سه شنبه ۱۶ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۷۴
آشنايي با گونه اي نادر و در خطر انقراض در كشور
انار شيطان، درختي از بهشت
000903.jpg
جنگل انار شيطان در دشت دلفارد جيرفت. اين گونه در معرض نابودي را حفظ و تكثير كنيم.
امير حسين داراب زند
ايران، سرزميني كه به درستي آن را «جهاني، در يك مرز» خوانده اند، داراي تنوع زيستي و جانوران و گياهان كمياب و بعضا منحصر به فردي است كه متاسفانه برخي از آنها به شدت، در خطر انقراض قرار دارند. بگذريم از گونه هايي كه طي يك قرن اخير براي هميشه از صفحه طبيعت زيباي سرزمينمان رخت بركشيده و نابود شده اند.
مقاله آقاي اميرحسين داراب زند- كارشناس منابع طبيعي- نگاهي است اجمالي، به يكي از گونه هاي نادر و در حال تهديد ايران و امكان تكثير آن.
ديده را فايده اين است كه بيند دلبر - گر نبيند چه بود فايده بينايي؟
طي سال ها و قرون، آلودگي محيط زيست و دخالت انسان در اكوسيستم هاي طبيعي و زيست بوم ها به همراه بسي عوامل ديگر، زمينه ساز نابودي گونه هاي جانوري و گياهي متعددي شده است.
يادمان باشد كه از بين رفتن حتي يك درخت، هر انسان عارف و دل زنده اي را در ماتمي عميق فرو مي برد، چه برسد به از ميان رفتن نسل يك گونه گياهي يا جانوري.
در نگاه انسان  انديشه ورز، هر درخت از رازهاي ناگفته هستي سخن ها دارد، چنانكه ملاي روم، (حضرت مولوي) مي فرمايد:
اين درختانند همچون خاكيان 
دست ها بركرده از اين خاكدان 
با زبان سبز و دستان دراز
از ضمير خاك مي گويند راز
سال هاست كه از ديدن گونه هايي نظير گيلاس وحشي (۱)، نمدار (۲)، محلب (۳)و... حتي در حد كم و پراكنده، در شمال كشور محروم شده ايم تا آنجا كه براي ديدن اين گونه هاي نادر و يا در حال تهديد، بايد هكتارها مساحت را جست وجو كرد، مگر تك درختي پيدا شود.
گونه هاي نادر و درحال تهديد، به صورت تك درخت و يا گروهي كوچك در دره ها، كوهستان ها و پناه تخته سنگ ها به حيات غريبانه و محتضرانه خود ادامه مي دهند و آرام آرام رو به زوال ابدي مي روند. با ادامه اين روند، در آينده اي نه چندان دور، اين زيبايان يكتا و جلوه گر، براي هميشه از خاطره ها محو خواهند شد.
البته دست اندركاران منابع طبيعي كشور، با حساسيت به اين قبيل گونه هاي كمياب توجه دارند و در پناه قوانين و مقررات به حفاظت از اين گونه هاي ارزشمند - تحت عنوان ذخيره گاه - پرداخته اند و با محصور كردن و نصب تابلوهاي هشدار دهنده، تا حدودي آنها را از مخاطرات گوناگون مصون ساخته اند.
در جنگلهاي ديگر كشور، به جز شمال نيز گونه هايي با قناعت، به زيست خود ادامه مي دهند كه بسيار قابل توجه و بررسي و در نهايت حفاظت، هستند و از دست دادن آنها ضايعه اي مهم در محيط زيست و حيات طبيعي كشور به شمار مي آيد.
يكي از گونه هاي در معرض نابودي، درختي است بسيار زيبا و بهشتي كه آن را «انار شيطان»(۴) مي نامند! انار شيطان، يا به زبان محلي «گلپرگ»، برخلاف نامش از چنان زيبايي وجلوه گري برخوردار است كه نظر هر بيننده اي را بي اختيار به خود جلب مي كند. (شايد هم از اين جهت كه سخت دلرباست اين صفت به او اطلاق شده باشد.)
اين درخت زيبا كه در جامعه كارشناسي گياهي كشور بسيار غريب و ناآشناست، در بوشهر و بندرعباس در تعداد بسيار اندك، ولي در دشت دلفارد - يكي از بخش هاي شهرستان جيرفت استان چهارفصل كرمان - به  صورت پراكنده و تنك وجود دارد.
انار شيطان يا گلپرگ، اواخر ارديبهشت به گل مي نشيند و جلوه اي از اعجاز آفريدگار را نشان مي دهد. گل هاي آن نارنجي و بسيار زيباست.
جا دارد باقيمانده اين گونه- كه روزگاري سراسر منطقه را پوشانيده بود- تحت عنوان «ذخير ه گاه» محصور و حفا ظت شود كه خوشبختانه اين اقدام انجام گرفته و از تبديل زيستگاه اين گونه به باغ يا از ميان بردن اين درختان براي تبديل زيستگاه به زمين كشاورزي جلوگيري مي شود.
اي كاهش در پوشش ذخيره گاه، نسبت به تكثير اين گونه كه به راحتي نيز از طريق ريشه جوش هاي موجود قابل ازدياد است، اقدام شود. به خاطر شرايط بسيار نامناسب خاك و آب و هوا، تجديد حيات طبيعي آن در منطقه تقريباً ناممكن است و بايد به طريق مصنوعي در منطقه كاشته شود. بهترين زمان انتقال جوش ها به گلدان، بهمن ماه سال بعد خواهد بود.
- Cerasus avium1
- Titia begonifolia2
- Perusus mahaleb3
- Tecomella undulata4

دومين همايش انجمن يوزپلنگ ايران
اوضاع چطور است؟
000927.jpg
معصومه صفائي 
دومين همايش انجمن يوزپلنگ ايران با عنوان بررسي بوم شناسي يوزپلنگ ايراني، جمعه ۵ دي ماه سال جاري در شرايطي برگزار شد كه سه روز از مرگ ماريتا تنها يوزپلنگ آسيايي در اسارت مي گذشت.
اين همايش با حضور اساتيد، كارشناسان، مسوولان مناطق، محيط بانان و علاقه مندان با هدف ارائه نتايج كاركردها و تحقيقات اين انجمن، بررسي زيست بوم هاي يوزپلنگ آسيايي و ارائه طرحهايي به منظور كمك به حفظ اين گونه ارزشمند برگزار شد.
در آغاز اين همايش، مهندس فرهادي نيا مديرعامل انجمن يوز ايران با ارائه عملكرد اين انجمن در يك سال گذشته به انجام طرحهاي زير توسط اعضا اشاره كرد. شناسايي گوشتخواران منطقه شكار ممنوع كركس اصفهان، بررسي زمان زادآوري يوز ايراني با جمع آوري سرگين پنجاه روزه ماريتا و ارسال آن به كانادا كه متاسفانه ناتمام ماند، بررسي امكان زيست يوزپلنگ در مناطق حفاظت شده و آزاد اصفهان و چهارمحال بختياري، مطالعه پويايي شناسي قوچ و ميش به عنوان طعمه اصلي يوز، جابه جايي هاي فصلي يوزپلنگ در منطقه بافق، مهاجرت گرگ  در كويرهاي مركزي وارتباط آن با دامها، نقش اكولوژيك كفتار در پارك ملي كوير، تاثير آب بر پراكنش سم داران در زيستگاه هاي كويري و بررسي رجحان غذايي يوزپلنگ ايراني.
مهندس هوشنگ ضيايي- استاد دانشگاه و نويسنده كتاب راهنماي صحرايي پستانداران ايران و اولين سخنران اين همايش- ضمن اظهار تاسف از مرگ ماريتا گفت: «ماريتا راحت شد. طرح پارك پرديسان يك پروژه بزرگ منحصر به فرد در سطح جهان بود ولي به مرحله عمل نرسيد و متاسفانه در حال حاضر حيوانات موجود در اين پارك اصلا شرايط مناسبي ندارند. مثلا درناي سيبري كه در حال حاضر در قفسي كوچك و در شرايط بد نگهداري مي شود يكي از گونه هاي در خطر انقراض و با ارزش در سطح جهان است.»
وي كه سالهاست در عرصه حيات وحش كشور مشغول به تحقيق است و امروز يكي از صاحب نظران به شمار مي رود، وسعت پراكندگي يوز بعد از سال هاي چهل و نه، پنجاه يعني زماني كه حفاظت از مناطق آغاز شد را بسيار خوب دانست و به مناطقي مثل مياندشت خراسان، دشت ميرزابايلوي گلستان، موته و كلاه قاضي اصفهان، بهرام گور شيراز، حاجي آباد بندرعباس، يزد، اطراف درياچه هامون و دامغان به عنوان زيستگاه هاي يوزپلنگ اشاره كرد. وي لزوم تغيير نگرش مردم در مورد يوزپلنگ را به عنوان يك گربه آرام و بي آزار به منظور حفظ نسل يوز ضروري دانست و گفت:
«در حدود سالهاي هفتاد و چهار، گزارش مشاهده يوزي زخمي اطراف قصر بهرام پارك ملي كوير به ما رسيد. خودم را سريع به آنجا رساندم يوزپلنگ از ناحيه گردن مصدوم شده بود. يوز را به قصر بهرام آورده بودند. چند روزي در قصر بهرام به معالجه آن مشغول بوديم. روزها كنارش مي نشستم و با او صحبت مي كردم. رابطه خوبي با هم برقرار كرده بوديم. فرداي آن روز يكي از دانشجويانم به نام هومن جوكار كه پايان نامه اش بر روي يوز بود به كمك من آمد. ما آهويي كه اين يوز به همراه يك يوز ديگر شكار كرده بود را به همراه يوزپلنگ زخمي به كاروانسرا آورديم و در اتاقي كه حيوان نگهداري مي شد گذاشتيم. بعد از به هوش آمدن يوزپلنگ مرغي را براي به حركت درآوردن يوز براي شكار، داخل اطاق فرستاديم. مرغ به سمت لاشه آهو رفت يوزپلنگ جستي زد و ما فكر كرديم كه مي خواهد مرغ را شكار كند اما او فقط مي خواست مرغ را از طعمه آهويش دور كند و جالب تر اين بود كه در روزهاي بعد اينقدر يوز و مرغ رابطه شان مسالمت آميز شده بود كه گاهي مرغ را ايستاده روي سر يوز مي ديديم. بعد از چند روزحال يوز بهتر شد و ما براي رهاسازي يوز آن را در پتو پيچيده، چشمش را بستيم و در عقب لندروور گذاشتيم. من كنار يوز بودم. در مسير احساس كردم كه چيز زبري به دستم كشيده مي شود، چشم بند يوز كنار رفته بود و او آرام دست من را مي ليسيد. به چشمانش نگاه كردم چشمان عسلي رنگش خيره در چشم هاي من حاكي از تشكر بود. يوز را رها كرديم و علي رغم تصور ما كه فكر مي كرديم مسير دشت را در پيش بگيرد، جمع ما را دور زد و به تپه ماهورها پناه برد.»
وي از دلايل كاهش جمعيت يوز، به زياد شدن اسلحه بعد از انقلاب و كم شدن قدرت محيط بانان اشاره كرد و گفت: «در يكي از نمايشگاه هاي محلي هفت - هشت يوزپلنگ تاكسيدرمي شده براي نمايش آوردند! و البته تنها يوز نيست كه در ايران در حال از بين رفتن است، گورخر، كاراكال، روباه شني و... نيز در خطر قرار دارند.» وي در ادامه سخنانش نايبندان را يكي از بهترين زيستگاه هاي فعلي يوز دانست و گفت: «خوش ييلاق، نسبت به زيستگاه هاي ديگر يوز از نظر اكولوژيكي بسيار نامطلوب است چرا كه نايبندان، بسيار خشك است اما امن تر است چون اين مكان، محل معامله قاچاقچيان محلي است و شكارچيان جرات ورود به اين محدوده را ندارند.» وي در پايان به لزوم استفاده از متخصصان در حفظ محيط زيست طبيعي كشور اشاره كرد و از بيژن دره شوري به عنوان يكي از متخصصان يوزپلنگ كه مي تواند تاثير بسزايي در كمك به حفظ و احياي جمعيت يوزپلنگ آسيايي داشته باشد اشاره كرد.
در ادامه اين همايش محمدبهشتي زواره به ارائه نتايج تحقيقات پيرامون وضعيت يوزپلنگ در استان اصفهان پرداخت و از مهم ترين مناطق زيست  يوز در اصفهان به پارك ملي كلاه قاضي، دشت زرديها، رامشه، تپه  ماهورهاي اطراف گاوخوني، منطقه آزاد و شكار ممنوع اردستان، منطقه حفاظت شده سياه كوه و زيستگاه هاي كويري نايين اشاره كرد. كاوه حاتمي يكي از بنيان گذاران انجمن يوزپلنگ ايران با بيان وضعيت گرگها در منطقه شكار ممنوع كركس، وضعيت آنها را بحراني اعلام كرد و هشدار داد با پيشبرد روند كنوني و كشتار شديد گرگها در اين منطقه به دليل ترس مردم محلي جمعيت گرگ اين منطقه به زودي نابود خواهد شد. پس از آن ،مهندس مرتضي دهكردي با ارائه نتيجه تحقيقات خود پيرامون رابطه كفتارها و يوز در پارك ملي كوير و تداخل زيستي اين دوگونه گفت: «با اين بررسي مشخص شد كه هيچ گونه تداخل زيستي بين اين دوگونه در كوير وجود نداشته و كفتارها در اين منطقه تهديدي براي يوزها به حساب نمي آيند.» وي دليل پناه بردن يوزها به تپه ماهورها را علاوه بر وجود و سهولت حركت موتور سوارهاي مختلف در دشت، وجود منابع آبي در كوهها و تپه ماهورها دانست و گفت: «علي رغم اينكه كارشناسان بر عدم استفاده يوز از آب تاكيد دارند، يوزپلنگ در ايران وابستگي شديدي به آب دارد.» وي آخرين گزارشات رسيده از زيستگاه هاي يوز مبني بر مشاهده آن را ۴ قلاده در انجير، پانزده  قلاده در بافق و ۳۰ قلاده در نايبندان اعلام كرد.
چنان كه معروف است طعمه اصلي يوزپلنگ را در دشتها، آهو و جبير تشكيل مي دهند اما اخيرا شواهدي مبني بر تغذيه يوزپلنگ به نسبت بيشتري از قوچ و ميش و كل و بز است. مهندس فرهادي نيا در اين باره گفت: «اين مسأله را نمي توان به تمام مناطق تعميم داد اما آنچه واضح است اين است كه قوچ و ميش در سالهاي آتي تضمين كننده بقاي يوز خواهند بود چرا كه يوز از دشت به تپه ماهورها پناه برده است.»
در پايان اين همايش يكروزه از حاميان و حافظان حيات وحش در دو بخش مجزا تقدير به عمل آمد.
در حاشيه همايش 
بافق يكي از مناطق يوزخيز ايران است كه هر چند سال يكبار منشاء جنجالي در مورد كشتار يوزپلنگ ها است كه آخرين آن سوزاندن سه توله يوز در لانه توسط يك كشاورز بود و قطعا دليلي جز عدم آگاهي و شناخت مردم براي وقوع اين حوادث و فجايع نمي توان يافت. علي اكبر كريمي رئيس اداره محيط زيست بافق در گفتگو با خبرنگار ما درباره اقدامات انجام گرفته در اين زمينه گفت: «اقدامات انجام گرفته در حد امكان از طرف اداره محيط زيست بافق، برگزاري همايش يك روزه با همكاري كانون پرورش فكري كودكان بود. همايشي نيز از طرف انجمن يوزپلنگ ايران داشتيم. كارگاه آموزشي نيز براي روستايي ها برپا كرديم كه بسيار نتايج خوبي در برداشت.»
وي در رابطه با كاهش جمعيت يوز و خطر انقراض آن چنين گفت: «اينكه نگراني داشته باشيم كه ممكن است يوز نسلش رو به انقراض برود، بايد بگويم كه چنين چيزي نيست و با مشاهدات مكرري كه داشتيم و نيز فيلمي كه تهيه شده من به عنوان يك محيط بان پير سي و يك سال خدمت، اعلام مي كنم كه چنين چيزي نيست و روند روبه رشدي را داشته ايم. حتي در هفته گذشته ۶ قلاده يوز در منطقه مشاهده شد؛ يك بار ۴ قلاده يعني نر و ماده و دو توله و يك بار دو قلاده، يك نر و ماده در منطقه حفاظت شده كوه بافق.»
وي در مورد افزايش حفاظت فيزيكي در منطقه پس از كشته شدن سه توله يوز در لانه گفت: «منطقه اي كه در آن سه توله يوز تلف شدند اصولا منطقه اي نبود كه گزارشي مبني بر رويت يوز در آن ديده شده باشد. يوزهايي كه تلف شدند به خاطر بي تجربگي ماده يوزي بود كه در حين مهاجرت توله ها را در محلي ناامن به دنيا آورده بود. بنابراين نيازي به حفاظت فيزيكي از آن منطقه خاص ديده نمي شود ولي به طور كلي پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايي كارهاي مثبتي انجام داده. حدود سي و يك نفر نيرو گرفته و سه دستگاه ماشين خريده و در اختيار ماموران قرار داده است و اميدواريم كه با ادامه اين روند در سالهاي آينده حفاظت خوبي از زيستگاه هاي يوز به عمل آوريم.

يك هفته در بيابان 
000906.jpg
جف استراد
قسمت چهارم
روز چهارم: آتش! خب، ديشب كمي بهتر بود. پشه ها فعال بودند اما سر سوزني خنك تر بود (نمي خواهم كلمه «سردتر» را به كار ببرم.) به همين دليل، مثل پريشب ديوانه كننده نبودند. همچنان به خوابيدن با باراني و كلاه و دستمال دور صورت ادامه مي دهم - و احتمالاً تا وقتي اينجا هستم مجبورم همين طور باشم - امشب هوا ساكن است،  براي همين حدس مي زنم پشه ها بازهم ديوانه شوند.
بالاخره آتش روشن كردم!!! روشن كردن آتش با كمان بيش از آنچه فكر مي كردم كاربرد، اما حالا آتش دارم! اميدارم بتوانم تا وقتي نجاتم مي دهند روشن نگهش دارم. اين كار به مراتب آسانتر از روشن كردن يك آتش ديگر است.
چه تلاشي كردم تا توانستم مواد آتش زاي لازم را براي كمان آتش زنه ام جفت و جور كنم و به نظر مي رسيد به هيچ ترتيبي تركيب مطلوب براي احتراق فراهم نمي شود. درحالي كه مثل باران عرق مي ريختم، سوزني برگ هاي خشك كاج را روي هم ريخته و امتحان كردم، برگ هاي خشك سپيدار را روي هم ريختم و امتحان كردم، سپيدار را روي كاج امتحان كردم، خار و خس و هرچه فكرش را بكنيد امتحان كردم و در همه حال انرژي زيادي هدر دادم.
عاقبت،  درست وقتي كه نااميدشده بودم و مي خواستم دست بكشم، توانستم اخگري از كاج روي سپيدار توليد كنم. هورا! حالا زندگي عوض مي شود! بالاخره مي توانم راجع به تهيه چيزي براي پختن فكر كنم.
روز پنجم، طولاني ترين روز صبح 
خوب، ديشب فكر مي كردم باز هم شب وحشتناكي خواهم داشت. غروب كه شد مگس هاي سياه، وحشي شدند وهمهمه پشه ها شروع شد. مثل فانتوم بيخ گوش هايم آژير مي كشيدند. اما شگفت اينكه هوا صاف شد و ستاره ها بيرون آمدند و مثل فانوس هايي در دوردست شروع به سوسو زدن كردند و هوا آنقدر سرد شد كه تعدادي از شكنجه گران بي رحم، دور و بر من را ترك كردند. از اين موقعيت استفاده كردم وبيرون، نزديك آتش و دود خوابيدم كه به دور كردن آنها كمك كرد. تمام شب را كنار آتش خوابيدم، به تناوب بيدار مي شدم، يعني لرز و سرما بيدارم مي كرد تا مقداري هيزم روي آتش بريزم.
خوابيدن كنار آتش عجب راحتي آشنايي به همراه داشت. قبلا، پيش از سفر با قايق پارويي، اين كار را انجام داده ام. اما هرگز روي سنگ و صخره نخوابيده ام - يعني قبل از اين سفر نخوابيده بودم - و به خودم اجازه نداده ام تمام شب مورد حمله پشه ها واقع شوم. به همين جهت پيدا كردن چيزي آشنا كه در پس زمينه ذهنم جاي خوبي داشت، تقويت روحي قابل توجهي بود. اولين احساسم اين است كه اوضاع مي رود رو به راه شود.
يك كليپس فلزي در كيف پولم پيدا كرده بودم؛ ديشب آن را به شكل قلاب درآوردم و توانستم با آن يك زالوي درست و حسابي درشت بگيرم، اما وقتي مي خواستم از قلاب جدايش كنم وول خورد و به آب زد. اين اولين قدم، تلاش براي به دست آوردن خوردني هاي بهتر است.
در حال حاضر مهمترين كار، ساختن چيزي براي علامت دادن است (برج آتشي) كه از دور ديده شود، پس ماهيگيري را تا بعد رها مي كنم. به نظرم امروز دوباره هوا داغ خواهد شد، بنابراين بيشتر وقتم به آب نوشيدن مداوم، پريدن توي درياچه و پاييدن آسمان به دنبال ابرهاي باران زاست. اينكه آدم تمام مدت درگير شارژ كردن باتري هاي دوربين با پنل هاي خورشيدي باشد، مبارزه جالبي است. فيلمبرداري از زواياي مختلف با دو دوربين و برداشت هاي مجدد براي اطمينان از صحت و دقت تصاوير هم مي تواند جذاب و مهارت افزا باشد. اين تجربه بسيار جالب و كمال آوري در بقاست، اما من ترجيح مي دهم با «سو» و بچه ها بيرون بروم، چادر بزنم و به فيلمبرداري از موس (نوعي گوزن بزرگ با شاخ هاي پهن، ويژه كانادا و آمريكاي شمالي) و كاريبو (نوعي ديگر از گوزن، كوچكتر از موس با شاخ هاي كوچكتر شبيه گوزن هاي ايران) بپردازم.
اژدها مگس ها (دراگون فلاي) مثل اينكه محافظان جنگلي من هستند. يا دور و برم مي پرند و در جا بال مي زنند يا رويم مي نشينند و به هر مگس يا پشه اي كه به طرفم بيايد حمله ور مي شوند. آنها سخت برايم كار مي كنند، اما حيف كه تعدادشان براي شكست دادن لشگر عظيم نيش زن هاي پرنده كافي نيست.

خاطره خود را بنويسيد
000918.jpg
طبيعت مردان ايران در طول سال ها سفر در مناطق سخت و دشوار، هر يك خاطراتي از دشواري ها و رويارويي با شرايط «زنده ماندن» را دارند. بسياري از خاطرات شما طبيعت مردان نه تنها از آنچه توسط طبيعت گردان خارجي منتشر مي شود جالب تر و جذاب تر است بلكه راه كارهايي كه براي نجات خود از اين شرايط يافته ايد مي تواند آموزش هايي مفيد براي ديگر كساني باشد كه به طبيعت مي روند و ممكن است با اوضاعي مشابه روبه رو شوند. پس هم اكنون دست به كار شويد و خاطرات خود را، كوتاه، جذاب و مفيد بنويسيد و براي صفحه «سفروطبيعت» بفرستيد تا به نام خودتان تنظيم و چاپ شود.

پليس و ضرب  و شتم توريست
000921.jpg
در سال گذشته ۸۳ مورد سرقت همراه با ضرب و شتم توريست رخ داده است. به گزارش خبرنگار ايرانشهر، دكتر رحيم پور در توضيح ضرورت ايجاد و بالا بردن ضريب امنيتي براي جذب گردشگران خارجي اعلام كرد:« در سال گذشته توريست هاي زيادي مورد سرقت و دستبرد قرار گرفتند و ۸۳ نفر از اين گردشگران به خاطر پافشاري و اصرار از دست ندادن اموال خود مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. »وي در ادامه بيمه جهانگردان را امري ضروري خواند و ضمن اصرار بر تسريع در ايجاد پليس گردشگري، مانند دكتر عبدخدايي رئيس سازمان ايرانگردي و جهانگردي، از ايجاد چنين نيرويي خبر داد. اميدواريم در سال جاري و در آينده چنين اخبار ناخوشايندي را با ايجاد پليس ويژه گردشگري، كمتر بشنويم.

بيمه جهانگردان
000924.jpg
روز شنبه سيزدهم دي ماه جاري توافق نامه بيمه جهانگردان با تفاهم رئيس سازمان ايرانگردي و جهانگردي و شركت سهامي بيمه ايران امضا شد.
محمد طه عبدخدايي رئيس سازمان ايرانگردي و جهانگردي كه بعد از سفر لبنان اين تفاهم نامه را امضا كرد گفت:« ما پس از بررسي شرايط شركت هاي بيمه و تحقيقات گسترده اي كه انجام داديم، شركت  سهامي بيمه ايران راداراي شرايط بهتري براي بيمه صنعت توريسم اعم از گردشگران داخلي و خارجي و تورگردانان يافتيم. از همين رو با اين شركت قرارداد را منعقد كرديم و اگر شركتي در آينده شرايط بهتري پيشنهاد كند با آن قرارداد مي بنديم، چرا كه مهمترين مساله آرامش و امنيت گردشگران طي سفرشان است.»

تازه هاي بازار سفر
قفل كوله پشتي
000909.jpg
قفل كوله پشتي به تازگي در سفرهاي ماجراجويانه، كوهنوردي و امثال آن، طرفداران زيادي پيدا كرده. چراكه مانع از بازشدن كوله به هر دليلي مي شود و ضمناً نمي گذارد بند كوله شل شود.
اين قفل به سگك كششي متصل مي شود و پس از اتصال و قرارگرفتن در محل مناسب، مي تواند در همانجا باقي بماند.
اين قفل علاوه بر كوله پشتي، قابل استفاده در انواع كيسه ها و ساك هاي داراي بند و سگك نيز هست.

ساك كوله
000912.jpg
ساكي كه در عكس ملاحظه مي كنيد، وسيله اي براي نگهداري كوله پشتي است. اين ساك بيضي شكل از پلاستيك ضدآب ساخته شده و داراي دسته و زيپ قوي قفل دار است. (معمولاً براي اينكه زيپ قابل قفل شدن باشد، آنرا دوطرفه مي سازند. بدين ترتيب زيپ از دو طرف، داراي چفتي سوراخ دار است كه در يك نقطه به هم مي رسند و مي توان به هم قفلشان كرد.) كوله پشتي داخل اين ساك قرار مي گيرد و مي توان آن را به دست گرفت و مثل چمدان با هواپيما، قطار، اتوبوس يا كشتي حمل كرد. اين ساك، ترس از سرقت، صدمه خوردن به بندها و سگك ها را كاهش مي دهد.

كيسه هاي  ضدآب
000915.jpg
در سفر، بخصوص سفر در طبيعت، كيسه هاي ضدآب، بسيار كارساز و ضروري اند. اين كيسه ها مي توانند جاي مناسبي براي نگهداري اشياء، پول، پاسپورت و امثال آن باشند. در انواع مختلف و براي مصارف مختلفي وجود دارند كه مي توان به گردن آويخت يا به كمر بست. در هنگام قايق سواري، شنا، وهرگونه شرايطي كه امكان خيس شدن وجود دارد، اين كيف ها كارسازند.
كيف هاي كاملا شفاف مخصوص دوربين، صددرصد ضدآب و طوري ساخته شده اند كه مي توان از داخل كيسه و حتي زير آب، با آنها عكاسي كرد.

سفر و طبيعت
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
زيبـاشـهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |