گزارشي از پاساژگراندهتل در خيابان لاله زار
نئون ها، بر ويرانه گراندهتل
اتاق هايي كه روزگاري، مهمان هاي مشهوري داشت، اكنون به مغازه هاي تجاري تبديل شده است.
الان گراندهتل در خيابان لاله زار است، بي هيچ نشاني از گذشته. بي آنكه خبري از روزهاي باشكوهش داشته باشد، روزهاي ازدحام سالن رستورانش و روزهاي ميهماني هاي شاهانه اش. از گراندهتل تنها خاطره اي مانده. همين و بس
ماني را د
معمولا در تمام نقاط دنيا رسم بر اين است كه هر بناي تاريخي كه به گونه اي حس نوستالژيك دارد علاوه بر حفظ و مرمت، احترام و صلابت خود را در سايه مشاغلي نزديك به همان گام هاي نخست و در ارتباط با بناي مادر (اوليه) جست وجو مي كنند. اما آنچه كه برگراند هتل و بسياري ديگر از بناهاي اين شهر رفته، هر آدم دلسوزي را در هاله اي از بهت و حيرت فرو مي برد. چون اين گونه بي توجهي ها به هر بهانه اي كه باشد به گونه اي خيانت به شعور اسلافمان است.
افرادي كه به قصد گردش در حول و حوش خيابان لاله زار و راسته لامپ فروشي هاي گوناگون قدم مي زنند با ديدن تابلو پاساژ گراند هتل كه به مانند تابلو اوليه و اصلي آن است لحظه اي درنگ مي كنند و فورا آن را به همديگر نشان مي دهند. شايد آنها هم اين هتل را كه زماني زينت شهر تهران بوده در فيلم هاي تاريخي مربوط به تهران قديم ديده باشند. اما حالا، پاساژي است متروكه كه تنها چند مغازه كوچك در آن قرار گرفته و به ندرت حال و هواي آن روزها را دارد.حتي ديواره هاي آن كه چندان تغيير چهره نداده اند، باز هم رنگي از گذشته ندارد. گراند هتل، يك ساختمان نيست، يك خاطره است. يك حس نوستالژيك كه از گذشته ها به جا مانده.
از ديروز تا امروز
نه نور لامپ ها و نه نور چراغ هاي نئون، نه زرق و برق مغازه هاي اطراف و نه ظاهر روشن اطراف پاساژ، هيچ يك خبري از شكوه از دست رفته گراند هتل ندارد. اگر روزگاري در لاله زار، هتلي بود به نام گراند هتل كه آبروي طهران بود و در آن وزرا و شاهان بسياري اقامت مي گزيدند و اگر ميهماني هاي باشكوه آن به لاله زار اعتباري بيشتر مي داد، امروز، اما پاساژي در خيابان لاله زار قرار دارد كه تنها نامي از گذشته بر خود دارد.
روزگاري كه شخصي به نام باقراف كه مهاجري قفقازي بود وانگار خود طعم بي خانماني را در طهران چشيده بود، تصميم گرفت تا بناي هتلي را در طهران پي ريزي كند، هيچ كس تصور نمي كرد كه اين هتل، محلي شود براي ديدارهاي سلطنتي. روزگاري كه شاهان قاجار، به سبب اعتبار و زيبايي اين هتل در آن اقامت مي گزيدند و هر شهروند طهراني آرزو داشت تا به اين هتل رفته
و در آن اقامت گزيند، هيچ كس تصور نمي كرد كه در دوره اي شهرداري تصميم به خراب كردن اين مكان بگيرد كه گذشته اي اين چنين باشكوه دارد. گراند هتل اولين مسافرخانه به سبك و سياق اروپايي بود. اگرچه تا بدان روز بسياري از مسافران خارجي كه به طهران مسافرت مي كردند، در خانه هاي اعيان به ويژه پانسيون هايي كه توسط ارامنه طهران اداره مي شد، اقامت داشتند. اما بودند، معدود افرادي از اين خارجيان كه توسط شيادان و دزدان، سر كيسه شده و تمام دار و ندار خود را از دست رفته مي ديدند. اما هنگامي كه گراند هتل شروع به كار كرد، بلافاصله، محلي شد براي اقامت خارجيان.چه مدها و شيوه هاي جديدي كه از گراندهتل در كل ايران رايج نشد و چه اتفاقات مهمي در آن رقم نخورد. اما اين دوران طلايي، چندان نپاييد. به مرور، گراندهتل ارزش و اعتبار خود را از دست داد. شايد يكي از عمده ترين دلايل اين امر، اجراي نمايش هاي بي ارزشي بود كه تا سال ها ادامه داشت. حتي بعدها كه اين مكان به تئاتر شهر تبديل شد هم نتوانست آبروي ازدست رفته را بازيابد. هنگامي كه تئاتر نصر، به همت تعدادي از دلسوزان بر ويرانه هاي گراندهتل بنا شد، هنوز لاله زار پرهياهو و پرجنجال بود. تئاتر نصر، به همراه چند تئاتر ديگر در لاله زار، حياتي نو پديد آوردند. اگرچه اتاق هاي متعدد گراندهتل به مرور به حجره هاي كسب و كارتبديل مي شدند، اما هنوز صداي قدم هاي مردمان بسياري كه به رستوران آن كه تبديل به يك تماشاخانه شده بود مي آمدند، شنيده مي شد. پس از چندي و در اواخر دهه پنجاه بود كه تئاتر نصر برچيده شد. ديگر حتي صداي بازيگران تئاتر نصر هم در آخرين سالن به جامانده از گراندهتل شنيده نشد.
گراندهتل، در خاموشي، فرو رفت. تنها هياهو باقي مانده در آن، سروصداي فروشندگان و خريداران كالاهاي روشنايي بود كه در آن مي پيچيد. اولين هتل جديد در ايران، به مغازه هاي متعدد فروش وسايل روشنايي تبديل شد و تمام آن هلهله و اشتياق، به نورهاي سفيد و سبز نئون ها مبدل شد. البته آينده چندان خوبي هم درانتظارش نيست. شهرداري، به منظور تامين پاركينگي براي خيابان لاله زار، تصميم گرفت تا اين آخرين بقاياي گراندهتل را نابود و اين مكان را تبديل به پاركينگ كند. اما بالاخره، اين ماجرا ناتمام ماند. الان گراندهتل در خيابان لاله زار است، بي هيچ نشاني از گذشته. بي آنكه خبري از روزهاي باشكوهش داشته باشد. اگرچه اين مكان سال هاست خاموشي گزيده اما هنوز خاطره اش، در ذهن طهران باقي مانده است. روزهاي خوش گراندهتل را لاله زار حتماً به ياد دارد. روزهاي خيابان سنگ فرش، روزهاي ازدحام سالن رستورانش و روزهاي ميهماني هاي شاهانه اش. از گراندهتل تنها خاطره اي مانده. همين و بس.
نشاني از گراندهتل
يكي از مغازه داران پاساژ گراندهتل در جوابمان كه از سابقه اين مكان پرسيديم، مي گويد: «وقتي كه ما آمديم، اينجا خبري از هتل نبود. يك تماشاخانه قديمي بود و چند اتاق» و از سوابق نمايشخانه اي آن مي گويد.
اما گراندهتل را به ياد دارد. سريال ها و فيلم هايي كه درمورد طهران قديم است، او را كنجكاو كرده و چند جمله اي از گراندهتل مي گويد و ما هنوز نمي دانيم كه اين مغازه هاي گوناگون چه ربطي به گراندهتل دارد. اينجا گراندهتل است، بي نشاني از گذشته. گويا گرد فراموشي بر آن پاشيده اند.
|