تبادل انديشه كارشناسي دكتر ناصر خادم آدم با دكتر سيدابوالقاسم موسوي رئيس سازمان بيمه خدمات درماني
نظر به اينكه بيمه خدمات درماني با اساس و فلسفه بهداشت حيات مترادف بوده و يكي از اولويت هاي مهم در چارچوب دستيابي به هدف هاي تأمين اجتماعي است، زيرپوشش درآوردن گروههاي مختلف و ارتقاء كيفيت ارائه خدمات به افراد جامعه، از زمره اولويت هاست.
با توجه به محدوديت منابع و هدف بهينه كردن برنامه هاي پاسداري از سلامتي سطح وسيعي از افراد جامعه و همچنين كاستن از نابرابري هاي خدمات تأميني بين گروه هاي مختلف، مناسب است كه زير پوشش قرار دادن جامعه روستايي، استفاده از نيروهاي متخصص و فارغ التحصيلان پزشكي در مناطق محروم و اشاعه برنامه هاي پيشگيري را با نگاه خاص مورد بررسي قرار داد.
تبادل انديشه كارشناسي كه متن آن را در پي مي خوانيد، با توجه به وضع موجود و اهميت بهبودبخشيدن كميت و كيفيت بيمه خدمات درماني، هدفش برانگيختن خوانندگان براي درنگ در مقوله پاسداري از بهداشت و سلامت است.
دكتر خادم آدم: در ضمن فعال بودن بيمه خصوصي، بيمه هاي خدمات درماني در كشورهاي توسعه يافته براي سطح وسيع جامعه در چارچوب سازوكار تأمين اجتماعي برنامه ريزي مي شود. مي خواهيم ساختار بهداشت سلامت را در ارتباط با تأمين اجتماعي ببينيم و وضع موجود را بررسي كنيم. اينكه اگر قرار باشد كه براساس قوانين بيمه، افراد جامعه زير پوشش قرار بگيرند و بنا باشد كه اين هدف تحقق يابد، برنامه ها به چه ترتيب بايد پيش برود. شما ابتدا درباره ساختار، سوابق تاريخي و وظايف سازمان بيمه هاي خدمات درماني توضيح دهيد.
دكتر موسوي: فكر مي كنم از تاريخچه بحث بيمه سلامت كشور و بيمه درمان كشور مستحضر باشيد. اين بحث برمي گردد به سال ۱۳۳۰ كه بر روي بحث درمان افراد فكر شد. بيمه درماني در سال ۴۰ يا ۴۲ فقط كاركنان دولت را به خودش اختصاص داد. آن موقع بيشتر، كاركنان شركت نفت زير پوشش قرار داشتند. تا سال ۱۳۵۴ كه قانون تأمين اجتماعي و سازمان تأمين اجتماعي شكل گرفت، اقليتي از جامعه شامل نيروهاي مسلح، كاركنان دولت و كارگران تحت پوشش بودند. روستائيان بلاتكليف بوده و وضعيت اقشار ديگر و اصناف هم نامشخص بود. شكل گيري قانون تأمين خدمات درماني يك روند تاريخي دارد. چالش درمان در كشور وجود داشت. تكنولوژي پيشرفت مي كرد و همزمان، هزينه هاي درمان نيز افزايش مي يافت. سال ۱۳۷۳ قانون بيمه همگاني در كشور تصويب و در سال ۱۳۷۴ سازمان بيمه خدمات درماني متولد شد. بنابراين عمر سازمان ۸ سال است و از وظايف مهم آن زير پوشش بيمه اي قراردادن تمام اقشار جامعه بود. سازمان بيمه، ۲۹ استان را تحت پوشش اداره كل دارد. روستائيان، كارمندان دولت، روحانيان، دانشجويان، خانواده معظم شهدا، جانبازان، اصناف و نيز خويش فرمايان را دربرمي گيرد. اين ساختار بيمه درماني جمعيتي بالغ بر ۳۶ ميليون نفر را شامل مي شود. علاوه بر آن، براساس قانوني كه سال ۸۰ تصويب و در سال ۸۱ به اجرا گذاشته شد، افرادي كه تحت پوشش هيچ بيمه اي نيستند، بيمه بستري شهري آن ها را سازمان بايد به عهده بگيرد. پيش بيني شد كه ۶ ميليون نفر زير پوشش بيمه نبوده و هزينه هاي آنها را مراكز دانشگاهي سازمان بيمه يا دولت در حد ۷۵ درصد تقبل خواهد كرد.
* شما تمام اقشار را مي خواهيد زير پوشش داشته باشيد. از جمله ۲۳ ميليون نفر از جامعه روستايي قرار است بيمه شوند. در ارتباط با ساز و كار بيمه توضيح دهيد. آيا اين بيمه براساس محاسبات درآمد و هزينه حركت مي كند؟
- در بحث سلامتي بيمه اي كه ما در روستا داريم، دولت مكلف است منابع آن را تأمين بكند. روستائيان در چارچوب نظامي متشكل از زنجيره خانه بهداشت به بيمارستان به شبكه و از شبكه به بيمارستانهاي تخصصي خدمت مي گيرند. هزينه سرانه آنها ۴۰ درصد سرانه شهري است. بنابراين منابع مالي سازمان بيمه بر مبناي درآمدهاي افراد نيست، بلكه براساس سرانه مصوب دريافت و هزينه محاسبه مي شود.
* بنابراين منابع دولتي است؟
- كاملاً دولتي است.
* بدين ترتيب اين نظام ماهيت بيمه اي ندارد، بيشتر، ساختارش يك رايگانه درماني است. قصد اين است كه، كوشش كنيم فلسفه بيمه را جابياندازيم. هيچ دولتي نمي تواند به طور مطلق تمامي هزينه هاي درماني را براي همه گروه هاي اجتماعي با كيفيت خوب در درازمدت بپردازد؛ نمونه اش كشورهاي با برنامه ريزي متمركز بود كه توزيع عادلانه و متوازن خدمات درماني را هدف قرار داده بودند. نتيجه اش كاستي تضمين كيفيت و پاسداري از سلامتي بود. هزينه درماني روستائيان به عهده دولت است، كارمندان دولت و گروه هاي ديگر اجتماعي چطور؟ آيا تمامي هزينه ها به عهده دولت خواهد بود؟
- اين گونه احساس مي كنم كه شما تمايل داريد ريشه اي بحث كنيم. دو تفكر در ارتباط با بيمه وجود دارد. يك فكر اين است كه در مورد سلامتي، دولت بايد نقشي در نظارت و مشاركت اساسي داشته باشدو در تخصيص منابع بايد مشاركت كند. نظر ديگر اين است كه از نظام هاي سرمايه گذاري ها و مشاركت مردمي بايستي منابع تأمين شود.
* اصل اين فلسفه قابل پذيرش است كه پاسداري از سلامت جزو نيازهاي اساسي و داراي اولويت انساني است و بر اساس قوانين حقوق بشر زير پوشش برنامه هاي سلامتي قرار گرفتن، حق تمامي افراد است. از طرفي بحث محدوديت منابع و مرز استفاده از رايگانه ها مطرح است. دولت بايد از كسب درآمدهاي سرانه، اين منابع را تأمين كند. با استفاده از درآمدهاي نفتي، نمي توان سازوكار تأمين اجتماعي علمي را تضمين كرد. درآمدهاي دولت بايد بر مبناي اقتصاد مولد استوار باشد. اجازه دهيد در زمينه قشرهايي كه ازمنابع دولت در چارچوب اقتصاد سلامت تغذيه مي شوند و همچنين در مورد صندوق ها صحبت كنيم.
- در تمامي جهان، حتي در كشورهايي كه تأمين اجتماعي قوي دارند، سازوكار عملي شان بر مبناي نظام مالياتي است. البته مناسب است در اين زمينه صحبت كنيم كه مبناي فكري ما تأكيد بر كدام سيستم دارد.
از زمان بيسمارك به بعد، پس از چرچيل و تاچريسم، تأمين اجتماعي خيلي فرق كرده است. تأمين اجتماعي را بدون خدمات نمي توان تعريف كرد. در كشورهاي اسكانديناوي، سوئد و انگلستان وقتي نظام را بررسي مي كنيم، مي بينيم در زمينه سلامت منابعش را دولت پرداخت مي كند. اين منابع از طريق نظام مالياتي قوي تأمين مي شود. ما چون منابع مالياتي كافي نداريم، از درآمدهاي نفتي استفاده مي كنيم. مي توان به عنوان ابزار عدالت، سرانه هاي درمان را بر مبناي درآمد سرانه محاسبه و دريافت كرد. در كشور ما، دولت طبق قانون سازمان بهداشت جهاني، سلامت را حق همگان دانسته، قانون اساسي هم آن را به صورت حق عموم مردم مي داند و دولت را مكلف به اجراي آن كرده است. نگرشي كه شما داريد روي منابع است. اينكه اين منابع از كجا تأمين مي شود و ميزان مشاركت چگونه است؟ وقتي ميزان مشاركت آنقدر است، اسمش بيمه مي شود يا نه؟ اين تفكر بيمه صنعتي است نه تأمين اجتماعي.
* نتيجه گيري شما كاملاً اشتباه است. نگرش من اين نيست كه بيمه بايد كاملاً صنعتي باشد. بلكه در برنامه هاي ملي، بهداشت سلامت را از اولويت هاي مقدم مي شناسم. اما بحث در زمينه برنامه ريزي است. منابع هر دولتي طبيعتاً محدود است و اين منابع بايد به طور بهينه مديريت شود. بگذريم كه وجود بيمه تجاري هم براي افرادي كه توان پرداخت حق بيمه اي را در مقابل دريافت خدمات بهداشتي خاص و اضافي دارند، قابل پذيرش، بلكه ضروري است و هيچ مغايرتي با پوشش همگاني دولتي ندارد. اين دو را مي توان مكمل يكديگر ارزيابي كرد. بحث ظريف در اين است كه با توجه به حق عمومي بودن خدمات بهداشتي و با واقعيت محدوديت منابع، امكانات دولت براي ارائه خدمات بهداشتي در چه سطح كيفي مي تواند عرضه شود؟ موضوع سلامت، مقوله اي نيست كه بتوان براي آن قيمتي تعيين كرد، يا ميان انسان ها در اين ارتباط تفاوتي قائل شد. بحث در ارتباط با ايجاد تعادل بين درآمد و هزينه است. مي خواهيم در ارتباط با ساختار آن صحبت كنيم.
|
|
- بر اساس اصول ۱۲ ، ۱۳ و ۱۴ قانون اساسي، ايجاد رفاه، رفع فقر و برطرف كردن هر نوع محروميت در زمينه مسكن، كار، بهداشت و درمان و بيمه بايد از محل درآمدهاي عمومي تأمين شود. اصل ۲۹ قانون اساسي هم همين را مي گويد. مباني قانوني بدين قرار است كه اولاً با مشاركت مردم باشد، ثانياً به صورت بيمه باشد و سوم، دولت از طريق بودجه عمومي آن را به انجام مي رساند.
سازمان بيمه از چند صندوق تشكيل شده، يكي صندوق كاركنان دولت است. براي افراد سرانه درمان تعيين مي شود كه، ۷۰ درصد آن را دولت و ۳۰ درصد ديگر را كاركنان دولت پرداخت مي كنند. در مورد ساير اقشار هم به همين ترتيب است.
* اين درصدها براساس چه مبنايي است؟
- جواب سؤال اينكه درصدها بر كدام مبنا تعيين شده، اصلاً چرا اين رقم را انتخاب كرده اند، جزو بحث هاي جدي ما با سازمان مديريت است.
* نتيجه مي گيريم كه هيچ ارتباطي بين آن ارقام و نيازهاي هزينه اي سلامت جامعه ديده نمي شود؟
- اصلاً هيچ ارتباط منطقي عملي در تعيين سرانه و نحوه محاسبه پرداخت افراد در آن وجود ندارد. ضمناً سرانه روستايي را ۴۰ درصد سرانه شهري تعيين كرده اند كه ۲۰ درصد آن به سازمان بيمه داده مي شود. در صحبت هاي مطرح شده براي بودجه بندي در عمل جهت پوشش منابع مالي هيچ حجت علمي و اجتماعي وجود ندارد. ما بايد كميت و كيفيت را با هم مورد ارزشيابي قرار دهيم .
ما به جاي اينكه پرداخت هاي هزينه را در يك زمان بدهيم، در يك دوره زماني پرداخت كرديم. ايجاد دسترسي را تحت پوشش بسيار زياد مناطق، براي تحت خدمت درآوردن افراد قرار داديم. بر روي عموميت و در دسترس بودن خوب كار كرديم. جاهايي كه نتوانستيم كار كنيم، به منابع مالي مان برمي گشت. ما واقعاً تعرفه واقعي را تعريف نكرديم. سرانه واقعي را تعريف نكرديم. شروع كرديم به اصلاحات در نظام سلامت، ولي هنوز اول كاريم. عمر سازمان ۸ سال بيشتر نيست. هيچ خدمتي براي روستائيان وجود نداشته، حال جريان روبه رشد پيدا كرده است. مسائل زيادي در اين زمينه وجود دارد. سازمان بين المللي دارويي صنعتي جهان در سال ۲۰۰۲ اطلاعيه داده كه ما نمي توانيم هزينه هاي كمرشكن دارو را بپردازيم. يكي از شاخص هاي بزرگ سازمان بهداشت جهاني همين بحث شاخص عدالت است.
* مي خواهيم در زمينه بهينه سازي صحبت كنيم. هدف، مقايسه با كشورهاي پيشرفته نيست. چارچوب را بايد شناخت و اولويت ها را مشخص كرد. اينكه آيا به روستائيان و طبقات كم درآمد بايد اولويت داد؟ چگونه مي توان عدم تعادل ها را كاهش داد؟ خود بهداشت سلامت جزو اولويت هاي شماره يك است. به هرحال چگونه مي توان به طرف اولويت حركت كرد؟
- البته اين جاي بحث دارد كه آيا روستائيان بطور مطلق جزو قشر كم درآمد هستند؟ بسياري از باغداران، كشاورزان و دامداران بزرگ كشور را روستائيان تشكيل مي دهند. همه كشاورزان را نمي توان به دليل آنكه در شهر نيستند، در گروه طبقه كم درآمد و فقير قرار داد. بحث اقتصادي و محروميت هايي كه به اين ها وارد شده را بايد مجزا مطرح كرد.
الان در ۹۰ درصد روستاهاجاده روستايي وجود داشته و براي ۹۳ درصد دسترسي به آب آشاميدني و خدمات بهداشتي امكان پذير است. يكسري از اين شاخص ها معياري براي سلامت هم هستند. بايد بررسي كرد كه فقر به چه شاخص هايي بستگي دارد. بيمه ابزاري است در دست دولت براي ورود به بازار. من بطور مطلق روستائيان را از نظر اقتصادي در حد پائين نمي بينم. بايد ديد مأموريت چيست و رسالت ما در آن به انجام رسانيدن كدام مسئوليت خواهد بود؟
بحث فرهنگ سازي با موضوع محدوديت منابع مالي دولت دو مقوله متفاوت است. فردي ممكن است قدرت پرداخت هزينه كنترل سلامتي خود را داشته باشد ولي اهميت آنرا نشناسد. موضوع قابل تأكيد اين است كه، برنامه داراي اولويت در بهداشت سلامت، آموزش افراد جامعه در پيشگيري بيماري است كه، هم مي تواند سلامت را متناسب تر
تضمين كند و هم از ميزان
هزينه ها بكاهد
* يك حلقه مفقوده مربوط به اقتصاد سلامت وجود دارد. در بحث هاي بيمه هاي اجتماعي پيشگيري جزو بيمه اجتماعي نيست، بلكه در گروه وظايف دولت است كه بايستي انجام شود
* داروهاي بيماران خاص، تجهيزات پزشكي، جراحي هاي قلب و تقريباً خدماتي كه بطور جامع در كشور داده مي شود، از تعهدات سازمان خدمات بيمه است
* نكته اساسي در اين است كه به گروههاي كم درآمد بايد اولويت داد. متأسفانه يكي از مشكلات از گذشته مربوط به سازمان مديريت و برنامه ريزي بوده. تا به حال براي طبقه بندي گروههاي كم درآمد تقسيم بندي قابل اجراء تعريف نشده و چگونگي دستيابي به آنها به نتيجه نرسيده است. بايد گروههاي درآمدي در هر مرحله اقتصادي طبقه بندي شده و قابل تشخيص باشند تا بتوان در مراحل اجرايي براي آن برنامه ريزي كرد. روستائيان بخصوص در ارتباط با اقتصاد روستايي و در شرايط توسعه اجتماعي و اقتصادي كنوني در گروه داراي اولويت حمايتي هستند.
موضوع ديگر اهميت پيشگيري و بهداشت حيات است. اين مقوله را چگونه مي بينيد. درباره كيفيت خدمات پزشكي نظرتان چيست؟
- يك حلقه مفقوده مربوط به اقتصاد سلامت وجود دارد. در بحث هاي بيمه هاي اجتماعي پيشگيري جزو بيمه اجتماعي نيست، بلكه در گروه وظايف دولت است كه بايستي انجام شود. واكسيناسيون در هيچ كجاي دنيا جزو خدمات بيمه اي نيست. اكثر داروها جزو تعهدات دولت است. ۵۹۰۰ از ۶۰۰۰ داروخانه با سازمان قرارداد دارند. داروهاي بيماران خاص، تجهيزات پزشكي، جراحي هاي قلب و تقريباً خدماتي كه بطور جامع در كشور داده مي شود، از تعهدات سازمان خدمات بيمه است. در مورد تعهدات سازمان در امر كيفي در تهران، از ميدان حر به بالا موفق نيستيم. اما در اطراف تهران، نازي آباد، خزانه، اسلامشهر، افسريه، در استانهاي محروم، سيستان و بلوچستان، ايلام، بوشهر و هرمزگان حرف اول را سازمان مي زند.
اكثريت بيمارستانها، طرف قرارداد بيمه بوده، بقيه هم در خط پيوستن در برنامه هستند. در ارتباط با بهبود كيفيت از نظر منابع مالي ما براي انجام اصلاحات مشكل داريم. همچنين در فرهنگ سازي بيمه و مشاركت مردم نارسايي وجود دارد. افزايش كمرشكن در ميزان مصرف دارو ديده مي شود. محدوديت و درست پرداخت نكردن از ديگر مشكلات است. در مجموع وضع بيمه از نظر كميت خوب بوده، اميدوارم با از پيش بردن چالش هاي رو به رويش به كيفيت مطلوب برسد.
* صحبت من اين است كه حتي طبقه ثروتمند جامعه هم فرهنگ مراجعه به مؤسسات پزشكي بطور دوره اي و منظم براي كنترل سلامتي خود را ندارند. بحث فرهنگ سازي با موضوع محدوديت منابع مالي دولت دو مقوله متفاوت است. فردي ممكن است قدرت پرداخت هزينه كنترل سلامتي خود را داشته باشد ولي اهميت آنرا نشناسد. موضوع قابل تأكيد اين است كه، برنامه داراي اولويت در بهداشت سلامت، آموزش افراد جامعه در پيشگيري بيماري است كه، هم مي تواند سلامت را متناسب تر تضمين كند و هم از ميزان هزينه ها بكاهد.
- سلامت به چند عامل بستگي دارد، يكي سطح سواد جامعه، ديگر وضعيت جغرافيايي است. هر چقدر آگاهي، اطلاع رساني در جامعه بيشتر باشد، ديدگاه مردم روشن تر خواهد شد.
در سه سال اخير بخصوص نقد و بررسي كارشناسانه در مقوله بيمه انجام گرفته و توسط مطبوعات اشاعه داده شده كه بر روي جامعه و مسئولان تأثير گذاشته است. به هرحال در بستر فرهنگ سازي قدم هايي برداشته شده كه كافي نيست. آموزش بايد از مدارس شروع شود. وقتي پزشك فارغ التحصيل با اقتصاد بيمه بيگانه باشد، از هزينه هاي دارويي، سي-تي-اسكن، MRI بي خبر بوده و نداند چه بار مالي بر دوش مردم مي گذارد، اثرات منفي بر جاي خواهد گذاشت. در يك بررسي آماري ديده شده كه سه ميليون نفر از مردم كشور در صورت بستري شدن تمام زندگي شان منهدم مي شود. اگر از زمان مدرسه آموزش داده شود، بسياري از خطرات آسيب پذيري كاسته خواهد شد.
* مقررات نسخه نويسي هم داراي مشكل است. تعداد اقلام هر نسخه ظاهراً محدوديت ندارد. در كشورهاي با نظام درماني پيشرفته تر در هر نسخه تعداد محدودي دارو تجويز مي شود. اين روش از اسراف دريافت و مصرف دارو جلوگيري خواهد كرد و هزينه ها را كاهش مي دهد.
- بطور جدي ما براي اين مسأله برنامه ريزي كرديم. از سال ۱۹۷۵ سازمان بهداشت جهاني تمام كشورها را موظف كرد كه بيايند سياست ملي دارويي كشورشان را ثبت كنند. سال ۱۹۸۵ در نايروبي، ضرورت آموزش تجويز منطقي دارو را اعلام كردند. ما از سه سال و نيم پيش كميته هاي بررسي نسخه را گذاشتيم. با كمك آموزش ميانگين دارويي ما از ۵ قلم در سال ۷۹ به سه قلم در شرايط موجود رسيده است.
در آمريكا هزينه مصرف دارو ۵/۱۷ درصد بودجه هايشان را مي طلبد. در كشور ما اين رقم ۲۵ تا ۳۰ درصد بوده است. براساس طراحي فرمولهايي اين رقم امسال به ۲۲ درصد تعديل شده است.
* يك سوم جمعيت كشور در روستاها زندگي مي كنند. كميت و كيفيت خدمات درماني در مقايسه با شهرها، نارساست. از طرفي تعداد زيادي از فارغ التحصيلان پزشك هر ساله به بازار كار وارد مي شوند كه امكان استخدام آنها در شهرها محدود بوده و مشكل است. آيا برنامه ريزي براي اين پزشكان كه سهمي از آن هم به خارج از كشور فرستاده مي شوند، براي استفاده از مناطق روستايي در راستاي كمبود خدمات درماني، امكان پذير نيست؟
- بحث اصلاحات در نظام درماني و استفاده از پزشكان خانواده در ارتباط با مناطق و نحوه ارائه خدمات بطور جدي مورد بررسي قرار گرفته و با اين هدف كه اين طرح از سال ۸۳ در سه استان به طور آزمايشي انجام شود.
* اكنون پوشش بيمه اي كشور تحت حمايت دولت است. در عين حال گروه هائي در اجتماع هستند كه قادرند هر هزينه اي را براي بهداشت سلامتشان تقبل كنند. آيا در كنار بيمه حمايتي ، فكري در ارتباط با بيمه تجاري براي پاسخگويي به تقاضاهاي اين گروه شده است، كه در اين صورت سهمي از بار مالي دولت هم سبك خواهد شد؟
- دو خط را ما تنظيم كرديم: بيمه هاي خصوصي و دولتي. بيمه هاي خصوصي را بيمه هاي تجاري و بازرگاني پيگيري مي كنند. شكل تجاري كه اخيراً به تصويب شوراي عالي بيمه رسيده، در حال شكل گرفتن است. در بيمه هاي درماني هم، بحث بيمه پايه و تكميلي تعريف شده است. بيمه تكميلي را اجازه دادند كه بخش خصوصي واردش شود. بيمه تكميلي عبارت از خدماتي است كه در بيمه پايه وجود ندارد. در شرايط فعلي بجاي بيمه تكميلي بيمه مازاد وجود دارد و آن عبارت از همين خدمات توسط مراكز خصوصي به قيمت گران تر است. زايمان در بخش دولتي ۷۰ هزار تومان در بخش خصوصي ۸۰۰ هزار تومان است. به اين بيمه تكميلي نمي گويند بلكه، بيمه مازاد است.
پيوند كبد، مغز استخوان، جراحي هاي زيبايي، تعويض مفاصل، درمان نازايي، گذاشتن ليزر، جز بيمه هاي تكميلي حساب مي شود. تعريف بيمه تكميلي به هيأت دولت داده شده كه اميدواريم زودتر به تصويب برسد.