Hamshahri Newspaper

* برگ اول:
دانه هاي سپيد و رقصان برف كه از آسمان فرود مي آمدند، خبر از اتفاقي زميني مي دادند... مرغ سپيد بالي كه قرار بود تعدادي از شاعران و مدعوين دومين جشنواره شعر بسيج را تا يزد همراهي كند، اجازه پرواز نيافت. سرماي هوا و مشكلات عديده كمتر اين فرصت را فراهم مي كرد كه چاره اي انديشيده شود، اما نگاه ها خبر از ماندن نمي داد، تلاقي اين نگاه ها با يكديگر، از رفتن حرف مي زد، هر چند در كلام برخي اين موضوع شنيده نمي شد.
فضاي فرودگاه تهران مثل هميشه نبود، لغو همه پروازها، يكي پس از ديگري باعث شده بود تا اين فضاي متفاوت پديد آيد. تا آخرين لحظات هم اميدوار بوديم كه پرواز يزد به قوت خود باقي بماند اما نهايتاً اعلام شد كه...
* برگ دوم:
صداي مطنطن قطار در فضاي دشت مي پيچيد. ساعت هشت و سي دقيقه عصر بود كه لوكوموتيوها به حركت درآمدند. چند تايي از اتاقك هاي اين قطار در اختيار شاعران و مدعوين دومين جشنواره شعر بسيج بود. قطار، آهسته و پيوسته مي رفت تا اهل قلم را به جشنواره برساند، نور بخش، عباس براتي پور، مصطفي علي پور، بابك نيك طلب، خليل عمراني (دبير جشنواره) و... از جمله كساني بودند كه براي حضور در جشنواره شعر بسيج به يزد مي رفتند.
سيمين دخت وحيدي، شاعر معاصر هم با شعرهاي تازه اي همراه مدعوين بود. يكي از چهره هاي شاخص زن در شعر جنگ. پاره اي از سروده هايش را يادآوري مي كنم. آهسته مي گريد... حرف هايي مي زند از جنس ياد. حرف هايي كه اگر در ذهن من نيز مي ماند، مجالي ديگر براي طرح مي خواست، اما يقين دارم كه با حال و هواي بچه هاي جنگ نسبت داشت...
* برگ سوم:
چشم كه باز مي كنيم، نسيم مهربان و نه چندان گرم صبحگاهي به ميهمانان خيرمقدم مي گويند. اينجا «يزد» است، شهري در تصرف كوير. اما دلهاي مردم آن در طراوت و سرسبزي، گوي سبقت را از جنگل ربوده است. پيش از هر چيز و هر كس، تابلوها و نمادهاي مربوط به دومين جشنواره شعر بسيج چشم از راه آمدگان را خيره مي كند: «مقدم بسيجيان اهل قلم را به دارالعباده يزد گرامي مي داريم...»
هشت ساعت و اندي در راه بوديم، اما طي اين طريق، خيلي هم دشوار نبود، اين را همه همسفران گفتند. بعد از استقرار در خانه معلم يزد، كم كم خورشيد خودش را نشان داد.
مسجد روضه محمديه يزد، ميهمانان جشنواره را در خود جاي داده است. پيشتر گفته شده بود كه اولين شعر جشنواره در كنار تربت شهيد محراب، آيت الله صدوقي خوانده مي شود و همين اتفاق هم افتاد. بعد از سخنان امام جمعه يزد و فرمانده ناحيه بسيج اين شهر، عباس براتي پور شعري با موضوع ميلاد امام رضا(ع) خواند و جشنواره رسماً كار خود را آغاز كرد.
آن طور كه ازپيشكسوتان اين حرفه ،يعني «روزنامه نگاري»، ياد گرفته ايم(من واقعاً نمي دانم كه تا چه اندازه در اين زمينه تلاش كرده ام و يا اصولاً تلاشي در كار بوده است يا خير!) معمولاً خبرنگار بايد از همان لحظات آغازين در پي ثبت لحظه ها باشد، كار به صورت جدي شروع شده، ميهمانان يكي پس از ديگري به محل اسكان مي رسند، بچه هاي بوشهر، شاعران اصفهان و خراسان و كرمانشاه كه غالباً جوان هم هستند و در كوله بارشان «شعر».
داغ هموطنان جان باخته در بم
در جشنواره حس مي شد...
اينجا هم در مجاورت زخم است و سنگيني داغ از دست رفتگان در زلزله بم كاملاً حس مي شود، به ويژه لحظاتي كه از تريبون افتتاحيه جشنواره اعلام مي شود كه تني چند از شاعران جوان و تازه نفس بم كه دو سال گذشته، ميهمان همين جشنواره بوده اند، امسال ديگر در جمع ما نيستند و در حادثه بم جان باخته اند. فاتحه، هديه اي مي شود از سوي جمعي دردمند به چند سخن سراي جوان كه خود را با پرواز هم قافيه كرده اند.
* برگ چهارم:
از ويژگي هاي دومين جشنواره شعر بسيج، تشكيل نشست هاي تخصصي است، در اين نشست ها، شاعران و نويسندگان مدعو آثار جوانان و نوجوانان شركت كننده را مي شنوند و به نقد و بررسي آنها مي پردازند. كار جدي دبير جشنواره از همين اول صبح شروع شده است. از عمراني مي خواهم كه مطالب تازه اي درباره اين جشنواره سه روزه بگويد، با لبخندي پاسخم را صريح مي دهد: «همه چيز را قبلاً به خبرگزاري «مهر» گفته ام...» و ادامه مي دهد: آثار برگزيده را كتاب مي كنيم، ضمناً قصد داريم در سال هاي آينده با توجه به ظرفيت موضوع و قابليت هايي كه در شاخه ادبيات مقاومت و پايداري سراغ داريم، از شعر شاعران پايداري كشورهاي همسايه نيز در اين جشنواره بهره ببريم، يعني تني چند از چهره هاي شناخته شده و فعال ادبيات پايداري را به جشنواره شعر بسيج بياوريم و...
قرار بود عبدالرحيم سعيدي راد(شاعر) و مصطفي رحماندوست(شاعر كودكان) هم به جشنواره بيايند كه به دليل مشغله زياد نيامده اند. با خودم فكر مي كنم كه «شعر» براي اين چند نفر كه آمده اند، علاوه بر مشغله، دغدغه هم هست.
اولين روز و اولين شعرخواني شركت كنندگان در دومين جشنواره بسيج است، فاطمه رستمي از آذربايجان غربي «اشتياق اطلسي ها» را مي خواند، فاطمه دانايي از قم، «كاش باز مي آيد» را قرائت مي كند، سيد محمدحسين ابوترابي نيز شعر تازه خود «سال شصت، خرمشهر» را...
شعرخواني ادامه پيدا مي كند و چهره هاي تازه اي در شعر جوان اين مرز و بوم، خود مي نمايانند كه ذاتاً خلاق و اميد بخش هستند. برخي از آنها، نوجوان و كم سن و سال هستند اما به راحتي توانسته اند بسيج و بسيجي را در شعر خود تصوير كنند، آنها جنگ را هم نديده اند و...
«حسين قناديان» رئيس و برنامه ريز جشنواره هاي فرهنگي- ورزشي بسيج مي گويد: يكي از اهداف ما در اين جشنواره، انتقال مفاهيم بكر و معنوي نهفته در ذات بسيج و دفاع مقدس به جوانان و نوجواناني است كه امروزه آنها را نسل چهارم انقلاب مي خوانند.
قناديان يادآور مي شود: جشنواره ادبيات داستاني بسيج را نيز يك ماه پيش در شهر كرمان برگزار كرديم و در اين جشنواره هم آثار قابل توجهي در قالب داستان از سوي جوانان و نوجوانان ارائه شد كه در نوع خود قوي و اثرگذار بودند.
قرار بر اين است كه در روز دوم جشنواره، يعني فردا، همين جمع، آثاري را كه در ارتباط با حادثه بم سروده اند، بخوانند.
* برگ پنجم:
خبرهاي مربوط به جشنواره در رسانه هاي محلي استان انعكاس مي يابد. امروز دومين روزي است كه بسيج در آيينه شعر نقش مي بندد. مهمترين موضوعاتي كه در نشست هاي تخصصي شعر مطرح مي شود، عمق گرايي در شعر است. آثار يكي پس از ديگري خوانده مي شود و درباره آن اظهار نظر كارشناسي صورت مي گيرد. عده ديگري از شاعران جوان كه مشخصاً براي حادثه بم شعر گفته اند، به سالن اجتماعات رفته اند.
در كنار برگزاري جشنواره، نمايشگاهي از كتاب هاي شعر و داستان برپا شده است. در ميان اين كتاب ها، آثاري نيز از شاعران مدعو ديده مي شود، به نظر مي آيد كه براي تهيه اين كتاب ها از قبل با شاعران و ناشران هماهنگي هايي صورت گرفته است.
* برگ ششم:
حالا دو روز از جشنواره گذشته است و در روز پاياني قرار داريم كه «علي رضا قزوه» شاعر از نخلستان تا خيابان و «حميد سبزواري» هم به جمع حاضر اضافه شوند. سبزواري تازه ترين سروده خود را در سالن مي خواند و با جوانان و نوجوانان شاعر و اديب، صحبت مي كند. او شاعر را صاحب رسالت مي داند و از حاضران مي خواهد كه از شعر تلقي ابزاري نداشته باشند، بلكه آن را وسيله اي براي كشف و شهود بدانند.
مراسم اختتاميه جشنواره آغاز شده است. به هر حال، هر آغازي را پاياني است. آنچه در پي مي آيد، نام صاحبان آثار برتر دومين جشنواره شعر بسيج بر اساس رأي نهايي هيأت داوران است:
در بخش دفاع مقدس در كنگره شعر بسيج و در موضوع دفاع مقدس و در گروه سني ۱۴ تا ۱۸ سال مرتضي اردستاني با شعر «عطش» از تهران و نسترن كريمي با شعر «بسيج» از مازندران و سميه نادري با شعر «يار بابا» از مركزي رتبه اول تا سوم را كسب كردند.
در بخش آزاد، در گروه سني ۱۹ تا ۲۵ سال خانم طيبه نيكو با شعر بهانه اي حتي از فارس، آرش فرزام صفت با شعر «ترديد» از گيلان خانم مريم حسنلو با شعر «فرشته بود» از تهران حائز مقام اول تا سوم شوند كه بر همين اساس در بخش آزاد و در گروه سني ۲۵ سال به بالا آقاي صالح سجادي با شعر «انجمادها» از تهران، سيد مهدي فضايي با شعر «مثل آهو» از گيلان و ندا جلالي با شعر «بهانه» از استان گلستان مقام اول تا سوم را كسب كردند.
در همين بخش و در گروه سني ۱۴ تا ۱۸ سال بهرام كرم الهي با شعر «سپيده» از استان لرستان، فاطمه دانايي با شعر «كاش باز مي آمد» از قم و فاطمه رستمي با شعر «اشتياق اطلسي ها» از آذربايجان غربي مقام هاي اول تا سوم را كسب كردند.
اما در موضوع هشت ركعت عشق در گروه سني ۱۹ تا ۲۰ سال شهاب شهابي با شعر «شهيد گمشده» از اصفهان رتبه اول، سيروس عبدي با شعر «سينه پاييزي» از ايلام رتبه دوم و نغمه مستشار نظامي با شعر «پيشواز» از كرج رتبه سوم را به دست آوردند و در همين موضوع و گروه سني ۲۵ سال به بالا مهدي فرجي با شعر «ندبه» از تهران، سيد محمدحسين ابوترابي با شعر «سال شصت خرمشهر» از قزوين و عبدالحميد رحمانيان با شعر «در دشتها فكه» از فارس حائز رتبه اول تا سوم شدند.
در موضوع انفجار و در گروه هاي سني ۱۴ تا ۲۵ سال رضا غلامحسين نژاد با شعر «افسوس» از اصفهان مقام اول را كسب كرد.
در همين موضوع و در گروه سني ۲۶ سال به بالا بابك اسلامي با شعر «انعكاس مولا در آينه» از آذربايجان شرقي حائز رتبه اول، كورش آقا جري با شعر «دستهاي سبز» از خوزستان رتبه دوم و سيد فضل الله طباطبايي با شعر «روح آسماني» از استان يزد رتبه سوم را به دست آوردند.
در حاشيه دومين جشنواره شعر بسيج:
* ارسال خبر جشنواره و اتفاقات مربوط به آن توسط معدود خبرنگاران استاني و كشوري، دشوار بود، اگرچه اتاقي به اين كار اختصاص يافته بود. ستاد خبري اين جشنواره ظاهراً با عنوان خانه خورشيد فعال بود و فقط چند نفر در آنجا مطالبي را تايپ مي كردند.
* شركت كنندگان در دومين جشنواره شعر بسيج از نشست هاي تخصصي تقريباً راضي بودند و از دوسالانه بودن اين جشنواره، گلايه مند.
شعرهاي شاعر طلبه «زكريا اخلاقي» از ميبد يزد مورد استقبال جمع قرار گرفت.
* امام جمعه يزد گفت به خاطر فاجعه بم، امسال بايد نام «جشنواره» را از اين حركت فرهنگي حذف كنيم و آن را «كنگره» بناميم.
* علي رضا قزوه(شاعر) رسماً در جمع شاعران، كانديداتوري خود را براي هفتمين دوره مجلس شوراي اسلامي اعلام كرد.
* حضور نيروهاي بسيجي استان يزد و فعاليت آنان در برگزاري هر چه بهتر جشنواره قابل توجه بود.
منبع: خبرگزاري مهر