دوشنبه ۱ دي ۱۳۸۲
شماره ۳۲۵۹- Dec,22, 2003
انديشه
Front Page

آموزه هاي مولانا براي انسان معاصر
002476.jpg

اشاره: همايش آموزه هاي مولانا براي انسان معاصر كه عصر روز دوشنبه گذشته (۲۴ آذر ماه) در تالار علامه اميني دانشگاه تهران آغاز به كار كرد، با استقبال گرم انديشمندان و دانشجويان روبرو شد. مطلب زير گزارشي است كوتاه از برخي سخنرانيهاي ارائه شده در اين همايش كه با هم مي خوانيم:
گروه انديشه
حكمت معنوي مولانا
در ابتدا دكتر غلامرضا اعواني، رئيس انجمن حكمت و فلسفه و از اعضاي هيات رئيسه، به مقام والاي مولانا اشاره كرد و گفت: در اين جهان تفرقه و پراكندگي، حكمت معنوي مولانا انسان معاصر را از تشدد و تفرقه رهايي مي بخشد و به مقام وحدت و فنا و مقام اتحاد و اتصال با حضرت حق مي رساند. وي در ادامه افزود: ما آنچنانكه بايد و شايد حق مولانا را ادا نكرده ايم و شايسته بود بيش از اينها به مولانا مي پرداختند.
اعواني با اشاره به شمارگان كتاب هاي مربوط به مولانا اظهار داشت: در حال حاضر تعداد كتاب هايي كه درباره مولانا به زبان انگليسي و ديگر زبان ها نوشته شده است، بسيار زياد است. در خارج از كشور به هر كتابخانه اي كه مراجعه مي كنيم كتاب هاي بسيار خوبي درباره مولانا وجود دارد.
استاد فلسفه دانشگاه تهران اظهار داشت: كتاب مولانا انسان را با معنا و حقيقت آشنا مي كند و جهان امروز كه دورافتاده از معنويت است و مي خواهد هدايت الهي خود را بازيابد به وسيله مولانا اين هويت را پيدا مي كند.
رئيس انجمن فلسفه و حكمت تصريح كرد: ما امروزه بيش از هر زمان ديگري به مولانا احتياج داريم و در واقع مولانا بزرگترين نماينده معنويت در عرفان است. مولانا بزرگ تر از آن است كه بتوانيم حق او را ادا كنيم و در اين چند روز نمي شود آنچه را كه مولانا شايسته اش است انجام داد.
درس بزرگ مولانا به ما
002478.jpg

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در آغاز به كار همايش مولانا گفت: آموزه هاي مولانا نشانگر نياز و پرسش هاي انسان امروز است و هجرت و سلوك از قلمرو تن و جان درس بزرگ مولانا به همه ما است.
وي گفت: حوصله فرهنگي در روزگار ما بسيار كمياب است و پيدا كردن پرسش هاي اساسي و رجوع به سنت ها و پيشينه ها براي پاسخ دادن به پرسش هاي جديد امري است كه حوصله بسيار زياد مي خواهد.
مسجدجامعي افزود: بدون ترديد منظومه فرهنگي ايران بخشي فراموش نشدني و غيرقابل انكار از فرهنگ بشري است. جهان مدرن با ايده جايگاه محوري انسان آغاز شد و اراده آدمي به جاي مشيت و خواست الهي در كانون جهان نشست و علم جديد توانايي انسان به شناسايي و تصرف در عالم هستي را نويد داد.
002484.jpg

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: عصر مدرن به تبع اراده انساني ،تصويري ياري گونه از هستي عرضه مي كرد. جهان بر مبناي قواعد رياضي حركتي قابل شناسايي و پيش بيني داشت و جامعه نيز همچون طبيعت تابع يك نظام فيزيكي و قابل تصور بود.
وي در ادامه ،جنگ جهاني دوم را نقطه عطفي در بازانديشي نسبت به بنيادهاي جهان جديد دانست و افزود: نقد بنيادهاي جهان جديد از دهه ها پيش از اين آغاز شده بود و فيلسوفان به ويژه فيلسوفان غربي از نيمه هاي قرن ۲۰ خوش بيني هاي دوره روشنگري عقل جديد را مورد نقادي قرار مي دادند. انسان در جستجوي معنا و مأمن گرمي براي ارتباط وجودي خود با هستي، طبيعت و جهان است. مولانا با زباني بيرون از محدوده هاي فرهنگي و قومي حديث پيوند وجودي را با بيان شيوا به انسان عرضه مي كند.
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي خاطرنشان كرد: مولانا يكي از ذخاير فرهنگ بشري در جهان معاصر است، مولانا نسبت وجودي ميان انسان و هستي را بازآفريني مي كند و مبنايي براي بازسازي وحدت وجود بشري در وراي تنوعات بشري عرضه مي كند و نشان مي دهد كه آدمي به رغم تنوع و تكثر به يك حقيقت يگانه وابستگي دارد.
وي در ادامه گفت: مولوي حتي علم را در نسبت با حقيقت تعريف مي كند و با بيان داستان پسر نوح و عدم رستگاري او كه سوار كشتي پدر نشد و به اتكاي علم خود در دريا تنها ماند چنين نتيجه مي گيرد كه «كاشكي او آشنا ناموختي / تا طمع در نوح و كشتي دوختي.»
وي افزود: رسيدن به مرتبت فكري و روحي مولانا مستلزم عدول از علقه هاي مختلف و سلوك عملي و نفسي است. بدون تلاش توفيقي نيست و بدون مجاهده و كسب مدارج به جايي نمي توان رسيد. انسان روزگار ما اگر قرار است از مولانا درسي بياموزد مجاهدت و كوشش مداوم را بايد دريابد و عشق و محبت و دوستداري در تمام عرصه ها از انسان گرفته تا طبيعت را سرلوحه كار خود قرار دهد.
002488.jpg

مولانا و مسائل زمانه
رئيس فرهنگستان زبان و ادب فارسي گفت: مولوي يكي از كليدهاي گشايش تاريخ انديشه ايران است.
غلامعلي حداد عادل در مراسم افتتاح همايش آموزه هاي مولانا براي انسان معاصر با بيان اين مطلب افزود: نسل جوان نيازمند هويت است آن هم در روزگاري كه جهاني شدن يا تلقي و تفسير خاص جهاني شدن درصدد از بين بردن هويت ملت هاست. وي اظهار داشت: هويت ما با تاريخ، پيشينه، انديشه و ريشه ها ارتباط دارد و در اين ميان مولانا مردي بزرگ و ايران سرزميني بزرگ است كه چنان مردان بزرگ را در دامان خود پرورانده است.
حداد عادل تأكيد كرد: شخصيت مولانا درياي عميق و زلالي است كه امواج عشق در آن طوفان به پا مي كند و اين امواج در ديوان غزليات و مثنوي او مشخص است.
وي در ادامه افزود: علاوه بر اشعار مولانا، مكتوبات او كه مجموعه اي از ۱۵۰ نامه كوتاه و بلند است نيز به ما كمك مي كند تا تصويري را كه از شخصيت او در ذهن داريم كامل تر كنيم.
رئيس فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي خاطرنشان كرد: مولانا روزانه بين ۱۰ تا ۱۲ نامه مي نوشت كه بجاي ماندن اين تعداد نامه از او تعجب آور نيست و حاكي از آن است كه مولانا انساني گوشه گير و بي خبر از مشكلات جامعه نبوده است.
وي در ادامه با اشاره به شأن و منزلت اجتماعي مولوي گفت: مولانا در روزگار خود در قونيه و بلاد روم صاحب احترام و عظمت بوده و مستمندان از او كمك و ياري مي گرفتند.
اين نماينده مجلس در ادامه با اشاره به مكتوبات مولوي خاطرنشان كرد: مولانا در مكتوبات خود برخلاف مثنوي كه ناظر به واقعيات طبيعي و عرفي بوده، بيشتر به حوادث و تاريخ زمانش تعلق خاطر داشته است. وي محتويات مكتوبات مولانا را درخواست شغل، تقاضاي عفو مجرم، شكايت از مأموران گردآوري ماليات و تقاضا از سلطان براي رفع ظلم ذكر كرد و تصريح نمود: مكاتبات وي دوطرفه نبوده و بيشتر خطاب به صاحبان قدرت و شوكت بوده است.
حداد عادل در رابطه با حشر و نشر مولوي با اطرافيان تأكيد كرد: رابطه مولانا با معين الدين پروانه از همه صميمي تر بود، به طوري كه از ۱۵۰ نامه وي حدود ۲۵ نامه خطاب به وي نوشته شده است.
حداد عادل در ادامه گفته هاي خود درباره مكتوبات مولانا گفت: خصوصي ترين نامه هاي مولانا خطاب به نزديكان و اهل خانه خود بوده است و حاكي از آن است كه مولانا درگير مشكلات خانوادگي نيز بوده است.
وي در پايان در رابطه با محتواي نامه هاي مولانا افزود: در ميان همه نامه هاي مولانا، نامه اي كه از نظر ادبي نمونه و حائز اهميت است نامه ۱۲۹ وي است كه خطاب به يكي از سلاطين نوشته شده است.
آموزه هاي مولانا مروج محبت است
002480.jpg

دكتر هادي خانيكي معاون فرهنگي اجتماعي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري كه در اين همايش شركت كرده بود، گفت: بزرگ ترين حماسه هاي عرفاني بشري به زبان فارسي سروده شده و ايرانيان امكان بهره بردن از اين حماسه هاي عرفاني را دارند.
دكتر هادي خانيكي، در مراسم افتتاحيه همايش آموزه هاي مولانا براي انسان معاصر با بيان اين مطلب افزود: مولانا هم در مثنوي و هم در ديوان شمس چيزهايي را منتقل مي كند كه دنيايي ناممكن را ممكن مي سازد.
وي تصريح كرد: هر كس از زاويه نگاه خودش به عنوان اديب، فيلسوف، دانشمند و استاد مي تواند به مولانا نگاه كند، خواننده گاه وي را شاعر درد آشنا، گاه شاعر عرفان و گاه به عنوان فيلسوف كه زمينه فهم و درك مسائل فلسفي را آسان كرده، مي شناسد. وي در ادامه اين سخنراني گفت: آن چه كه هست مولانا براي ما يك فرهنگ ساخته و اين فرهنگ ميراثي است كه به ما منتقل شده است.
خانيكي در بخشي از سخنانش خاطرنشان كرد: اشعار مولانا حتي در روستاهاي دور هم به عنوان يك متن تأثير خودش را گذاشته و انسان امروزي در فراز و نشيب هاي زندگي خود بيشتر به مولانا نيازمند است. اشعار مولانا حتي در عرصه سياست در اواخر دهه ۴۰ و اوايل دهه ۵۰ كه همه چيز تعبير و تفسير سياسي مي شد نيز تأثير گذار بوده است.
وي تأكيد كرد: اشعار مولانا و شخصيت او در بحران ها، سختي ها و كشاكش ها به روح هر فردي لطافت عاشقانه و عارفانه اي مي بخشد. شخصيت مولانا حتي در روانشناسي، علوم سياسي، جامعه شناسي، ارتباطات و فلسفه جديد تأثيرات فراواني داشته است.
وي در بخشي از گفته هايش با اشاره به لزوم گفت و گو در جامعه امروزي گفت: گفت و گو نياز امروز جامعه ما است ولي متأسفانه در حال حاضر سوءتفاهم هايي كه در بين مردم به وجود آمده، ما را از هم دور كرده است و در اين ميان و در حالي كه ما نيازمند محبت و مهرورزي هستيم و بايد با محبت بر خشونت ها غلبه كنيم كلام مولانا مي تواند به ما در اين زمينه كمك كند.
مولانا سفير دوستي و صلح بين شرق و غرب است
مولانا به عنوان سفير دوستي و صلح بين تمدن هاي مختلف و خصوصاً بين شرق و غرب است و روح او هميشه پايدار و زنده است ، پيام او تا زماني كه زبان فارسي پابرجاست و ملت ايران بر اين زبان ايستاده اند پيامي نو و درعين حال جاويدان براي همه مردمان است.
002506.jpg

به گزارش ايلنا دكتر سيد حسين نصر، در يك فيلم سخنراني كه به صورت اختصاصي براي همايش «آموزه هاي مولانا براي انسان معاصر» تهيه شده بود با بيان اين مطلب گفت: مثنوي اقيانوسي بي ساحل از عرفان ومعرفت است و انسان هرچه در مثنوي شنا مي كند نه به ساحل آن مي رسد و نه به قعر آن.
دكتر سيدحسين نصر با اشاره به دشواري شرح مثنوي اظهار داشت: احاطه به مثنوي ميسر نيست زيرا احاطه به چيزي، به محيط و حدود مربوط است اما مثنوي حدودي ندارد.وي در ادامه در باره كتاب فيه ما فيه با بيان اين مطلب كه اين كتاب گفت و گويي مستقيم با مرشدي بزرگ است كه به مسائل عملي حيات معنوي مي پردازد گفت: اين كتاب ادامه سنت نوشتن رباعي كه در واقع در خراسان از ابوسعيد آغاز مي شود، است. علاوه بر اين كتاب مذكور به زبان عربي تمام مسائل عميق عرفاني را دربرمي گيرد.
مولف كتاب «علم و تمدن در جهان اسلام» در ادامه به تاثير و اهميت مولوي در عرصه موسيقي اشاره كرد و گفت: اتفاقي نيست كه روح پرفتوح مولانا كه هميشه با هنر و زيبايي همراه بوده منشا و سرچشمه سنت هاي مختلف موسيقي شده است.
از جمله به موسيقي طريقه مولويه در عثماني و بسياري از سبكهاي ديگر مانند هندوستان مي توان اشاره كرد كه هر كدام سبكي خاص است براي نزديك تر شدن به قلب و درون كه منشاء آن روح پرفتوح او بود.
وي در ادامه سخنان خود گفت: سماع طريقه مولويه از زيباترين انواع سماع در موسيقي بود كه توانست بعد از او در همين سرزمين تركيه يا قونيه ادامه يافته و سراسر كشور عثماني را فرا بگيرد. ضمن اين كه طريق مولويه در قاهره و دمشق هنوز باقي است و به كلي از بين نرفته است.
اين استاد دانشگاه در ادامه به تاثير مولوي در فرهنگ هاي مختلف اشاره كرد و گفت: در اين سال هايي كه حالت تضاد بين گروهي در تمدن اسلامي با گروهي در تمدن غرب وجود دارد، در واقع نداي مولاناست كه نداي همدلي و همبستگي است.
ادامه دارد

هزاره اديان
گفت وگوي اسلامي- مسيحي در آلمان

اگر چه از سال ۱۹۶۰ م تاكنون شمار مسلمانان ساكن در آلمان به بيش از سه ميليون نفر بالغ مي شود، اما تنها از ده سال پيش به اين سو نياز به يك گفت وگوي سازنده در ميان مسيحيان و مسلمانان احساس شده است. بي شك هدف از اين گفت وگوها ايجاد همكاري و تفاهم سازنده ميان مسيحيان و مسلمانان است.
از اين رو در آلمان روز سوم اكتبر را روز گشايش مساجد نام گذاري كرده اند. البته اين مسئله بدان معنا نيست كه در باقي روزهاي سال درب مساجد بسته است. در كنار اين مسئله، امروزه در آلمان رهيافتهايي كه به گفت وگوي ميان مسيحيان و مسلمانان علاقه مندند، رو به افزايش است. از مباحثه هاي پانلي در ميان نمايندگان اين دو دين گرفته تا ديدارهاي دو طرفه كليساها و مساجد، جلسات بحث و گفت وگو در اينترنت و مراسم گراميداشت مشترك. افزون بر همه اينها، جماعت مساجد و كليساهاي محلي، سازمانهاي بين ديني همچون انجمن اسلامي- مسيحي از نقش آفريني زيادي در زمينه همزيستي اين دو دين ابراهيمي برخوردارند. مركز اسناد رويارويي اسلامي- مسيحي نيز همواره پيشگام در امر اين گفت وگوهاست، در حالي كه مركز اسلامي هامبورگ و ليگ مسلمانان آلمان در بن نمونه هاي خوبي از گسترش اين ايده هستند. مؤسسات اسلامي پيشرويي مانند شوراي مركزي مسلمانان آلمان و شوراي اسلامي در سالهاي اخير به پيشرفتهاي زيادي در زمينه گفت وگوي مسلمانان و مسيحيان نايل شده اند.
002486.jpg

چالش هاي حقوقي مسلمانان كانادا
مسلمانان كانادا اميدوارند كه مناقشات ميان مسلمانان در حوزه مسائل مدني در دادگاه هايي كه براساس شريعت( قانون) اسلام تشكيل مي شوند، حل و فصل گردد.واشنگتن تايمز با نقل خبر بالا در سيزدهم دسامبر افزود كه هم اكنون جماعت يهودي ساكن كانادا به تشكيل دادگاه هاي يهودي (بيت دين) كه براساس قوانين تلمودي حكم مي كنند، موفق گرديده است.
گفتني است كه رواج خبر تشكيل دادگاه هايي بر اساس قوانين شرع اسلام از هنگامي شدت يافت كه «بنياد اسلامي عدالت مدني» با اعلام موجوديت خود اطلاع داد كه در نظر دارد تا دست به ايجاد كميته هايي بزند كه در جهت حل اختلافات مدني في مابين مسلمانان ساكن كانادا به حكميت بپردازد.
اين بنياد نيز قصد دارد در همين ارتباط موافقت دادگاه هاي كانادا رادر اين باره به دست آورد. پس از رواج اخباري مبني بر تشكيل دادگاه هاي اسلامي در كانادا، مناقشات زيادي در ميان گروه ها و احزاب سياسي و اجتماعي كانادا و آمريكا برانگيخته شد. يك روزنامه آمريكايي دست راستي كه تيتر صفحه اول خود را به اين خبر اختصاص داده بود، نگرانيش را از هموار شدن راه جهت اجراي احكام كيفري چون سنگسار زنان اعلام كرد. در همين حال يكي از رهبران مسلمان كانادايي در برابر اين مسئله موضع گيري كرد و گفت كه تشكيل اين دادگاه ها هيچ ربطي با حكم سنگسار ندارد.

ياد
صدمين سالگرد درگذشت هربرت اسپنسر

۸ نوامبر، مطابق با دوشنبه ۱۷ آذر ماه، مصادف بود با صدمين سال درگذشت هربرت اسپنسر، انديشمند اجتماعي و جامعه شناس انگليسي.
هربرت اسپنسر در تاريخ ۲۷ آوريل سال ۱۸۲۰ ميلادي در شهر «دربي» انگلستان به دنيا آمد.
002474.jpg

پدر وي به محيط فرهنگي خانه اهميت مي داد و از اعضاي تندروي حلقه هاي ضدكليسا به شمار مي رفت. پدر اسپنسر، كه در دبيرستان هاي دربي تدريس مي كرد، آموزش مقدماتي فرزند خود را نيز به عهده گرفت؛ زيرا فرزندش به علت ضعف بنيه جسمي توانايي حضور مرتب در كلاس هاي درس را نداشت. اسپنسر از ۱۳ سالگي در مدارس اصلاح طلب و طرفدار كليساي پروتستان درس خواند. وي آموزش هاي خود را در زمينه هاي فني و كاربردي پي گرفت تا در سال ۱۸۳۷ به عنوان مهندس راه و ساختمان وارد شركت راه آهن شد و به مدت ۱۰ سال در آن جا مشغول به كار بود.
اسپنسر در اين مدت به پي جويي دانش پرداخت و در موضوعات مورد علاقه اش تحقيق كرد. نتيجه اين فعاليت ها و تلاش هاي اسپنسر را مي توان در مقالات و نوشته هايي يافت كه وي پس از اخراج شدن از شركت راه آهن در نشريات محافظه كار آن دوره انگليس منتشر مي كرد.
او به زودي به وادي روزنامه نگاري كشيده شد و در سال ۱۸۴۸ به سمت دستياري سردبير مجله اكونوميست لندن رسيد.
اسپنسر به سال ۱۸۵۱ ميلادي كتاب «ايستايي اجتماعي» را منتشر كرد. در مدت نوشتن اين كتاب بود كه بيماري بي خوابي اسپنسر آغاز شد و اين مسأله در بلندمدت به تشديد بيماري عصبي او منجر شد.
دو سال پس از انتشار ايستايي اجتماعي پدر اسپنسر درگذشت و با ارثيه اي كه براي وي به جاي گذاشت تا حدودي فرزند خود را از مشكلات مالي خلاص كرد.
اسپنسر ۳۳ ساله، ديگر نيازي به كار كردن نداشت، بنابراين تنها مشغول به پژوهش و نگارش شد. او هرگز به مقامي دانشگاهي نرسيد و اين دوري از مجامع عمومي اگر چه بر بيماري جسمي و رواني او مي افزود؛ اما باعث غناي بيشتر آثار و توليدات فكري او نيز بود.
اسپنسر در طول كار فكري خود از پشتيباني صاحب صنعت بزرگي در آمريكا به نام اندرو كارنگي نيز برخوردار بود كه اين پشتيباني تا پايان عمر اسپنسر ادامه داشت.
وي از جمله متفكراني است كه به كم خواني شهرت دارند. طبق شهادت منشي وي، در كتابخانه شخصي اسپنسر به غير از كتاب هايي كه هديه مي گرفت، تقريباً هيچ كتاب ديگري وجود نداشت. او خود در يادداشتي به اين امر اعتراف مي كند.
با اين كه اسپنسر در اوايل كار خود خوانندگان ثابتي در انگلستان داشت، اما او در اواخر عمر آن ها را از دست داد. البته وي در محافل علمي آمريكا، تأثير چشم گيري بر جاي گذاشت.
اين جامعه شناس انگليسي در اواخر عمر، به بيماري عصبي مهلكي دچار شد و مجبور شد كه از مجامع روشنفكري فاصله بگيرد.اسپنسر هيچ گاه ازدواج نكرد و در تاريخ ۸ دسامبر ۱۹۰۳ ميلادي، درست صد سال پيش چشم از جهان فروبست. جسد وي طبق وصيت نامه اش سوزانده شد.
اصولاً اكثر انديشمندان و صاحب نظراني كه به تاريخ جامعه شناسي مي پردازند، ابتدا از آگوست كنت و سپس از هربرت اسپنسر نام مي برند. البته عده اي كه به صورت عام به موضوع نگاه مي كنند و انديشه اجتماعي را مد نظر قرار مي دهند؛ قبل از آگوست كنت از ابن خلدون، افلاطون، منتسكيو و ژان ژاك روسو نيز سخن مي گويند. اما آنچه كه اهميت دارد اين است كه اسپنسر يكي از اولين انديشمنداني است كه به صورت نظام مند به مقولات و مفاهيم جامعه شناختي پرداخته است.
002482.jpg

وي به تأسي از آراء تكامل گرايان هم روزگار خود چون لامارك و داروين از يك سو و نظرات جمعيت شناختي مالتوس از سوي ديگر، بنياد هستي شناختي نظريات اجتماعي خويش را بر علم فيزيك بنا نهاد. وي با استفاده از اصل بقاي اصلح و مفهوم انتخاب طبيعي، نظريه اجتماعي خود را بسط داد و در اين ميان نقش جامعه را برتر از فرد يا افراد دانست.
اسپنسر براي جامعه موجوديتي چون موجوديت افراد قائل شد و مراحلي از رشد و بلوغ را براي آن تبيين كرد كه اين مراحل در عمل، هم سنخ با مراحل رشد و تكامل فردي بود و با تأكيد بر نظريه تكامل و تشبيه تكامل اجتماعي به تكامل زيستي، آينده انسان را در مسير اجتماعي بسيار خوش بينانه تفسير مي كرد.
وي به اين دليل كه آثار خود را به زبان انگليسي ساده مي نوشت و به دليل نوع انديشه هاي تكاملي اش توانست تأثير بسزايي در جريان آمريكايي انديشه عصر خود بگذارد، تا جايي كه دو تن از انديشمندان نامي اوايل قرن بيستم تحت تأثير مستقيم انديشه هاي اسپنسر قرار داشتند كه يكي ويليام گراهام سامنر و ديگري لستر.اف. وارد، بود.
انديشه هاي اسپنسر به عنوان منبع الهام متفكران جامعه شناسي در بريتانيا نيز تأثير زيادي داشت. به طوري كه تأثير او در خارج از مرزهاي بريتانيا بر جامعه شناسان پس از او، كاملاً مشهود است.
البته نمي توان انكار كرد كه با گذشت دو، سه دهه از آغاز قرن بيستم و با قوام يافتن يك نظام جامعه شناختي منسجم كه در دو محور مختلف آمريكايي و اروپايي پي گيري مي شود، مرگ انديشه هاي اسپنسر نيز فرا رسيده تا جايي كه امروز تنها مي توان گفت كه انديشه هاي اسپنسر به لحاظ سير تاريخي موضوع اهميت دارد و در الگوهاي جامعه شناسي معاصر آن را جايي نيست.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   سياست  |   ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |