تاثير مهاجرت بر چهره جامعه شهري ايرلند
دوبلين «جويس» ديري ست رفته است
اگرچه ايرلندي ها تجربه زيادي در مهاجرت كاري دارند و خود نسل ها براي كار به هر گوشه دنيا مهاجرت كرده اند با اين همه با گوناگوني و تنوعي كه مهاجرت به كشورشان آورده نامانوس اند
بعضي در ايرلند بر اين باورند كه مهاجرتآينده ماست.ما به قبول آن نيازمنديم و بايد براي ظرفيتي كه داردآن را در آغوش بكشيم. اين درس آمريكاست، جايي كه اجداد ۴۰ ميليون نفر از مردم آن اهل «جزيره زمرد» هستند
|
|
امروز تعداد مهاجران غيراروپايي و آمريكايي در ايرلند به طرز عجيبي افزايش يافته، در اين دبيرستان ۲۵ درصد دانش آموزان مهاجر هستند.
ترجمه: حميد ذاكري
چه واژه تلخي است «مهاجر» . مهاجر يعني هجرت كرده، بريده، دور از وطن - هجران كشيده. ماجراي مهاجران در همه سرزمين هاي جهان با درد و داغ و سختي عجين است. تلخي حضور در سرزمين بيگانه هميشه با آنهاست. همواره با چشماني جست وجوگر در سرزمين غربت به دنبال نگاهي گرم، نگاهي آشنا مي گردند و كمتر مي يابند.
«خس را ديده اي در بيابان چطور با نيسم مي رود؟ ما هم مثل او هستيم.» اين جمله را، خيلي سال پيش، يك مهاجر افغاني كه از جنگ خانگي گريخته و با خانواده اش به مشهد آمده بود، گفت وچه شاعرانه و عميق گفت. مهاجر افغاني در ايران و در كنار ايراني - همسايه و هموطن تاريخي اش - چنين احساسي دارد. بي ريشه اي ايستاده بر ملك غير؛ هراسان، بي پشتوانه، بي اتكا.
و داستان مهاجرت و مهاجر در همه جاي دنيا كمابيش يكسان است. دردها و گرفتاري ها، اغلب مشترك و با كمي تفاوت، از يك جنس است، از جنس غريبي، غريبگي، غربت.
دوبلين ، يا نيمي ايرلند ، شهر ادبيات ژرف، شهر جيمز جويس.
درست در كنار يكي از پرزرق و برق ترين فروشگاه هاي خيابان هنري، خياباني كه به وجود گران ترين فروشگاه ها و گران ترين و شيك ترين محصولات در اروپا مشهور است، خيابان مور قرار گرفته است، جايي كه دوبليني ها آن را «آفريقاي كوچك» مي نامند. البته مي توان اينجا را شانگ هاي كوچك يا ريگاي (پايتخت ليتواني) كوچك نيز ناميد. در كنار فروشنده هاي دوره گرد ايرلندي، آدم هايي از جنس ديگر نيز مشغول كسب و كارند: سيا هاني ديده مي شوند كه سبزي و ميوه تازه مي فروشند؛ غذاهاي آماده روسي توسط اهل شوروي سابق اينجا و آنجا عرضه مي شود، يك مغازه، تلفن راه دور ارزان را براي مهاجران خارجي كه همه كس و كارشان در جايي پرت و دور در اين دنياي بزرگ بسر مي برند تبليغ مي كند. برگ هاي اعلاميه در رابطه با كارهاي مختلف پخش مي شود، يك بيلبورد كار و اتاق را براي جمعيت رو به رشد چيني هاي مقيم دوبلين پيشنهاد مي كند.
آن تصاوير قديمي با پس زمينه قهوه اي تيره از دوبلين را فراموش كنيد. دوبلين پيش از جنگ جيمز جويس، ديري است رفته است؛ حتي سيماي ميانه دهه ۹۰ نيز در خيابان «مور» به خاطره اي دور بدل شده است. دوبلين امروز پايگاه موجي از مهاجرت است كه ايرلند را، با سرعت و ابعادي بسيار بيشتر و غيرقابل مقايسه با ديگر كشورهاي اروپا، تغيير چهره مي دهد و اين، جزيره زمرد را به آزمايشگاهي تبديل كرده كه آينده اروپا را باز مي تابد. جزيره زمرد - ايرلند- امروز نشان دهنده واقعيتي ژرف است؛ اينكه اروپا چگونه با يكي از بزرگترين معماهاي دوگانه خويش روبه روست - احتياج به نيروي كار مهاجران از يكسو و عدم تحمل و ناراحتي از حضور آنان، از سوي ديگر.
ايرلند تا همين اواخر سرزمين مهاجران بود و يكي از يكدست ترين كشورهاي اتحاديه اروپا به شمار مي رفت. در دهه ۱۹۸۰، با فروافتادن اقتصاد، يك ششم جمعيت جمهوري ايرلند مهاجرت كردند. اوج اين مهاجرت ها طي ۱۲ ماه در سال هاي ۱۹۸۸-۱۹۸۹ اتفاق افتاد؛ در اين مدت ۷۰۶۰۰ ايرلندي، يعني ۲ درصد جمعيت، به خارج رفتند. امروز وضع بر عكس شده است. اين كشور كه ۴ ميليون نفر جمعيت دارد سالانه ۵۰ هزار مهاجر جذب مي كند. سرانه مهاجرت به ايرلند چهار برابر بزرگترين كشور مهاجرپذير جهان - به زعم عموم- يعني ايالات متحده آمريكاست. به عنوان مثال، در سال ۱۹۹۷ يكي از دبيرستان هاي دوبلين براي نخستين بار يك دانش آموز غيرايرلندي را ثبت نام كرد - پسري اهل آنگولا. امروز ۲۵ درصد دانش آموزان خارجي هستند. پياراس مك اينري، از كارشناسان قديمي مهاجرت مي گويد: «ايرلند چنان به سرعت در حال تغيير است كه كشور نمي تواند براي لحظه اي نفس تازه كند.»
شايد اين دقيقا چيزي است كه كشور نياز دارد، اما بيشتر ايرلندي ها با مهاجرت مخالفند. ايرلند كارگر مي خواهد، نياز به نيروي كار امري حياتي و اجتناب ناپذير است. مثل بسياري از ديگر كشورهاي اروپا، اين الزام جمعيت و نحوه تقسيم آن است كه خود را تحميل مي كند: جمعيت جوانان كم و كمتر مي شود و جمعيت پيرها افزايش مي يابد. در سال هاي اخير بيكاري در كمترين حد تاريخي بوده، بنابراين در بازار كار واپس نشيني كمتري ديده مي شود. اين شرايط، فرصت هاي شغلي فراواني را در اختيار مهاجران آماده انجام كارهاي يدي و پرزحمت قرار مي دهد - شغل هايي كه ايرلندي هاي تازه به دولت رسيده ديگر طالب آن نيستند و ترجيح مي دهند كارهاي راحت تر و پردرآمدتري انجام دهند. در بسياري از مشاغل بالاتر نيز وضع بر همين منوال است و جاهاي خالي وجود دارد - مشاغلي چون داروسازي، پزشكي و مهندسي ساختمان - كه محلي ها نمي توانند آن را پر كنند.
اما تغيير شكل بازار كار و دگرگوني سريع فرهنگي كه همراه آن پديد آمده است، در ميان اهالي بومي ايجاد خشم و عصبانيت كرده است. لئوبهان، مردي مسن از طبقه كارگر در ناحيه اي در بيرون شهر در شمال دوبلين، همچنان كه در خيابان مور قدم مي زند و به منظره هر دم در حال تغيير خيابان اشاره مي كند، از رشد روزافزون جمعيت مهاجران سخن مي گويد و اينكه اين افزايش بي حساب و بدون برنامه چه دردسرهايي را به دنبال خواهد داشت: «هر روز مهاجران تازه اي وارد ايرلند مي شوند و در بعضي مواقع ايجاد دردسر مي كنند. آدم هاي سالم مشكلي ندارند و اعتراضي هم نيست، اما ديگران، آنها باعث ناراحتي و دردسرند و بسياري از مردم از آنها به ستوه آمده اند. آنها مسائل زيادي دارند، جرم و بزهكاري، جنايت، فحشا، مواد مخدر و امثال آن.»
در اين فضاي ترس و بي اعتمادي، وقايع ناگواري هم روي داده است، اقدامات نژادپرستانه عليه مهاجران. سيدمحمود، يك سوماليايي ۴۱ ساله بيكار كه پنج سال پيش از كشور جنگ زده اش -سومالي - فرار كرده، مي گويد: «گاهي وقت ها داري براي خودت در خيابان راه مي روي، ناگهان آنها جلويت سبز مي شوند و توي صورتت مي گويند: سياه برزنگي چرا نمي روي خانه ات؟ چرا آمده اي اينجا؟»
اگرچه ايرلندي ها تجربه زيادي در مهاجرت كاري دارند و خود نسل ها براي كار به هر گوشه دنيا مهاجرت كرده اند، با اين همه با گوناگوني و تنوعي كه مهاجرت به كشورشان آورده نامانوس اند. مك اينري مي گويد: «اگر خود را به عنوان يك ملت مهاجر تعريف كنيم، رفتار متفاوتي خواهيم داشت.» بر خلاف ديگر كشورهايي كه خود را ملتي مهاجر نمي پندارند - همچون بريتانيا، فرانسه يا آلمان - تغيير شكل ايرلند بسيار اخير است. در حقيقت در نيمه اول دهه ۱۹۹۰ بود كه، مطابق اسناد و مدارك، براي اولين بار در تاريخ ايرلند تعداد كساني كه به ايرلند وارد شدند بيش از كساني شد كه آنرا ترك مي گفتند. (هميشه اين معادله معكوس بوده و در هر دوره اي تعداد كساني كه از ايرلند خارج مي شده و به جاهاي ديگر مهاجرت مي كرده اند، بيشتر از ورودي هاي به ايرلند بوده است.) آن زمان، دوران رنسانس ايرلند بود و در همين دوره بودكه ايرلند به سريع ترين رشد اقتصادي در قاره اروپا دست يافت. اين كشور در صادرات نرم افزار، تنها به ايالات متحده، در مقام دوم قرار گرفت و درآمد سرانه اش با بريتانيا برابر شد.
اين شرايط اقتصادي و سعادتي كه متعاقب آن به مردم رويآورد، دور هميشگي فقر و مهاجرت انبوه را كه معرف اين كشور براي نسل هاي متمادي بود، معكوس ساخت. بين سال هاي ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۰، تعداد مشاغل در ايرلند حدود ۵۰ درصد افزايش يافت. بخش اعظم اين فرصت هاي شغلي جديد توسط ايرلندي هاي جلاي وطن كرده اي كه دوباره به زادگاه خويش باز مي گشتند و نيز افرادي از ديگر كشورهاي اروپايي، اشغال مي شد. در سال ۱۹۹۹، وقتي اقتصاد شروع به انقباض كرد، نرخ بيكاري به ۴ درصد تنزل يافته بود. ايرلندي هاي بازگشته به وطن، ۵۵ درصد مهاجران را تشكيل مي دادند.
سپس حباب رنگين شادكامي تركيد. ناگهان شغل هاي «خوب» آماده براي بازگشتگان و مهاجران اروپايي و آمريكايي كم و كمتر شد و به دنبال آن تعداد آنان نيز به سرعت كاهش يافت.
ديگر مهاجران از كشورهايي به جز اتحاديه اروپا و ايالات متحده و يا چنانكه دولت ايرلند اشاره مي كند: «بقيه جهان-» به سرعت شروع به پركردن جاهاي خالي كردند، تعداد آنان به طرز چشمگيري افزايش يافت - از ۲۴۰۰ نفر در ۱۹۹۹ به ۱۶۴۰۰ نفر در ۲۰۰۲ . آنها كه در كشور خود با اقتصادهاي بيمار و شرايط اجتماعي بسيار دشواري دست به گريبان بودند، طبيعي بود كه در اثر عواملي كه اروپايي ها و آمريكايي ها را مي راند، از ميدان به در نمي رفتند و ضعف اقتصادي موجود چندان نبود كه آنها را به كشور خود بازگرداند. يكي از جاذبه هاي ايرلند شبكه مطمئن رفاهي عمومي بود. ديگر جاذبه مهم براي مهاجران اين بود كه ايرلند همواره به عنوان «در پشتي» يا «گذرگاهي قابل توجه» به انگلستان (با اقتصادي هنوز روبه رشد) شناخته مي شود: مرزهاي انگلستان و ايرلند بسيار آزاد است و نيازي به پاسپورت براي سفر از ايرلند به بريتانيا وجود ندارد.
از آغاز، مهاجران در ايرلند با هيچ مشكل دولتي مواجه نبودند و شرايط آنان بسيار آزاد و راحت بود و اين وضع تا سه سال پيش ادامه داشت. از سه سال پيش ايرلند شروع به برنامه ريزي و مديريت مهاجرت كرد و صدور اجازه كار و ويزا در بعضي از رده هاي استخدام، مثل آرشيتكت ها، متخصصان الكترونيك و كامپيوتر، دندانپزشكان و... در دستور كار قرار گرفت. تا آنوقت، كشور عملاً همه اروپايي ها را از مهاجرت قانوني به ايرلند بازداشته بود. در نتيجه اين تضييقات، علاقه مندان به مهاجرت تنها راهي كه برايشان باقي مانده بود را انتخاب كردند: خود را به ايرلند رساندند و تقاضاي پناهندگي كردند. تعداد كساني كه از اين طريق وارد شدند در دهه اخير به طرز بي سابقه افزايش يافت: در سال ۱۹۹۲ تعداد متقاضيان پناهندگي ۳۹ نفر و در سال گذشته ۱۱۶۳۴ نفر بوده است. از طرف ديگر، اجازه كار و ويزا، دولت را به پاسخگويي به نيازهاي كشور در رابطه با نيروي كار قادر ساخت. به عنوان مثال، در سال گذشته تعداد مهاجران ثبت نام شده براي پرستاري، از تعداد ايرلندي ها بيشتر بود؛ سه چهارم پرستاران اين سال اهل فيليپين بوده اند.
قوانين ايرلند هنوز هم نسبت به مهاجران نظر مساعد دارد و اين نشان مي دهد كه بافت اقتصادي كشور چنان است كه نياز به نيروي كار مهاجران همچنان پابرجاست. از آن سو، كشمكش ها و مجادلات با مهاجرت و مهاجران نيز ادامه دارد. اگرچه كشور به كارگران جديد خوشامد مي گويد، اما شكاف در مهاجرت به طرق ديگري درحال تزايد است. سال گذشته قانونگذاران ايرلند اصلاحاتي در قوانين به عمل آوردند به طوري كه شهروندي (تابعيت) بچه هاي متولدشده در ايرلند به طور اتوماتيك لغو شد. بر اين اساس هر بچه اي كه در ايرلند به دنيا بيايد لزوماً ايرلندي نيست و به طور خود به خودي تبعه اين كشور محسوب نمي شود. امسال دادگاه عالي، قانوني را تصويب كرد كه طي آن والدين غيراروپايي بچه هايي كه در ايرلند متولد شده اند نيز به طور اتوماتيك حق اقامت دريافت نخواهند داشت. اين قانون موجي از اضطراب پديد آورده و هزاران پدر و مادر و كودك را در شرايطي نامشخص و نگران كننده قرارداده است.
در خيابان مور، آرا و عقايد درباره مهاجرت به ايرلند همچون نژادها و مليت هاي موجود در اين خيابان، متنوع است.
امروز ايرلند به آينده چشم دوخته و نمي داند وضعيتش بامهاجراني كه دارد به چه روي خواهد انجاميد. بعضي، مثل خواهر استانيسلاوكندي، بر اين باورند كه مهاجرت «آينده ماست.ما به قبول آن نيازمنديم و بايد براي ظرفيتي كه دارد، آن را در آغوش بكشيم.» اين درس آمريكاست، جايي كه اجداد ۴۰ ميليون نفر از مردم آن اهل «جزيره زمرد» هستند. بستگي دارد كه ايرلند و ساير كشورهاي اروپا، از اين سرمشق به درستي پيروي كنند يا نه.
مهاجر بگيريد
يك مقام ارشد كنگره آمريكا اظهار داشته است: آينده ايرلند بايد برخلاف سياست مهاجرت حال حاضر آمريكا عمل كند. بروس موريسون طي صحبتي در دوبلين هشدار داد: رشد اقتصادي پيش بيني شده در اين كشور نيازمند توسعه نيروي كار مهاجر است. وي قبل از اين، مسوول كمك به پنجاه هزار ايرلندي مقيم آمريكا بوده كه از طريق فهرست ويزاي موريسون شرايط قانوني را احراز كرده اند. اين مقام در حال حاضر متصدي كنسول گري مهاجران كنفرانس ايرلند است. او در ادامه گفت: ايرلند نبايد در صدد جذب لحظه اي باشد چرا كه ايرلندي ها يك بار سابقه مهاجرت دارند و مهاجران براي كشور مفيد هستند. موريسون در ادامه افزود: احمقانه است كه گمان كنيم رشد اقتصادي كشور با مهاجران موقت يا ميهمانان كارگر محقق خواهد شد. او با اشاره به اينكه ايرلند نبايد اشتباهات كشورهاي همسايه خود را تكرار كند افزود: اين كشور بايد اجازه دهد مردم كشورهاي دنيا اين محل را جهت مهاجرت انتخاب كنند و پذيراي آنها باشد.
منبع: نيوزويك
|
|
نماد دوبلين
پل هاپني(Haشpenny) دوبلين، به عنوان نشان برجسته اين شهر در سال ۱۸۱۶ افتتاح شد.
قالب كلي اين بنا از پل «كال بروك دال» در «شروپ شير» انگلستان الهام گرفته است و هزينه احداث آن از طريق عوارض دريافتي عابران رودخانه به صورت غيردولتي جمع آوري شده است. اين پل تا قبل از هزاره جديد پل سازي در جهان و پيش از اينكه در سال ۲۰۰۰ ارتقاي كيفيت داده شود، فقط براي عبور عابرين پياده استفاده مي شد. اين پل داراي سه چراغ است كه روي آهن كاري هاي خميده پل سوار شده است. اين پل در سال ۲۰۰۱ جهت تعميرات اساسي، مرمت، رنگ پل و احداث اتاقك هاي انتهاي پل جهت ايستادن عابرين قبل از عبور از خيابان، تعطيل شد. عرشه اين پل نيز مرمت شده است.
|
|
دوبلين نو
دوبلين، شهر جيمز جويس و گروه ۲U يكي از سنتي ترين شهرهاي اروپايي است. مردم اين شهر در دهه هاي گذشته با نظري خوش به مهاجران نمي نگريستند. در واقع هر شناختي از موقعيت اجتماعي و فرهنگي دوبلين منوط به درك اين مولفه اجتماعي - فرهنگي است. اما در سال هاي اخيردوبلين كم كم پذيراي مهاجراني از ساير كشورهاست. دوبليني كه واجد كيفيات فرهنگي و زيباشناسي ثابتي بوده، هم اينك خود را پذيراي فرهنگ ها و سنت هاي جديد كرده است. حالا بافت معماري شهري، زيبايي شناسي شهري، سلايق و بافت فرهنگي به تدريج پذيراي نگاه ها و سليقه هاي تازه خواهد شد. اين مجموعه مطالب درباره شهر دوبلين مي كوشد تا با تمركز بر اين دغدغه تاريخي «مهاجرناپذير بودن» روح دوبليني، شناختي از زواياي شهر نيز ارائه كند.
|
|
چهار فصل در يك روز
جمله «چهار فصل در يك روز»«Four Seasonشs in a day« يك كلام معروف دوبليني هاست. آب و هواي اين شهر كه شبيه آب و هواي انگلستان است ممكن است در عرض چند ساعت تغييرات متفاوت زيادي داشته باشد.
يك صبح آفتابي ظرف يك ساعت، سرد و ابري مي شود، ساعتي بعد به شدت باران مي بارد و ساعتي ديگر آفتاب ظهر همه را متعجب مي كند. البته همه خارجيان را متعجب مي كند چرا كه دوبليني ها آنچنان به اين اتفاق عادت كرده اند كه ديگر تكرار جمله «چهار فصل در يك روز» براي آنها به يك عادت تبديل شده است.
|
|
يك روز خوش
خيابان اوكابل، قايق و رودخانه و پاپليك در دوبلين از محبوبيت خاصي برخوردارند.
دوبليني ها علاقه زيادي به خيابان اوكابل دارند. اين خيابان مركزي شهر كه رودخانه اي از كنار آن مي گذرد براي قدم زدن و قرارهاي دوستانه محل مناسبي است. قايق سواري روي رودخانه هم از تفريحات مورد علاقه دوبليني ها محسوب مي شود. اين تفريح با مراكز كرايه قايق و آموزش قايقراني فراوان، باعث اشتغال بسياري در دوبلين شده است.پاپليك هم كافه ها و پاتوق هاي مردمي است كه در شب ها و تعطيلات، عامه مردم از پير و جوان براي گذران شبي خوش به آنجا مي روند.
|
|
ترافيك دوبلين
دوبلين به نسبت خيلي از پايتخت هاي اروپايي چندان شلوغ نيست اما خيابان هاي مركزي آن ترافيك سنگيني دارد. در اين خيابان ها ساختمان هاي مرتفع تري در مقايسه با ساختمان هاي ديگر خيابان ها ساخته شده و عرض كم و سنگفرش قديمي از مشخصه ديگر اين خيابان هاست. در عوض خيابان هاي ديگر كه مركزيت چنداني ندارند عريض تر ساخته شده اند و ساختمان هاي آنها هم معمولا از دو طبقه تجاوز نمي كند. يكي ديگر از مشخصه هاي مهم ترافيكي در دوبلين استفاده فراوان از دوچرخه در حمل و نقل و رفت و آمد است. در اين شهر به دليل مسطح بودن خيابان ها، از دوچرخه بسيار استفاده مي شود و از پيك هاي خدماتي گرفته تا كارمنداني كه با كت و شلوار و كراوات سر كار مي روند با دوچرخه رفت و آمد مي كنند.
|
|
فوتبال
در ايرلند باشگاه هاي داخلي محبوبيت زيادي ندارند. از آنجا كه بازيكنان مهم ايرلند به ليگ برتر انگليس يا ليگ اسكاتلند منتقل مي شوند، دوبليني ها غالبا مسابقات اين ليگ ها را بررسي مي كنند. در اين ميان تيم هاي سلتيك و گلاسكو رنجرز اسكاتلند از محبوبيت خاصي برخوردارند، همين طور باشگاه هاي انگليسي كه بازيكنان ايرلندي را به خدمت گرفته اند در ميان دوبليني ها داراي محبوبيت هستند. با اين وجود هواداران فوتبال در ايرلند از مسابقات تيم ملي خود استقبال فراواني مي كنند و مثل بيشتر كشورها، ايرلندي ها هم با هيجان تيم ملي شان را تشويق مي كنند. تيم ملي ايرلند در مسابقات مقدماتي جام جهاني ۲۰۰۳ دو مسابقه در مقابل تيم ايران برگزار كرد كه مسابقه رفت آن در دوبلين بود.
|
|
صنعت و اقتصاد
عمده ترين صنعت ايرلندي ها دامداري است. اين شغل كه از مشاغل سنتي مردمان ايرلند است با صنايع وابسته به خود جزو سه صنعتي است كه بيشتر درآمد كشور به آن وابسته است. توريسم هم از صنايع پردرآمد ايرلند است. رودخانه زيبا و قايق سواري روي آب، قدم زدن در خيابان هاي سنگفرش و قديمي دوبلين كه ورود اتومبيل به آنها ممنوع است و ديدن جاذبه هاي طبيعي كشور، خارجيان زيادي را به ايرلند جذب مي كند. در اين ميان ميهمان نوازي و علاقه دوبليني ها به توريست هاي خارجي خود باعث جذب توريست مي شود.
اما صنعت نوپاي توليد قطعات و نرم افزارهاي كامپيوتري به عنوان سومين صنعت عمده ايرلند محسوب مي شود.
|