پر سرو صدا ترين ها
با آغاز سال تازه ميلادي (۲۰۰۴)، با چند مورد جنايي در سال گذشته كه بيشترين سر و صدا را به راه انداختند آشنا مي شويم.
حوادث ورق خورده 
از زمان دادگاه پر سر و صداي قاتل همسر ستاره تلويزيون در سه سال پيش تا مرگ هاي مرموز «لاسي پترسون» و پسر به دنيا نيامده اش در سال گذشته، دفتر حوادث بسي ورق خورده و وقايع فراواني را ثبت كرده است و اكنون با ورود به سال ۲۰۰۴ ميلادي چه انتظاري مي توان داشت جز ثبت وقايع مكرر در مكرر ديگر؟ اميدوار باشيم كه چنين نشود و انسان راه هاي بهتري براي زندگي و سلوك با همگنان خويش پيدا كند. اميدوار باشيم.
احضارشدگان معروف 
احضارشدگاني كه قضاياي آنان به جنحه ختم مي شود و به قتل نمي رسد، عبارت بودند از : «كوب براينت» بسكتباليست حرفه اي آمريكا، «جيسون ويليامز» بازيكن پيشين بسكتبال، «رابرت بليك» هنرپيشه و سرانجام خواننده مشهور موسيقي پاپ، «مايكل جكسون.»
سال جاري نيز ممكن است محاكمه كساني با معروفيت كمتر، مثل «اسكات پترسون» را شاهد باشيم. او يك فروشنده كود اهل «مادستو» كاليفرنياست كه متهم به قتل همسر حامله اش است. او پس از قتل، رل يك شوهر علاقه مند را كه سخت مشتاق است بداند چه بر سر زنش آمده بازي كرد.
نام هايي چون «سندي مورفي» و «ريك تبيش» ممكن است براي آمريكايي ها به اندازه متهمان مشهوري چون «مارتا استوارت» و «مايكل جكسون» آشنا نباشد، اما بايد در انتظار شنيدن اخبار زيادي در رابطه با دادگاه تجديدنظر اين دو نفر به اتهام قتل كازينودار قدرتمند لاس و گاس، «تد بينيون» باشند.
دست اندركاران اخبار دادگاه ها بر اين عقيده اند كه پرونده هاي زير در سال ۲۰۰۴ از هم اكنون جنجالي معرفي شده، اگر اتفاقات تازه و جنجالي تري نيفتد.
كلرادو مقابل كوب براينت 
«كوب براينت» بازيكن تيم معروف بسكتبال لس آنجلس ليكرز كه براي معالجه ناراحتي زانو در ايگل كلرادو به سر مي برد، به اتهام تجاوز به يك خانم ۱۹ ساله به دادگاه احضار شد. طرفداران براينت بر اين عقيده اند كه اين جوسازي ها براي مخدوش كردن چهره اين ستاره محبوب بسكتبال بوده و خانم مدعي قصد مشهور شدن داشته است.
نيوجرسي مقابل ويليامز
كوب براينت تنها ستاره بسكتبال در مظان اتهام نيست. جيسون ويليامز بازيكن پيشين تيم نيوجرسي نتز ممكن است در سال ۲۰۰۴ به اتهام شليك منجر به مرگ به يك راننده ليموزين راهي دادگاه شود.
ويليامز ۳۵ ساله با ۵۵ سال زندان براي شليك با تفنگ ساچمه زني به يك راننده، «كاستاس كريستوفي»، در سال ۲۰۰۲ مواجه است. او متهم است كريستوفي را در خانه اش كشته و سعي كرده ديگران را وا دارد در مورد آنچه روي داده دروغ بگويند.
دادگاه ويليامز بايد در همين ماه ژانويه آغاز شود، اما تاكنون چند بار عقب افتاده است.
كاليفرنيا مقابل پترسون 
ظاهرا اسكات پترسون يك مرد خوشبخت كه با روياي آمريكايي زندگي مي كند به نظر مي رسيد، خوش تيپ، داراي شغلي پردرآمد و همسري زيبا كه هشت ماهه حامله بود. وقتي همسر پترسون در شب عيد ميلاد مسيح در سال ۲۰۰۲ گم شد، پليس مادستو كاليفرنيا تحقيقات خود را شروع كرد و به زودي دريافت كه زندگي خوشبخت و رويايي فروشنده كود شيميايي ممكن است فقط ظاهرسازي باشد. وقتي پترسون به جست وجوي «لاسي» (همسرش) بيرون رفته بود ماجرايي لو رفت كه زندگي پترسون را واژگون ساخت. پاي زني به ميان كشيده شد كه با او آشنا بود و حاضر بود دهان بگشايد و حرف بزند.
پترسون در زندان و در انتظار محاكمه است. او ممكن است به مرگ محكوم شود.
نوادا مقابل مورفي، تبيش 
سندي مورفي و دوستش ريك تبيش نتوانستند از دلارهاي سبزي كه مي توانست در پي يك عمل قتل، زندگي شان را كاملا عوض كند، چشم پوشي كنند. سندي ضمنا با صاحب كازينو قدرتمند و سرمايه دار «تد بينيون» آشنا بود. اين دو دلداده (!) متهم اند كه بينيون را در جرياني به قصد سرقت مجموعه سكه هاي نقره و طلا به مبلغ ۸ ميليون دلار كشته اند.
بينيون ۵۱ ساله سابقه طولاني در اعتياد به هرويين داشت و پليس ابتدا بر اين باور بودبا كه قمارخانه دار معتاد در اثر مصرف زياده از حد مرده است . اما خانواده اش به دختر جواني كه با او رفت وآمد داشت، «سيدني مورفي» سوء ظن داشتند. بازجويان اظهار داشتند ممكن است بينيون از ارتباط مورفي با تبيش اطلاع يافته و پيش از آنكه كمك مالي به او را قطع كند كشته شده است.
اگر دادگاه تجديد نظر هم چيزي شبيه محاكمه اين دو در سال ۲۰۰۰ باشد كه طي آن ۱۱۵ نفر شاهد اعلام شهادت كردند، حتي با استانداردهاي «لاس و گاس» نيز عجيب خواهد بود.
كاليفرنيا مقابل بليك
مرگ همسرش بيرون از سناريوهاي هاليوودي اتفاق افتاد، اما «بليك ادواردز» هنرپيشه فيلم هاي سينمايي مي گويد اين بار حتي در صحنه نيز حضور نداشته است، اما عدم حضور او در اين سكانس تراژيك آيا قابل اثبات است؟
بليك با يك سريال تلويزيوني دهه ۱۹۷۰ به نام «بارتا» به شهرت رسيد. همسر او در ماه مه ۲۰۰۱ در اتومبيل بليك به ضرب گلوله كشته شد و مقامات پليس مي گويند او در همان زمان يك اسلحه از رستوراني ايتاليايي تهيه كرده بود. در صورت اثبات جرم و محكوميت به قتل، هنرپيشه هفتاد ساله مجبور خواهد شد تمام عمر خود را در زندان بگذراند.
دو هنر پيشه بدل هاليوود در دادگاه بدوي شهادت دادند كه اظهارات خصمانه بليك نسبت به همسرش را شنيده اند و اونقشه نابودي زن را داشته است. همسرش به تازگي نخستين فرزندشان را به دنيا آورده بود.
بليك در حال حاضر با يك وثيقه ۵/۱ ميليون دلاري آزاد است.
كاليفرنيا در مقابل سلطان پاپ
سلطان پاپ آمريكا اكنون در برابر سخت ترين محاكمه عمر خود قرار دارد. ظاهرا اين بار پسري كه توسط او آزار ديده حاضر به اقامه شهادت است.
در ۱۹۹۴، مايكل جكسون با اتهام مشابهي مواجه شد كه گفته مي شود توانست با دادن پول چندين ميليون دلاري (احتمالا ۲۰ميليون دلار) قضيه را حل و فصل وخانواده مدعي را وادار به سكوت و ندادن شهادت كند. او پسرك ۱۲ساله اي را به مدت دو ماه ( فوريه و مارس ۲۰۰۳) در خانه اش نورلند نگه داشته است.
جكسون بلافاصله اتهام را رد و يك وكيل گران قيمت، «مارك گراگوس»، را استخدام كرد. او همچنين طي ادعايي متقابل، پليس را به دشنام گويي و بدرفتاري با خود متهم ساخت كه پليس به شدت آن را انكار كرد.
فعلا مايكل جكسون با وثيقه ۳ميليون دلاري آزاداست و قرار است ۱۶ژانويه به دادگاه احضار شود.

جوان سابقه دار مبتلا به ايدز با يك سرنگ آلوده براي سرقت به يك خانه رفت.
«قاسم . س۴۱ » ساله كارمند بانك، ساعت ۹ شب در طبقه دوم منزلش بود كه صداي داد و فرياد زن و بچه اش را از طبقه اول مي شنود.
او به همراه برادرزنش كه در طبقه همكف بود، براي كمك به زن و بچه اش به طبقه اول مي رود، آنها با شخصي كه ماسك مشكي به صورت داشت و سرنگ خوني در دستش بود مواجه شدند و بلافاصله با پليس ۱۱۰ تماس گرفتند.
پس از رسيدن ماموران نيروي انتظامي سارق با همكاري همسايه ها و پليس دستگير مي شود.
قاسم . س به ماموران گفت: سارق وسط پذيرايي ايستاده بود و تهديد مي كرد كه اگر جلو برويم با سرنگ آلوده به ايدز ما را مجروح مي كند. به احتمال زياد او از زمين بكر جنب منزل وارد حياط شده وشيشه ورودي ساختمان ۲*۱۵ را شكسته و وارد پذيرايي شده است.
«عليرضا . ع۳۵ » ساله، بيكار ساكن عشرت آباد اعتراف كرد كه به قصد سرقت وارد آن منزل شدم و چون نمي دانستم كسي در آنجا حضور دارد يا نه و اينكه احتمال دارد كسي مرا ببيند مقداري از خون خودم را داخل سرنگ ريختم و داخل منزل شدم. صاحبخانه را ديدم و او را تهديد كردم كه اگر به من نزديك شود او را با سرنگ زخمي مي كنم.
عليرضا . ع كه هشت مورد سابقه مواد و سه مورد سابقه سرقت دارد علت سرقت خود را نداشتن پول كافي براي تهيه مواد مخدر عنوان كرد و نيز افزود، حدود ۱۵ سال است كه به هرويين اعتياد دارد.

مصطفي اميركياني 
شبح ترس آور مرگ كه به هنگام سحرگاهان در كمين سه اعدامي نشسته بود و به آنها چنگ و دندان نشان مي داد، در مسير گذشت شاكيان خصوصي و يك مساله حقوقي قرار گرفت و اعدامي ها را در زير چوبه دار به حال خود واگذاشت. اين سه اعدامي يك زن و دو مرد بودند كه به جرم قتل عمدي در محاكم دادگستري تهران، كرج و رباط كريم به مجازات اعدام محكوم شده بودند و حكم صادره در ديوانعالي كشور تائيد شده بود.
سه مجرمي كه دستور اجراي حكم اعدام آنها صادر شده بود، در هفته گذشته هنگام سحرگاهان تا پاي چوبه دار رفتند و مرگ را با همه وجودشان احساس كردند و آن را به چشم خود ديدند ولي به دار آويخته نشدند. اولين و دومين محكومان كه مرداني جوان هستند در حالي كه طناب دار بالاي سرشان، در تاريك روشن سحرگاهي سرد و سوزنده، به آرامي تكان مي خورد و شبح مرگ در دو قدمي شان كمين كرده و به آنان چشم دوخته بود، مورد بخشش اولياي دم و خانواده مقتولان قرار گرفتند و از مجازات اعدام رهاييدند و از طناب دار فاصله گرفتند، اما سومين اعدامي كه زن ۲۴ ساله اي است و قرار بود در هفته گذشته به جرم قتل مادرشوهر سالمندش در محوطه زندان اوين به دار آويخته شود، اندكي قبل از اجراي حكم به دستور مقامات قضايي، اجراي حكم اعدامش به تعويق افتاد و اعلام شد براي دريافت رضايت از خانواده مقتول، به دستور رئيس قوه قضاييه، حكم اعدام اين زن به طور موقت متوقف شده است. مساله توقف اجراي حكم اعدام دو مرد شهرستاني و يك زن تهراني، از جمله مباحثي بود كه در هفته پيش مورد توجه بسياري از مردم قرار گرفت و نقطه نظرات متفاوتي را برانگيخت.
در مورد زن جواني كه در يك حالت بحراني روحي و رواني مادرشوهر سالخورده اش را در نياوران شميران به قتل رسانده و در كنار چوبه داري كه در سحرگاه روز چهارشنبه هفته گذشته در محوطه زندان اوين برايش تدارك ديده بودند و عملا مرگ را با پوست و استخوانش احساس كرده و شبح آن را به چشم خود ديده است، جمعي از مردم كشورمان دل سوزاندند و با تلفن هاي مكرري كه به سرويس حوادث روزنامه همشهري مي زنند، براي اين زن جوان اظهار نگراني كرده و اعتقاد دارند اين زن مستاصل و بخت برگشته به اندازه كافي در شب ها و روزهاي زندان و پايه چوبه دار زجر كشيده و روحش آزرده شده است، او كه تحت تاثير شرايط محيط دست به اين جنايت زده، وقت آن رسيده است كه مورد جوانمردي و بخشش بازماندگان مقتوله قرار گيرد و از اعدام رهايي يابد.
اين زن جوان كه اكنون در برزخ مرگ و زندگي به سر مي برد «كبري رحمانپور» نام دارد و به استناد مدارك موجود در پرونده اتهامي اش، حوالي ظهر روز يكشنبه ۱۵ آبان ۱۳۷۹، مادرشوهر ۷۵ ساله اش به نام «فرخ لقا» را در طبقه چهارم ساختماني در خيابان نياوران شميران با ضربات چاقو به قتل رسانده است. پليس پس از بررسي صحنه جنايت و تحقيق از پسر ۵۵ ساله مقتوله، به اختلافات شديد همسر او با مادرش پي برده و سرنخ ها و ردپايي از عامل جنايت به دست آورد كه احتمال مي دادند عروس جوان خانواده، مرتكب اين جنايت شده باشد. در نخستين مراحل تحقيق، پسر مقتوله كه «عليرضا» نام دارد، گفت: ...« حدود يك ماه از آغاز زندگي مشترك من و همسر بيست ساله ام به نام كبري مي گذشت كه اختلافات شديدي بين ما و مادرم به وجود آمد و با اين كه مادرم از ما جدا شده بود، كبري در پي اختلافاتي كه با من پيدا كرده بود عليه من شكايت كرد و مهريه اش را به اجرا گذاشت. مادرم شب قبل از جنايت وقتي متوجه اختلافات من و كبري شد، به خانه ما آمد و بعد از مشاجرات لفظي، به كبري گفت بايد به خانه پدرش بازگردد. روز بعد همسرم را به خانه پدرش در شهر ري رساندم تا در روزهاي بعد تكليفش روشن شود. با اطلاعاتي كه عليرضا در اختيار ماموران نيروي انتظامي قرار داده بود، كبري رحمانپور چند ساعت پس از وقوع جنايت، هنگام صرف شام در خانه پدرش دستگير شد و در مراحل تحقيق گفت: ...« با اين كه شوهرم ۳۵ سال از من بزرگتر است، توقع داشتم او كه مردي ثروتمند است مرا در زندگي خوشبخت كند. اما با اختلافاتي كه بين ما به وجود آمده بود، مرا مجبور كردند كه با سر افكندگي و خفت و خواري به خانه پدرم برگردم و اين مساله براي من يك ضربه هولناك و يك شكست بزرگ بود. وقتي قدم به خانه عليرضا گذاشتم مدتي همه چيز به خوبي و خوشي پيش مي رفت و من احساس مي كردم تمام ناكامي هايي كه در زندگي گذشته و خانه پدري ام با آن دست به گريبان بودم، در خانه شوهرم جبران خواهد شد و مزه يك زندگي اشرافي را خواهم چشيد،اما دخالت هاي مادرشوهرم و توهين هاي او كاخ آروزهايم را به يكباره فرو پاشيد و زندگيم را به هم ريخت. او صراحتاً به من مي گفت، تو را به عنوان عروس به خانه نياورديم، تو فقط در اين خانه كلفت هستي... سركوفت ها و توهين هاي او هر روز تكرار مي شد و شوهرم نيز تحت تاثير رفتار و گفتار مادرش قرار گرفته بود و او نيز با من سر ناسازگاري برداشته بود. سرانجام اين اختلافات آنقدر شدت يافت كه ناگزير به قهر به خانه پدرم رفتم. دوماه آنجا بودم و پدرم درصدد بود كه طلاقم را بگيرد كه سروكله مادرشوهرم پيدا شد و از پدرم خواست كه من را راضي به بازگشت به خانه كند. ابتدا از اين عمل تعجب كردم. ولي بعداً فهميدم كه چون مهريه ام را به اجرا گذاشته ام، مادرشوهرم به ظاهر كوتاه آمده است. هنگامي كه به خانه شوهرم بازگشتم، به دنبال اختلافاتي كه همچنان در زندگيم وجود داشت، مادرشوهرم تهديد كرد كه دستخطي مبني بر وصول مهريه ام به او بدهم ولي من زيربار نرفتم. شب قبل از حادثه مادرشوهرم به خانه ما آمد و به دنبال مشاجرات زيادي، از عليرضا خواست مرا از خانه بيرون بيندازد. آن شب خيلي التماس كردم تا چنين رفتاري با من نداشته باشند اما شوهرم و مادرش مرا به باد ناسزا گرفتند و ساعت ۹ صبح عليرضا مرا سوار ماشين كرد و چند دقيقه بعد در حوالي سر پل تجريش مبلغ بيست هزار تومان به من داد و گفت برو خانه پدرت، من بعداً به سراغت خواهم آمد. ساعتي سر پل تجريش قدم زدم و مجدداً به خانه برگشتم. مي خواستم عليرضا را راضي كنم كه اجازه بدهد در كنارش بمانم و زندگي كنم، وقتي با كليدي كه همراه داشتم وارد خانه شدم، مادرشوهرم روي مبلي استراحت مي كرد. وقتي چشمش به من افتاد به شدت عصباني شد و شروع به پرخاشجويي و ناسزاگويي كرد. وقتي متوجه شد كه به حرف هايش توجهي ندارم به طرفم هجوم آورد و انگشتانش را دور گردنم قرارداد و مي خواست خفه ام كند. در اين حالت بحراني كه به شدت حقير شده و مورد بي حرمتي قرار گرفته و از خانه ام نيز رانده شده بودم،ديگر نفهميدم و نمي دانم در آن لحظات چه گذشت.
وقتي به خودم آمدم، مادرشوهرم با تني آغشته به خون روي زمين افتاده بود. سحرگاه روز چهارشنبه گذشته درحالي كه رگه هاي صبح، تاريكي شب را در هم مي شكست، ماموران زندان اوين به سراغ كبري رفتند و او را از ديگر زندانيان جدا كرده و براي اجراي حكم اعدام به محوطه زندان بردند. اندكي قبل از آنكه حكم اجرا شود، مقامات قضايي دستور توقف حكم را داده و توضيح دادند كه حكم اعدام بايد قبلا به محكوم و مسوولا ن زندان ابلا غ مي شد تا آنها آمادگي لا زم را داشته باشند.
كبري به زندان بازگردانده شد درحالي كه چند روز بعد رئيس قوه قضائيه براي دريافت رضايت از خانواده مقتوله، دستور توقف حكم اعدام را صادر كرد و در همين حال قاضي «محمد سلطان همتيار» كه حكم اعدام را براي كبري رحمانپور صادر كرده است، مي گويد: ...« چون اجراي حكم به متهم در زندان اوين ابلاغ نشده بود،  بنابراين، زمان اجراي حكم به وقت ديگري موكول شد. اما من به عنوان قاضي صادركننده حكم، عقيده دارم او عمل مجرمانه اي مرتكب شده و بايد برايش طبق قانون حكم قصاص صادر مي شد ولي باتوجه به شناختي كه در اين مدت نسبت به او پيدا كردم به نظر مي رسد كبري شخصيت اصلاح پذيري است كه درصورت گذشت اولياي دم، او مي تواند براي جامعه فرد مثبتي باشد. من به خانواده مقتوله سفارش مي كنم گرچه حكم قصاص صادر شده از سوي مقامات ديوانعالي كشور نيز تاييد و براي اجرا به قاضي اجراي حكم ارجاع شده ولي طبق فرمايشات بزرگان دين، در عفو لذتي است كه در انتقام نيست و اميدوارم سرانجام اين قضيه پايان خوشي داشته باشد.

ميزان كشف موادمخدر در ۹ ماهه امسال در استان مركزي نسبت به مدت مشابه سال قبل ۴۰ درصد افزايش يافت. طي اين مدت بيش از ۲۸۴ كيلوگرم مواد مخدر در اين استان كشف شده است. در اين ميان، بيش از ۲۳۴ كيلوگرم ترياك، ۸/۷ كيلوگرم هروئين، ۳/۱۴ كيلوگرم حشيش و ساير مواد مخدر است. در اين مدت پنج هزار و ۷۷۵ نفر معتاد، توزيع كننده و قاچاقچي در استان مركزي دستگير شده اند.
سرهنگ مختاري گفت: ۹۱« نفر از دستگير شدگان را زنان تشكيل مي دهند كه عمدتا از استان  هاي ديگر و در حال حمل مواد مخدر به استان، شناسايي و دستگير شده اند.»

ايتاليا كه به كشور كاغذ بازي در اتحاديه اروپا و حتي جهان شهرت يافته، سال گذشته شاهد وضع ۲۴۳ هزارصفحه قانون، مقررات و آيين نامه هاي جديد در بخش هاي مختلف بود.
۳۶هزار صفحه از اين قوانين به دولت اختصاص دارد و ۲۰۰ هزار صفحه از آن ويژه اداره استان ها است و بقيه نيز مربوط به بخش هاي ديگر است كه براي ثبت يك نسخه ازآن، ۶۲۶ كيلو گرم كاغذ مصرف شده است.
اين قوانين در حالي وضع شده است كه دولت ايتاليا در گذشته براي جلوگيري از كاغذ بازي و بوروكراسي، مقرراتي تصويب كرده است.

۶۶ نفر بر اثر تصادف در جاده هاي تايلند در اولين روز از هفته تعطيلات پايان سال مسيحي، جان خود را از دست دادند.شمار كشته ها نسبت به مدت مشابه در سال گذشته بيشتر بود، اما آمار زخمي ها كمتر اعلام شده است. شمار مجروحان در آ غاز سال جاري ميلادي، دو هزار و ۴۰۱ نفر بوده است، در حالي كه اين رقم در مدت مشابه سال گذشته۳ هزار و ۴۰۱ نفر بود. ۸۳درصد تصادفات مربوط به موتور سواران بوده و بيشترين اين تصادفات در بزرگراه ها رخ داده است. پليس تايلند نيز اعلام كرد كه ۲۴ هزار و ۱۷۸ نفر، مقررات ايمني در رانندگي را رعايت نكرده اند كه از اين تعداد، ۱۰هزار و ۲۴۹ نفر آنها موتورسواراني بوده اند كه از كلاه ايمني استفاده نكرده و ۳هزار و ۹۰۰ نفر كه كمربند ايمني نبسته بودند.

بزرگترين قفل جهان در روسيه ساخته شد. استادكاران صنايع دستي روسيه، بزرگترين قفل جهان كه ۲ متر ارتفاع و ۳۰۰ كيلوگرم وزن دارد را ساخته اند.
براي ساختن اين قفل ۱۸ ماه وقت صرف شده است و اين قفل با يك كليد ۱۶ كيلوگرمي باز و بسته مي شود. استادكاران و دانشجويان هنرستان صنايع دستي شهر نيژني نووگوراد اين قفل را براي ثبت در كتاب ركورد «گينس» ساخته اند. چند تن از سازندگان اين قفل در گفت وگو با تلويزيون روسيه هدف از اين اقدام را احياي شهرت سابق صنايع دستي روسيه ذكر كرده و خواستار نامگذاري آن به نام «قفل تزار» هستند.
آنها دليل پيشنهاد اين نامگذاري را وجود يك ناقوس و يك توپ عظيم و قديمي واقع در محوطه كاخ كرملين كه هردو به عنوان «تزار» نامگذاري شده، ذكر مي كنند.

بيش از نيمي از خانم هاي مجرد ژاپني كه بين ۳۵ تا ۴۵ سال سن دارند هرگز قصد ازدواج ندارند! براساس نظرسنجي يك موسسه بيمه زندگي در ژاپن ۳/۷۱ درصد از زنان مجرد در گروه سني يادشده هم عنوان كرده اند كه به هيچ وجه دلشان نمي خواهد بچه دار شوند. زنان (ژاپني) بيشتر تمايل دارند كه نه به شكل خانوادگي و جمعي، بلكه به صورت فردي به دنبال كسب لذايذ زندگي باشند.
زنان يادشده خواهان مجردماندن و داشتن يك دوست در خيالشان و نيز فراغ بال بودن از مشكلات زندگي خانوادگي هستند. براساس اين گزارش، انگيزه بيشتر مردها نيز براي ازدواج نكردن منفعت طلبانه و اقتصادي است. چراكه به نظر آنان سود چنداني از ازدواج كردن حاصل نخواهد شد.

از روسيه خبر مي رسد كه بيش از ۲۴ هزار مورد جرم در ارتباط با جعل و انتشار اسكناس در سال گذشته در اين كشور صورت گرفته است. جاعلان اسكناس بيشتر اسكناس هاي ۵۰، ۱۰۰، ۵۰۰ و ۱۰۰۰ روبلي را چاپ و منتشر كرده اند.
وزارت كشور روسيه در سال گذشته مبارزه با جاعلان اسكناس كه اقشار مختلفي را تشكيل مي دهند را تشديد بخشيده و عملاً هر ماه در منطقه اي از كشور يك باند تبهكاري در اين زمينه كشف و متلاشي ساخته است.
براي نمونه در آستانه سال نو دو دانشجوي دانشگاه ساراتف كه به انتشار اسكناس هاي جعلي مي پرداختند دستگير و از منزل مسكوني آنها يك دستگاه ويژه چاپ اسكناس كشف شد.