سه شنبه ۲۳ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۸۱
فقدان و غيبت
دو استخر فرو رفته، به مثابه ردپايي از دو برج فرو ريخته است، دو رد پايي كه ياد آور عدم اند و يادآور از دست رفتگان در اين فاجعه
001419.jpg
برديا افشين 
در شماره پيش زيباشهر، توضيح داديم كه براي ساخت بناي يادمان برج هاي تجارت جهاني در مكان پيشين اين دو برج فروريخته در حادثه يادزهم سپتامبر، طرح مايكل آراد، از بين ۸ طرح انتخاب شده در مرحله پاياني، گزيده شد.
توضيح مختصري از اين طرح كه «غيبت بازتاب شونده»(Reflecting absence) نام دارد، مي دهيم:
هدف اين طراحي، ايجاد فضايي است كه احساس فقدان و غيبت را كه نتيجه مرگ و تخريب بوده است تشديد كند.
يك جفت استخر «بازتابنده»، در واقع ردپايي از دو برج تخريب شده است و اين دو بازتاب كننده غيبت، دقيقاً مكان پيشين آن دو غايب را يادآور است.
در روي سطح اين دو استخر، دو فضاي باز مياني(Void) شكند فضايي به وجود مي آورد و مي توان برداشت كرد كه اين دو فضاي باز معناي فقدان را كه هنوز غيرقابل هضم است، در خود دارد.
«استخرها» به زير سطح زمين فرو رفته اند، آنها ۳۰ پا پايين تر از سطح خيابان اند و در ميان سبزه ميداني(azPla) وسيع و باز قرار دارند. اين استخرهاي فرورفته فضاي باز مياني وسيع و بازي را به وجود مي آورند كه آشكارا يادآور غيبت اند.
استخرها با جريان مداوم آب تغذيه مي شوند. آبي كه از سطح بالا - هم سطح خيابان و باغچه، به پايين مي ريزد و در اطراف استخر ديواري از آب را به وجود مي آورد.
همچنين جفتي از ساختمان شيب دار، هر استخر را محاصره كرده است، يعني دو ضلع از استخر توسط اين دو ساختمان پوشيده مي شود.
اين ساختمان ها حس مصونيت را به وجود مي آورند و گوشه هاي خارجي و نمايان سايت يادمان را مي پوشانند و اطراف هر استخر خط سيري را به وجود مي آورند. اين ساختمان ها همچنين بازديدكنندگان را از فضاي اطراف به داخل فضاي يادمان راهنمايي مي كنند.
بازديدكنندگان، حضور - درواقع نزول - خود را به داخل يادمان با واردشدن به يكي از اين ساختمان ها آغاز مي كنند.
اين نزول و فرودآمدن و بعد واردشدن به فضاي يادمان كه پايين تر از سطح زمين قرار دارد،  بازديدكنندگان را به آرامي از فضاي شهر، مناظرش و صداهايش دور كرده و به يكباره آنان را وارد فضايي تاريك و خنك مي كند، همانطور كه آنان آرام آرام، گام به گام فرود مي آيند و پايين مي روند، صداي آبشار بيشتر و بيشتر مي شود و نور روز كم سوتر مي شود.
و در مرحله آخر نزول، بازديدكنندگان خود را در كنار پرده اي نازك از آب مي بينند، آبي كه بي وقفه از فضاي باز بالايي به داخل استخر مي ريزد. آنان در اين مرحله از لابه لاي اين ديواره شفاف به استخري بزرگ مي نگرند. فضايي كه به لطف فضاي باز مياني بالايش، خالي مي نمايد.
نواري از نام ها دورادور استخر را محاصره كرده است و وسعت فضا و انبوه نام ها بر روي اين ديواره، تاكيد مي كند كه چه فاجعه اي در اين مكان رخ داده است.
ايستاده در كنار لبه آب و با نگاه كردن به استخر آب پشت پرده اي از آب، بازديدكننده درمي يابد به سختي مي تواند نام ها را بخواند، شايد يادآور اين باشد كه فاجعه رخ داده هنوز غيرقابل باور و هضم است.
نام هاي حادثه ديدگان و كشته شدگان بدون هيچ ترتيبي نوشته شده است.
در ميان دو استخر يك معبر كوتاه وجود دارد كه اين دو را به هم از زيرزمين ارتباط مي دهد. در ميانه اين راه يك «شاه نشين»(Alcove) زيبا و كوچك وجود دارد كه بازديدكنندگان مي توانند شمعي را در آن روشن كنند. در طول مسير، راهرويي ديگر به خزينه اي راهنمايي مي كند. اين خزينه نگهدارنده كشته شدگاني است كه هويت آنان تشخيص داده نشده است. اين فضا خيلي خصوصي است و تنها اعضاء خانواده ايشان مي توانند وارد اين فضا شوند.
پايان اين بازديد از يادمان، با صعود همراه است،  صعود به سطح خيابان. در هنگام صعود هم بازديدكنندگان در تاريكي راه مي روند اما معبر طولاني و باريك به سوي نور حركت مي كند.
در پايان مسير سرپوشيده آنان خود را در سبزه ميداني باز و وسيع مي بينند.
قسمت غربي سبزه ميدان توسط يك ساختمان كه به امور فرهنگي اختصاص داده شده، محاصره شده است و محيط را از بزرگراه سمت غربي جدا مي كند.
سه قسمت ديگر باغچه باز است و اجازه مي دهد با خيابان هاي اطراف و همسايگي ارتباطي مستقيم داشته باشد.
سروهاي بلند، سطح باغچه را نقطه چين كرده است. اين سروها به فضا لطافت و نرمي مي بخشند و فضايي سايه دار را در اين محيط بزرگ سرباز به وجود مي آورند.
اين، محيطي ميانجي گر است، اين فضا، هم به شهر تعلق دارد و هم به فضاي يادمان. اين محيط تشويق مي كند كاربري از هر دو فكورانه باشد،  در هر روز از زندگي. اين فضا قسمتي از فضاي زنده شهري است.

اين ساختمان هاي در حال فرو ريختن!!!؟
001422.jpg
هارميك هنبرچيان 
چند ماه قبل در شهر لندن، شخصي در تماس با آتش نشاني، اطلاع مي دهد كه ساختماني در خيابان هالدوي در حال فرو ريختن است. به دنبال اين، تمام نيروهاي آتش نشاني و پليس به محل اعزام مي شوند و تمام خيابان هاي اطراف بسته مي شود. پس از ساعت ها جست وجو و بازرسي، معلوم مي شود كه هيچ ساختماني در حال خراب شدن نيست، بلكه فرد مورد نظر ساختمان اوريون كه از ساختمان هاي مرتبط با دانشگاه متروپوليتن لندن است را مشاهده كرده. اين ساختمان در حقيقت هيچ عيب و ايرادي نداشت، بلكه به نظر مي رسيد كه در حال فرو ريختن است چون يك ساختمان مدرن بود. معمار اين بنا دانيل ليبسكين، آن را اينگونه تعريف مي كند: «سه حجم جالب و مشخص در كنار خيابان و فضاهاي داخلي بي همتا.»
اما من مي گويم در نظر يك شخص عادي و تحصيل نكرده، شيب هاي غيرعادي موجود در اين ساختمان آن را شبيه به پرنده هاي كاغذي كه به طور سنتي در ژاپن مي سازند، ساخته است.
دانيل ليبسكين جزو آن دسته از معماراني است كه اخيرا دست به طراحي ساختمان هايي با اشكال و فرم هاي عجيب و غريب زده اند. اخيرا نيز در كشور ما با پيشرفت تكنولوژي ساخت و ساز (البته در حد تكنولوژي دهه ۸۰-۷۰ اروپا و آمريكا)، معماراني هستند كه دست به طراحي چنين بناهايي مي زنند. البته اين بسيار قابل تقدير و ستايش است و كساني كه در زمينه معماري و هنر، سررشته دارند مطمئنا اين كارها را ستايش مي كنند. بحث ما در اين نيست كه چرا معماران، اينگونه طراحي مي كنند، بلكه حرف ما اين است كه آنها چه كاري براي فهماندن و درك اين آثار به مردم عادي انجام مي دهند.
در نظر يك فرد عادي، اين ساختمان هاي مرموز و شگفت آور، تنها چيزي كه هستند اين است كه عجيب و غيرمعمول اند. چيزي كه فارغ از اين بحث است، اين است كه تمامي اين فرم هاي عجيب و غريب موجوديتشان را مديون پيشرفت هاي اخير در بخش كامپيوتر، مخصوصا نرم افزارهاي Computer Aided Design -CAD -هستند. در زمان هاي قديم، هنگامي كه معماران مجبور بودند تا پلان ها و نقشه هايشان را شخصا روي كاغذ و با مداد و خط كش رسم كنند، يك تخيل بالا و غيرمعمول لاز م داشتند - همراه با تعداد زيادي نقشه كش و مهندس - تا يك چنين فرم هاي ۳ بعدي پيچيده اي را طراحي كرده و بسازند. اكنون همه اين كارها را كامپيوتر انجام مي دهد. در ذهنتان يك ساختمان را مجسم مي كنيد كه شبيه به آناناس است! مشكلي نداريد، كافيست كه چند طرح اوليه روي كاغذ بكشيد و آن را اسكن كنيد. بقيه كارها را كامپيوتر انجام خواهد داد. تنها مشكلي كه در اين بين وجود دارد اين است كه اين كارها باعث عميق تر شدن شكاف، بين معماراني كه طرح مي زنند، كارگراني كه اين طرح ها را مي سازند و عموم مردم شده است. اكثر سازندگان و كارفرمايان، معماران را اشخاصي شيك پوش كه شلوار و پيراهن اتوكشيده مي پوشند و هيچگاه هم كراوات نمي بندند و همشيه در حال پز دادن و ژست  گرفتن هستند و در عمرشان حتي يك آجر را جا به جا نكرده اند (بر عكس قديم كه معماران افرادي صاحب حكمت و معرفت بودند و به دست خويش خشت و آجر را تبديل به طاق هايي زيبا مي كردند كه تا امروز نيز باعث حيرت معماران مدرن هستند) و موقع بازديد از محل ساختمان مثل لردها راه مي روند و تنها كاري كه مي كنند ايراد گرفتن يا تصديق كردن كار كارگراني است كه با زحمت خود، تخيلات بلندپروازانه آنها را به واقعيت تبديل مي كنند. تاسف آور اين است كه اين طرز فكر تا حدي نيز به واقعيت نزديك است. اگر معماران در كارگاه هاي ساختماني كمتر غرور به خود راه دهند و راحت تر با كارگران ارتباط برقرار كنند، احتمالا بيشتر مي توانند در ذهن و قلب سازندگان آثارشان و مردمي كه از اين بناها ديدن مي كنند، جاي باز كنند.
مردم عادي نيز بيشتر و بهتر با اين معماري مدرن و شگرف ارتباط برقرار خواهند كرد، اگر كسي پيدا شود و با صرف كمي وقت، اين نوع معماري متعالي را براي آنها تشريح كند. ممكن است آقا و خانم ايكس بگويند كه چيزي درباره معماري نمي دانند ولي مطمئنا آنها در خانه هايي زندگي مي كنند و در محل هايي كار مي كنند كه توسط معماران طراحي شده. وقتي كه به اين سو و آن سو براي گردش و تفريح مي روند با بناهايي مانندموزه ها، مساجد، كليساها، بناهاي قديمي و ... مواجه مي شوند. پس دايما با معماري در ارتباط اند.
اگر حرفه معماري و جامعه معماري، سعي بيشتري در اين زمينه از خود نشان دهند، مطمئنا به اين نتيجه خواهند رسيد كه مردم عادي خيلي بيشتر از آنچه آنها انتظارشان را دارند نسبت به ساختمان هاي جديد و مدرن نظر موافق نشان خواهند داد يا حداقل ياد خواهند گرفت تا بين يك ساختمان مدرن و جديد و يك بناي در حال ريزش تفاوت قائل شوند!!!؟
دانشجوي دانشكده هنر و معماري، دانشگاه آزاد واحد مركز

انسان، طبيعت، معماري
اگر انسان با تفكري  عدد انديش و فارغ از ديد حكمي دست به ساخت و ساز بزند، آن مي شود كه در زلزله اخير بم شاهد آن هستيم
مهدي فروغمند اعرابي 
اين تركيب واژگان نام يك درس در رشته معماري است. دقت در معني سه واژه فوق بطور مجرد، سه معني مجزا و منفك را به ذهن متبادر مي سازد.
اگر ما به عنوان خواننده خود را به عنوان انساني درگير با سه واژه فوق بدانيم يا به عبارتي ديگر خود را به جاي انساني در ميان سه كلمه فوق قرار دهيم، خواهيم ديد كه متوجه يك معنا مي شويم، آن هم زندگي است؛ زندگي انساني كه در طبيعت براي خود سرپناهي به نام معماري مي سازد. پس انسان در روند زندگي مادي با طبيعت و معماري درگير است.
بستر هستي انسان طبيعت است، بستر زندگي روزمره او مسكن وياساختمان است. در حال حاضر درصد انسان هايي كه فارغ از ساختمان مي توانند زندگي كنند بسيار قليل و درصد آن به نسبت اكثريت هيچ است و بعيد به نظر مي رسد كسي ادعا كند كه ساختماني فارغ از طبيعت موجود شود.
بنابراين رابطه تنگاتنگ سه واژه فوق در معني و عملكرد آشكار مي شود.
در اينجا نقش تفكر حاكم بر انسان است كه رابطه بين طبيعت و محيط زيست خود يعني معماري را تعيين مي كند. اگر انسان به طبيعت نگاه معنوي و نگرش حكمي داشته باشد، رفتار خود و ساخته دست خود را در تعامل با حكمت عناصر طبيعي بگونه اي طراحي مي كند كه با يكديگر در تقابل و واكنش نباشند و اگر با تفكري عدد انديش و فارغ از ديد حكمي دست به ساخت و ساز بزند، آن مي شود كه در زلزله اخير بم شاهد آن هستيم.
آيا انسان نبايد نيروي طبيعي زلزله را ببيند و حكمت اين نيروي عظيم را با نگاهي واقعي در ساخته دست خود مدنظر داشته باشد؟
مبناي تفكر انسان، از اصولي است كه انسان حضورخود را بر آن مبنا بايستي محك زده و با اتكا  به معرفت خود از طبيعت، خود را درطبيعت مطرح كند.
آيا با توجه به مصائبي كه هر روزه شاهد نازل شدن آن بر بشريت هستيم، وقت آن نرسيده است كه مباني تفكر خود را بازنگري كرده و به آن بينديشيم كه چرا وچگونه اين نوع تفكر بر ما حاكم شده است؟
تفكر امروزه ما نسبت به طبيعت و حتي مفاهيم معماري، خودخواهانه و قلدرمابانه است. ما خود را حاكم بر طبيعت و طبيعت را در خدمت خود مي  دانيم ولي آيا عكس  العمل نظام يافته طبيعت هم اين امر را قبول دارد؟
آيا آنچه را كه به نام ساختمان با كمترين حضور معاني معماري بنا مي كنيم، در تعامل با طبيعت است؟
موضوعات فوق و بررسي مصاديق غلط ودرست آنها بخشي از موضوعاتي است كه در درس فوق بايستي به دانشجويان تفهيم شود.
در اين رهگذر و در نيمسال تحصيلي با حضور دانشجويانم در مكان هايي كه اين مصاديق جلوه دارند جلساتي تشكيل شد كه ماحصل آن در يك نمايشگاه گروهي در دانشكده هنر و معماري دانشگاه آزاد واحد مركز ارايه شده است. شايد درج آنها در اين صفحه توجه دست اندركاران را به اهميت اين موضوع جلب كند.
كارشناس ارشد معماري استاد دانشگاه

شهرنامه:
«آي معمار! قتل اين خسته به شمشير تو تقدير نبود»
سياوش طالبيان
در ايوان خانه نشسته ام و آفتاب و برف توامان شده اند و من چقدر غذاي كنسروي را دوست مي دارم. آيا از اين پس ساكنان بم نيز چون من خواهند بود؟
زمين بي رحم، زمين پست، زمين بد. حالا تمام آن پستي ها و بلندي ها، تمام آن شكوه مانده از اعصار كهن و آن خاك به غرور ايستاده، بر باد شده و از آن تلي خاكروبه به خون كسان آغشته، بر جاي مانده است. ارگ بزرگ بم تمام شد و آن فخر ساساني و مسلماني به غبار - آباد ويراني مبدل شد.
ديگر شب از راه رسيده، شب هاي كوير سرد است و من بوي بهبودز اوضاع جهان نمي شنوم. چقدر آدمي در همچو شبي زمستاني- بالقوه- توانايي مرگ دارد. نكند نفرين اين كويريان سرمازده، دامان معماران بي بنياد اين ديار را بيالايد. نكند اينان در خلوت چادرهايشان خواب سقف و چارديوار فريبنده را مي بينند؟ سقف و چار ديواري كه استوار مي نماييدند.
آفتاب و برف توامان است و گرگ مادر، زايمان مي كند. شعر محتشم را زمزمه مي كنم:
جان پرستاري تن كرد همي
چو خود افتاد؟، پرستار نداشت
چه عجب ملك دل ار ويران شد
همه ديديم كه معمار نداشت!
دانشجوي  دانشكده هنر ومعماري دانشگاه آزاد واحد مركز

آخرين عكس ها از بم
آخرين عكس هاي هوايي و تخصصي از ارگ بم، پيش از وقوع زلزله، توسط گروهي سه نفره از عكاسان نشريه «نشنال جئوگرافيك» تهيه شده است.
براساس گزارشات دريافتي، قرار است طي مكاتبه اي با اين نشريه معتبر بين المللي، آرشيو اين عكس ها در اختيار مرمتگران ارگ قرار گيرد.
اين گروه سه نفره كه براي بازديد و عكس برداري از كويرهاي ايران به اين كشور سفر كرده بودند، به پيشنهاد راهنماي خود بر فراز ارگ بم نيز پرواز و از اين محوطه تاريخي عكسبرداري كردند.
اين گروه، يك روز پيش از وقوع زلزله تهران را ترك كردند.

استحكام و مرمت
نشست علمي «مرمت بناهاي تاريخي ايران در زمينه استحكام بخشي»، با همكاري گروه شهرشناسي دفتر پژوهش هاي فرهنگي در خانه هنرمندان برگزار مي شود. اين نشست علمي، اولين گردهمايي بررسي تجربه هاي علمي و نظري مرمت در ايران است كه از سوي دفتر پژوهش هاي فرهنگي، اداره كل پشتيباني و ساختمان وزارت امور خارجه، سازمان ميراث فرهنگي، انجمن مهندسان معمار، كانون معمار ملي (دانشگاه شهيد بهشتي)، انجمن نجات خانه هاي تاريخي (كاشان)، كانون فارغ التحصيلان دانشكده هنرهاي زيبا، كانون فارغ التحصيلان دانشكده معماري علم و صنعت، يونسكو و ... برگزار مي شود. اين نشست علمي قرار است فردا ساعت ۱۵ تا ۱۹ در تالار بتهوون خانه هنرمندان برگزار  شود.

ارگ در فهرست ميراث جهاني در خطر
ارگ بم، بزرگترين بناي خشتي جهان كه هم اكنون براثر زلزله به تلي از خاك تبديل شده است در اجلاس سال آينده كميته ميراث جهاني يونسكو در فهرست ميراث فرهنگي در خطر جهاني جاي خواهد گرفت.
مدير امور بين الملل سازمان ميراث گفت: «طبق مذاكرات انجام شده با مسوولان كميته ميراث جهاني يونسكو، آنها آمادگي بررسي ثبت ارگ تاريخي بم در فهرست ميراث جهاني و قرارگرفتن آن در ليست معرض خطر اين فهرست جهاني را به عنوان يك پرونده و اثر اضطراري پذيرفته اند.»
با قرارگرفتن ارگ در اين ليست، كمك هاي ويژه مالي و كارشناسي و توجه جهاني براي احياي مسجد ارگ تاريخي بم خواهد شد.

مرمت خانه قجري
خانه تاريخي «ملك» با معماري منحصر به فرد دوران قاجار كه از بناهاي تاريخي ارزنده تهران در بازار بين الحرمين محسوب مي شود، سامان دهي و مرمت شد.
عمليات مرمت و سامان دهي خانه تاريخي «حاج حسين آقا ملك» كه هم اكنون در مالكيت آستان قدس رضوي است بر اساس طرح مرمت كارشناسان ميراث فرهنگي و با اصول منطبق با معماري دوران «قاجاريه» شكل تاريخي اين بناي قديمي انجام شده است. اين خانه تاريخي داراي دو بخش اندروني و بيروني بوده و تزيينات گوناگون و پركار در نماي خارجي و داخلي، آن را از ساير بناهاي مشابه متمايز مي كند.

زباله ها بر روي پل بيستون
پل تاريخي بيستون معروف به «پل صفوي» كه قدمت آن به دوره ساساني مي رسد، در انباشت زباله هاي شهر بيستون در حال مدفون شدن است.
سرپرست پروژه بيستون مي گويد: تاثيرات شيميايي اين زباله ها و فعل و انفعالاتي كه صورت مي گيرد، آسيب هاي زيادي به اين اثر ارزشمند تاريخي رسانده، همچنين آب رودخانه هاي «دينور» و «گاماسياب» را نيز آلوده مي كند. همچنين تردد وسايل نقليه از روي پل نيز از مشكلات ديگر ماست. محوطه تاريخي بيستون كه در استان كرمانشاه قرار دارد، محدوده اي با طول ۵ كيلومتر و عرض ۳ كيلومتر است. ايرانيان باستان بيستون را به سبب جايگاه خاصش «بغستان» (جايگاه خداوند) نامگذاري كرده بودند.

فروش غار در فرانسه
كشاورزي بازنشسته در منطقه دوردوني فرانسه، غار پيش از تاريخ خود را كه داراي چند نقاشي هم هست به قيمت يك ميليون دلار به فروش گذاشته است. ارنست پالوتزانو كه در طول سال ها، غار خود را به هزاران توريست نشان داده است مي گويد: من ۷۶ سال دارم و ديگر توان راهنمايي توريست ها را ندارم. اين مرد كه اصليت ايتاليايي دارد در سال ۱۹۶۹ در شهر سن -سيرك، اين سايت باستاني را خريداري كرد.
در اين غار كه در سال ۱۹۵۲ توسط يك دندانپزشك و باستان شناس آماتور كشف شده است، نقاشي هايي وجود دارد كه به گفته كارشناسان فرانسوي به ۱۵ تا ۲۲ سال پيش از ميلاد مسيح باز مي گردد.

زيبـاشـهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |