سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۲
سال يازدهم - شماره ۳۲۲۸
بازارچه لوازم خانگي
Front Page

حكايت همچنان باقي است! روايت هاي غمبار از رواج لباس هاي دست دوم خارجي در ايران (تاناكورا)
ارزاني بي منطق
استفاده از لباس هاي دست دوم مقوله تازه اي نيست، اما اين كه خريد اجناس دست دوم فرنگي كه كيفيت نازلي دارند پاسخگوي امكانات اقتصادي خانواده هاي كم درآمد باشد در هاله اي از ترديد قرار دارد.
000764.jpg
مهران دهقان 
سالها پيش سيماي جمهوري اسلا مي اقدام به پخش يك سريال تلويزيوني كرده بود به نام >سال هاي دور از خانه< كه نقش اول آن را زن جوان زحمت كشي به نام >اوشين< بر عهده داشت. او پس از تحمل مرارتها و مشقت هاي فراوان به پيرزني موفق تبديل شد و در نهايت صاحب ثروتي چشمگير گرديد. اوشين در سال هاي جواني خويش (البته در اين سريال) با مردي به نام >ريوزو تاناكورا< ازدواج كرد و صد البته آوازه اين آقاي خوش شانس در ايران ماندگارتر از همسر او شد. تعجب نكنيد! پس از پايان سريال >سال هاي دور از خانه< در سراسر كشور ما فروشگاههايي تأسيس شد كه نام آقاي تاناكورا بر تابلوي آنها نصب گرديده بود.
وقتي جامعه اي از لحاظ اقتصادي چنان دچار ركود شود كه مردم حتي نتوانند لباس هاي نو و تازه خريداري كنند قطعاً گرايش به پوشيدن لباس هاي دست دوم افزايش پيدا خواهد كرد. اين همان پديده شومي است كه در اين سال ها گريبان اقتصاد اجتماعي ما را گرفته است. شايد بسيار اسفبار باشد وقتي شما بر سر در فروشگاههايي كه لباس هاي دست دوم خارجي را عرضه مي كنند اين اطلا عيه ها را بخوانيد:>صبح روز سه شنبه سري جديد لباس هاي خارجي عرضه خواهد شد.< تأسف شما وقتي زياد مي شود كه بدانيد و بخوانيد >براي خريد لباس هاي زير روز شنبه مراجعه كنيد< و...
علت گرايش به لباس هاي دست دوم خارجي فقط مشكل مالي نيست. مجيد ابراهيمي كارشناس جامعه شناس مي گويد: متأسفانه گرچه يكي از دلا يل اصلي مي تواند فقر مالي باشد ولي دير زماني است كه مردم ما دچار خود كم بيني شده اند. اگر مردم با همان مبلغي كه براي خريد اين لباس ها هزينه مي كنند به سمت كالا هاي ايراني روي بياورند، هم مي توانند لباس نو بپوشند و هم به توليدات داخلي كمك كنند. ولي با كمال تأسف مردم عزيز ما جنس  خارجي را حتي اگر دست دوم و كار كرده باشد به اجناس داخلي ترجيح مي دهند. البته منكر كيفيت نامناسب اجناس داخلي نيستم ولي گمان هم نمي كنم اجناس اصطلا حاً تاناكورايي بيشتر از همين اجناس ايراني عمر كنند.
اما بروز اين پديده به هر علت كه باشد، معلولش گرايش مردم وشهروندان به لباس هاي دست دوم خارجي است. آنچه كه ما در اين فروشگاهها ديديم آن قدر تأسف انگيز بود كه تنها جرا‡ت كرديم گوشه اي از مشاهداتمان را براي شما بياوريم. شايد شما خود ساير موارد را بهتر از ما ديده باشيد.
منطقه صادقيه، بلوار فردوس و يكي از فروشگاههاي عرضه لباس هاي دست دوم خارجي(تاناكورا)؛ از در كه وارد مي شويم بوي زننده اي مشام را آزار مي دهد. وقتي از صاحب فروشگاه منشأ بوي بد را جويا مي شويم پاسخ مي شنويم:>اين بوي مواد مخصوص است كه به لباس ها زده اند تا از جذب ميكروب و ويروس هاي مختلف جلوگيري كنند.< امافرد آگاهي كه درون فروشگاه در حال بازديد اجناس است مي گويد:>نه آقا! مواد مخصوص چيه؟ چون اين لباس ها مدت زمان زيادي درون گوني مي مانند به همين دليل بو مي گيرند. صاحبان اصلي اين اجناس هم به خاطر اينكه از بوي تعفن! آن جلوگيري كنند موادي مي زنند تا بوي آن را عوض كنند.
پس از صحبت با اين فرد مطلع شروع به ديدن بخش هاي مختلف فروشگاه مي كنيم. در گوشه اي چند باراني  رنگ و رو رفته  آويزان است، قيمت آنها را جويا مي شويم، فروشنده با ژست خاص پاسخ مي دهد:>۱۵ هزار تومان.< شلوارهاي خارجي كه ظاهرشان حكايت از استفاده حداقل ۶-۵ ماهه را دارند نيز در گوشه اي ديگر از فروشگاه آويزان هستند. پيراهن هايي كه مشخص است چند روز پيش اتو خورده اند هم در گوشه ديگري قرار دارند، كاپشن ها و لباس هاي زنانه نيز در سويي ديگر به انتظار خريدار آويزان شده اند.
به انتهاي فروشگاه مي رسيم و با لباس هايي مواجه مي شويم كه اتفاقاً چند خانم هم در حال بالا  و پايين كردن آنها هستند. لباس هاي زيري كه چروكيده روي يك پارچه كثيف ريخته شده، و چند خانم شيك پوش را سرگرم كرده اند. بر روي ديوار انتهايي فروشگاه هم چند عدد كيف و چند عدد عروسك كه ظاهراً زماني رنگشان سفيد بوده، ولي اكنون به سياهي گراييده اند قرار دارند.
يكي از مشتريان حاضر در فروشگاه پاسخگوي سو‡الا تمان مي شود و مي گويد:>هم جنسشان خوب است و هم مدلشان زيباست. قيمتشان هم كه ارزان است، پس دليلي ندارد كه اين لباس ها را نخريم. از او مي پرسيم: >يعني به نظر شما هيچ ايرادي ندارد كه قبلا  شخصي ديگري آنها را پوشيده و كهنگي از ظاهر آنها مي بارد؟<
پاسخ مي دهد: > نه! چه ايرادي دارد؟ خيلي اتفاق افتاده كه من لباسهاي خواهر بزرگتر خودم را كه برايش كوچك شده بودند، پوشيده ام، پس پوشيدن اين لباسها هم ايرادي ندارد<.
دوباره مي پرسم: >آن لباسها، متعلق به خواهرتان بوده ولي اين لباسها متعلق به كسي است كه اصلا ً نمي شناسيد، آيا احتمال نمي دهيد شخصي كه قبلا ً اين لباسها را پوشيده مبتلا  به يك بيماري ويروسي بوده باشد و شايد آن بيماري به شما هم سرايت كند؟<
پاسخ مي دهد:>اولا ً كه قبل از استفاده حتماً اين لباسها را مي جوشانيم و ضدعفوني مي كنيم در ضمن چند سالي است كه ما از اين لباسها استفاده مي كنيم ولي تا حالا مريض نشده ايم<.
از تفاوت قيمت اين لباسها با لباسهاي ايراني سؤال مي كنيم، مي گويد: > نمي دانم! شايد لباسهاي ايراني ارزانتر هم باشند ولي جنس اين لباسها بهتر از لباسهاي ايراني است<.
اما اين خريدار لباسهاي دست دوم چه مدت از آنها استفاده مي كند؟خود او كه پاسخ مي دهد: >۶ يا ۷ ماه، بعد از آن ديگر نمي شود استفاده كرد چون حسابي رنگ و رو رفته مي شود. پس از اين مدت دوباره به اينجا و چند فروشگاه ديگر مي روم و خريد مي كنم. يعني من فقط براي عيد لباس نو مي خرم و بقيه لباسهايم را از اينجا تهيه مي كنم<.
در خيابان آذربايجان هم چند فروشگاه بزرگ هستند كه لباسهاي تاناكورا مي فروشند. وارد يكي از آنها مي شويم. همان بوي بدمشام را آزار مي دهد. در اين فروشگاه هم لباسهاي مختلف آويزان است. وجه مشتركي كه اكثر اين مغازه ها باهم دارند بزرگي آنهاست. تنها جنسي كه اين فروشگاه نسبت به قبلي زياد دارد كفش است. از قيافه آنها مي توان حدس زد كه حداقل قدمتشان به دو- سه سال پيش مي رسد مخصوصاً كه در كشورهاي پيشرفته كفش و لباس ۶ ماه به ۶ ماه تغيير مي كند.
با صاحب فروشگاه به گفتگو مي نشينيم.وي معتقد است: به نظر من اين كار نوعي خدمت است، وقتي مردم پول كافي براي خريد لباسهاي مد روز ندارند مي توانند اين لباسها را كه هم از لحاظ جنس و هم به لحاظ قيمت مناسبتر هستند خريداري كنند. بايد قبول كنيم كه يك كشور جهان سومي هستيم و همين طور هم كه خود شما اطلا ع داريد كشورهاي پيشرفته اجناسي با كيفيت بالا  توليد مي كنند. مدت زمان استفاده از اين لباسها در كشورهاي اروپايي بيش از ۴ ماه نيست . به همين دليل فكر نمي كنم از لحاظ كيفيت بد باشند. البته همه اين لباسها دست دوم نيستند بسياري از آنها به علت ايراداتي كه در دوختشان داشته اند از سري جدا افتاده اند و به ايران و ساير كشورهاي جهان سومي مثل عراق، افغانستان، هند و ... ارسال شده اند.
وي در پاسخ به سؤال ما كه مي پرسيم،> آيا خودتان هم از آنها استفاده مي كنيد؟< مي گويد: >هميشه نه! برخي مواقع كه ببينيم لباسي از سري افتاده و نو است از آنها استفاده مي كنيم .البته اين مسأله دليل نمي شود كه حس خبرنگاري شما آن را به حساب كيفيت بد اين لباسها بگذارد بلكه معتقدم چون آنهايي كه قدرت خريد لباسهاي نو را ندارند در اولويت هستند به همين دليل و باتوجه به درآمدم بيشتر مشتاق هستم تا خودم لباسهاي گرانقيمت بخرم و فرصت استفاده از اين لباسها را به همشهريان كم بضاعت خودم بدهم.
وي محل خريد عمده اين لباسها را مهاباد معرفي مي كند و مي گويد: > البته الا ن در جاهاي زيادي مي توانيد آنها را به صورت عمده بخريد ولي مهاباد مركز آنهاست و هرچه دلتان بخواهد شما مي توانيد از آنجا تهيه كنيد.<
برايش ماجرايي تعريف مي كنيم تا عكس العمل او را ببينيم: >چندي پيش استراليا ۷۰ هزار را‡س گوسفند را به كشور عربستان فروخت. اين گوسفندان با كشتي از استراليا به عربستان منتقل شده و مورد آزمايش دامپزشكان قرار گرفتند، در نهايت و پس از آزمايش مشخص شد كه گوسفندان خريداري شده دچار تب برفكي هستند و خوردن گوشتآنها مضر است. عربها در صدد مرجوع كردن برآمدند و استراليايي ها اصرار به فروش آنها داشتند. پس از دو، سه ماه جر و بحث بالا خره استراليا اعلا م كرد كه هر كشوري بخواهد مي تواند با تقبل هزينه حمل و نقل اين گوسفندان را به صورت رايگان در اختيار بگيرد. به نظر ما بهتر بود ايران با خريد اين گوسفندان آنها را در اختيارقصابي ها قرار مي داد و با قيمت كمتر به بازار عرضه مي كرد...<.
فروشنده با ناراحتي و عصبانيت گفت: >چرا بايد به ايران مي آمدند؟ گوشتي كه عربها از خوردن آن اكراه دارند را شما پيشنهاد مي كنيد به ايران بياورند؟ مگر هرچه ارزان باشد، قابل استفاده است.<
از او مي پرسيم: >شما چگونه قبول مي كنيد مردم ما لباسهاي استفاده شده توسط اروپائيان را مصرف كنند ولي گوشت مريض آنها را استفاده نكنند؟<
پاسخ مي دهد: > اولاً  كه بحث لبا س با بحث گوشت فرق مي كند، دوماً اين گوسفندها توسط عربها برگشت داده شده، پس شما چگونه انتظار داريد كه آنها را مردم ما مصرف كنند؟<
مي گوييم: >اولا ً كه ما تفاوتي در بحث لباس و گوشت نمي بينيم، اگر منظورتان انتقال بيماري است كه هم از گوشت منتقل مي شود و هم از لباس و اگر منظور شما عدم استفاده مردم كشورهاي عربي است كه گمان نمي كنيم آنها خودشان را اينقدر كوچك كنند كه لباسهاي دست دوم خارجي را بپوشند<.
مي گويد: >من مي دانستم كه نمي شود با شما خبرنگاران سر وكله زد، شما مي خواهيد همه چيز را بد جلوه دهيد، بالا خره بايد نان بخوريد ولي مطمئن باشيد هر قدر بد بنويسيد باز مردم از اين لباسها استقبال مي كنند.<
متأسفانه حق با فروشنده‡ لباسهاي تاناكورا است؛ اما آيا شخصيت يك انسان مي تواند آنقدر پايين باشد كه به سراغ لباسها و اجناس استفاده شده دركشوري دور دست برود و از آنها استفاده كند. اين بحث زماني تأسف بارتر مي شود كه بدانيد مدتي شايع شده بود اينها لباسهاي كشته  شدگان جنگ يوگسلا وي سابق بودند و يا اين لباسها را اروپايي ها براي كمك به مردم جنگ زده افغانستان، عراق، چچن و ... ارسال كرده بودند كه سودجويان آنها را به ايران آورده اند.
دكتر ايرج عابديان پور مي گويد: متأسفانه مردم ما كمتر به سلا مت چيزي توجه مي كنند آنچه كه براي آنها مهم است قيمت و شكل جنس است در حالي كه تابحال چندين نفراز استفاده كنندگان اين لباسها به من مراجعه كرده اند كه به بيماري صعب العلا ج و ناشناخته اي مبتلا  شده بودند. من استفاده از اين لباسها و اجناس را كاملا ً غيربهداشتي دانسته و استفاده از آنها را ظلم به خود مي دانم<.

|  بازارچه خودرو  |   بازارچه لوازم خانگي  |   بازارچه مسكن  |   بازارچه آرايش ، بهداشت و شست و شو  |   بازارچه لوازم صوتي - تصويري  |   بازارچه مصالح ساختماني  |
|   گوناگون  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |