سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۲ - شماره ۳۳۱۱
هنر
Front Page

گزارشي از نمايشگاه «پوستر از خود»
ديدار در چارچوب پوسترها
002667.jpg
علي اصغر محمدي
اشاره؛
اگر ما شاعر بوديم و شما هم شاعر، دلمان مي خواست با شما در قالب شعري درباره خودتان، آن گونه كه هستيد، آشنا شويم. حالا كه همه طراح و گرافيك هستيم، بگذاريد با هم در چارچوب پوسترهايمان ديدار كنيم و آشنا شويم. پوستري كه نه الزاماً  چهره ظاهري، بلكه درون مان، دغدغه ها، انديشه ها، خيالات  و وجوه مشخصه  ما را مي نماياند. اين طرح ها بينندگان را با شيوه برخورد و ذهنيت طراحاني از كشورها و فرهنگ هاي ديگر آشنا خواهد كرد و از همنشيني اين آثار، برخوردهاي گوناگوني با يك موضوع نمايش داده خواهد شد.
(بخشي از مقدمه كاتالوگ نمايشگاه «پوستر از خود»)
نمايشگاه پوستر از خود، براي نخستين بار و با نمايش آثار هنرمندان گرافيك يازده كشور، چندي پيش در نگارخانه الهه برگزار شد.
فرزاد اديبي، مسعود نجابتي و سيامك فيلي زاده از ايران، الكساندرگلمن(آمريكا)، لئوناردو سونولي (ايتاليا)، گارث واكر (آفريقاي جنوبي)، آنته لنز(آلمان)، يوري گوليتف(روسيه)، ايسامي كيتاگاوا (ژاپن)، جينگ پينگ هه(چين)، حليم شعيري(لبنان)، ميرسلاو آدامشيك (لهستان) و الهاندرو ماگايانس (مكزيك)، هنرمنداني بودند كه در اين نمايشگاه ميهمان گروه رنگ پنجم (بيژن صيفوري، مجيد عباسي، ساعد مشكي و عليرضا مصطفي زاده ابراهيمي) بودند.
آنچه در پي مي خوانيد،حاصل صحبتي با طراحان گرافيست ايراني شركت كننده در اين نمايشگاه است.
***
* با توجه به اين كه چند روز از نمايشگاه سپري شده، ارزيابي تان از اين نمايشگاه چه بود؟
مجيد عباسي: نمايشگاه پوستر از خود، در نوع خود نمايشگاه بي نظيري بود. طراحان گرافيك مطرح حال حاضر دنيا در سنين بين ۳۰ تا ۴۰ سالگي كه هر كدام از آنان معتبرترين در كشور و ديار خود هستند، دست دوستي را كه به طرف شان دراز شده بود فشردند و كارهاي خود را براي اين نمايشگاه ارسال كردند. نام هايي كه در نمايشگاه حضور داشتند، هر كدام داراي روش خاص خود بودند و همين نكته باعث ارائه يك مجموعه بي نظير از تنوع تفكر، فرهنگ و ديدگاههاي مختلف بود.
ساعد مشكي: تصور مي كنم بررسي چنين اتفاقاتي مدتها بعد بايد انجام شود. تأثيرات آني كم كم رسوب مي كنند و در دراز مدت موثر مي شوند. بويژه در مورد اين نمايشگاه بايد بگويم اگر چه در مكاني كوچك برگزار شد، ولي اتفاق بزرگي بود. چرا كه يك گروه كوچك، نمايشگاهي از بهترين هاي طراحان گرافيك جهان با ميانگين سني ۳۰ تا ۴۰ سال، از يازده كشور را برگزار كرد. هر يك از اين طراحان در كشور خودشان و در سطح بين المللي از اعتبار ويژه اي برخوردارند.
بيژن صيفوري: نمايشگاه متفاوتي بود!  اين كه گروهي از گرافيست هاي نسل جديد كه هر كدامشان از طراحان مطرح كشورشان و در بعضي موارد از مطرحان دنيا هستند، با توجه به فراخوان هر كدام پوستري از خود، به سفارش خودشان طراحي كنند، فضاي خاصي به اين نمايشگاه داده بود. در اين گوناگوني آثار، شما مي توانستيد زاويه ديد طراحان مختلف، لهجه خاص طراحي، چگونگي تفكر و اتمسفركاري آنها را ببينيد.
اين كه پس از مدتها، نمايشگاه پوستري، تأملي در بينندگان ايجاد كند و براي طراحان حرفه اي نسل هاي مختلف، تازه باشد به هر حال نشان دهنده موفقيت نمايشگاه است.
002664.jpg

عليرضا مصطفي زاده: از نمايشگاه هايي كه «رنگ پنجم» برگزار كرده است هميشه استقبال خوبي شده. اين بار كه كنجكاوي هم مزيد بر علت بود.
مسعود نجابتي: بهانه خوبي بود براي عرض اندام!
فرزاد اديبي: اين قدر اطلاع دارم كه استقبال خوبي از اين حركت شد. در مجموع از چند جهت،  اين نمايشگاه قابل توجه است. اول اين كه واژه Self Postrait تا قبل از اين اتفاق زاده نشده بود. اگر چه گاهي طراحان از خود و افكار و اوهامشان طرحي زده اند، اما به اين صورت منسجم نبوده است. بنابراين خود اين نمايشگاه براي نخستين بار در تاريخ گرافيك اتفاق افتاده است. دوم اين كه اين رخداد به حيطه جغرافيايي و فرهنگي خاصي محدود نشده بود و حاصل تفكر و نگاه گروهي از طراحان گرافيك در بيش از ده كشور با فرهنگ هاي متفاوت بود و سوم اين كه سن و سال طراحان اين نمايشگاه حدود ۳۰ تا ۴۰ سال است. هم سال ما ايراني هاي شركت كننده كه از نسل چهارم طراحان گرافيك ايرانيم، يعني سني كه موج نو طراحي گرافيك را مي شناسد، جوان است و از تجربه حرفه اي نسبي هم برخوردار. به سهم خود از دوستان «رنگ پنجم» كه باني اين نمايشگاه منحصر به فرد بودند، سپاسگزارم.
* در فراخوان نمايشگاه آمده بود: «پوستري كه نه الزاماً  چهره ظاهري، بلكه درون مان، دغدغه هامان، انديشه هامان، خيالات مان و وجوه مشخصه  مان را مي نماياند.» با توجه به اين نكته، شما چه بخشي از خودتان را پوستر كرده بوديد؟
مصطفي زاده: شناسنامه ام را. چون مي توانم دغدغه ها، انديشه ها و خيالاتم را پشت آن پنهان كنم.
عباسي: سعي كردم كه بخشي از فرهنگ جامعه ايراني را به نمايش بگذارم. يك استكان چاي، يك تعارف دوستانه به يك دوست يا ميهمان است و همواره يك سنت هميشگي در جامعه ايراني است. فضايي كاملاً  ملي كه كوشيدم با نگرش امروزي آن را ارائه دهم، شايد با اين تعريف توانسته باشم خودم را به تصوير بكشم.
نجابتي: در نهايت هر خود نگاره يك خيال است! چه در پرداخت ظاهري و چه غير آن.
اديبي: من امضايم را كار كرده بودم، امضاي من شبيه شمشير است و آن را در شال كمر يك شاهزاده كه به شيوه قاجاري نقاشي شده بود، قرار دادم و فكر مي كنم كه پوستر را به اندازه كافي گويا باشد. امضاي من سلاح من است، البته متني را هم با ادبيات قاجاري و خط تعليق عاميانه آن زمان در پوستر گنجانده ام: «به مقتضاي رسوم ماضيه و رقوم جاريه كه تحفظ سلاح نشان تحفظ حيثيات و نواميس است، به پاسباني اين دو ركن ركين كمر همت بر ميان بسته ايم.» مثل برخي از كارهايم طنز كم رنگي دارد...
مشكي: من سعي كردم آنچه را كه در حال حاضر ذهنم را مشغول مي كند، تصوير كنم، به اضافه چيزهايي كه هميشه مشغوليت من بوده و شايد براي خيلي ها هم باشد. بنا به اعتراف همه ميهمانان داخلي و خارجي، كار سختي بود. براي كسي كه با تصوير سروكار دارد، داوري خود از طريق تصوير دشوار است. حفظ صداقت و رعايت ضوابط، كار ساده اي نيست.
صيفوري: كار من در نمايشگاه، در واقع كاري بود به سفارش خودم و مربوط به چند سال پيش. اين پوستر در واقع نگاه من بود به خودم در گرافيك. پوستر پرتره خودم است كه در فضايي تخيلي، چشمان ذهن او كه واسطه ديدن و طراحي اوست، توسعه پيدا كرده است! و شما بخشي از اين تكثير و احاطه را مي بينيد و شايد بيشتر آن بيرون كادر باشد. در واقع فكر مي كنم براي كار طراحي گرافيك، اين توسعه و احاطه را لازم دارم!
* با توجه به اينكه نمايشگاه در برگزيده آثار طراحان گرافيك از يازده كشور بود، آيا هويت ملي و حال و هواي بومي طراحان هم در اين كارها به چشم مي خورد؟
اديبي: در نگاه اول، سبك كار، هويت و حال و هواي بومي قابل تشخيص نبود. اما با دقت و چند بار ديدن، ته رنگي از فرهنگ و جغرافياي فرهنگي طراحان قابل تشخيص بود. در كار طراح لهستاني، ميراث مكتب لهستان با بيان امروزي قابل توجه است، كار طراح ژاپني يك هايكوي تصويري است و در اثر طراح روسي از دريچه امروزين فتوريسم روسي را مي بينيم. مضمون كار طراح آفريقاي جنوبي هم نوعي از همزيستي دو نژاد سياه و سفيد در كشورش است. كارهاي دوستان ايراني هم براي خود اهالي گرافيك قابل تشخيص است. البته من اعتقادي به سبك و استيل شخصي ندارم، ولي چون اين نمايشگاه جهاني بود، سعي كردم كارم ايراني باشد. اضافه كنم كه سبك شخصي و در گستره بازتر هويت و سبك ملي با استفاده از مرده ريگ نياكان مثل شمسه و بته جقه و خوشنويسي حاصل نمي شود. اين كار با شناخت درست و اصولي از فرهنگ عمومي و تاريخ فرهنگي با حوصله و دقت و نه با شتابزدگي بدست مي آيد.
002670.jpg

مشكي: خير! تفاوت چنداني بين كار آفريقا و اروپا (و ساير كشورها) نبود. حتي بين كار طراحي از لبنان با طراح آمريكايي هم تفاوتي نبود. گويا هويت، دغدغه امروز طراحان گرافيست نيست.
صيفوري: همانطوري كه از نام نمايشگاه هم پيداست، هنرمند يك اثر از خود با نگاه ساخته بود. ببينيد اينجا ديگر صداقت آدم ها و قدرت طراحي شان رو مي شود. آدم ها چه بخواهند و چه نخواهند هويت ملي شان در كارهاشان هست. مثلاً كار «آدامشيك» از لهستان، به تمام معني لهستاني است، يا «گلمن» آمريكايي كه خيلي هم طراح بنامي است. اثر «كيتاگاوا» از ژاپن، يك هايكوي ژاپني است. كارث واكر از آفريقاي جنوبي هم دغدغه هاي خودش را دارد. بچه هاي ايران هم خودشان هستند. يادمان باشد هويتي كه در كار مي ماند، هويت ظاهري نيست، بلكه فضاي اثر است.
مصطفي زاده: در يك كلام، به خوبي مشهود بود!
عباسي: نه الزاماً، طراحاني در اين نمايشگاه حضور داشتند كه نگاهي فرامليتي داشتند. بعضي از آنها به درجه اي از پختگي و استادي رسيده اند كه در آثارشان ادعاي نه ملي، بلكه بين المللي را دارند. اما ايده اصلي ما اين بود كه فرهنگ هاي مختلف در آثار طراحان ارائه شود. به طور مثال مي توان به پوستر طراح لهستاني كه نشان از يك مكتب با سابقه پوستر لهستاني داشت اشاره كرد.
نجابتي: به تفاوت هاي آثار ارائه شده در نمايشگاه بنگريد. «تفاوت ها» هميشه بيانگر هويتند. هويت چيزي ذاتي و از پيش موجود نيست، بلكه ساخته مي شود گاه توسط هنرمندان و چه عاملي مهمتر از تفاوت و متمايز بودن براي ساخت و عرضه هويت وجود دارد.
* شما در اين آثار، خودتان را از نگاه خود پوستر كرده ايد يا از نگاه مخاطبانتان؟
عباسي: اين ايده و تفكر من بود كه در پوستر حضور داشت، ولي مخاطبان بايد برداشت خودشان را از كار من مي كردند.
صيفوري: هركسي هر كاري مي كند از نگاه خودش است.
مصطفي زاده: به هر حال مخاطب تنها در همين حد مي تواند از صحت نگاهش به من مطمئن باشد.
نجابتي: در نگاه به درون خويش بايداز چشم ديگران نگريست!
اديبي: هر دو. چون من فكر مي كنم مخاطبم مرا آن گونه كه تا به حال كار كرده ام مي شناسد. هر مولد و مؤثري همين است، مخاطب يا مخاطبانش را دارد. صداقت كه باشد مخاطب همان را مي خواهد كه طراح مي كشد و طراح همان را مي كشد كه مخاطب مي خواهد. البته ارتقاي سليقه مخاطب بحث ديگري است.

سايه روشن هنر
قرابت تذهيب و نستعليق
به مناسبت برپايي نمايشگاه مفاخر خوشنويسي در موزه تماشاگه تاريخ
002661.jpg

حدود يك قرن بعد از انتشار و رواج خط تعليق يعني از نيمه دوم قرن هشتم هجري به تدريج خط  ديگري پديد آمد كه به نام «نستعليق» معروف شده است. پيچيدگي و بي نظمي و دايره هاي ناقص به سليقه ايراني چندان مطبوع نبود، از اين رو از تركيب خط نسخ كه خطي منظم و معتدل و زيبا بود با تعليق، خط سومي به وجود آمد كه از كندي نسخ و نقايص تعليق به دور و داراي نظم و اعتدال با دايره هايي ظريف و موزون و دلپذير است. سلطانعلي مشهدي (متوفي به سال ۹۲۶ هـ.ق) در اشعاري براين نكته تأكيد دارد:
نسخ تعليق گرخفي و جلي است
واضح الاصل خواجه ميرعلي است
وضع فرمود او ز ذهن دقيق
از خط نسخ و از خط تعليق
وقتي توجه كنيم صحت اين نكته قابل تأييد است چرا كه هم روشني نسخ را دارد و هم تيزي و تندي و دواير خط تعليق را. خط نستعليق از همه شرايط زيبايي برخوردار است. از آن جمله اعتدال، موزوني، استواري، تناسب، حسن تركيب و هماهنگي و... زيرا همه اصول و قواعد خوشنويسي در آن رعايت مي شود. اختراع و يا انضباط اين خط را منسوب به «ميرعلي تبريزي» مي دانند كه در سال ۸۵۰ هجري قمري در گذشته و معاصر اميرتيمور گوركاني و از خوشنويسان مشهور آن زمان بوده است. از اين زمان به بعد اين خط مورد توجه خوشنويسان ايراني قرار گرفت و در دوره هاي بعد هنرمندان بسياري در هرچه زيباتر نوشتن آن همت گماشتند.
جعفر بايسنغري، سلطانعلي مشهدي (متوفا به سال ۹۲۶ هـ-ق)، ميرعلي هروي (متوفي به سال ۹۵۱ هـ-ق) مالك ديلمي (متوفا به سال ۹۶۹ هـ-ق) محمد حسين تبريزي (متوفا به سال ۹۸۵ هـ-ق) بابا شاه اصفهاني (متوفا به سال ۹۹۶ هـ.ق) عليرضا عباسي (متوفا به سال ۱۰۳۸ هـ-ق) و ميرعماد حسني صيفي قزويني (متوفا به سال ۱۰۲۴ هـ.ق) خط نستعليق را به درجه ممتاز خود رساندند و پس از آن توسط شاگردان و پيروان آنها بخصوص ميرعماد ادامه يافت.قابل توجه است كه اشاره اي هم به هنر تذهيب در اين نوشتار داشته باشيم كه هنرهاي ايراني جملگي يك اتحاد و انسجام و هدف مشخصي را دارند كه جملگي از گذشته تا به امروز يك هدف شاخصي را ادامه مي دهند و آن هم زيبايي ظاهري و صفاي باطني است كه چشم را نوازش و روح آدمي را آرامش مي بخشد. هنر خوشنويسي بخصوص خط نستعليق گويي بمانند قلمگيري هاي تذهيب و مينياتور مي ماند با اين تفاوت كه نگارگر و مذهب ايراني با قلم مو اين پيچشها و چرخشها را مي آفريند و خوشنويس ايراني با قلم ني همان ظرافت ها و چرخش ها را رقم مي زند و هنر خوشنويسي به ويژه خط نستعليق قرابت خاصي با هنر تذهيب دارد كه اين دو هنر چه در گذشته و چه در اين زمان مكمل همديگر مي باشند و در آينده هم در فضاهاي جديد مكمل يكديگر خواهند بود.
سيد شاهين عرب

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   زندگي  |   سياست  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |