شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۲ - - شماره ۳۳۲۷
دانشجو-۲
Front Page

گزارشي درباره امنيت خوابگاههاي دخترانه و ضرورت توجه مسئولان نظام عالي كشور
اگر ديوارها بالاتر برود...
در يك نظر سنجي ، ۵۵ درصد از دانشجويان وضعيت امنيتي خوابگاهها را مثبت ارزيابي كرده اند. البته از نظر ما اين درصد استاندارد نيست و براي رسيدن به نمره قبولي كامل بايد بسيار تلاش كنيم
سي درصد از دانشجويان متقاضي خوابگاه از داشتن خوابگاه دولتي محروم اند. بنابراين مجبورند يا در خانه هاي گروهي يا در خوابگاه هاي خودگردان دوره دانشجويي را به سر ببرند
000216.jpg
فكر نمي كرديم تحصن صد نفريمان در خوابگاه دو-سه شب بعد از حادثه به تحصن ۵۰۰ نفره در دانشگاه با همراهي بقيه دانشجويان تبديل شود. همه چيز از زماني شروع شد كه نگين با ديدن صحنه اي در پشت پنجره خوابگاه جيغ بلندي كشيد و غش كرد. همه به دورش جمع شديم. صداي موتور سيكلت قطع نمي شد. همگي دم پنجره رفتيم. موتور سوار هنوز همان جا ايستاده بود و با پارچه اي قرمز به دور سرش با لباس مشكي و... با جيغ و داد بچه ها مسئول خوابگاه و سرايدار پيرمان به دنبال آنها پليس ۱۱۰ از جريان مطلع شدند.
در اين فاصله كه پليس بيايد، پيرزن يك بند مردك را نفرين مي كرد. پليس آمد ولي ديگر از مرد موتورسوار خبري نبود.
آن شب و چند شب ديگر نيز با همان ترس و لرز و همان اتفاق سپري شد تا اينكه در روز دوشنبه اول ارديبهشت، پانصد نفر از دانشجويان دانشگاه بوعلي سيناي همدان مقابل ساختمان مركزي اين دانشگاه به اين هتك حرمت اعتراض و تحصن كردند. دانشجويان با سردادن شعارهايي مانند «امنيت، حفاظت، حيثيت، مرگ بر بي غيرت». «برادر باغيرت حمايت، حمايت»، «مسئول بي كفايت استعفا، استعفا» خواستار حضور مهدي شريفيان معاون دانشجويي دانشگاه در جمع دانشجويان معترض شدند. او آمد و ضمن قدرداني از موضع گيري دختران گفت: براي رسيدگي به اين معضل پيش آمده مكاتباتي با نيروي انتظامي انجام شده است.
شريفيان اضافه كرد: برقراري امنيت در خوابگاه حق دانشجويان است كه نبايد ناديده گرفته شود و تلاش ما براي برقراري امنيت است. اين تحصن تا آنجا ادامه يافت كه مسئولان دانشگاه با در دست داشتن استعفانامه مسئول خوابگاه به جمع دانشجويان آمدند و خواستار پايان يافتن اين تحصن شدند. دانشجويان پس از شنيدن استعفاي مسئول خوابگاه شعار «مسئولان دانشگاه تشكر، تشكر» سر دادند.
يكي از دانشجويان خوابگاه فاطميه همدان مي گويد: خوابگاه ما نزديك امامزاده عبدالله است و اطراف آن تپه هاي خاكي بدون حفاظ قرار دارد. تا قبل از تحصنمان خوابگاه حصار نداشت و شب ها در آن مسئول خوابگاه و خانمي كه بيشتر سرايدار بود تا نگهبان، حضور داشتند. در همان چند روزي كه آن اتفاق چندين بار رخ داد، داستانهاي مختلفي از زبان بچه ها شنيده مي شد. حتي اينكه اين كار را يك گروه چند نفري انجام داده اند و توانسته اند با پوشيدن چادر وارد خوابگاه دختران شوند. البته در اين جور مسائل تا حد زيادي «يك كلاغ چهل كلاغ» مي شود ولي بچه هايي كه آن صحنه ها را ديده اند كم نيستند.
نرگس در ادامه مي گويد: اصلي ترين نگراني ما در زمان تحصن اين بود كه تلقي تحصن سياسي ايجاد شود كه خوشبختانه با حمايت تعداد زيادي از بچه ها اين اتفاق نيفتاد.»
فاطمه ديگر دانشجوي خوابگاه در مورد تحصن مي گويد: «شب ۳۱ فروردين تحصن شروع شد. دكتر غلامي رئيس دانشگاه بوعلي آنجا نبود و بنابراين دو نفر از مسئولان دانشگاه آمدند. در ابتداي تحصن از آنجايي كه تعدادمان محدود به بچه هاي خوابگاه مي شد، آنها فكر مي كردند ما زود متفرق مي شويم. به ما مي گفتند: اشكال از خانمها است كه چنين اتفاقاتي مي افتد. شما برويد خودتان را درست كنيد. ما اصلاً نمي توانيم كاري برايتان انجام بدهيم. براي محافظت از خودتان مي توانيد برويد كاراته ياد بگيريد.»
وي در ادامه مي گويد: «تحصن و اعتراض بچه ها در روز دوم فراگيرتر شد به طوري كه بچه هاي خوابگاه كشاورزي هم به ما پيوستند. تازه آن موقع بود كه دكتر غلامي رئيس دانشگاه خبردار شد و براي بازديد از خوابگاهها آمد. وقتي ديد كه خوابگاه بدون نرده و حفاظ مشرف به خيابان است و هر كسي مي تواند با قرار دادن يك نرده بان به داخل خوابگاه بيايد، دستور داد همان شب تحصن، پنجره ها را نرده بكشند و يك نگهبان مرد هم براي محافظت از خوابگاه در نظر بگيرد. براي اينكه تحصن ادامه پيدا نكند، برگه استعفاي مسئول خوابگاه را هم به بچه ها نشان داد، ولي چند روز پيش از هم خوابگاهي هايم شنيدم كه او دوباره به سر كارش بازگشته است.»
وي در مورد حضور دانشجويان پسر در تحصن مي گويد: «تعداد پسران شركت كننده در تحصن خيلي كم بود. چون هم حمايت آنها از موضوع تحصن براي دختران مشكلاتي ايجاد مي كرد و هم اين كه بقيه پسرها آنها را دست مي انداختند.»
حميده در ادامه مي گويد: «پدر و مادران ما به دليل امنيتي كه فكر مي كنند در خوابگاهها وجود دارد ما را اينجا گذاشته اند، اما بعد از اين اتفاق، اكثر بچه ها شب ها با ترس و لرز مي خوابند البته گذاشتن نرده و حفاظ تا حدودي از احساس عدم امنيت بچه ها كم كرده است.»
سالي دو اتفاق
سي درصد از دانشجويان متقاضي خوابگاه از داشتن خوابگاه دولتي محروم اند. بنابراين مجبورند يا در خانه هاي گروهي يا در خوابگاه هاي خودگردان دوره دانشجويي را به سر ببرند. خوابگاه هاي خودگردان نيز با وجود اين كه، بخشي از هزينه هايش توسط دولت تأمين مي شود و نظارت بر آن بر عهده دانشگاه است، از داشتن چنين اتفاقات امنيتي محروم نيستند.
مرجان يكي از همين دانشجوهايي است كه در ماه هاي اول ورود به دانشگاه همدان با يكي از اين اتفاقات روبه رو شده است. وي واقعه را اين گونه تعريف مي كند: «سال اول دانشگاه، من در يكي از خوابگاه هاي خصوصي يا همان خودگردان بودم،  ترم دوم در يك اتاق ۸ نفره ساكن بودم كه يك بالكن رو به بيرون ساختمان داشت. نمي دانم چرا آن شب اصلاً خوابم نمي برد. نيمه هاي شب بود كه در بالكن باز شد. اول فكر كردم يكي از بچه ها است. بعد از كمي دقت ديدم يك پسر قد بلند است. به قدري وحشت كردم كه براي اينكه صدايم درنيايد پتو را با تمام قدرت در دهانم نگه داشتم. در نور كم چراغ مطالعه ديدم به سمت بچه ها مي رود و به قيافه آنها چند ثانيه زل مي زند، وقتي به طرف من آمد، ديگر قلبم در دهانم بود. صداي در آمد، با ترس و لرز چشمانم را باز كردم، ديدم در حال باز كردن كمد، چمدان و گشتن اسباب و اثاثيه بچه ها است. چيزي برنمي داشت حتي پول. رفت به سمت در و خارج شد. سريع دويدم و در را پشت سرش قفل كردم. چراغ ها را روشن كردم و شروع به داد و فرياد كردم. آمد از بالكن ما فرار كند كه ديد در قفل است، بنابراين از پنجره مشرف به راهرو پريد پايين و بعد صداي موتور آمد و تنها نگهبان خوابگاه ما كه يك زن است نتوانست كاري انجام بدهد.»
وي در ادامه مي گويد: «قضيه به حراست دانشگاه كشيده شد و در آخر معلوم شد اين كار با همدستي يكي از بچه هاي خوابگاه صورت گرفته است. آن دختر هم كه اصلاً دانشجو نبود با حكم دادگاه همدان تبعيد شد. در همان چند روزي كه از حادثه مي گذشت براي مدت كوتاهي براي خوابگاهمان نگهبان مرد گذاشتند ولي بعد همه چيز به حالت سابقش برگشت.»
مرجان كه از تعريف كردن اين ماجرا ديگر هيجان زده نيست، ادامه مي دهد: «در سال يكي دو بار از اين اتفاقات چه براي ما، چه براي خوابگاه هاي روزانه رخ مي دهد. مثلاً همين پارسال يك مرد چند شب ماشينش را پشت بالكن خوابگاه پارك مي كرد و لباس هايش را در مي آورد.»
وي در مورد وجود آيين نامه اي براي محافظت از خوابگاه هاي دختران مي گويد: «امور خوابگاه هاي دانشگاه نحوه محافظت و تعداد نگهبان را مشخص مي كند. نوبتي يا دائمي بودن نگهبان را هم خود دانشگاه مشخص مي كند.
به خاطر ديوارها...
000219.jpg

چند روزي مي شد كه بحث گم شدن لباس هاي بچه ها حتي در بين پسرهاي دانشگاه هم پيچيده بود. زينب كه در طبقه اول خوابگاه با هفت نفر ديگر يك اتاق دارد مي گويد: اطراف خوابگاه ما ديوار بلندي است. از آنجايي كه ما براي خشك كردن لباس هايمان محدوديت جا داريم، بچه ها اغلب لباس هاي خيسشان را براي خشك كردن روي نرده هاي پنجره آويزان مي كنند. يك شب وقتي كه همه خواب بودند صداي صحبت چند نفر را از پاي ديوار شنيدم، تا به خودم بيايم و بيرون را نگاه كنم دستي يك تكه از لباس ها را از نرده كند و با خودش برد! با صداي جيغ من هم اتاقي هايم بيدار شدند،  مردي خود را به زور بالاي ديوار كشاند و فرار كرد.
وي كه در يكي از خوابگاه هاي دانشگاه صنعتي اصفهان زندگي مي كند مي گويد: مسئله اين است كه با وجود يك نگهبان و ديوار بلند چطور چنين اتفاقاتي رخ مي دهد. البته وجود يك نگهبان براي اين مجموعه بزرگ قاعدتاً كافي نيست.
اين ماجراها در كنار اتفاقي است كه در همه خوابگاه ها چه دخترانه و چه پسرانه مي افتد و آن ورود افراد غريبه با ظاهري شبيه دانشجويان به داخل خوابگاه ها و دزدي پول، لباس و اسباب و وسائل آنها است. در برخي از خوابگاه ها كه نگهبان موظف به چك كردن كارت دانشجويي دانشجويان است اين اتفاق به مراتب كمتر رخ مي دهد ولي از آنجا نيز گزارش هايي مي رسد.
نگهبان يكي از اركان اصلي خوابگاه به شمار مي آيد و به نظر مي رسد خوابگاه دختران نگهباني متأهل و مسن نياز دارد. اين قاعده اي است كه در هيچ كجاي آئين نامه اداره خوابگاه هاي دانشجويي به آن اشاره نشده است. يكي از دانشجويان خوابگاه دانشگاه اميركبير در اين باره مي گويد: چند وقت پيش پسر جواني را براي نگهباني از خوابگاه ما در نظر گرفتند. همه ما اول تعجب كرديم ولي زماني تعجب ما به اعتراض تبديل شد كه فهميديم او به مكالمات تلفني بچه ها گوش مي دهد و محتواي آن را به والدين مان مي گويد. اين كارش به همراه چشم چراني ها و شوخي هاي بي موردش باعث شد اخراجش كنند.»
با وجود حفاظ و نرده و حتي پشت بام هاي استتار شده خوابگاه هاي دخترانه و همچنين قوانين سفت و سخت براي عدم حضور دختران در معرض ديد مردان باز هم اين ساكنان خوابگاه ها هستند كه از نگاه هاي افراد حاضر در بالكن ها در امان نيستند.
«رها» زماني را به ياد مي آورد كه يكي از همسايه ها با اعتراض به نگهبان خوابگاه گفته بود: «به اين دخترها بگوييد كنار پنجره كه مي آيند حجابشان را حفظ كنند، پسر من امسال كنكور دارد و از صبح در بالكن خانه به تماشاي اينها مي نشيند.»
در حال حاضر، ۲۹۰ ساختمان خوابگاهي در كل دانشگاههاي دولتي كشور به دختران اختصاص يافته است. در اين خوابگاهها، در مجموع،  ۸۱ هزار نفر ساكن اند. به دليل كمي امكانات، تنها ۷۰ درصد از متقاضيان خوابگاه مي توانند از امكانات دانشگاهها استفاده كنند و ۳۰ درصد بقيه به ناچار در خانه هاي گروهي يا خوابگاههاي خودگردان زندگي مي كنند.
مطابق آيين نامه اداره خوابگاههاي دانشجويي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، مسئوليت اداره خوابگاهها، حفظ اموال، اماكن و تأسيسات آنها و اجراي مقررات عمومي خوابگاهها برعهده اداره امور خوابگاهها در حوزه معاونت دانشجويي و فرهنگي دانشگاه است.
خوابگاههاي خودگردان زير نظارت دانشگاه هستند و به گفته مسئولان، تأمين بخشي از هزينه هاي آنها مانند نگهباني، برق، نظافت و نظارت بر عهده دانشگاه است و هزينه اجاره از دانشجويان دريافت مي شود.
علي محدث، مدير كل امور دانشجويان داخل وزارت علوم، تحقيقات و فناوري با اشاره به محتواي آيين نامه اداره خوابگاههاي دانشجويي، در زمينه اتفاقاتي كه در خوابگاه هاي دختران رخ مي دهد مي گويد:  «واقعيت اين است كه اين بحث از حساسيت زيادي برخوردار است. در يك سر اين طيف، خواسته هاي والديني قرار دارد كه فرزندشان را به ما سپرده اند و انتظار دارند كه دانشگاه با همان دقت از دخترشان مواظبت كند و سر ديگر طيف نيز خواسته دانشجويان است كه مي خواهند  آزاد باشند و كسي مزاحمشان نشود. انتخاب وضعيتي بين اين دو سر طيف كار بسيار مشكلي است.»
مدير كل امور دانشجويان داخل وزارت علوم، تحقيقات و فناوري درعين حال كه از مسئوليت خود طفره مي رود در ادامه مي گويد: «مثال هايي كه شما از اتفاقات داخل خوابگاههاي دختران مي زنيد نشان دهنده اين نيست كه نظارت دانشگاهها بر خوابگاهها كم است. مگر اين اتفاقات در خانواده ها نمي افتد؟ مگر يك دختر نمي تواند جلو چشم پدر و مادرش به كاري غيرمتعارف بپردازد؟ آيا مي توان گفت نظارت والدين ضعيف است؟ اصلاً اين گونه نيست، ما در كنار وظايفمان چارچوب هايي داريم كه نمي توانيم نظارتمان را از يك حدي پررنگ تر كنيم.»
محدث مي افزايد: «معمولاً حجم انتقاداتي كه در مورد سختگيري ما براي عبور و مرور مطرح مي شود بيشتر از انتقادات مربوط به سهل انگاري هاي دانشگاه است. البته من نمي خواهم دفاع سرسختانه اي از نظارت، روش برخورد و شرايط فرهنگي حاكم بر خوابگاهها بكنم و بگويم آنها بي عيب و نقص اند؛ بلكه در جايي كه ما زندگي مي كنيم و با ارتباطات موجود، به نظر من شرايط دانشگاهها تا حد قابل توجهي قابل توجيه است.»
گويا اين مقام مسئول ازياد برده اند كه در يك جامعه معتقد به هنجارهاي ديني مسئوليت خطيرمديريت براين حوزه رابردوش دارند.
وي براي توضيح بيشتر در اين زمينه مي گويد: «من اگر بخواهم دخترم را به دانشگاهي در شهرستان دور از محل سكونت خانواده بفرستم، احتمالاً  دخترم را به خوابگاه نمي برم، بلكه با خانواده هاي چهار يا پنج نفر از دختران هم دانشگاهي اش كه هم فكر و هم عقيده او باشند خانه اي اجاره مي كنيم، با صاحب  خانه اي مطمئن. خود و خانواده هم خانه اي هايش را هم مجبور مي كنم كه هراز گاهي به آنها سر بزنيم و از اين طريق نظارت دقيق تري را بر آنها اعمال مي كنيم. من اين شرايط را به شرايط داخل خوابگاهها ترجيح مي دهم. به دليل اين كه در خوابگاه ارتباطاتي اجباري بوجود مي آيد كه قابل كنترل نيست.»
اولين توصيه اي كه به ذهن مدير كل امور دانشجويان داخل در مورد اقدامات مؤثر در جلوگيري از حوادث خوابگاههاي دختران مي رسد اين است كه: «خانواده ها اجازه ندهند دخترشان از آنها دور شود و در يك شهر ديگر تحصيل كند.» درحالي كه به نظرمي رسد اين مقام مسئول از شرايط گزينش دانشجووالزامات ناشي از آن بي اطلاع است ، مي افزايد: بالاخره درس خواندن تنها راه كمال نيست و تنها راه براي دختران آموزش نيست. خيلي كارهاي ديگر هم وجود دارد كه آنها مي توانند از آن طريق اقدام كنند. در واقع، در بسياري از موارد، ارزش چيزهايي كه به بهانه درس خواندن دور از شهر و خانواده از دست مي دهند بيشتر از چيزي است كه به دست مي آورند. البته اين مسأله كليت ندارد، ولي ما در محيط كاملاً سالمي زندگي نمي كنيم و شرايط جامعه شرايط خوبي نيست. ولي به هر حال اگر خانواده ها مجبور شدند دخترشان را به شهري دور بفرستند، برايش با چند نفر از همكلاسيهايش خانه اي با صاحبخانه محترم پيدا كنند.»
وي در ادامه مي گويد:  «مشكلي كه دختران ما در خوابگاهها دارند بيشتر مشكلات روحي و رواني است. صدماتي كه دانشجويان ما به دليل دوري از خانواده ها مي بينند به مراتب بيشتر از صدمات فرهنگي و اخلاقي است و بسياري از آنها قابل جبران نيست.»
محدث در مورد اين كه مسئولان خوابگاهها دختران را مسئول مستقيم اين اتفاقات مي دانند مي گويد: «به نظر من اينها مسائل جدي نيست. واقعيت اين است كه دختر ۱۸ يا ۱۹ ساله نياز روحي و جسمي خاصي دارد. البته فرهنگ و شرع ما براي آن چارچوبي را مشخص كرده است. نبايد به اين ارتباطات با ديد منفي و گناه آلود نگاه كرد. چرا كه بخشي از اين مسائل و ارتباطات طبيعي است. من فكر مي كنم كه به جاي نظارت و برخورد بايد سراغ فرهنگسازي و انتقال اطلاعات برويم. در واقع، ما مدت هاست كه از روش هاي كليشه اي و تكراري استفاده مي كنيم، روش هايي كه ديگر جوان امروزي به آنها گوش نمي دهد.»
وي با اشاره به نظرسنجي انجام شده در مورد مسائل خوابگاهها مي گويد: «در نظر سنجي صورت گرفته، ۵۵ درصد از دانشجويان وضعيت امنيتي خوابگاهها را مثبت ارزيابي كرده اند. البته از نظر ما اين درصد استاندارد نيست و براي رسيدن به نمره قبولي كامل بايد بسيار تلاش كنيم.»
مدير كل امور دانشجويان داخل مي افزايد: «ما در مجموع از دخترهاي دانشجو راضي تر هستيم، در همان نظرسنجي، اطلاعاتي نظير نگرش مثبت تر دختران نسبت به شرايط خانوادگي، كاركرد اماكن مذهبي و ارزش هاي ملي و ديني در مقايسه با پسران به دست آمد. در مجموع، دختران دانشجويان سازگارتري با محيط زندگي خود هستند و اگر ما بخواهيم نمره انضباط بدهيم، دختران نمره بهتري مي گيرند. به همين دليل ما خوابگاههاي بيشتري به دختران اختصاص داده ايم.»
وي با تأييد اتفاقاتي كه در خوابگاهها مي افتد، در مورد تمهيدات امنيتي انديشيده شده در خوابگاهها از طرف دانشگاه، مي گويد: «ما به خودمان اين اجازه را نمي دهيم كه وارد حريم خصوصي كسي بشويم. اگر در شهر هم كسي بخواهد وارد حريم خصوصي كسي ديگر بشود، ما با آن مخالفيم. اگر يك دانشجو در اتاق خودش نشسته باشد، هر كاري بكند به خودش مربوط است. زماني كه مزاحم ديگران بشود به ما مربوط مي شود. به عبارت ديگر، اين كه دختري در اتاقش نشسته و هدفون هم در گوشش گذاشته باشد، هر چه گوش بدهد به ما ربطي ندارد. ولي اگر هدفون را در آورد و صدايش را بلند كند، از آن زمان يك مقدار به ما مربوط مي شود. لذا ورود به حريم خصوصي افراد را درست نمي دانيم.
علي محدث مي افزايد: «تجربه نشان داده كه ايجاد فضاي بسته و سنگين در دراز مدت به هيچ وجه جواب مثبت نمي دهد. اين طور نيست كه اگر دامنه فشار و نظارت را تنگ كنيم نتيجه بهتري بگيريم. به اين دليل خود را خيلي مسئول نمي دانيم. اما در خوابگاهها، علاوه بر نگهبان براي حفاظت از دانشجويان، كميته انضباطي بر امور آنها نظارت مي كند.

نگاه امروز
ضرورت فراموش شده فرافكني مديران
رشد فزاينده شمار دانشجويان دختر دانشگاههاي ايران نسبت به پسران طي سالهاي اخير، علاوه بر تمامي دغدغه هاي ريز و درشت فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي، مديريت دانشگاهها را با چالش تازه تأمين امكانات رفاهي و اسكان دانشجويان غيربومي روبه رو كرده است. آمار موجود حكايت از آن دارد كه در سال تحصيلي ۸۰-۷۹ ، حدود۶۰ درصد و در سال ۸۱-۸۰ ، ۶۲ درصد دانشجويان دانشگاههاي دولت و آزاد كشور را داوطلبان دختر تشكيل داده اند و اين سير تصاعدي حضور دختران در عرصه آموزش عالي بسياري از دانشگاههاي حتي بزرگ كشور را غافلگير ساخته است، چنانچه شوراي عالي انقلاب فرهنگي با تصويب طرح «سياست هاي فرهنگي، اجتماعي بهينه سازي خوابگاههاي دانشجويان دختر»  در پانصد و دومين نشست خود (مرداد ۱۳۸۱) و وزارت علوم با تدوين آئين نامه هاي مختلف و اتخاذ سياست توسعه مشاركت بخش خصوصي و حتي واگذاري مديريت خوابگاهها به اين بخش، در صدد برآمدند تا پيامدهاي اين پديده را به حداقل رسانند. شواهد موجود گوياي آن است كه هنوز از امكانات و تسهيلات رفاهي خوابگاههاي دختران كشور شناسنامه اي در دسترس نمي باشد، هنوز الگوي استاندارد  شده اي از ويژگيهاي فيزيكي، امنيتي و معنوي خوابگاههاي دختران تدوين نشده است و كماكان نيازهاي جسمي، فكري و امنيتي دختران ساكن در خوابگاههاي دانشجويي بر مسئولان نظام آموزش عالي ناشناخته باقيست. آن گونه كه يافته هاي پژوهشي انجام شده بر دانشجويان دختر خوابگاههاي دانشگاههاي علوم پزشكي تهران نشان مي دهد، نيازهاي جسمي، نياز به امنيت، مسكن، نيازهاي استقلال، خلوت و هويت دانشجويان مورد تحقيق، هيچ يك تأمين نشده است.
بي ترديد اصلاح وضع موجود و تبديل خوابگاهها به محيطي امن و آرام به سياستهايي فراتر از حصاركشي و ديواركشي گرد خوابگاهها نيازمند است. مادام كه نظام گزينش دانشجو مهاجرت ناخواسته طالبان علم را در پي داشته و نظام آموزش عالي كشور با خيل عظيم دانشجويان غير بومي مأنوس باشد، همزيستي مشكلاتي چون مسايل خوابگاهي نيز با اين بخش عجين بوده و ضرورت اصلاحات محسوس تر.
اما در كنار مشكلات ناخواسته اي چون رشد جمعيت متاسفانه مشكل نگرش هاي عجيب و غير مسئولانه مديران آموزش عالي كشور رنج آورتربه نظرمي رسد. در اين صفحه ما شاهد سخناني از مدير كل امور دانشجويان داخل وزارت آموزش عالي هستيم كه نه تنها بخاطر فرافكني ها و گريز از مسئوليت ها تاسف بار است بلكه به دليل توصيه هاي ايشان براي كنار گذاشتن هنجارهاي فرهنگي و ديني موجب سلب اعتماد قاطبه مردم از نهادي مي شود كه زمام تربيت نخبگان و آينده سازان كشور را به عهده دارند. اميدواريم اين مقام مسئول بتوانند در آينده پاسخي براين سوال داشته باشند كه مسئوليت« ارتباطات اجباري غير قابل كنترل در خوابگاههاي دانشجويي» كه موجب شده تا ايشان جرئت نكنند فرزند خود را به اين خوابگاهها بفرستند با كيست؟
همچنين اذهان خوانندگان را روشن كنند كه چگونه ايشان «اين ارتباطات را با ديد منفي و گناه آلود نمي نگرند و آن را ارتباطات طبيعي مي دانند» اما مجوز حضور به فرزند خود را كه شايد روزي ناچار به استفاده از خوابگاه دانشجويي بشود نمي دهند .
آيا ايشان با آلوده دانستن محيط اجتماعي كه البته مغاير واقعيتهاي فرهنگي حاكم بر قاطبه مردم ديندار ماست مي توانند مسئوليتهاي خود را به گردن ديگران بياندازند؟!

جهاني شدن و دانشگاه
مجتبي باستاني
تعداد دانشجويان آموزش عالي در سال ۱۹۸۰ در جهان ۵۱ ميليون نفر بود كه در سال ۱۹۹۵ به ۸۲ ميليون نفر رسيد كه رشد ۶۱ درصد را نشان مي دهد و حاكي از آن است كه به تدريج دانشگاه از يك فرآيند نسبي نخبه گرا به يك نظام آموزشي همگاني در حال تغيير است و اين روند، هم در كشورهاي پيشرفته و هم در كشورهاي در حال توسعه ديده مي شود. يكي از ويژگيهاي قرن بيست و يكم، جهاني شدن دانشگاهها است كه پيش نياز آن، مجهزشدن دانشگاهها به فناوري اطلاعات است. اينترنت احتمالا بزرگترين نقش را در روند شتابان جهاني شدن دارد و در سالهاي اخير به يك ابزار اقتصادي و فرهنگي قدرتمند تبديل شده است و در كنار شگفتيهاي فناوري هاي نوين اطلاعاتي، تحولات عميقي در نحوه دسترسي همگان به اطلاعات، آينده اي روشن و با عدالت اطلاعاتي و بدون انحصار خواهيم داشت.
در اين بين، دانشگاههاي مجازي همچنان در حال گسترش است و برآوردها حاكي از آن است كه تنها در ايالت متحده حدود ۳۰۰ كالج و دانشگاه، چنين دوره هاي آموزش عالي را عرضه مي كنند و تعداد دانشجويان آنها به حدود يك ميليون نفر مي رسد.
دانشگاه به شيوه سنتي كم كم با دانشگاههاي تحصيل از راه دور، ادغام شده و يكديگر را تقويت خواهند كرد و آ موزش عالي به صورت مجازي، پاسخي به نيازهاي روزافزون ورود به دانشگاه است از طرفي تحصيل از راه دور نسبت به دانشگاه سنتي، هزينه بسيار پايين تري دارد و اينگونه دانشگاهها، گزينه بهتري خواهند بود.
مطالعات يونسكو نشان مي دهد كه در سال ۱۹۹۵ ، ۱/۵ ميليون دانشجوي خارجي براي تحصيلات عالي در ۵۰ كشور عمده مهمان ثبت نام نموده اند و بيش از هشتصد هزار دانشجو از مناطق كمتر توسعه يافته در يك كشور خارجي ثبت نام نموده اند و ۴۴۰ هزار دانشجو از مناطق در حال توسعه براي تحصيلات دانشگاهي در كشور ديگر ثبت نام كرده اند.

|  دانشجو-۲  |   دانشجو-۳  |   دانشجو-۴  |   دانشجو-۵  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |