دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۳۰۸
جشنواره ۳
Front Page

نمايش خداحافظي جشنواره بيست و دو
برق اشك و بذل سيمرغ 
002865.jpg


فيلم كوتاه داستاني: طوفان سنجاقك به كارگرداني <شهرام مكري>
جلوه هاي ويژه: محسن روزبهاني، دوئل
چهره پردازي: مهرداد ميركياني، روايت سه گانه، قدمگاه 
طراحي صحنه: امير حسين اثباتي ، دوئل
صدابرداري: حسن زاهدي، شهر زيبا
صداگذاري: مسعود بهنام و حميد نقيبي، دوئل
اثر و هنر تجربه: محمد مهدي عسگرپور ، قدمگاه
بازيگر نقش دوم زن: مريلا زارعي، سربازان جمعه
بازيگر نقش دوم مرد: كامبيز ديرباز، دوئل
تدوين : مصطفي خرقه پوش، دوئل
موسيقي: محمدرضا عليقلي ، دوئل 
بازيگر نقش اول زن: گوهر خير انديش، رسم عاشق كشي 
تقدير ويژه داوران از رضا ناجي بازيگر فيلم او
بازيگر نقش اول مرد: بهرام رادان، شمعي در باد
فيلمنامه : پيمان قاسم خاني، مارمولك
كارگرداني: احمدرضا درويش، دوئل
جايزه ويژه هيات داوران، رخشان بني اعتماد براي فيلم ننه گيلانه
جايزه ويژه هيات داوران: پرويز پرستويي، مارمولك
فيلم محبوب تماشاگران: مارمولك به تهيه كنندگي منوچهر محمدي
بهترين فيلم: ميهمان مامان، داريوش مهرجويي
از پشت سر هجوم بي امان جمعيت است و از روبه رو ماموري كه تو را به دليل حمل لنز دوربين عكاس روزنامه - و نه خود دوربين !- راه نمي دهد.
- اين لنز است، دوربين نيست. اين هم كارت.
002862.jpg


نه برو از در پايين بيا تو.
مگه با اين جمعيت مي توانم برگردم؟
و جمعيت هل مي دهد حق هم دارد. از ساعت 5 تا حالا پشت در مانده است باز در محوطه تالار وحدت گلي بود و چمني، آب وفواره و آسماني، اما اينجا! اينجا چيزي جز فشار و گرما و فرياد نيست.
جناب نگهبان راضي مي شود.

راسم با ده دقيقه تاخير آغاز شده.
روي سن، پرچم كوچك كشورهاي مختلفي را چيده اند كه شايد خيلي از آنها، اصلا در جشنواره فيلمي نداشته باشند.
عشق را بايد نگاهي تازه كرد. عشق را بايد كه تطهيرش دهيم...
عشق را بايد به جان خواهان شويم. عشق ليلي را دگرگون مي كند. رهسپار كوي مجنون مي كند. عشق يعني هوشياري در جنون...
اين صداي عليرضا خمسه است. با موهاي مرتب و به بغل شانه زده، با كت و شلواري طوسي رنگ. . قسمت اول برنامه مرور هرآنچه در اين ده روز رخ داده، هست. صداي پرستويي فضا را پر مي كند.
همه مون گرفتار اين سينما هستيم. مي خواهيد باور بكند، مي خواهد باور نكنيد.
و تصاويري از دغدغه هاي اهالي سينما از پشت پرده تا روي پرده. از بيرون سالن تا توي سالن هاي نمايش فيلم، در يك كليپ به نمايش در مي آيند همينطور مراسم افتتاحيه و حواشي آن.
خمسه قول مي دهد كه كمتر حرف بزند و تا آخر برنامه هم، به قولش وفا مي كند.
افتتاحيه از او نديده ايم. اولين سخنران مراسم، دبير جشنواره است. گزارش او حكايت ماجرايي است كه از خيابان انقلاب شروع مي شود و تا ميدان تجريش ادامه مي يابد. حكايت شب تا صبح باپتو كنار سينما خوابيدن براي خريدن بليت. ناز كردن، ناز كشيدن. به استان ها فكر كردن... بازار حرفه اي تر فيلم هاي ميهمان... آرايه هاي خياباني... منوچهر محمدي... امير اثباتي را ديدن... جدول و جدول و جدول... جمال اميد.
... سينماي استقلال و تماشاي فوتبال... و قصه طولاني جشنواره 22 فجر. سناريويي كه به بازنويسي مجدد نياز دارد. كه اگر اين اتفاق بيفتد حتما جايزه تماشاگران را خواهد گرفت.
002859.jpg

صحبت هاي رضا داد شيرين و موزون است و ريتم خوبي دارد وبراي اولين بار شايد تماشاگران را خسته نمي كند.
عليرضا خمسه مي گويد:
يه كم آب بخورم تا آب بندي شم.
بخش بعدي، قدرداني از كارگردان هايي است كه جوايز زيادي را هم از جشنواره فجر و هم از جشنواره هاي ديگر گرفته اند. مجيدي در فيلمي كه از او پخش مي شود از اين مي گويد كه فيلم بدوكش را اول براي شركت در بخش مسابقه نپذيرفتند، اما از شانس او، يك ميهمان خارجي عاشق فيلمش مي شود و همين باعث مي شود تا فيلمش در دو بخش جشنواره شركت كرده و كلي جايزه بگيرد.
دوست دارم يك آدم معمولي باشم.
رضا كيانيان روي سن مي آيد و با خنده مي گويد: <مجيد مجيدي تنها هنرپيشه ايست كه كارگردان بزرگي شد.> كيانيان از مسجد جامعي دعوت مي كند تا روي صحنه بيايد و جايزه مجيدي را بدهد.
بعد از تشويق كيانيان از وزير مي خواهد براي قدرداني از هنرمند ديگري روي صحنه بماند. با اولين پلاني كه از مهرجويي پخش مي شود جمعيت يك صدا دست مي زند. روي صحنه كيانيان با مسجد جامعي خوش و بش مي كند و خمسه به آنها اضافه مي شود.
- جوايز جشنواره ام را به بچه هايي دادم كه لياقت داشتن اين جوايز را داشته اند. تماشاگران تحت تاثير قرار گرفته  اند. رضا كيانيان بعد از عذرخواهي از مسجد جامعي از اينكه او به مهرجويي جايزه مي دهد ابراز خوشحالي مي كند.
002856.jpg

قسمت بعد برنامه... عليرضا خمسه پيشاپيش يك گروه با دستمال مي رقصد. حالا نوبت مستندسازهاست و بعد قدرداني از بهترين فيلم هاي بخش ميهمان.
امسال دبيرخانه جشنواره ترفندي زده كه به وسيله آن به فيلم هايي كه در بخش ميهمان به اكران درآمده اند قدرداني شود. آنها فيلمي را برگزيده اند كه خلاقيت هاي بصري فراواني دارد.
خمسه: سيزده گربه زير شيرواني داغ!
تماشاگران مي خندند. خمسه براي تكميل خنده آنها مي گويد: <معلوم است وقتي 13 تا گربه زير يك شيرواني جمع شوند كلي خلاقيت بصري براي آنها به وجود مي آيد!>
و حالا مي رسيم به بخش دوم جوايز.
سيمرغ بلورين بهترين فيلم اول: <حميد نعمت الله> براي فيلم بوتيك. حميد نعمت الله فقط مي گويد: <ممنون، متشكرم.> سيمرغ بلورين بهترين فيلم دوم <محمدمهدي عسگرپور> براي فيلم قدمگاه. <من چند سال صحبت كردم و امسال مي خواهم ساكت باشم.>
اميدوارم سال ديگر آقاي رضا داد جايزه بگيرد. محمدمهدي عسگرپور دبير سال گذشته جشنواره بود.
براي اعلام بخش بين الملل، خمسه و گروهش روي صحنه مي آيند ولي اين بار موزيكشان غربي است. در اين قسمت عليرضا شجاع نوري در اجرا به خمسه كمك مي كند. تك تك داوران به روي صحنه مي آيند و شجاع نوري ترجمه مي كند.
اولين جايزه، به فيلم بسيار زيباي ايراني توفان سنجاقك ساخته شهرام مكري تعلق مي گيرد.
شجاع نوري جايزه بهترين اثر هنري را به فيلمبردار آينده درخشان اثر كيوشي كوروسارا كه زني است ريزه و خميده تقديم مي كند. جايزه بعدي، جايزه بازيگري است. شجاع نوري از اليا سليمان درخواست مي كند جايزه بهترين هنرپيشه را او تقديم كند و اين جايزه به عزت الله انتظامي (براي نقش آفريني در فيلم گاوخوني) تعلق مي گيرد و همين كافي است تا جمعيت يك صدا او را تشويق كنند.
002868.jpg

انتظامي: <من توي 65 سال عمر هنري ام جوايز زيادي گرفته ام ولي اين جايزه خيلي برام ارزشمند است.>
و تشويق تماشاگران تمامي ندارد. جايزه بعدي را به عادل حسني، كارگردان مصري كه فيلمنامه نويس فيلم <آمريكايي آرام> است تقديم مي كند كه از عوامل فيلم و البته فيليپ نويس (كارگردان) در ايران حضور ندارند.
جايزه بهترين كارگرداني را مجيد مجيدي مي دهد. سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني به كيوشي كوروساوا تعلق مي گيرد و آقاي شينوزاكي جايزه را دريافت مي كند. شجاع نوري مي گويد ايشان در ايران مشغول فيلم سازي هستند و از دوستان كوروساوا هستند. شينوزاكي به فارسي شكسته بسته اي مي گويد:
<نگران نشويد، جايزه را حتما به كوروساوا مي دهيم.>
جايزه ويژه هيات داوران بخش بين الملل را به بهروز افخمي و فيلم گاوخوني اش مي دهند و علي معلم از طرف او روي صحنه مي آيد و مي گويد: <متاسفانه مادر آقاي افخمي امروز فوت كردند.... خوشحالم كه با چشم كاملاً باز فيلم را ديدند!>
جايزه بهترين فيلم بخش بين الملل را هم هيات داوران به فيلم بازگشت تقديم مي كند و كارگردان جوان او.
خمسه: آقاي شجاع نوري، شما تشريف داشته باشيد و در بخش بعدي ما را همراهي كنيد!
و از شجاع نوري مي خواهد تا در اهداي جايزه بهترين فيلم بين المذاهب او را كمك كند. منظور او ترجمه حرف هاي مردي است به نام پيتر مالونه. در اين ميان خمسه مي گويد: <قرار نبود به شما بگويم او كشيش است.> اما هست. به هرحال بهترين فيلم بين المذاهب به فيلم مارمولك تعلق مي گيرد. گرچه هيات داوران فيلم هاي اشك سرما و ميهمان مامان را هم مستحق تشويق مي دانستند. از نكات جالب اين بخش اشتباه شجاع نوري در بردن نام كارگردان فيلم مارمولك بود. او به اشتباه نام كمال تبريزي را منوچهر محمدي عنوان كرد كه با بلندشدن صداي تماشاگران حرف خودش را پس گرفت و گفت <ببخشيد آقاي كمال تبريزي!>
بخش بعدي، قدرداني از عباس كيارستمي و مجيد مجيدي (دوباره!) است.
خمسه از پرويز پرستويي مي خواهد تا روي صحنه بيايد و جايزه كيارستمي را به او اهدا كند. پرويز پرستويي: <دست مريزاد به همه كساني كه براي برپايي اين جشنواره تلاش كردند... به هرحال آقاي كيارستمي حضور
002871.jpg
ندارند...>
خمسه: <جناب كيارستمي نامه اي به دبير جشنواره داده اند كه از آقاي پرستويي مي خواهم آنرا بخوانند.>
و خلاصه نامه اين است كه عباس كيارستمي جايزه اش را به شجاع نوري مدير بخش بين الملل فارابي تقديم مي كند و شجاع نوري مي گويد: <من اصلاً از اين بابت خوشحال نيستم. دوست داشتم جايزه ام را روز ديگر و جاي ديگري مي گرفتم. ولي دلم نمي خواهد دست استاد و آقاي مسجد جامعي را رد كنم.>
براي بخش اصلي جشنواره - مسابقه سينماي ايران - بازهم همان گروه رقصنده و تابلويي زردرنگ كه روي آن نوشته شده مسابقه سينماي ايران! وارد مي شوند.
با شروع اين بخش، سيمرغ هايي سبز و سفيد و قرمز صحنه را پر مي كند.
عليرضا خمسه نامزدهاي ديگري را معرفي مي كند و روي برد اسم هاي ديگري ديده مي شود. با ديدن اسم <شريفي نيا> خمسه تعجب مي كند و مي گويد: <شريفي نيا؟ توقع نداشتم. به هرحال جايزه بهترين چهره پردازي را مهرداد ميركياني براي فيلم هاي قدمگاه و روايت سه گانه مي گيرد. بعد براي لحظاتي چهره خود خمسه روي برد مي افتد و صدايي از ته سالن فرياد مي زند اسم ها را اعلام كنيد. خمسه با ديدن چهره خودش مي گويد: <تاحالا خودمو اين ريختي نديده بودم.> جايزه جلوه هاي ويژه را فيلم دوئل مي گيرد و مرحله بعد جايزه بهترين طراحي صحنه و لباس است كه به آقاي امير اثباتي براي طراحي صحنه و لباس فيلم دوئل تعلق مي گيرد. اثباتي از درويش و علي قلي زاده تشكر مي كند. خمسه مي گويد: <تعجب مي كنم ايشان كه كارگردان و طراح صحنه اين مراسم هستند چطور به اين سرعت روي صحنه آمدند.> جايزه بعدي مربوط به بخش صدابرداري است كه به <حسن زاهدي> براي فيلم شهر زيبا تعلق مي گيرد كه <مجتبي راعي> او را پير صدابرداري ايران مي نامد.
جايزه بهترين صداگذاري را هم فيلم دوئل دريافت مي كند؛ حميد نقيبي و مسعود بهنام. جايزه را ابوالحسن داوودي به اين دو مي دهد و از اينكه نتوانسته بيانيه هيات داوران را بخواند از تماشاگران عذرخواهي مي كند.
خمسه: بار سيمرغ ها سبك مي شود. ولي هنوز 27 مرغ مانده! مريلا زارعي جايزه بهترين نقش دوم را براي بازي در فيلم سربازان جمعه مي گيرد.
جايزه بهترين تدوين را هم دوئل مي برد و مجتبي زارعي درباره اين جايزه چنين مي گويد:<جنبه هاي فني سينماي ايران پيشرفت كرده و انتخاب اين بخش خيلي سخت بود. به هر حال اين جايزه به كسي تعلق مي گيرد كه هنوز خيلي مانده تا بخش اعظم استعداد او كشف شود، آقاي مصطفي خرقه پوش. براي فيلم دوئل.>
جايزه بهترين موسيقي را فيلم قدمگاه و محمدرضا عليقلي به دست آوردند كه البته خبري از برنده جايزه نيست و خمسه براي بخش بعدي مي گويد: <شما چي ميل داريد؟ فيلمبرداري؟ و بهرام بدخشاني فيلمبردار دوئل جايزه بهترين فيلمبرداري جشنواره بيست و دوم را به دست مي آورد.
بدخشاني: تشكر مي كنم از احمدرضا درويش و صحبت هاي امير اثباتي. جا دارد كه از تك تك اعضاي فيلم خصوصا امير كريمي كه پايش را براي اين فيلم داد، تشكر كنم. همچنين از همسر خودم و همسر تمامي اعضاي فيلم دوئل كه يك سال ما را تحمل كردند تشكر كنم.
براي جايزه بهترين هنرپيشه نقش اول زن، مينو فرشچي پشت ميكروفون مي آيد و ...
خمسه: اين دفعه براي كي سناريو مي نويسي خانم فرشچي؟
مينوفرشچي: براي اين برنده سناريويي نوشتم كه حالا هر چقدر دلش بخواهد مي تواند مرا ببوسد. سر كار خانم گوهر خيرانديش (و دست تماشاگران تمامي ندارد و در اين ميان گوهر خيرانديش گريه مي كند)
گوهر خيرانديش: سلام 
خمسه: عليك سلام 
خيرانديش: جمشيد جان مي بيني! بالاخره من جايزه را گرفتم! (تشويق تماشاگران) فكر مي كردم الان خانم معتمدآريا با آن بازي قشنگش... دوست منتقدي گفت رفتار خودت رو كنترل كن تا مشكلي پيش نيايد و از دور تك تك شما را مي بوسم.
از خسرو عزيز معصومي و تمام بر و بچه هاي فيلم <رسم عاشق كشي> تشكر مي كنم. خسروجان اونجا اگر نان و آب نداشتيم، بالاخره اينجا نان و آب دار شديم.

براي جايزه بهترين هنرپيشه نقش اول مرد ظاهرا هيات داوران به مشكل برخورده است كه سيمرغ بلورين و ديپلم افتخار تنها در اين بخش - تا اينجاي برنامه - را به خود اختصاص داده است. به هر حال علي نصيريان، رضاناجي را لايق ديپلم افتخار بهترين هنرپيشه مرد مي داند و... رضا ناجي وقتي روي صحنه مي آيد، مي خواهد دست نصيريان را ببوسد و او نمي گذارد...
علي نصيريان: ما برايمان انتخاب يك نفر از ميان اين همه هنرمند كه كيفيت كارشان هم خيلي بالا بود، سخت بود و دشوار اما سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد را به آقاي بهرام رادان تقديم مي كنيم! براي بازي در فيلم شمعي در باد... حضار تشويق مي كنند.
ماراتن جايزه كمي دچار وقفه مي شود. محمدمهدي حيدريان معاونت سينما سخنراني مي كند.
خمسه: سوال دارم از آقاي وزير. بحث آينده سينماي كشور! اگر قرار باشد واقع بينانه به سينماي كشور نگاه كنيم آينده خوبي داريم يا نه؟
وزير: من بايد نام ديگري را در اينجا يادآور شوم و جا دارد حالا كه 25 سال از عمر انقلاب مي گذرد از آقاي خاتمي - خارج از لباس سياسي اش - به خاطر تعلق خاطرشان به سينماي ايران و زحماتي كه براي اين عرصه در اين 25 سال كشيدند از ايشان قدرداني كنم... من پيش بيني مي كنم جشنواره بيست و سوم از اين هم موفق تر خواهد بود!
و دوباره جايزه مي دهند.
خمسه: سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه به كي؟
تماشاگران: پيمان قاسم خاني!
خمسه: پيمان قاسم خاني!
خمسه: خود آقاي قاسم خاني مارمولكي است!
خمسه: من از آقايان كارگردانان خواهش مي كنم سناريويي بسازند تا من هم توش بازي كنم.
قاسم  خاني تشويق مي شود. جايزه بعدي، جايزه بهترين كارگردان است.
احمدرضا درويش جايزه را مي برد: جا دارد از برادرم و استادم حاتمي كيا و ناصر تقوايي تشكر  كنم! ...از آقاي بنا و آقاي تقي علي قلي زاده تشكر كنم... و از يك نفر ديگر هم بايد تشكر كنم و آن هم برادرم هست كه مرا كه 5، 6 ساله بودم برد به سينما و فيلمي را روي پرده سينما ديدم و اولين چهره اي كه ديدم كلوزآپ كسي بود كه مرا به زمين زد و تا چند ساعت صدايم در نمي آمد و او سعيد راد بود (تشويق) من جايزه خودم را تقديم مي كنم به پژمان بازغي كه نقش اصلي را در شكل گيري شخصيت زينال داشته است.
خمسه: يادم باشد از خودم كلوزآپي بگيرم و ببرم تو سينماها و بچه هاي 5، 6 ساله را بترسانم تا بلكه وقتي بزرگ شدند جايزه خودشان را به من بدهند و از من فيلم بسازند.

يكي دو جايزه مانده، يك جايزه ويژه به پرويز پرستويي.
پرستويي: از همه بچه هاي مارمولك تشكر مي كنم (همه مي خندند) اگر تشويق مي شوم مديون قاسم خاني و كمال تبريزي و منوچهر محمدي كه فكر اوليه فيلم مال اوست.
يك سيمرغ بلورين به رخشان بني اعتماد بابت <ننه گيلانه> اما از او خبري نيست. جايزه از طرف دفتر جشنواره به دست او رسيد و بهترين فيلم... <آقاي مهرجويي ممنون به خاطر ميهمان مامان> حيدريان جايزه را به مهرجويي مي دهد.
حسن ختام جوايز، فيلم محبوب جشنواره است؛ مارمولك تبريزي. مردم كف مي زنند تا تيتراژ ميهمان مامان، روي اكران بيايد. خداحافظ جشنواره 22.

جشنواره پريم
دستمال كاغذي 
بخش هاي مختلف مراسم را يك ميان پرده كوتاه از هم جدا مي كند كه در آن چند تا جوان سفيدپوش با شال گردن ها و نوارهاي رنگي روي صحنه مي آيند وهمراه موسيقي حركات موزون انجام مي دهند. خمسه هم خيلي وقت ها با آنها همراه مي شود. يك بار او از توي جيب اش دستمال بيرون مي آورد و با همان كت و شلوار خاكستري همراه جوانها رقص دستمال اجرا مي كند.
خبر ندارند
يكي از داورهاي بخش بين المللي يك خانم سوئدي است. او پيش از اعلام اينكه فيلم توفان سنجاقك به اتفاق آرا جايزه بهترين فيلم كوتاه را برده مي گويد كه ما را، كشور ما را، فيلسوف هاي ما را و سينماي ما را خيلي دوست دارد و تمام عمر آرزو داشته بتواند ايران را ببيند. عليرضا شجاع نوري حرف هاي او وبقيه داورها را ترجمه مي كند. امسال هم مثل بيشتر سال ها، كساني كه جايزه هاي بخش بين المللي را برده اند، در ايران نيستند و حتي ممكن است روحشان هم خبر نداشته باشد كه در ايران برنده جايزه شده اند. بنابراين آدم هاي ديگري به جاي آنها مي آيند جايزه ها را مي گيرند. يكي از بامزه ترين اتفاق هاي امشب هم سر يكي از اين جايزه ها مي افتد. داورها جايزه بهترين كارگرداني را به كيوشي كوروساوا براي فيلم آينده درخشان داده اند اما او حضور ندارد.
به جايش يك ژاپني ريزه ميزه مي آيد روي سن و جايزه را مي گيرد. بعد به جاي اين كه برگردد برود پايين، مي آيد پشت ميكروفون. همه سكوت مي كنند ببينيد او چه مي خواهد بگويد. مرد ژاپني مي گويد: <من دوست كوروساوا هستم> (البته تا جايي كه مي توانيد سعي كنيد جمله را با لحن يك ژاپني كه فارسي بلد نيست و فقط اين چند جمله را از حفظ كرده، بخوانيد) بعد مكث مي كند. به ذهنش فشار مي آورد اما ظاهراً دست پاچه شده و بقيه جملات را فراموش كرده است. خودش هم خنده اش مي گيرد. مجبور مي شود از روي يك كاغذ نگاه كند و بعد ادامه مي دهد:  <نگران نشين، جايزه را بهش مي دم!>
باربارا كي بود؟
جايزه بهترين بازيگري را اليا سليمان اعلام مي كند. او كت و شلوار مشكي پوشيده و شال سفيد بلندي هم دور گردنش انداخته. يك جورهايي قيافه اش شبيه تيم برتون است به خصوص موهاي پريشان و عينك بزرگش. پاكت را توي دستش نگه مي دارد و مي گويد كه هيچ نيازي ندارد آن را باز كند چون خوب مي داند چي تويش نوشته شده. جايزه تقديم مي شود به استاد عزت الله انتظامي.
عادل حسني، تهيه كننده مصري هم اعلام مي كند جايزه بهترين فيلمنامه به فيلم آمريكايي آرام داده شده كه دو نفر آن را نوشته اند. بنابراين دوتا سيمرغ روي صحنه آورده مي شود. طبق معمول برنده ها حضور ندارند و شجاع نوري مي گويد كه خانم باربارا يك چيزي اين جايزه را اگر بتوانند به آنها مي رسانند.
اول كسي متوجه نكته قضيه نمي شود اما وقتي كه خانم باربارا به سختي دوتا سيمرغ بلورين و ديپلم هاي افتخار و بقيه مخلفات را در دست مي گيرد تازه معلوم مي شود منظور شجاع نوري چي بوده.


معماي گاوخوني 
شارل تسون سردبير سابق كايه دوسينما مي گويد كه جايزه هيات داوران به فيلم گاوخوني اهدا مي شود. علي معلم روي صحنه مي آيد و جايزه را مي گيرد.
كاش مي شد فهميد گاوخوني را براي داوران خارجي چطوري نمايش داده اند. يعني فيلم زيرنويس انگليسي داشته يا نه. چون در اين صورت قاعدتاً كتاب جعفر مدرس صادقي بايد به انگليسي ترجمه شده باشد و با كمال گرايي كه از افخمي سراغ داريم لابد بايد ترجمه خوبي هم شده باشد و اگر اين طور باشد، پس بايد داورها اول يك دور كتاب را به انگليسي خوانده باشند چون در غير اين صورت چيز زيادي از فيلم متوجه نمي شوند. شايد هم همين كه در بيشتر زمان فيلم دوربين شخصيت اول داستان است و ما تهران و اصفهان و آدم هايش را از چشم او مي بينيم براي هيات داوران بين المللي كافي بوده. كي مي داند؟
شوخي مارمولكي 
پيتر مالونه، يك پيرمرد عينكي و خوش سيما مي رود بالا كنار عليرضا شجاع نوري تا برنده جايزه بين المذاهب را اعلام كند. خمسه مي گويد:  <ايشان كشيش هستند. البته گفته بودند نگوييم ولي ما جنس مان خراب است!>
شجاع نوري حواسش جاي ديگري است و وقتي پيتر مالونه به انگليسي برنده ديپلم افتخار و سيمرغ را اعلام مي كند، متوجه نمي شود. بنابراين وقتي همه منتظر هستند كه او صحبت هاي مالونه را ترجمه كند، نمي داند چه بگويد و مجبور مي شود از مالونه بپرسد كه چي گفته، سيمرغ به مارمولك تعلق گرفته و همه سالن اين انتخاب را با تشويق و سوت تاييد مي كنند. مالونه نگاهي به جمعيت مي كند و سري تكان مي دهد. شايد فكر مي كند اين جا هم مثل همه جاي دنيا شوخي با ظاهر مذهب و آدم هاي مذهبي، طرفداران زيادي دارد.
چقدر مجيدي 
كارگردان دومي كه قرار است به دليل جايزه هاي بين المللي اش تقدير شود، مجيد مجيدي است. اين ديگر دارد تبديل به يك عادت مي شود كه اگر مجيدي در مراسم اختتاميه جشنواره حضور داشته باشد همه جايزه ها را به او بدهند؛ حتي اگر فيلم نداشته باشد. او مي آيد بالا و از دست پرستويي و وزير ارشاد جايزه اش را مي گيرد. پرستويي مي گويد كه نسبت به مجيدي هميشه تعصب داشته چون او بازيگر بوده و خاك صحنه خورده. هر وقت مجيد مجيدي بار سفرش را بهآن سوي مرزها بسته پرستويي خيالش راحت بوده چون مي دانسته كه فرهنگمان را حفظ مي كند. خمسه هم بعد از تمام شدن اين بخش- بزرگداشت- يك تكه بي مزه مي پراند: <بزرگداشت، من را به اين فكر انداخت كه كاش سال هاي آينده بخش بزرگ كاشت و بزرگ برداشت هم اينجا داشته باشيم.>
فيلم صامت
مونيتور بزرگي كه روي صحنه است، اسم نامزدهاي رشته هاي مختلف را نمايش مي دهد. اما خيلي وقت ها اين اسم ها با نوشته هاي جلو خمسه يكي نيست. در واقع ترتيب رشته ها با هم فرق دارد. خمسه هم كاغذهايش را مي اندازد كنار و مي گويد كه اسم ها را از روي همان مونيتور مي خواند. اما گاهي مونيتور هم اسم ها را دير نشان مي دهد ودر نتيجه روي آن چند ثانيه اي تصوير بزرگ خمسه را مي بينيم. او هم مرتب فيگورهاي مختلف مي گيرد و مي گويد كه فرصت خوبي پيش آمده چون تا به حال خودش را از اين زاويه تماشا نكرده است.

|  جشنواره ۱  |   جشنواره ۲  |   جشنواره ۳  |   جشنواره ۴  |   جشنواره ۵  |   جشنواره ۶  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |