روشن است كه منازعه اعراب و اسرائيل در تاريخ ۵۰ ساله خود متأسفانه شاهد اوج گيري فزاينده قدرت اسرائيل و عقب گرد روزافزون اعراب بوده است. اما يك پديده منحصربه فرد به گونه اي استثنايي كاركردي ديگر داشته است. گروهي به نام «حزب الله» در لبنان برآن شد كه اثبات كند دشمن ما هرچقدر نيرومند و مقتدر و مسلح به آخرين دستاوردهاي تكنولوژيك باشد و از سوي بزرگترين قدرت جهاني حمايت گردد باز هم داراي نقاط ضعفي است كه اولا بايد آنها را كشف كرد و سپس براي به زانو درآوردن آن يك برنامه ريزي دقيق علمي داشت كه نقاط قوت خود و آسيب پذيري هاي دشمن به دقت در آن لحاظ شده باشد.و اين گونه حزب الله پرچم مقاومت در جنوب لبنان را در دست گرفت. البته باور ادعاي اين گروه در ابتداي كار براي همه دشوار بود و هرگز تصور نمي شد كه اين گروه كه عمليات خود عليه اسرائيل را از سال ۱۹۹۱ - پس از پايان درگيري هاي داخلي لبنان - به طور جدي وارد مرحله اي جديد ساخت بتواند در طول فقط يك دهه اسرائيل را مجبور به پذيرش اولين شكست تاريخي و خروج از جنوب لبنان نمايد. البته عقب نشيني بدون قيد و شرط. آنچه كه در بررسي عملكرد حزب الله لبنان بيش از هر چيز ديگر رخ مي نمايد ويژگي هاي منحصربه فرد رهبر آن سيدحسن نصرالله است.
نصرالله هدف اصلي گروه خود را مبارزه براي بيرون راندن اشغالگران از كشورش قرارداد و از پرداختن به مسائلي كه به تحقق اين هدف كمك نمي كرد اجتناب ورزيد. بدين ترتيب «مقاومت» عليه اشغالگران را به يك موضوع ملي تبديل كرد كه فراتر از اختلافات سياسي و طائفه اي در لبنان قرار گرفت و محور وحدت ملي در آن كشور شد.سيدحسن نصرالله با پذيرش ورود در مبارزات انتخاباتي توانست يك فراكسيون قابل توجه براي حزب خود تأسيس كند كه نقش عمده اي در پشتيباني سياسي از مقاومت ايفا نمود. با اين حال از ورود در كابينه و آلوده شدن به بازي هاي سياسي داخلي خودداري كرد تا مبادا تقدس مبارزه براي آزادسازي كشور آسيب پذيرد.يكي از ويژگي هاي حزب الله و رهبر آن كسب مصداقيت است. در تاريخ جنگهاي اعراب و اسرائيل همواره اعراب از پيروزي هاي شگرف خبر مي دادند. حال آن كه شكست هاي سنگيني را متحمل شده بودند. رفته رفته اعراب مصداقيت خود را از دست دادند و اعتبارشان در ميان افكار عمومي و رسانه هاي ارتباط جمعي خدشه دار شد.
ولي حزب الله با پرهيز از ادعاهاي غيرواقعي و بيان اخبار دقيق از صحنه درگيري، منشي نو در پيش گرفت. در اين راه با نوآوري در اطلاع رساني ادعاهاي خود را به طور مستند بيان مي كرد. مثلا ارائه فيلم از صحنه درگيري. لذا رفته رفته وسايل ارتباط جمعي و افكار عمومي منطقه و جهان به اين باور رسيدند كه اخبار منتشره از سوي حزب الله عين واقعيت است و حال آن كه ادعاهاي اسرائيل جاي شك و ترديد دارد. به عنوان نمونه وقتي حزب الله ادعا كرد يك سرهنگ ارتش احتياط اسرائيل را به اسارت درآورده است،سخنگوي باراك نخست وزير وقت اسرائيل اعلام داشت كه ما از ربوده شدن اين فرد اطلاعي نداريم، ليكن رهبر حزب الله لبنان ادعاي بيهوده اي را مطرح نمي كند. حتما موضوع مهمي اتفاق افتاده است.
يكي ديگر از ويژگي هاي سيدحسن نصرالله، توجه ويژه  وي به سرنوشت همه نيروهاي مبارز است او برخلاف رويه كشورهاي عربي، به سرنوشت اسراي خود و ديگر اسيران فلسطيني و عربي اهتمام داشته در اين راه هرگونه خطرپذيري را روامي داند.
پس از آزادي جنوب لبنان وقتي كوفي عنان دبيركل سازمان ملل متحد به دفتر كار سيدحسن نصرالله طرف پيروز در ميدان رفت و خواسته هاي خود را با وي درميان گذاشت، رهبر حزب الله لبنان از او خواست تا براي آزادي اسراي لبنان در بند رژيم صهيونيستي تلاش كند. متأسفانه كوفي عنان نتوانست هيچ اقدامي در اين زمينه به عمل آورد. نصرالله پس از آن چندين بار به اسرائيل هشدار داد كه بايد اسراي لبناني را آزاد كند و در غير اين صورت حزب الله براي آزادي آنان اقدام كرده و سربازان اسرائيلي را به اسارت خواهد گرفت و طبق معمول به وعده خود وفا كرد و توانست سه سرباز اسرائيلي را به اسارت درآورد گرچه اين افراد در حين اسارت كشته شدند. پس از آن در يك عمليات اطلاعاتي حزب الله موفق شد يك افسر امنيتي اسرائيل را به اسارت درآورد و از آن پس مذاكره براي آزادي اسرا در چارچوبي جديد آغاز شد. حزب الله با دست پر وارد يك مذاكره انسان دوستانه شد و براي دومين بار اثبات كرد كه اسرائيل فقط تسليم قدرت طرف خود مي شود و تنها راه وادار نمودن آن به تسليم بر خودداري از ابزار قدرت است. بايد نقاط ضعف دشمن را شناخت و از آن بهره جست.