يك جفت در جنوب شرق تهران
روباه هاي اشرافي
اگر در حال گذر از كوچه هاي جنوب شرقي تهران چشمتان به يك جفت روباه قرمز رنگ خورد، تعجب نكنيد. لبخند بزنيد به اولين روباه هاي شهري و سلام كنيد!
معصومه صفايي
هوا هنوز روشن نشده.
روباه نر آرام سرش را از سوراخ بيرون مي آورد. با نگراني نگاهي جست وجوگر به اطراف مي اندازد. طبق معمول، عبور ممتد ماشين ها با صداهايي نه چندان خوشايند. اما او عادت دارد. از سوراخ بيرون مي آيد و با جفتش روز را آغاز مي كند. اين روباه ها متمدن ترين روباه هاي جهانند. چه كسي فكر مي كرد اين جانور مكار استعداد شهرنشيني داشته باشد!
بدني قرمزرنگ دارد با اندامي بسيار ظريف، پوزه اي باريك و بلند، چشمان مورب و گوش هايي بزرگ كه جذابيتش را چندين برابر كرده است.
اولين بار روباه را در قفسي نيم متر در نيم متر در پارك... ديدم. چهار روباه مفلوك، در قفسي بسيار كوچك. يكي از روباه ها كه به نظر بيمار مي رسيد، كف قفس وارفته بود و بقيه روي سر و كله اش به ديواره هاي قفس چنگ مي زدند. صحنه آزاردهنده اي بود.
روزهاي بد آنها از زماني آغاز شد كه براي رفع گرسنگي به شهر پناه آوردند. واكنش مردم نيز پس از ديدن آنها طبيعي بود:۱۲۵ ! آتش نشاني پس از دستگيري، آنها را به پارك... تحويل مي دهد. غافل از روزهايي كه در پيش است.
وضعيت فعلي
... روباه نر و ماده اي كه از آنها صحبت مي كنيم درست در وسط يكي از ميدان هاي نه چندان خلوت شهر در افسريه، نزديك ترمينال جنوب، لانه دارند و عجيب است كه تا حالا كسي از حضور آنها شكايت نكرده. شايد هنوز كسي به وجودشان پي نبرده. شايد هم مي دانند و آنها را به عنوان عضوي از جمعيت انبوه محله پذيرفته اند...
وجود دو روباه آن هم در وسط شهر شلوغ و دودگرفته تهران!؟ چطور اين دو روباه يكي از شلوغ ترين محله هاي تهران را به جاي گوشه دنج طبيعت بكر، براي زندگي انتخاب كرده اند؟
مرتضي، باني نوشتن اين گزارش، مي گويد: «اولين بار حدود ساعت ۶ صبح بود كه با آنها مواجه شدم. ضمن عبور به نظرم آمد دو تا روباه را ديدم كه به داخل ميدان پريدند و در ميان بوته ها ناپديد شدند. داخل ميدان و دور و اطراف را جست وجو كردم ولي هيچ سوراخي در زمين پيدا نكردم. موضوع را به يكي از دوستانم گفتم و او با خونسردي گفت درست ديدي، چند وقتي هست كه من هم آنها را در اين اطراف مي بينم.»
جست وجو
در نزديكي ميدان هستيم. مي گرديم شايد ردي، پيدا كنيم. سرگيني روي زمين افتاده كه چندان كهنه نيست.
گياه هاي كف ميدان آشفته و در بعضي جاها كنده شده، يا بهتر بگوييم چريده شده است. مطمئن مي شويم كه روباه ها در همين نزديكي ساكن هستند. يا حداقل اگر ساكن نباشند اين محدوده را براي جولان انتخاب كرده اند. راستي در نزديكي اين ميدان يك پارك خرابه و نسبتاً قديمي هم هست. شايد محل زندگي اصلي روباه ها آنجا باشد. اما انتظار ما براي تماشاي روباه ها بي نهايت طولاني مي شود.
از ۶ صبح تا ۲ صبح فردا خبري از آنها نيست. با نور چراغ ماشين، محوطه را كمي روشن كرده ايم. اما چيزي به انصراف از تهيه اين گزارش نمانده كه چشماني مي درخشد.
ما به درستي جثه اش را مي بينيم - قطعاً روباه است جفتي كه به سرعت به سمت ميدان مي دوند ودر سياهي گم مي شوند.
آنها به زندگي شهري خو گرفته اند. روباه با سلوك گربه. باورتان مي شود؟
|
|
ماهيان پرورشي آمريكا و چشم انداز آينده
ماهيان در محيط زندگي طبيعي كه تنها در اقيانوس ها، درياها، درياچه ها و رودخانه ها امكان پذير است مواد غذايي موردنيازشان را انتخاب مي كنند و در حد امكان از بلعيدن و خوردن مواد سمي و آلوده مي پرهيزند، به همين دليل وجود بعضي از انواع ماهي ها در رودخانه ها ودرياها، نشان دهنده پاكي و سلامت آن آبهاست.
ماهي آزاد، يكي از اين گونه هاست. اين ماهي همچنين گوشت لذيذي دارد و باتوجه به كميابي وگران بودن اين ماهي ، سالهاست كه پرورش ماهي آزاد به روش مصنوعي در جهان رواج يافته و از اين طريق نياز بسياري از مشتريان تامين مي شود. روي آوري گسترده به پرورش ماهي آزاد به طريق مصنوعي، اميدهاي تازه اي براي تامين بخشي از پروتئين مورد نياز بشر به وجود آورد.نشريه بين المللي ساينس ( علم و دانش) كه درواشنگتن منتشر مي شود، به نقل از پژوهشگران، خاطرنشان كرده است كه مواد شيميايي مضري كه در گوشت ماهي هاي پرورشي جمع مي شود، درواقع در تركيبات غذاي اين نوع از ماهيان وجود دارد. تيم هاي پژوهشگر در دانشگاه هاي كشور آلباني، با انجام مطالعاتي بر روي بيش از ۷۰۰ قطعه ماهي آزاد پرورشي و اقيانوسي به اين نتيجه رسيده اند كه ميزان مواد شيميايي جمع شده در گوشت ماهيان پرورشي به مراتب بيشتر از ماهيان دريا واقيانوس است.
اين تحقيقات همچنين نشان مي دهد كه مواد شيميايي گوناگوني از قبيل پلي كلرين باي فنيل، پي سي بي، ديوكسين، توكسانين، واي الدرين، هگزاكلروبنزين، لنيدين، مايركس و د.د.ت و برخي آفت كش ها در گوشت ماهي آزاد پرورشي جمع مي شود. اين مواد براي سلامتي انسان زيانبار و حتي حاوي ذرات سرطان زا نيز هستند.
|
|
بلوط كهنسال به محل جديدي منتقل شد
با اصرار طرفداران محيط زيست، با هزينه ۵/۱ ميليون دلار،بلوط كهنسال به محل جديدي منتقل شد.
در خبرها آمده بود كه طرفداران محيط زيست در آمريكا توانستند از قطع يك درخت كه گفته مي شود ۴۰۰ سال عمر دارد، جلوگيري كنند.
يك شركت بزرگ ساختمان سازي و عمران، مشغول احداث جاده اي در لس آنجلس بود و اين درخت در سر راه جاده قرار گرفته و بايد قطع مي شد. طرفداران محيط زيست با اطلاع از اين موضوع در مقابل شركت اجتماع و خواستار تغيير مسير جاده شدند. اين جريان با مقاومت مسوولان شركت مواجه شد و كار بالا گرفت تا آنجا كه يكي از جوانان سبز، روي درخت رفت و پايين نيامد. او گفت اگر مي خواهند درخت را قطع كنند بايد از روي جنازه او بگذرند.
جالب اينكه مقاومت از طرف شركت ادامه يافت و اين جوان سبز هم از روي درخت پايين نيامد و سرانجام پس از سه ماه، شركت موافقت كرد اين درخت را به محل مناسبي منتقل كند. اين جاي مناسب در يك چهارم مايلي (۴۰۰ متري) محل قبلي درخت است.
براي انتقال اين درخت بلوط كهنسال به محل جديد، ۵/۱ ميليون دلار (با احتساب هزينه هاي اداري ، وكيل و...) هزينه شد و درخت با احتياط كامل توسط متخصصان و با استفاده از آخرين دريافت هاي علمي به محل جديد منتقل شد و كارشناسان اميدوارند در اين نقل و انتقال، هيچ صدمه اي به درخت وارد نيامده باشد.
|
|
دندان هاي خونين يخچال سياچن
كشتار به جاي اكوتوريسم
|
|
ماجراي دردناك انسان و طبيعت در بسياري از نقاط جهان همچنان ادامه دارد. مقاله ميرامك دونالد و سانجيو ميگلاني از كشمير يكي از اين ماجراهاي دردناك را باز مي گويد. پس از خواندن اين مقاله باز هم اين سوال هميشگي در ذهن مي نشيند، با خود و با طبيعت چه مي كند آدمي و اين دور غمبار تا به كي ادامه خواهد داشت؟
هيچ جايي در جهان آوردگاهي چنين پرت، چنين بلند، چنين غريب و بيگانه وجود ندارد.
در اين سرزمين خشك و بي حاصل سنگ و يخ، سربازان با يكديگر مي جنگند، يكديگر را مي كشند؛ در ارتفاع بيش از ۱۸ هزار پا (حدود ۶ هزار متر) بدن هاي آنان در كمبود اكسيژن مي پژمرد، نابود مي شود و به ابديت اين برهوت خالي مي پيوندد.
يكي از سربازان در توصيف همرزمانش مي گويد: «وقتي از كوه پايين مي آيند، به حيوانات مي مانند با آن ريش هاي بلند، بدن هاي كثيف كه ماه هاست رنگ حمام نديده، چشم هاي بي فروغ، هيبتشان تكان دهنده است - كثيف و لاغر مثل چوب خشك.»
اين ماجرا از سال ۱۹۸۴ كه هند و پاكستان براي سلطه بر يخچال سياچن و كوهستان هاي به هم بافته پيرامون آن، جايي كه آسياي جنوبي، آسياي مركزي و چين با هم تلاقي مي كنند، باهم به جنگ برخاسته اند، ادامه دارد.
امروز، اين دو قدرت هسته اي همسايه چنان نسبت به يكديگر بي اعتمادند كه هيچكدام حاضر به عقب كشيدن نيروهاي خود نيست، مبادا ديگري پيشروي كند، تا جايي كه سال گذشته تا آستانه يك جنگ تمام عيار پيش رفتند.
جنگ فقط بر سرزمين نيست - تمام منطقه غيرقابل سكونت است - بلكه براي غرور ملي است و مبتني بر اين باور كه سلطه بر ارتفاعات سياچن يك امتياز استراتژيك به شمار مي رود.
قطب سوم
قطب سوم نام ديگري است كه به يخچال سياچن به طول ۴۸ مايل اتلاق مي شود. اين يخچال عظيم در شمال كشمير واقع شده و به ناحيه مسلمانان اكثريت نزديك است كه از زمان استقلال كشمير در سال ۱۹۴۷ همچنان بين هند و پاكستان مورد منازعه بوده است.
سال هاي سال، توجه چنداني به «سرزمين يخچال ها»، جايي كه قلل مضرس رشته كوه قره قوروم جاي خود را به فلات هاي خشك و مرتفع مي دهند، وجود نداشت.
اما در دهه ۱۹۸۰، پاكستان نقشه هايي چاپ كرد كه در آنها يخچال هاي سياچن جزو پاكستان نشان داده مي شد و شروع به برگزاري تورهاي كوهنوردي در اين ناحيه كرد. هند بلافاصله عكس العمل تندي نشان داد و اين حركت پاكستان را «تجاوز نقشه اي» يا «تجاوز كارتوگرافيك» خواند.
در سيزدهم آوريل ۱۹۸۴، هند كه مي ترسيد پاكستان از كنترل خود بر سياچن به عنوان عاملي براي پيوست به متحد سنتي اش، چين استفاده كند، سربازان خود را از راه هوا در اين منطقه پياده كرد. نيروهاي هندي به سرعت گلوگاه ها وگذرهاي منتهي به يخچال را پيش از حمله متقابل پاكستاني ها به تصرف درآوردند.
از آن هنگام به بعد هر دو ارتش مي كوشند ارتفاعات هر چه بيشتري را براي خود حفظ كنند و گاه آنقدر به هم نزديك اند كه مي توانند يكديگر را در سنگرهاي تقابل ببينند.
آنها به سوي هم خمپاره مي اندازند، به يكديگر شليك مي كنند، اما از اين زد و خوردها كمتر نتيجه اي حاصل مي شود؛ توان سربازان به سبب هواي رقيق و سرماي بيش از حد، به شدت كاهش مي يابد و نمي توانند تحرك قابل توجهي داشته باشند.
در اين منطقه فقط ۳ درصد تلفات حاصل از جنگ است. بقيه در اثر بهمن، سقوط به دره ها، بيماري و ناراحتي هاي مربوط به ارتفاع مي ميرند.
يكي از خلبانان هليكوپتر كه چند سال پيش به مدت سه ماه در يخچال به سر برده و اكنون پروازهاي روزانه براي غذا و مهمات رساني به سربازان را انجام مي دهد، مي گويد: «اينجا جهنم سرد است، جايي است كه خدا هم آن را فراموش كرده و سربازاني كه پاي به اين منطقه مي گذارند، پاي در اقليم مرگ نهاده اند. سخت ترين چيز، تنهايي است. در طول سه ماهي كه اينجا بودم حتي يك سنگ هم نديدم. حمام و نظافت كه اصلا معنا ندارد، يك سال هم كه اينجا باشي امكان نظافت و حمام نداري.»
مرتفع ترين جاده جهان
براي رسيدن به سياچن بايد از «له» پايتخت ناحيه بودايي لاداك، صحرايي پرت و سنگي را بر فراز مرتفع ترين جاده اتومبيل رو جهان در ارتفاع ۱۸۳۰۰ پايي (۶ هزار متر) طي كرد. سپس جاده به دره نوبرا مي رسد، ناحيه اي وسيع، دشتي سيل گير و خالي كه از هر طرف آن ديواره هاي غول آساي كوه ها سر بر كشيده و آن را به آمفي تئاتري هيولا تبديل كرده اند. چهار ساعت بعد ديواره هاي دره به هم نزديك مي شوند و جاده باريك و باريك تر شده و به گذرگاهي باريك و كثيف تبديل مي شود كه دور از برد سلاح هاي پاكستاني است. در مقابل اين گذرگاه، يخچال سياچن قرار گرفته، رودخانه اي كندرو از سنگ و يخ كه پيش از آنكه به دريايي از گل سفت و قلوه سنگ بريزد، از قله هاي كوهستان مي گذرد، در سمت چپ، كمپ اصلي سياچن، مجموعه ا ي از كلبه هاي استتار شده كه براي مصون ماندن از آتش توپخانه در سمت پناه تپه بنا شده اند.
ماجراجويي
عظيم ترين طبيعت جهان به جاي آنكه محل ماجراجويي اكوتوريست هاي ماجراجو از سراسر جهان باشد، امروز به عرصه اي هولناك از نبرد توپخانه ها بدل شده است. مقامات هندي برآورد كرده اند كه نگهداشتن سربازان در مرتفع ترين آوردگاه جهان، جايي كه دماي هوا گاه به كمتر ازمنفي۵۸ درجه فارنهايت مي رسد، براي هند و پاكستان روزانه ۳۰ ميليون روپيه (۶۶۰هزار دلار) هزينه در بر دارد. بد نيست بدانيد هزينه لباس هر سرباز بيش از ۱۱۲۳ دلار است. نوع غذاها و جيره بندي و غذا و مهمات رساني از پرهزينه ترين كارهاست، با اين همه در آن ارتفاع بيش از ۶ هزار متري، امكان تطابق بدن با محيط وجود ندارد و ضايعات مختلف گريبانگير پرسنل مي شود.
جنگ در سياچن يكي از نمونه هاي بارز جايگزيني بي منطقي به جاي منطق است. دو كشور نيازمند كه ابعاد گسترده فقر مردمشان را رنج مي دهد، مي توانند از اين منطقه به جاي جنگ به منظور اكوتوريسم استفاده كنند و به جاي روزانه ۷۰۰ هزار دلار زيان - علاوه بر زيان هاي جبران ناپذير جاني - روزانه همين مبلغ سود به جيب مردم نگون بخت خود بريزند.
منبع: هرالدتريبون
مترجم: رضا غفاريان طوسي
|
|
جرالد دورل؛ مردي به نام نوح
|
|
جرالد دورل ازهمان هنگام كه خود را شناخت با عشقي مفرط، هرموجود زنده اي را- از حشرات تا پرندگان و چرندگان، همه و همه - دوست مي داشت. خودش از دوران كودكي اش ماجراهايي چنان شيرين و خواندني نقل كرده كه موضوع كتاب هايي است در يكي از اين ماجراها. او عقرب ماده اي را كه چند بچه خود را روي دوش داشت گرفت و در قوطي كبريت گذاشت تا اوقات فراغت خود را به بازي با آنها بگذارند! سرميز غذا، پدر كه زودتر غذايش را تمام كرده بود ومي خواست پيپي دود كند از خواهر جرالد خواست برود و كبريتي بياورد. از بخت بد، دخترك همان كبريتي را آورد كه جرالد همبازي هاي دوست داشتني اش(!) را در آن گذاشته بود. ماجراي باز شدن كبريت سرميز غذا و بيرون ريختن عقرب ها و پراكنده شدنشان روي ميزي كه خانواده پرجميعت آقاي دورل دور آن نشسته بودند و پس از آن، زندگي پرفراز و نشيب جرالد كه همواره پيرامون حيوانات و جمع آوري آنها و ايجاد باغ وحش و... چنان خواندني است كه شايد بتوان آن را يكي از پركشش ترين ماجراهاي طبيعت مردان در شمار آورد ( بعضي از ماجراهاي زندگي جرالد دورل به همين قلم ترجمه شده است)
زندگي جرالد دورل چنان پيچيده و گره خورده با حيوانات است كه از سوي مجامع زيست محيطي و مطبوعات به او «مردي به نام نوح» لقب دادند. به راستي او بسيار شبيه نوح پيامبر بود كه مي كوشيد همه حيوانات را جمع آورد وتا آنجا كه مي تواند از انقراض نسل آنها در طبيعت جلوگيري كند و لااقل در اسارت آنها را تكثير كند.
سوزاناابي درباره دورل چنين مي نويسد:
«بيشتر زندگي جرالد دورل با حيوانات مي گذشت. از آغاز او يك كلكسيونر حيوانات بود و همين باعث شگفتي و نيز ناراحتي و حسرت خانواده اش بود چرا كه آنها براي آينده پسرك كوچكشان نقشه هاي ديگري در سر داشتند. در جزيره كورفو، در كنار مادر، برادر و خواهرش از همان سنين بسيار كم انواع و اقسام حيوانات را جمع مي كرد. آنقدر حيوان جمع كرد كه كم كم مجبور شدند يكي از اتاق ها را به باغ وحش او اختصاص دهند. دورل، بدون هيچ سرپرست و معلمي، آموخت كه چگونه با جانوران مختلف رفتار كند، چه چيزهايي و چه مقدار به آنها غذا بدهد، چگونه آنها را لمس كند و از زمين بردارد و در آغوش بگيرد و وقتي مريض مي شدند چه طور درمانشان كند.
به هرحال، هرچه بيشتر ياد مي گرفت اشتياقش به بيشتر دانستن بيشتر مي شد.
پس از پايان مدرسه، دورل به عنوان محافظ در باغ وحش ويپسنيد انگلستان مشغول كار شد و به سبب علاقه و پشتكاري كه از خود نشان داد به زودي استخدام شد و براي جمع آوري نمونه هاي مختلف حيوانات در سراسر جهان، به سفر پرداخت. كتاب هاي متعدد او از اين دوره زندگي اش، مشحون از حكايات حيرت انگيز و جذاب است. او مي گويد كه كار بسيار دشوار بود اما او نمي توانست «تحت هيچ شرايطي ضعيف، ناتوان و كودن» جلوه كند.
به هر نحو، دورل پس از بازگشت به كشورش، كم كم از اينكه بخشي از كار باشد احساس خستگي كرد و تصميم گرفت هرطور شده روزي باغ وحش خودش را تاسيس كند.
دورل، علاوه بر علاقه شخصي، دليل مهم ديگري هم براي ايجاد يك باغ وحش خصوصي داشت، او در جريان سفرهايش به آفريقا و آمريكاي جنوبي براي جمع آوري حيوانات، شاهد ازبين رفتن زيستگاه ها و غارت روزافزون انسان ها بود و مي ديد كه روز به روز تعداد بيشتري از گونه هاي وحش در معرض انقراض قرار مي گيرند. ايجاد يك باغ وحش خصوصي به او امكان مي داد تا اين گونه ها را از گوشه و كنار جهان جمع آورد و آنها را در اسارت تكثير و حفاظت كند.
سرانجام زماني فرا رسيد كه دورل توانست شادماني واقعي زندگي را درك كند. او ملك بزرگي در جزيره جرسي به نام لس آگرس مانور، به دست آورد و از همان لحظه روياي هميشگي خود را به واقعيت نزديك يافت. تنها هدف اين پناهگاه كه بعداً صندوق حفاظت حيات وحش جرسي نام گرفت، جمع آوري نمونه هايي از گونه هاي در معرض خطر براي پرورش و تكثير بود. بدين طريق مي توانست اميدوار باشد كه چنانچه نسل گونه اي در طبيعت آزاد از بين مي رود، نمونه هايي از همان گونه كه در باغ وحش پرورش يافته اند، جايگزين خواهند شد و آن گونه براي هميشه از صفحه گيتي محو نخواهد شد. در موخره اي شخصي، در پايان يكي از كتاب هايش «سرزمين نجواگر»، دورل ماموريت خود را چنين بيان مي كند:
«در تمام نقاط جهان، حيات وحشي كه من درباره آن مي نويسم سخت در خطر است. اين گونه هاي ارزشمند را چه عاملي نابود مي كند؟ شگفتا، عامل نابودي چيزي نيست مگر آنچه ما آن را توسعه تمدن مي ناميم. اگر كاري نكنيم تعداد زيادي از مخلوقات خداوند بر روي زمين از ميان خواهند رفت. بايد كاري بكنيم و خيلي زود... مدتها پيش من در جزيره جرسي يك پارك جانورشناسي احداث كردم كه اكنون هيات رئيسه صندوق حفاظت حيات وحش جرسي است. هدف ما ايجاد پناهگاهي است كه در آن بتوانيم پرورش كلني هاي اين موجودات را سروسامان دهيم، بدين ترتيب حتي اگر اين گونه هاي تهديد شونده در وحش نابود شوند، براي هميشه ناپديد نخواهند شد.» دورل درباره نقش اين صندوق و نقشي كه معتقد است باغ وحش ها بايد در حفاظت حيات وحش ايفا كنند، بسيار با فصاحت سخن گفته است. او مي گويد كه در باغ وحش هاي قراردادي و معمولي، قفس ها طوري طراحي مي شوند كه بازديدكنندگان راحت باشند و بتوانند خوب از ديدار حيونات لذت ببرند. در صندوق حفاظت حيات وحش جرسي، قضيه دقيقاً برعكس است؛ در اينجا طراحان قفس در درجه اول، آسايش حيوانات را درنظر دارند، پس از آن، به آسايش مستحفظان حيوانات مي انديشند و دست آخر تماشاچيان را درنظر مي گيرند. اين صندوق اولين باغ وحشي بود كه تنها به منظور برنامه هاي تخصصي پرورش و تكثير حيات وحش در اسارت، با امكانات حفاظتي بالا، شكل گرفت. اين باغ وحش، كار خود را بيشتر روي گونه هايي متمركز كرده است كه موردتوجه نيستند، مثل انواعي از جوندگان كاراييبي. دورل عقيده داشت كه نگهداري از اين گونه ها بسيار مهم است زيرا ديگر باغ وحش ها به آنان نمي پردازند چراكه تماشاگرپسند نيستند و مثل كرگدن يا ببر «ارزش ارايه» ندارند.
جرالد دورل در سال ۱۹۹۵، نام صندوق جرسي به «صندوق حفاظت حيات وحش دورل» تغيير يافت. اين مركز هنوز فعال است و يكي از باغ وحش هاي بسيار پرطرفدار به شمار مي رود.
|
|
۶۹سال بدون آب و غذا
يك مرد ۷۷ ساله هندي ادعا كرده كه ۶۹ سال است هيچ نوع غذا و آبي مصرف نكرده است. اين مرد كه ازمرتاضان هندي است اظهار مي دارد: الهه ها در سن ۸ سالگي او را از آب و غذا بي نياز كرد ه اند. او براي اثبات ادعاي خود، حاضر شده در بيمارستان تحت نظر پزشكان باشد و روزانه ۱۰۰ سي سي آب براي شست وشوي دهانش در اختيار او قرار دهند و پس از شست و شو نيز مقدار آب را اندازه بگيرند. يك پزشك قصد دارد اين مرتاض را به سازمان ناسا معرفي كند تا يك دوره فضايي را بگذراند. اين پزشك مي گويد: فضانوردي كه به آب و غذا نياز نداشته باشد در فضانوردي اهميت بسياري دارد. پزشكان عقيده دارند بدن اين مرتاض مانند ساير انسانهاست و هيچ مشكل خاصي ندارد.
|
|
جشنواره كوچ عشاير
به نقل از اداره كل روابط عمومي و اطلاع رساني ايرانگردي و جهانگردي، اسدالله شمس دبير كميته گردشگري و ميراث فرهنگي استان اردبيل در جلسه اي با حضور مدير كل ميراث فرهنگي، مديريت صنايع دستي و فرماندار شهرستان پارس آباد به بررسي توانمندي ها و امكانات گردشگري اين شهرستان پرداخت.
راه اندازي فرودگاه پارس آباد، احياي راه هاي مواصلاتي و جاده هاي اصلي شهرستان پارس آباد، تبديل سايت سازمان امور آب در بخش اصلاندوز به مجتمع واحد اقامتي استاندارد، راه اندازي بازارچه كالاي خارجي و صنايع دستي و برپايي جشنواره كوچ عشاير و شترسواري در شهرستان پار س آباد در برنامه سال آينده سازمان ايرانگردي و جهانگردي استان اردبيل و با همكاري فرمانداري اين استان گنجانده شده است.
|
|
جشنواره روستا
نخستين جشنواره گردشگري منطقه اي روستا، ويژه روستاهاي غرب كشور به مدت دو روز دربخش هاي فيلم، عكس و نويسندگي، حول محور روستا برگزارشد. در اين جشنواره مدير ايرانگردي و جهانگردي كرمانشاه ضمن تاكيد بر توسعه گردشگري روستايي و اهميت ويژه آن گفت: تعاون و توسعه روستايي يكي از محورهاي اساسي به شمار مي رود كه بايد بيش از پيش مورد توجه قرار گيرد چرا كه اين فعاليت ها منجر به رونق و بهبود وضعيت روستاهاي كشور مي شود. دل انگيز ضمن اشاره به بالابودن قوت آثار ارايه شده در جشنواره افزود: آنچه در اين جشنواره ديديم فقط خلاقيت بود و همچنين تلاش در جهت توسعه اين مهم كه اميدوارم اين روند به نحو مطلوب تري ادامه يابد. در اين جشنواره ۴۰۰ نفر از علاقه مندان به عرصه هاي هنري و فرهنگي از استان هاي همدان، آذربايجان غربي، ايلام، لرستان و كردستان شركت داشتند.
|
|
كوچولوهاي چند ميليون دلاري
پرآوازه ترين جانور جهان، پاندا نام دارد. خرسي كه حدود هزار قلاده آن در چين باقي است و هر يك از اين هزار پاندا نام و شناسنامه دارند و تحت نظر و حفاظت شديد هستند. در يك ايستگاه تحقيقاتي و پرورشي، يك توله پانداي يك ماهه با شير گاو تغذيه مي شود. اين توله دوقلو در يك زمان از طريق لقاح مصنوعي در آزمايشگاه توليد شده اند. اين تكنيك از سال ۱۹۶۳ آغاز شده و تاكنون پانداهاي متعددي بدين ترتيب متولد شده اند.
توله ماده و يك نر ديگر براي ده سال در اختيار باغ وحش آتلانتا قرار خواهد گرفت. بر اساس قوانين جديد فدرال، اين باغ وحش سالانه يك ميليون دلار به منظور حفاظت و تحقيقات مربوط به پاندا در اختيار چين قرار خواهد داد. بد نيست بدانيد كه دولت چين هيچ پاندايي را به طور كامل به كشوري واگذار نمي كند و در حقيقت چند سال اجاره مي دهد.
|