معالجه۵۰ هزار بيمار رواني در خانه ها
ديوانه از قفس مي پرد
|
|
به گفته دكتر ياسمي اگر سري به بيمارستان هاي دولتي و غيردولتي بزنيد ازدحام تعداد زيادي از روان رنجوران را در نوبت 7 الي 8 ماهه، براي بستري شدن مي بينيد. اين در حالي است كه در بخش هاي جراحي بيمارستان ها تخت هاي خالي به چشم مي خورد
ابتدا فقط در حد يك شايعه بود، اما اتفاقي است كه خواهد افتاد. سازمان بهزيستي در نظر دارد كه معالجه بيماران رواني را در خانواده هايشان پيگيري كند. از همان ابتدا اين نگراني به وجود آمد كه چه تعداد بيمار رواني در جامعه رها خواهند شد؟ بسياري از خانواده هاي اين افراد توانايي مالي يا روحي نگهداري بيمارانشان را ندارند. بنابراين خواه ناخواه بخشي از اين بيماران در سطح جامعه رها خواهند شد.
ئيس سازمان بهزيستي با تاييد امكان سرگرداني بخشي از بيماران رواني در جامعه اعلام كرد كه اگر <ديوانه>اي در سطح شهر پراكنده شود مقصر نيروي انتظامي است. همه اين اخبار پراكنده در كنار هم اين سوال را در ذهن ايجاد كرد كه 50 هزار بيمار رواني در جامعه چگونه ساماندهي خواهند شد؟
شايد از نظر ما فقط كساني اختلال رواني دارند كه با سر و وضع نامرتب در خيابان ها چرخيده و اعمال غيرعادي انجام مي دهند. اما در واقع 12 ميليون نفر از جمعيت كشور به نوعي دچار اختلال رواني هستند كه فقط بخش كوچكي از آنها در شكل و شمايل نامطلوب ظاهري به سر مي برند. اين تعداد يك هفتم جمعيت كشور را تشكيل مي دهند كه اين واقعيت هنوز در باور مسوولان بهداشت كشور نگنجيده است.
۱۲ ميليون بيمار رواني
از طرفي آمارهاي رسمي از سوي معاونت سلامت روان وزارت بهداشت بيانگر اين است كه از تعداد 12 ميليون بيمار، 50 هزارنفر از آنان نيازمند بستري شدن در بيمارستان هستند. اين در حالي است كه فقط 8 هزار تخت بيمارستاني براي اين عده وجود دارد. توجه به سلامت روان در ايران سابقه طولاني ندارد. از دو دهه قبل مسوولان بهداشت كشور متوجه شدند كه روح وروان افراد در كنار جسم آنان در معرض انواع بيماري ها و اختلالات است. به اين ترتيب طي دو مرحله وضعيت رواني كشور در سال هاي 1368 و 1378 مورد اندازه گيري قرار گرفت. نتيجه چيزي جز آمار 12 ميليوني بيماران رواني در كشور نبود كه تنها 50 هزار تن از آنان نيازمند اقدام فوري جهت بستري شدن در بيمارستان بودند. آن هم درست در زماني كه بودجه مورد نياز براي اين امر در رديف اعتبارات پيش بيني نشده بود. بودجه سازمان بهزيستي كه تنها متولي ساماندهي بيماران رواني مزمن بود نيز براي خودش ناكافي بود.
۱۲ريال براي هر نفر
<الان سال 1382 است و چشم انداز سلامت رواني در كشور انساني نيست.> اين را دكتر محمدتقي ياسمي معاون اداره سلامت روان وزارت بهداشت مي گويد.
به گفته دكتر ياسمي اگر سري به بيمارستان هاي دولتي و غيردولتي بزنيد ازدحام تعداد زيادي از روان رنجوران را در نوبت 7 الي 8 ماهه، براي بستري شدن مي بينيد. اين در حالي است كه در بخش هاي جراحي بيمارستان ها تخت هاي خالي به چشم مي خورد. ضريب اشغال 8 هزار تخت بيمارستان هاي رواني 100 درصد است كه البته در برخي از استان هاي بزرگ كشور اين ميزان به 140 درصد نيز مي رسد.
وي مي گويد: <حتي آن عده كه شانس داشتن يك تخت خالي را پيدا مي كنند با حداقل امكانات بستري شده و بيمار حتي اجازه داشتن يك كمد و يا لوازم شخصي را نيز ندارد.>
بنابراين آن عده كه شانس داشتن يك تخت را پيدا نمي كنند به چه صورت مراقبت شده و تحت پوشش تداوم ارگان در مي آيند.
به گفته ياسمي وخامت اوضاع شبكه بهداشت روان در كشور به جايي رسيد كه وزارت بهداشت طي بخشنامه اي بيمارستان هاي عمومي را موظف كرده كه 10 درصد از تخت هاي عمومي خود را به بيماران رواني اختصاص دهند. به اين ترتيب با ادغام خدمات بيماران رواني در شبكه عمومي، ميزان زيادي از فقر امكانات كاسته مي شود.
البته اين بخشنامه با استقبال مديران مراكز درماني مواجه نمي شود. دكتر ياسمي مي گويد: تنها در تعداد معدودي از بيمارستان ها اين بخشنامه به اجرا درآمد.
مديران به دليل مشكلات مالي از اجراي اين بخشنامه شانه خالي مي كنند.
به گفته وي: با اجراي طرح خودگرداني بيمارستان ها، اين مراكز ناچارند بخشي از هزينه خود را از بيماران دريافت كنند و از آنجا كه بيماران رواني براي اين بيمارستانها درآمدزا نيستند لذا اختصاص 10 درصد تخت هاي بيمارستاني به اين بيماران به هيچ وجه اقتصادي نخواهد بود!
اين فقط بخشي از مشكلات روان رنجوران است. شركت هاي بيمه و تامين اجتماعي نيز حمايت از اين بيماران را اقتصادي نمي دانند. حتي شركت هاي بيمه حاضر به تحت پوشش قراردادن بيماران رواني نيستند. بيمه با ارائه تفسيري خاص بيماري هاي رواني را در مجموعه بيماري هاي مزمن قرارداده و از خدمات رساني به آنان سرباز مي زند.
ازنظر اين شركت ها هر بيماري اي كه مدت آن از 45 روز تجاوز كرد جزء بيماري هاي مزمن محسوب مي شود بيماري رواني نيز در زمره بيماري هاي مزمن قرار مي گيرد.
بيمه با طرح اين استدلال كه هزينه حمايت از اين بيماران در اختيار سازمان بهزيستي است و سازمان بهزيستي بايد بيماران رواني را در هر شكل و حالتي حمايت كند، محدوديت اعتبارات خود را علت اساسي عدم حمايت از اين بيماران عنوان مي كند.
شركت هاي بيمه در سرتاسر دنيا با تحت پوشش قراردادن بخش هاي مختلف جامعه وظيفه تامين امنيت آتي سرمايه جاني و مالي شهروندان را برعهده دارند. اما در ايران شركت هاي بيمه با تحت فشارگذاشتن دانشگاه هاي علوم پزشكي و سازمان بهزيستي در مشاركت در امر سلامت روان جامعه از خود رفع مسووليت مي كنند.
به گفته وي، اين حق تمام اقشار جامعه ازجمله روان رنجوران است كه از خدمات بيمه بهره مند شوند و به هيچ وجه انساني نيست كه هزينه درمان و نگهداري اين افراد برعهده خود اشخاص گذاشته شود. اگرچه سلامت روان، يك موضوع جدي در امر بهداشت جامعه است اما هنوز به باور مسوولان بهداشت كشور نرسيده است. نرسيدن به اين باور كه روان رنجوري نيز به اندازه بيماري جسمي، سلامت افراد جامعه را مورد هدف قرارداده است، موجب شده كه تنها 12 ريال سرانه به بيماران رواني در جامعه اختصاص يابد. يعني به ازاي هر فرد فقط 12 ريال اختصاص مي يابد.
بودجه اي كه براي بخش روان جامعه تخصيص مي يابد پراكنده است. بخشي از اين بودجه به اعتبارات سازمان بهزيستي براي طرح ساماندهي بيماران رواني مزمن تخصيص يافته كه از طريق آن بهزيستي موظف است كه حجم عظيمي از بيماران بي سرپرست رها شده را تحت پوشش قرار دهد. قسمتي از بودجه نيز از طريق معاونت درمان وزارت بهداشت و نيز بخش هاي روانپزشكي به دانشگاه علوم پزشكي تعلق مي گيرد.
سازمان بهزيستي كه همواره بر ناكافي بودن اين بودجه پافشاري كرده است خواستار اختصاص سهم واقعي از بودجه كشور به بخش سلامت روان جامعه شده است.
به گفته معاونت سلامت روان وزارت بهداشت سازمان بهزيستي اعلام كرده است كه چنانچه بودجه كافي به اين بخش تعلق گيرد تا سال 84 تمام بيماران رواني مزمن تحت پوشش اين سازمان قرار خواهند گرفت.
دكتر ياسمي مي گويد: سلامت روان جزء تقاضاهاي جديد جامعه است كه بودجه جديدي را از سوي دولت طلب مي كند.
يك بررسي كوتاه به وضعيت خدمات دهي به بيماران رواني در برخي از كشورهاي توسعه يافته نشان مي دهد كه فاصله ايران تا يك شبكه سلامت رواني چقدر زياد است.
كشور انگلستان با اختصاص 150 هزار تخت به بيماران رواني برنامه هاي كاملي براي ساماندهي روان رنجوران پياده كرده است.
اما ايتاليا از بهترين نمونه هاي شبكه سلامت روان در دنيا است. اين كشور با پياده كردن طرح< >Visit home درمان در منزل، معالجه بيماران رواني را در كنار خانواده آنان پيگيري مي كند.
همچنين تعداد زيادي مراكز بهداشت رواني جامعه در اين كشور مشغول به فعاليت هستند. در اين مراكز مجموعه اي از روان پزشكان، روانشناسان مددكاران، روان پرستاران و كاردرمانگران، مراحل شناسايي، انتقال، درمان و بازگشت به جامعه را سپري مي كنند.
از طرفي اين موسسات با برگزاري كلاس هاي آموزشي براي خانواده اين بيماران شرايط بعد از بهبودي را سالم و مطلوب مي كنند.
دولت نيز جهت ايجاد اشتغال براي آينده اين افراد مراكز توليدي و خدماتي را موظف كرده است كه 10درصد از نيروي كار خود را از بازپروران اين مراكز تامين كنند.
همچنين در اين كشورها با اعمال برنامه هايي جامع معالجه اكثر بيماران رواني را در منازل به صورت ويزيت هوم پيگيري مي كنند.
خانواده ها نيز با تشكيل گروه هاي خود ياري نقش خود را در كامل كردن سيستم سلامت روان به خوبي ايفا مي كنند.
درمان در خانه
طرح ويزيت هوم يا همان درمان در منزل در ايران نيز در دستور كار متوليان بهداشت روان كشور قرار دارد. از آنجا كه محدوديت امكانات مانع معالجه و حمايت همه جانبه از كل جمعيت اين بيماران است و نيز بخش قابل توجهي از اين بيماران در جامعه سرگردان و بلاتكليف هستند، لذا وزارت بهداشت به اتفاق ستاد ساماندهي سازمان بهزيستي درصددند طرحي را به اجرا بگذارند كه طي آن بسياري از موارد بستري در كشور كاهش مي يابد.
به گفته دكتر ياسمي طرح ويزيت در منزل باعث كاهش موارد بستري به ميزان 30 تا۹۰ درصد مي شود و هزينه ها را 5/2 تا۵/۷ برابر كاهش مي دهد.
البته اين نيز نياز به بودجه كافي دارد كه آن هم خود حكايتي است.
|