سه شنبه ۲۳ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۸۱
ايرانشهر
Front Page

افتتاح اولين كلانتري زنان
از هاجر به سهيلا ... سوژه دستگير شد
گزارش اول
001410.jpg
عكس: مجيد سعيدي - انتخاب 
مشاغل دفاعي براي زنان، پيش از اين نيز با راه اندازي بسيج خواهران تجربه شده است. پيش از انقلا ب نيز شماري از افسران زن در شهرباني سابق اشتغال داشتند. اما راه اندازي كلا نتري ويژه زنان، تجربه اي تازه است. تجربه اي كه شايد نمايه يك تحول اجتماعي باشد.
سهيلا بيگلرخاني 
«از هاجر به سهيلا ... هاجر به سهيلا... سهيلا بگوشم ... سهيلا مورد در موقعيت صفر ۱۴...سوژه دستگير شد...» مقابلم ايستاده است. اين بار نه در قاب جادويي. خانم صداقت رئيس كلانتري زنان، ديگر سرگرد زن سريال خواب و بيدار نيست. از رويا بيرون آمده و رنگ واقعيت به خود گرفته. او فرمانده اولين كلانتري زنان ايران است. همه اينجا زن اند. بچه ها هم هستند، توي مهدكودك.
ساختارشكني 
ساختارشكني و تقسيم بندي هاي سنتي شغل مردانه و زنانه هم، ديگر به سريال ها و فيلم ها ختم نمي شود. «نخستين كلانتري بانوان در مشهد افتتاح شد.» اين خبري بود كه تفكر سنتي چندين سال اخير درباره مردانه بودن پليس و پليس بازي را در هم شكست.
اين كلانتري زنانه 
تمام كاركنان اين كلانتري زن هستند و پيش از اين از سال ۱۳۷۸ در كنار كلانتري مردانه و زير نظر آنان انجام وظيفه مي كردند. وجود مهدكودك در كلانتري براي نگهداري كودكان زنان پليس شايد تنها وجه تمايز ساختمان اين كلانتري با نمونه هاي مشابه خود باشد. بخش هاي اداري و انتظامي و ۱۱۰ نيز مانند ديگر كلانتري ها ضميمه اين واحد كاري است و كاركنان آن دوره هاي آموزشي لازم را در خصوص تشكيل پرونده، اسلحه شناسي، بدرقه متهمان، نحوه برخورد با مزاحمان خياباني، امر به معروف و نهي از منكر، ارجاع پرونده و گشت زني طي كرده اند.
به گفته فرح هادوي، مشاور فرماندهي انتظامي استان خراسان در امور بانوان: وجود كلانتري بانوان، به زنان اين فرصت را مي دهد تا راحت تر از حقوق خود دفاع كنند. چرا كه در مواردي مانند مشاجره هاي خانوادگي و يا درگيري هايي از اين قبيل محدوديت هاي مراجعه به كلانتري هاي مردانه را ندارند. وي مي گويد: «از سال ۷۷ به دنبال راه اندازي اين كلانتري بوديم. از آن زمان پليس هاي زن - كه عمدتا بيش از اين بسيجي بوده اند- تحت آموزش هاي دفاع رزمي، تيراندازي و ... قرار گرفته و اكنون نيز به طور مرتب دوره هاي آموزشي ديگري مانند آموزش قضايي و پليس ۱۱۰ را طي مي كنند. تا پيش از استقلال كلانتري بانوان نيز، ماموران زن پليس، اقدامات بسيار مثبتي در زمينه گشت هاي پياده و دستگيري متهمان انجام داده اند.»
به اعتقاد هادوي حضور پليس زن، باعث ارتباط راحت تر بانوان با پليس شده و نيروي انتظامي را به هدف خود يعني پليس اجتماعي و جامعه محور نزديك مي كند. تشخيص و ساماندهي دختران فراري يكي از مسووليت هاي مهم پليس هاي زن است.
گزارش يك افتتاح
۱۴ دي ماه صبح روز ولادت امام هشتم، مشهد. صداقت، نخستين زن رئيس كلانتري در ايران پشت ميكروفن مي رود و از اقدامات نيروهاي تحت امر خود براي راه اندازي واحد كاريش در جمع فرمانده هان انتظامي استان خراسان، سخن مي گويد و به اين ترتيب، اين واحد به طور رسمي كار خود را آغاز مي كند. در اين مراسم افتتاحيه نيز مانند هر مراسم ديگري، چند نفر از مسوولان و شخصيت هاي مختلف سخن گفتند تا ضرورت چنين اقداماتي را تبيين كنند.
سردار رادان، فرمانده انتظامي استان خراسان به سبك و سياق اينگونه مراسم با اعلام آغاز به كار رسمي كلانتري بانوان مشهد گفت:« باتوجه به ضرورت هاي مختلف در جامعه و فعاليت زنان، حضور پليس زن به عنوان يكي اولويت هاي كاري در نيروي انتظامي قرار گرفت. در حال حاضر حضور پليس زن، نقش عيني و واقعي تري به خود گرفته و زنان پليس در دانشكده هاي علوم انتظامي آموزش هاي لازم را فراگرفته و در قسمت هاي مختلف ناجا مشغول به خدمت هستند. كلانتري بانوان مشهد، نخستين كلانتري بانوان در سطح كشور است.»
به گفته دكتر فردوسي قماشچي- مشاور سردار فرماندهي ناجا در امور بانوان -، لزوم تامين امنيت اجتماعي زنان توسط پليس زن، از علل تاسيس چنين واحدي بوده است.
دژ بانان مرد
لزوم حضور پليس زن مدتهاست، به اشاره و كنايه مورد تاكيد بسياري از كارشناسان قرار گرفته. برخي از فيلمنامه نويسان و كارگردانان نيز پا را از عالم واقعيت بيرون گذاشته و تصور كرده اند، در ايران نيز مانند بسياري از كشورها پليس زن دوشادوش پليس مرد در نيروي انتظامي حضور دارد.
اما، تنها خبر افتتاح يك كلانتري زنانه كافي است تا تخيل راه خود را در ميان اين كلانتري باز كند و صحنه اي را ببيند كه مردي در چهره يك جاني بالفطره به كلانتري زنان آمده و ...
هادوي مي گويد: «براي برخورد با چنين مشكلاتي دژبان كلانتري بانوان مرد است و همچنين اين كلانتري در نزديكي يك كلانتري مردانه واقع شده تا به هنگام بروز مشكل، مردان پليس به كمك زنان پليس بيايند.»
زنان و مردان دوشادوش يكديگر
«ما پيش از اين نيز پذيرفته بوديم كه زنان در مشاغل دفاعي حضور داشته باشند. تشكيل بسيج خواهران در اوايل انقلاب نمونه بارز اين تفكر است. اكنون نيز بايد پذيرفت، زنان مي توانند در همه مشاغل حضور داشته باشند. حتي اگر ما مردان مانع شويم، اين نيمه جامعه حق خود را خواهد گرفت.»
دكتر حسيني يادآوري مي كند:« حضور پليس زن در گشت زني ها، ماموريت ها و بازجويي ها علاوه بر آنكه حريم زنان مظنون را حفظ مي كند، مي تواند باعث شود، همكاران مرد آنان نيز بيش از پيش در ماموريت ها حريم را حفظ كنند و پليس از اتهاماتي مانند وقوع جرم توسط برخي از ماموران مبري مي شود.»
اعتماد بيشتر به پليس زن 
به گفته دكتر امان قرايي مقدم جمعيت شناس و استاد دانشگاه تهران، تاسيس كلانتري زنان را بايد به فال نيك گرفت. «اين عمل احترام به زنان است و به آنان اجازه مي دهد كه در امور انتظامي هم شايستگي خود را نيز مانند ساير مشاغل نشان دهند.»
وي توضيح مي دهد: «تاسيس كلانتري زنان با ارزش هاي ملي و مذهبي ما سازگار است. با اين حال من معتقدم علاوه بر اين كلانتري ها، زنان بايد مثل ساير كشورها دوشادوش مردان در مسايل انتظامي حضور داشته باشند.»
به اعتقاد وي اين حضور نه تنها آسيبي در جامعه به وجود نخواهد آورد، بلكه جو اعتماد را بين مراجعه كنندگان و نيروي انتظامي تقويت مي كند. علاوه بر اين، بسياري از حرف و سخن هاي شايع درباره پليس، مبني بر رشوه خواري و اغماض و... را نيز كمرنگ خواهد كرد. «حضور پليس زن در از ميان رفتن زمينه اين شايعات بسيار مثمرثمر خواهد بود. حتي به اعتقاد من در برخي از موارد پليس زن مي تواند بهتر از پليس مرد عمل كند. مثلا مواردي كه نياز به ورود به خانه يك متهم وجود دارد، پليس زن مي تواند به راحتي اعتماد زن صاحب خانه را جلب كند.»
دكتر قرايي مقدم تاكيد مي كند كه اين كار بايد بسيار زودتر انجام مي شد و ابتكار مشهد را به فال نيك مي گيرد.
مسوولان نيروي انتظامي منتظرند تا ببينند نمونه كلانتري زنان در يك پروسه آزمايشي تا چه اندازه مي تواند موفق و در ماموريت ها موثر باشد كه در صورت موفقيت اين كلانتري، در آينده شاهد بازگشايي كلانتري هاي زنان در تمامي كشور خواهيم بود كه اتفاقا اولين نقطه آن تهران بزرگ است.

ستون ما
اين اعداد بي معنا
محمد عباسي 
بالا بردن سطح زندگي و يا به عبارت بهتر رفاه جامعه از مهمترين اهدافي است كه حداقل در شعار، بارها مطرح شده است اما از همان زمان كه علم اقتصاد، بنيان گذاشته شد بارها اين بحث مطرح شده كه رفاه جامعه با چه ابزاري سنجيده شود و در نهايت شاخص ناملموس «مطلوبيت» به كار گرفته شد كه اگر بخواهيم به اين بحث بپردازيم حداقل تاليف دو سه جلد كتاب درمورد اقتصاد رفاه، لازم است....
در هر حال از كنار اين موضوع نمي توان گذشت كه تصميم گيران و مجريان اقتصادي، همواره سعي دارند با ارائه بيلان مناسب و مطلوب نشان دهند كه در مسير افزايش رفاه جامعه موفق بوده اند هرچند ممكن است در عمق زماني اين رفاه يا حتي معني رفاه، عدم تفاهم هاي بنيادين وجود داشته باشد.
اما آيا اين تمام واقعيت است؟
نه! زماني كه تلاش مي شود كه با ارائه آمار متفاوت و نرخ هاي رشد آنچناني نشان داده شود كه شرايط، براي بودن، بهتر شده است، يكي از مهمترين عوامل كه مي توان به آن «ضريب كيفيت » گفت ناديده گرفته مي شود. اين ضريب همان شاخصي است كه به نوعي تاثير واقعي را نيز پوشش مي دهد و اين همان موضوعي است كه به هر دليلي ناديده گرفته مي شود.
اين درحالي است كه اگر بخواهيم به عملكرد يك مجموعه، امتياز بدهيم در نهايت، اين عامل است كه بايد مد نظر باشد. قطعا خطوط تماسي كه تنها توان انتقال نامطلوب و منقطع دارند يا گازشهري كه در نيمه شب سرد زمستان قطع مي شود با حالت مطلوب متفاوت است... .
دو مثال 
عادت كرده ايم كه مباحث خود را با مثال بيان كنيم و ظاهرا در اين بحث نيز چاره اي جز اين نيست.
براي مثال؛ زماني كه در مورد خدمات تلفن، اعلام مي شود كه (ضريب نفوذ تلفن ثابت در كشور فلان درصد است) اين نكته بسيار مهم است كه بدانيم، اين شاخص بر اساس تقسيم دو عدد به دست آمده و اصلا بحث كيفيت مطرح نبوده است و افزايش كارايي در اين سيستمها به اين صورت تعريف شده كه «اين متغير افزايش يابد.»
اما آيا اين اعداد مي توانند به معناي واقعي حقايق را بيان كنند؟ در مورد تلفنهاي همراه، ماجراي «امكان گسترش خطوط تلفن همراه به ۸۰ ميليون»، از حكايتهاي ناگفتني است. اما اميد زيادي به تلفنهاي ثابت داشتيم كه در فرآيند توسعه  شبكه آن، تعداد مشتركين، اولويت اول را نداشته باشد اما ظاهرا ماجرا چندان مطلوب نيست و به نظر مي رسد اين سيستم نيز تنها به تعداد وآمار پرداخته است، هر چند درگام نخست برخي خدمات، همسو با افزايش مطلوبيت، ارائه مي شود... .
براي مثال؛ يكي از خبرنگاران دو سال قبل بر اساس اولويت بندي ها امكان آن را يافت كه از يك خط تلفن ثابت به صورت استيجاري استفاده كند. بر اساس مقرارت، بعد از يك سال اين تلفن به صورت دائم به وي واگذار شد. زماني كه اين خبرنگار منزل خود را عوض كرد مركز مخابرات مهديه اعلام كرد كه در حال حاضر امكان جابجايي تلفن ممنوع است و... . اكنون بعد از گذشت يك سال، وقتي كه اين همكار از آقاي رييس مركز مي خواهد كه زماني را مشخص كند كه نهايتا وي مي تواند از اين خط استفاده كند وعده ۳-۴ ماه بعد داده مي شود اما در اين ميان چند نكته مشخص مي شود:
مخابرات براي انتقال تلفن ثابت تعهدي ندارد.
براي مخابرات، اولويت با فيش هايي است كه فروخته، بنابراين در حالتي كه فردي صاحب فيش باشد مي تواند زودتر و از اولين امكان، استفاده كند.
سيستم تعيين و واگذاري تلفن ها به گونه اي طراحي شده كه به صورت خودكار، اولويت را به مشتركي مي دهد كه صاحب فيش جديد باشد.
اين وضعيت مي تواند به معناي آن باشد كه:
براي شركت مخابرات مهم آن است كه تعداد مشتركين افزايش يابد و لزوما خدمات پس از فروش، چندان اهميتي ندارند.
يك مثال ديگر شايد بتواند موضوع را شفاف تر كند؛ آن زمان كه مدير عامل شركت ملي گاز ايران و معاون وزيرنفت در امور گاز، در مورد احداث خطوط جديد انتقال گاز مي گويد:  « در هشت ماهه سال جاري بيش از ۷۰۰ كيلومترخط انتقال احداث شد و تعداد مشتركان نيز در مقايسه با مدت مشابه سال گذشته بيش از ۵/۳۱ درصد و تعداد خانوارهاي تحت پوشش نيز ۵/۲۹ درصد رشد داشته و در سال جاري در حدود ۳۰۰ روستا از نعمت گاز برخوردار شدند .»، ظاهرا با اعداد خالي برخورد مي كنيم اما آن زمان كه با قطع شدن گاز شهري در برخي شهرهاي كشور مواجه مي شويم رييس روابط عمومي  اين سازمان، به يك عذرخواهي ساده و توضيح يا شايد بيان علت قطعي مي پردازد اما اين رخداد به هيچ وجه در برآورد راندمان آقاي معاون مورد توجه قرار نمي گيرد.
بخش فراموش شده!
زماني كه به رتبه بندي نيازهاي انسان جامه مي پردازيم از جمله نكاتي كه بسيار حائز اهميت است آن است كه سطح نياز كيفيت بهره مندي رضايتمندانه از امكانات، ثابت نمي ماند همواره شاهد رشد تكامل سطح مطلوبيت هستيم به قول معروف سطوح نيازها، همواره ثابت نيستند.
شايد روزگاري نه چندان دور، صرفا رسيدن خطوط تلفن به يك روستا يا شهر كوچ يا حتي يك محله از تهران - كه هنوز به يك كلان(بخوانيدهيولا) شهر مبدل نشده بود- مي توانست به عنوان يك گام مهم مثبت تلقي شود اما اين گام نخست بود اگ حركتهاي بعدي به صورت كامل كننده تداوم مي يافت (كه اغلب نيافت) اين گام نخست به هيچ وجه نمي توانست مطلوب باشد. در واقع اين امر به حركت لشكري مشابه خواهد بود كه يگان پيشرو آن-بدون پشتيبان-كيلومترها پيشروي كرده باشد و در اين صورت مسلم است كه سرانجام اين يگان در ميان مشكلات بشري طبيعي اسير خواهد شد.
زماني كه به منظور تحليل تئوريك رخدادهاي ابتداي جنگ تحميلي، پاي سخنان افسران ارشد اشغالگر مي نشينيم، به خوبي به پاسخ اين سئوال دست پيدا مي كنيم كه «چرا بعثي ها از مسير جاده آسفالته به سمت تهران، حركت خود را ادامه نداد؟.» زيرا يگانهاي پيشرو در شرايطي موفق خواهند بود كه اقدامات تكميلي توسط نيروهاي پشتيبان صورت گرفته باشد در اين ميان عراقي ها به رغم تمهيدات اوليه نتوانستند گامهاي دوم را به خوبي بردارند ... .
اما اكنون برنامه ريزان ما، تنها، يگانهاي پيشرو را تقويت مي كنند تنها، به اين نكته توجه دارند كه چند كيلومتر پيشروي داريم همواره به اين نكته اشاره مي كنند كه فلان تعداد شهر تحت پوشش قرار گرفته يا ... ولي هيچگاه به اين نكته توجه ندارند كه تداوم اين حركتها بسيار مهمتر از شروع آنها است.
ظاهرا يك بخش مهم فراموش شده در سيستم اقتصادي ايران، آن است كه حركت يگانهاي پشتيبان، چندان جدي گرفته نمي شود ما همواره درصدد برنامه ريزي براي حركت به جلو هستيم اما كمتر به اين موضوع فكر كرده ايم كه برنامه ريزي هاي يك مرحله اي، تنها به كاهش ضريب اطمينان جامعه بحرانهاي عميق مخرب منجر مي شود.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |   درمانگاه  |
|  زيبـاشـهر  |   سفر و طبيعت  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |