پنجشنبه ۱۸ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۷۶
جشنواره باران هم تمام شد
چترها را بستند
جشنواره فيلم كوتاه باران (ويژه سينماي زنان) پايان يافت، با تمام تلخي ها و شادي هايش با تمام ميهمانان بزرگ و كوچكش
001131.jpg
اميد كريمي 
دخترك ۱۱ سال بيشتر ندارد. نگهبان يك آبريزگاه عمومي زنانه است و پول مي  گيرد. چهره زيبايي دارد. در لابه لاي  حرف ها از او پرسيده مي شود چه آرزويي دارد و دخترك بعد از كمي مكث در كمال خونسردي و در حالي كه خنده اي تلخ بر لبان دارد مي گويد: «آرزو دارم بميرم.»(۱) اين آغاز بخش اصلي جشنواره باران بود، آرزوي مرگ.
شايد دو هفته پيش كه نيكي كريمي -دبير جشنواره باران - خودش را براي حرف زدن در روز افتتاحيه جشنواره آماده مي كرد، همه فكرش اين بود كه از زيبايي هاي باران بگويد و حس خوبي كه هنگام باريدن آن پيدا مي كند. اما وقتي جو حاكم بر سالن نمايش فرهنگسراي هنر - ارسباران - را ديد، تمام سعي خود را كرد تا جو سنگين و ماتم زده آن را بشكند. اما چاره اي نه براي او و نه هيچ كدام از سخنرانان ديگر و البته الهام پاوه نژاد كه مجري برنامه بود و در مراسم اختتاميه نشان داد مي تواند لبخند را با كلماتش روي لبان عموم بنشاند، نمانده بود. فاجعه بم همه را شوكه كرد و خود آنها هم جزيي از «همه» بودند.
باران را با زيبايي هايش بيان مي كنند. زيبايي هايي كه گاهي به تلخي مي گرايد و آن تلقي خاطره اي مي شود براي هر شخص. خاطره اي كه هيچ گاه فراموش نمي شود.باران امسال هم با تلخي همراه بود. نه تلخي كشته شدگان بم كه تلخي محتواي فيلم هاي نمايش داده شده در آن. اين تلخي به بخش اصلي مسابقه سرايت كرده بود، آنجايي كه دختران براي خودشان فيلم مي سازند و نه پسران براي آنها. شايد اين اتفاق باشد كه هر روز در اكران فيلم ها ترتيبي اتخاذ شده بود كه فيلم هاي تلخ را ابتدا نمايش دهند و بعد فيلم هايي با مضمون ديگر، روي پرده بفرستند. نشان دادن يك يا دو فيلم تلخ كه معمولا هم پايان تلخ دارند و پس از آن فيلم هايي كوتاه تر، اميدوارانه تر و البته در پاره اي مواقع خنده آور. اما نكته اينجاست كه امسال باران تلخ كامي اش بيشتر به مذاق بينندگانش آمد. دليل اين ادعا هم استقبال حاضران، در سالن نمايش از فيلم هاي تلخ تر و بالاتر از آن فيلم هايي كه پايان خوشي نداشتند. گرچه برگزيدگان پاياني جشنواره هيچ كدام از بازگوكنندگان و فيلم سازاني نبودند كه فيلم هايشان درد جامعه زنان را مي گفت و غير از يك مورد، دو تاي ديگر پايان خوشي داشتند، در هر حال تلخي هاي امسال براي باران بود. شايد اين هم از بدشانسي هاي نيكي كريمي باشد. هنرپيشه اي كه به اعتقاد خودش به اصول پايبند نيست و از آنها دوري مي كند و براي اثبات حرفش نه از پشت تريبون كه در نزديكترين فاصله سن با حاضران در سالن، حرف مي زند. هر چند گفته هايش از روي نوشته اي است ولي نكته اينجاست كه او در مراسم اختتاميه از همه خواهش مي كند جوي شادتر را به سالن ببخشند. چيزي كه الهام پاوه نژاد كه مجري اختتاميه هم بود از همگان خواست.
اما در پايان كار هر چه نيكي كريمي، الهام پاوه نژاد و پويان شاهرخي - مدير جشنواره - رشته بودند، رويا تيموريان - يكي از اعضاي هيات داوران - با سخنانش، پنبه كرد. آنجا كه گفت: «در كشور ما فاجعه اي رخ داده و بياييد صادقانه آن را بيان كنيم...» و دوباره ماتم به سالن بازگشت هر چند همه دست زدند.
به هرحال جشنواره فيلم كوتاه باران (ويژه سينماي زنان) پايان يافت، با تمام تلخي ها و شادي هايش با تمام ميهمانان بزرگ و كوچكش (از نمايندگان مجلس همچون خوييني تا بزرگان فيلم سازي مثل كيانوش عياري) جشنواره اي كه با هدف شكوفايي استعدادهاي  جوان در فيلم سازي به عنوان چندمين جشنواره خانه سينماگران جوان برگزار مي شود ولي در عمل به بازگو كردن مشكلات زنان و قسمتي از جامعه ايراني مي پردازد.
به قول الهام پاوه نژاد چترها را بسته اند و به قول كامبيوزيا پرتوي، آن روز كه چترها را باراني خريديم، هيچ باران نيامد و به قول خيلي ها آن روز كه چترها باز شد، بم فرو ريخته بود وحالا كه چترها بسته شده است، بم در فاجعه مي سوزد.
صداي دختري مي گويد: ...« صبحانه مي آيد، ناهار هم مي آيد، شام هم مي آيد. از مرگ نيست كه بيزارم، از ديدن مرده است كه بيزارم...» دوربين، حمامي را نشان مي دهد، مردي در حال دوش گرفتن است. كنار دستش مرده اي روي تختي خوابيده است. دوربين دو انگشت شصت پاي مرده را نشان مي دهد كه به هم چسبانده اند و مرد همچنان با آواز دوش مي گيرد...(۲) راستي كلام دختر مانند حس آنهايي نيست كه از بم بازگشته اند؟
پي نوشت:
۱)قسمتي از فيلم «خاطر خوش بد نيست.»
۲) قسمتي از فيلم «ما بيرون زمان ايستاده۳ )ايم» ساخته دلارام كارخيزان

پاتوق
اين درويش متفاوت
ساعت ديواري ۲ ساعت عقب است. شايد براي اينكه وقتي ساعت ۲۲ وارد مي شويد، ساعت را ۲۰ ببينيد و غذايتان را بدون استرس، راهي معده اي كنيد كه صدايش درآمده.
ابتداي خيابان ويلا، درست روبه روي كليسا، دري مي بينيد كه پشت سرش يك سفره خانه خوابيده. البته براي رسيدن به اولين ميز سفره خانه بايد چند قدم به سمت پايين برداريد. سفره خانه اگر زيرزمين باشد بيشتر به گذشته شبيه مي شود. در سفره خانه كريمخان، اين قاعده رعايت شده. برخلاف سفره خانه هاي ديگر كه ويژگي هاي آنها در هنگام آوردن چاي - وقتي كه فكر مي كنيد چاي روي پايتان مي افتد - مشخص مي شود، در سفره خانه كريمخان چهره درويش است كه جلب توجه مي كند. اين درويش با درويش هاي ديگر فرق دارد. اگر باور نمي كنيد ادامه مطلب را بخوانيد.
اول اينكه حضور درويش در سفره خانه براي سرگرمي شما واجب است. در آن لحظه هايي كه جوجه كباب يا كباب كوبيده يا ديزي سفارش داده ايد تنها اين درويش است كه مي تواند مانع ترشح اسيد معده شود. او مي آيد جلو و برايتان فال مي گيرد. اين فال يك شعر است كه مي رود زير شيشه ميز وحتي پس از خروج شما از سفره خانه هم آنجا مي ماند. درويش اين شعر را برايتان معني مي كند. تا تحليل او به پايان برسد غذا هم رسيده.
اگر حوصله درويش را نداشتيد اين امكان وجود دارد كه سرتان را با چيزهاي ديگري گرم كنيد. مثلا شعرهايي كه روي ديوار نوشته شده اند. شما مي توانيد چند دقيقه فكر كنيد كه «دهانت را مي بويند مبادا گفته باشي دوستت دارم.» چه ربطي به سفره خانه و سنت دارد. اگر اين نكته هم برايتان جذاب نيست، چاره اي نداريد جز اينكه به ديوار خشتي و تابلوهاي روي آن چشم بدوزيد. در ضمن، وقتي به سفره خانه كريمخان مي رويد يك نكته را هم را در ذهن داشته باشيد؛ اينكه شما براي سفارش غذا، فرستادن آن به سمت معده و چاي و قليان بعد از آن، تنها ۴۵ دقيقه وقت داريد. البته قبل از آن يك نكته مهم ديگر وجود دارد كه حتما خودتان مي دانيد. اينكه جيب هايتان بايد پر باشد و بالاخره اينكه تفاوت درويش اين سفره خانه با درويش هاي ديگر در لحظه خروج از سفره خانه مشخص مي شود: وقتي كه پشت دخل مي نشيند و هزاري ها را با دقت مي شمارد. اين درويش از دار دنيا تنها يك گليم پاره ندارد!

روز قضاوت
001119.jpg
«تابلوهاي برجسته شما توسط حوزه هنري خريداري مي شود. ما سيستمي ابداع كرده ايم براي تشويق هنرمنداني كه سراغ نيازهاي اصيل انساني مي روند. ما آثار شما را خريداري و به بازارهاي جهاني عرضه مي كنيم.» كساني كه در سومين دوره نگارش «هزار و يك بسم الله و اسماء الحسني» حاضر بودند از شنيدن اين حرف ها كلي خوشحال شدند. خيلي از آنها كه هنرجو يا دانشجوي مراكز مختلف سوره بودند، بعد از شركت در سومين دوره همايش «نگارش هزار و يك بسم الله و اسماءالحسني» كه ماه مبارك رمضان برگزار شده بود، منتظر پايان داوري و اعلام نتايج اين همايش بودند.
«حسن بنيانيان»، رئيس حوزه هنري، اين قول ها را به حاضران دادو اضافه كرد كه آنها را درك مي كند و در جريان خواسته هاي هنرجويان هست. «ما به تقديرها اكتفا نمي كنيم و در كنار آن، نگران مساله اشتغال شما نيز هستيم. مي دانيم كه شما تحصيل مي كنيد تا از هنرتان بهره اقتصادي ببريد، شما هم بدانيد كه هنرتان بايستي پاسخگوي نيازي از نيازهاي جامعه باشد وگرنه مشتري نخواهيد داشت.»
در سومين دوره نگارش هزار و يك بسم الله، بيشتر از ۶۰۰ اثر در زمينه هاي مختلف هنري مثل طراحي، گرافيك، نقاشي و ... با تكنيك هاي متنوع ،در سه سطح هنرجويي، علمي - كاربردي و دانشجويي خلق شد و ميزان داوري هم درباره اين آثار، اينها بوده: توجه هنرمند و خالق به مفاهيم معنوي و متعالي واژگان قدسي، توجه به خلاقيت ها و توانمندي هاي ذهني، بيان حس معنوي متناسب با موضوع و پرهيز از تقليدهاي بدون هويت. در هر كدام از سه سطح، ده اثر برگزيده شدند و جوايزي به صاحبانشان تعلق گرفت. ضمن اين كه اين آثار براي چاپ در مجموعه اي با همين نام (هزار و يك بسم الله و اسماءالحسني) هم در نظر گرفته شده اند. دكتر« فاطمه جان احمدي»، معاون فرهنگي و دانشجويي سازمان آموزش سوره، اعلام كرد كه اين همايش، دبيرخانه دائمي دارد و از دوره هاي بعدي (كه در ماه هاي رمضان هر سال برگزار خواهد شد) همه هنرمندان نقاش و گرافيست مي توانند براي شركت در همايش، آثارشان را به اين دبيرخانه بفرستند. بنيانيان هم در پايان صحبت هايش اين تذكر را به حاضران داد كه مطالعاتشان را در هر زمينه اي عميق كنند «در دوران تحصيل، نوجواني و جواني تان انسان را عميقا مورد مطالعه قرار بدهيد، فلسفه و مكاتب مختلف را بخوانيد و پس از آن به سراغ اسلام برويد تا دريابيد كه با چه گنجينه  باارزشي مواجه هستيد.»

ياد بود
به مناسبت درگذشت پدر، مادر، برادر و جمعي از آشنايان و اقوام محمدعلي علومي ، داستان نويس معاصر، درواقعه دلخراش زلزله بم، مراسم يادبودي با حضور نويسندگان و شخصيت هاي فرهنگي برگزار مي شود. اين مراسم از ساعت ۱۰ تا۵/۱۲ صبح در مسجد الغدير واقع در خيابان ميرداماد، ميدان مادر بر پا خواهد بود. محمدعلي علومي نويسنده رمان هايي چون «شاهنشاه در كوچه دلگشا» ، «آذرستان» و «من نوكر صدامم» است.

زلزله در خانه عكاسان
امكان سفر به بم براي همه وجود ندارد. روزنامه ها هم هر چه تلاش كنند باز هم نمي توانند تمام زواياي اين فاجعه را پوشش دهند. شما اگر مي خواهيد تصاوير پرشماري از زلزله بم ببينيد بايد به سايت خانه عكاسان ايران سري بزنيد. در اين سايت مي توانيد عكس هاي مربوط به زلزله زدگان بم و نحوه امدادرساني به آنان كه توسط چند نفر از عكاسان خانه عكاسان ايران تهيه شده را ببينيد. خبر ديگر اينكه سايت خانه عكاسان آمادگي دارد عكس هايي با موضوعات مختلف از آثار تعدادي از عكاسان برجسته ايران را جهت فروش به علاقه مندان ارايه كند. عوايد حاصل از اين فروش نصيب زلزله زدگان بم مي شود.
شما مي توانيد براي مشاهده و خريد اين عكس ها به آدرس اينترنتيWW.iranipc.com مراجعه كنيد.

برنامه هاي ارسباران
فرهنگسراي هنر در پي برنامه هاي مفيد خود دو برنامه تازه را به اجرا در مي آورد. در وهله اول برگزاري يك نمايشگاه نقاشي از آثار ۱۷ نفر از نقاشان معاصر است كه با همكاري انجمن هنرمندان نقاش ايران از بيستم تا سي ام دي ماه جاري در فرهنگسراي هنر برپا خواهد بود. يك برنامه ديگر و تازه فرهنگسراي هنر كه برنامه اي مذهبي هم هست، برگزاري برنامه اي با عنوان «سلسله جلسات عبوديت، معرفت و قرب الهي» است. در اين جلسات برنامه هايي، از جمله تفسير قرآن كريم توسط آيت الله خسروشاهي (روزهاي چهارشنبه) تعاليم و طرح مباحث «اخلاق و عرفان اسلامي» توسط استاد فاطمي نيا (روزهاي دوشنبه) و تفسير نهج البلاغه توسط دكتر منصوري لاريجاني (روزهاي شنبه)، گنجانده شده و شروع اين جلسات در روزهاي ذكر شده راس ساعت ۶ بعدازظهر مي باشد. آغاز اين جلسات از تاريخ ۱۳ دي ماه جاري بوده و شركت در آنها براي عموم آزاد است.
آدرس فرهنگسراي هنر:خيابان شريعتي، خيابان جلفا، خيابان ارسباران

خاگينه
نمي دانيم اين همه مجموعه تلويزيوني كه خبر توليدشان را مي زنيم بايد كجا پخش شوند و البته اين شايد به ما هم مربوط نباشد پس باز هم فقط مي نويسيم. مجموعه تلويزيوني «خاگينه» كه توليد آن از دو ماه گذشته آغاز شده در مرحله تصويربرداري به نيمه رسيد.
اين مجموعه كاري است از گروه خانواده و جوان شبكه يك سيما. مثل هميشه داستان دختر و پسر جواني را بازگو مي كند كه از نظر خانوادگي تفاوت هاي مادي و فرهنگي دارند و ادامه ماجرا هم كه مشخص است و البته مثل هميشه نگران پايان نباشيد. پايان داستان خوش است.

كوتاه
بندباز
هميشه باعث غبطه ديگران بود. تو همه كارهاش ياد گرفته بود كه حد وسطي قائل باشه. همواره به اندازه مي خورد. به اندازه حرف مي زد و خشم و لطفش هم در حد تعادل بود و همه اينها اون رو انساني متعادل به مردم معرفي مي كرد.
ازش پرسيدم شغلت چيه؟
گفت: من شغلي رو انتخاب كردم كه با روحيه ام سازگار باشد تا بتوانم از عهدش بر بيايم... بند بازي.
مرتضي شكري

ذهن زيبا
ضرورت نبوغ، استفاده از ساده ترين انديشه ها است.
چارلز بگوي
نسخه اي براي نادان ماندن، اين است كه شخص از عقايدي كه دارد راضي باشد و به معلوماتش بسنده كند.
آلبرت هوبارد
تجربه نشان مي دهد كه در موفقيت، شوق و حرارت بيش از قابليت اثردارد. برنده كسي است كه با جان و دل كار مي كند.
چارلز باكستون 

صبح تا شب
جواد رسولي 
سينما
امروز اين فرصت را داريد كه يك كمدي رمانتيك فوق العاده تماشا كنيد. «بهترين شكل ممكن» كه« جيمز ال بروكس» آن را سال ۹۷ ساخته و از آن فيلم هايي است كه آدم را ياد دوران كلاسيك سينما مي اندازد. «جك نيكلسون» و« هلن هانت» در نقش هاي اصلي قصه بازي كرده اند و آن قدر خوب هستند كه ا عضاي آكادمي مجبور شدند باوجود كلي رقيب، هر دو اسكار بازيگري نقش اول را به آنها بدهند. اين فيلم مفرح را امروز ساعت ۱۴، ۳۰:۱۶ و ۱۹ مي توانيد در سالن كوچك حوزه هنري تماشا كنيد. فردا هم اين جا فيلم «فلت لاينرز» نمايش داده مي شود كه «جوئل شوماخر» سال ۹۰ ساخته و يك فيلم ماجراجويانه و تكان دهنده درباره تجربه مرگ است.ا مروز در سينما تك حوزه هنرهاي معاصر، در ادامه قضيه مرور فيلم هاي هيچكاك، نوبت به نمايش فيلم «رواني» رسيده است. فيلمي كه استاد آن را سال ۶۰ ساخته و« آنتوني پركينز»، «جنت لي» و« ورامايلز» در آن بازي مي كنند. چند صحنه اساسي در اين فيلم هست كه حالا ديگر جزئي از تاريخ سينما شده اند؛ ازجمله صحنه قتل در حمام و همين طور قتل خبرنگار. «رواني» ساعت ۱۶ امروز در سينماتك، نمايش داده مي شود.
كتاب 
«چرند و پرند» نوشته علي اكبر دهخدا است. اين چاپ سوم كتاب است و انتشارات افراسياب آن را منتشر كرده كه مجموعه مقاله ها و قطعه هاي طنز دهخداست. كتاب ۱۷۶ صفحه و قيمت اش ۱۲۰۰ تومان است. انتشارات علمي و فرهنگي هم دوتا كتاب قديمي« هومر» را دوباره چاپ كرده. ايلياد و اوديسه هردو توسط «سعيد نفيسي» ترجمه شده اند. ايلياد با قيمت ۲۵۰۰ تومان چاپ پانزدهمش را ازسر مي گذراند و اوديسه با ۳۵۰۰ تومان قيمت پشت جلد، چاپ شانزدهمش است. يك خبر ديگر هم اين كه رمان دوجلدي «رضا براهني»، يعني «رازهاي سرزمين من» را نشر و پژوهش دادار دارد چاپ مي كند. كتابي كه درباره وقايع انقلاب و رويدادهاي دهه پنجاه است و سال ها در ايران ناياب بوده است.
تئاتر
در مجموعه تئاتر شهر، براي گذراندن يك آخر هفته با تئاتر اين انتخاب ها را داريد:
سوگ سياووش (پري صابري) در تالار اصلي ساعت۳۰:۱۹ و با قيمت بليت ۴ هزار تومان 
چهار حكايت از چندين حكايت رحمان (عليرضا نادري نجف آبادي) در تالار چهارسو، ساعت ۱۹ و با قيمت ۱۵۰۰ تومان 
از دست رفته (فرهاد اصلاني) در تالار قشقايي، ساعت ۳۰:۱۷ و با قيمت بليت ۱۵۰۰ تومان 
بحرالغرائب (آتيلا پسياني) در تالار كوچك، ساعت ۱۸ و با قيمت ۱۵۰۰ تومان 
كاليگولا، شاعر خشونت (آتيلا پسياني) در تالار كوچك، ساعت ۲۰ و با قيمت ۱۵۰۰تومان 
دوستت دارم با صداي آهسته (زهرا صبري) در تالار سايه، ساعت ۳۰:۱۹ و با قيمت ۱۵۰۰ تومان 
كسي نيست همه داستان ها را به ياد بياورد (رضا حداد) در تالار قشقايي، ساعت ۳۰:۱۹ و با قيمت ۱۵۰۰ تومان 
موسيقي 
در تالار وحدت، لوريس چكناواريان همچنان در حال اجراي «حضرت مريم» از ساخته هاي خودش است. اين اجراها تا ۲۱ دي ماه در تالار وحدت ادامه دارد. در فرهنگسراي نياوران امروز يك كنسرت موسيقي سنتي يا در واقع موسيقي دستگاهي اجرا مي شود. در اين اجرا كه دو نوازي تار و تنبك است، «پيام» و «جهان ماني» ساز مي زنند و قطعاتي را در دستگاه هاي مختلف اجرا مي كنند. اين اجرا فردا هم در فرهنگسراي نياوران ادامه دارد. كنسرت ماني رهنما هم امشب و فردا شب در سالن ميلاد نمايشگاه بين المللي تهران برگزار مي شود. اجراي اين هنرمند موسيقي پاپ، همراه با يك اركستر كامل سازهاي بادي و زهي است. تنظيم كننده آهنگ ها براي اركستر هم داريوش تقي پور بوده.
تلويزيون 
تلويزيون ما و فوتبال در يك نكته مشترك اند. آن هم اين است كه هيچ وقت هيچ كدام قابل پيش بيني نيستند. با درنظر گرفتن اين نكته، اگر امشب سينما يك همان طور كه قرار بود، فيلم «نمايش ترومن» را پخش كند، اين فيلم، جذاب ترين برنامه امشب خواهد بود. پخش مجموعه  جديد مهران مديري - يعني نقطه چين - هم كه چند شبي است شروع شده (شبكه۳، ۱۵:۲۲) به جز اين دوتا، شبكه ۳ ساعت ۱۵:۲۰ و شبكه۵، ساعت ۳۰:۲۲ فيلم سينمايي نشان مي دهند كه مي تواند غافلگير كننده باشد، مثل هفته پيش كه شبكه ۳ فيلمSLEEPERS را بدون اعلام قبلي نشان داد. آخرين پيشنهاد و مهم هم بر مي گردد به فردا و برنامه سينما ۴، قسمت سوم سه گانه مستند گادفري رجيو به نام «ناگويا كاستي» قرار است فردا شب از اين برنامه پخش  شود. دوتست قبلي يكي «زندگي بدون توازن» و آن يكي « زندگي باتوازن» ترجمه شده بودند. موسيقي هر سه فيلم را «فيليپ گلس» ساخته كه واقعا بي نظيرند. در ضمن فيلم سينمايي بعدازظهر جمعه هم اسمش هست «چكمه هاي استالين». آخرين پيشنهاد براي امشب ، تماشاي برنامه روايت راوي است كه حسين معززي نيا آن را ساخته و بخش زيادي از برنامه، فيلم هايي است كه گروه روايت فتح، سال هاي جنگ گرفته و همان موقع ها هم از تلويزيون پخش شده اند.

كوئينتن تارانتينو
001122.jpg
خدا كند اين خبر را پيش از اين نشنيده باشيد، آن وقت از اين صفحه خاطره بسيار خوبي خواهيد داشت. چون اين خبر خوب و درجه يك را براي اولين بار اينجا خوانده ايد.
شنيده شده، توجه كنيد كه فقط شنيده شده، «بيل رابكش» آخرين فيلم كوئينتن تارانتينو در يكي از بخش هاي جنبي جشنواره فيلم فجر به نمايش درخواهد آمد. تجربه تماشاي اين فيلم بر پرده سينما با صداي دالبي، پيش از اينها مثل سيب خوشمزه اي بود كه بالاي درخت مانده و دست مان به آن نمي رسيده و حالا اين امكان فراهم شده است. دعا كنيد اين شايعه درست از آب در بيايد. چيزي تا جشنواره فجر باقي نمانده است.

هنريك ايبسن
001125.jpg
قرارا ست سه نفر از ايبسن شناس هاي مطرح دنيا بلند شوند بيايند ايران. اين قضيه بيش از هر چيز ثابت مي كند كه اين نمايشنامه نويس نروژي ، چه هنرمند بزرگي بوده كه چند محقق اصلا رشته شان ايبسن شناسي است و تازه آن قدر تعدادشان زياد است كه بين شان مطرح و غير مطرح وجود دارد و از اين حرف ها.
از قرار معلوم محل كار اين ايبسن شناس ها مركزي است در كنار خانه آن مرحوم و اين سه نفر هم به دعوت يك خانم ايبسن شناس معروف ايراني، به كشورمان آمد ه اند. دو «ايبسن شناس مطرح ايراني» هم قرار است درباره تاثير ايبسن بر ادبيات رئاليستي ايران صحبت كنند. اين وسط بد نيست يكي هم از تيراژ نمايش نامه هاي ايبسن در ايران كه همين چند سال پيش منتشر شده اند،سوال كند!

آلفرد هيچكاك
001128.jpg
اين كه سينما تك موزه هنرهاي معاصر، در تازه ترين دوره فعاليتش به مرور آثار آلفرد هيچكاك پرداخته، به خودي خود اصلا بد نيست. در آغاز هزاره سوم و بيست و چند سال پس از مرگش، هيچكاك، همچنان پرنفوذترين و موثرترين سينماگر دنياست. جهان بيني اضطراب آميز و ناامن هيچكاك، چيزهاي تازه اي براي انتقال به اين نسل هم خواهد داشت. با اين حال،د ر دوره اخير نمايش فيلم هاي هيچكاك در موزه، هيچ گونه نوآوري به چشم نمي خورد. فيلم هايي كه در اين سال ها، بارها ديده ايم شان از جمله سرگيجه و شمال از شمال غربي و طناب؛ آن هم در دوره و زمانه اي كه اغلب آثار او، با كيفيت خوب در دسترس است. به اين ترتيب باز ساده ترين راه براي برگزاري چنين مراسمي انتخاب شده، فقط نام استاد باقي مانده و اين فرصت هم از دست رفته است.

تهرانشهر
ايرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |