دوشنبه ۱۵ دي ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۷۳
در پاسداشت استاد عمادالدين خراساني
قلب اين مرد قناري دارد
000471.jpg
نوشته زير، چندي قبل كه استاد عمادالدين خراساني، از شاعران پيشكسوت ايران، در بيمارستان بودند، نگاشته شد. لحن گزارش گونه گزارش و اشاره به برخي بي وفايي هاي زمانه نسبت به استاد خراساني، دل هر خواننده اي را به درد مي آورد. اين گزارش را بخوانيد.
امروز (شنبه) عماد خراساني از بيمارستان به منزل مي رود.
سيد حسن برقعي- عمادالدين خراساني -در ابتدا شاهين تخلص مي كرد و عنوان عماد خراساني را فريدون مشيري بر او نهاد و نيز مهدي اخوان ثالث از همت او مدد مي طلبيد كه تا از برخي بندها وارهد. سهراب سپهري درباره اش گفته (قلب اين مرد قناري دارد) همو كه قبل از آمدنش به تهران، آوازه و شهرت و شعرش در پايتخت، اهل ادب و هنر را مشتاق ديدار او كرده بود،  او كه با صدايي خوش و لحني گيرا دقايق و اوقاتي لبريز و سرشار از شور و شوق را براي اهل ذوق از طريق برنامه گلهاي راديو، با ساز استاداني چون علي تجويدي و رضا ورزنده و... فراهم نموده و سبك آواز خواندن و لحن خوانندگي اش متأثر از روانشاد رضاقلي ميرزاي ظلي است با همان ويژگي هاي پراحساس و تحريرهاي ريز و پيوسته و... (دوست دارم و دانم كه تويي دشمن جانم- از چه با دشمن جانم شده ام دوست، ندانم). او شاعري است كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، با وجود آن كه از يك طرف مورد بي مهري برخي بي هنران قرار گرفته و از طرفي محافل هنري و ادبي خارج از كشور نيز به دلايلي چند، خيلي مشتاق رفتن او به آنجا بودند،  اما باز در ميان مردم ايران و هموطنان خويش ماند و سختي ها و ناملايمات را صبورانه تحمل نمود و... چو مي توان به صبوري كشيد جور عدو- چرا صبور نباشم كه جور يار كشم (سعدي)
او امروز در اتاق كوچك و ساده و با صفايي كه سرشار از جريان امواج نامرئي اما مؤثر و محسوس مهر و عاطفه و پاكي است و با نگاهي كه مالامال از سحر و جذبه و سرشار از سخن و كلمه و گيرايي است، چشم به راه و منتظر و مشتاق، گامهاي بي رياي دوستان و علاقه مندانش را،  انتظار مي كشد. نقد و بررسي و تحليل غزل عماد و شرح و بيان نقاط و نكات ممتاز و برجسته شعرش سزاوار دقت و تأمل بسياري است كه خود مي تواند زمينه تحقيق و يا موضوع رساله اي باشد و در اين نوشتار قصد اين كار را ولو به اختصار ندارم اما از آنجا كه او توصيه كرده كه: امشبي را كه در آنيم غنيمت شمريم- شايد اي جان نرسيديم به فرداي دگر.
فرصت اين شب پائيزي را غنيمت شمرده به ذكر موضوعي مي پردازم كه كاملاً  در جريان جزئيات آن بوده ام و اين گونه مسائل متأسفانه اين روزها در جامعه هنري (كه مورد بحث ماست) به شكلهاي متفاوت اما با ماهيتي يكسان رونق و رواجي ناروا يافته كه همانا خرج كردن از اساتيد و سنجاق شدن به آنان و با نام بزرگان نامجويي و ناموري كردن است (با عنوان كار فرهنگي و در شكل هايي چون: كتاب سازي، نكوداشت، جمع آوري و كلكسيون، توليد برنامه هاي راديويي، ساخت مجموعه ها و برنامه هاي تلويزيوني و بزرگداشت و...)
سال گذشته در روزهاي آخر آذرماه، دوست عزيز و شاعرم آقاي سهيل محمودي گفت كه مؤسسه (...) مي خواهد براي استاد عماد خراساني مجلس بزرگداشت برگزار كند و با معرفي من با تو تماس خواهند گرفت. حقير نيز استقبال و اطاعت كردم و روز بعد كه شخصي از طرف مؤسسه مزبور تلفن فرمود و خبر از تصميمي داد كه گويا در جهت نكوداشت مقام هنري و نيز دلجويي و ارج  نهادن و سپاس از ۶ دهه تلاش و كوشش استاد عماد در حوزه شعر و ادبيات، نشستي پرصفا و صميميت و با حضور دوستان و علاقه مندان و اهالي فرهنگ و ادب برگزار نمايند. بنده ضمن تأييد و اعلام آمادگي و قدرداني از اين همت و نيت، مزاحم استاد منوچهر همايون پور شدم تا هم از راهنمايي ها و نفس گرم او مدد جسته و هم بدون پير به خرابات نرفته باشم. گرچه سكندر حتي در منزل خويش هم نيستم. به هر حال با كرامت و پيگيري هاي استاد همايون پور و اجازت حضرت عماد به اتفاق دوستان مذكور به محضر استاد رسيديم. ايشان با خوشرويي و بزرگ منشي ما را پذيرفته و صبورانه پس از شنيدن سخنان و درخواست ما،  در كمال بي نيازي و عزت نفس و بلندطبعي با پيشنهاد بزرگداشت براي خود، موافقت نكرد تا اينكه با اصرار ما خواهرزاده شريف و هوشمند ايشان بلندنظرانه و پرمحبت به ياريمان آمد.
بانو فاطمه نجاتي (ساغر) كه خود شاعره اي توانا و بسيار خوش قريحه است اما زيباترين شعر خود را در قالب پرستاري و نگاهداري از حضرت عماد در حال سرودن است و در تجلي نجابت و عفاف ظاهر و باطن تدريس مردانگي و جوانمردي مي نمود و ساليان سال، قلندريها و شوريدگي هاي استاد را بردبارانه و مريدانه، با صفاي جبلي و ذاتي به جان و جسم خريده و مشتاقانه كاويده و جسته و يافته و در مقام ارادت و شوق و رضا، استادانه به عنوان دائي و منسوب بزرگتر كه چونان مرشد و مراد با دل و جان و از بن دندان تر و خشك كرده است و آنچه را كه ما در تاريخ از ارادت هاتفي نسبت به دايي اش عبدالرحمن جامي و تا روزگار نزديكتر شاپور حاتمي به عبدالله خان دوامي و از حسينعلي ملاح نسبت به كلنل وزيري و يا بيژن جلالي در مقابل صادق هدايت و... خوانده و شنيده بوديم آن شب به چشم دل و ديده رخسار، درك و ديد كرديم. به هر حال، پس از استدلال هاي عاطفي و منطقي استاد همايون پور و ديگر عزيزان در نهايت خانم نجاتي به عنوان مشاور و مباشر دايي، كريمانه و قدرشناسانه با تأكيد بر رعايت شأن و تأمين حرمت و عزت استاد عماد، موافقت كردند و در جلسات متعدد بعدي كه بعضاً با حضور استاد مشفق كاشاني (عباس كي منش)، علي موسوي گرمارودي، حسين آهي، علي دهباشي، قاسمعلي فراست و... به محضر استاد رسيديم و چه مباحثي مطرح شد بماند تا زماني ديگر و مجالي درخور (شايد روزي برادران بزرگترم: محمد گلبن، علي دهباشي و سهيل محمودي مصلحت ديدند و شرح دهند كه اعتراض صريح حقير به دليل شفاف نبودن هدف و نيت مدعيان بزرگداشت و نكوداشت در دفتر آن مؤسسه چگونه برخي را برآشفت و به مشاجره كشيد).
نهايتاً در ۲۶ دي ماه ۸۱ مجلسي با عنوان شب عماد در حضور اساتيدي چون: خانم دكتر قمر آريان، آقاي دكتر محمد روشن، آقاي مشفق كاشاني، آقاي منوچهر همايون پور، آقاي جواد لشكري، آقاي احمد ابراهيمي، آقاي حسين يوسف  زماني، آقاي محمد گلبن، آقاي يدالله قرايي، آقاي محمود محمدي، آقاي عمران صلاحي، آقاي مهدي آذرسينا، آقاي حسين آهي، آقاي رفيع حقيقت، آقاي كاكائي و رضاقلي سالور، آقاي يونس شكرخواه و تعداد بي شماري از فرهيختگان و انديشمندان و دوستان و اقوام استاد برگزار شد و هدايايي نيز به استاد تقديم گرديد و آقاي علي اصغر رمضانپور همان شب ۳۰۰ جلد كتاب استاد را خريداري و به ميهمانان اهدا نمود و همچنين خانه هنرمندان با محبت و مهرباني عصرانه آبرومندي تدارك ديده و بزرگترين سالن مجموعه را در اختيار مراسم گذارد كه البته در مقابل حجم حضور علاقه مندان حقير مي نمود به حدي كه عده اي در طبقه همكف از طريق تلويزيون مدار بسته برنامه را تماشا كردند و... سعي شان مقبول و اجرشان افزون باد. در آن مجلس اساتيدي چون فرهنگ شريف، ميرجلال الدين كزازي، كيوان ساكت و آقايان احمد آزادبيگي و سالار عقيلي و هنرمند گرامي خانم حرير شريعت زاده به دعوت حقير به اجراي برنامه موسيقي و ايراد سخنراني پرداختند و جمعاً به همراه آقاي سهيل محمودي كه مجري برنامه بود طبق اختياري كه وكالتاً به بنده دادند (و بنده با باني مجلس قرار گذاشتيم) بزرگوارانه وجه حق الزحمه خود را (كه مبلغ قابل توجهي است) به استاد عماد تفويض كردند و از فرداي آن شب (شب عماد) تا امروز هرچه تماس و تلفن و پيغام و فاكس و نامه و... در جهت وصول اين وجه گرفته شده همگي بي نتيجه مانده است و حتي دوستان گرامي آقاي فراست و آقاي محمودي هم كه جداگانه پيگيري كرده اند فقط بر دلخوري ها و رنجش  نابجاي بدهكاران افزوده است. گويا استغناي عماد و هنرمندان مذكور با استضعاف فكري و مالي آنها منطبق بوده است. اميد كه مبلغ بودجه اين بزرگداشت با ميزان پرداخت هديه به استاد عماد تفاوت فاحشي (يا اصولاً تفاوتي) نداشته باشد [اين يك نمونه از آسيب هايي است كه ذكر شد با وجودي كه مؤسسه مزبور اگر از حق نگذريم مؤسسه اي فرهنگي است و درصد خلوص فرهنگي اش اساساً با مجموعه ها و اشخاص كه با ويژه نامه نويسي و كتاب سازي و برنامه و واريته پردازي سعي در طرح خود دارند، قابل مقايسه نيست.طرفه اينكه دوستاني كه آن همه اصرار و پافشاري و تأكيد و توصيه نسبت به حمايت مادي و معنوي از استاد عماد داشتند و ديگران را در اين وادي نالايق و بي احساس مي دانستند اينك قريب به يك سال است كه با بي توجهي به ايشان حتي در طول ۲۰ روز بستري بودن استاد در بيمارستان توس، يك بار هم جوياي احوال او نشده اند و علت آن تب و تاب و اين بي توجهي براستي بر خانواده و دوستان نيز پوشيده و پنهان است هر چند بلند نظري و استغناي استاد فراتر از اين محاسبات سال ها پيش، امروز را پيش ديده است.
برما گذشت نيك و بد اما تو روزگار
فكري به حال خويش كن اين روزگار نيست
در انتهاي سخن بايستي توضيح دهم كه در اين جا مقصود و منظور در اقدامات و اعمالي كه با عنوان كارهاي فرهنگي مطرح مي شود وجه اعتبار و ارزشمندي آن درجه و درصد خلوص و عيار ارادت است در تناسب با ادعاها.
عليرضا پوراميد

انتشار شماره هاي جديد خبرنامه فرهنگستان هنر
شماره هاي دوازدهم و سيزدهم خبرنامه فرهنگستان هنر منتشر شد. در دوازدهمين شماره از خبرنامه فرهنگستان هنر علاوه بر مطالب متنوع، در «ويژه نامه خيال» به نمايشگاه «مروري بر نقاشي معاصر ايران» كه نگارخانه خيال برپا شده بود، پرداخته است.
تأملي بر پالت رنگ در نگارگري ايران، گفت وگو با جعفر نجيبي (مجسمه ساز)، جلسه نقد نمايشگاه آثار حجمي استاد نجيبي، هنر ديوارنگاري در كاخ چهلستون، نقاشي معاصر ايران در خيال، گزارش ميزگرد نقش نگارخانه ها در توسعه هنر و... از جمله مطالبي است كه در شماره دوازدهم به چاپ رسيده است. شماره سيزدهم نيز كه ويژه آذر ماه ۱۳۸۲ است به مطالب متنوعي در مورد همايش كمال الدين بهزاد و زندگي و آثار اين هنرمند نگارگر اختصاص دارد.
بهزاد، تصويرگر بوستان سعدي و خيال پردازيهاي نظامي، نگاهي به نحوه روند شكل گيري همايش بين المللي كمال الدين بهزاد از ابتدا تاكنون، گزارش دومين همايش مقدماتي كمال الدين بهزاد در اصفهان، كارگاه هنري كتابخانه و كلانتران تاريخ مختصر نگارگري ايران، بهزاد نگارگر آسمانهاي طلايي، گفتگو با دبيركل همايش كمال الدين بهزاد، گفتگو با دبير علمي همايش كمال الدين بهزاد، گفتگو با استاد مجيد مهرگان، فريده تطهيري مقدم، اشرف موسوي لر و... از جمله مطالبي است كه علاقمندان مي توانند در اين شماره مطالعه كنند.
خبرنامه فرهنگستان هنر، به مدير مسئولي محمدرضا كشاورز، سردبيري محبوبه پلنگي و به همت اداره كل روابط عمومي فرهنگستان هنر منتشر مي شود.

مرور
دعاي كميل با ترجمه شهيد چمران
000474.jpg
ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامي/ چاپ اول ۱۳۸۲/ قطع رقعي/ ۳۹ صفحه/ ۲۰۰ تومان
شهيد دكتر چمران روحي عاشق داشت و همين روحيه عاشقانه سخنان وي را سخت دلنشين و خواندني كرده است. نامه ها و كوتاه نوشته هايي كه از آن زنده ياد به جا مانده است، خود مؤيد نثر پخته و روح عاشق اين چهره فروتن، اما پايدار عرصه فرهنگ و سياست است.
كتاب «دعاي كميل» حاصل جلسات هفتگي زنده ياد چمران در انجمن اسلامي دانشجويان آمريكا بود. اين جلسات زماني برگزار شد كه شهيد چمران دريافته بود به دليل نبود آگاهي و تسلط كافي دانشجويان به زبان عربي، اين دعا كه «از قلب و روح علي(ع) برخاسته و علي(ع) آن را به دوست خود كميل تعليم داده است» چنان كه شايسته آن است، قدرش به جا نمي آيد. پس مصمم شد تا دعاي كميل را به فارسي برگرداند، اگرچه مي دانست ترجمه معاني بلند و عرفاني كلام اميرالمؤمنين علي(ع) آن گونه كه شايد و بايد ممكن نيست، ولي تمامي سعي و همتش را به كار بست تا از آن ترجمه اي روان، پاكيزه و گويا ارايه كند. در ترجمه اين دعا، همكاري هاي برادر بزرگ تر شهيد چمران (دكتر عباس چمران كه او هم يك سال پيش از شهيد چمران با استفاده از بورس تحصيلي به آمريكا رفته بود) نيز سخت به كار آمد.
اين ترجمه پيش از اين نيز چند بار چاپ شده بود، اما مقدمه زيبا و شكوهمند دكتر چمران كه در فضايي شورانگيز و پس از تأمل در دعاي مولا علي(ع) نگاشته شده، براي نخستين بار است كه فرصت انتشار مي يابد.

پيشنهاد كتاب
سيدابوالحسن مختاباد
najva @ hamshahri. Org
اعترافات آگوستين
مترجم: احسان نجاتي/ نشر پيام امروز/ چاپ اول، پاييز ۱۳۸۲/ ۴۰۴ صفحه/ ۳۶۰۰ تومان.
اعترافات آگوستين قديس، از جمله متون كلاسيك در عرفان مسيحي است كه دو سال قبل نيز با ويراستاري دكتر مصطفي ملكيان و ترجمه سايه ميثمي، از سوي نشر و پژوهش سهروردي ترجمه اي كامل، پاكيزه و خواندني از اين اثر ارائه شده بود. ترجمه احسان نجاتي تازه ترين ترجمه از اين اثر كلاسيك و مهم است.
غزالي و اسماعيليان
فاروق متها/ مترجم: فريدون بدره اي/ نشر و پژوهش فرزان روز/ چاپ اول، پاييز ۱۳۸۲/ ۱۷۰ صفحه/ ۱۶۰۰ تومان.
فريدون بدره اي ديگر به مترجم آثار مرتبط با اسماعيليه شهره شده است. در تازه ترين ترجمه اين مترجم، موضوع مشاجره غزالي و اسماعيليان بر سر عقل و مرجعيت در اسلام سده هاي ميانه مورد بحث و جدل قرار گرفته است.
يادي از هانري كربن
شهرام پازوكي/ انتشارات حكمت و فلسفه ايران/ چاپ اول، ۱۷۶ صفحه/ ۱۰۰۰ تومان.
همزمان با صدمين سال تولد هانري كربن فيلسوف شهير فرانسوي، برنامه اي از سوي انجمن حكمت و فلسفه ايران براي پاسداشت اين عرفان پژوه نامي ترتيب داده شد. شهرام پازوكي كه خود فلسفه درس مي دهد و از اعضاي ثابت انجمن ياد شده است، مجموعه اي از مقالات درباره كربن را به همراه گفت وگويي قديمي با وي در اين كتاب آورده است.
جهاني شدن و مخالفان آن
ديويد هلد، آنتوني مگ گرو/ مترجم: مسعود كرباسيان/ انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ اول/ ۱۹۴ صفحه/ ۱۲۰۰ تومان.
كتاب اثري كم حجم و مفيد درباره مفيد جهاني شدن است و با بررسي آراي مخالفان اين مفهوم، بينش تازه اي به خواننده مي دهد. اين اثر از معدود آثار چاپ اول انتشارات علمي و فرهنگي است كه پس از ركودي چند ساله، مجدداً در حال رونق گرفتن و چاپ كتابهاي تازه است.
سرگذشت يك علم
محمداسماعيل مطلق، ميكاييل عظيمي/ انتشارات كوير، چاپ اول/ ۳۸۴ صفحه/ ۲۷۰۰ تومان.
كتاب گفت وگويي است كه دو روزنامه نگار با تجربه حوزه اقتصاد با حدود ۳۰ تن از استادان شناخته شده اقتصاد در دانشگاههاي ايران صورت داده اند. موضوع گفت وگو كالبد شكافي نظام آموزش علم اقتصاد در ايران است و تهيه كنندگان كتاب سعي كرده اند با سه نسل متفاوت از استادان دروس اقتصادي، گفت وگو كنند و در نهايت به خواننده تصوير اجمالي، اما دقيق از تاريخچه درسهاي اقتصاد در ايران ارائه كنند.
افسانه هاي مردم آفريقا (۲ جلد)
جرالدين اليوت/ مترجمان: محمود حبيبي و جواد علافچي/ انتشارات كيميا و مركز گفت وگوي تمدنها/ چاپ اول، ۱۳۸۲/(۲۰۰+۲۸۸ صفحه/ دوره دو جلدي ۲۹۰۰ تومان.
انتشارات كيميا كه وابسته به نشر هرمس است، در چند سال اخير به ناشري جدي، تأثيرگذار و قابل اعتنا در حوزه ترجمه متون كلاسيك ادبيات كودك و نوجوان بدل شده است. تازه ترين مجموعه اي كه اين ناشر براي ترجمه به دست گرفته است، افسانه هاي ديگر ملل است كه علاوه بر افسانه هاي آفريقايي، افسانه هاي مردم مصر را نيز با ترجمه ابراهيم اقليدي (كه خود از كارشناسان نامي افسانه هاي كهن است) منتشر كرده است.

ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |