رفتار صادقانه با مردم
يكي از آسيب هاي جدي برخي جريانات سياسي در كشور ما عدم شناخت واقعي مردم است.
حقيقت اين است كه اكثر نخبگان تشكيل دهنده جريانات سياسي ارتباط دوسويه با مردم ندارند. اساسا هنوز نياموخته اند كه ارتباط با مردم بايد بر مبناي گفت و شنود باشد نه براساس گفتمان يك طرفه. لذا در بهترين حالت ها ديدگاه هاي خود و اطرافيانشان را نگاه عمومي تلقي مي كنند. در شرايطي كه مردم با هر انگيزه اي راي خود را به نفع يك جريان خاص به صندوق بريزند آن جريان بيشتر در معرض اين آسيب قرار مي گيرد، بي آنكه در بستر زمان با ايجاد يك مكانيزم فعال و مستمر از بازخورد رفتار سياسي خود مطلع شوند و آن را مورد ارزيابي قرار دهند. در نتيجه كار به جايي مي رسد كه تراوشات ذهني به جاي درك دقيق خواسته ها و ديدگاه هاي مردم مبناي سياستگذاري قرار مي گيرد؛ سياستي كه ناپختگي، ساده انگاري، نوسان، عدم تعادل و متضادبودن از مشخصه هاي آن به شمار مي رود. در همين زمينه رفتارهاي اخير يك جريان افراطي مدعي اصلاح طلبي قابل تحليل است . اين جريان به دليل همين عدم شناخت دقيق از شرايط سياسي كشور و سمت گيري و گرايش عمومي مردم،با رفتار غيرمنطقي و خروج از چارچوب امنيت ملي كار را به جايي رساند كه راه براي برخورد مسامحه كارانه نهادهاي قانوني با آن مسدود شد. پيروان اين جريان آنگاه براي رهايي از مشكل خود ساخته و با نگراني از خروج از حاكميت كه چندي به عنوان تهديد ا ز آن بهره مي جستند، كوشيدند تا با فضاسازي ، نهادهاي قانوني را تحت فشار قرار داده و آنها را مرعوب كنند؛ و اميدوار بودند كه مردم با به راه انداختن تظاهرات ميليوني از آنان حمايت كنند. اما چنين نشد.
متاسفانه در اين مقطع نيز نتوانستند و يا نخواستند كه با ارزيابي دقيق اوضاع به راه اصلاح در آيند و در روش هاي خود تجديدنظر كنند؛ و در مسير خطاي خود باز هم شتابان به سوي بن بست حركت كردند.
به دليل همين عدم شناخت از مردم ، اين جريان در تبليغات و موضعگيريهاي انتخاباتي دچار بي ثباتي و تناقض شده است . به اين ترتيب كه يك روز حاكميت را از فشارهاي خارجي مي ترسانند و تهديد مي كنند كه درصورت حذف ما ، تمام دنيا بر عليه شما بسيج خواهد شد و روز ديگر مي كوشند تا با ادعاي ساخت و پاخت پنهاني جريان مخالف خود با بيگانگان مردم را به ورطه بي اعتمادي بكشانند و گويا از ياد برده اند كه افكار عمومي از ميزان رويكرد آنان به بيگانگان و چشمك زدن هاي پي درپي به دشمنان در سالهاي اخير غافل بوده اند.
از طرف ديگر اينها يك روز از غير رقابتي بودن ۱۹۰ حوزه انتخابي سخن به ميان
مي آورند و روز ديگر از حدود ۲۰۰ كانديدا در كل كشور حمايت مي كند - البته غيرعلني -يك روز از عدم مشاركت مردم در انتخاباتي كه در آينده برگزار خواهد شد خبر مي دهند و به محض اينكه متوجه مي شوند اين آرزو محقق نخواهد شد، با روي آوردن به روش هاي غيراخلاقي مدعي مي شوند كه دو ميليون شناسنامه جعلي چاپ شده است تا تعداد شركت كنندگان در انتخابات با تقلب زياد نشان داده شود! مگر مردم نمي دانند كه هم مجري انتخابات و هم مجري طرح شناسنامه ها همان وزارت كشوري است كه همه دست اندركاران آن از علاقمندان پر و پا قرص جريان ايشان هستند .
اين روش ها ادامه سياست هاي قبلي همين جريان افراطي است كه بيهوده مي كوشيد هم در درون حاكميت باشد و هم از رانت اپوزيسيون برخوردار گردد . در هيچ برهه اي از تاريخ و در هيچ الگوي حكومتي چنين روشي به فرجام نرسيده است.
بايد مطمئن باشيم كه حافظه تاريخي اين ملت چنان قوي و دقيق است كه اين پارادوكس رفتاري را درمي يابد و با آن آنگونه كه شايسته است برخورد مي كند.آيا بهتر نيست اين عزيزان به جاي نامه نگاريهايي كه شائبه وهن استوانه هاي نظام در آن وجود دارد دايره اصلاحاتي كه خود مدعي آنند را چنان گسترش دهند كه خودشان را نيز در بر گيرد ؟
|