نگاه
شباهت هاي رمان كوري و زلزله بم
|
|
م. مجدفر
«ساراماگو»، نويسنده پرتغالي و برنده جايزه نوبل سال ۱۹۹۸، اگر چه در سن ۲۵ سالگي، رمان «سرزمين گناه» را منتشر ساخت، ولي تا سي سال بعد و تا آن گاه كه به ۵۵ سالگي برسد، عملاً به غير از كارهاي ژورناليستي پراكنده، هيچ اثر برجسته داستاني ديگري را تأليف نكرد، ولي درست از همين زمان بود كه در سن پختگي و هنگامي كه ديگران قلم ها را بر زمين مي گذارند، خلاقيت و آفرينش ادبي هنري خود را بروز داد. در اين يادداشت مختصر، نمي خواهيم آثار ساراماگو را مرور كنيم، چرا كه در گفت وگوي امروز همشهري و نيز در جاهاي ديگر به اندازه كافي صحبت شده است و نوشته هايي را در اين باره خوانده ايم. نكته اي كه مي خواهيم بر روي آن تأكيد كنيم، اين است كه چرا در ميان اين همه موضوع و مسئله ريز و درشت، بويژه حادثه دهشتناك زلزله بم، گفت وگو با ساراماگو را به عنوان مطلب اصلي صفحه ادبيات همشهري برگزيده ايم؟
به اعتقاد راقم اين سطور، بين رمان كوري كه جايزه نوبل سال ۱۹۹۸ را براي ساراماگو به ارمغان آورد، و زلزله بم شباهت هاي فراواني وجود دارد. در رمان كوري، با اوج استيصال بشر و درماندگي او در دنياي توسعه يافته و فناورانه امروز روبرو مي شويم و زلزله بم نيز اين گونه بود. در كوري، عظمت روحي و نيز فطرت پاك انسان ها، به زيبايي به تصوير كشيده شده و مبارزه انسان با مرگ و سلام دوباره آنان كه زنده مانده اند، به زندگي و روزگاري كه ارزش آن را در هنگام سلامت درك نكرده اند، به شكلي بديع نمايان مي شود و حادثه بم نيز اين گونه بود.
و در نهايت اين كه كوري، مصداقي زميني از صحراي محشر و روز موعود است، بي آن كه نشاني از موحد بودن ساراماگو و يا همان راوي داستان در كتاب به چشم آيد و زلزله بم نيز از زاويه اي ديگر اين گونه بود.به نظر مي رسد، حال كه ساراماگو با تخيل فوق تصور خود، در آفرينش داستاني با چنين ويژگي هاي منحصر بفردي موفق بوده، بي شك نويسندگان تيزبين ما هم مي توانند از زلزله بم و حوادث و حواشي آن، در مقام پديدآورندگاني هوشمند بهره برگيرند.
|