مطلب عجيبي بود. شكوايه اي از قرباني يك تشخيص اشتباه. نامه اي كه به دست ما رسيد هنوز خيس بود،نمي دانيم باران مي باريد يا به خاطر بود...
عليرضا آشوري
محرك نوشتن اين مطلب، نامه تكان دهنده خانم دبيري به نام «بهناز.ك» بود كه چندي پيش، دفتر ايرانشهر آن را دريافت كرد. نامه اي پر از درد كه همه را متاثر ساخت. بيماري اين خانم دبير محترم به دليل تشخيص ناصحيح و كاملا سرسري يك پزشك بسيار معروف «دكتر.د»، كوليت تشخيص داده شده بود و تماس هاي مكرر ايشان مبني بر اينكه «ناراحتي من با مصرف اين داروها كاهش پيدا نكرده»، به گوش پزشك نرفته است. تا اينكه روز سيزدهم فروردين به دليل يك وضعيت اورژانسي، همان پزشك معالج در بيمارستان، بيماري ايشان را سرطان پيشرفته رحم و تخمدان تشخيص داده و ضمن آرزوي موفقيت! ايشان را به امان خدا رها كرده است. همه اين مشكلات به تشخيص ناصحيح برمي گردد.
بسيار پيش مي آيد كه پزشكان معروف و حاذق، حالا يا به دليل اعتماد به تجربه خود، يا به دليل مسايل مالي، فوق العاده سرسري و بي دقت بيماران را ويزيت مي كنند. طبيعتا بي دقتي در معاينه، مي تواند باعث تشخيص غلط شود و تشخيص غلط، درمان غلط را به دنبال دارد و تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.
خوب به خاطر دارم كه حدود ۱۰سال قبل، بي دقتي يك پزشك داخلي در تجويز يك آنتي بيوتيك كه براي كليه سمي است، هر دو كليه مادربزرگ نگارنده را كه ناراحتي كليه داشت، از كار انداخت و او حدود يك ماه بعد درگذشت.
به راستي چه كسي بايد پاسخگو باشد؟ گاهي تشخيص غلط به دليل كيفيت خاص بيماري، اتفاق مي افتد. مثلا گاهي اكتينومايكوز با آبسه هاي دنداني اشتباه مي شود كه چندان دور از ذهن نمي نمايد. اما اگر بعد از مدتي بيمار به درمان پاسخ ندهد، طبيعتا پزشك مي بايست نسبت به صحت تشخيص خود ترديد كند و با انجام آزمايش هاي كلينيكي و لابراتواري، صحت يا عدم صحت تشخيص قبلي خود را معين سازد. مشكل اينجا است كه متاسفانه بسياري از پزشكان اشتباهات خود را نمي پذيرند. البته يك نكته بسيار مهم را هم نبايد از نظر دور داشت و آن اينكه بسياري از درمانها در مدت زماني طولاني جواب مي دهند. مثلا افسردگي بعد از حدود يك ماه و نيم به درمان پاسخ مي دهد ولي بسياري از بيماران به غلط فكر مي كنند كه درمان بي نتيجه بوده است كه در اين موارد بيمار بايد شكيبايي لازم را به خرج دهد و البته اطلاع رساني صحيح پزشك به بيمار هم، از اهميت بسزايي برخوردار است.
|
|
در عين حال برخي از تصميمات بيماران هم كه جاي هيچ حرف و بحثي را باقي نمي گذارد. يكي از دوستان نقل مي كرد بيماري به دليل سردرد و سرگيجه به يكي از بيمارستان هاي مركز شهر مراجعه كرده و بيماري او را تخريب پيشرونده بافت كليه تشخيص داده بودند. «دكتر.م» فوق تخصص بيماري هاي كليه و رئيس بخش كليه آن بيمارستان، به بيمار تاكيد مي كند كه شما بايد بستري شده و تحت دياليز قرار بگيريد وگرنه به زودي هر دو كليه خود را از دست مي دهيد. تمام معاينات و آزمايشات، تشخيص پزشك را تاييد مي كرد اما بيمار خودسرانه از بستري شدن امتناع و بيمارستان را ترك كرد! در چنين مواردي قطعا پزشك مسوول نيست. اما اگر تشخيص، واقعا اشتباه باشد چطور؟
در اين مورد مهمترين نكته پذيرفتن اشتباه از سوي پزشك و تلاش براي تصحيح درمان است وگرنه وضعيت بيمار به مراتب وخيم تر مي شود. وقتي پزشكي، درمان يك بيمار را برعهده مي گيرد، نسبت به كليه مراحل درماني و اتفاقات آتي، مسوول است و اگر كمترين شكي در مورد تشخيص و يا طرح درمان خود دارد مي بايست همان ابتدا، بيمار را در جريان اين مسأله قرار دهد. با نهايت تاسف بايد گفت جمعي از همكاران محترم، بنابر ملاحظات اقتصادي از اظهار چنين مطلبي خودداري مي كنند تا بدين ترتيب اعتماد بيمار از بين نرود و در نهايت، بيمارخود را از دست ندهند، غافل از اينكه يك درمان اشتباه به دليل تشخيص غلط يا غيرقطعي، لطمات اقتصادي به مراتب بيشتري را به دنبال خود دارد و در آن صورت، طيف بيشتري از بيماران از پزشك سلب اعتماد مي كنند. اين مشكل به طور همه گير باعث مي شود تا مردم به طور كلي به همسايه، خويشاوندان و فاميل خود به اضافه برنامه هاي پرسش و پاسخ راديويي و تلويزيوني پناه ببرند. جالب اينكه برخي از همين پزشكان مذكور، مثل پزشك معالج خانم «بهناز.ك» از چهره هاي مشهور تلويزيون هم هستند!
عمده پزشكان، نسبت به بيماران خود و سرنوشت آنها احساس مسووليت مي كنند. بسياري از پزشكان بدون آنكه وظيفه اي در قبال برخي اتفاقات جانبي داشته باشند، بيماران خود را با وسواس و دلسوزي و تا لحظه آخر همراهي مي كنند و حتي بعضا كارهايي فراتر از عرف وظايف خود انجام مي دهند كه قابل تحسين و تقدير است. اما متاسفانه نمي توان اين مسأله دردناك را انكار كرد كه دركنار پزشكاني كه ذكرشان رفت، هستند پزشكاني كه با بي اعتنايي و بي دقتي، معاينه مي كنند، اشتباه تشخيص مي دهند، اشتباه درمان مي كنند، به عجز و ناله هاي مريض وقعي نمي نهند و به رغم دريافت مبالغ هنگفت، بابت اين درمان هاي اشتباه كه زندگي بيمار را به خطر انداخته، حاضر نيستند مسووليت اشتباهات متعدد خود را نيز بپذيرند.
و باز هم متاسفانه بايد گفت اين عده قليل هستند كه مي توانند كليت نظام پزشكي كشور و زحمات دلسوزانه بقيه پزشكان را به سادگي زير سوال ببرند.