافيان صدام حسين از جمله طارق عزيز گفتند كه روس ها و فرانسوي ها به عراق تضمين داده بودند كه با استفاده از نفوذ خود در شوراي امنيت مانع حمله آمريكا به عراق خواهند شد، اما در بار اول به ائتلاف جهاني به رهبري آمريكا پيوستند و در مورد دوم به اعتراض هاي ديپلماتيك اكتفا كردند و اقدام عملي براي جلوگيري از حمله آمريكا انجام ندادند.
مجله آمريكايي نيوزويك در آخرين شماره خود نمونه اي از تلاش هاي غير رسمي براي جلوگيري از جنگ را بررسي كرده است.

نيوزويك دريافته است كه يكي از اعضاي مهم واحد اطلاعاتي دولت بوش اوائل امسال نشستي ميان يك مقام بلندپايه پنتاگون و يك تاجر ثروتمند لبناني- آمريكايي ترتيب داده است. اين تاجر لبناني- آمريكايي قصد داشت مذاكرات پشت پرده اي را با دستياران ارشد صدام انجام دهد و مانع جنگ در عراق شود.
اين كار كه فراتر از روندهاي معمول ديپلماتيك انجام مي شد هيچگاه به جايي نرسيد زيرا بلافاصله بعد از نشست، آن بازرگان كه عمادالحق نام داشت به اين گمان كه قصد قاچاق سلاح به خارج از كشور را دارد در فرودگاه بين المللي دالاس در واشنگتن دستگير شد. مأموران گمرك آمريكا در وسائل او يك اسلحه نيمه اتوماتيك كاليبر ۴۵ يافتند. آنها همچنين دريافتند كه او كارت كاري «جيمي دورنان» از مقامات پنتاگون را در اختيار دارد. مأموران اف.بي.آي از او بازجويي كردند و بعد او را با هواپيمايي به كشورش لبنان فرستادند، چون پاسپورت ديپلماتيك لبناني داشت.
مقامات پنتاگون تأكيد داشتند كه كار اين بازرگان هرگز جدي نبوده و پيشنهاد او هم مانند بسياري از نظرات و طرح هاي بي معني بوده كه در آستانه جنگ به دولت آمريكا پيشنهاد مي شد. اما نشست ميان الحق و دورنان كه در آن زمان دستيار ويژه پل ولفوويتز معاون وزير دفاع آمريكا بود اكنون مورد توجه اعضاي هيأت تحقيق كنگره قرار گرفته است كه مشغول بررسي چگونگي رفتار دولت بوش با اطلاعات دريافت شده پيش از جنگ عراق است.
منابع خبري به نيوزويك گفتند كه هيأت تحقيق كنگره مي خواهد بداند آيا مقام هاي كاخ سفيد اين واقعه را همچون فرصتي براي اجتناب از حمله به عراق از دست داده اند يا نه؟
عده اي مي گويند اين كار سرويس اطلاعاتي مخفي است كه توسط عده اي از تندروهاي درون وزارت دفاع و خارج از نظارت كنگره انجام شده است. اما مقام هاي دولت بوش مي گويند وظيفه تعميم اطلاعاتي مخفي درون پنتاگون آگاه كردن سياستگذاران از پيشنهادها و اطلاعاتي است كه از سوي سيا و ديگر سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا ناديده گرفته شده است.
پيشنهاد صلح آميز الحق ابعاد جديدي از ديپلماسي پشت پرده اي را روشن مي كند كه برخي از مقام هاي دولت بوش در آستانه جنگ مشغول آن بودند. ماجرا اواخر سال گذشته با پيشنهاد غيرمعمول ميانجيگران سوريه اي به سيا آغاز شد. گفته مي شود كه ميانجيگران از طرف ژنرال طاهر جليل حبوش مسئول اطلاعات رژيم صدام حسين آمده بودند. عراقي ها مي خواستند مانع جنگ شوند و حاضر بودند براي آشتي با دولت بوش امتيازات زيادي بدهند،  از جمله اين امتيازات دادن اجازه به نيروهاي آمريكايي براي استقرار در عراق و همچنين برگزاري انتخابات آزاد بود.
سيا قصد داشت درباره اين پيشنهاد مستقيماً با مقام هاي عراقي در چند نشست در مغرب (مراكش) گفتگو كند. اما عراقي ها هيچگاه آفتابي نشدند و سيا به اين نتيجه رسيد كه كل اين ماجرا جدي نيست.
اما تماس ها از ناحيه الحق ادامه داشت. شركت بيمه او در بيروت روابط تجاري گسترده اي در آفريقا داشت و از جمله آن مراوداتي با دولت چارلز تيلور رئيس جمهور سابق ليبريا بود. الحق با مايكل مالوف از مقامات كاركشته اطلاعاتي و كنترل صادرات وزارت دفاع آمريكا برقرار كرد.
منابع خبري مي گويند مالوف ترتيب نشستي ميان الحق و ريچارد پرل از اعضاي كميته سياست دفاعي پنتاگون را داد. پرل از مشاوران با نفوذ ولفوويتز و داگلاس فيث است. او به نيوزويك گفت، سال گذشته با الحق در چندين نشست شركت كرده و درباره موضوعات مختلفي گفتگو كرده است، در يكي از اين نشست ها بازرگان لبناني پيشنهاد كرد كه او را به عنوان مشاور استخدام كند اما پرل اين پيشنهاد را رد كرده است. پرل مي گويد در آخرين نشست خود با الحق در لندن اين بازرگان يك طرح صلح براي عراق ارائه كرد،  اما پرل آن را جدي نگرفت.
مالوف همچنين يك جلسه براي ديدار الحق و دورنان ترتيب داده بود. دورنان از مشاوران ارشد ولفوويتز در ۲۸ ژانويه امسال با الحق ديدار كرده است. او اين نشست را تأييد مي كند و مي گويد كه در يك كافي شاپ در مركز واشنگتن و در كنار كلوب نيروهاي دريايي با مالوف و الحق ديدار كرده است. در اين نشست نيم ساعته الحق ادعا كرده كه مي تواند ترتيبي دهد كه حزب الله و سرويس هاي اطلاعاتي سوريه به آمريكا در عراق كمك كنند. دورنان مي گويد از آن نشست فقط همين را به خاطر دارد و چيز ديگري به ياد نمي آورد.
وي مي گويد: من فقط به حرف هاي آن مرد گوش كردم، اصلاً رويداد مهمي نبود. دورنان مي گويد كه به مالوف دستور داده اگر فكر مي كند لازم است طرح الحق پيگيري شود به مقام هاي دفاعي ديگر مراجعه كند.
اي ميل هاي پنتاگون نشان مي دهد كه در اواخر ماه فوريه،  يك ماه بعد از نشست در كافي شاپ، دورنان به ديگر مقامات پنتاگون پيام هايي فرستاده تا تحقيق كنند ببينند سرويس هاي اطلاعاتي چه چيزهايي درباره بازرگان بيروتي مي دانند. دورنان در پيامي در ۲۰ فوريه نوشته است: آيا جامعه اطلاعاتي درباره بازرگان لبناني- آمريكايي كه من با او ديدار كردم چيز ديگري مي داند. اين مهم است. يك روز بعد دورنان براي دستياران اطلاعاتي پيام ديگري فرستاد و تأكيد كرد: من همين امروز پاسخ مي خواهم. لطفاً با كل بخش هاي جامعه اطلاعاتي را هماهنگ كنيد.
000962.jpg

تحقيقات دورنان در واكنش به پيامي صورت گرفت كه مالوف در ۱۹ فوريه از الحق دريافت كرده بود و سپس به پنتاگون هم ارسال شده بود. در آن پيام الحق گزارش داده بود كه به تازگي از نشست هايي از عراق با شركت طارق عزيز، عامر سعدي و ناجي صبري بازگشته است.
آنها خواستار شركت در يك نشست محرمانه با يك نماينده بلندپايه آمريكايي شده بودند تا درباره امتيازاتي كه عراق حاضر است به آمريكا بدهد در آن نشست گفتگو كنند. از جمله اين امتيازات حمايت از هر طرحي بوده كه آمريكا براي صلح ميان اعراب و اسرائيل ارائه كند؛ همكاري با آمريكا عليه تروريست ها و دادن اولويت نخست به آمريكا در حوزه هاي نفتي عراق از ديگر امتيازات پيشنهادي عراقي ها بوده است. منابع خبري مي گويند، مالوف بعدها پيشنهادات مفصل ديگري را در اختيار پنتاگون گذاشته كه طرح استقرار پنج هزار نيروي آمريكايي در عراق و همچنين ورود افراد ديگري چون بازرسان تسليحاتي و همچنين تعهد درباره برگزاري انتخابات آزاد در آينده بسيار نزديك از جمله پيشنهادات بوده است. دورنان در پاسخ به سؤالي درباره اي ميل هاي ماه فوريه اش مي گويد: من اصلاً به اين موضوع توجهي نمي كردم، اما نگران آن بودم كه الحق نام و شماره تلفن مرا مي دانست.
مقامات پنتاگون تأكيد مي كنند،  اينكه پيشنهادهاي الحق مي توانست از وقوع جنگ جلوگيري كند كاملاً بي معني است . دوري ديريتا مسئول روابط عمومي پنتاگون مي گويد: عراق و صدام در سال هاي گذشته فرصت هاي بسياري داشتند تا از جنگ جلوگيري كنند و ابزارهاي لازم براي استفاده از كانال هاي موجود براي انجام آن كار را داشتند. لازم نبود كسي از كانال هاي سؤال برانگيز براي انتقال پيام استفاده كند.
پرسش هاي مطرح شده درباره شخص الحق خيلي زود اين موضوع را تحت الشعاع قرار داد. الحق ساعتي بعد از ديدار با دورنان در حالي كه مي خواست در فرودگاه داگلاس سوار هواپيما شود،  توسط مأموران گمرك آمريكا متوقف شد و بعد از گذرانده شدن از دستگاه هاي اسكنر معلوم شد كه او يك اسلحه نيمه اتوماتيك در چمدان خود دارد. الحق نتوانسته بود مجوز حمل اين اسلحه را تهيه كند و وجود اين سلاح در ساكش را هم به مأموران فرودگاه اطلاع نداده بود.
بعد از آنكه مأموران اف.بي.آي و گمرك فرودگاه به الحق اجازه دادند كشور را ترك كند و به لبنان برود،  اف.بي.آي با دورنان تماس گرفت و از او خواست در جلسه اي به سؤالات آنها پاسخ دهد، چون كارت دورنان همراه الحق پيدا شده بود. دورنان به نيوزويك گفت كه كارتش را به الحق نداده است. او بعداً متوجه شد كه مالوف اين كار را انجام داده است. دورنان از دريافتن اين موضوع بسيار متعجب شد.
مأموران گمرك همچنين اسلحه دستي الحق را نيز گرفتند. يكي از اقوامش اين اسلحه را براي حفاظت شخصي به او داده بود. چندي بعد مالوف با مأموران گمرك تماس گرفت تا اسلحه را پس بگيرد.
چند هفته بعد در نيمه آوريل سال جاري گروهي از سرويس اطلاعاتي وزارت دفاع مجوزهاي بلندپايه امنيتي او در دسامبر سال ۲۰۰۱ به دليل اينكه ازدواج دومش را با شهروندي از يكي از جمهوري هاي سابق شوروي اطلاع نداده بود به صورت خودكار لغو شده بود،  اما بعد از مداخله مقامات بلندپايه غيرنظامي پنتاگون توانسته بود بار ديگر موقعيتش را احيا كند.
منابع خبري مي گويند، مالوف و نزديكان او معتقدند كه مجوزهاي امنيتي او براي دومين بار به اين دليل لغو شد كه هم سيا و هم مقام هاي اطلاعاتي پنتاگون از او به دليل زير سؤال بردن برخي از تحليل هاي رسمي و همچنين نقش او در معرفي الحق به دورنان عصباني بودند. دشمنان او در دستگاه اطلاعاتي مي گفتند كه اين كار مالوف مدركي است كه نشان مي دهد مالوف و ديگر تندروهاي پنتاگون در پوشش سيا عمليات انجام مي دهند. اما نزديكان مالوف مي گويند كه او مقام هاي بلندپايه اطلاعاتي را از همه مراوداتش با الحق درباره طرح صلح پيشنهادي عراق و سوريه كاملاً بي اطلاع گذاشته بود.
مالوف اكنون از پنتاگون خارج شده و در حقيقت به نوعي مرخصي بلندمدت (با حقوق) رفته است و در پاسخ به سؤالات نيوزويك حاضر نشد در اين باره سخن بگويد.
بعد از آنكه اخبار مربوط به ماجراي اسلحه الحق در دو روزنامه محلي آمريكا چاپ شد تلويزيون الجزيره قطر اين موضوع را گزارش كرد. سپس الحق مورد حمله مردان مسلح در لبنان قرار گرفت.
يك مقام بلندپايه اطلاعاتي آمريكا مي گويد: در آستانه جنگ افراد مختلفي پيام هايي فرستادند مبني بر اينكه عراقي ها تمايل به مذاكره دارند. اين پيام ها از طريق سرويس هاي اطلاعاتي خارجي دولت هاي ديگر و طرف هاي سوم، بعضي شارلاطان ها و عوامل مستقل منتقل شده بود. در آخر ما متوجه شديم كه هيچ يك از آنها در موقعيتي نبودند كه به توافق نزديك به آنچه مورد قبول آمريكا باشد، دست يابند.
نيوزويك
ترجمه: اردلان متين

نگاه امروز
بازتاب يك نطق
سخنان پنجشنبه گذشته رئيس جمهوري آمريكا درباره خاورميانه در داخل و خارج اين كشور بازتاب هاي گوناگوني يافت اما محور همه بازتاب ها انتقاد صريح يا تلويحي از جورج بوش بود. كشورهاي خاورميانه با تأكيد بر مداخله جويانه بودن عبارات بوش وي را از اظهارنظر غيرمسئولانه برحذر داشتند. چيني ها نيز با تأكيد بر اين كه هر كشوري براي دستيابي به دموكراسي الگوي اختصاصي خود را دارد از دستاوردهاي اصلاحات ۲۰ سال اخير خود دفاع كردند.
در اين ميان «روبين رايت» نويسنده روزنامه آمريكايي واشنگتن پست از منظري متفاوت، سخنان بوش را نقد كرد.
رايت  با به  زير سئوال  بردن  سياست هاي  بوش  گفت: نكته  قابل  توجه  اين است  كه  كاخ  سفيد مدت  زيادي  است  ،اعتبار خود را در دنياي  اسلام  از دست  داده است  و دولت  بوش  براي  ترميم  اعتبار آمريكا و اثبات  اين  مسئله  كه  دولتش  برخلاف  دولتهاي  قبلي  آمريكا به  گسترش  دموكراسي  در جهان  اسلام  متعهد است ، نياز به برداشتن  قدمهاي  اساسي  و عمده اي  دارد.وي  افزود: مردم  كشورهاي  اسلامي  با اشاره  به  تاريخ  ۵۰ ساله  حمايت  آمريكا از دولتها و رهبران  مستبد ،اظهار مي دارند كه  آمريكا هرگز دموكراسي  واقعي در منطقه  را تحمل  نخواهد كرد ، زيرا برقراري  دموكراسي  واقعي  در جهان  اسلام برابر است  با بر سر قدرت  آمدن  رهبران  و دولتهايي  در اين  كشورها كه  با آمريكا و سياست هايش  سازگار نخواهند بود.علاوه  بر آن  تغييرات  دموكراتيك عمده  در منطقه  تا زمانيكه  دولت  بوش براي  برقراري  ثبات  در منطقه  به  دولتهاي  مستبد و سركوبگر متكي  است  ،رخ  نخواهد داد.به  نوشته  رايت  بيشتر دولتهاي  آمريكا نهايتا اولويتهاي  امنيت  ملي را فداي  برقراري  دموكراسي  و آزادي  در دنياي  اسلام  كرده اند. جالب  توجه  اينكه  بوش  در جمع  بندي  خود از پيشرفت  دمكراسي  در منطقه خاورميانه  و كشورهاي  عربي  از جمله عربستان  سعودي  را كه  هر ساله  به  دليل  نقض گسترده  حقوق  بشر مورد نكوهش  گروههاي  حامي  حقوق  بشر قرار مي گيرد ، تحسين و تمجيد كرد. بوش كشورهايي  چون  ايران  را كه  عملا قدمهايي  در مسير دموكراسي  برداشته اند اما داراي  رابطه  خوبي  با آمريكا نيستند مورد انتقاد قرار داد.به  نوشته  واشنگتن  پست  مارينا اوتاواي  مدير پروژه  دموكراسي  و نقش قانون  در بنياد كارنگي  گفت  : تصويري  كه  بوش  از مسائل  روز در دنياي عرب  ارائه  داده است  ، كاملا با واقعيت  موجود متفاوت  است .وي  افزود: واقعيت  اين  است  كه در همه  كشورهايي  كه  از نظر بوش  در دموكراسي  پيشرفتهايي  كرده اند ، خصومت  و تنفر از آمريكا به  نقطه  اوج  خود رسيده  است  .اين  ايده  بوش  كه  پيشرفت  دموكراسي ، اين  كشورها را به  متحدي  بهتر براي آمريكا تبديل  خواهد كرد بي اساس  و كاملا بي پايه  مي داند.نويسنده  مقاله  واشنگتن  پست  در بخشي  ديگر از مطلب  خود افزود: بوش  در اين  سخنراني  به  واقعيات  تلخي  كه  پيشرفتهاي  مهم  سياسي  در آينده  نزديك  را مسدود و يا محدود مي كنند ،اشاره اي  نكرد.
اين  واقعيات  عبارتند از تعهد شديدآمريكا به  يك  جنگ  جهاني  عليه تروريسم ،مقابله  با موج  اسلامگرايي  و اتكاي  شديد آمريكا به  همپيماني  با دولتهاي  مستبد براي  پيروزي  در اين  جنگ  .
رئيس  جمهوري  آمريكا اهداف  اوليه  آمريكا در دنياي  اسلام  را تشكيل  يك دولت  جديد در عراق  و افغانستان  ، برقراري  صلح  بين  اعراب  و اسرائيل  وايجاد اصلاحات  سياسي  و اقتصادي  از طريق  برقراري  دمكراسي  نام  برد.
بوش  در سخنراني  خود سعي  نمود كه  وضعيت  بحراني  و خطرناك  عراق  را براي  شنوندگان  داخلي  كه  در مقابل  حملات  فزاينده  عليه  نيروهاي  آمريكايي  شوكه  شده اند، در چهارچوبي  قرار دهد كه  قابل  درك  باشد، اما براي  شنوندگان خارجي  بوش  با انتقاد از غرب  به  دليل  عدم  اقدام  چندين  ساله  در خاورميانه ، پيام  جديدي  فرستاد.وي  دراين  سخنراني  خطاب  به  پاره اي  از كشورهاي  هم  پيمان  آمريكا در منطقه  نظير مصر و عربستان  سعودي  توصيه  كرد كه  از تغييرات  سياسي  در كشور خود حمايت  نمايند. وي  همچنين  از اسلام  به  عنوان  ديني  با قوانين  دموكراتيك  ياد كرد.در اين ميان ايران و برخي كشورهاي ديگر اظهارات بوش را تلاش براي سركوب گذاشتن بر شكست اين كشور در حل قاطع و فوري بحران عراق ارزيابي كردند. به اعتقاد اين كشورها، بوش اميدوار بود با پيروزي در عراق راه پيروزي جمهوريخواهان را در انتخابات رياست جمهوري سال ۲۰۰۴ هموار كند اما جنگ عراق در جهت عكس هدف بوش حركت كرده و اكنون اميد وي به پيروزي در انتخابات كاهش يافته است و به همين علت مي كوشد با گشودن جبهه هاي جديد و مطرح كردن «خطرات جديدي كه مردم آمريكا را تهديد مي كند» مانع كاهش محبوبيت خود شود.مطبوعات  سوريه  نيز با انتقاد شديد از سخنان  رييس  جمهوري  آمريكا در خصوص  برقراري دموكراسي  در خاورميانه ، جورج  بوش  را به  عدم  شناخت از اين  منطقه  متهم كردند.روزنامه هاي  تشرين  و الثوره  خاطرنشان  كردند كه  با جنگ  ، اشغال  و تهديد هرگز نمي توان  صلح  ، آزادي  و دموكراسي  ايجاد كرد.اين  روزنامه ها با تاكيد به  اينكه  جهان  و بويژه  خاورميانه  به  قيم  نياز ندارند، نوشتند كه  چنانچه  سياست هاي  دولت  آمريكا براساس  نظرات  بوش  شبيه  آنچه  در نطق  اخيرش  گفت ، پي ريزي  شود ، مشكلات  منطقه  مضاعف،  اختلافات  ميان  آمريكا و جهان  شديدتر و درنتيجه  صلح  و ثبات  جهاني  بيشتر در معرض  خطر قرار خواهد گرفت.
مطبوعات سوريه  با بيان  اينكه  براي  هر كشوري  مشكلات  داخلي و خارجي  وجود دارد ، هرگونه  تصميم  آمريكا براي  دخالت  در امور داخلي  كشورها را نابودي دموكراسي  و ترور آزادي  ارزيابي  كردند.
روزنامه  الثوره  از رييس  جمهوري  آمريكا اين  پرسش  را كرده  است  : آيا با اشغال ، گلوله ، هواپيماهاي  جنگنده و سلاحهاي  ويرانگر مي توان  انقلاب  دموكراتيك در كشوري  ايجاد كرد، آيا عراق  به  دموكراسي  ادعايي  شما دست  يافته  است ؟
روزنامه  تشرين  نيز مقاله اي  را زير عنوان  آقاي  رييس  جمهور خطاب  به بوش  منتشر كرده ، كه  در آن  آمده  است : ميليونها عرب  و مسلمان  فريب  واژه هاي  زيباي  نطق  بوش  را نمي خورند زيرا هيچگاه اقدامات  عملي او در حمايت از شارون  كه  سياست  اصلي خود را كشتار و ترور ملت  مظلوم  فلسطين قرار داده  ، فراموش  نمي كنند.

صلح در سرزمين ببرها -بخش پاياني
درجستجوي فدراليسم
000964.jpg
ببرهاي تاميل آموزش هاي ويژه اي ديده اند. به هر يك از آنها كپسول زرد رنگي داده مي شود كه به گردن بياويزند و براي اجتناب از زنده دستگير شدن از آنها براي خودكشي استفاده كنند. توان ببرهاي تاميل در انجام حملات انتحاري دست كم پنج برابر سازمان هاي مشابه آن است. گفته مي شود كه ببرهاي تاميل نزديك به ده هزار نيروي مرد و زن دارند كه درباره استفاده از موشك هاي زمين به هوا نيز مهارت هاي لازم را دارند.
حضور كودكان در اين گروه و استفاده از سربازان كودك يكي از مواردي است كه مورد انتقاد شديد دولت سريلانكا و گروه هاي بين المللي حقوق بشر قرار مي گيرد.
اين درگيري هاي خونين و خشونت بار اقتصاد سريلانكا را ويران كرده و به صنعت جهانگردي اين كشور آسيب جدي وارد كرده است. در اوايل سال ۲۰۰۲ با ميانجيگري كشورهاي اروپايي آتش بسي ۲۰ ماهه ميان چريك هاي تاميل و دولت سريلانكا برقرار شد و همچنين دو طرف بعد از چندين دور مذاكره به توافق سياسي رسيدند. مذاكرات از آن زمان به صورت نامرتب ادامه دارد. چاندريكا باندرانايكه كوماراتونگا رئيس جمهور فعلي سريلانكا دختر سليمان باندرانايكه از رهبران سينهالي هاي سريلانكا و نخست وزير پيشين و «سرموا باندرانايكه» نخستين نخست وزير زن دنيا است. او در سال ۱۹۹۴ به رياست جمهوري رسيد و علي رغم عقايد سوسياليستي اوليه اكنون از حاميان سرسخت آزادسازي اقتصادي در سريلانكاست. برنامه هاي او براي آزادسازي اقتصادي و توسعه كشور با تداوم جنگ داخلي و درگيري هاي خونين و بمب گذاري هاي انتحاري كه حتي خود رئيس جمهور هم از آن در امان نيست هيچ شانسي براي موفقيت ندارد. به همين دليل او مصمم به پايان دادن به اين درگيري ها و توافق با ببرهاست. او در مقابل جدايي طلبان تاميل سياستي با دو جهت گيري در پيش گرفته است، هم تلاش مي كند پيشنهاد نوعي خودمختاري را به تاميل ها بدهد و هم سعي دارد كه در اين ميان برگ برنده را در دست خود حفظ كند.
او و خانواده اش طعم سياست خونين سريلانكا را به خوبي چشيده اند. پدر او در سال ۱۹۵۹ وقتي او فقط ۱۴ روز داشت توسط بودايي ها ترور شد. سرميوا مادر او در آن سال جانشين پدرش شد. شوهر او نيز در سال ۱۹۸۹ به ضرب گلوله كشته شد. كوماراتونگا خود نيز در سال ۱۹۹۹ در جريان مبارزات انتخاباتي دور دوم رياست جمهوري در اثر انفجار بمبي كه يكي از زنان بمبگذار انتحاري تاميلي به خود بسته بود مجروح شد و يك چشمش را از دست داد.
طي يك سال گذشته بيش از هفت دور مذاكره ميان چريك هاي تاميل و دولت سريلانكا با ميانجيگري نروژ انجام شده است. در نخستين دور اين مذاكرات تاميل ها از درخواست اوليه خود براي تشكيل يك كشور و حكومت مستقل صرف نظر كرده و با اكتفا به خودمختاري منطقه اي موافقت نمودند. در دور دوم مذاكرات كه با حضور شخصيت هاي بلندپايه نظامي و سياسي دو طرف انجام شد درباره موضوعات ريزتر امنيتي در مناطق مورد مناقشه گفت وگو شد. در دور سوم دو طرف توافق كردند در چارچوب يك نظام فدرال تقسيم قدرت كنند به طوري كه تاميل ها در شمال و شرق كشور خود مختاري داشته باشند. در آن مذاكرات موضوع مورد مناقشه مسأله آوارگان بود. ارتش سريلانكا نگران آن است كه بازگشت دهها هزار غيرنظامي به شمال و شرق كشور امنيت كشور را به خطر مي اندازد. دو پنجم مذاكرات تحت الشعاع مرگ سه تن از چريك هاي تاميل يك روز قبل از برگزاري نشست قرار گرفت.
اما هرچه اين مذاكرات پيش مي رفت اختلافات بالا مي گرفت. تاميل ها در اعتراض به آنچه تلاش دولت براي حاشيه اي كردن نقش آنها مي ناميدند تهديد به ترك مذاكرات نمودند. اما رايزني ها ادامه داشت تا ببرهاي تاميل طرح جديد خود را ارائه كردند.
جامعه جهاني و نهادهاي بين المللي وعده داده اند كه درصورت موفقيت در مذاكرات و بدست آمدن توافق ميليون ها دلار براي بازسازي كشور به سريلانكا كمك مي كنند.

نشر سياست
نخستين كاوش هاي نفتي
پيكار بر سر آتش مقدس-۵
000966.jpg
عباس لقماني
كورنيف مي گويد كه روز حقوق گرفتن است. در يك اطاق جداگانه گارسونها اردك سرخ كرده با مخلفاتش براي ما سرو مي كنند. اين اردكها را كارگران در اين منطقه صيد كرده اند.
گوشت اردكها بوي نفت خام مي دهد، شايد اين فقط يك تلقين باشد. پس از مدتي كه از حضور ما در آن ناهارخوري مي گذرد همه نسبت به يكديگر خودماني تر شده اند در حركات و اعمال كورنيف علي رغم اينكه تمام حالاتش تاكنون مانند روسها بود، جرقه هايي از مسلمان بودن او نيز نمايان مي شود و هر بار پيش از آنكه ليوانش را بياشامد سر به سوي آسمان بلند كرده و شكر گزاري مي كند. هنگامي كه از او مي پرسم چه چيزي را زمزمه مي كند جواب مي دهد كه من از خدا خواهش مي كنم كه گناهان مرا ببخشد ديگران نيز كمابيش همانند او عمل مي كنند. وقتي كه همه نگاهها به من متوجه مي شود من سعي مي كنم از كارگران نفتي تمجيد كنم ولي همه نگاهها به من دوخته شده است و به من مي فهماند كه بايد از كورنيف متشكر باشم. هنگامي كه كورنيف پس از لحظه اي مي گويد چقدر خوب است كه آمريكايي ها مي خواهند در جمهوري آذربايجان سرمايه گذاري كنند ناگهان سكوت همه جا را فرا مي گيرد و در اين هنگام راننده پير اتومبيل ولگاي ما براي اولين بار در طول روز به سخن مي آيد و مي گويد آمريكايي ها فرهنگ ندارند. يك مهندس ديگر حرف او را تأييد مي كند و مي گويد اگر آنها فقط به ما در مقابل ارمنستان كمك مي كردند كافي بود. ديگران به نشانه تأييد سر خود را تكان مي دهند در اين هنگام كورنيف كه ميان حرف همه مي پرد، مي گويد: رفقا سياست را به رئيس جمهوري واگذار كنيد ما فقط كارگران صنايع نفتي هستيم.
هوا تاريك شده است كه ما به باكو بازمي گرديم، نسيم خنكي از دريا مي وزد كه بوي نفت مي دهد. روز قبل از آن باد از طرف جنوب مي آمد بادي كه دل انگيز بود و از سرزمين ايران گذشته بود و نشان از نزديك شدن بهار مي داد ولي حالا اين باد از سيبري مي آيد و سرما را به يادمان مي آورد.
بعضي اوقات يك اتومبيل مرسدس بنز يا يك جيپ تيره از كنار ما رد مي شد. ساختمانهايي كه كنار هم ديده مي شوند نشان از زيبايي از بين رفته دارند و بالكنهاي آنها و وروديهاي آنها ما را به ياد شب در پاريس و مارسي مي اندازد. روزها در اينجا گروههايي از مردان با نيم تنه هاي سياه چرمي بالا و پائين مي روند و خانمها با كفش هاي پاشنه بلند به تماشاي ويترينها مشغولند ولي وجود تعدادي تازه به دوران رسيده نمي تواند اين موضوع را كتمان كند كه در شهر باكو كه در اثر استخراج نفت خام به يكباره رشد قابل ملاحظه اي يافت علي رغم اين همانند كثافت خانه اي بيش نيست. شب و روز خيابانها از بوي گند نفت پر است بويي كه هرگز از بين نمي رود حتي اگر بادهايي از سمت دريا بوزد حتي در آن هنگام بوها تشديد هم مي شوند. چون درياي مازندران در اين منطقه تبديل به باتلاق نفتي شده است.
شهردار جديد باكو دستور داده است كه كافه هاي خياباني برچيده شوند و اخيراً پليس به دستور او مهندسان خارجي را نيز كه شئونات را رعايت نمي كنند دستگير مي كند.
در بسياري از نقاط اين منطقه نفت بدون كنترل به دريا جريان دارد. در قرن سيزدهم ميلادي ماركوپولو در راه سفر به چين از چشمه اي در نزديكي باكو خبر داده بود كه هر چند ماده اي را كه از آن خارج مي شد آشاميدني نبود ولي مي توانستند آن را بسوزانند. ماركوپولو همچنين ادعا كرده بود كه با اين ماده مي توان زخم شترها را نيز التيام بخشيد. صحنه هاي اينچنيني هنوز در اطراف باكو به چشم مي خورد. و آتشكده اي كه اكنون در آنجا وجود دارد ديگر مانند گذشته نيست و لوله گذاري آتش آن را روشن مي كند.
در سال۱۸۷۳ بيست پالايشگاه كوچك در باكو مشغول به كار بودند و در همين سال شيميدان معروف سوئدي روبرت نوبل به باكو آمد. او برادر بزرگتر لودويك و آلفرد نوبل بود كه در كار توليد اسلحه و ديناميت در پترز بورك و پاريس بودند و از آن طريق بسيار ثروتمند شده بودند. روبرت كه شركتش ورشكست شده بود اكنون براي برادرش لودويك كار مي كرد وي او را با پولي در حدود ۲۵ هزار روبل به قفقاز فرستاده بود تا چوب روسي بخرد. روبرت هنگامي كه به باكو رسيد وسوسه اكتشاف نفت او را نيز فرا گرفت و با مسئوليت خودش يك پالايشگاه كوچك خريد. برادران ديگر او نيز پس از مدتي به او ملحق شدند و يك شركت نفتي تأسيس كردند كه در كوتاه مدتي از شركت نفتي استاندارد اويل راكفلر نيز پيشي گرفت. برادران نوبل از آن زمان به عنوان پادشاهان نفت باكو ناميده مي شدند. در پايان سال ۱۸۸۰، سالانه بيست و سه ميليون بشكه نفت از اين منطقه استخراج مي شد كه معادل چهار پنجم استخراج آمريكا بود. در آن زمان نيز مانند امروز حمل نفت از اين منطقه به دنياي خارج مشكل بود. ابتدا نفت از طريق دريا و رودخانه ولگا به شمال حمل مي شد و از آنجا توسط قطار ادامه سفر مي داد. كاري كه بسيار سخت و پرهزينه بود. در سال ۱۸۸۳، براي تسهيل حمل و نقل راه آهني از باكو از مسير قفقاز به شهر باتومي در كنار ساحل درياي سياه كشيده شد. اين منطقه را كوتاه زماني پيش از آن روسها از دولت عثماني گرفته بودند. هزينه اين راه آهن را يك فاميل بانكي فرانسوي به نام روتشيلد پرداخت كرده بود. آنها احتياج به نفت روسيه براي پالايشگاه هاي خود در اروپا داشتند. آنها به زودي تبديل به يكي از رقباي اصلي نوبل شدند، ولي يك مسئله اصلي نيز در اينجا وجود داشت.
لكوموتيوها آنقدر قدرت نداشتند كه بتوانند اين محموله سنگين را حمل كنند و در اينجا بود كه نوبل به كمك آمد و با چهار صد تن ديناميت كه اين برادران از پاريس فرستاده بودند در سال ۱۸۸۹ تونلي در ميان كوه ها ايجاد شد و يك لوله نفتي به طول ۷۰ كيلومتر در آنجا به وجود آمد كه در حقيقت نخستين لوله نفت منطقه بود.
اوائل سال ۱۸۹۰، براي اولين بار كشتي هاي نفتكش بزرگ نفت را از بندر باتومي و با عبور از تنگه سوئز به آسيا حمل كردند.
جنگ نفتي بين روتشيلد و نوبل شايد پيش قراول جنگ نفتي امروز باشد ولي با مقايسه آن با رقابتي كه امروز بر سر نفت درياي مازندران وجود دارد به نظر مي رسد كه آن رقابت پيشين قابل مقايسه با آنچه امروز مي گذرد، نيست.

سياست
اقتصاد
ورزش
|  اقتصاد  |  سياست  |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |