چهارشنبه ۱۷ دي ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۷۵
ايران
Front Page

پس لرزه افكار عمومي
000660.jpg

محمد اميري
امروزه بخش بزرگي از معلومات و آموخته ها و باورهاي ما به واسطه ديدن تصوير عكاسي و غلبه آن برماست، همين طور در مورد چيزهايي كه مي خريم يا تهيه مي كنيم.
آرتور كستلر در كتاب خود به نام «عمل خلاق» مي نويسد: «فكر كردن، در ناخودآگاه ما غالباً به صورت تصوير تجلي مي يابد، نظير رويا و شبه روياهاي پيش از خواب، كابوس ها، توهمات بيماران رواني و مكاشفات هنرمندانه.»
دانديس نيز در كتاب «مبادي سواد بصري» در زمينه تأثيرگذاري عكس مي نويسد: «عكس،  داراي كيفيتي است كه هيچ يك از ديگر هنرهاي بصري از اين لحاظ به پاي آن نمي رسند و آن، كيفيت بسيار واقع نمايانه و باوركردني آن است. مي گويند دوربين نمي تواند دروغ بگويد. البته اين گفته قابل ترديد است، ولي بدون شك تصاوير دوربين مي توانند بر اذهان بشر تأثيري بس عميق بگذارند.»
ما در اين نوشتار در پي آن هستيم كه به نوعي، مقوله عكس را از منظر يك ابزار رسانه اي در واقعه زلزله بم مورد كنكاش قرار دهيم. اغلب كساني كه ابتدا فاجعه زلزله بم را با گوشت و پوست لمس كردند، از طريق عكس هاي ارسالي خبرنگاران ايراني سفر كرده به بم بود، شايد تا ساعت هاي انتهايي روز جمعه كه هنوز خبرنگاران و گزارشگران شبكه تلويزيوني خبر استان كرمان به منطقه فاجعه زده عزيمت نكرده بودند، مردم توانستند مجموع عكس هاي ارسالي حسن سربخشيان و عطاءالله طاهركناره (عكاس روزنامه همشهري) را از طريق سايت هاي اينترنتي مشاهده كنند. تصاوير واقعي و تأثيرگذار اين سه تن آن چنان ملموس بود كه شبكه خبررساني سي.ان.ان در مراحل آغازين ارسال اخبار و گزارش هاي زلزله بم توانست در عصر تفوق شبكه هاي ماهواره اي، تنها به اين عكس ها بسنده كند. گفت وگو با اين عكاسان پيشتاز، مي تواند گوشه اي از اهميت رسانه اي عكس را در دنياي ارتباطات نشان دهد.
«حسن سربخشيان» عكاس ايراني خبرگزاري آسوشيتدپرس، احساس خود را از بازتاب مثبت چاپ عكس هاي خود در مطبوعات داخلي و خارجي اين گونه بيان مي كند: «در مواجهه با موضوع زلزله بم من دو احساس متضاد داشتم و در همان لحظات اوليه بروز زلزله بم تلاش كردم با احساس انساني ناشي از صحنه هاي مرارت بار مصدومان زلزله كنار بيايم. به هرحال شما كه تلاش مي كنيد با عكس اين فاجعه را به افكار عمومي گزارش دهيد، بايد تصميم بگيريد يا عكاسي كنيد يا صرفاً به عنوان امدادگر، چند نفر را از زير آوار نجات دهيد. ولي گذشت زمان، نشان داد كه در مورد عكاسي تصميم درستي گرفته ايد. وي مي افزايد: احساس مي كنم سيل ارسال كمك هاي داخلي و خارجي به زلزله زدگان، علاوه بر تلاش همكاران تصويرگر و گزارشگران صدا و سيما، ناشي از ارايه اين عكس ها بوده است. تحمل لحظه هاي رنج و درد انسان هاي حادثه ديده، كار دشواري است، اما به هرحال ما با چشماني اشكبار از اين صحنه ها عكاسي كرديم و حالا هم از كار خودراضي هستيم.»
اگرچه تصاوير چاپ شده در روزنامه ها، مجلات و ساير نشريات به خصوص از لحظات آغازين فاجعه بم، به تلاش عكاسان از جمله اين سه عكاس ايراني بازمي گردد، ولي عليرغم تلاش گسترده آنان، كمتر رسانه اي براي انعكاس بازتاب هاي رسانه اي نقش عكس در زلزله بم پرداخته است.
«عطاالله طاهركناره» عكاس خبرگزاري فرانس پرس و روزنامه همشهري با تأكيد بر تأثير مطلوب عكس هاي خبري در افكار عمومي براين باور است: «سيزده سال پيش در زلزله رودبار، محمد فرنود عكاس حرفه اي،  توانست در ساعات آغازين وقوع اين فاجعه عكس هاي زيادي را تهيه كند، آن موقع امكانات اينترنتي به شكل فعلي وجود نداشت، بنابر اين عكاسان خبري مجبور بودند نگاتيوها را به مراكز خبري بفرستد با اين حال فرنود توانست با تلاش خود افكار عمومي ايران و جهان را به منظور كمك به زلزله زدگان رودبار بسيج كند، بايد بپذيريم كه اين نوع عكس ها مي توانند حس هم ذات پنداري را در مخاطبان تقويت كنند.وي مي افزايد: در زلزله بم، صحنه جنازه دو بچه دوقلو را كه پدرشان براي دفن به گورستان حمل مي كند، عكاسي كردم كه بازتاب جهاني داشت. اين مجموعه تصاوير تأثيرگذار، در مجلات فرانسوي، هلندي، اسپانيايي و آمريكايي چاپ شد. پاري مارچ يكي از مجلات حرفه اي فرانسه، ۴ صفحه از صفحات خود را به بازتاب اين فاجعه اختصاص داد.»
افكار عمومي ايرانيان در طول روزهاي گذشته از فاجعه بم، هميشه تحت تأثير عكس و تصاوير ارسالي از بم بوده است. تأثيرگذاري اين واقعه، فارغ از يك حادثه ملي، تا آنجا پيش رفت كه هريك از برنامه هاي توليدي و گزارشي شبكه هاي تلويزيوني داخلي به آن مي پرداختند، حتي برنامه هاي تلويزيوني كودك و نوجوان نيز از باز خورد اين حادثه كنار نكشيدند.
«حسن سربخشيان» عكاس ايراني اعزامي به بم، با اشاره به تأثير رسانه اي عكس بر افكار عمومي مي گويد: «امروز كافي است از يك واقعه در يك موقعيت مكاني، عكسي ارايه دهيد، بي گمان افكار عمومي مردم در آن سوي مرزها تهييج مي شود. به نظر من شايد ارايه مطلب يا گزارش تلويزيوني نتواند اينگونه مثل عكس از واقعه تأثيرگذار باشد. سرعت عمل عكاسان حرفه اي ايران در ثبت وقايع فاجعه بم آن چنان مؤثر بود كه برخي از شبكه هاي
000666.jpg
تلويزيوني كه كمتر از عكس بهره مي گيرند، به گونه اي بر خلاف ميل حرفه اي خود به اين نوع عكس ها تمسك جستند. تأثير اين عكس آن چنان زياد بود كه عمده عكاسان خارجي اعزام شده به منطقه زلزله زده بم ۸۰ الي ۹۰ درصد اين عكس ها را ديده بودند. وي مي افزايد: بازتاب عكس هاي زلزله بم در ساعت ۱۵ همان روز جمعه در اكثر رسانه هاي داخلي و خارجي نشان دهنده قابليت بالاي عكاسان ايراني است. عليرغم توانمندي همكاران رسانه اي در انعكاس اين فاجعه، متأسفانه برخي از مسئولان دست اندركار حمايت از روزنامه نگاران و عكاسان نتوانستند همپاي آنها، در طول روزهاي اوليه فاجعه حمايت هاي لجستيكي را از آنان به عمل آورند. امروزه اگر متوليان مطبوعات به روزهاي گذشته و تيراژ نشريات خود توجه كنند شايد متوجه اين نكته شده باشند كه اخبار و عكس هاي فاجعه بم توانست بار ديگر ارزش رسانه  اي روزنامه ها و نشريات را نمايان سازد.كنار آمدن با انسان هاي فاجعه زده در كار عكاسي، وضعيت دشواري است. علاوه برآن اغلب عكاسان نيز با اين كه آدم هاي حرفه اي هستند،
000687.jpg
عطا طاهر كنار

ولي عليرغم توانايي و تجربه بي تأثير از اين فاجعه نيستند. مردم فاجعه زده در همان شرايط بحراني و شوك، درك درستي از توان عكس و ابزار رسانه اي ما داشتند و حتي وقتي افرادي عصبي، به اين موضوع معترض مي شدند، باز از جنس همان مردم براي آنها اهميت رسانه اي عكس را گوشزد مي كردند. نمي دانم اين عكس ها در چه رسانه هايي انعكاس يافته اند، ولي بازتاب هاي بعدي آنها از طريق عكاسان خارجي و داخلي مرا به اين نكته متوجه كرد كه افكار عمومي جهان از اين عكس ها تأثير گرفته اند.
عطاءالله طاهركناره- عكاس روزنامه همشهري نيز با اشاره به برخورد مردم فاجعه زده با عكاسي آنها مي گويد: «ورود ما دقيقاً در زمان بهت زدگي مردم حادثه ديده بم اتفاق افتاد و وقتي خواستم از يك سوژه عكاسي كنم، مردم زلزله زده تنها با حيرت به مرده ها و خرابه ها نگاه مي كردند، ولي با صداي شاتر دوربين عكاسي يك باره زدند زير گريه. نمي دانيد در آن لحظات سخت انساني، چه حالي داشتيم، وقتي با پدر دوقلوهاي زلزله زده در بخش بروات (بورا) مواجه شدم، ديگر تحمل ام را از دست دادم و زدم زير گريه. اما با اين حال نگذاشتم سوژه از دستم خارج شود. امروزه اگر ۳۴ كشور خارجي به كمك زلزله زدگان ايراني آمده اند بي تأثير از عكس عكاسان و تصاوير شبكه هاي تلويزيوني داخل نبوده است. با گذشت چند روز از فاجعه زلزله بم، هم اينك احساس خوشايندي دارم، چرا كه توانسته ام دين خود را نسبت به هموطنان ايراني ادا كنم.»

نگاه
جهاني به وسعت يك روزن

بهرام كوهيار
در آن صبحگاه زمستاني كه زمين لرزيد و زلزله، زندگي را در شهر بم به خاموشي كشاند، در شهر آنچه بود، ويراني بود و صداي ناله و شيون زخميان و بازماندگاني كه در ميان بهت و ناباوري، عزيزانشان را از دست داده  بودند. خبر وقوع زلزله در بم به سرعت جهان را درنورديد اما آنچه كه حس واقعي آن فاجعه بزرگ را به دنيا منتقل كرد، عكس هايي بود كه توسط عكاسان هموطن ما از نخستين ساعات فاجعه به دنيا مخابره شد. عكس ها با ثبت يك لحظه از فاجعه عظيم انساني كه شهر تاريخي بم را در خود غرق كرده بود واكنش ها را برانگيخت.
تصوير مادري كه آخرين بوسه وداع را نثار گونه هاي سرد دخترك جان باخته اش مي كرد و عكس پدري كه پيكرهاي بي جان كودكانش را در آغوش گرفته بود، مردم را در سراسر جهان گرياند. اين قدرت بصري و رسانه اي عكس بود كه حتي از روزني باريك و با ثبت يك لحظه عمق فاجعه بم را آشكار كرد.
از زمان پيدايش هنر عكاسي و به كارگيري اين هنر در روزنامه نگاري، عكس همچنان پيشتاز منابع خبري و اطلاع رساني است. قرن بيستم به تنهايي نام هاي بسياري از هنرمندان عكاس و خبرنگاران عكاس را كه براي ثبت لحظه هاي حساس يك فاجعه، اعم از جنگ و سوانح طبيعي، شجاعانه قدم به كانون حادثه و درگيري گذاشته بودند، در فهرست قربانيان اين قرن ثبت كرده است. خبرنگاران عكاس بخصوص آنهايي كه به معناي واقعي عاشق حرفه خويش اند، هميشه جان خود را در گرو اين حرفه گذاشته اند.
در زمانه ما فن آوري ها و وسايل ارتباطي پيشرفته، سازوكارهاي مناسبي براي توليد انواع تصويرها و عكس ها فراهم كرده است و مي توان به كمك رايانه، تصويرهايي نزديك به واقعيت را نيز به وجود آورد. اما آن گروه از خبرنگاران عكاس كه عاشق حرفه خويش اند، رويارويي با واقعيت و ثبت لحظه هاي واقعي را جست وجو مي كنند. از اين رو، با شعله ور شدن هر جنگي، عكاسان در خط  مقدم جبهه ها حضور دارند و زندگي شان هر لحظه در تيررس گلوله ها قرار دارد. امروزه پس از گذشت نزديك به ۶۰ سال از جنگ جهاني دوم، هنوز عكس ها، گوياترين اسناد واقعيت هاي جنگ به شمار مي آيند و اين ميراث مهم بشريت، ثمره تلاش ها و فداكاري هاي عكاساني است كه دوش به دوش سربازان در سنگرها حضور يافته اند و بسياري از آنها نيز جان باخته اند. در طول هشت سال جنگ ايران و عراق كه با آتش افروزي رژيم بعثي آغاز شد، صدها خبرنگار عكاس، به خيل شهداي جنگ پيوستند، اما آثارشان، به عنوان بخش هاي مهم و مستندي از اين جنگ طولاني باقي مانده است.عكاسان و خبرنگاران عكاس تنها ثبت كننده لحظه هاي فاجعه، خشونت و مرگ نيستند، بسياري از اين هنرمندان در سراسر جهان، در خدمت حفظ ارزش هاي انساني، آزادي صلح، ميراث هاي فرهنگي و محيط زيست مي باشند و در تمامي اين عرصه ها موفق ترين آثار عكاسي، محصول شهامت، دقت و عشقي است كه پديد آورندگان آنها به حرفه خطيرشان دارند.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   ايران  |   فرهنگ   |   ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |