« من يكي از چهار سرباز فيلم سربازان جمعه هستم. نقش من هم به اندازه سه سرباز ديگر فيلم است اما زودتر از آنها به مرخصي آمده ام. مادر يكي از سربازها كه مي ميرد، من در مراسم كفن و دفن به او كمك مي كنم.» اينها توصيفاتي هستند كه پژمان بازغي از فيلم كيميايي ارايه مي كند. او ستاره بالقوه جشنواره امسال است با ديدن فيلم هاي او مي توان گفت كه او واقعا به اين درجه از بازيگري رسيده است يا نه.
بازغي مي گويد كه سال ها علاقه داشته تا در فيلمي از كيميايي بازي كند.« اصولا بازي در فيلم هاي كيميايي جزو آرزوهاي حرفه اي هر بازيگري است چون بازي هاي فيلم هاي كيميايي هميشه در ذهن مخاطبانش مانده است. او بازيگرانش راخوب هدايت مي كند و در اين فيلم هم به من خيلي كمك كرد. هميشه شنيده بودم كه او از سنگ و چوب هم بازي مي گيرد. خب، طبيعي است كه كاركردن با او سرصحنه به آدم اعتماد به نفس مي بخشد. انعطاف فوق العاده اي دارد و همين امر به كيفيت بازيگري آدم خيلي كمك مي كند.»
بازغي تجربه كاركردن با كيميايي را متفاوت با ديگر تجربياتش مي داند. او در عين اينكه كاملا به دكوپاژ فيلم مسلط است؛ اما از آن جهت كه كيفيت كار بازيگري برايش اهميت زيادي دارد، حاضر است ميزانس ها رابخاطر بازيگرش تغيير دهد. او به كيفيت بازيگري خيلي اهميت مي دهد.
بازغي پنهان نمي كند كه نگران واكنش مردم به بازي هايش در جشنواره است «واكنش مخاطبان برايم خيلي مهم است. چون تعيين كننده آينده حرفه اي من است. اميدوارم كه مقبول نظر آنها بيفتم.»
بازغي درباره فيلم دوئل هم نظرات جالبي دارد: «دوئل مطمئنا مردم را با سينماي جنگ آشتي خواهد داد. من واقعيت هاي جنگ را از نزديك لمس كرده ام و فكر مي كنم كه دوئل در انتقال فضاي جنگ، بسيار موفق خواهد بود. فكر مي كنم مردم با تماشاي دوئل بار ديگر به فضاي جنگ بازخواهند گشت. اين فيلمي است كه صفحه اي تازه در سينماي جنگ را ورق خواهد زد.»
آقاي غواص!
در دوئل، او بايد در هيات يك غواص، زير آب برود. آيا نقشش را يك بدل كار بازي كرده؟
«نه، من براي اين صحنه ها آموزش ديدم، سه روز! روزي سه مرتبه غوص مي كرديم، غواص هاي آنجا مي گفتند شما چطوري اين كار را مي كنيد؟ ما خودمان روزي دو مرتبه بيشتر نمي توانيم غوص كنيم.» پژمان بازغي همانجا گواهينامه غواصي اش را گرفت، آنجا يعني كيش، مكاني كه ديگران مي گفتند درويش گروهش را برده براي تفريح، اما همه دست اندركاران و عوامل فيلم از ۷ صبح تا ۷ شب سرگرم كار بودند.
خون نيامد
دوئل، پر است از صحنه هاي كشت و كشتار و جنگ و تيراندازي.جلوه هاي ويژه اين فيلم تاثيرگذار است، اما آيا كسي هم آسيب ديد؟
«نه، حتي يك نفر از ناخنش خون هم نيامد. به ما مي گفتند سه متر اينور و آنور نرويد. اما خود بچه هاي (تيم) جلوه هاي ويژه چند بار صدمه ديدند. تيرآهن افتاد روي پاي يكي از بچه ها و پايش شكست، يا از جايي افتادند. اما مجروحي از جلوه هاي ويژه نداشتيم.» خودش مي گويد كسي باور نمي كرد، بازيگر سريال هاي تلويزيوني بتواند در خاك و گل دوام بياورد اما... خب، او دوام آورد!
باز و بسته كردن اسلحه در ۱۷ ثانيه
پژمان بازغي علاوه بر غواصي، باز و بسته كردن اسلحه در كوتاه ترين زمان ممكن را ياد گرفت. او در بيابان و كوير، سرگرمي نداشت بنابراين ناچار بود در اوقات بيكاري با هر چه دم و دستش بود خودش را سرگرم كند. «اسلحه را بر مي داشتم و با بچه ها مي بستيم و باز مي كرديم. همين الان كلاشينكف را در عرض ۱۷ ثانيه مي توانم باز كنم و ببندم.»
در صحنه هايي كه اسلحه را به دست مي گيرد، به نظر مي آيد يك مشاور نظامي او را راهنمايي كرده، اما او هيچ مشاوري نداشت.