آرزو بر جوانان عيب نيست!
هر وقت مي خواهم از چراغ قرمزي كه راه عبور را بر عابر پياده مسدود ساخته، بگذرم دوستم مي گويد: <كمي كلاس داشته باش. اين چراغ را براي آسايش و سلامت تو كار گذاشته اند. >
بنابراين چند صباحي است حداقل بخاطر حفظ كلاس هم كه شده منتظر سبزشدن چراغ عابر مي مانم. اما پله برقي و عابر پياده! اين قصه درمورد پل عابر هم مصداق دارد.
دوستم اين بار مي گويد: <من آرزو دارم هر روز از پل عابر بگذرم ولي حال و حوصله ندارم آن همه پله را بالا بروم. > آرزو بر جوانان عيب نيست. اين دوست ما مي تواند منتظر باشد تا پروژه پل هاي عابر پياده كه قرار بود برقي شود بار ديگر راه اندازي شود. فقط اميدواريم اين طرح به سرنوشت ماموت ها دچار نشود!
|
|
اولين پروژه پله برقي در تهران آغاز شد:
براي احداث روياي شهرمدرن
|
|
وقتي پلكان پل هاي عابر پياده شهر برقي شد ديگر مجبور نيستيد براي عبور از پل هوايي انرژي صرف كنيد، حتي لازم نيست براي صرفه جويي در وقت، عرض بزرگراه را طي كرده واز نرده هاي وسط بلوار به آن طرف بپريد.
اولين بار كه خبر احداث قريب الوقوع پله برقي پل هوايي دهان به دهان چرخيد تا به گوش ما رسيد دلشاد شديم كه سرانجام تكنولوژي برقي از متروي زيرزميني به زير آسمان شهر كشيده مي شود. حالا فقط در دالان هاي مترو و پاساژهاي لوكس شمال شهر نيست كه پله برقي نصب مي شود، بلكه در آينده اي نزديك لشكر پياده شهري مي توانند در سطح زمين از فناوري برقي در عبور و مرور خود استفاده كنند.
پل ها در انتظار
حتي بارها شاهد بوديد كه بعضي از شهروندان ترجيح مي دهند به جاي استفاده از پل عابر پياده، خطر تصادف با اتومبيل را به جان خريده و از ميان خودروها از وسط بزرگراه عبور كنند.
در حالي كه چند متر آن طرف تر يك پل هوايي رنگ و رو رفته بر روي ستون هاي آهني خود انتظار عابران را مي كشد.
كافي است سري به ميدان انقلاب بزنيد و از نزديك ببينيد چگونه جمعيتي كه عرض خيابان را طي مي كنند چندين برابر افرادي هستند كه از پل هوايي عابر پياده براي رسيدن به آن طرف خيابان استفاده مي كنند.
در ميدان هفت تير علي رغم وجود يكي از طولاني ترين پلهاي عابر پياده تك و توك عابريني ديده مي شوند كه رنج بالا رفتن از پلكان پل را بر خود هموار مي كنند.
يك اشكال هندسي!
اگر به شكل هندسي پل هاي عابر پياده دقت كرده باشيد متوجه علت اساسي عدم اشتياق مردم به عبور از اين پل ها مي شويد. شكل پلكاني و گاهي شيب دار (رمپ) اين پل ها امكان تردد سالمندان، معلولان و كودكان را كاهش داده است. بالا رفتن از پله هايي با ارتفاع غيراستاندارد براي كودكان و سالمندان بسيار دشوار و براي معلولان كه گاهي روي عصا و گاهي روي ويلچير حركت مي كنند غير ممكن است.
صرافين كارشناس حمل و نقل و ترافيك، تغيير شكل هندسي اين پل ها را ضروري دانست و مي گويد: موانعي مقابل ورودي برخي از پل ها وجود دارد كه امكان عبور دوچرخه سواران و ويلچررانان را سلب كرده است.
از طرفي سطح شيب دار اين پل ها به دليل عدم زهكشي مناسب وضعيت خطرناك سرخوردن را در زمستان ها ايجاد مي كند كه تاكنون نيز بسيار حادثه ساز بوده است.
گذرگاه هاي غير استاندارد
موقعيت جغرافيايي و شيوه ساخت و ساز در تهران، بارها از سوي كارشناسان مهندسي شهر غيراستاندارد اعلام شده است. چنانچه شما به سطح بعضي از خيابان ها يا بزرگراه ها دقت كنيد خواهيد ديد كه دو باند خيابان در وضعيت غير هم سطح قرار دارد. يعني يك باند خيابان از آن يكي بلندتر است يكي از ضرورت هاي ساخت پل هوايي، همين گذرگاه هاي غير هم سطح است.
به گفته صرافين، عبور از اين گذرگاه ها بسيار خطرناك است و از آنجا كه به تعداد اين گذرگاه ها پل هوايي وجود ندارد، خطرات جاني زيادي متوجه شهروندان است.
بزرگر اه كردستان نيز يكي از اين گذرگاه هاي غير هم سطح است كه بعد از وقوع چند فقره كشته و زخمي، مسوولان را به فكر احداث پل هوايي انداخت.
پل هاي جنبان!
دوستي مي گفت كه پل هوايي عابر نزديك خانه ما شبيه منار جنبان است. تا قدم بر روي آن مي گذاري چهارستون آن لق مي زند.
البته اين منارجنبان ها در سطح شهر تهران كم نيستند. سازه اين پل ها به قدري غير استاندارد است كه به گفته كارشناسان حمل و نقل ترافيك، آنها بر روي وزن شان ايستاده اند.
طبيعي است كه هنگام عبور از يك ارتقاع 5 متري براي همه ما كه دوست داريم پايمان را بر زمين سفت بگذاريم، هيچ گونه لرزشي خوشايند نيست.
صداي قيژ قيژ برخي از اين پل ها و تلو خوردن در وسط زمين و آسمان حسي است كه براي همه ما خوش آيند نيست.
حالا كه بالا رفتن از پلكان پل عابر پياده براي شهروندان ما كمي سخت است، چرا با امكانات و جذابيت هاي ترافيكي مردم را به استفاده از اين پل ها تشويق نكنيم.
حالا كه سالمندان و معلولين ما توان عبور از ارتفاع خارج از استاندارد پل هاي هوايي را ندارند، چرا تكنولوژي آسان را به آنها هديه نكنيم.
وقتي عبور از هر معبر هوايي براي يك شهروند سالم چهار دقيقه طول مي كشد، چرا آن را به صرف حداقل انرژي نرسانيم.
رفع كاستي هاي ترافيكي براي شهروندان وظيفه اي است كه بر عهده سازمان حمل و نقل ترافيك و شهرداري قرار دارد.
بخش عمده اي از مرگ و مير افراد ناشي از كاستي هاي ترافيكي و عدم اعمال تدابير امنيتي براي شهروندان است.
هنوز براي پياده كردن يك شبكه ترافيكي منسجم و كامل راه بسيار داريم؛ اما فقط سياست هاي سازمان حمل ونقل ترافيك است كه فرهنگ ترافيك را در شهر بازسازي مي كند.
تكنولوژي چشم بادامي ها
جايي در آن سوي كره خاكي در سرزمين چشم بادامي ها اولين بار عابرين از تكنولوژي هوايي براي رسيدن به مقصد بهره بردند. دولت ژاپن در دو شهر توكيو و اوزاكا در چند نقطه از شهر، پلكان برقي به پل هاي عابر نصب كرد. سپس نيوزيلندي هاي باهوش به تقليد از اين دستاورد علمي پرداخته و فناوري پله برقي را در شهرهاي خود راه اندازي كردند. محققان اين كشور طي تحقيقاتي به اين نتيجه رسيدند كه استفاده از پله برقي آمار تلفات را به ميزان 43 درصد در سال كاهش داده است. بلافاصله دولت نيوزيلند هزينه اين طرح را تصويب و مقرر كرد كه تا پايان سال 2006 ميلادي تمام پل هاي عابر پياده برقي شوند.
كارشناسان ترافيك نيوزيلند زمان عبور هر دانش آموز از خط كشي عابر پياده را 30 تا 45 ثانيه محاسبه كردند كه اين مدت زمان در پايان روز به 3 ساعت تاخير مي انجامد.
اين سه ساعت تاخير براي نيوزيلندي هايي كه هر دقيقه را صرف توليد و رشد صنعت كشورشان مي كنند يك فاجعه بود. پس پروژه پله برقي بايد عملياتي مي شد.
البته به نظر مي رسد در ايران اتلاف وقت دغدغه اصلي نيست چرا كه حتي 30 ساعت وقت كم يا زياد نمي تواند عرصه صنعت داخلي ما را ذره اي تكان دهد.
اما فراواني جمعيت سالمندان، كودكان و معلولين و افزايش تلفات جاني عابرين پياده مسوولان را به فكر وا داشت كه از فناوري برقي بيشتر در شبكه ترافيكي كشور استفاده كنند. از اين رو سازمان ترافيك با همكاري شهرداري تهران تصميم گرفته است تا برنامه اي را در اين خصوص طرح ريزي كند و اولين كلنگ احداث آن را در ميدان هفت تير كه طويل ترين پل عابر پياده است را بر زمين بزند.
|
|
گريپ فروت كمياب شد!
مي دانيد <گريپ فروت> چيست؟ همان ميوه اي كه شبيه پرتغال است با پوستي زردرنگ و البته بزرگ تر از پرتغال. اين ميوه در تهران آنچنان كه بايد و شايد طرفدار ندارد.
اما بشنويد از علاقه مردم اسپانيا به ويژه ايالت باسك اين كشور كه براي خريد اين ميوه سر و دست مي شكنند.
گريپ فروت ميوه اي است كه اثر مثبتي بر تعادل فشار خون دارد. از اين رو، اين ميوه از محبوبيت بالايي در اسپانيا برخوردار است. به طوري كه در ايالت باسك اسپانيا اين ميوه كمياب شده و مقداري هم كه هست قيمتي بسيار بالا دارد!
آن وقت در تهران و در زمستان كسي نيست <گريپ فروت> بخرد!
|
|
سلطان جريمه ها
مي گويند فرانسوي ها درهنگام تصادف منتظر رسيدن پليس نمي شوند و در صورتي كه خسارت زياد باشد با هم زد و خورد مي كنند. بنابراين پليس راهنمايي و رانندگي در اين كشور هميشه مسلح است!
اما اين خبر ارتباطي به درگيري ندارد. روزنامه گاردين چاپ لندن مي نويسد: <ژاك بروني راننده اي است كه 30 سال جريمه نشده است. او هيچ خلافي مرتكب نشده و تا به حال در هيچ اداره يا سازمان قضايي موردي از تخلفات رانندگي وي ديده نمي شود. او تا امروز تصادف نكرده و اين در حالي است كه او راننده ترانزيت وماشين او يك تريلي اسكانيا است. >
حالا چرا تيتر اين خبر را سلطان جريمه گذاشته اند، ما هم نمي دانيم.
|
|
درگيري خياباني و جريمه نقدي
هر روز كه سايت هاي خبري را جستار مي كنيم امكان ندارد كه از ژاپن خبري ديده نشود.
به جرات مي توان گفت ژاپن مصداق بارز خبرسازي در جهان است. بي جهت نسيت كه گفته مي شود 5/1 درصد كل اخبار جهان مربوط به اين كشور است.
قرار است در طرحي تازه چنانچه دو شهروند ژاپني در خيابان باهم درگيرشو ند، بلافاصله به كلانتري ارجاع داده شده و از آنها جريمه نقدي دريافت شود!
هنوز مشخص نيست كه اين طرح با چه اهدافي به اجرا در مي آيد ولي مطمئن باشيد آنها براي هركاري دليل قانع كننده اي دارند. شايد سال هاي بعد دليل اين كار را بدانيم.
|
|
آمار هم گم مي شود؟!
مي گويند پيدا كردن سوزن در انبار كاه كاري است مشكل. اما شتري كه كلي بار هم دارد به همين سادگي گم مي شود. گزارشي كه در اين صفحه مي خوانيد مربوط است به آمار تلفات آلودگي هوا در تهران. اين گزارش و البته آمار آن مي گويد كه سالانه هفت هزار نفر در تهران بر اثر آلودگي هوا تلف مي شوند. اما جالب آن است كه اين آمار و كلا محتويات آن گم شده است. به همين سادگي!
مي گويند - يك روزنامه نگار ژاپني مي گفت - فردي در اوايل دهه 80 ميلادي يك تكه كاغذ را به اداره اي برده بود. ۲۱ سال بعد متوجه شد اگر آن كاغذ را داشته باشد مي تواند ادعاي مالكيت خود را ثابت كند. او به آن اداره مراجعه كرده و كاغذش را پيدا مي كند. خودتان ارتباط اين تمثيل با آمار و گم شدن آنها را پيدا كنيد!
|
|
هر سال 7هزار نفر در اثر آلودگي هوا مي ميرند
آمارها را باد برده است
|
|
مرد، خدابيامرزد. غم آخرتان باشد. متاسفم. اين تنها پاسخ پزشكان است. اما به تازگي روزنامه ها آماري را منتشر كردند كه مشخص شد سالانه هفت هزار نفر بر اثر آلودگي هوا در تهران مي ميرند. اما وزارت بهداشت مي گويد: از اين آمارخبر ندارد و از اورژانس تهران بپرسيد.
اورژانس هم مي گويد: خبر ندارد وبعدنام ثبت احوال، پزشك قانوني، بيمارستان ها و آخر سرهم پاي سازمان بهشت زهرا به ميان مي آيد. اما سازمان بهشت زهرا مي گويد: ما فقط گور در اختيار مردگان مي گذاريم.
بر اساس آمار وزارت بهداشت آلودگي هواي تهران هر سال 7 هزار قرباني مي گيرد كه از اين تعداد سالانه 4 هزار مرگ و مير به علت بيماري هاي ناشي از ذرات معلق هوا و 3300 مرگ و مير به علت سرطان ناشي از آلودگي هوا روي مي دهد.
همچنين اين آمار اذعان مي دارد كه سالانه به علت آلودگي هوا از هر 100 هزار نفر 62 نفر به بيماري هاي قلبي و تنفسي و 52 نفر به انواع سرطان مبتلا مي شوند.
آيا به راستي آمار ارائه شده از سوي وزارت بهداشت و درمان درست است؟
به گفته يكي از نمايندگان كميسيون بهداشت و درمان مجلس، آمارهايي كه وزارت بهداشت و درمان ارائه مي دهد آمار دقيقي نيست.
روابط عمومي وزارت بهداشت و درمان در پاسخ اين آمار مي گويد: ثبت احوال هر ساله همين آمار را در اختيار ما قرار مي دهد
اما سازمان پزشكي قانوني چيز ديگري مي گويد: بر اساس آمار سازمان پزشكي قانوني از فروردين ماه تا مردادماه سال 82، ۱۴۲ نفر بر اثر استنشاق منوكسيدكربن، ۲۳۸۸ نفر بر اثر بيماري هاي قلبي و عروقي، ۶۴۴ نفر بر اثر بيماري هاي عفوني و 296 نفر بر اثر بيماري هاي ريوي جان خود را از دست داده اند.
يكي از كارشناسان پزشكي قانوني درباره اين كه چگونه پزشك قانوني بر روي مرگ و مير ناشي از آلودگي هوا بررسي مي كند، مي گويد: پزشكي قانوني ابزار و تجهيزات لازم را براي بررسي اين گونه مرگ و ميرها ندارد؛ چرا كه اين گونه آزمايش ها مستلزم تجهيزات گران و مجهزي است كه در حال حاضر پزشكي قانوني فاقد آن بوده و تنها مرگ هايي را مورد كالبدشكافي و بررسي قرار مي دهد كه مرگ هاي مشكوك غيرطبيعي هستند.
حال بايد ديد آماري كه روابط عمومي پزشكي قانوني ارائه مي دهد بر اساس چه مبنايي ارائه شده است! ؟
روابط عمومي وزارت بهداشت و درمان معتقد است كه اورژانس تهران آمار هفتگي مرگ و ميرهاي ناشي از آلودگي هوا را به اين وزارتخانه گزارش مي دهد و آنها براساس اين گزارش آمار سالانه و چه بساماهانه خود را ارائه مي دهند.
توپ در زمين اورژانس تهران
مدير اورژانس تهران درباره آماري كه به وزارت بهداشت مي دهد، مي گويد: <ما آمار هفتگي بيماران تنفسي و غيره را كه در اختيار بيمارستان ها قرار مي دهيم، به وزارت بهداشت و درمان نيز ارائه مي كنيم و اين آمار تنها آمار مرگ وميرهاي ناشي از آلودگي هوا نيست. چرا كه وظيفه اورژانس تهران انتقال بيمار به بيمارستان است نه بررسي علل بيماري از جمله آلودگي هوا بر روي بيماران!
ثبت احوال و بهشت زهرا هم آمدند
ثبت احوال و بهشت زهرا چه اظهاراتي را ارائه مي دهند؟
ثبت احوال تنها مهر <باطل شد> بر روي شناسنامه متوفي مي زند و بس و چه بسا بسياري از خانواده هاي فوت شدگان براي باطل كردن شناسنامه فرد مرده اصلا به ثبت احوال مراجعه نمي كنند.
و اين سازمان نيز هيچ آماري از علل مرگ متوفيان خود كه شناسنامه هايشان باطل مي شود، ندارند.
سازمان بهشت زهرا نيز تنها اجازه كفن و دفن را صادر مي كند چه بيمار قرباني آلودگي هوا باشد چه مرگ وي علت ديگري داشته باشد. براي مسوولان بهشت زهرا دلايل مهم نيست. تنها، قبري در اختيار مرده ها قرار مي دهند!
جستجو در بيمارستان ها
بيمارستان ها هم كه بخشي از آنها دولتي است و بخشي خصوصي. در فرضيه اول امكان دارد بيمارستان هاي دولتي اين آمار را به وزارت بهداشت ارائه داده باشند اما بيمارستان هاي شخصي ملزم به ارائه چنين گزارش هايي به هيچ وزارتخانه وياسازماني نيستند.
و چه بسا بسياري از بيماراني كه در اين بيمارستان ها بستري مي شوند بيماران ناشي از آلودگي هوا باشند كه باز هم به خاطر عدم مجهز بودن بيمارستان هاي كشورمان به تجهيزات لازم براي اندازه گيري و تست آلودگي هوا، فاقد چنين آزمايشاتي هستند پس بيمار بستري كه دچار حمله قلبي شده مي ميرد و در سند فوت او ذكر مي شود كه سكته به خاطر حمله قلبي بوده و بس!
روزانه چه تعداد از شهروندان اين شهر بر اثر سكته هاي قلبي مي ميرند كه هيچ گونه آزمايشي بر روي علل مرگ آنها صورت نمي گيرد و خانواده آنها بدون هيچ بررسي اي وي را براي خاكسپاري مي فرستند؟
و هيچ سازمان يا ارگاني بر روي اين گونه مرگ بررسي اي انجام نمي دهد؟
يكي از كارشناسان پزشكي قانوني معتقد است كه: در خون تمام افراد مقداري منوكسيدكربن وجوددارد، كه خود به خود نمي تواند عامل مرگ يا بيماري هاي قلبي و عروقي باشد. يكي از دلايل اين بيماري ها آلودگي هواست كه مي تواند تشديد كننده يا عامل نهايي و مكمل مرگ افراد بشود.
بر اساس آماري كه در ابتدا ارائه شد ديديم كه چه تعداد از افراد در سال براثر آلودگي هوا دچار بيماري هاي قلبي و تنفسي و يا انواع سرطان ها مي شوند، آياهيچ سازمان يا مركزي بر روي علل اين بيماري ها و سرطان ها بررسي اي به عمل مي آورد؟
روزانه تعداد زيادي از مردم شهر آلوده تهران جان خون را از دست مي دهند. اما در هيچ كجا علل واقعي و آمار دقيق مرگ آنها بر اثر آلودگي هوا ارائه يا گزارش نمي شود.
|